Download - m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

Transcript
Page 1: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 1

Page 2: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 2

:آرایی صفحه و طراحی رمان های عاشقانه

: wWw.Romankade.com سایت آدرس

romankade_com@ تلگرام کانال

است محفوظ رمان های عاشقانه نزد کتاب این حقوق تمامی

سامولبا شدم بلند ازتختم شدم خسته دانشگاه برم باید باز وتکراری معنی بی روزه یک بازم اه

تکراری روزام همش میخورم نیمرو یک دارم الان کردم ساعته نیم حمومه رفتم برداشتم ازکمدم

حتی بود هروزم حرفای این میشم مرغ تخمه شبیه دیگه چندسال خوردم نیمرو اینقد مردم

داشتم نیست ی چاره ی حلی راه یک بکن نگاهی ی منم به اخه چرا خدا تکراریه حرفامم

خجالت عادیه گوشیمم میبینی خدا خورد زنگ عادیم گوشیه که میکردم گلایه ازخدا همچنان

مهدک کدوم نمیدونم شده سفید هاشم دکمه رنگ ازبدبختیم هه بیارم درش دوستام جلو میکشم

صبرصبر اخه تاکی میده صبرتو خداجواب کن صبر میگن شکرت خدا هی هست چ یا ب حرفه

حرف هب ناخواسته میبینم زندگیمو وقتی ولی کنم ناشکری نمیخوام خدا بشم باید زلیخا نکنه

دراثره مادرم افریدی فرزند منوتک چرا خدا بدبختم خیلی من مادری ن پدری نه میشم وادار

حرف چقد بسه اه کلنگی ی باخونه موندم من مرد کرد دق مادرم مرگ بعد پدرمم مرد بیماری

روب بانامزدت تو نمیخواد میشم حاضر الان باشه میخوردم صبحونه داشتم ن فاطمه سلام الو زدم

خدا هی خدافظ هستی بفکرم که ممنون عزیزم مرسی بشم عاشقنتون حرفای مزاحمه نمیخوام

رنگش مانتوم وای کردم تنم لباسمو بلندشدم محرومم چی ازهمه نیست شانس ندارم نامزدم یک

وزندگیم لباساهم بااین باید نیست ی چاره گرفته گلومو بغض رفت ابروم چکارکنم میره داره

باشم ضعیف نمیخوام چون زدم پس اونارو سریع ولی پاین افتاد ازچشمم اشکی چند بگذرونم

باش شجاع زیـبا بسه خب ببینم خودمو اشک خودم ندارم دوست حتی که اینقدمغرورم

هب خودت پایه روی تونستی کردیو تحمل سختیو زندگیه سال همه این طورکه همین تومیتونی

Page 3: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 3

تادوباره شستم سرد بااب صورتمو بار چند هوف کلیه خودش نکردی درازی دست ایستی

یرونب امدم روحم بی ازخونه برداشتم کیفمو کردم خوشک صورتمو مانتوم بااستینای بیام سرحال

باماشینش منو اگه نبود مهم برام بزنه من به ماشین یک بود نزدیک که بودم دانشگاه توراه

دمرسی دانشگاه به میداد نجات معنی بی زندگیه ازاین منو چون میکردم تشکر ازشم زیرمیکرد

ها بچه میگفتن شنیدم رفتم کلاسم زیربه سربه کنم تحمل پسرارو دختر پچ پچ باید بازم

هجذاب جیگرو خیلی میگن وای بخونه اینجادرس میخواد مدیردانشگاهمون ه پسر خبروشنیدین

مثل نکشیده مادری بی کسی خوشبحالشون هه کشیدن دست زدن ازحرف دخترا استاد باصدای

ینا کنم چکارش بیاد خب بشه چی که بیاد دانشگاه پسره الان ندیده رو بدبختی مرگ تاحده من

هک بودم توافکارخودم براش کشیدن صف نیومده پسره هنوز که ندارن کسری کمو چیزی دخترا

اشم میکنم خواهش شده ماعضو توکلاس اقاپیمان ازامروز کرد معرفی جذاب شاد پسره یک استاد

کن انتخاب جاتو خودت اقاپیمان خب بگین بهش رو افتاده عقب درسای

که نترازای عجیب نشستم سربزیر دختره یک کناره کردم انتخاب جامو استاد حرفای بعداز:پیمان

حرفا ازاین شماره عشقو ابرازه بشه من مات دیدم که دخترای این مثل فکردم نزاشت محل اصلا

شوخود هرکسی شدن جمع دورم کلاس همه استاد گفتنه نباشین خسته باصدای نبود ولی باشه

من خلاصه بیرون رفت ازکلاس من به زاشتن محل بدونه دختره اون ولی میکرد معرفی من به

اه بزنم حرف نتونستم زیــباس اسمش فهمیدم الان که دختره اون ولی جورشدم زود ها بابچه

هرچند نیست واست عددی که این میکشن برات خودشونو هست دختر همه این پیمان کن ولش

شدم بیخیالش میکنم فکر دختره این به همش چرا من اصلا خوشکله جورباجور عملای بدونه

دعوتن شب شنبه پنج همه گذاشتیم قاطی پسردختر پارتی قراره ها بابروبچه

کردم هنگ شدن دعوت پیمان خونه کلاس های بچه ی همه که پسرا دختر حرف باشنیدن:زیـبا

گفتم بودن حرفام منتظر کلاسه های بچه همه ببخشین گفتم زود

چیه گفت ی افاده دختره ساناز که برم خواستم ببخشین کاردارم خیلی بیام نمیتونم من گفتم

ولپ برات ماهمه عزیزم نیست مشکلی گفت عقب داد موهاشو باعشوه بیای نداری مجلسی لباس

شدممی اتیشی داشتم من پیمان سمت به رفت بلند ی باخنده بخری لباس یک تا میکنیم جمع

Page 4: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 4

به ازینی گفتم لرزونم باصدای بیارم کم بیشعور دختری این جلو نمیخواستم ولی داشتم بغض

وبخ دماغتو رفتی که دکتری این راستی میشه لازمت بعدیت براعمله پولات ندارم سریت صدقه

تلخ خند پوز میشد قرمز داشت میخوره بیشتربدرد بزاری دماغت واسه پولارو این نکرده عمل

ترهدخ اون فکرکنم بیرون رفتم برداشتم کیفمو زود من ولی میکردن نگاه داشتن همه بهش زدم

لوج نمیتونستم دیگه رفتم بیرون بادوازدانشگاه بشه بزارخفه بدرک شده خفه خوردن ازحرص

یشترب هقم هق قبرمامانم به تارسیدم رفتم اینقدراه کنم رهاشون گرفتم تصمیم بگیرم اشکامو

انمام بشه دریده پرازگرگ توشهر دخترت نترسیدی چرارفتی تودیگه بابا رفتی چرا مامان شد

میکشم نفس هنوز که من به لعنت کردن پول ی سکه جلوهمه دخترتو میشنوی صدامو داری

اشمب توبغلتون همیشه مثل دارم دوست کنین جادرست برامنم شما پیشه بیام میخوام من مامان

ازدوستام اینم امیدوارباشم کی به نرسیدم میخواستم که هرچی به بریدم دیگه من خدا اره

اوردم کـــم مـــن اوردم کم اره اوردم کم رسیدم اخر به بریدم دیگه عذاب همه این خدابسمه

ی خوشکیده لبای بدتر اشکام شوری میسوخت گلوم کردم هق هق اینقددادزدم خدا میشنوی

دبو شده غروب شدم بیدار بود برده خوابم مامانم روقبر بود ساعت چند نمیدونم میسوزوند منو

ازخاک مانتومو بلندشدم بود شده خوشک چشمام روگوشه اشکام میسوخت بشدت چشمام

اگه رفتم ازاونجا زود بابا خداحافظ مامان خداحافظ زدم حرف بابام بامامان بازم میدادم تکون

صورتم به خورد برگه یک امد شدیدی باد میرفتم داشتم توراه میریختم اشک دوباره میموندم

به ممچش ولی بندازمش میخواستم بدبختم من فهمید هم خدازوباله چیه این ببینم گرفتم برگرو

مزد دست هرچقدمیخواد داریم پرستار یک به احتیاج نوشته خوندم بود روکاغذ که ی نوشته

هب سریع بود معجزه مثل برام خبر این کند مراقبت سالمند مادره وازیک باشد مجرد فقط میدیم

اینا وا میکردن فرار چنددقیقه درعرضه میرفتن برامساحبه که کسای همه ولی رفتم ادرس

دش نوبتم بلخره اخریم من میان بیرون بااخم بعدش میرن خوشحال میرن تواتاق وقتی چشونه

که یزیباچ تواتاق رفتم عمیق نفس ی فرستادم صلوات چندتا تو برم باید ایستاد می داشت قلبم

نشودم خیالاتی جلورفتم مامانمه چقدشبیه بود جلوم مــامــان گرفت جلودیدمو اشک دیدم

رمبزا نباید من هرحال به نداره امکان حد تااین یعنی همن شبیه اخه خداچقد مامانمه شبیه خیلی

اصلا بدین کم حقوقمو میشم مراقبت خودم مادر گفتم زود براهمین بگیره منو جای کسی

Page 5: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 5

داشتم ازخوشحالی خانوم یاسمین باحرف کنم مراقبت ازتون خودم بزارین فقط ندین میخواین

داره شرط اما گفت که اوردم درمی بال

میکنم خواهش خانم یاسمین کنم قبول میدم قول بزارین هرشرطی پریدم حرفش وسطه من

ببینم نمخا تواین مادرمو میخواستم فقط میگفتم چی نمیدونستم بودم شده دیونه کنین منوقبول

به کرد شروع وای امدم بخودم من روزمین عصاش کبوندنه با کنارمه مادرم میکردم حس اخه

شاجاز بدونه بخونم کتاب براش باید وهرشب باشم اون پرستاره فقط باید من گذاشتنش شرط

نوتوجش کنم بایدتنم بده بهم هرلباسی بیدارباشم باید هفت ساعت صبح برم نمیتونم جای

بگه باید مدام ادم شروطی چه وای چشم بگم باید من بگه هرچی کنم همراهش باید عروسیا

گمب میتونم دارم خواهش یک منم فقط میکنم روقبول همه چشم باشه گفتم بلند باصدای چشم

دارم دانشگاه من گفتم گرفتمو نفس شد صادر زدن حرف اجازه فهمیدم سرش دادنه باتکون

ازفردا دهب بهم بعد رفتنتو دانشگاه برنامه باشه گفت باتحکم رهاکنم نصفه دانشگاهمو نمیتونم

یک دکر باز اتاقشو وقتی که مخصوصش اتاقه به رفت شد بلند ازجاش کنی شروع کارتو میتونی

بست اتاقشو وقتی داره دوست رو تاریکی کنم فکر بود خاموش چراغشم دیدم سیاه پرده لحظه

خدمه باکلی بود بزرگی ی خونه چقد نمیدونی رفتم بیرون ازعمارتش ندونستم جایز موندنو دیگه

شده بدم روح بهش باید بود وجان روح بی عزمتش بااین خونه این انگار داشت بدی چیزه ی ولی

دایاخ نشست رولبم لبخند خانم یاسمین به کردن بافکر بشم روبرو خانم یاسمین بامخالفتای

تهسم به دارم بارباخوشحالی اولین کردم فراموش دنیارو غمه خانم یاسمین چهره بادیدنه شکرت

تمام امروز ولی بودم شده افسورده بود چندسالی شدم حیاط دروارد کلید باچرخوندن میرم خونم

نشیطو دختره همون بودم که بشم همونی میخوام مادر امدن سراغم به دوباره گذشتم شیطونیایه

زندگیش به دوباره خانمو یاسمین میدم قول بهت اینو میزاشت اطرافیانش رولبه لبخند که

بهعذا بدترین برام این دیدم غموتوچشماش من باشه غمگین مامانم چهره نمیخواد دلم برگردونم

هداخل دیگه تاچندروزه بود گوجه دوتا یخچالم توی میمیرم دارم ازگشنگی امدم بیرون ازفکر هی

انال هوف خوردم بانون بریدم چندتیکه به هارو کوجه شکرت خدابازم میشه تارعنکبوت یخچالم

چی نفهمیدم دیگه خوابیدم روزمین میشدن خمار داشتن چشمام شدم راحت شده سیر شکمم

لدردود باخدا ساعتی نیم خوندم نمازمو گرفتم وضو رفتم شدم بیدار پنج ساعته صبح گذشت

کارم اول نباید بیرون زدم ازخونم بعدش خوردم چای فنجون یک شد شیش تاساعت کردم

Page 6: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 6

خداروشکر بود شده نیم شیشو ساعت خانم یاسمین خونه تارسیدم تندمیکردم قدمام دیربرم

نفس شدم عمارت داخل بادو من بازکردن درو ازایفونشون من بادیدن دروزدم زنگ دیرنشوده

ودمب نشسته صندلی روی شدم حال داخله بازکردم چشمامو بشم مسلط تابخودم کشیدم عمیقی

ولی جاخورد یخورده کردم حس که کردم بلندی سلام بلندشدم ازجام خانم یاسمین باصدای که

زدم حرف دوباره که شد مسلط بخودش زود

دمش مطمین دیگه بزنین قدم توباغتون بریم خوردین اگه خوردین صبحونتونو جون یاسی خب

شده تنیس توپه قد چشماش

کنیم حال یکم بزنیم قدمی بریم بیاین بامن خب

نبود کارم هنگه کارا خدمت بریم گفت کرد مصلحتی سرفه ولی دیدم خنده یکم رولبش انگار

ونهم یاسی رفتیم راه چندقدم توباغ بردم گرفتم جونو یاسی دستای کردم ی خنده داشتن حق

ونچ بود خوب کارم اوله نمیکنه فکر پیری به چون بهتر کنم صداش اینجوری ها خانمه یاسمین

شصدا دوباره ازعمد میخوره مهربونی به جدیت از صورتش حالته انگار میکنم صداش یاسی وقتی

..کردم

برسیم بهش باید فکرنمیکنی شده پژمرده چقد روببین گلا بیااین جون یـــاســی

. برسی اینا توبه میخوای نمیرسه بهشون کسی وقته خیلی داد جواب خانم یاسمن

وسایل میگم سرایدارتون این به عصری میرسیم زیبا گلای این به هردو نه چراکه گفتم فوری

مدما که اول گفتم باخنده شدی پیر فکرمیکنی نکنه جون یاسی ببینم بده بهمون باغبانی

دیج گفت باخنده اونم میرسی بنظر جون ازمنم شما ماشالا ولی رومیشم روبه باپیرزن فکرکردم

... باشه تووجودم جونی هنوز فکرنمیکنم که من

بیاد خاستگار واستو فرداس امروز حرفارونزنین این خوشکلتری ازمن شماکه جون یاسی ای ای

میکردن نگاهمون ازدور خدمتکارا همه که کرد ای خنده چنان گفتم اینو

Page 7: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 7

یکن مخفی توتاریکی ماهتونو صورته ورزشی اندام نیست حیفتون میگم جدی گفتم باخنده

گشنمه خیلی امروز گفت بیارن نهار داد دستور زودتر که خندوندم خانمو یاسی زدم اینقدحرف

ریعس کمکشون برم من جون یاسی گفتم منم میاریم الان خانم چشم گفتن باخنده خدمتکاراش

اخلهد گفتن پـــخ با منم میکردن پچ پچ باهم باخوشحالی دیدم خدمتکارارو خونه تواشپز رفتم

چه نهک سکته یکی اخه دختر چکاریه این گفتم تودلم ترسیدن چقد نمیدونین شدم خونه اشپز

که بودم درگیر باخودم بکنی میخوای غلطی

یاسمن چون کردین معجزه شما خانم وای گفت بمن بود بانو ماه -اسمش که ازخدمتکارا یکی

بیرون ازبغلش خودمو بزور کرد بغل منو کنن کمکش نتونستن دکترا حتی نخندیده چندساله خانم

ونا بااینو زدن حرف باکلی نکردم کاری که من عزیزم خدابوده خواسته گفتم کردم ی خنده اوردم

غذاروتوحال امروز گفتم سریع من اما جون یاسی تواتاقه میبردن غذارو داشتن شد غذااماده

بچینن

نمیخورد غذا اینجا وقت هیچ خانم اما گفت.بانو ماه-

نجو یاسی گفتم شیکوصمیمی وخیلی دروزدم رفتم میارمش خودم کنین اماده شما گفتم من-

هب اونو لب لبخندبه نداره ای مزه شما بدونه نهار که پاشو بخوری نهار میخوای اینجا دیگه نشود

باشن اماده گفتم همه به تولدشه امروز گرفته روحیه جون یاسی که میشه چندروزی اوردم توحال

ماه به بیاره بیرون ازاتاقش جونو یاسی باید یکی فقط امادس همچی خب نگه چیزی بهش کسی

کردن الکی کارای مشغول خودشونو هم دیگه خدمتکارای زیرشده سربه دیدم کردم نگاه بانو

هااا بشنوم تولدو تولد گفتنه صدای بیرون امدیم ازاتاق اگه فقط میرم خودم خب خیلی

جون یاسی گفتم بافریاد شدم جون یاسی اتاقه داخله بادو رفتم من کنین روشن زودشمعارو

تمگف که شد هول چنان بدبخت اخ اخ اخ بیرون بیاین زودباشین گرفته اتیش خونه جون یاسی

نگاه من هب بعد کیک به اول باخوشحالی همه گفتنه تولد تولد باصدای بیرون امد ازاتاق کرد سکته

مادرم یاده باحرفش دخترم ممنون گفت گرفت توبغلش منو زدبود حلقه توچشماش اشک کرد

دهنماز چیشد نمیدونم کشیدم هام ریه به تنشو عطره بیشتر شد سرازیر خودبخود اشکام افتادم

لرزید یکم تنش دیدم که درامد مامانی ی جمله

Page 8: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 8

.. گفت جاخوردم باحرفش.....

کسی هخدانکن البته باشه مرده مادرتون کنین تصور بودم توشوک میبینین منو دختر جانم گفت

چه رمدخت بگه بهتون باشه مادرتون شبیه یکی بعد میگفتم داشتم کنه احساس مادرو نبوده غم

چی نمیدونستم بود بندامده زبونم چشممه جلو مادرم واقعا انگار بود امده بند نفسم میشین حالی

کنیمی زندگی دیگه تواینجا ازامروز گفت جون یاسی میفهمیدن اشکام فقط سکوتمو بگم باید

هب دستاشو که بگم چیزی خواستم میکنی کمک من به باشی بامن نداشتم دختره مثل میخوام

ینیمب تو کیکو از یخورده برید کیکو رفت بده گوش مادرت حرفه به دختر اورد بالا سکوت علامت

الیدیمم هم صورته به رو کیک بیشتر مالیدم صورتش به کیکو باانگشت منم گرفت خندم مالید

شاهکارمون به هردومون اخه بود هم به بیشتر جون یاسی منو ی خنده میخندیدن خدمتکارا همه

ازارب به چندبار بایاسی میگذشت یاسی تولد از چندروزی گذشت خوش خیلی خلاصه میخندیدم

ایدش نمیکنم یاسی به بودن مدیون احساسه وقت هیچ چرا نمیدونم خرید برام لباس کلی رفتیم

گاهدانش برم باید زدم حرف خیلی دیرشد وای نمیکنم غریبگی اینجوری بود مامانم شبیه چون

همون میدویدم بادوداشتم باشه نیومده هنوز خداکنه داریم کلاس امروز گیری سخت بااستاده

خواستم تا اوردم رو چی همه تاببینم میکرد کیفم به نگاه ی جلوم به نگاه ی میدویدم که تور

بودم گرفته جلودماغمو اخ اخ شد نصف دماغم مامان وای کردم برخورد بادیوار بیارم بالا سرمو

صدای که بود بسته چشامم

خوردی من به شما میرفتم خودمو راه من ولی ببخشین شده چیزیتون شنیدم مردی...

میندازی اشتباهاتتو بعدش میکنی ناکار ادمو نمیکنی جلوتونگاه دیونه پسری خوردم من من

اناه بود چی اسمش مدیردانشگاه پسره جیگره پسر این دیدم که کردم باز چشمامو بقیه گردنه

بلند جام از ندیدبدید من به زده زول چرا این وا میکنه نگاه من به داره زده زانو جلومن پیمان

مگفت ولی بزنم صداش پیمی خواستم بوده شده زمین محوه هنوز اون ایستادم حرکت بایک شدم

خاک شدن من محوه همه چرا امروز وا نشستم روصندلی کلاسم رفتم شدم بیخیالش میشه پرو

ناای امروز نداشت مشکلی نه کردم نگاه جام همه به شده پاره مانتوم نکنه توسرم گلاش با رس

رقغ نمیشدم پولداره وقتم هیچ میموندم باید خودم توفقر من فکرمیکردن شایدم دارن مشکل

Page 9: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 9

یزهچ دیگه استاد باامدن بوده درست حدسم نشسته کنارم پیمان این کردم حس که بودم افکارم

نیوفتاد اتفاق خاصی

هب چیزی ی که بچرخم خواستم کرد صدام بهروز که میرفتم کلاس سمته به داشتم پیمان ــــ

من توبه میگفتم هرچی میمالوند دماغشو روزمین افتاد بود زیبا اسمش دختره دیدم خورد من

خیلی دید کرد باز وقتی چشماشو نمیبینم خودمو جلو من چرا بود شاکی انگار نه انگار خوردی

میاد بهش اسمش الحق بودم ابیش چشمای محوه من بلندشد ازجاش زود شد هول نزدیکم بهش

شستمن کنارش کلاسم رفتم بلندشدم بودم نکرده توجه بهش ازنزدیکه تاحالا چرا بودم توفکر من

ولی شه صمیمی تابامن کنم یکاری باید شدم تماشاش محوه که داره چی دختر این کرد اخم

ممیش ممنون بگیرم ازتون جزوتونو میشه گفتم گوشش دمه اهان بکشم نقشه باید کنم چکار

... گفت شدم پنچر باحرفش

ونهبد اه نقشه شکست اولین بگیری ازاون میتونی مرادیه اقای دسته نیست دستم جزوم گفت

ودموخ نباید میشم ضایع دوباره وگرنه نمیشه اینجوری باشه فکری نقشم باید رفتم جلو فکر

ستادا حرفای به نگفتم هیچی دیگه ممنون خیلی میگیرم مرادی ازاقای پس گفتم براهمین لوبدم

فمکت بالرزشه بود دختره این چشمای به فقط فکرم نفهمیدم ازحرفاش چیزی البته کردم گوش

توکلاس بهروز منو فقط عجب شده تموم کلاس گفت بهم بود بهروز میگی چی ها امدم بخودم

زود برام کلاس توبودم بجای منم اره( بهروز)— شدها تموم کلاس زود چقد نمیشه باورم بودیم

میزدی بدختو کدوم مخ داشتی تومغزت بگو حالا میشد تموم

مگفت اینوکه میکردم فکر هفته اخره مهمونیه به داشتم مخ کدوم میگی چی چی ــــ پیمان ـ

جاذبه که بودم نیوتون انگار یافتم گفتم همچین یافتم کردم بوسی یک بهروزو فوری

ارفتهکج اه نکردم پیداش گشتم هرچی زیبا دنباله رفتم بادو بود حرکاتم هنگه روپیداکردبهروز

نشسته دختر بایک درخته یک زیر دیدم که میکردم نگاه اطرافم به درست چرخیدم دورخودم

جون دوست علی نامزده هست فاطمه که این شد جور چی همه خدا وای کردم نگاه که درست

Page 10: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 10

هشمار دراوردم موبایلمو شدم سوارماشینم خدایاشکرت کشوند اونو میشه فاطمه ازطریقه جونیم

کردم روشن ماشینو بگم بهش جریانو خونم سربیاد ی قرار روگرفتم علی

متر یک جون یاسی که کردم بلندی سلام جون یاسی خونه رفتم درمونده خسته هوف..زیبا..

یخندیدمم بلند داشتم شده باحال قیافتون خیلی ولی ببخشین یاسی وای گرفت خندم پاین پرید

شکست گردنم مامان اخ اخ شد نصیبم گردنی پس یک که

نک بوس منو پاشو حالا میکنم توسکته ازدسته اخرش ترسیدم دختر حقته ـ جون یاسی ـــ

بشی تابخشیده

ااینت کردم بوسش اینقد ماچ ماچ کنم بوس لپتون کنم کجاروبوس بگو یاسی مامان باشه ـ. من..

خندیدمی شنیدم گذاشتم فرار پابه طوفانیه اوضاع دیدم وقتی منم گرفت تودستش دنپایشو که

بهم خوبی این به مادره که شکرکردم خدارو تودلم شدم اتاقم داخله باخوشحالی زد قهه قه اخه

که بخوابم خواستم بودم خسته شکرت بازم هی رسیدم کجا به ازکجا نمیشه باورم هنوزم داد

من دمب نشون همه به تا کنم شرکت باید پیمان تومهمونیه میگفت بود فاطمه خورد زنگ گوشیم

رفح باکلی میکنم کارو همین اره بدم نشون بهشون بایدخودمو ندارم سرشون صدقه به احتیاجی

روزه بلخره برد خوابم چجوری نفهمیدم اخرش فکرکردم خیلی کردم خدافظی بافاطمه زدن

شتودستا کلی گرفت ابرومو فرکرد موهامو وای ارایشگاه رفتم جون یاسی بااسراره رسید مهمونی

دیدم خودمو وقتی زدم لبخند میکشی روبانگاهت همه امشب پاشوکه عزیزم تاگفت دادم جون

توماشینشون کردالان تعریف کلی هم فاطمه شدم خوشکل واقعا طلا دست ایول کردم تعجب

داخل روپرکرده خونه همه دوپس دوپس صدای وای رسیدیم اهنی بزرگ دره یک به هستم

این وا بود شده من ماته پیمان کردیم پرسی احوال باهمه وقتی میکرد کر گوشو صدا وای شدیم

عسری میام الان ببخشین گفت که میکرد سسس همش گفت بزور سلام داشت زبان لکنت کی

زد غیبش

Page 11: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 11

بالا طبقه برد کشید دستمو مانتوهامونودربیاریم بالا بریم بیا که گفت درامدم فکر از فاطمه باحرفه

پاین دبیا زود گفته بهش بود علی خورد زنگ فاطمه موبایله که میکردیم عوض لباسامون داشتیم

بخ خیلی دراوردم ازکیفم روژو رفت وقتی میام کنم تمدید لبمو روژه من برو تو گفتم بهش من

دیوار به باز که کردم نگاه ساعتم به بستم که درو پاین برم بهتره شد تموم خب ازاین اینم

گرمای ولی بود بسته چشمام بود گرفته منو گرمی دسته کمرم دوره اینبار ولی کردم برخورد

نای دیدم کردم دقت که درست دیدم سبز چشم دوتا کردم باز چشمامو میخورد صورتم به نفسش

رو ضاعاو چجوری وای میکنه یکی بادیوار منو نمیبینی چراجلوتو بگم بهش اگه اینبار پیمانه که

شانمیکف بااین اگه اینجام بود بلند کفشم نوکه ببخشید امد اهان کنه کمکم خدا کنم مالی ماس

یدمد که میگفتم چی نفهمیدم خودمم میگفتم پرت چرتو الکی داشتم بود معجزه پاین افتادم

یک حتی زدم که حرفای بااین اخه میخنده تودلش که میدونم من نه لباش ولی میخنده چشماش

دستاشتو ازحد بیش بستم فلنگو زودی گفتم ببخشیدی یک نگو الکی خودتی میگفت هم بچه

کردم فرار خداروشکر وای میشدم اب بانگاهش داشتم چرا نمیدونم شدم گرم

کردم رفرا گفتم ببخشیدی یک سریع افتادم لکنت به چرا نمیدونم زیبارودیدم وقتی.. پیمان...

بمن دختر یک بیرون امدم ازدستشوری وقتی شده چم من زدم بخودم سرد اب تودستشوری

ولی اسزیب که این کردم هنگ گرفتمش وقتی بود یکسان زمین باکفه الان نمیگرفتمش اگه خورد

بودم مرده ازخنده تودلم میکرد سرهم چی نمیدونم زدن حرف به کرد شروع کردن فکر باکمی

بلند لندب برگشتم دستشوری به دوباره شد جیم سریع ببخشیدی بای میزنه گولم داره بچم فکرده

بود دهش قرمز ازخنده صورتم بگیرم هامو خنده جلو نمیتونستم میموند پیشم زیاد اگه میخندیدم

این ولی امد خنده رولبم دیدم زیبارو ازدور امدم پاین ها ازپله شدم راحت تا خندیدم اینقد

دهکر رقص درخواسته گرفته زیبا سوی به دستشو دیدم پسرو یک چون نموند رولبم زیاد خنده

مکن گریه بخندم نمیدونم دیدم که ازچیزی وای بود وزیبا پسره اون دسته بینه نگاهم منتظر

کارش بعداین رفت کشید راهشو خودش که بود مونده مات پسره گذاشت سیب پسره تودسته

کرد نگاه بمن زیبا

Page 12: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 12

ندمیادب نفسم چرا شده چم بگه یکی اخه میتپید تندتند قلبم کرد نگام وقتی کردم هنگ.............

کردممی نگاهش داشتم زیرشد سربه گرفت ازم نگاهشو مریضیه علایمه اینا برم دکتر باید حتما

رمس به فکر ی کنم دور اینوازخودم خداچجوری النازه که این اه کیه این چسبید بمن کنه یک که

دخترا این ازشره میتونم اینجوری فقط بزار دونفره اهنگه گفتم رفتم جی دی سراغه سریع زد

ممیدون باش کنارم امشب فقط میکنم خواهش گفتم بهش رفتم زیبا کناره سریع باشم درامان

نجبرا گفتم منم امشب فقط گفت که بودم جوابش منتظره دارم احتیاج کمکت به ولی سخته

زاشت تودستام ظریفشو دستای که داری رقصیدنو بامن افتخاره کردم دراز دستمو میکنم

فمکت بالای دستاشو رفتیم وسط بلندشد انداخت تووجودم ریشتری ده برقه انگار نمیدونین

که ممنون گفتم شد قرمز صورتش کمرش بالرزیدن گذاشتم کمرش دوره دستامو منم گذاشت

کردی همراهیم

..... گفت

اروشم پیشنهاده اگه گفت داد ادامه بودم حرفاش هنگه کردین کمکم که ممنونم ازشما منم گفت

مونه که این داد نشون بهم پسرو اون باانگشتش کنم تحمل ادمو اون بودم مجبور نمیکردم قبول

مساوی یک یک داد جواب لبخند با درسته شدیم مساوی پس گفتم کردم نگاه زیبا به پسرس

ردهب ابرومو قلبم تپشه بودم شده گرم خیلی میکردیم همراهی اهنگ با نگفتیم چیزی دیگه

میپایدم اطرافمو دوره باچشمام نباشم دختره این فکره به خواستم میشنوه صداشو زیبا حتما

منه نهز فکرکن اصلا منه توبغله دختره نمیبینه بیشرف بود زیبا ماته افتاد پسره اون به چشمم

هلحظ یک که میکشیدم نشون خطو براش توفکرم داشتم نکردم کورت تا بردار زنم از چشمتو

چرا کردم خطاب اره کردم خطاب خودم زنه اونو واقعا زنم گفتم چی من شدم حرفام هنگه

دارم دوست انگار شدم بیتاب چرا شده چم من میکنه نگاه زیبا به کسی کنم تحمل نمیتونم

هک هرچی پیمان اره باشه من ماله میتونه نه چراکه باشه من ماله عمر تااخره توبغلمه که دختری

حواسم اصلا دادم فشار خودم به زیبارو نبود خودم دسته میشه اون ماله گذاشت دست روش

توهپروت هنوز من شکست فقراتم ستونه میکنی چکار درومد اخش صدای تااینکه نبود اینجا

بود وقتش حالا اه میکنی درست اشتباهتو الان چجوری پیمان زدی گند وای چیه جریان بودم

همینبرا بوده شما میخش نگاهش پسره اون ولی ببخشید کردم مصلحتی ی سرفه باشم توهپروت

Page 13: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 13

رفشح بااین ممنون گفت صورتش بابرگردوندنه گفتم دروغ که ببخش منو خدایا کردم اینجوری

باورشد خدایاشکرت شد راحت خیالم

قبول رقصشو پیشنهاده نباید حیاشدم بی خیلی میرقصم پیمان توبغله دارم وای.. زیبا...ــ

ولی گفتم اخ اخ میشکنن دارن کمرم های مهره کردم حس بودم درگیر باخودم توافکارم میکردم

کارواین گفت که بیرون امد ازرویاش تازه نبود باغ تو اصلا میکرد سیر خودش تورویای پسره این

مساوی پس گفت گرفت خندم شدم قانع باحرفاش داد نشون بهم پسررو واون توکردم بخاطره

سرهپ این که میکشیدم راحتی نفس داشتم تازه اهنگ شدن باتموم یکیم یک گفتم منم شدیم

خاک فکرده چی من ی درباره بیشعور کرد چکار الان این شد جدا ازم زد بوس یک روپیشونیم

کفه حقشو باید دختراشم دوست ازاون من فکرده کرد چکار رودادی بهش دیدی زیبا توسرت

چجوری نمیدونم ولی بزنم صداش خواستم نکنه بامن غلطی همچین دیگه تا بزارم دستش

امیلهف میشه مگه زدم سرم تو دست با نمیموند یادم فامیلش بدبختیش پیمان پیمی کنم صداش

ندارم حافظه پیمان اوردی شانس هوف ندارم حافظه چکارکنم خب دختر بره یادت کلاسیت هم

غلهتوب که شم یکی بازمین دوباره بود نزدیک زد بهم تنه ی یکی که میزدم حرف باخودم داشتم

هتن من به کوری موشه کدوم بود این مهم فقط افتادم کجا نبود مهم برام اصلا اوردم پناه گرمی

امواله که اینای مثله چرا نیست مهم برام اسمش حتی هست یه افاده دختره این که این زداه

عزیزم ببخش وای گفت کرد عوض رنگ چرایهو وا میکنه نگاه بهم بردن ازشون بزور پدرشونو

داپی خشم توشون میخوندم چشماشو ولی میگفت باخند کوتاه قدت اینکه نه اخه نبود حواسم

بکش راتو حالاهم الناز کن نگاه درست جلوتو بعد به ازاین گفت بود نزدیک خیلی که باصدای بود

پیمان نداری لیاقت گفت کوبوند زمین به پاشو محکم توذوقش خورد اخه نشست رولبم لبخند برو

میکنم چکار این توبغله من چرخوندم سمتش صورتمو پیمان گفت چـی این شد دور ازمون

چرا نمیدونم میکرد برسری خاک فکرای میدید مارو هرکس بودم باصورتش ماس مه درست

رو یکی ی سرفه صدای که بودیم هم ماته چقد نمیدونم بگیرم ازچشماش نگاهمو نمیتونم

زد لندب پیمان گفتم بلند فکرمو حرفای وقتی باشم خوش یکم نمیزارن هاا ندارم شانس شنیدیم

زدم محکم من نمیشیم شما خوشیه مزاحمه پس اوه اوه گفت علی شنیدم چشه وااین خنده زیره

Page 14: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 14

سربزیر منم خندیدن بلند پیمان فاطمه علیو حرفم بااین رفت ابروم برسرم خاک توصورتم

بده نجاتم وضع ازاین کردم اشاره فاطمه به زیرچشمی شده قرمز باصورته

بریم باید زودتر اره دیرشده خیلی چرا چرا من... خونه بریم نمیخوای زیبادیرشده.فاطمه.ــ

پیمان تورویه چجوری وای رفت ابروم فاطمه وای شدم اتاق واره رفتم بالا ها ازپله سریع خونه

فسمن اخ مامان وای زد کمرم به یکی محکم که برم خواستم پوشیدم مانتومو باناراحتی کنم نگاه

ینبب الناز ـــ میکنه تهدیدم داره الناز این دیدم کردم باز چشمامو زده اینجوری منو کی امد بند

ـ همیمیف منه ماله پیمان میکنه خیالبافی برخودت رقصیدی باپیمان امشب چون نکن فکر جوجه

همه بخواد اگه تنهاست زیبا فکرنکن ببین نداره کسوکار زیبا فکردی یواشتر هوی فاطمه

رضبلف عوضی ببین گرفتم دستشو من که بزنه رو فاطمه خواست الناز ــ گرفتی ماپشتشیم

بکشی منو میخوای لابد هه بکنی میخوای غلطی چه مثلا هان ای توچکاره شد من ماله پیمان

ازاتاق زدم کنار اونو شد خوبت خوردی میشد کبود ازحرفام داشت... حرفیه عشقمه پیمان اصلا

النازم میدادم سوتی همش میفرستادم لعنت خودمو همش میکرد درد بشدت سرم بیرون امدم

گردنه اویزونه میمون مثله هروز بمون وفادار میخوای پسررو اقا ورداشته دور خودش واسه

وعلی شد اضافه مشکلات لیسته به اینم دارم مشکل خیلی خودم بسمه خدا وای رنگارن پسرای

باهمون روتختم پریدم سریع ندارن جون ازخستگی پاهام مامان وای رسوندن خونم به منو فاطمه

ماطراف دور به کردم باز چشمامو نهاره وقته بیدارشین خانم خانم ـ چیه صدای اه برد خوابم لباسا

ارانگ وای ترسیدم کردم نگاه اینه به شدم بلند ازتخت خوابیدم اینجوری چرا من وای کردم نگاه

یمانپ انوقت میداد کیف بیشتر میرفتم اینجوری دیشب اگه گرفت خندم دیدم جنگلی دختره ی

یچ نمیفهمیدم خودمم البته خوندم اهنگ کلی حموم رفتم باخنده نمیداد رقص درخواسته دیگه

از امان میکردم ادقام دیگه اهنگه بایک میوردم کم اگه میخوندم درست اهنگو اولش میخوندم

امدم بیرون ازافکار درتعجبم خودمم عمران چی اونم شدم قبول دانشگاه چطوری نمیدونم الزایمر

بیرون ازاتاق پوشیدم لباسامو کردم شونه موهامو امدم بیرون ازحموم میده ارامش حموم وای

چه یاسی مامان من.. گذشت خوش دیشب ـسلام میخوند کتاب داشت رودیدم یاسی رفتم

منم میمرد داشت ازخنده گفتم براش مو موبه جریاناتو همه گرفتن ازم خوشیمو ادم دوتا خوشی

Page 15: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 15

منم میمیرم ازخنده دارم وای گفت کرد پاک زیاد ی ازخنده اشکاشو یاسـی مامان شدم حرصی

ی ندهباخ نهارو بخندونم جونو یاسی تونستم خوشحالم گرفت خندم منم بمیرین خدانکنه گفتم

الانم رفتم دانشگاه سوی به باناراحتی برم چجوری دارم دوکلاس ساعت وای خوردیم جون یاسی

نشسته کنارم که الان تابه منودید وقتی هااز میگم پیمانو خنده خوش اقای کناره روصندلیم

سیک گفتم کردم بهش رومو نکرده فراموش دیشبمو هنوزسوتیای بشر این بابا ای بازه نیشش

براچی این نگفتم جوک فکرمیکنم هرچی خنده زیره بعدزد کرد نگام اول گفته جوک براتون

امدی که ممنون بودی خوشکل خیلی دیشب گفت گوشم دمه جلو اورد صورتشو میخنده دوباره

بهم کسی نبوداخه خودم دسته شدم خوشحال حرفش برااین میساویدن قند کارخونه تودلم اقا

نمیدونم ولی شدم سربزیر کشیدم خجالت مثلا بودم شده اعقدای اینکه بود نکرده محبت

همه این پس ندارم احساسی بهش که من خاص ارامش ی میکنه پیدا ارامش پیمان کناره چراقلبم

ازچیه ارامش

زیرچشمی وقتا گاهی ولی کردم جمع حواسمو دیگه استاد باوروده زدم حرف باخودم خیلی

چیزی پیمان به بافکرکردن اخه میکردم توجه استادم به بیشتر ولی هست پیمان به حواسم

منم نمیخوام بگیره پدرش ازجیبه پولش که پسری من بعدشم کجا اون کجا من نمیشه درست

وهرش من حقیقته ولی میزاشتم شروط اینقدشرطو بگیره منو خواست کی حالا هاا درگیرم باخودم

هکلاسی هم ی فقط اون اره نیست مرده اون پیمانم باشه زندگی مرده شوهرباید نمیخوام اینجوری

یدبا بیخیالش نیست مردم این نچ بود استاد پیشه حواسش کردم بهش نگاه ی فکرا باهمین

تمام زبعدا میکنم کارو همین اره میخوره بیشتربدردش این کنم عوض الناز دختره این با صندلیمو

میخرید چای کیکو بادوستاش الناز دیدم خوردم قهوه ی دانشگاه بوفه رفتم استاد زنگ شدن

فحی میاد بدم اینقد لوس ازدخترای بابا ای برگردوند روشو کرد بمن نگاه ی. الناز ـ.. زدم صداش

دارم باهاش مهمی کاره تاشنید دارم مهمی کاره بیا الناز.. زدم صداش دوباره بنده تو به کارم که

. امد کنارم فشنگ مثله ها

کاردارم بگو زود میخوای چی. الناز.

کنیم عوض باهام جاهامونو میخوام فقط هیچی من.ــ.

Page 16: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 16

بزن حرف درست کنیم عوض جامونو چی یعنی. الناز...ــ

گرفتی میشینی من جای بعد به توازاین اینکه یعنی.من..

کردی اینکارو چرا ولی باشه النازـ ـ

نم جای پس نیست ارزوهات جزوه مگه نمیخوای اینو مگه بشین من جای فقط نباشه کاریت تو..

با نم جای النازم نشستم الناز جای من اینبار ولی کلاس امدم گذاشتم توخماری النازو بای بشین

دشبع بود روش نشسته الناز که صندلی ماته پیمان ولی شد باز نیشش الناز دیدم پیمان امدن

عصبانیتشو ولی کرد بودن نشسته الناز روصندلی که دید منو کرد نگاه اطرافشو انگاهشب

فکردم زد بیرون ازکلاس بلکه ننشست روصندلیش اون ولی زدم بیخیال دیدم توصورتش

تمگرف تصمیم اینکه گرفتم وجدان عذاب نیومد هم جلسه چندتا هیچ برنگشت ولی برمیگرده

یزهچ باشه شده ناراحت ازدستم چراباید ولی شده ناراحت ازمن نکنه نمیاد چرا ببینم خونش برم

نگز هرچی رفتم خونش سمته به گرفتم تاکسی ی کنم عوض بایکی بخوام جامو که عادیه خیلی

سره بودم شده بابا مامان دلتنگه گرفته دلم بابا ای کجاس پس هوف نکرد باز درو کسی زدم

بلندشدم شدم تاخالی کردم گریه اینقد گفتم خانم یاسمین ازخوبیای کلی رفتم مزارشون

براهمین میکنن گریه مرداهم بود عجیب برام شنیدم رو مردی ی گریه صدای که رفتم چندقدم

دلش من مثله اونم گرفت اتیش منم دله باحرفاش ولی بده خداصبرتون بگم پیشش برم خواستم

چرا سال شش داداشمم بود سالم ده فقط من کردی چقدزودترکمون مامان میگفت بود پر ازدنیا

دست کنه پیشرفت تاداداشم کارکردم زدم ازدرسم که چرامن میکشیدیم مادری بی ماباید اخه

میکشید خجالت حتی اون شد چی اما نکنه احساس پدرومادری بی حسه اون تا زدم هرکاری به

اگه میرفت ابروش که چون بیسواده داداشش چراچون کنه معرفی دوستاش به برادرشو که

فقط تودنیا خارجه داداشم الان خدا بدبختی چراهمش کنه معرفی مهندسش دوستای به داداششو

باشه میبریش ازم دارم دوست که هرچی امیدوارباشم چی به دیگه گذاشت تنهام اونم دارم اونو

خندلب قتو هیچ دیگه بدون ولی میکنم قبول باشم دارم دوسشون که کسای نزدیکه نباید اگه

. میکنم سنگ یک مثله قلبمو نمیبینی رولبم

Page 17: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 17

واینت قبلیمو زندگیه نمیخوام اره اشتباه کارت بگم بهش باید میگرفتن شدت اشکام باحرفاش

ودب بسته چشماش ولی اورد بالا سرشو اون خورد زنگ موبایلش برداشتم که باقدمی ببینم مرد

...نداره امکان ن شد سوست پاهام کشید سوت مغزم دیدم که باچیزی

ی دانشگاس ریس پسره چطور پس باشه اون میشه مگه باشه اون میتونه چطور باشه پیمان

مقای درختی ی پشت رفتم امدم خودم به سریع کرد باز جوردرنمیادچشماشو باعقل اینجا چیزی

دم ولی کشیده سختی پسر این چقد شنیدم حرفاشو من میفهمید نباید میدید منو نباید شدم

وای کردم قضاوت زود من بود شده برعکس ولی ندیده شادی راحتیو جز توزندگیش فکردم نزده

راه داشتم همینجور سخته خیلی برگردونم عادیش زندگی به اونو چجوری حالا ببخش منو خدا

ونج یاسی با باید اول ولی بگیره نقشم خداکنه امد ذهنم به یفکری که خونه برم که میرفتم

فردا دیگس روزه سه تولدم همینه اره کنم دعوت تولدم برای کلاسو کله میخوای کنم هماهنگ

اونم گرفتم اجازه ازش میخوردم نهار جون یاسی با داشتم.. میکنم دعوت رو همه تودانشگاه

شدم کلاس داخله دانشگاه رفتم نهار بعده شکلیه چه ببینه پیمانو شدکه خوشحال خیلی

. ارید ای نقشه ی تو گفتم هه شد عوض نظرت چیشد گفت النازامد که نشستم قبلیم روصندلیه

دنیوم یار که دیدی ولی رسوندم ارزوت به تورو چندروز ندارم حوصلتو برو الناز دادم جوابشو منم

کرد بمن نگاه ی تو ازدرامد پیمان نشست سرجاش رفت کرد ایـشی ی نکردم قاطی تا برو حالا

یشدم یخ بانگاهش ادم که میکرد نگاه سرد اینقد نبود قبل مثل نگاهش بود شده سرد خیلی ولی

. نشست کنارم

ازمهل اگه زیبا نداره اشکال بکشم نازشو باید بابا ای قهره حتما نشنیدم جوابی پیمان اقا سلام

گاهن ی قهری پیمی گفتم کردم نگاه بهش باخنده شده برعکس زمونه انگار گرفت خندم بکش

ادامه ونقشم باید کنم چه ولی جاخورد خیلی حرفم بالحنه شد بیشتر خندم که کرد بهم متعجبانه

کرف شد باعث که گرفت خندم بازم ندیدی خوشکل میکنی نگام اینجوری چرا پیمی چیه میدادم

باشه داشته خنده حالته چشماش کنم

گفت بمن ای بامزه شکله به بعد کرد صدا اسممو اول شاده چقد امروز دختره این پیمان.. ـــ

کردم جمعجور خودمو سریع نخندم چرانمیتونم خدا اخه نخندم که گرفتم خودمو جلو بزور پیمی

داخ چکارکنم کنم زندگی اون بدونه نمیتونم میکنم حس حالا بود شده تنگ براش دلم خیلی

Page 18: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 18

هارو بچه ی بقیه منو شده عجیب خیلی امروز میشه همون میدونی صلاح هرچی خودت

اینجوری نرم تولدش روزه که زشته امد تومهمونیم اون چون نرم نمیتونم کرده دعوت براتولدش

... بشه کم زندگی ازاین ازخستگیم شاید اینجوری اره میرم پس میشم مدیون بهش میکنم حس

ـ

خانم یاسی میکنن سروصدا دارن توخونه الان هوف شدم راحت کردم رودعوت همه بلخره وای ـ

اسیی اسراره به تولدمه امشب بود نگرفته تولد برام کسی وقته خیلی میکنه راه روبه همچیو داره

دش کنده موهام خدا وای میگیره کشتی بدبختم باموهای داره الانم اوردن تواتاقم ارایشگرو جون

انمخ بقوله پوشیدم که لباسام شد شش ساعت کشیدم راحتی نفسه شد تموم بلخره درد باکلی

باسایل دربرابره کنم فکر ولی بود باز یکم ازبالا بود شیک خیلی لباسم شدم فرشته ارایشگر

بود شیکی شبه لباسه واقعا نگین بلندوپراز بود ماهی مدل لباسم ترم باحجاب من دخترا

ردمک نگاه اینه به دوباره خب ممنونم ازش بودخیلی داده صفارش اینو کی جون یاسی نمیدونستم

..تو بیا گفتم در به تقه با شدم عالی

همه نپای امدم ها ازپله بانو بامهربان پاین برم گفته جون یاسی امدن مهمونا گفت بود بانو مهربان.

یول پیمان اقا سلام پیمی به رسیدم کردم پرسی احوال باهمشون باخنده چرخیدن من سمته به

شگوش دمه رفتم کنارش الکی باخنده میکردن بد فکرای همه نمیکردم کاری اگه بود من ماته اون

خودم ابی بالاس گفتم کجاس دستشوری ببخشید اینجام جانم..امد بخودش الان کجای الووو گفتم

رفت بالا ها ازپله میرم خودم نیست لازم نه گفت میدم نشونت راهو

ردمک دروباز اولین دستشوریه کدوم بودنمیدونم اتاق تا سه بالا رفتم ها ازپله وقتی پیمان........ــ

شخواب لباس اتاقش تو رفتم بگیرم خودمو جلو نتونستم میده زیبارو عطره بوی اتاقه ی دیدم

..بستم چشمامو کردم بغل لباسشو کشیدم دراز روتختش بود روتختش

فتمر فکرم بااین باشه امده سرش بلای نکنه کشید طول خیلی رفتنش دستشوری بابا ای من ــ

توش کسی بازکردم رو دستشوری بودم نمیدادترسیده جواب روزدم دستشوری دره هرچی بالا

Page 19: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 19

گرفته اروم ها بچه مثله کرده بغل لباسمو دیدم بازکردم اتاقم نیست توش کسی حمام نبود

چراغو کنه بغلش داشت دوست ادم هیکلش بااین رفت ضعف براش دلم چرا نمیدونم خوابیده

اتاقم به وکوفته خسته گذشت خوب خیلی مهمونی بیرون امدم ازاتاق اروم خیلی کردم خاموش

ودب این خوبیش خوابیده تواتاقم پیمان بودم گفته جون یاسی به کردم روشن چراغو برگشتم

جاپهن روزمین کردم عوض لباسامو زودی نبود مهم براش چیزا این داشت خارجی اخلاقه یاسی

.....فقط شد چی نفهمیدم دیگه خوابیدم کردم

باخودم توخواب کردم حس اشتباه شاید نمیدونم فرودامدم روزمین بعد رفتم روهوام کردم حس

اتفاق دیگه چیزی تاصبح کردم بغل اونو سریع جداشده ازم عروسکم افتاد یادم میزدم حرف

خندبالب بینی بایک سبز چشم دوتا دیدم بودم بیداری توخوابو کردم باز اروم چشمامو نیوفتاد

چــــی اره بود مرد صورته ی انگار بیدارم نیستم خواب ن زدم بلک دوباره میکنن نگام دارن

ای ای گرفته دماغشو پیمان ازاونور درمیکرد بشدت پیشونیم ولی شم بلند خواستم سریع مرد

ماساج پیشونیمو همینجور میکر چکار اینجا این امدم بخودم باز بودم گرفته پیشونیمو منم میکرد

خوابیدی روتخت بامن نمیکشی خجالت وای امدم چجوری روتخت امدم کی من گفتم میدادم

.... داد جواب

زمین رو تو دیدم شدم بلند ازتخت کجاس اینجا نفهمیدم شدم دوبیدار ساعت بودم خوابیده من

دستادو خواستم هرچی گردنم به چسبیدی تو که روتخت بزارمت که کردم بلندت خوابیدی

نگینهس خوابت که کنم چکار من خودته تقصیر بود قفل روگردنم نمیشددستاتو دربیارم ازگردنم

متوخواب بخوابم نزاشتی شدی مانع بادستاد تو ولی برم ازاینجا روتخت بزارمت وقتی فکردم

ناکار دماغمو زدی بودی نکرده ولم کاشکی که برم کنی ولم کی بودم منتظر میکردی وراجی

.. برد خوابم کی من اصلا نکردی بیدارم دیشب چرا کردی

دیدم چون نکردم بیدارت دیشب بگیر نفس خوردی رادیون صبحی اول پیمی ماشاالا.. ـمن

که بخوریم صبحونه بریم پاشو حالا شدم کباب چجوری دیدم که کنم صواب بزار گفتم ای خسته

.. دانشگاه بریم باید ظهر

Page 20: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 20

پذیرایت بابت ممنون دانشگاه میرم ازاونجا کنم عوض لباس خونه برم باید من ن.. پیمان...ــ

رینبهت برام دیشب بیرون زدم ازخونشون صبحونه بدونه زدم لبخند دادم نشون زیبا به بینیمو

حالخوش خیلی شد هک توذهنم تصویرش تا کردم نگاه زیبا به اینقد نخوابیدم تاصبح بود شب

کی توحموم نمیشه باورم نشست می رولبم لبخند میشدم خیره نقطه یک به ها دیونه مثل بودم

دمام زیبا ازفکره بزور بود شده ساعته یک برام امروز ای دقیقه پنج دوشه شدم دیوار ماته ساعت

ازیادت نمیرفت قرمزیش کاش بود شده کمرنگ بودن ازقرمز دماغم کردم نگاه بخودم تواینه بیرون

ی محوته وارده کردم حرکت دانشگاه سوی به پوشیدم لباسامو میشدم صبح ی صحنه فکره به

دماموق میبینیش الان نکن بیتابی باش اروم میزد طبل مثله قلبم نرسیده هنوز شدم دانشگاه

وای گرفت ازش جزو یک میزد حرف بامرادی زیبارودیدم ایستادم ازحرکت ولی کردم تندتر

شمارشو میگین زدم زنگ بهش دراوردم گوشیرو زنه به حرف غیرازمن بامرده زیبا نداشتم تحمل

رها فاطمه باوساطط اونم گرفتم تاشمارشو کردم بازی فیلم کلی ازخودش معلومه خب اوردم ازکجا

.. گشیروورداشت زدم زنگ میگفتم داشتم

بیا میگم که بجای زود.الو.

هک جای به بود عصبی چرا این وا الو الو بیام دانشگاه حیاط پشته چراباید کجابیام چی. من..ـ

.. افتادم شعری یاده لحظه یک کرده تکیه رودیوار دیدم رفتم گفت

قلبم عاقبت کردم باهرکه دوستی نشست برپشتم خاک کردم بردیوار تـکیه. ـ شاعرمیگه

هک طرفش رفتم گذشتم خوندن ازشعر دیگه دید منو پیمان که بخونم ادامشو خواستم شکست

.. بگیری جزوه ازپسرا ببینم اگه بزنی حرف ای دیگه باپسره غیرازمن به نداری حق دیگه گفت

شابهنو بگو داری اگه ای دیگه صفارش نکش خجالت بگو نه گفتم باعصبانیت منم خورد حرفشو

رفح باپسرا اگه مثلا دستورمیدی بهم که مامانمی بابامی هاا منی توکیه فکردی هه بازکنم برات

یرونب ازتعجب داشت چشمام گرفت اتیش لبام حرفم بااین بگو یالا ده هاا میکنی غلطی چه بزنم

Page 21: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 21

مازلب لبشو اروم میکردم نگاه پیمان ی بسته چشمای به داشتم ها مجسمه مثل کردم هنگ میزد

......گفت کرد جدا

روژت فتگ بالبخند بکنم اینکارو همه جلو تا بزن حرف باپسرا تونستی اگه میکنم کارو این گفت

رفت گذاشت حالت همون تو منو ترن خوشمزه حتما نکشیدم بعدو روژای طعمه ولی خوبه طعمش

لب هب لبخند نشسته روصندلیش دیدم رفتم کلاس سمته به امدم بخودم تا گذشت دقیقه چند

پیمان ترسیدم شدم هول من داشت سوال سمتم امد باز مرادی اقای که بیام خواستم داشت

رمس من بپرسین اقاپیمان از گفتم سریع نمیموند برام ابرو انوقت بده انجام همه جلو کارخودشو

مخواین شدم مزاحمتون که ببخش گفت بود ترسیده ازحرکتم بدبخت مرادی اقای میکنه درد

به نمم میداد نشونم کنارشو صندلیه باابروش که کردم نگاه پیمان به حرفش بااین بیارم قرص

حالا نافری گفت گوشم دمه پیمان که نشستم توجام سریع نیست لازم ممنون نه گفتم مرادی اقای

حق نمیترسم ازتهدیدات گفتم اروم وخیلی عصبی من امد خوشم شدی کونی گوش حرف دختره

کار این باشی حرکاتت مواظبه خودت اگه گفت کردم نگاه بهش کنی تکرار اینکارو دوباره نداری

سکوت نبودبراهمی بد خیلی شرایط بکنم کاری نمیتونستم ولی شدم عصبی بیشتر نمیشه تکرار

واستمخ خوردم جا کوه بریم شنبه پنج که الناز پیشنهاده با نشه بدتر هست ازاینکه تاوضع کردم

خالفتم منم خندید نمیایم بگن الان همین ترسوها گفت کرد دستی پیش الناز که نمیام من بگم

نبام زیبا گفت پیمان که شدن گروه همه بیارم کم ای افاده دختره این جلو نمیخواستم نکردم

اهنگ ی منم صدازد ازعمد منو اسمه زیبا نه مگه گفت من به روکرد که بودن حرفش ماته همه میاد

شدن تموم تا کنم قبول شدم مجبور که میکرد نشون خطو برام باابروش اون ولی کردم بهش

حمهمزا فکردم بود رواعصابم ماشین بوق که بودم خونه توراه نیوفتاد اتفاق ای چیزدیگه کلاسا

مرانع هه سوارشو میگه بهم پیمانه دیدم برگشتم سمتش به میزد بوق چقد اه نکردم توجه بهش

ی لیو پیمان کن ولم گفتم بهش پیمانه فکردم شده کشیده دستم که رفتم چندقدمی سوارشم

فتهگر دستمو توگوشش باگوشواره بلند موهای سوسول پسره ی دیدم برگشتم امد دیگه صدای

ترسیده خیلی اوربود چندش قیافش بگذره خوش بامن میدم قول بیاخوشکله.. عوضی کن ولم

تارببینم پسرو این شد باعث بودن دیدم جلو اشکام نمیکرد ول دستمو افتادم هق هق به بودم

یبکن میخواستی غلطی چه میگفت بهش همش میزد سوسولو این که ی پسر وحشناک باصدای

داشت جداکردم ازپسره پیمانو بزور میدیدم واضه چیرو همه الان کردم پاک بااستینام اشکامو

Page 22: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 22

سوار شدمنم داخل کردم باز ماشینشو سمت به میکشیدمش بزور گرفتم پیمانو بازوی میکشتش

... شد بیشتر هق هق اشکام بدترشدم پیمان باداده میلرزید تنم تمامه شدم

میلرزه داره زیبا دیدم میشده چی میدونی نبودم من اگه سوارشو نگفتم مگه.. پیمان ــ...

اشواشک اشکه پره صورتش دیدم بازکردم چشمامو ببخشید نکن زیباگریه بسه بستم چشمامو

مرنگیک لبخنده بخوریم چیزی ی بریم موافقی گشنمه من گفتم زدم لبخندی ی بهش کردم پاک

شه کم ترسش ازحالته تایکم رستوران رفتیم کردم روشن ماشینو زد

بیشا چشمای نشستم روبروش منم بشینه تازیبا کشیدم عقب رو صندلی شدیم رستوران داخله

رمس نزنم دم ببینم اشکشو میتونم چجوری شده تیکه تیکه دلم شدن قرمز ازگریه کردم نگاه

احالتشت پاشیدم صورتش به لبخندی گریه زیر میزنه زود وگرنه بفهمه بزارم نباید ولی میکرد درد

دادم جواب منم ندارم اشتها من گفت ارومی باصدای بدیم صفارش چی خب گفتم شه راه روبه

نمک حساب باید من گفت بازشد ازحد بیش چشماش شه بیشتر پولش میترسی یا نداری اشتها

سابح من بعد سیرشی توبخوری گفت شنیدم واضح قشنگ میکنم حساب من پ ن پ گفتم منم

..... گرفت خندم گفت بلند فکرشو بازم کنم

ابحس من چی یعنی کردم هنگ کنی حساب نهارو پوله توباید گفت پیمان شنیدم وقتی من.. ــ

اقارو این نهاره پوله باید خودم من میکنن حساب پسراشون دوست دخترا هاا نداریم شانس کنم

لندب بازم وای شنید نکنه خندید پیمان یهو کنم حساب من توبخوری گفتم تودلم کنم حساب

بیشتر میکردم نگاه بهش چشمی زیر شدم سربزیر شده قرمز ازخجالت صورتم زدم حرف

میگم چرا نمیدونم نیست خودم دسته میدم سوتی پیمان جلو همش کنم چکار وای میخندید

لیو میکنم خراب خوندمو بیشتر که درسی شده حتی میدم سوتی زود بدم سوتی این جلو نباید

.. بیرون امدم ازتوفکر پیمان باصدای میزنم برعکس کلا میدم عالی نخوندم که درسی

هاا میشی خوردنی بیشتر میکشی خجالت وقتی میگم پیمان.... ـــ

Page 23: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 23

یناروا میکنم سکته ضعیفه قلبم نمیگی خوشمل پسره بشم اب که الانه گفت چی این وای من ــ

وردیمخ غذارو پیمان شوخیای و باخنده والا بود اب نبود ادم زیبا دیگه میشنید اگه میگفتم تودلم

شدم یرس بعدکه شم رنگارنگ میشد باعث که میزد حرفای بگیرین فاکتور هم منو شدن لبو البته

میکنین اشتباه اقا بود پیشم همش کرد حساب کی وا شده حساب گفتن اما کنم حساب رفتم

.. میگی چی ریس کدوم کرده حساب ریس چراخانم نکرده حساب کسی

حساب غذارو شما فکرمیکنن خانم این مسعودی اقای نه.. شکوهی شده چیزی.. پیمان ــ

بگیرم غذاشو پوله ریسم از میتونم چطوری من رستورانین این صاحبه شماکه نکردین

ریمب خدافظ بفرست برام رستورانو فاکتورای بعدا شکوهی ممنون گفتم کردم ای خنده پیمان. ـ

.. زیبا

یمانپ یعنی رستوران باریسه من الان بود کرده هنگ مغزم فاکتور ریس بودم دوتا این ماته من ــ

شدم مسلط بخودم پیمان باصدای نمیدونستیم داریمو شانس یخورده امد خوشم نه خوردم غذا

واقعا وزیمرم برام چرا رستورانی توریسه که چرانگفتی گفتم بهش بودیم توماشین. بریم گفت که

بشناسمت بیشتر میخوام پیمان هستی توکی دانشگاهی مدیره پسر تو

.....

توجیبم دستامو شدم پیاده ازماشین بردم پرارتفاعی جای به زیبارو کردم سکوت.. پیمان ــ

متشس به صورتمو ایستاده کنارم زیبا کردم حس که کردم نگاه پامه زیره که شهری وبه گذاشتم

یمزندگ تلخه ی قصه به کردم شروع دادم بیرون نفسمو منم میکرد نگاه شهر به داشت چرخوندم

که ماینارونگفت میخورد سر هاش روگونه اشک کردم نگاه زیبارو شدم تاسبک گفتم گفتمو اینقد

....زدم بهش لبخند ی کردم پاک اشکشو کنی گریه

Page 24: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 24

پیمان رستورانه تو دانشگاه مدیره همسره وقتی که مردبوده خیلی پیمان نمیشه باورم ــمن

ونیهخ گروه میره ازدست وگرنه زودعملشه باید گفتن دکتراهم برده بیمارستان انوبه رفته ازحال

داده پیرزن اون به هاشو ازکلیه یکی براهمین بوده یکی زن بااون پیمان

داده نجات همسرشو جونه چون داره حق میکنه خطاب خودش پسره اونو دانشگاه مدیر براهمین

کردم قلاب پیمان گردنه دوره دستامو شدم بلند پاهام نکه روی فرشتس یک واقعا مرد این

هک امد بخودش تازه بود کرده هنگ کردم که ازکاری پیمان امد وعقب بوسیدم اروم ولبشوخیلی

قبع من که بودیم افتاده نفس نفس به هردو بوسید لبمو اینبارخودش کشید سمتش به کمرمو

سرمو بخنده پیمان شد باعث که زیرانداختم سرمو کردم چکار من امدم بخودم تازه کشیدم

.... اورد بالا باانگشتش

بکشی خجالت ازمن ندارم دوست زیبا نگیر ازمن نگاهتو وقت هیچ. پیمان..ـ

خبر جون یاسی به سرم به خاک خورد زنگ موبایلم چشم یعنی کردم بازوبسته چشمام من ـ...

شد احتر خیالش باپیمانم گفتم وقتی بیرونم نگفتم چرابهش که کرد دعوام توموبایل کلی ندادم

مهندسیه ی رشته چرا پیمان میخورد ول تووجودم سوالی کردم خدافظی خواستمو معذرت ازش

ابگهت شدم خیره بهش سوارشدم منم میگم بهت سوارشو بیا گفت زد لبخند کردی انتخاب عمرانو

کرد شروع

که ای رشته چرامن کنی تعجب داری حق نبود علاقم مورده ی رشته این راستش.. پیمان ــ..

ایچشم نظامی گفتم وقتی هست انتظامی رشته علاقم مورده ی رشته کردم انتخاب ندارم دوست

Page 25: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 25

که دابع محرمانس موضوع این گفتم بهش ولی بود دار خنده قیافش شد تنیس توپه ی اندازه زیبا

... باشی صبور باید فقط میگم بهت رو همچی شد تموم

.......

بونشازز چیزی ی شاید کردم استفاده زنونه ازنقشه پیمی بگی الان نمیشه باشم صبور عمرا. ـمن

نممیک صبر نگو باشه کردم هوفی نمیگه هیچی این کنم هلاک خودمو نداره فایده بابا ای بکشم

ممن گذاشت ملایم کرداهنگه روشن ماشینو لپموکشید خنده زیر زد گفتم که اینو مرموز اقای

چشمامو میخوره تکون صورتم روی چیزی ی کردم حس که رسیدیم کی نفهمیدم بستم چشمامو

رسیدیم خواب خوش خانمه سلام رولبش لبخند میکنه ناز صورتمو داره پیمان دیدم کردم باز

ارامش موسیقیه بودبااین راحت ماشینت ازبس برد خوابم کی من کردم نگاه اطرافم به درست

.. ببخشید برد خوابم بخشت

....

نرفته یادت چیزی زیبا گفتم که بره خواست کن استراحت خونه برو نداره اشکال ـ پیمان.

میدین بوس عشقت به گفتم که بود کرده متفکرانه قیافشو میدادم نشون روصورتم انگشتمو

چقد گرفت خندم خونشون دره شدنه بابسته میگیرم ازت روزی ی زدم داد کرد فرار زد لبخندی

دره خستم چقد وای کردم حرکت خونه سمته گرفتم ماشینو گازه سریع خجالتیه دختر این

هم از کدوم بودم پرونده توفکر رفتم دوش زیره سریع شدم خونه داخله بازکردم پارکینگو

هنوز نم کشید طول پرونده این خیلی کنم پیداش باید زودتر داره فعالیت خسرو توبانده کلاسیام

.....ـ نشوده کامل اطلاعتم

روشن لبتابو رفتم اتاقم سراغه به پیچیدم رودورم هوله شدم سبک اخیش بیرون امدم حموم از

لباسام کردنه عوض با کنم عوض لباس برم شه باز تارمز امده چی جدید ایمل تاببینم کردم

ردمنک پیدا خاصی چیزه میخواد گذارش ازم سرگرد وای گذاشتم روپاهام لبتابو نشستم روتختم

بیشتر باید هستن هم توجیکه خیلی روزا این کردم شک الناز مرادیو به مدت این طیه اما

شمامچ دیگه کردم خاموش لبتابو نوشتم گزارشو بگیرم کم دسته اونارو نباید باشم مراقبشون

اعتس که بودم خوابیده چقد نمیدونستم برد خوابم زیبا به بافکرکردن نداشتم جون ازخستگی

Page 26: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 26

فتمگر تصمیم براهمین ندارم رفتنو رستوران ی حوصله بود گشنم خیلی شدم بیدار شب هشته

تخمه چه به به پختم دراوردم مرغ دوتاتخمه سریخچالم رفتم پاشدم کنم درست نیمرو دوتا

بود نمایان رودیوار که مادرم عکسه به نگاهم که اونارومیخوردم باولع داشدم شدن چی مرغی

گلومو بغض شده ذره یک براش دلم سبزیت قورمه اون شدم دستپختت حوسه چقد مامان افتادم

یششش ازپشته اونو رفتم مامان عکسه سمته به شدم بلند ازجام بود کورشده اشتهام بود گرفته

ازچشمم اشک قطره یک نمیرفتی کاش مامان شده تنگ برانوازشت دلم خیلی میکردم نوازش

داره اهر به راه پسرش که بگو بابا به هستم بابام قاتله دنباله هنوز من مامان پاین افتاد سرخورد

ونقان دسته عوضارو اون تا داد ادامه شغلتو پسرت بگو بهش میگرده امید سرهنگ قاتله دنباله

قوی پیمان سروان شستم سرد بااب صورتمو رفتم کشیدم نفسی ی برسن عملشون سزای وبه بده

ستشوریازد کوه بریم باید فردا افتادم زیبا یاده کردم نگاه اینه تو بخودم میکنی توپیداشون باش

... بیداری سلام دادم زیبا به اس ی رفتم موبایلم سراغه بیرون زدم

..

توشه پیمی اسمه دیدم گرفتم دستم گوشیرو امد اس صدای که میخوندم درس داشتم من ـ...

باید شیش ساعت فردا بود نوشته بیدارم اره سلام علیک دادم جواب کردم باز و اس زدم لبخند

منوتون تو داد جواب زود بیارم براتون منو نداری ای دیگه امره قربان چشم گفتم منم باشم اماده

داشت جور همین عزیزم بخیر شب۳ شماره. لب۲ شماره. بوس۱. شماره بگم من بزار دارین چی

گفتم دادم اس میشده کشیده باریک کارای به بده اس بیشترازاین بود گرفت خندم میفرستاد اس

مشغوله گذاشتم رو گوشی خندیدم کلی کرد غش فکرکنم نیومد اس دیگه عزیزم بخیر شب

... شدم خوندن

....

اذیتش نخواستم دیگه بوسیدم گوشیرو عزیزم بخیر شب کردم هنگ اخرش جمله با پیمان ــ

یسوختنم داشتن چشمام که گشتم اینقد بودم سرنخ دنباله نت تو رفتم لبتابم سره دوباره کنم

ریچجو بودم فردا فکره به نمیبرد خوابم بستم لبتابو بود شب دوی ساعت کردم نگاه ساعتو

Page 27: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 27

صبحونه کنم تاحمام کردم تایم پنج برا ساعتو شدم بیخیال بیارم سردر مرادی النازو ازکاره

..... رفتم عمیقی خوابه به بستم چشمامو میشه شیش بخورم

ربع ی میپرونه ازسرم خوابو دوش یک فقط بودم خسته خیلی شدم بلند ساعت زنگه باصدای

وسایله وقته خب خوردم هم صبحونه خوردم کردم دم چای بیرون امدم گرفتم دوش ساعتی

بینی پیش حوادثو باید کردم دستم ردیابمو ساعته اهان مونده چی دیگه کردم جمعجور زودی

زدم ازخونه کردم روشن ماشینو امادس چی همه خب افتاد اتفاقی ی یهو دیدی چه خدارو کرد

دمه دقیقه پنج باشه توراهم من ای اماده زیبا الو رواسپیکر زدم زدم زنگ زیبا به توراه بیرون

. خدافظ درتونم

......

از تندی خوبه جانموند چیزی کردم نگاهی دوراطرافم به کردم تنم لباسامو سرعت به وای زیبا

سواره زد بوق که نرسیدم هنوز وای در دمه رفتم بادو زاشتم توکیفم رو اماده های لقمه یخچال

بخیر توهم صبح سلام. بخیر صبح سلام. شدم ماشین

میکردم اذیتش باشوخی پیمی خوابیدی خوب دیشب من...

اگه وای خندیدم شم شارژ بدی چیزی ی که مگراین میاد خوابم هنوز ولی خوابیدم اره.. پیمان

.. میخوام چی فهمید یعنی زده زول من به کردم نگاهش میفهمه پس باهوشه

.....

و دمش صورتش نزدیکه که شدم خیره بهش میخواد چی گرفتم سریع گفت اینو پیمان وقتی من ـ

خیره من به ایستاد وقتی بخونیم اشهدمونو باید گفتم که کرد ترمز همچین گرفتم لپش از بوس ی

.. شد

Page 28: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 28

بخودم ات کنم ترمز شد باعث بست تنم به ریشتری چند برق ی بوسید منو زیبا وقتی ــ ـپیمان

بود شده عشقم واقعا بودم شده زیباش صورته ماته بودم هنگ ندم هردومون کاردسته بیام

دبو چی خواب شدم شارژ تازه منم دیگه بریم شد دیر.. زد صدا منو نازش باصدای که توفکربودم

خرهبل میکرد ریشه تووجودم بود کوه همون که مقصد تا بوسو این باورکنید پرید ازذهنم چی همه

یعنی باشیم باهم دو دوبه هر قرارشد دیدیم هارو بچه شدیم پیاده ازماشین هردومون رسیدیم

تا گفتن ها هبچ که رفتیم اینقد نیوفته تا بودم گرفته زیبارو دسته من بالا بریم ازکوه دونفردونفر

میوه چایو کردیم پهن روزمین بساطو میخوایم وقت برگشتم برا امدیم راه کلی بسه جا همین

کو زیبا راستی رفت کجا نمیدونم زیباهم. رفتن اونور مرادی با الناز دیدم که خوردیم

....

وت نمیدید منو کسی بشینم اگه بودم نشسته سخره روی میبردم لذت اونجا هوای از داشتم. من ـ

حرف چی راجبه بود الناز صدای که این کردم تیز گوشامو روشنیدم صدای که بودم خودم حاله

همش میگفت چیزا خیلی ندارن خواب مگه شبا وا. شب یکه ساعته قرار امشب کامیون میزنه

. مرفت پیمان سمته به شدم بلند شد دور صداش بعدش میگفت چی نفهمیدم میگفت خسروخان

....

. بشین بیا شدم نگرانت زیبا بودی کجا. پیمان ـ.

چیزی هتوفکر انگار میخورد پیمانو بانگاهش داشت کردم الناز به نگاه ی نشستم پیمان کناره.. من

اعصابمو میکرد نگاهم بد خیلی النازم پاین امدیم ازکوه تا خندیدم زدیمو حرف اینقد بود

یمشد ماشین سوار کردیم خداحافظی باهمه رسیدیم ماشینا به بلخره ولی میخورد بهم ازنگاهاش

بش یک ساعته چرا دختر ی پیمان گفتم توفکری همش شده چیزی گفت پیمان که بودم توفکر

میزاره قرار

...

Page 29: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 29

گرفت خندم نشه مزاحمشون تاکسی میزارن قرار شب مهمن خیلی شب قرارای خب. پیمان.ـ

دمز گفت که ای جمله با فکرشی تو که گذاشته شب قراره کی حالا خب بود ای ساده دختره خیلی

..... بگو برام مو موبه شنیدیرو که هرچی گذاشت قرار باکی الناز چــی روترمز

ــــــ.

بهش شنیدمو که چیزای بود مهم براش الناز جریانه چرا گرفت قلبم زد روترمز پیمان وقتی. من

دراورد موبایلشو شد عصبی گفتم بهش خانو خسرو اسمه وقتی گفتم

...

یک ساعت قرار خسروخان دارودسته امشب مهم خبره سلام سرگرد جناب الو. پیمان ـ

. کنین ردیابی خسرور اون ازطریق النازبااوناست بدن انجام عملیاتشونو

..

پلیسی پلی پ تو تو بودم حرفاش هنگه ـ من

روز ی میکنی سوپرایزم داری خیلی پیمان هیجانم عاشقه من خدا وای پلیسی واقعا پلیسی

کردم سکوت حرفش با میشی چی فردا وای پلیسی روز ی ریسی

.....

کنمب پنهون ازش عمر اخر تا نمیشد کرد میشه چه دیگه ولی کنارم زیبا رفت یادم اصلا. پیمان ـ

بچه مثله افتیم می خطر به هردومون وگرنه درجشه جای نباید رازه ی این زیبا گفتم بهش

تاخونش لوبدم رو چی همه شدم مجبور توراه گرفت خندم میکرد گوش حرفامو کوچیکا

کردم پاک اونارو شده جمع چشماش تو اشک دیدم دارم عملیات من امشب گفتم که رسوندمش

میدی قول باشه بگیرم عوضیو اون کن دعا برام میکنم خواهش بگیرم پدرمو انتقامه باید من زیبا

... بده ادامه زندگیت به افتاد هراتفاقی نباشی نگران

...

Page 30: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 30

برنمیگردی دیگه انگار میزنی حرف طوری میزنی حرف چرااینجوری شد شروع هقم هق. من ـ

برنگردی اگه دیدم تو تووجوده عشقو تازه من برگردی سالم باید تو نمیخوام حرفارو این من

این رفتگ شدتت اشکام نمیتونم تو بدونه من پیمان برگردی باید توسالم فهمیدی میمیرم خودمم

بغلش قداین برگرد سالم میکنم خواهش گفتم گرفتم پیمانو دستای شد پیداش ازکجا لعنتی الناز

بوددراورد حلقه ی توش که جعبه یک داشپرتش تو از نشودم سیر اما کردم

خب مکن می خاستگاری تورو جون یاسی از برگردم که وقتی تا میزارم پیشت اینو گفتم پیمان ـ

تهسم به کندم دل ازش بزور کردم بوسش کنم خدافظی راحت تاباخیاله بده بوس ی حالا عشقم

بندازیم گیرشون امشب قرارشد نشستم سرجلسه نظامیم سلامه با رفتم اداره

....

بحص چهاره تاساعته ندارم تحمل بار این که نگیر ازم پیمانو دیگه خدا میزنه شور خیلی دلم من ـ

داخ وای شدم عاشقش تازه من میمردم داشتم چیزی نه بزنم زنگ بهش میتونستم نه نخوابیدم

.. برد خوابم کی نمیدونم ریختم اشک کردم دعا خوندم قران خوندم نماز رفتم برشگردون سالم

.. ــ

ردمک کنترول خشممو بزور دیدم خسروخانو عملیاتیم سره الان بود زیبا به فکرم همش. پیمان ـ

ها چهب به دست با توکامیون میبردن قاچاق باره داشتن میارم دخلتو خودم عوضی بود بابام قاتله

شلیکه تیرو خیلی کردیم حمله من باعلامته شن مستقر خودشون سرجای تا میدادم علامت

هشب میکردم شلیک بهش دنبالش رفتم فوری میکرد فرار داشت دیدم خانو خسرو بود زیاد گلوله

الان میکشمت خودم بادستای خودم رسیدم بهش بلخره میکشمت پیر کفتاره نمیخورد

بندازم یادت هاااان کردی ترور پدرمو چرا بمیری که ازاین قبل هست اسلحم زیره پیشونیش

... برسونم ارامش به باکشتنت روحشو امدم من پدرمه میشناسیش امیدی سرگرد

Page 31: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 31

زما عشقمو گرفت ازم چیرو همه پدرت بمونه زنده پسرش میزاشتم نباید هستی امیدی پسره تو

چندسالموازم عشقه اونو اما بودم مادرت عاشق من بودیم هم رفیقه تودانشگاه اون منو گرفت

.. کشتمش براهمین گرفت

......

مینز بنداز اسلحتو گذاشت اسلحه روکمرم یکی که بکشمش خواستم عوضی شو خفه. پیمان ــ

برگشتم امپ با بگذرم بابام ازقاتله نمیتونستم نکشتمت تا زمین بنداز پیمان دادزد بود الناز صدای

روف باچاقوتوشکمم خسرو که برگردم خواستم رفت حال از کردم زمین نقشه حرکت بایک والنازو

چیشد نفهمیدم دیگه رسیدن بمن ها بچه که کردم شلیک بهش زود کرد

...

یشهم صبح کی کردم گریه دوباره نبینم لحظه ی پیمانو که بایاداوری دیدم وحشتناکی خواب.. من

خدا

دنبالش خورد زنگ گوشیم که میکردم دعا داشتم برگرده سالم پیمان که میکردم خدا خدا هی

شماره گرفتم دوستم بزور رو گوشی که لرزید می دستام اینقد ولی کردم پیداش اهان گشتم

. تویی تو پیمان الو ال شکرد خدا پیمانه

ستوده خانم الو..

اقا ممیکن خواهش افتاده اتفاقی پیمان برا شماست دسته چرا پیمان گوشیه شما بفرماین بله..

شده چیزیش پیمان

ماشین یک من بیمارستان بیاین بگم خواست ازم پیمان هستم احمدی سرگرد جناب بنده..

.. کنین اماده خودتونو فرستادم

کیی اشکام نداشتن منو کشیدنه توانه پاهام افتاد ازدستم گوشی نفهمیدم چیزی دیگی.. من...

نماشی سواره کی نمیدونم پوشیدم لباس چجوری نمیدونم میخورد سر هام روگونه دیگری از پس

خواهش خدا نمیخوام چیزی خدا نشه چیزیش پیمان میکردم دعا توراه میریختم اشک فقط شدم

Page 32: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 32

دو با مرسیدی بیمارستان به نگیر ازم اونو میکنم خواهش بمیره نزار بزار زنده پیمانو فقط میکنم

ندمرسو اونجا خودمو نظامی چندتا بادیدنه بگیرم پیمانو سراغه میخواستم پذیرش سمته رفتم

میکنم خواهش اقا رسوندم بهش خودمو صندلی رو نشسته نظامی روپوشه با اونجا مرد پیر یک

مهه اونجا ادمای بود گرفته بیمارستانو ی همه هقم هق شده چی بگین خدا تورو کو پیمان بگین

امپاه نشستم روزمین بود افتاده براشون اتفاقا این هم اونا انگار میشدن رد ازم میکردن نگاهم

.. کنن تحمل وزنمو نمیتونستن دیگه

...

از یکی پیمان سروان ناراحتیم شما مثله ماهم کنین توکل خدا به باشین اروم.. احمدی گرد سر...

باشین اروم ماست نیروی بهترین

همون تو بستن سرم بمن سرگرد بادستوره باشه اروم شرایط تواین میتونه کی باشم اروم کجا....

بود پیمان فقط میکرد خوب حالمو که کسی میشد خوب حالم مگه ولی بودم بدست سرم حالم

.. شد چی دکتر اقای شدم بلند بزور امد دکتر بلخره نداره فاصله بامرگ الان اونم

...

یادبرم که هرکاری کرده نفوذ بدنش تمامه وبه بوده سم توش خورده که چاقوی متاسفام.. دکتر...

.. بده صبرتون خدا کردیم براش

... ...

مازدست سرمو فهمن نمی هیچی اینا هست قوی مرده پیمان شنیدم اشتباه نه گفت چی دکتر من..

بهش بودم شده نیرومند کی نمیدونم نبود دارم جلو کسی رفتم عملش اتاقه تو سریع کندم

پیمان میکنی شوخی داری بگو بهشون پیمان گرفت خندم بود روش سفید ملافه یک رسیدم

نک باز چشماتو بسه شوخی دیگه شدم اذیت باشه کنی اذیتم میخوای نامرد پاشو میگم باتوام

منو زورب پرستارا صداکردم پیمانو داد جیغ با بیدارشو میکوبیدم سینش به کن باز لعنتی بازکن

دیگه خـــدا زدم داد بلند باصدای بزنم حرف باهاش بزارین کنین ولم کردن جدا ازپیمان

نگاه دستام به کردم نگاه اتاق به درست بود سفید جا همه کردم باز چشمامو چیشد نفهمیدم

Page 33: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 33

امدم ازدر امدم پاین ازتخت بزور شد شروع هق هق پیمان اوری بایاد توبیمارستانم من کردم

ینمبب اونو میخوام کجاس پیمان پیمان. کن استراحت برو امدی ازتختت چرا.. امد پرستار ی بیرون

یاسی مامان کرد بغل منو امد سریع دیدم جونو یاسی ازدور ببینمش بزارین میکنم خواهش

یگهد پیمان دخترم. میکنی گریه چرا جون یاسی ببینم پیمانو بزارن بگو بهشون میکنم خواهش

. نکن اذیت خودتو نیست

میکردم صداش فریاد با گشتم پیمان اتاقه دنباله جداشدم جون ازیاسی نمرده پیمان ن ن ن

وسرمر بیمارستانو هام گریه با ای زنده هنوز تو بگو بهشون بیا مردی تو میگن اینا کجای پیمان

.. زمین افتادم بیمارستان روکفه میرفت گیج سرم گذاشتم

نم کردن خاک پیمانو توبیمارستانم دوروزه نشسته کنارم دیدم جونو یاسی شدم بیدار وقتی

مرد اون که بوده من تقصیره همش شاید رفته ازپیشم پیمان نمیشد باورم هنوزم نبودم سرخاکش

یناا همه خدا نمیگفتم پیمان به نمیشنیدم حرفارو اون توکوه کاش گفتم بهش النازو حرفای من

مقبرش سره الان بده نشون بهم پیمانو قبره که کردم خواهش ازیاسی من اسراره با منه تقصیره

یرپ سال چند انگار نیستم شاد دختره اون دیگه میکنم درودل کلی میزنم سر قبرش به چندروزه

حرف هم باخدا دیگه حتی خونه میرم گریون چشمای با هروز چیزی نه میخورم غذا ن شدم تر

ودب امده پیمان از نامه ی پیش روز چند میزدم حرف دلم تو اونم میزدم حرف باپیمان فقط نمیزدم

رچیه بده ادامه زندگیت به برنگشتم اگه گفته بمن بخشیده چیزو همه بود داده وکیلش به اونو

بودن من ماله ازاول این میکشه نفس معشوقش بدونه عاشقی کدوم بدبختم چقد من میکنم فکر

یخیل جون یاسی باگریست خوابم گریست زندگیم میموردم باید دادم ازدست پدرمادرم ازوقتی

وابممیخ بزور شبا کنم تحمل رو مسخره زندگیه این نمیتونم نیست خودم دسته ولی منه نگرانه

نجو یاسی میشم خیره اسمون سیاهی به میشینم پنجره کناره همش نمیخوابم اصلا وقتا گاهی

بودم شده عصبی زیادی دادم فراری شونو همه من فریاده با که اورده برام روانشناس چندتا

قوعش کسی نمیکنه درکم کسی حرفا جور ازاین بده ادامه زندگیت به تکراریه حرفاشون همشون

اروانشناس شنیدم بار چند مردن یعنی معشوقت بدونه زندگی میفهمه اینو عاشق فقط نمیفهم

که تگف جون یاسی بار چند شم هلاک بزار میشم هلاک اینجوری وگرنه شم بستری باید میگفتن

میکنهن فرقی برام دیگه بود سکوت فقط من جوابه میگم خودت بخاطره اینو کنم بستریت میخوام

Page 34: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 34

یاسی خونه تو روزه اخرین امروز باشم وپیمان بابام مامان پیشه دارم دوست فقط باشم کجا

فتادا اشکم دستم تو تیغه به کردن نگاه با میام شما پیشه دارم پیمان بابا مامان میکنم زندگی

شد جدا ازم بالبخند که تصویر اخرین امد پیمان تصویر چشمام بستنه با اوردم جلو دستمو

با زدم رگمو من شده دیر دیگه اما شنیدم ن صدای دستم رگه روشاه تیغ کشیدنه با هماهنگ

بهم دنیا ازاین حالم بیمارستان بوی بازهم اتاق همون باز کردم باز چشمامو نفر چند صدای

نمیخوام رو زندگی این من برم پیمان پیشه نزاشتین چرا دادین نجاتم چرا زدم داد میخوره

اخر میزدم فریاد همش روز چند کردن بیهوشم دوباره زدم فریاد اینقد میشد پاره داشت هنجرم

منمیخواست ندیدم نورو که ماه چند کردم زندونی تواتاق خودمو کردن بستری توتیمارستان منو

یلیخ بود شده معنی بی بلکل زندگیم نمیخوردم گاهی میخوردم وقتا گاهی غذامو ببینم چیزیرو

پرستاره چندتا شنیدم میزدن حرف باهم که پرستارا حرفای از کردم فراموش خودمو صدای وقته

... هستن یکی برام همه نبودن مهم برام ولی بخش این به امدن جدید

ــــ...

.....کنم شروع باید تهران تیمارستانه بزگترین تو کارمو اولین وای ـ.بهرام..

زندگی چه وای خوندم همشونو داد بهم پرونده چندتا استادم کنم شروع باید کارمو اولین امروز

تا کنم انتخاب یکیشو باید پرونده همه ازاین مونده دیگه پرونده ی شدم خسته هوف داشتن

وزهر عجب مابده به مدرکو تا داده ما یعنی شاگرداش امتحانه برای اینارو استاد کنم خوب حالشو

اینارو همه بودم کجا خب میچسبه چقد چای سرد توهوای وای... بیارم چای برم بود سختی

دمیش ابیش چشمای ماته ادم بود زیبا چقد پرونده تو عکسه کردم بازش پرونده این بجز خوندم

به دوباره مالیدم چشمامو برداشتم عینکمو داشته سختی زندگیه چه خوندم اینو سرعت به

واهشخ بود استادم که بابا از اتاقم از رفتن بیرون با بگیرم رو پرونده این چطوره شدم خیر عکس

بهرام من کنم معرفی خودمو بزارین کرد قبول که خداروشکر باشه من ماله پرونده این کردم

استادودکتره پدرم یعنی دکترن خانوادم وهمه پولدار ی وازخانواده ازتهران ساله۲۲ رادمنش

مه بنده میکنه باز پزشکی دندان مطبه بزودی کوچیکم وخواهره قلب دکتره ادرموم روانشناسی

ناگفته هستیم هم عاشقه همه هستن صمیمی باهم خیلی ما خانواده بدم ادامه میخوام پدرمو کاره

مغرورم خیلیم میدمش ادامه تااخر بدم ادامه رو چیزی ی اگه حساسم روکارم ازحد بیش من نماند

Page 35: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 35

یمارهب به باید پنج ساعت نمیزنم حرف زیادی بسه خب ندیده لبخندمو کسی الاتاح گیرم وسخت

وقتی من کاشتن گلدون روسرش نشوده داخل هنوز نشم سیاوش مثله کنه خدا سربزنم جدیدم

وبهر دره به گرفتم نفس هوف نخندیدم وقت هیچ دیگه خندیدم بلند باصدای باره اولین دیدمش

نشسته اتاق دخترتوگوشه ی دیدم کردم دقت درست نبود کسی شدم داخل شدم خیره روی

ردهپ نزدیکه کرده فرق خیلی باعکس نمیشه باورم بسته وچشماشو زاشته تودستاش وسرشو

نارک هارو پرده تمامه میکنه وحشت ادم زیاد تاریکیه تو لازمه نور یکم بزنم کنارشون تا هاشدم

.... میبینم درست دخترو اون الان زدم

ــ.....

پس ننمیزن پرده به دست حتی اونا اشنان بااخلاقم اونا ولی هستن قبلی پرستارای فکرکردم.. من

دهز زول سفید روپوشه پسربای ی اوردم بالا سرمو بکشه پردرو کرده جرعت که روانیه کدوم این

کشیدم بهم ابرومو نبودیم روبرگردوندن به راضی مون کدومه هیچ اون به زدم زول منم من به

واستمخ کردم نگاه پسر اون به کردم نگاه بشقاب به توسرش بزنم بشقاب بااین میگه شیطونه

.. برداشت بشقابو زد جلو روانی پسره این که بلندشم

ــ...

ی شدم دکتر الکی من فکرده هه جلوزدم ازش سریع میکرد نگاه بشقاب به داشت دیدم. بهرام..

نباای رودستم زدی تری ازمادیونه اقاشما نیستم دیونه دیگه بگی خودت که بیارم سرت بلای

ومابر بابام جلو دختر این بخاطره عمران نزنی جا شد سخت کارت بهرام ببین زدم خند پز حرفام

.....بشین روتختت پاشو زود کنم شروع کارمو بهتره شدن وحشی دختر این چشمای اوه اوه بره

.. بشین روتختت پاشو گفتم زدی زول بمن چرا

....

این بابا دکتری چه این بزنه داد سرم کرد جرعت چطور بیشعور میزنه داد سرمه این چی. من ــ

سرمن روانی هوی زدم داد خودش مثله گذاشتم کلم پسه صدامو منم هه داره مشکل خودش

خدا خدا توقلبم میکشمت خودم وگرنه کن گم جا ازاین گورتو زود حالاهم فهمیدی دادنزن

Page 36: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 36

هتریپ مجبوری ترسون اخه کردم غش من کنه پیشته ی محاله جرعتا این منو بترسه ازم مکردم

ازاین محاله من ولی بودم درگیر باخودم منم میشه گو جواب کی بزنه تورو اگه بری قولدوری

منتظر بهتره نزنم حرف ندارم عرضشو بیخیال هیچی چی شده شده شده بیارم کم روانی پسره

..... بستم چشمامو سمتم میاد داره بیژن زاده امام یا میاره دخلمو یا میترسه ازم ببینم موندم

...

نمیزنه حرف ماهی چند بودم خونده توپروندش زد حرف رفت پیش خوب کارم اوله خوبه ـ بهرام.

اخه هه ترسونده منو فکرده دختره این الان زدم خند پوز کردنشه عصبانی ضعفش نکته پس

رسوت چقد ببین بیا بست چشماشو دیدم که رفتم سمتش به کردن تهدید چه به تورو ضعیفه

یکردم نگام چشمی زیر بشینه که روتخت کشیدمش گرفتم استینشو شده شاخ برامن بعد هست

یمیشین بعداینجا به ازاین خب کرده سکوت ازترسش ولی امد می عصبانی بنظر اما نمیزد حرف

اتورواینج شده بزورم میکنم بلندت نشستی روزمین ببینم دوباره اگه فهمیدی سرده روزمین

یدیکش هارو پرده راستی گفتم که برم خواستم بودن بازشده ازتعجب چشماش گرفتی مینشونم

دمب حرصش تا زشت دختره گفتم بلند زشت دختره خدافظ ورمیدارم همشونو وگرنه هاا نکشیدی

مکار دستمه ضعفش نکته که حالا رفت پیش خوب کارم اخیش اتاقم تو رفتم شدم خارج ازاتاق

.. شد راحت

ـــــ...

رهمنتظ دانشگاه پسرای همه که منی روانی میگی بمن زشت دختره میگه بمن بیتربیت.. من..

حالیت داره وجود ترازخودش خوشکل شده عقدای زشته خودش بیشعور منن اشاره

بزارم قطف هرکار بکنی میتونی چکار مثلا زیبا بسه دربیارم دمارازروزگارت گفتم کی بگو میکنم

ردنمیک مسخرم الکی پسره این وگرنه شدم زشت نکنه زشتم من داد حرصم خیلی شه اروم قلبم

الاب بااونموهای توزشتی بگه داره حق نزن گول خوتو زیبا خوشکله. خوشکله اون که این نه حالا

کیبرا رفته یادت بکش خجالت بسه بسه باشگاهیش بااندامه روشنش ای قهوه باچشمای رفتش

Page 37: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 37

راحتم خودم تنهای با چرا شد شروع هقم هق پیمان به کردن فکر با نرفته یادم ن شدی دیونه

گتن برات دلم پیمان زدی حرفت زیره زود چرخوندم تودستم حلقش پیمانه فقط عشقم نمیزارن

گیرب جونمو خدا سخته تنهای بخدا نیست سخت تنهای میگه کی میمیرم بیتو من نگفتی شده

ینهب نمیکنی نگاه بمن چرا خدا سخته برام زندگی این توانه دیگه کن راحتم منو میکنم خواهش

گریه اینقد امده سرم به چی حالمو ببین کن نگام درست کن نگام اضافیم چرامن ادم همه این

......برد خوابم تا کردم

ننمیدونی بزنم داد کنم گریه داشتم دوست که داشتم غم اینقد بود شده شب شدم بیدار وقتی

مداشت دوست فقط تنهایم تو دارم غم بفهمونم همه به حرفام با میخواستم انگار داشتم حالی چه

عنیی نمیشه تموم انتظارم چرا کردم نگاه ماه به بشم خالی تا میزدم اینقد باشم داشته گیتار

من کرده سیاه برام رو چی همه دنیا که بدم اینقد یعنی درنمیام ازتاریکی چرا میشه چی اخرش

اسمون شنیدم برقو رعدو صدای که انداختم زیر سرمو شدم مرتکب گناهی چه کردم چکار

نک گریه پوچ دنیای ازاین پره دلت توهم میکنی گریه من برای داری توهم باریدن به کرد شروع

یشهم بد حالم وقتی رفتن گذاشتنو شامو شد باز در که بودم خودم توحاله کن گریه حالم به توهم

ونبار ماته سرمیخورد ازگونم اشکامم میکردم نگاه بارون به رفتم توخودم دوباره میره اشتهامم

دختر نمیخوری هیچی چرا.. بردن شاممو امدن پرستارا دوباره نمیکردم احساس رو هیچی بودم

... بودم حالم تو میگه چی نمیشنیدم امامن.

ــ....

. نمیخوری چیزی چرا میگم زیبا باتوام. بهرام...

ـــ..

ومور نشه تکرار دیگه بزنی صدا کوچیکمو اسمه نمیزاشتم بود خوب حالم اگه ندارم اشتها. من..

کردم پنجره به دوباره

Page 38: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 38

رقف اسمم تو مثله ای دیونه برای مگه گفتم راضیه ازخود خیلی هه بودم حرفش هنگه. بهرام ـ....

وکلتت اینو نداره معنی عشق میکننی خودکشی میشین روانی الکی براعشقه چرا نمیدونم میکنه

.. کن فرو

...

سوال ازش فقط گفت بهش چی باید نمیفهمه عشقو معنی که کسی بگه اینو داره حق ـ من ــ

.. داری دوست مادرتو کردم

ــ..

نباشه مادرش عاشقه پسری کدوم دارم دوستش معلومه. بهرام.

...

. دادی خودتو جوابه خودت زدم خند پز بهش. من...

.......ــــــ

خودمو جوابه خودم گذاشت بود باهوش چقد تره عاقل ازمن که این شدم حرفش ماته. بهرام..

ااونج باز.. کنه هرکاری به وادار ادمو که هست قوی اینقد یعنی نکردم فکر عشق به تاحالا بدم

ودب شده اسمون ماته بود خودش توحاله بود بد خیلی حالش انگار روتخت برو بلندشو نشستی

...... گفت که برم خواستم بیارم زیادی فشاره بهش نباید میزارم خودش بحاله امشبو

ـ......

.... بیاری گیتار برام فردا میشه دکتر ـ من..

..ـــ

ازگیتار نخوردی بخوری باید تااخرش میارن شامتو شرط یک به باشه کردم نگاه بهش.. بهرام

تااخر نمببی تا نشستم کنارش اوردم شامشو رفتم بود باشه نشانه که سرش باعلامت نیست خبری

.. یانه میخوره

Page 39: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 39

....ـــ

مداشت بپره گلوم تو اخر لقمه شد باعث که بود زده زول بهم پسره این خوردم تااخرش شامو. من..

ینهمچ بودم دشمنش انگار برگرده دوباره نفسم شد باعث کمرم به بازدن پسره این میشدم خفه

... شد نصف کمرم گفتم که میزد کمرم به

ــــــ...........

اخد گذاشتم تنهاش منم بخوابم میخوام خوبم داد جواب. شدی خوب بهتری گفتم بهش. بهرام....

هب کردم جمع وسایلمو رفتم اتاقم به کرد خدارحم میمورد داشت ایستاد قلبم هوف گذشت بخیر

.......کردم حرکت خونه سمته

اهنگ برسم خونه به تازودتر رفتم تند براهمن بود شده خلوت جاده کردم حرکت دیروقت چون

میشنوم شاد اهنگه وقتی چرا نمیدونم بدم گوش شاد اهنگه ندارم عادت میدادم گوش ملایمی

سحر ازب بابا ای بزارم توپارکینگ ماشینو تا زدم ریمورتو رسیدم خونه به میگیرم عجیبی سردرده

بابا نواش حرفه کو ولی منه پارکه جای اینجا نمیده گوش میگم بهش چندبار زاشته اینجا ماشینشو

خوابیدن همه خاموشه چراغا دم خونه وارده میشم هلاک ازخستگی دارم وای کرده لوسش زیادی

بدونه ندارم عادت حموم رفتم برداشتم رو دیگه لباسای دراوردم لباسامو رفتم اتاقم سمته به

ربع بعد میده ماساژ ادمو بدنه انگار گرم ابه اخیش رفتم توش زیر فوری بخوابم کردن حموم

زیره دستامو کشیدم دراز روتختم بود سختی روزه عجب وای رفتم اتاقم به کردن حموم ساعت

بود سوالی عجب داری دوست مادرتو افتادم زیبا حرفای یاده شدم خیره سقف به گذاشتم سرم

که گیتارم به بیرون امدم ازفکر عجیبه عشق واقعا میشه دیونه بخاطرش ادم که چیه عشق

به هک خوبه میخوادبخونه یعنی کارکنه باهاش بلده یعنی کردم نگاه گذاشتم دیوار ی توگوشه

کارچ باگیتار دختر این ببینیم تافردا مثبت نتیجه یعنی این راضیم تااینجا ازکارم امده حرف

..... رفتم بخواب زود بودم خسته میکنه

ــــ......

Page 40: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 40

کردن حرکت نای بود داغ خیلی بدنم میکرد درد استخونام تمامه شدم بیدار که صبح..من....

... رفتم بخواب دوباره بزنم حرف نمیتونستم حتی میسوخت گلوم نداشتم

......

داربی صبحی اوله که این بود عجیب برام خوابه هنوز دیدم رفتم زیبا اتاقه به که صبح... بهرام

تشتودس سرمو اوردم سرم دوا امپول رفتم سریع بود داغ پیشونیش کشیدم پتورو رفتم میشده

.... زیبا زیبا بخوره تا کنم بیدارش باید دواشم زدم توسرم امپولم زدم

ـــ...

لکقلق گوشمو نفسش اما میبینم خواب فکردم میکرد صدام زیبا زیبا میگفت یکی صدای. من

منه نزدیکه پسره این صورته دیدم کردم باز چشمامو اروم حساسم خیلی روگوشم من میداد

میشدم خفه داشتم منم گذاشت رودهنم دستشو اما شد کر خودمم گوشه که زدم جیغی چنان

.... گفت

ـــ

ندارم کاریت منکه فهمیدی نزنی جیغ وردارم دستمو بخور قرصاتو بیا باش اروم چته. بهرام..

ونا که رفتم عقب یکم ورداشتم دستمو شد اروم یکم دادم نشونش قرصارو ببین اوردم قرصاتو

وقتی جون دختر دیدی خورد دادم بهش جلو امدم بود تودستم لیوان ولی بخوره قرصو نشست

گیتارم اینم کن استراحت بگیر حالا نشی مریض فردا که همینه واسه نشین روزمین میگم

....فعلا برسم بکارم بایدبرم دادمش قرضی ها باشی مواظبش

بزنم دست بهش نمیتونستم بودم مریض چون خوردم حسرت گیتارودیدم وقتی.. من.ـــ...

تودلشون چون میخونن اهنگ چرا خوانندها میفهمم حالا میکنم صبر شه خوب حالم که تاوقتی

......گرفتم بدست گیتارو بلخره گذشت روز سه غمه

شماموچ کردم کوک گیتارو کشیدم عمیق نفسه ی نشستم پنجره کناره گرفتم بدستم گیتارو

ــ.خوندن به کردم شروع بستم

Page 41: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 41

همثل جاخوردم رفت گذاشتو داره دوستم میگفت بهم خوردم پا پشته دوباره نمیفهم داغم هنوز) .

برید چقدساکت میره داره چرانگفت نبوداما دلخور ازم خیره شدم نکته یک به گیجم ادمه ی

ازعشقم نه دراوردم اشکشو نه شه حل اگه چقدخوبه بود عجیبی معمای شه معطل که ندیدم ازمن

یباک نمیدونم اوووود اوووود بووووود کاریییی سره تمومش میگفت بهم هرچی یعنی بود فراری

باش باتنهای موندم حالا برگرده شایددوباره نیست معلوم چیزی هنوز کرده سفر تنها شاید رفته

شد تموم اهنگم که همین.( کارییییی هیچ حس ندارم میشینم گوشه ی فقط بیداری و گریه

دمبخو کرد ترک اتاقو باگریه که پرستار باصدای بود اشک پره صورتم تمامه کردم باز چشمامو

نمیدونم شدم خیره بهش منم شده خیره من به هم پسره این تواتاقمن پرستارا همه دیدم امدم

دوباره برگردوندم پنچره به دوباره صورتمو نمیریزن ولی اشکه توشون چشماش کردم حس چرا

خودم تو رفتم

ــــ....

چشماشو دیدم کردم باز اروم درو کنه چکار میخواد ببینم شدم بلند امد گیتار صدای. بهرام...

جیبع برام بود توگلوم بغض لرزوند بااهنگش دلمو انگار شودم ماتش میخوند که بااهنگی بسته

ماد خوند بااحساس اینقد گریه زیره زد معصومی خانم کرد تموم وقتی شدم اینجوری من چرا بود

شد خیره بهم کرد پاک اشکاشو کرد باز چشماشو وقتی میگذره چی اطرافش دور نمیفهمه

دنبو رفته همه کرد پنجره سمته به روشو اون ولی بگیرم معصومش چشمای از نگاهمو نتونستم

یک بود کرده سرایت منم به حسش انگار نداشتم حرکت نای بودم اون ماته هنوز من اما بیرون

بخاطرش که بوده عشقش ی دیونه چقد شد حسودیم بوده عاشقش زیبا که کسی اون به لحظه

بیرون ازاتاقش براهمین بود توخودش خیلی چون نیست اینجا فکرش معلومه میزنه غم اهنگه

کارمرو چرانمیتونم کنم چکار خدایا نمیشه پاک ذهنم از اهنگش چهرش رفتم اتاقم سمته به رفتم

این همش بودم شده عصبی زمین افتادن میز از که زدم بادستم میزو روی های برگه کنم تمرکز

دمش بلند ازجام کنم فراموش پیشو ساعت نیم ی صحنه نمیشه میکن هرکار بود توذهنم دختره

دمدی توش زیبارو غمگین صورته کردم نگاه اینه به ریختم سرد اب صورتم به دستشوری رفتم

نگاه زمین به نداشت فایده بزنم اب صورتم به شدم مجبور دوباره شدم اینجوری چرا چی یعنی

Page 42: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 42

یول بود سخت خیلی که شم متمرکز کردم سعی کردم جمعشون فوری هاروزمینه برگه همه کردم

هیچ ولی نشستم خودم توجای بخورم غذا خوری نهار تواتاقه برم باید شده نهار ساعته شد

......رفتم بردم غذامو نداشتم براخوردن اشتهای

.... بود شده باز اشتهام اینجابود عجیب خوردم نهارمو وکنارش رفتم زیبا اتاقه سمته به

ـــ......

به دست هنوز من میخورد باولع شو غذا من کناره امد غذاش سینی با پسر این شد درباز. من..

ببره غذامو بیاد میخواست توشه ماله غذام بزارم عمرا بود غذام به چشمش اون ولی نزدم غذام

غذای بیخیالش ولی بود کارم ماته اون خوردم خودم برداشتم رو سینی کردم دستی پیش من

که بعد ندادم اهمیت ولی بود شده کثیف لبام دوره میخوردم غذامو تندتند نمیدم بهش مفت

میری داری گفتم بهش منم بره شد بلند نرفت پسر این توشکمه که شدم راحت خوردم نهارمو

نهم نوبته حالا نمیگفتم هیچی حالمومیگرفتی چندروز فکردی هه بردار باخودت غذامو سینیه

.... دیدم توچشماش خشمو وای ببند درم دار ورش بیا زودباش بود حرفام ماته بگیرم حالتو

ـــ....

خودت مگه بردارم غذاتو سینی من دختر داری روی عجب گفتم براهمین بودم عصبی ـ بهرام

زا سریع بود شده لبو ازعصبانیت میدیدین باید صورتشو هستی روانی رفت یادم اهان چلاغی

تنصداشکس گذشت بیخیر ن بودم چیزی شکستنه منتظره بستم چشمامو رفتم بیرون اتاقش

خب فهمیدم چجوری میگین زدم خند پز هه امد شکستن صدای که زدم قدم دیگه یکم نیومد

لمشغ به اگه حتی میخوندم زیادی کتابای نخوندم کتاب همه این الکی دیگه شناسم شخصیت

ولی مبرگشت اتاقم به دوباره دادم روتحویل سینی رفتم خب کتابم عاشقه ازبچگی نباشه مربوط

رفتم سریع بداهمین میده خودش دسته کار وگرنه کنم اذیتش زیادی نباید بودم زیبا نگرانه ازاونو

کارم به دوباره شد راحت خیالم کرده پنجره سمته به روشو خوابیده روتخت دیدم اتاقش به

ردمک خستگی احساسه گذشت چقد نمیدونم بودم مریضا های پرونده ی مطالعه مشغوله برگشتم

از مگرفت تودستام رو قهوه بپره ازسرم خواب بلکه بخورم تاقهوه رفتم بیرون ازاتاقم شدم بلند

نبیرو رفتم براهمین میکنه بازی برف حوسه ادم شده سفید جا همه شدم خیره بیرون به پنجره

Page 43: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 43

یرونب بیاد ازاتاقش تا میکنم کارو این ازعمد شدم برفی ادم ساختنه مشغوله زیبا ی پنجره کناره

چجوری که میکرد نگام داشت میده نشون عملی عکسول چه ببینم میکردم نگاش چشمی زیر

یخ کنه درست اونو سریع بیاد وخودش شه بیتاب تا میدادم انجام احسته کارمو میسازم برفی ادم

... بیادیگه کردم

.. ـــ

میکنه کار کند چقد اه بسازه برفی تاادم میکنه جمع برفارو میکنه چکار داره پسره این. من.

ادم کند سرما تواین ادمی کدوم اخه میاد خنگی پسره بنظر میکشه طول هفته یک اینجوری

برفی ادم توعمرش انگار براچشماش دکمه هویج شال نیورده وسایل این بعدش میسازه برفی

ازاتاقم کردم جمع وسایلو سریع میسازن برفی ادم چجوری میدم نشون بهش خودم نساخته

.....رفتم بیرون

.... رونبی رفتم دوباره کردم دستم دستکشامو اتاقم به برگشتم دوباره بیرون رفتم ازاتاق وقتی

.ــــــــ

تا دمش بلند نیست زیبا دیدم کردم پنجره به نگاهم دوباره رفت برفی ادم به یکم حواسم. بهرام ـ

... شنیدم صداشو که رفت کجا ببینم درست

...ــ

دمب یاد بهت تا کنار برو میزنی برف به دست چرا کنی درست برفی ادم نیستی بلد توکه. من..

خیلی شدی دکتر چطوری گفتم بلند زدم کنار اونو میکنن درست خوشکل برفی ادم چجوری

نفس زا کرد کنترول عصبانیتشو ولی رفت قرمزی به چشماش گفتم اینو وقتی ای عرضه بی کندو

شدم مشغول کارم به نگفتم چیزی دیگه بخور حرص هه بست چشماشم فهمیدم دادنش بیرون

.....

.ـــ

Page 44: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 44

هه ممیکرد یکیش برف با بود مرد اگه دختره که حیف نکنم ناکار اینو تا بده صبرم خدا.. بهرام..

ای دقیقه توپنج میتونم من عرضم بی من روانی ی دختره میسازه برفی ادم داره باشوق چه ببین

ردک میشه چه میخوره بهم هام نقشه همه چون بگم نمیتونم که حیف کنم درست برفی ادم چندتا

کسیهبرع داره هم ای دیگه ضعفه نکته ی دختر این درمیونه بابام جلو ابروم پای کرد تحملش باید

تردخ این چقد میخوره نخور میگم وقتی نمیخوره ها دوساله بچه مثله غذابخور میگم بهش وقتی

لیو میکرد درست برفی ادم داشت خوب خیلی بودم ایستاده کنارش امدم بیرون توفکر از سادس

ومن همه نکرده نهی امرو من به کسی تاحالا بودم عصبی خیلی کنم جمع برف میداد دستور بهم

یتوب کردن وراجی به میکنه شروع نکنم جمع برف براش بود رومخم دختره این فقط میشناسن

کشیدم من ای نقشه چه این اخه گرفت حرصم زیادی دادی فرم امپول با هیکلتو ای عرضه

...نکشمش کن رحم بهش خدا میشم بستری اینجا خودم دیگه چندروز

.....

نای مطمئنم بره راه توبرف نمیتونه هیچ نداره کردن جمع برف عرضه سوسوله این چقد اه ـ. من..

خرهبل گرفت خندم حرفم ازاین میشه کم بادش بزنی سوزن با هیکلشم شده دکتر امده باپارتی

پسر این به روکردم دستکش اهان داره کم چی چی داشت کم چیزی ی ولی شد تموم برفیم ادم

... بده

ــــ...

رداو دستشو کرد نگاه بمن که بود رسیده اخراش به میکردم تماشا برفیشو ادم داشتم. بهرام..

امتودست چیزی نفهمیدم بود دستام به نگاهش بایدبدم چیرو بودم حرفش هنگه بده گفت جلو

...میگفت چی این پس ندارم

... .ـــ

که نخواستم پول ازت چته شد کر گوشم چی گفت همچین بده دستکشاتو خنگی چقد اه. من..

. خواستم دستکشاتو

..ـــ

Page 45: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 45

.. منمیکن خرابشون تو برفیه ادم برا هدیس دستکشا این بزار خودتو دستکشای نمیدم.. بهرام

ـــ

ات توبرف بکنم سرشو میگه شیطونه هدیس دستکشا این دراوردم اداشو خسیس ایـــش... من.

... شد عوض نظرش پسره این ولی دربیارم دستکشامو شدم مجبور شه خفه

ـــــ

بگیرشون بیا گفتم دراوردم دستکشام ندارم ریضیتوم ی حوصله درنیار دستکشاتو. بهرام.

انداخت خودشو کرد گیر پاش اما امد تند باقدمای گرفت حرصم دیدم رو پیروزی توچشماش

... افتادم روبرف منم بگیرم تعادلمو نتونستم منم رومن

دیدم کردم باز چشمامو بود روصورتم دختره این موهای بود بسته چشمام شکست کمرم اخ

کرد زبا چشمشو ی که میکردم نگاهش داشتم نیست بیشتر دوسانت وفاصله صورتم با صورتش

من بود ایستاده برام زمان اینگار گذشت چقد نمیدونم کرد روباز دومی چشمه بعد کرد نگاه بمن

یم ازکار شدید ازتپشه داشت قلبم دیگه چشمام به خیره اونم بودم اسمونیش چشمای به خیره

ودمبخ منم شد بلند ازروم کرد اخمی بعدش گفتم چی نفهمید اول راحته جات گفتم سریع افتاد

داره سربزیر شده قرمز دیدم کردم نگاه بهش ایستادم توجام کردم مصلحتی ی سرفه ی امدم

دهش بامزه قیافش اخه نمیداد اجازه غرورم ولی بخندم میخواستم چرا نمیدونم میکنه نگاه برفارو

.... بود

.ــــ

لعنت خودمو تودلم هی خواستی براچی دستکش اخه چلفتیم پا دست که برسرم خاک. من.

خیره خنگ دختره شدم قرمز حتما رفت ابروم وای شده گرم صورتم میکنم احساس میفرستادم

چشماش رنگه ببینم بودم کنجکاو نبود خودم دسته بشه چی که شدی پسره این چشمای به

ودب کننده خیره رنگشون واقعا بودن طوسی یا سیا زردو سبزو انگار بودن چندرنگه والا چجوریه

Page 46: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 46

مبخود که میزدم حرف باخودم داشتم همینجور حیاشدی حالابی تا کی از بکش خجالت زیبا اوی

اینارو اره روانی دختره یاتو عرضم بی من میگه تودلش حتما بمن زده زول پسره این وای امدم

اممم گفتم کردم قلاب دستامو احم احم کنم فرار وضع ازاین بهتره فهمیدم خندش ازپز میگه

ازمب بابا ای میکنن نگاه بمن باتعجب که دیدم چشماشو نداری کاری کنم استراحت برم من چیزه

دینکر تابدترش برو زودی باشه داشته میتونه باهات چکاری پسره این دختر اخه دادم سوتی که

برفی ادم دسته دستکشارو شما کنم استراحت برم من که این یعنی اممم بشی خندش ی سوژه

وسرمر شدم مشت بادستای همش بستم درو رفتم اتاقم به زودی میگفتم چی نمیدونستم کنین

حواسم میکردم دخالت توکارش داشت ربطی چه من به اصلا ساختم برفی ادم رفتم چرا میزدم

کی میکنه نگاه بمن باز بادهنه دیدم چرخوندم سرمو وقتی میکردم اینکارو پنجره کناره نبود

این حالا دادم سوتی بازم خدا ای زدم حرف باخودم پتو زیر رفتم تختم سمته به کردم هینی

....... بستم چشمامو گرفتم گاز لبمو میخنده بهم داره پسره

ـــــــــ...

یخ داشت دستام گذاشتمشون برفیش ادم برا دراوردم دستکشامو من رفت زیبا وقتی. بهرام..

دختره ینا کردم نگاه زیبا اتاقه پنجره به بعدش کردم نگاه اسمونو گذاشتم توجیبم اونارو میبست

نمیدونم بودم حرکاتش ماته میزنه روسرش بادستاش میزنه حرف باخودش داره میکنه چکار داره

زد دید منو وقتی باشه مونده باز دهنم کنم فکر ازتعجب میزد محکم یا میزد اروم خودشو داشت

جلومن بازیاش ازخنگ نکنه میکرد اینکارارو براچی بودم نگرانش شد دور ازپنجره روصورتش

......هسمت به کردم کنترول خودمو ولی بزنم قهه قه داشتم دوست فکر ازاین میکرد تنبیه خودشو

سمته نگاهم که مالیدمشون می بهم داشتم زدن یخ دستام وای کردم حرکت اتاقم سمته به

این خودت دادم بیرون نفسمو میشه کسل ادم ازدیدنشون هست پرونده چقد رفت ها پرونده

هب خستگی احساسه که کردم مطالعه تارو چند نکن شکایت دیگه پس بهرام کردی انتخاب کارو

نگاه ساعت به شنیدم کمرمو مهرهای صدای که کردم باز دستامم کردم صاف کمرمو امد سراغم

به توراه کردم جمع وسایلمو شدم بلند میگذره زود زمان نمیشه باورم شده ده دیدم که کردم

امشب چرا نمیدونم بیرون زدم اسایشگاه از بستم اروم اتاقشو دره خوابه دیدم سرزدم زیبا اتاقه

به تقیممس ازرسیدنم بعد رفتم خونه سمته به گذاشتم ملایم موسیقی همیشه مثله خستم خیلی

Page 47: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 47

یک نفهمیدم که بودم خسته اینقد بود همیشگیم کاره بیرون امدم ساعت ربع بعد رفتم حموم

.... برد خوابم

..ـــــ

یلیخ میکردم نگاه ساختیم دکتره این منو که برفی ادم به داشتم ازپنچره بود شده صبح. من..

حرصمو میاد صبح هرروز کردم عادت زدناش وغر گیرکردناش به نیومده صبح امروز عجیبه

باخوشحالی محاله میکردم عصبیش باحرفام نمیگرفتم زبونمو جلو ازاون بدتر منم درمیاورد

جابرواون میداد دستور نبود خودم دسته میکردم بدرقه باعصبانیت اونو همش بیرون بره ازاتاقم

حرصشو اهمینبر بدم گوش حرفاش به عمرا لجباز منم بود رومخ خیلی بخور اینو بیا بشین

همش سررفته حوصلم کجاس نیست پیداش اصلا نکردم کل کل باهاش امروز هوف درمیوردم

این ردنهک اذیت بفکره فقط چرا نمیدونم بود شده کمرنگ برام پیمان تصویر دیگه بود در به نگاهم

...... کردم نگاه پنجره به دوباره بودم پسر

ـــ.....

ددش به گلوم میکردم سرفه هی کشیدم دراز روتختم امد سرم به میترسیدم که ازچیزی. بهرام...

تنیس خوش حالت بشین کجا.. امد مامان باز که شم بلند خواستم نیست ای چاره ولی دردمیکرد

یک برات گفتم پدرت به بچه نترس.. کاردارم کلی اونجا اسایشگاه برم باید خوبه حالم من مامان.

چرا مامان هفته یک چی. بخور هم سوپو این بخواب راحت باخیاله هم حالا بنویسه مرخصی هفته

اینهتو خودتو بسه بسه. باشم توخونه بیکار هفته ی نمیتونم خوبه حالم که من کردی اینکارو

اقمازات گفت اینو. تمام مرخصی هفته یک گفتم که همین خوبه حالت کجا شده زرد صورتت دیدی

امانم برنمیومد ازدستم کاری گذاشتم روبالش سرمو وای بودم شده بسته در ماته منم رفت بیرون

همش کردم نگاه پنجره به کردم گوش حرفش به ناچار کنه حرفشوعوض عمرا بگه چیزی ی

ارمدربی دستکشامو گذاشت بودم سرکارم الان من نبود بخاطرش اگه زیباس دختره این تقصیره

سرت همشونو ولی راحتی چندروزه یعنی راحتی زدنام ازغر امروز هه افتادم توخونه مریض الانم

.... باش امدنم منتظر فقط درمیارم

Page 48: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 48

فقط ببین شده خوب دیگه حالم مامان توحلقم میزاره سوپ همش گیرداده بهم مامان که دوروزه

دوساله بچه مامان هست وقت کار برا عزیزم شی خوب خوبه باید پسرم نه. همین گرفته صدام

همیدف خودش کردم نگاه مامان به دراوردم لباسامو کمدم سره شدم بلند باشی نگرانم که نیستم

اینه به مپوشید لباسامو. بیرون رفت شد بلند لجباز دندو یک باباته مثله تواخلاقت ازدسته گفت

جوابی هیچ نمیدونم شدم چرادلتنگش امدم بخودم بودم شده زیبا دلتنگه عجب کردم نگاه

هب رفته من بجای کی دوروز این سردبود خیلی هوا بیرون زدم ازخونه بیخیال بدم بخودم نداشتم

قتیو رسیدم اسایشگاه به باهزاربدبختی کنم کم سرعتمو شد باعث بود زیاد برف رسیده کارم

داخله سرعت به شنیدم ازاتاقش چیزی شکستن صدای که شدم رد زیبا اتاقه ازدره شدم وارد

شاز دانشگاهیم رغیبه سپهر. بشم عصبی بیشتر شود باعث اونجادیدم که چیزی شدم اتاقش

لندب محکم کاری کثافت باهزارتا داره دختر دوست هزارتا نیست خوبی ادمه یجور میاد بدم خیلی

.میکنی غلطی تواینجاچه گفتم

. روانیه کی بفهمونم وحشی خوشکله بااین بزار بیرون برو بهرام نباشه توکاریت. سپهر..

ـــ.......

سپهرگمشو گفتم فوری میکنه اذیت منو مریضه گفت چی این میشدم عصبی داشتم. بهرام...

دهدا ازدست کنترولمو ولی بود شده باز ازتعجب چشماش نکشتمت همینجا تا بیابیرون ازاتاق

درداورده به قلبمو هقاش هق ازاونورم کنه اذیت زیبارو غیرازمن کسی نداشتم دوست واقعا بودم

ریضایم حقی چه توبه گفتم بیرون کردم پرتش ازاتاق کشیدم دستشو رفتم سپهر سمته به بود

. هاا میکنی اذیت منو

ـ....

نداری توحق سوم بود استاد ی خواسته این دومن اینجام که نیست خودم ارادی به اولا. سپهر..

اینجوری که گرفته چشمتو دختره این نکنه چیه کنی دخالت توکارم بزنی داد سرم اینجوری

. شدی عاشقش نکنه هه نمیکردی طرفداری دختر ی از توالکی چون میکنی طرفداریشو داری

....

Page 49: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 49

گورتو فقط یانه عاشقشم که نداره ربطی هیچ بتو کوبوندم دیوار به محکم سپهرو.. بهرام...

کنزدی دادم هولش بردار ازدفترم وسایلتو یالا بیرون ندازمت ازاینجامی خودم وگرنه ببر ازاینجا

اورد بالا هدیدت ی نشانه به انگشتشو کرد نگاه بهم بانفرت کرد حفظ تعادلشو ولی زمین بیوفته بود

. ببینم حالا بهرام میرسیم بهم سپهر...

دهش مچاله اتاق ی گوشه توی دیدم رفتم زیبا اتاقه به رفت عوضی این که این بعد. بهرام. ــــ

.. ترسید ازم که جلو رفتم میکنه گریه داره

ـــ..

اور چندش پسره اون بلای چه نمیدونم نمیومد اگه دکتره این میلرزیدم داشتم ازترس. من...

اتوروخد شد بیشتر لرزشم شد نزدیک بمن دکتره این که میکردم هق هق داشتم اورد می بسرم

نبز زنگ بهش میکنم خواهش ببر جون یاسی پیشه منو میکنم خواهش بیرون ببر ازاینجا منو

.. بیرون بزاربرم

..ـــ

اشهزیباب باش اروم گفتم بهش منم بزنم زنگ مادرش به که میکرد التماسم زیباداشت. بهرام...

...... بزنم زنگ تابهش کن استراحت برو الان اینجا بیاد میزنم زنگ

ینجاا بیان گفتم وبهشون زدم زنگ یاوری خانمه وبه بیرون رفتم ازاتاقش کردم اروم زیبارو وقتی

اتفاقای به بستم چشمامو هوف یاوریم خانمه منتظره که ساعته ربع بزنم حرف رودروباهاشون تا

دوست بود روصورتش موهاش وقتی بود شده معصومی دختره چقد میکردم فکر پیش ساعت چند

کراف همین تو بیاد بدش ازمنم نمیخواستم بودم گرفته خودمو جلو بزور بزنم کنار اونارو داشتم

.. بفرماید شنیدم درو تقه که بودم

شده چیزیش زیبا افتاده اتفاقی دکتر اقای سلام. جون یاسی ــــ

...

Page 50: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 50

فقط نببری ازاینجا اونو میتونین شما شده خوب زیبا حاله راستش بشینید بفرماید ن سلام بهرام.

.. سرمیزنم بهش گهگاهی خودم من ندین گیر زیادی بهش باشه ازاد بزارین باشه یادتو

. ببینمش الان میتونم خوبی خبره چه وای. جون یاسی ـ....

گهدی چرا نمیدونم رفت یاوری باخانم زیبا وقتی ببرین اونو امروز میتونین شما بله. بهرام ـ..ـ

اچر نمیدونم شده کم چیزی ی میکردم حس میشدم خفه داشتم انگار نداشتم کارکردن حوصله

اصلا زدم توخیابونا دور چند رفتم بیرون ازاسایشگاه کردم ول کارمو براهمین شدم اینجوری

امروز عجیب اما ندادم حدر توخیابونا دورزدن برای وقتمو وقت هیچ من نبود بخودم حواسم

کردم حرکت خونه سمته به امدم بخودم تازه دیدم تاریک هوارو وقتی بزنم دور داشتم دوست

باما شامو دادی افتخار کندی دل ازکارت امشب عجب چه به به. میزاشت شامو داشت دیدم مامانو

رغ به دیگه بخوابم برم من خستم یکم فقط خوبه حالم مامان نه. بده هنوز حالت نکنه بخوری

ومحم به بار اولین برای حتی نداشتم رو هیچی ی حوصله رفتم اتاقم به نکردم توجه مامان زدنای

خواستم هرچی کردم تجسم ذهنم تو صورتش روی وموهای زیبا گریه همش داشتم سردرد نرفتم

تــــو شدم خیره ماه به نشستم پنجره کنار شدم بلند نمیبرد خوابم نمیشد بخوابم

... کردی چه بـــامـــن

ـــ......

مشا برم کرد اسرار جون یاسی هرچی برگشتم خونه این به دوباره کشیدم راحتی نفسه. من......

به ردک درکم زود خیلی اونم ببخشید ندارم میل خستم یاسی مامان گفتم بهش بامهربونی بخورم

زیرتختم کشوی به خوردم بودمو خوش بامادرم که روزای حسرته چقد نمیبرد خوابم رفتم اتاقم

گذرونب باخوشی زندگیتو گفته که خوندم پیمانو پیشه سال یک ی نامه کردم باز اونو کردم نگاه

دیدم انداختم توشومینه واونو افتاد رونامش اشکام بده معنی زندگیت به دوباره نیومدم اگه

توش اقبل که توجای رفتم سمتش به کردم نگاه بنچره به روبرگردوندم میسوخت گذشتم چجوری

لخت لبخند میسازم زندگیمو ازنو کردم نگاه اسمون به نشستم وروش کشیدم دست مینشستم

.. میکنم فکر بهش چرا امد توذهنم دکتره این تصویر زدم

Page 51: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 51

به شروع دوباره براهمین بدم ادامه درسم به دوباره گرفتم تصمیم میگذره خونه به ازامدنم روز سه

تفریحی کلاسای به وقتا بعضی میکردم مشغول خوندن بادرس هروزمو شدم کلاسا به رفتن

مشد رد جون یاسی از بادو شده دیرم امروز میداد ارامش بهم خیلی میرفتم نقاشی کلاس میرفتم

اداست خداروشکر وای رسوندم کلاس به خودمو باسرعت دیرشده کلاسم معذرت جون یاسی گفتم

بود وغشل اینقد بخرم قهوه تا رفتم بوفه سمته به میداشت نگه در پشته منو وگرنه نیومده امروز

بهش بادقت که بعدیم کلاسه به رفتم خوردم رو قهوه نعمته همینم ولی ریخت قهوم نصفه که

تمنتونس روز اون افتادم دکتر یاده به بود رفته سر حوصلم شد تموم کلاسمو وقتی میدادم گوش

مکان ازاین که بااین رفتم اسایشگاه سمته به خریدم گلی دسته براهمین کنم تشکر ازش

دمشنی صداشو زدم در به ای تقه هست مواظبم یکی میکنم احساس چرا نمیدونم ولی میترسیدم

... گفت

ـــــ

دوکی گفت شنیدم صداشو بزار اینجا رو جای قربون مش بود ها پرونده تو سرم تو بیا. بهرام..

شینب بیا ببخشید بب افتادم لکنت به بود شده زیبا چقد کردم نگاه بهش قربونی مش خودت

ماسرزدی به عجب چه میرفتم بخواب تصویرش با همش ماه چند این نداشت اروم قلبم بادیدنش

... شد قرمز گفتم اینو وقتی زیبا خانمه

ــــ

گفتم بود سررفته حوصلم بعدش اممم بخوره حرص بزار کنم تشکر دیونه دوکی از امدم. من....

میده حال دادنت حرص میدونی اخه بگذرونم بادعوا وقتمو امروزو بزار نکردم دعوا وقته خیلی

محرف بااین زدی لبخند تو برد باخودش منو دله که زد لبخندی ی بود شده باز چشماش ازتعجب

.. گفت

.ــ

Page 52: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 52

یجلو بزور دادم ولی بدم صوتی جلوش نمیخواستم بخندم باید براچی دیدی اشتباه نه. بهرام.

هدوبار شدم امیدوار بخودم افرین نه ساکت ی دختره همون بود زیبا واقعا این بودم گرفته خودمو

درامد جیغش باز که زدم لبخند

ــ..

کشیدم لپشو میخنده هم روانی این وای نمیخندی نگو الکی دیگه میخندی داری دیدی. من..

تازدس کنترولومو بشم خوشحال اگه من ببخشید کردم چکار من نمیشد باورم دکی ایول گفتم

وا میکنه ساکت اینو کی حالا افتاد قهه قه به گفتم اینو وقتی دیونگیام حسابه به بزارین شما میدم

تداش هنوز میمیری داری ازخنده که نگفتم جوک خودم بجانه بابا ای تری دیونه ازمن توکه دوکی

که شتمبردا کیفمو بابای برسین خندتون به شماهم برم من دیگه خب گفتم شدم کلافه میخندید

گفت. امد جلوم کی گرفتم قلبمو شد ظاهر جلوم

ـــــ

باگیجی بده اوکی تا بودم منتظرش بخوری نهار بامن میای گشنمه من حالا بودی کجا. بهرام..

. گفت

.ـــــ

اینجوری میکنی حساب شما نخیر گفت کردم هنگ باجوابش دیگه میکنی توحساب ـ من..

ارمک میدونم کنم اذیتش داشتم دوست ولی جاخورد دیدم امدم نزدیکش کنی تشکر ازم میتونی

ولهپ میاد دلت دوکی گفتم کردم رولپش بوس ی رفت شدم حیا بی کرد میشه چه ولی بود زشت

این دختر وای بود شده خیره بمن مجسمه مثله کردم اذیتش زیادی وای کنم حساب من غذاتو

.... کرد سکته مردم پسره کردی بود شوخی چه

.ــ

.... بهرام..

Page 53: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 53

توعمرم که کرد وارد بمن ایستادشوکی می داشت قلبم کردم بوسیدهنگ منو وقتی. بهرام

مگه بهرام نبودی دلتنگش مگه میزدم حرف باخودم تودلم بودم شده خیره بهش نخوردم

یدست که بودم توخودم برد خوابم چشمات عشق به فقط که شبهای چه نکردی بغلش توخیالت

... امدم بخودم میشد طرف اون طرف این که رودیدم

.ـــ.

.. بیای نمیخوای کجای.. من

ـــــــ

پرستارا همه رفتیم خروجی دره سمت به شدیدم خارج اتاقم از باهم چراچراامدم هان. بهرام

بفرماخانمی کردم باز زیبا برای ماشینو دره گذشتم ازشون ندادم اهمیت بودن من ماته

ی ازمزه چیزی رفتیم کرد زیباپیشنهاد که رستورانی با اوردم درمی شاخ میزدم که خودازحرفای

ایا مش جدا اززیبا نمیخواستم فقط چیشدم نمیدونم اصلا توفکر یا بودم زیبا یاماته نفهمیدم غذا

امدم بیرون ازفکر زیبا باصدای شدم عاشق من ایا بود ذهنم تو جمله این همش عشقه این

...

زیادی میخواست دلم خودمم البته که فکررفته تو همش بوسیدمش کردم غلطی عجب. من. ـ.ـ

. میشه دیر داره بریم نمیخوای کردی تموم بودم دلتنگش شدم ای عقده کنم کار چه ببوسمش

ـــ

حساب کی من اقا میکردم بحث اقا این با داشتم کنم حساب غذارو پوله برم بریم چرا. بهرام.

هان ندارم خبر خودم که کردم

بریم بیا شکوهی نداره اشکال بگین بهش شما خانم. شده برعکس روز این گرفت خندم. ـمن

اخماش پیمانه رستورانه این فهمید وقتی گفتم روبهش همچی توراه میدم توضیح برات بهرام

Page 54: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 54

کردم تعارف یاسی خونه به رسیدیم اینجوریه چرا این وا بود کرده اخم راه اخره تا رفت توهم

.. گفت تو نمیای

. ـ.ـ

دمام گرفتم گازشو شیک شبت بخوابی خوب سرکار برم زود باید فردا خستم ممنون نه. بهرام

مخود ماله اونو انگار کنم تحمل نمیتونستم میکرد فکر بهش هنوز بود گرفته حرصم خونمون

گفته پدرم دارم کار کلی امروز خوابیدم ساعت چند فقط نیومد چشمم به خواب اصلا میدیدم

که میکردم فکر زیبا به اینقد دوستش کدوم نپرسیدم ازش دعوتیم دوستش ی خونه امشب

خونه برم زودتر شدم مجبور میکنه یاداوری میزنه زنگ بهم هرساعت مامان بودم قافل چیز ازهمه

دمش خیره رسوندم زیبارو دیشب که دره به بیرون رفتیم باهم پوشیدم لباسامو گرفتم دوشی ی

شدم زیبا خونه وارده کردم قفل ماشینو منم شد دیر پسر زودباش نمیای شنیدم مامان صدای

دمشمیدی بایدمیرفتم کجاس پس نشستیم ساعته نیم نمیاد چرا میکرد قرارم بی قلبم تپشه

..رسیدم یکی به تا گشتم اتاقارو تمامه دستشوری بهانیه به گرفتم رو دستشوری سراغه

ـــ

بود تنم تاب بای شروال نیم یک فقط میزدم برس موهامو داشتم بیرون امدم ازحموم تازه. من..

کارچ اینجا تو شدم سیخ توجام بهرام بادیدنه اما هست بانوه مهربان کردم فکر شد باز در یهو که

اممی الان چشم کردم قایمش در پشته کشیدم تواتاقم بهرامو بانو ماه صدای باشنیدنه میکنی

نوم باچشماش داشت کردم نگاه بهرام به کشیدم راحت نفس بستم درو بانو ماه با زدن بعدحرف

بااین منو اونکه برم کجا کنم فرار کجا حالا برسرم خاک کردم نگاه بخودم چشه این میخوردوا

. چکارمیکنی تواینجا رفتم سمتش به دید وضع

.ـ..

این میخواد دلش ادم بود افتاده برهنش های شونه روی که باموهای بودم هیکلش ماته. بهرام.

بخودم بیشتر بود حرکتم هنگه کردم بغلش حرکت بای که میزد حرف داشت بخوره عروسکو

کشید دست کردن ازتقلا اونم نشودم سیر ازشم نبود خودم دسته ازکارام هیچی دادم فشارش

Page 55: m یزان – یردام یب مغdl.98iia.com/20180915/%D8%BA%D9%85%20%D8%A8%DB%8C%20%D9...هناقشاع یاه نامر : ییارآ هحفص و یحارط wWw.Romankade.com :

m ROMANKADE.COM نازی – بی مادریغم

telegram.me/romanhayeasheghane 55

شدم خیره لباش به کردم دورش یکم ازخودم بودم توابرا واقعا کرد حلقه کمرم دوره دستاشو

وردا روسرم دستاشو بعد نکرد همراهیم اول شد دفع خستگیم تمامه گذاشتم رولباش لبمو وقتی

دست کارم از بودن شده خمار بدجور چشمام میدادم فشارش بخودم بیشتر منم کرد همراهم

الاح گفتم اوردم بالا سرشو انگشتم با که انداخت زیر سرش بدم دستمون کار ترسیدم کشیدم

ریکد کنم زندگی نمیتونم تو بدونه من زیبا داشتن تورودرکنارم یعنی عشق چیه عشق فهمیدم

. عاشقتم وجود باتمامه من میگم جمله

.ـ.ــ

باخودش منو کرد اعتراف عشقش به وقتی شدم عاشق بار دومین برای شدم عاشقش منم. من.

همه کرد خاستگاری جون منوازیاسی همه جلو وخواهرش مادرش پدر همون که مهمونا پیشه برد

کردیم ازدواج دوماه ما الان بزنن دست همه شد وباعث زد دست پدرش بعد بودن جملش ماته اول

یرنخ بشه تو اسم شبیه که بهرام زرنگی خیلی بهار بزار اسمشو دختره اگه میشم مادر دارم منم

رهس همینجور اسمته شبیه که اسمش زرنگی خیلی توهم زیبا. زانیار بزاریم اسمشو بود پسر اگه

برابچمون اسم بخوایم رمانمون مخاطبانه از کنیم یکاری بیا اصلا میکردیم بحث بچمون اسمه

موافقم.موافقی کنن انتخاب

ــــ

۱۳۱۲/اردیبهشت/ ۱۱/پـایــان

رمان رمان اختصاصی سایت و انجمن رمان های عاشقانه میباشد و تمامی حقوق این اثر برای این

رمانهای عاشقانه محفوظ میباشد .

دریافت رمانهای بیشتر به سایت رمان های عاشقانه مرجعه کنین .برای

www.romankade.com