Arabi 565 Www.konkurchi.ir

خدا نام به

www.konkurchi.www.konkurchi.www.konkurchi.www.konkurchi.iiiirrrr [email protected]

!!!چي كنكور وبسايت

سامان مهندس: وبسايت مدير

قسمت تبليغات ويژه

www.zaheri.org

www.zaheri.org

8

و مقويحجم كمعربي

: شود به دو طريق ساخته مي ي ساده منفيماضفعل نزدند ماضربوا: مانند.يه بر سر فعل ماضي نافي»ما«افزودن 1 نزدند بوالم يضر: مانند.بر سر فعل مضارع و مجزوم نمودن آخر آن» لم«آوردن حرف جازمه 2

وابلم يضر: مانند. شود ترجمه ميز ي ني منفيل نقيماض صورت به ،بر سر فعل مضارع» لم« حرف جازمه توجه

:دو مورد مهم آن عبارتند ازشود كه ياستفاده م »فعل ماضي يا مضارع+ كان«ب ي از ترك،ها زمان از عضي ساخت بيبرا .)ده بودمياو را خوشحال د ( مسروراتهيرأقد كنت : نند؛ مايفعل ماض + ) قد( +كان : دي بعيماض ).دانستند يقت را مين حقيمنافق ( الحقيقةعلموني المنافقون كان: ؛ مانندفعل مضارع+ كان : ي استمراريماض

كند ولي ت مي با فعل پس از خود از نظر جنس و عدد مطابق كان بيايد، )ماضي يا مضارع (فعل» كان« هرگاه پس از توجه : مانند.آيد مي) كان، كانت( مفرد صورت بهكند و اگر اسم بيايد، فقط از نظر جنس مطابقت كرده و از نظر عدد مطابقت نمي

، كانت التلميذات يلعبن كان التالميذ يلعبون/ن يلعبن كانوا يلعبون، ك

)81 هنر يسراسر( : ن األصح و األدق يع

:»ني فخاخ اآلخريقعن فية و لم يم اإلسالميبتعدن عن القية ألنهن لم يتلوثن بالثقافة األجنبيهؤالء المؤمنات لم « هـاي حيلـه انـد و در اسالم فاصله نگرفته هاي ارزشرا از يشوند، ز يه نم آلود ين زنان مؤمن به فرهنگ اجنب يا) 1

. شوند نمي گرفتار ها آن اسـالم دور هـاي ارزش از هـا آنرا يـ انـد، ز گانه خود را آلوده نكرده ي هستند كه به فرهنگ ب يها زنان مؤمن آن) 2

.اندازند ي نمها آن و خود را در دام شوند نميردند و ك اسالم دور ن هاي ارزش خود را از اريالودند، ز ي خود را ن يهستند كه با فرهنگ اجنب ينان زنان مؤمن يا) 3

.فتادندي نها آنن دام يدر آخر يهـا و در دام انـد نـشده دور ي اسالم هاي ارزش از ها آنرا ي، ز اند نشدهگانه آلوده ين زنان مؤمن به فرهنگ ب يا) 4

.اند فتادهيگران نيد

»4« گزينه هــاي مــضارع فعــل

لـم «، »لم يتلوثن «ــدن ــم «و » يبتعـ لـــن ــا » يقع همگــي ب

» لـم «حرف جازمه و بايد مجزوم شده

ــه صــورت ماضــي بمنفـــي يـــا نقلـــي .منفي ترجمه شوند

)85 ي انساني اختصاصيسراسر( :ن األصح و األدق يع

:» الحرب المفروضةين فين المسلميروا ظهرالمجاهد األعداء أن يكسلم يستطع« . بشكننديليدشمنان نتوانستند كه پشت رزمندگان را در جنگ تحم) 1 .ل شده بشكننديند پشت سلحشوران اسالم را در جنگ تحمتوان ميدشمنان ن) 2 . شكست بدهنديلي تحمباشند جنگاوران مجاهد ما را در جنگ يدشمنان ما قادر نم) 3 . به خاك برساننديليستند پشت مجاهدان را در جنگ تحميدشمنان ما قادر ن) 4

»1«گزينه فعل مضارعي اسـت كـه بـا » ستطعلم ي «

يـا مجزوم شده و بايـد » لم«حرف جازمه و يـا ) نتوانـستند (صورت ماضي منفـي به) اند نتوانسته( صورت ماضي نقلي منفي به

فقـط در ايـن توضـيح ترجمه شـود كـه .شود ديده مي» 1«گزينه

:عين الصحيح كنت قد ذهبنا إلي المكتبة) 1 كانوا التالميذ يلعبون فرحين) 2

كن قدخرجتن من الحلفة) 3 نت الممرضات المؤمنات يسهرنكا) 4

»4« گزينه با فعل پس از خود از نظر صيغه مطابقت » كان«) 3 و 1(هاي در گزينه

»كنـتن قـدخرجتن « و »كنـا قـدذهبنا «: ترتيـب ها به ندارد و صحيح آن س از و فعل پـ » كان«بين » التالميذ«نيز چون ) 2(باشد و در گزينه مي

. آن فاصله انداخته است بنابراين فعل ناقصه بايد به صورت مفرد بيايـد .باشد مي»كان التالميذ يلعبون فرحين«لذا صحيح اين گزينه

ا فصل

ل و

فعلي تجزيه

1

2

اند نزده نزدند

www.konkur.in

www.konkur.in

www.konkurchi.ir www.konkurchi.ir www.konkurchi.ir


www.konkurchi.irوبسايت كنكورچى

ها نكته بخش اول

9

:شوند منفي مي ها آنبر سر » ما« با افزودن ي ماضهاي فعلي همه توجه )او را خوشحال نديده بودم( مسروراتهيما كنت رأ

)دانستند حقيقت را نمي( الحقيقة ما كانوا يعلمونبر سر فعـل » لن« با افزودن حرف ناصبه نيز ي صورت مستقبل منف و ،عربر سر فعل مضا » سوف«و » سـ «افزودنمضارع مستقبل با

.شود نمودن آخر آن ساخته ميمنصوب و مضارع .)سفر خواهم كردالت به مشهد يدر تعط( ام العطلةي أي مشهد فيلإ رساساف

بنخواهم رفتن شهر ي به اهرگز ( نةي هذه المدي إللن أذه(.

)84 ي تجربيسراسر( :ن األصح و األدق يع

:» العصور المختلفةيدة فيكان العلماء المسلمون قد ألفوا كتبا و رسائل عد« .اند ف كردهي تألي متعددهاي زمانع در و متنيها دانشمندان مسلمانان كتب و رساله) 1 .كردند يف مي گوناگون تألهاي را در دورانيو مقاالت متعدد ها محققان مسلمان كتاب) 2 . اند مختلف نگاشتههاي زمانل گوناگون را در عصرها و يها و رسا ن كتاب مسلمايعلما) 3 .هاي متعددي را در عصرهاي گوناگون تأليف كرده بودند ها و رساله دانشمندان مسلمان كتاب) 4

»4« گزينه ) قـد + (كان «طور كه گفته شد، همان

تركيبــي اســت كــه » فعــل ماضــي+ معادل ماضـي بعيـد در زبـان فارسـي

... كـان «بنابراين ترجمه صـحيح . استــد ـــأق ــأليف «،»فوال ــد ت » كــرده بودن .آمده است» 4«كه در گزينه باشد مي

ع85 يآزاد انسان( : الترجمة ي ف الخطأن ي(

. مسلط ساختن هفت شب و هشت روز آن را بر آنا:امية أيال و ثمانيهم سبع ليسخرها عل) 1 . دو كشاورز محصول را درو كرده بودند:حصدان الزرعياحان كان الفل) 2

.داد ياش را به نماز و زكات فرمان م خانواده:الة و الزكاةأمر بالصين كا) 3

.كارد ينه را مي كيني همانا سخن چ:نةيمة تزرع الضغيإن النم) 4

»2« گزينه معـادل ماضـي » فعل مـضارع + كان «

ــت؛ ــي اس ــان فارس ــتمراري در زب اس بـه ايـن »2« صحيح گزينـه ،بنابراين

دو كشاورز محـصول را «: ورت است ص ».كردند درو مي

)84 زبان يسراسر( :ن األصح و األدق يع

:»ةي العلم المسابقاتي ف نجحنياتم الطالبات المجتهدات اللي حفلة تكريلن ننس« .ميكن ينمگز فراموش ر را هيآموزان موفق در مسابقات علم از دانشيگزار ما جشن سپاس) 1 .ميبر ياد نمياند از شركت كردهي علميها ان پرتالش را كه در مسابقهيجو جشن احترام به دانش) 2 . ميا شوند، فراموش نكرده يروز مي پي علميها را كه در رقابتييمراسم بزرگداشت محصالن كوشا) 3 .م كرديند، فراموش نخواه برنده شديآموزان تالشگر را كه در مسابقات علم جشن بزرگداشت دانش) 4

»4« گزينه ــن ننــسي« مطــابق » ل

بل ســـاختار مـــستق منفي اسـت كـه بايـد

فرامــوش «صــورت بــهترجمه » كرد نخواهيم

.شود

3

)84 ياضي ريسراسر( : ن األصح و األدق يع

:»ع الطالبيحضر جميا أن الصف إليأنا لن أرجع إل« . شوندآموزان حاضر ن كه تمام دانشيبه كالس بازنخواهم گشت مگر ا) 1 .آموزان در كالس حاضر شوند نكه تمام دانشيبرنخواهم گشت مگر ا) 2 .ابنديآموزان در كالس حضور گردم مگر همه دانش يهرگز به كالس بر نم) 3 .ابنديها حضور كالسي آموزان همه انشدنكه يگردم مگر ا يهرگز به كالس باز نم) 4

»1« گزينه » معـادل مـستقبل منفـي اسـت و در »لن أرجع

به درستي ترجمـه شـده » 2«و » 1«هاي گزينه معـادل »در كـالس «، »2«است؛ امـا در گزينـه

ــراي ــحيحي ب ــصف «ص ــي ال ــي» إل ــد و نم باشترجمه جملـه اول در ايد ب» الصف الي«همچنين

كه در زبان فارسي معموال فعـل ضمن اين .بيايد . رود كار نمي در اول جمله به

www.konkur.in

www.konkur.in




10


:شوند ي ترجمه مي مضارع التزامصورت بهر يموارد ز )تا خدا را بپرستند( عبدوا اهللاي حتي: مانند. )أن، كي، إذن، حتي و لـ ( فعل مضارع منصوب به حروف ناصبه الف . ديـ آ يبه دسـت مـ و مجزوم نمودن آخر آن متكلم ئب و مضارع غا هاي صيغهبر سر » لـ« امر غائب؛ كه با افزودن حرف جازمه ب )د انجام دهنديبا(عملوا ي ل:مانند . فعل مضارع باشدصورت به اگر »لعل« و »تيل« خبر ج .)برقرار شودان مردم ي مي كاش دوستيا (ن الناسي برتستق المودة تيل :مانند

:شود مي ترجمه ي مضارع التزامصورت به) يامر و نه (ي طلبهاي فعل بعد از فعل نيزو چه مضارع، باشد يفعل شرط، چه ماض ) يشو ي، موفق ميدرس بخواناگر ( تنجحتدرسإن

)بيند ي كارش را مي ، نتيجهتالش كندزياد هر كس ( كثيرا ير ثمرة عملهيجتهدمن

) شما رااجابت كنمد مرا؛ تا يبخوان ( لكمبأستج يادعون

.شود مينده ترجمه يا آي ي مضارع اخبارصورت بهز همواره يم كه فعل جواب شرط نياد داشته باشيبه

»يحستريعا لي من مرضها ثم خرجت سرفشزرت صديقي التي لم ت « :ن األصح و األدقيع )84سراسري رياضي (

.ن استراحت كردارت كردم و بعد از رفتن مي او معالجه نشده بود زيضي را كه مريدوست) 1 . او شتابان خارج شدمي راحتيارافته بود، مالقات كردم و بيقم را كه از مرض خود شفا يرف) 2 .افته استي شفا نيماريدن كردم، همان كه از بياز دوستم د) 3 .رون رفتم تا استراحت كنديافته بود مالقات كردم پس فورا بياش بهبود ن يماريدوستم را كه از ب)4

»4« گزينه حـرف » يـستريح «بـر سـر » لـ«

صــورت بايــد بــهو. ناصــبه اســتمضارع التزامي ترجمه شـود كـه

رعايت شـده » 4«فقط در گزينه .است

» الظالمون أنفسهم قادرين علي كل شيء ليستثمروا اآلخرينيري«:ن األصح و األدق يع )83عمومي انساني يسراسر(

. دهند كشي از ديگران خود را نيرومند و قادر به هر كاري نشان مي ظالمان براي بهره) 1 . دهند تا خود را توانا نشان دهند گران هر كاري را انجام ميستمگران براي استثمار دي) 2 .كنند تا خود را توانا بر هر كاري جا بزنند كشي مي ستمگران از ديگران بهره) 3 .دهند تا ديگران را استثمار كنند ظالمان خود را براي انجام هر كاري توانا نشان مي) 4

»4«زينه گزيرا تنها اين گزينه فعل مـضارع

صورت را به ) ليستثمروا(منصوب ) تا استثمار كنند (مضارع التزامي

.ترجمه كرده است

4

5 فعل شرط

فعل شرط

پس از فعل طلبيفعل

)85سراسري هنر ( :الخطأنيع .هاي پاكيزه منع نشده است اسالمي از روزيامت: ما منعت االمة االسالمية عن الطيبات من االرزاق) 1 مسلمانان درجات علمي وااليـي را در گذشـته :كان المسلمون قد اكتسبوا درجات علمية في الماضي ) 2 .دست آورده بودند بهت در تـالش آموزان مي دانش:ليعلم الطالب أن النجاح في االجتهاد ال في التكاسل ) 3 داننـد كـه موفقيـ .ت نه در بيكارياسهـا غـذاي ها فوائـد بـسياري دارنـد و آن ميوه :للفواكه فوائد كثيرة و هي توفر طعام االنسان والحيوان ) 4

.دسازن انسان و حيوان را مهيا مي

»3« گزينه

در ايـن ) لـيعلم (زيرا امـر غائـب جاي مضارع التزامي بـه گزينه به صورت مـضارع اخبـاري اشتباه به

.ترجمه شده است

طلبيفعل

www.konkur.in

www.konkur.in





11

أمرا؟يكونال جواب يأ

1 (وانآم إنقلبن) 2 تعاونوا) 3 إجتمعا) 4

»4«گزينه الفعلــش مفتــوح از بــاب إفتعــال بــوده و چــون عــين» 4«گزينــه

طـور نيز همان » 3« ماضي است نه امر و در مورد گزينه ،باشد ميتفعل « در دو باب »6 و 3 و 2«هاي كه گفتيم، ماضي و امر صيغه

مـر و هم فعل ا » تعاونوا«اند، بنابراين كامال شبيه به هم »و تفاعل .اند هم فعل ماضي است و فقط در ترجمه از هم قابل تشخيص

فعـل ، در هـر دو حالـت معمـوال و دشـو يهر مـ اظـ ) ن( لـه يو ثق ) ن(فـه ي بـه دو شـكل خف ومر و مضارع ا هاي در فعل » ديأكنون ت «

.باشد مي بر فتح يمبنبن تحسبتحس ن تكتبتكتب

ماقبل آن را به ضمه تبديل ي را حذف نموده و فتحه دارند، نون تأكيد هايي كه نون تأكيد براي تشخيص صيغه فعل توجه )ي اول صيغه (يخرج نيخرج: مانند.كنيم مي

هـا آنو تنها اختالف بوده ه به هم ي شب،شانامر حاضر» 6 و 3 و 2 «يها غهي با ص،دي مزيثالثهاي باب يماض» 6 و 3 و 2 «يها غهيص

.مكسور است مفتوح و در امري است كه در ماض الفعل نيدر حركت ع )امر (إنقلبا، )ماضي (إنقلبا / )امر (آمنوا، )ماضي(آمنوا ) / امر(إجتنبوا ، )ماضي(إجتنبوا : مانند

هاي فوق كامال شبيه بـه هـم اسـت و تنهـا از طريـق ترجمـه قابـل ماضي و امر صيغه » تفعل«و » تفاعل«در دو باب توجه )هم ماضي و هم امر(عاهدوا ت، تمردوا :مانند. اند تشخيص

:الخطأما هو

.كوتر استي كه ني با اهل كتاب جدل نكردند؛ مگر به روش: أحسني هيتالتجادلوا اهل الكتاب إلا بال) 1

.امبر، با كافران و منافقان مبارزه كني پي ا:نيد الكفار و المنافق جاهيبها النيا أي) 2

.دي صدقاتتان را با منت گذاشتن و آزار رساندن باطل مكن:ي و األذال تبطلوا صدقاتكم بالمن) 3

.ديكن ي ميكيد، به خودتان ني كنيكي اگر ن:إن أحسنتم أحسنتم ألنفسكم) 4

»1«گزينه ــه ــادلوا«، »1«در گزين » التج

ل نهـي اسـت و صـحيح آن فعباشـد كـه مي» مجادله نكنيد «

ــودن ــسور ب ــه مك ــه ب ــا توج بالفعـل، آوردن ترجمـه آن عين .صورت ماضي نادرست است به

» ياة الح ية نجحوا ف ين بالثقافة اإلسالم إذا تمسك المسلمو «: دق ن األصح و األ يعشان رسـتگار يگاه كه مسلمانان به تمدن اسالم متوسل شده باشند، در زندگ آن) 1

.خواهند شد .گردند ي موفق مي متمسك شوند، در زندگيهرگاه مسلمانان به فرهنگ اسالم) 2انـد، در زنـدگي خـويش پيـروز به تمدن اسالمي پناه بـرده هروقت كه مسلمين ) 3

.اند شده .شوند ي موفق مي، در زندگاند شدهبند ي پايچون مسلمانان به فرهنگ اسالم) 4

»2«گزينه سم است و نقش مفعول فيـه دارد ا» إذا«اگر چه

ــايي اســم شــرط ــا از لحــاظ معن ) غيرعامــل(ام ي پـس از آن محسوب شده و در نتيجـه، جملـه

لذا فعل اول بايـد مـضارع التزامـي . شرطي است خبــاري او فعــل دوم مــضارع ) متمــسك شــوند(» 2«ترجمه شود كه با گزينـه ) گردند موفق مي (

.باشد منطبق مي

:الخطأين ع .يد ثوابش را نزد خداوند خواهيد يافتددا چه را از نيكي انجام مي آن:ما تفعلوا من الخير تجدوا ثوابه عند اهللا) 1

.آموز تالش كن تا به هدفت برسي اي دانش:اجتهدي ايتها الطالبة كي تبلغي هدفك) 2

.كند راستي اين قرآن به راهي كه استوارتر است هدايت مي به :ن يهدي للتي هي أقومان هذا القرآ) 3

چيزي از بدي را كوچك نشمريد اگرچه در ديـدگان شـما :ال تحقروا شيئا من الشرو ان صغر في أعينكم ) 4 .كوچك باشد

»1«گزينه

كه فعل شرط با توجه به اين صــورت مــضارع بايــد بــه

التزامي ترجمه شود صحيح » انجام دهيـد «صورت آن به ــي ــه مـ ــد نـ ــام «باشـ انجـ .»اديدد مي

6

7

www.konkur.in

www.konkur.in




12


هـستند؛ مگـر يند متعد يآ ين دو باب م يكه در ا نيز هايي فعل لذاروند ميكار كردن فعل الزم به ي متعد ي برا ليتفع و إفعال بابدو ...و ) ديشياند( كرف، )روشن شد (أضاء، )شكفت (أزهر، )دار شديب (أفاق، )ديبار (أمطر، )رستگار شد(أفلح : ري استثنائات نظيبرخ

از نظر (ا آنكه، پس از فعل الزم و بر سر مفعول يم ين دو باب ببر ي از ا يكي است آن را به ي، كاف الزم كردن فعل ي متعد ين برا يبنابرا :مانند. قرار دهيم) معموال بـ(، حرف جر مناسب )معنا

)خنداند (ضحك ) خنديد (ضحك / )نشاند (أجلس ) نشست (جلس )پيامبر حق را آورد (بي بالحقجاءالن ) حق آمد (جاءالحق / ) را برديعل (يذهب بعل ) رفتيعل (يذهب عل

. اند زم الالعمومو رفته كار به) رش اثر فعليپذ (مطاوعة ي براتفعل و ، تفاعلإفتعال، إنفعال يها بابإنكسرت فالزجاج الزجاج رتاثر فعل شكستن را پذيرفت ).شه شكستيشه را شكستم و شيش (كس.

.ياددادن را پذيرفتفعل اثر .)اد گرفتياد دادم، پس، دانش آموز يبه دانش آموز ( ذ فتعلميملعلمت الت .يم اثر فعل هدايت كردن را پذيرفت .)ميت شدي پس هدات نمود؛يخداوند ما را هدا (يهدانا اهللا فنهتد

إختـزن ، )غنيمت شـمرد (إنتهز ، )گشود (إفتتح: از جمله ؛ممكن است متعدي باشند هستند إفتعال باب هايي كه در فعل توجه ... و ) برگزيد(إختار ، )پيروي كرد(إتبع ، )ذخيره كرد(

.)هاي نيك را غنيمت بشمريد فرصت( ريإنتهزوا فرص الخ: مانند

كه در باب با اين تفاوت . روند يكار م به يان مشاركت و همكار ي ب ي برا تفاعل و مفاعلة يها طلب و درخواست و باب ي برا استفعالباب در ترجمـه آن، بـوده و ي متعـد ،مفاعلةگر مفعول است؛ لذا باب يرد و طرف د يپذ يكطرفه از جانب فاعل صورت م ي، مشاركت مفاعلةبـا « كلمـاتي نظيـر ر ترجمـه آن از اما در بـاب تفاعـل، مـشاركت دو طرفـه اسـت و د شود، استفاده مي» ...با« از حرف اضافه معموال

: مانند. الزم هستندالعمومز ين باب نيادر ها فعلو كنيم استفاده مي... و »با همديگر«، »گريكدي ).كنم ي او توبه مي و به سوكنم يطلب آمرزش ماز خداوند، پروردگارم، (هي و أتوب إلي ربأستغفر اهللا

علكاتب نايسكردي نامه نگار با حسنيعل ( ح (. ).دي كني همكاري و تقويكي در نگريكديبا ( ي البر و التقوي علتعاونوا

: ديآ يم» فاليإست«، بر وزن »استفعال«و در باب » فاليإ«زن ، بر و»إفعال«، در باب ...) و رد، ووصل (صدر فعل معتل مثالم ايراد، استيراد ورد صاليايصال، إست وصل

»تفعلـة «ل بـر وزن يـ ، در باب تفع)ءهدا، اعطاء، اارضاء (»إفعاء«، در باب إفعال بر وزن )ضي، عطي و هدي ر (مصدر فعل معتل ناقص

، )اهتداء، ادعاء، ابتغـاء (»إفتعاء«، در باب إفتعال بر وزن )مناجاة، مالقاة، مكافاة (»مفاعاة«بر وزن مفاعلة در باب ،)ةتغذي، تربية، ةتسلي(و در بـاب إسـتفعال بـر وزن ) ترقي، تجلي، تمني (» يتفع«بر وزن تفعل ، در باب )تالفي، تباني، تداعي (»يتفاع«در باب تفاعل بر وزن

.ديآ يم) استعفاء، استرضاء(» إستفعاء«

: »إعتداء «عين مادة كلمة ء ع ، د ، ) 2 ت ، دع ،) 1

، ا ، ت ع) 4 ، و ، د ع) 3

»3« گزينه ي و مصدر باب افتعال از ريشه» افتعاء«بر وزن » اعتداء«) ا(است كه چون حرف علـه پـس از الـف زائـد » عدو«

. به همزه تبديل شده است،آمده

يمعتال ناقصا ليسن ما ع :

بقاء )2 اجراء) 1 ابتداء) 4 انحناء )3

»4«گزينه مـصدرهاي ثالثـي » 3 و 2 و 1«هـاي گزينه

جـري، : هاي نـاقص بـه ترتيـب مزيد از ريشه مصدر بـاب » 4«اما گزينه . بقي، حنو هستند

.باشد وز ميو مهم» بدأ«ي افتعال از ريشه

.شود تبديل مي) لقاء، بقاء، والء(» فعاء«است كه در ناقص به ) دكتاب، حساب، جها(» فعال« داراي يك مصدر فرعي بر وزن ةمفاعلباب توجه

8

9

10

11

12

www.konkur.in

www.konkur.in





13

.ديآ يم» إستفالة«و در باب إستفعال بر وزن » إفالة«، در باب إفعال بر وزن ) ...قول، قوم و ( معتل أجوفهاي مصدر فعل

اشارة، استشارةشور / استجابةاجابة، جوب : مانند

:اند صيقابل تشخاز هم گرند و فقط در جمله يكديه به يكامال شب» تفعل«و » تفاعل« دو باب يها غهي از صي و امر بعضيماض ) كردنديفروتنآموزان در برابر آموزگارشان دانش ( أمام معلمهمتواضعواذ يالتالم

)دي كنيفروتن در برابر آموزگارتان !آموزان دانشيا ( أمام معلمكمتواضعوا! ذيها التالميأ

نودواالجردن فرامين قائدهمتمسرپيچي كردندشان سربازان از دستورات فرمانده ( ع(

نودها الجوا! ايردن فرامين قائدكمتمسرپيچي كنيدتان ورات فرماندهاز دست! اي سربازان ( ع(

.است )وسواس(فعالل و) وسوسة(فعللة دو وزن يد داراي مزيمصدر رباع

ن ضـمائر بـه يـ متصل شدن ا و ندنصوب و محال م مفعول به اگر به فعل متصل شوند، ) ...ه، هما، هم، ها و (ي و جر يضمائر متصل نصب :باشد الزم اصل اگر آن فعل در ي حت، بودن فعل استيفعل نشانه متعد

الزم )پدرت از بازار آمد( من السوقكوجاء أب

ي متعد) از جانب خدا آمديتان رسوليبرا ( رسول من اهللاكمجاء

ع81 ي انساني عموميسراسر( »بقاء ـ مساواة«: يلين مادة ما ي(

ا و س /ق ا ب )2 س و ي/ ب ق ي ) 1 س ا ء /ب ق ء) 4 س و و /ب ق و )3

»1«گزينه و ،با توجه بـه توضـيحاتي كـه داده شـد

ــن ــه اي ــاء« دو وزن ك ــاة«و » فع » مفاع تـوان به راحتي مـي ،ي ناقص دارند ريشه

.فهميد كه هر دو مصدر، ناقص هستند

.دونتبديل ش) ا(هستند كه به الف ) ي(و ياء ) و( و در واقع واو ])4 و 2(هاي رد گزينه[هرگز در ريشه فعل وجود ندارد » الف«يادمان باشد كه توجه

عيالمجرد الرباع ني:

رفنصلزال ـ حصحصت ـ إز) 2 وسوس ـ إنصرافيإكتسب ـ ) 13 (ـ اسسولوا ـ وزلز دمنج4 ي (صححـص للززيـ و ستوس

»4«گزينه »برف «،»إنـصراف «، »إكتسو » إنـص» ـدمنجثالثـي » ي

.باشند مي» إنفعال « و»إفتعال«هاي مزيد و از باب

ع66 ياضي ريسراسر( : »فعللة «ن مصدر باب ي(

تذكرة) 2 تبصرة) 1 ةيتعد) 4 ترجمة) 3

»3«گزينه و مـصدر بـاب » تفعلـة «زن ها در واقع بـر و ساير گزينه

.رود كار مي هاي ناقص به اند و اين وزن براي فعل تفعيل

عباب إستفعال من ي ري/ قام«ن مصدقوم«:

إستقامة) 2 إستقام) 1 إستقيام) 4 إستقوام) 3

»2«گزينه در بـاب إفعـال و اجـوف » قـوم «از ريشه » يقوم/ قام«

بـر وزن لـذا مـصدر آن در بـاب إسـتفعال . واوي است .آيد مي) استقامة (إستفالة

13

14

15

16

www.konkur.in

www.konkur.in




14


هـا ايـن فعـل از يبرخ. ر انسان است ي غ شان انسان و مفعول دوم ها آن كه معموال مفعول اول اند ي دو مفعول ي متعد هاي از فعل يبعض

قـرض (أقـرض ، )پوشـاند (ألـبس ، )ديبخـش ( منح، )عطا كرد (يأعط، )ديبخش ( وهب، )پنداشت ( حسب، )قرار داد ( جعل: عبارتند از ...و) ارائه كرد، نشان داد (يأر، )ديبخش ( يآت، )گرفت (إتخذ، )چشاند (أذاق، )سپرد (أودع، )مان كردگ (ظن، )دينام (يسم، )داد

منـصوب اما مفعـول دوم ،گيرد مي نائب فاعل نقش، مرفوع شده و شان، اگر مجهول شوند، مفعول اول ي كه افعال دو مفعول ميدقت كن .ماند باقي مي

فاعـل، مفعـول را در جـاي آن قـرار هر دو اسم ظاهر باشند پس از حذف چه فاعل و مفعول در تبديل جمله معلوم به مجهول چنان . كنيم يگوييم و سپس فعل جمله را از نظر جنس با نائب فاعل مطابقت داده و مجهول م كنيم و به آن نائب فاعل مي داده، مرفوع مي

مريم جترأخ مريم المعلم أخرج: مانند نائب فاعل فعل مجهول مفعول فاعل فعل معلوم

نيز داشـته چه فاعل اسم ظاهر شود و چنان ي آن ضمير درآمده و مجهول مي ضمير باشد فعل جمله به صيغه صورت به هرگاه مفعول .شود باشيم حذف مي

ال نحقر رنا احدال يحق / تضربين بك حامد يضر: مانند

ات التالية؟ما هو الصحيح عن أسلوب المجهول للعبار

يساعدن التلميذات في دروسهن) 12 (فالتلميذ في الص ضرب المعلمي

نصر المسلمون في غزوة بدر) 3 يرشد التلميذات في المدارس) 4

»3« گزينه چون نائب فاعـل اسـم ظـاهر اسـت، فعـل » 1«در گزينه

در . بيايـد ) تـساعد (مجهول ماقبل آن بايد به صورت مفرد از جمله حذف نشده اسـت و در ) المعلم(فاعل » 2«گزينه .فعل با نائب فاعل از نظر جنس مطابقت ندارد» 4«گزينه

: متعدياليسعين ما

زن أبي حزنا شديداح )2 يجاء بعبد يوم القيامة) 1 كتبت واجباتي الدراسية) 4 أنزل اهللا األمطار للناس )3

»2«گزينه به خاطر مجهول بـودن فعـل و » 1«گزينه

كه به دليل اين » 3« گزينه ،»بـ«حرف جر بـا » 4«در باب افعال اسـت و نيـز گزينـه

.باشند ي آن متعدي مي توجه به ترجمه

.شود زيرا فقط فعل متعدي مجهول ميهر فعلي كه مجهول باشد، متعدي است توجه

عن اي80 ي انساني اختصاصيسراسر( : ةي الجملة التالي ف» قيصد«ح عن كلمة يحلص(

» اآلني حتياتي حي فيقيجعله اهللا صد« اهللا: حال مفردة و منصوب، صاحب الحال) 1 صفة مشبهة و مضاف و منصوب و محال) 2

رايمفعول به ثان و منصوب تقد) 3 »الهاء «رية لمنعوته ضمينعت و منصوب بالتبع) 4

»3«گزينه فعل » جعل«همانطور كه گفتيم،

بـه مفعـول » ه«دومفعولي اسـت؛ » صـديق «اول و محال منـصوب و

مفعول به دوم و تقـديرا منـصوب شدن به به دليل مضاف (باشد مي

).ضمير متكلم وحده

ع85 سنجش يشيآزما( :ها أكثر من مفعول به واحد ين ما في(

ةية لغة عالميإن القرآن جعل اللغة العرب) 1 نهاين قدحاولوا لتدوييرانيو اإل) 2

هالنتمون ين ي المسلميو نر) 3 مة لهايوضعوا معاجم مهمة و قو ) 4

»1«گزينه » لغـة «بـه اول و مفعـول » اللغـة «فعل دومفعـولي اسـت كـه » جعل«

هاي آمده، هيچ يك فعل» 4و3«هاي در گزينه . به دوم آن است مفعولهـا بـه آن مفعول» معاجم«و » المسلمين«دومفعولي نيست و به ترتيب

اسـت و منصوب بالتبعية ، معطوف و »4«در گزينه » قيمة«باشند و مي .الزم است و مفعول ندارد» 2«همچنين فعل گزينه

17

18

19

www.konkur.in

www.konkur.in





15

دانيم با جمع طور كه مي همان به صورت مفرد مونث بيايد زيرا بايد فعل مجهول باشد،) جمع غيرانسان (هرگاه مفعول جمع غيرعاقل

.شود رانسان همچون مفرد مونث برخورد ميغي غرست األشجار في المزرعةاألشجارغرس الزارع : مانند

جمع غيرانسان ي عارضي تبديل شده است زيرا هرگاه پس از بوده كه براي دفع التقاء ساكنين به كسره » غرست«در اصل » غرست « توجه

.اي دفع التقاء دو ساكن به كسره تبديل شودبيايد، سكون بر» ال«) ــ(سكون

منـصوب و صـورت بـه شـود و مفعـول دوم هاي دو مفعولي باشد، فقط مفعول اول مرفوع و نائب فاعل مي چه فعل جمله از فعل چنان .ماند مفعول باقي مي

جعلت حرا حرا اهللا كعلج / قدمت هدية هدية كقدمت: مانند مفعول دوم مفعول اول

يعني اگر فعلي در جملـه معلـوم ماضـي يـا مـضارع .كند زمان فعل تغيير نمي مجهول به معلوم در تبديل جمله معلوم به مجهول يا .ماند و يا بالعكس مضارع باقي ميماضي يا ي مجهول نيز همان باشد، در جمله

هـا نآها آمده و يا ضميري كـه بـه آخـر نآراين اسم ظاهر مرفوعي كه پس از ب بنا ؛اند ند، مجهول يآ ير م ي ز هاي كه بر وزن ييها فعل .باشد مي» نائب فاعل«متصل است معموال

ـ .../ وهب و يوجد، ي: وفلب.../ راد و يقال، ي: لشغا.../ م و يد، اق يار: لياف.../ س و يل، د يق: ليف ـ : يفع ـ يرج عو ي، د /...ـ في ـ : يع يديع ،ف.../ و يجرير و : كق، سد. ... )شود كتاب در كتابخانه يافت مي(بة المكت فياالكتابيوجد / ) مال شديمقدسات مسلمانان پا (ني المسلممقدساتست يد

)86سراسري هنر ( : في المبني للمعلوم الخطأعين » !بقدر الكد تكتسب المعالي«

!تكتسب المرأة المعالي. . . ) 2 !اكتسبنا المعالي. . . ) 1

!يكتسب الرجل المعالي. . . )4 !نكتسب المعالي. . . ) 3

»1« گزينه كـه ماضي است درصورتي » اكتسبنا«اين گزينه فعل معلوم در

طور كه گفتـيم زمـان ضارع است و همان صورت مجهول آن م .كند فعل از معلوم به مجهول يا بالعكس تغيير نمي

: علي حسب أسلوب المجهولالخطأعين

سوعدت في الدروس) 2 تسمع هذه الجملة) 1

و الي اهللا ترجع األمور)4 جعلت حر)3

»3«گزينه بوده و بايد » جعل«مفعول دوم فعل دومفعولي » حر«زيرا

مفعول و منصوب باقي بماند بنـابراين صـورت صـحيح آن .باشد ميجعلت حرا

. تبديل شده است)و(به ) ا(الف زائد بوده و در مجهول»ساعدني«در اصل»2«در گزينه» سوعدت«توجه

: صحيحا علي حسب قواعد أسلوب المجهولليسعين ما

هذا الجمالكتبت مقاالت علمية في ) 1 هدم المصانع في الحرب المفروضة السنة الماضية) 2

تشجع التلميذات في االمدارس المختلفة) 34( ة الي خارج البالدااليراني نتجاتالم بعض ردتص

»2« گزينه جمع غيرعاقل است فعل مجهول ) المصانع(چون نائب فاعل

هدمت «بايد به صورت مفرد مؤنث بيايد بنابراين صحيح آن باشد مي»المصانع.

: في المجهولالخطأعين

1 ( درنا أحنصرنا الينصونني ) 2 اليدساعي دأساع

3 ( لمعكم المكرموني4 تكرم ( كدرشي ترشدين علي

»1« گزينه طور كه گفتيم باشد همان مي» نا«چون مفعول ضمير بارز

متكلم مع الغيـر درآمـده و سـپس لل بايد به صيغه فعل مي .باشد ميالننصر: بنابراين مجهول اين جمله. مجهول شود

لعانائب ف لعانائب ف

23

20

21

22

دوممفعولاولمفعول

www.konkur.in

www.konkur.in




16


، مـشترك اسـت ) للمخاطـب (غه اول فعل امـر حاضـر يو ص ) للغائب( مجهول يغه اول فعل ماض ين ص يب» كف«وزن توجه . جمله توجه كرد معنايد بهيص آن باي تشخي برابنابراين

) زنگ زده شد ( الجرسدق ) بكوبدر را! مرديا ( البابدق! ها الرجليأ

اصـوال هايي كه آخرشان نـون تأكيـد دارد فعل و نيز مضارع »12 و 6« يها غهي، ص ي ماض يها غهي ص يامر حاضر، تمام (ي مبن يها فعل . باشند يخود م) فعلشه ين حرف ريآخر( الفعل بر حركت الميمبن

)مبني علي الفتح( تحسبن،)الفتح مبني علي(، خرجت )السكون مبني علي(، يذهبن )الضم مبني علي(ا كتبو: مانند اكتبا ،ياكتب اكتبوا، اكتبا،: است) نون عوض رفع( بر حذف نون اعراب ي مبن»5 و 4 و 3 و 2« يها غهيامر حاضر، در ص توجه

... ورضإ، إرم، اشك: بر حذف حرف عله استيغه اول مبني ص درص فعل امر حاضر از معتل ناقنيزو

) / إءمـان (ن امـ يا: مانند. شود ميتبديل »اءي«خاطر تناسب با حركت كسره ماقبل، به باب إفعال به مصدر درفعل مهموزالفاء ي همزهن : ماننـد . شـود ميل يتبد» آ« ماقبل به ل فتحه ي به دل ههمزحرف باب، اين ين در ماض يهمچن... . و)/ إءثار(ثار يا ن (آمـ مـآثـر / ) أءبـه .مبگيـري گر اشتباه يكدي متكلم وحده را با مضارع، أمر مخاطب وي ماضيها غهيد صين حالت نبايكه در امان باشد ادي... . و/ )أءثر(

:دير دقت كني زيها تفاوت ) متكلم وحدهمضارع(آمن / )امر حاضر(آمن / )يماض(آمن

:شود مين باب ادغام ي ا»تاء«ل شده و در ي تبد»تاء«اش به مهموزالفاء به باب إفتعال برود، همزهفعل هرگاه إتخذتخذ إت إءتخذ أخذ كـار به» كل ،)مراء(ل، مر س خذ،«صورت به» مر، أكل أخذ، سأل، أ «، امر حاضر از ي زياد استفادهل ي تلفظ و به دل ي راحت ين برا يهمچن

.مگيرياشتباه ن ،شان حذف شده است كه حرف عله معتل هاي با فعل،ل شباهتين موارد را به دليم ايرود؛ لذا دقت كن يم

عيخاصة الذ«: »تعطي«يح عن كلمة حن الص 82 ياضي ريسراسر( »ين تعطي لهم إجازات(

1 (هي و الجملة فعلية: فعل و نائب فاعله/ فعل مضارع، للمخاطب، مجردثالثي، متعد إجازات: فعل و نائب فاعله/ مضارع، للغائبة، معتل و ناقص، مبني للمجهول، معرب) 2

فعل و مرفوع بضمة ظاهرة/ فعل، مزيد ثالثي، من باب إفعال، معتل و ناقص، مبني للمعلوم، معرب) 3

4 (يةأنت و الجملة فعل: فعل و نائب فاعله/ ، مبني للمعلوم، مبني علي السكونمعتل و ناقص، متعد

»2«گزينه ــل ــ«فع ــر وزن » يتعط ــي«ب فعي «

للغائبة مضارع مجهول ناقص صـيغه » إجـازات «و تقديرا مرفوع است و

.باشـد نائب فاعل آن و مرفـوع مـي ــابراين ــهبن ــاطر » 1 « گزين ــه خ ب

، »هـي : نائب فاعله «و » للمخاطب«

اشـتباه »أنت: نائب فاعله «و » السكون مبني علي «، » للمعلوم مبني«نيز به خاطر » 4 « و گزينه »ضمة ظاهرة مرفوع به «و » مبني للمعلوم «به خاطر » 3«گزينه .باشد مي

عيللمجهولي المبنيح فيحن الص : )81 زبان يسراسر(

. انتصار الثورةيوم الحفل بمناسبة ذكريم اليقي) 12 (يقكالم الحق فخ ف الظالم من كالمهيل المسلم.

.ع األرض فدعوا الشعب إلستعادة أرضهميب) 3عطـاء جـوائز م إ ي مراس ي اآلباء للحضور ف يدع) 4

.نيالناجح

»4«گزينه در گزينـه . هاي فعل مجهول نـاقص اسـت يكي از وزن » فعي«همانطور كه گفته شد وزن

در گزينـه . ضارع معلوم بـاب إفعـال اسـت بلكه صيغه اول م ،مجهول نيست » يقيم«، »1«حـذف » المـسلم «و مجهول است، اما چون فاعل آن » فيل«بر وزن » قيل«، اگر چه »2«صورت اسـم ظـاهر به )الشعب(نيز چون نائب فاعل » 3«در گزينه شده، نادرست است و ن

بايد بـه »دعوا«صورت ضمير نيست؛ بنابراين، به نائب فاعل آوردنآمده است دليلي براي .تبديل شود» دعي«

ماضي مجهول

امر حاضر

24

25

26

www.konkur.in

www.konkur.in

www.konkur.in





17

، نيـز فعل مضارعدر . تاسادغام بدون غه پس از آن ياما نه ص گيرد، ميادغام صورت ماضي مضاعف فعل غه اول يدر پنج ص .دارندادغام ) جمع مؤنث(12و 6 يها غهيجز ص ها، به غهي صيتمام

در و دگيـر مـي نصـورت ادغـام 12و 6 يهـا غهيدر صـ : كه يادمان باشد در مورد فعل امر غائب و امر حاضر مضاعف توجه ها، چه امـر حاضـر و چـه غائـب، ادغـام غهي ص هيح است اما در بق يادغام و عدم ادغام هر دو صح » 14 و 13 و 7 و 4 و 1 «يها غهيص

:مانند. پذيرد ميحتما صورت ، مددنا...، مددن، مددت، مددتما، ... مد، مدا، مدوا،:يماض

، تمددن، أمد، نمد...مددن، تمد، تمدان، تمدون،ي،...مدون،يمدان، يمد، ي :مضارع ، مدا، امددنيامدد، مدا، مدوا، مد/ مد :اضرامر ح

مددنيمدوا، لتمد، لتمدا، ليمدا، لي، لددميل/ مد ي ل:امر غائب لنمدد/، لنمد لأمدد/ لأمد :امر متكلم

.شود ميل يا ضمه تبدي، كسره به فتحه، در صورت ادغامفعل مضاعف امر حركت پاياني توجه ب كـه اگـر حـرف يـ ن ترت ي بـد شـود تبديل مي ) ي(و ياء ) و(، واو )ا(به الف ه متناسب با حركت حرف ما قبلش در معتالت، حرف عل

. ودش ميل يتبد) و(، و اگر مضموم باشد، به واو )ي( اءي، اگر مكسور باشد، به )ا(ه به الف مفتوح باشد، حرف علحرف عله ماقبل ايجاد إوجاد/ موقن ميقن/ قال قول: مانند

حـذف ) سـاكن وكنار هم قرار گرفتن د (به دليل التقاء ساكنين ه ، حرف عل و حرف پس از آن نيز ساكن باشد ساكنعله هرگاه حرف . شود مي

سر سير امر حاضر تسير / قم مقو امر حاضر م تقو:مانند

سـاكن حركت حرف عله را به حرف ، سهولت در تلفظ ي برا بنابراين ،است) سنگين(ل يثق» ياء«و » واو«ضمه و كسره بر حروف عله يقوميقوم / يبيع عيبي :مانند: ميده يماقبل آن محـذف به دليل متحرك بودن حـرف ماقبـل، ضمه حرف عله را مضارع ناقص، ) 14 و 13و 7 و 4 و 1(هاي در صيغه توجه

)اعالل به اسكان از طريق حذف حركت (.كنيم مي يرمييرمي / يدعو يدعو : مانند

يعنـي ؛ گردد ميحذف ر فعل از آخ مجزوم شوند، حرف عله كه به هر دليلي معتل ناقص، مضارع» 14 و 13 و 7 و 4 و 1 «يها غهيص لم يرميرمي : مانند.شوند مي) اعراب فرعي(ها مجزوم به حذف حرف عله غهين صيا

ع83 عنجش جامس يشيآزما( :اإلعالل ي ف الخطأن ي(

)هن( أقامن / أقومن ) 2 )هم( أقاموا / أقوموا) 1 )أنت(ي ميأق /ي أقوم) 4 )أنتم( موايأق / أقوموا) 3

»2«گزينهچـرا كـه در صـورت . اول اعالل، صحيح و بدون اشـكال اسـت ي مرحله

شود تبديل مي » الف«مفتوح بودن حرف ماقبل حرف عله، حرف عله به ،تندهر دو سـاكن هـس » الف و ميم «اما در مرحله دوم، ). اعالل به قلب (

.أقمن: كنيم حذف ميبه دليل التقاء ساكنين را ) الف(بنابراين حرف عله

)84سنجش ( : ف فيه حرف العلة عين ما حذ

المصون) 4 المتهم) 3 يالمرئ) 2 العائد) 1

»4«گزينه ، اسـم مفولبـر وزن » مصون«

مفعــول فعــل اجــوف از ريــشه است كه حرف عله آن »صون«

تبـديل ) ت(به تاء ) وهم(، حرف عله واو »3«ها حذف نشده است بلكه در گزينه هحرف عله در ساير گزين . حذف شده است ) مصوون(به دليل التقاء ساكنين چون پس از الف زائد آمـده بـه » واو«نيز حرف عله » 1«در گزينه و ) المتهم المتتهم الموتهم(باب افتعال ادغام شده است ) ت(و سپس در تاء

.) العائدالعاود (همزه تبديل شده است

27

28

29

30

31

www.konkur.in

www.konkur.in

www.konkur.in




18


ها، اعالل غهيدر تمام صثالثي مجرد مضارع معلوم اما . است »االعالل دون« و در اصطالح رد اعالل ندا ي، در ماض يفعل معتل مثال واو در ،دنشـو اعالل شده ساخته مـي ز، از فعل مضارع يفعل امر غائب و حاضر ن و چون .شود مي حذف اش ه حرف عل يعنيدارد به حذف

...و صل ،صلي ل،صلي ، وصل/ هب ،بهي ل،هبي ،وهب: رديگ ياعالل به حذف صورت م نيز ها هاي آن صيغه :گردد يمراما در صورت مجهول شدن، حرف عله ب

ليص يل وص/ ي به يو به/ ي جد يودج .دون اعالل استب هم دي مزي ثالثيها باب در يثال واواضي مم توجه

وصلاستوصل، يست/ صل أوصل، يووصل : مانند

بـه ، به بعد6غه يو سپس، از ص )اء به الفي ول واويتبد( ابتدا اعالل به قلب ،ي ماض يها غهيدر تمام ص ) ي واو ،يائي(فعل معتل أجوف ها اعالل به اسـكان غهي همه ص ،اما در مضارع معلوم .ديآ يم» ليف«ز بر وزن ي ن آنمجهول و دارد، اعالل به حذف دليل التقاء ساكنين

.آيد مي» شغال«ز، بر وزن ي نآن مجهول شوند و مياعالل به حذف به دليل التقاء ساكنين 12 و6غه يو سپس در دو صند دار

عيقيأقام ـ « عن الخطأن يم«:

منيأقمتن ـ تق: أنتن) 1 مونيأقمتم ـ تق: أنتم) 2 يمنق ـ أقمنا: نحن) 3 ميأقمت ـ اق:أنا)4

»1«گزينه عالوه بر اعـالل بـه اسـكان، بـه » 12و 6«هاي مضارع أجوف در صيغه

بنـابراين صـحيح .وندشـ دليل التقاء ساكنين، اعالل به حذف نيـز مـي .باشد مي» تقمن« ،»قيمنت«

عن ي81 هنر يسراسر( : للمجهوليح للمبنيحالص(

. المدرسةيمة فيتقام اإلحتفال العظ) 12 (عالحقين إلي المسلميد .

.عرف الناس بالذكاءي يكان فت) 3 .اء عند الشدائديعرف األصدقاء األوفي) 4

»4«گزينه ون و مجهول است اما چ » شغال«اگر چه بر وزن » تقام«، »1«در گزينه

، »2«در گزينـه . مذكر است، نبايد مؤنث بيايد ) اإلحتفال(نائب فاعل آن آمـده، در )المـسلمين (صـورت منـصوب نائب فاعل به غلط و بـه اعراب

مجهـول نيـز، فعـل جملـه » 3«حالي كه بايد مرفوع باشد و در گزينـه .شد ميالفعل آن بايد منصوب عين ود، نشده است زيرا اگر مجهول ب

»2«گزينه مضارع ناقص يائي است و در حالت جزم، حرف علـه از آخـر آن » يأتي«

. مانـد حرف ماقبل آن به حركـت قبـل از حـذف بـاقي مـي ه،شد حذف .باشد مي» ليأت«بنابراين صحيح اين گزينه

ع83 يسراسر( : عند الجزم الخطأن ي(

أتيل /يأتي) 2 عدنيلم / عدن ي) 1 عديلما / عودي) 4 يالتخش /نيتخش) 3

ع81 ي تجربيسراسر( : اإلعالل ي ف الخطأن ي(

.أنتن تخافين من عاقبة التكاسل) 1 .لن أعفو نفسيلم أتل آية و ) 2

.هن لم يخشين أحدا و لم يرجونه) 3 .دع الكذب و أدع إلي اصداقة في الحياة) 4

»1«گزينه .شود ابتدا اعالل به اسكان و سپس اعالل به حذف مي»12و 6«هاي مضارع اجوف در صيغه

تخفن تخافن تخوفن تخوفن : مانندمضارع ناقص » 6«، صيغه »3«گزينه . است» ...أنتن تخفن «، »1«بنابراين، صورت صحيح گزينه

رده و اعاللي هـم در آن فاعل است، در ظاهر تغييري نك » ن«مجزوم است و چون مبني است و هردو ناقص هستند؛ اما اولي، مجزوم » أعفو«و » أتل«، »2«در گزينه ). محال مجزوم است(ندارد

.باشد مي» لن«به حذف حرف عله و دومي منصوب به حرف ناصبه

نيـز » أدع«ها اعالل به حـذف دارد، و شود، در تمام صيغه است؛ و چون امر حاضر از مضارع مخاطب ساخته مي) ودع( مثال فعل امر از » دع«، »4«در گزينه . كه به دليل مجزوم شدن، حرف عله از آخر آن حذف شده است،و ناقص واوي است» دعو«از ريشه ) للمخاطب(فعل امر حاضر

32

33

www.konkur.in

www.konkur.in




ي فعل تجزيه � فصل اول / 1بخش

9

�� :

�)الف� �� . $� '� &% $��#»قد، ما، سـ و سوف، لم، لما، لن«�� "! �

#( قد أرسلنا، سأذهب، لما يكتبوا، لن تغسل: ��

� )ب� � ��)�*& ��+ ,�� )تن، ت ،تما، تم، ت ،ت ($#-�.

#( علمت، إستخرجتن، منحتم، خرجتما: ��

� )ج� � ��)�*& ,�� .#�� (��' )ت (#-�$.

#(�� :لتمتعإس ،تفرح

�� )همان تاي گرد خودمون( منقوطة��, ��0$/ �� 1'� �'� � .#( ، شجرة)��2(دة منض: ��

� )د� + �� »�«#-�$ .#( تكتبين، إذهبي :��

�)هـ� ��-# �3 $�24� )�*& �)!� 3�24� �� 56� �0-(.#(�� :معي واللمخرجا يال تكتبي، لم ،بإذه ،

�� 32� �� 7�� 8�� '� �9: � %& %�� 1'� ;�<�� .

� )و� � ��%0 �=&*�( #��.#�&#-�$ . #( يذهبن، تكتبن، تحسبن: ��

�� 6> 71'� ?0 �� $ #��=� %0 )��#�#�� %0 :@% ( A�A* �)��' %0 :B%(

��1

�� #��=� %0� �!مضارع و امر �� #�&C�D �� @#�� %0 �� !+�� )#(10% ��# ) ذهبتن :��E�7 " $ �� !F2�

.)هر گردي گردو نيست( .$�-# �!»تن«+��

��2

C�D �� $ �� !�� #�� #�� %0 �)C�D ��7 �7 �7 �� (G<� � .�0� �H� �� #�� %0 %& �IJ��

!� ��#I� �+ $ �� (� .#( ))�( �� )�C�D �))تحسب تحسب تحسبنC�D �) �(( 7 (يقول يقول يقولن :��

��3 �� !K�$ �� 7 �� !�� ! �� L� M�� (�$ N�$ ��#��# �� . �� 0� �� .�� <�$ 71'� �� .

� � �O� �� (�� P�� 7<-HO �� 1Q�� %�� 3�4� ��.#(�& �� #�#$� �� 71'.

#(��% <-HO �1QN ��) *��0(أكل : �� %��0* ��R �$ �.

من عالئم الفعل؟ليس أي جواب -1

1( 2 ت( فو4 ة )3 س( لم

أي جواب يكون من عالئم الفعل؟-2

)ت( تاء التانيث الساكنة )4 الجر )3 )ة (التاء المربوطة )2 اإلضافة )1

الفعل؟ماجاء جواب أي في -3

رينسلمتم طائعين و هاجرتم مختاأ )2 م قد انعقدت لتكريم أبييه المراسهذ )1

اهللا أمواتا تلوا في سبيلوالتحسبن الذين ق )4 هل جزاء اإلحسان اال اإلحسان )3

» و رابطوا و اتقوا اهللا لعلكم تفلحونايا ايها الذين آمنوا إصبروا و صابرو :قال اهللا تعالي« الية؟ في العبارة التجد يو كم فعال-4

تسعة)4 ثمانية)3 سبعة)2 ستة)1

فعلشناخت

اولدرس

ا فصل

ل

و

فعل ي تجزيه

تستيتمرين

www.konkur.in

www.konkur.in

www.konkur.in




10

فوت و فن عربي

الفعل في أي جواب اكثر من واحد؟-5

د األمراء حكماء بالده عن أخطر األمراضسأل أح )2 الثنين لصاحب الواحدفال يقولن صاحب ا )1

ه الذي يعلم السر في السماوات و األرضقل أنزل )4 ...نشأت الفتاة الشاعرة في بيت السيادة و الفروسية و )3

»... بل مواتا اهللا ا قتلوا في سبيل الذينوال تحسبن« ؟ة في العبار»تحسبن«عن صيغة فعل الصحيح ما هو- 6

للمخاطبات)4 للمخاطبين)3 للمخاطب)2 للغائبة)1

» بالطيراندأحين شاهدهم الطائر خاف و ب«؟ ة التاليةكم فعال يوجد في العبار - 7

اربعة) 4 ةثالث) 3 اثنان) 2 واحد) 1

8 -ن جواب اكث الفعل في أيةر م؟البقي

و ما أكثر اإلخوان حين تعدهم ولكنهم في النائبات قليل) 2 كما اهللا قرضا حسنا يضاعفه لكم و يغفرلإن تقرضو) 1

عن مجتمعهم الصالح ليمتحن عباده في الدفاعديدقد أنزل اهللا الح) 4 »وسي فألقاها فإذا هي حية تسعيألقها يا م« :قال اهللا تعالي) 3

��) !+�� S �?��K� S(1'� C�D .��S �� 7..��- � 3� C�D �� L� �� 7!� �� T�- $ #-�$:

)طبللمخا(مفرد مذكر مخاطب : تفعل) 7( )للغائب(مفرد مذكر غائب : يفعل) 1(

مذكر )للمخاطبين(مثني مذكر مخاطب : تفعالن) 8( )للغائبين(مثني مذكر غائب : يفعالن) 2(

)للغائبين(جمع مذكر غائب : يفعلون) 3(

مذكر

)للمخاطبين(جمع مذكر مخاطب : تفعلون) 9(

)¥للمخاطبـ(مفرد مونث مخاطب : ينتفعل) 10( )¥ـللغائب(مفرد مونث غائب : تفعل) 4(

)للمخاطبتين(مثني مونث مخاطب : فعالنت) 11( )للغائبتين(مثني مونث غائب : تفعالن) 5(

غائب

مونث

)6 (لنيجمع مونث غائب : فع)للغائبات(

مخاطب

مونث

)للمخاطبات(جمع مونث مخاطب : تفعلن) 12(

)للمتكلم وحده(وحده متكلم : أفعل) 13( وحده متكلم

)الغير للمتكلم مع(الغير متكلم مع: نفعل) 14( الغير مع

��

C�D �� 8� � .#�� "<� � ��CQ�7U0� � ��H� ��$ %�E"� 1'�.

؟»نبتا« ما هي صيغة -9

األول و الثاني) 4 للمخاطبتين) 3 للغائبتين) 2 للغائبين) 1

فيما يلي؟الخطأ ما هو -10

)للغائب (سالييا) 4 ) للغائبين (يعاشروا نا) 3 )بةطللمخا (تذهبين) 2 )للغائبات (يفكرن) 1

فيما يلي؟ الصحيح ما هو -11

)للمخاطبات (ينتدع) 4 ) للغائبتين (تذهبان) 3 )للغائب (نليذهب) 2 )للمخاطب (نصريا) 1

؟»تكتبان«عن فعل الخطأ ما هو -12

للغائبين) 4 للمخاطبتين) 3 للمخاطبين )2 للغائبتين) 1

صيغه يا ساخت فعل

دوم درس

تستيتمرين

www.konkur.in

www.konkur.in





11

فعل ماضي

<Q�� %�� 3�4� �$ � 1'� ! ��!�� 1QN� <-HO %�� :-<'� �0 ��E6 �!�$ با توجه به معناي فارسي آن . ��

C�D #(�0O V ��S P0��D. $ :ساده يا مطلقماضي 1W� �� .��' !+�� 7!+�� .C�D .��S �<*�' ��$ !+�� 7 !��

�� $ 1'� �� )Q@��C�D �� !+�� ('�(- )ـ نا ـ تماـ تن ـ ت ـ تما ـ تم ـ ت ا ـ و ـ ا ـ ن ـ ت (�� +�7 #(��:

فعلت فعل

مذكر فعلتما فعال

فعلوا

مذكر

فعلتم

لتفع لتفع

فعلتما فعلتا

غائب

مونث

فعلن

مخاطب

مونث

فعلتن

فعلت وحده متكلم

فعلنا الغير مع

��1 C�D ��)� � � (#��# '�(- � »ت«��

C�D �)� ('�(- �1'� U�=� ,�� " $ 1E.

��2

XX'�(- �XX� �F��XX+ %�XX��:XXY<� !R0XX��

#(<E� 30 �� ) 1'� �� %& �R�� ! ��( 7

P0X�4� �� 7�R�� Z6) ��X� %& �XR�� X� !X ��

!� #-�$( Z6 79F� �R�� 7:J� P�� Z6 �X�� '�

P��#�� .) [\:A� #�$ Z�$ ��1'� .#- .�� ]�+0� (

��3 C�D ��» نن و للمخاطبتيي+! �� »للمخاطب�7 � �� $ �I- <E� �� 56� � #( �� !X� ��X� �$�J #(X-�$. ) همـون

))11 و 8(هاي صيغه

�� &�#. $�-#»��«�� '1 � $� '� &% �� +! '��. :ماضي منفي ساده 2 . #(*��^ (»خرجواما « ) �^ -##*� (»خرجوا«: ��

##�( / »تمكتب«) #�<-0 ( »تمماكتب«) #�<-0((

��1

%�� 0�% �! 7معناي ماضي منفي $�� $#'1 &�� »لم« C�D .��S �� L� �� ' �$ �� J .��' ?��K� ��

3�24� �� )�*&�� !)شن، خودشو ناراحت نكن ماضي منفي ترجمه ميصورت بههر دو » فعل ماضي+ ما «و » فعل مضارع+ لم «(.

#(# �! (»يذهبون«: ��0# (»لم يأكلوا« )*�0# �! (»لونكيأ« )��>)# )»لم يذهبوا« �(�(

�� )85سراسري اختصاصي انساني ( :عين األصح و األدق

»لم يستطع األعداء أن يكسروا ظهر المجاهدين المسلمين في الحرب المفروضة«

�(� 1�_ � #(<E�0< %�(�-� �#(("�$ ! ��G� `(� �� %�� E� %�O#(�.

�(!� %�(�-� #(("�$ .#- ��G� `(� �� 3\'� %��0�G ' 1�_ #(�0�.

�(�� %�(�-� ��J!� ��a(� #(-�$�#(�#$ 1E"- ! ��G� `(� �� #��4� %.

�( 1�_ #(<E� ��J �� %�(�-� %�#��4�#(�'�$ ;�* $ ! ��G� `(� �� 3\'� .

��

(�2O»�« $ 3�24� ?��K� (�2O �� 56� لم) ع لمتطس$) ي1 '� .#- �� !A(� !+�� b�0D.

)ماضي، مضارع، امر(زمان فعل

سوم درس

�� ؟»كتبتما«هي صيغة ما

للمخاطبين)2 للغائبتين) 1

الثاني و الثالث )4 للمخاطبتين)3

��

(�2O »�« C�D ��» نيللمخـاطب� �� » للمخـاطبتين

$ �I- !+��.�0$ �� 56� � �� $�J #�.

www.konkur.in

www.konkur.in




12


��2

» B�cQ +.��' ?��K� ��« از نظر معناي فارسي P�� 7»�� +� ��.��' !+�« 1'�.#(�� :

نرفتند ما ذهبوا

نرفتند لم يذهبوا

��3 $ 3�24� ?��K�»7 »لم!A(� !+�� $ .�\R $ b�0D ! منفي ماضي نقلي� 2 ��يادت كه نرفته، ماضي نقلي همونيـه كـه (. -�0

.)كنيم اضافه مي... به آخر فعلش ام، اي، است و

#(��: »تع السمألم لكم أن اهللا له و االرضالم وات« ) !<E�# ��& X<E�# ��X %��'& 1�"Q�� #* � �� .(

��4

#(S �� $ 3�24� ?��K�»لم«!� !A(� ! 6 !+�� !A(� !+�� (�� #�� @�� !��D �� G� ��)�24�(7 مضارع��!� d0EG� �0-.

��:مثبتماضي نقلي 3 7%& �<*�' ��$ V�6G� »قد«C�D .��S �� L� �� ' �$ �� !� ��J .��' !+�� .

#(Z (»التالميذ قد كتبوا تكاليفهم الدراسية« :�� '�� e�Q�"� %��0�&! <-0 �� %�- #�(.

�� .�O��»قد« ?��K� �� ' �$ #��$ %& �� 7 �� !�� #(�� » !K�$ 7b�J�� !��O 7b�# $ 1J� ��« !X� .��A<'� ��X(� .

#(�� ( »لنعلم أنه قد يكون التغاضي عن خطاء الطفل أفضل من معاقبته« :��#$ #��$!��O��S ;�0� ��W* �� !-0_71'�� b��4� �� <�$ .(

�J�b( »إن الرخاء قد يفسد الطبيعة البشرية«� !��O! �� !<E' 7!� #'�� 1��$ 1��I/ #(�.(

�� '� 1 $ �� K��? '��. :ماضي نقلي منفي 4�'�»�@�Q«7#-�$ .#- 3�24� #(��>( »لما أذهب إلي المدرسة« : �� '�#� $ �0(� 3�.(

#�#( »لما أر أكثر منه صبرا« �� $��$ �� !E� �0(�. 3�.(

�� fAQ %��& »�0(�«�� $ 3�24� ?��K� �»ا1»لمE� !��2Q� .

��1

» لم �� )�� &% �� $ »لما .�0� 3�24� �� 0* �� g_ ?��K� �� ماضي منفي �ماضي نقلي منفي� !� ��#I� #((�.

��2

$ 3�24� ?��K� �� $» او لم7»لم ��جدح) %��"� (O#(�0.

��3 »لم« ?��K� �� ' �$ 56� !� #�&. �@�� »ا2 �! »لم� !+�� ' �$ #�& � 1Q�� P0X�A� ZX6 � 1'� �'� X��) ��Xh (

$ � �� b�0D» 7!<J�!��a(� �%0S 7� ... «!� �� 0- .

�J>!( »لما سمعت المديرة خبر مرض تلميذتها«: مانند�$ �I* ��#� Z�� #�(- �� )�0�&.(

»عصاي إلي األرض ب ا ألقيتلمة تسعيأ لي أد0%( »نها حيS1'� %�(�2�* � 1E� �� #�& 3�i $ 73#("�� $ �� 0* ��:R .(

��

j�(S »�@�Q«2� #-�$ .��" 3�24� �� 0* �� g_ ?��K� �� 7P0�A� � � 1'� �$ b�0D » 7!<J��a(�! � � %0S 7.. .«!� �� 0-.

#(�� :»k9l�mHc �@�cQ«) !��a(� � !� ��( / l3��WQ� n�n�=l� �@�cQ)!� �Ho � !<J� �l�0*(

�% &% »قد« �� $� �� »كان« ��D �� :ماضي بعيد 5#$ �� 7 D �' �$ C� �� ماضي ساده !� ��J �� ) ماضي بعيد هم كه انشااهللا يادتونه، به آخر

.)كنيم اضافه مي... هاي بودم، بودي، بود و فعل، شناسه

#(�0$# (»كانوا قد جلسوا« :�� <E�0-> $��0# )»كنتم قد كتبتم« ((

�� )82سراسري تجربي ( :عين األصح و األدق

»إن اإلسالم قد حرض المسلمين علي اكتساب العلم أينما وجدوه«

�(� R 9E� $ �� %�� E� 3\'� X #($��$ �� %& �� X V�0�� 1'� .�� .

�(!� V�0�� E� 3\'� �� R � #��X #-�$ �� X #((� 9E� .

�(!� V�0�� 3\'� 56� �� %�� E� -�$ �� #��(#��p$ � R 9E� $ #.

�($ %�� E� .#- �� 3\'� �'� $ �� %& #($��$ �� R �� #� #��& 1'�.

��

(�2O»�« �� »قد رض»ح �2)O �� )� ( �)� ($ .#- �� ! 6 !+�� b�0D �1'. (�2O �� )� (» cqr�Xl� #J« X$

$ .�I<-� b�0D».#- �� #�«1'� .#- �� .

www.konkur.in

www.konkur.in





13

��

��»#J« � %�� $ �� 1'� �<��$ #�� $ 7!+�� . ) ��»%��« �� $ »#J« %& %�#$ �� $ b�0D #��$ !+�� X��!� �0-.(#(�� :

ماكنت قد رايته مسرورا

ماكنت رايته مسرورا

.او را خوشحال نديده بودم

�� .�O�� I� 5�$ �� 0O $ �� ' 1�_ �a�#"� #��O ��J � �� 0�0� �� X�� 7#X-�$ !X+�� !X+��

�� 3@�� $ b�0D بعيد ماضي�� !� ��(� .

#(�� (» من السوققد اشتريته/ قلما عتب« :��$ �� %& � �<*�� !� J3�0$ .#��*.(

» خرج لمعو / المناقدلمكثيرة ع أشياء « )!Q�� 7#- ^��* � �� $ �� 9Q�W� ��0$ <*0�&(.

) رو مياريم سر فعل ماضي»مي«اينم كه تابلوتر از همه، (. �� J�� !مضارع ساده�� $� '� C�D ��»كان« �� :ماضي استمراري 6

#(0->�# �! (»كنتن تكتبن« ) ��E>)# �!( »كانوا يعلمون« :��(

��1

�� g_ D�� %�#$ ?��K� �� !+�� .�O��»كان« C�D �i �� #��$ 7#��$ ) �#R � g(�( #(X-�$ <-�� 16$�W� �a�#"� �$ .

)خالصه از نظر مفرد، مثني، جمع و يا مذكر و مونث بودن، به هم بيان(

#( قد ذهبن كن ـ كانوا قد ذهبوا ـ كانتا قد ذهبتا ـكانا قد ذهبا :��

يذهبن كنX كانتا تذهبانX كانوا يذهبونX كانا يذهبان

!��0D �� $ ��h �'� � ��»%��« 7#��$ ?��K� �� !+�� $ g(� �i �� 56� #��$ #((� 16$�W� �� $ .) ]�X+0� �X�� 5X6� �� 0�C�D 9F�o ��1'� s��D(.

#( كانت التلميذات قد ذهبنX كانت التلميذتان قد ذهبتاX كان التالميذ قد ذهبواX كان التلميذان قد ذهبا: ��

كانت التلميذات يذهبنX كانت التلميذتان تذهبانX كان التالميذ يذهبونX كان التلميذان يذهبان

��2

�� .�O�� t0$$ �� $ 0O �' 1�_ �� #��O ��J �� P@�� !X+�� X ��3@�� X�� ?��KX� .#X�& �� ?��K� �� 7#-�$3@��$ �� !� �� <'� !+�� b�0D �(�� .

ماضي ماضي

�� )82سراسري تجربي ( : عين األصح و األدق

»ل عديدة في العصور المختلفةفوا كتبا و رسائلقد أكان العلماء المسلمون «

�(Q�'� � 9<� %�� E� %�#(�� %�� ?0(<� !�� .�� e�Q�� #�<� �� #�.

�(d�<� %�� E� %�66G� !� e�Q�� %0O�0O %�� #�<� bN�6� � �� #��.

�(d�<� %�� E� �� R %�� :R �� %0O�0O ��'� � �� -�a e <�� < #�.

�(d�<� %�� E� %�#(�� Q�'� � �� @#�<� ��.�� e�Q�� %0O�0O ��:R �� #�0$ .

��

(�2O»�« �� (�2O �� (� » فوال قد أ... كان«$ !+�� b�0D#��$1'� .#- �� .

�� )82سراسري تجربي ( عين األصح و األدق

» عند اآلخرينهؤالء المومنات يمدحن أنفسهنما كانت «

�(�� !� Z��<' %��a�� 2 �0* �� #(<E� %��$ %�� 7#��.

�(�� !� Z��<' %��a�� Z�_ �� 0* � #(<E� !(�0� %�� #((�.

�(!� Z��<' � T#� %��a�� 2 �� 0* ��0� %�� #��.

�(� �<��0* %�(�0� %& .��" T#� ��a�� $�6� �� #�.

��

(�2O»�« �� (�2O �� (� » يمدحن... كانت«$ ��<'� !+�� b�0D !A(�1'� .#- ��.

ماضي ماضي

www.konkur.in

www.konkur.in




14


#(��: »إلي المدرسةيذهب/ تلميذارأيت «) Z�� $ � 3#�� 0�& '�#�!� 1��.(

��Q! (» باللغة العربيةتتكلمو هي / ةمل المعجاءت« �� #�& � �� !$�R %�$� $ �!� ��' 1AO(.

» ! (» بهدوءيمشي/ ظبيارايت��&� $ #3 �� . �!&��0! ��1 ��(.

��3 �� !+�� 3�EJ� �� L�).��' X#��$ X��<'� (��»ما« �$� !� !A(� 0-#.

#(�� :ما خرج) #��0$# )ما كانوا قد ذهبوا/ (*��^ <��( / كتبما كان ي) !� 1-0(

��

��<'� !+�� %�� !A(� ��$ !� $ %�0� �� %��& ��»��« �� ' �$ »%�� « ��»N« �� X�$ ?��KX� �X�� X' �X$ .

#(�� :k9<"�N %�� :!� 1-0.

فعل مضارع

�� 3�4� �$ � 1'� ! �� 1QN� .#(�& � P�� %�� 1Q�� :-<'� �0 ��E6 �!�$ &% به معناي فارسيتوجهبا ��%

)#. � #(�0O� �I*�� K��K� 7?��' ?��$ . �S P0�� D��C�D .:مضارع ساده 1��:

تفعل يفعل

مذكر تفعالن يفعالن

يفعلون

مذكر

تفعلون

تفعلين تفعل

تفعالن تفعالن

غائب

مونث

يفعلن

مخاطب

مونث

تفعلن

فعلأ وحده متكلم

نفعل الغير مع

��1

��$ �<*�' C�D .��S � �� '�(- %�0� ��+� �$ .�\R 7?��K� �X�

)� X � X � X % X � X � X � X � X % ( �X�� $ �� !X"� 7%& �X*& %�0X� ?0X�� X��

�� R��K� ��)تينا ( �#X<$� X$ #��$ 2� �� X� ��X+� �X�� . ) و ن از أ، ت، ي

)»تينا«گيم حتي بهشون مي كه براي راهاي فعل مضارع هستن نشانه

��2

'�(- ��+ %�� :Y<� !R0�� #(<E� ZX6 730X ��

Z6 7P0�4� �� 7�R��9F� �R��:J� P�� Z6 7 P�� '� #�� .

��3 C�D ��»نن«7 »للغائبتييللمخاطب« � �� KX��IX- ? X$ »للمخاطبتين«

�� 56� � # �� !� �� $�J #(-�$. )11 و 8، 5(هاي همون صيغه((

�� » »N�� 1' �� K��? '��. ):نفيفعل (مضارع منفي 2 �X' �$ ��R��o � )كنه يعني حركت حرف آخر فعل مضارع رو عوض نمي(. &% &�#. $�-#

#(�!(بون اليشر :�� #(-0�)بونالتكت /(! #�E�0�!) اليخرجان /( ^��* #0-(

�� R��o�� :مضارع مستقبل مثبت 3�� !"� %��J �$ »سوف7 سـ«C�D .��S �� L� �� ' �$ ?��K� �� 7!� <*�' �0- .

#( )*0�� )1 »سوف نذهب1E- �( »*0�� (»سأغسل«: ��

�� [N0��»سـ« L��2 .#(�& �$ �� 1QN �� »سوف« � .#(�& �$ . �� $ ��Q� �� $ �I6<E� ?��K� �� » سـوف« �� !��XO 7

fAQ».�*N�$«!� .��A<'� �0- .� 3�4� 1��WJ !(�� $ �I6<E� ?��K� �� »سوف« �� $ �I6<E� ?��K� � . ��>� �'1»سـ« �

#( )$�0* .�*N�� 1E-( »غسلأسوف « )2$�� *0�� 1E-( »سأغسل«: ��

مضارعماضي

مضارعماضي

مضارعماضي

�� ؟»تكتبان«ما هي صيغة

للغائبتين )1

للمخاطبين)2

للمخاطبتين)3

كل األجوبة صحيحة )4

��

2O XX(�»�«C�XXD ��XX�

ــاطبتين « ــاطبين و للمخ ــائبتين، للمخ �� »للغ

$ �I- ?��K� �� .�0$ �� 56� � �� $�J #�.

www.konkur.in

www.konkur.in





15

�ID�� 1' �� K��? '��. :مضارع مستقبل منفي 4 �� $ �»cQB�« d0:(�#-�$ .#-.

#(0-1( »لن تكتبوا« :�� #��0� 2O��. ( »نبذهلن ي« ))# ��1��0� 2O��(.

�� fAQ %��&»2O��« d0:(� ?��K� �� $»�cQ« 7!��2Q�1E� .

� �K�� ?�2<Q�� ! �b�0D! $ �0�� :مضارع التزامي 5� #(��IR 7�0-:

)� $�� : و لـ� ��7 �� : ، حتي_7g $)�$��: ، إذن� ��7 �� : ، لكي� ��7 �� : يك ،� �7 ��: أن (مضارع منصوب به حروف ناصبه )الف

#(��: »بذهأن ي« )�� )� $)�E�0# ��7 �� )»حتي تكتبوا« �( $�

�� -0 �� 7 �� (» يتحررواحتي«& �#� 7 �� )»أن يبعدوا« (#��' �� (

».لـ«امر غائب يا امر به )ب

#( )$��# ��R �))#( »ليعملن« )$��# �0�$#( »ليأكلوا« :��

»لمعيل«) # )$��# ��-�� ))# )»ليرشدوا« ($��# $#�

�� )81سراسري رياضي ( :عين األصح و األدق

»...المؤلفات اإلسالمية في هذه السنة سيزيد عددها أكثر من مأتين «

�(�� #��0* �#�_ Z��2�� 1E�� Z�$ $ !�\'� b�A�Q=� ��#�� P�E�� .

�(#�� e�Q=� 1E�� $ %�2�� !�\'� eQu� %�� P�E�� .

�(1'� e�Q=� #:"� �$ vQ�$ !�\'� b�A�Q=� P�' �� .

�(#- #��0* �#R #:"� �� Z�$ 7!�\'� b�A�Q=� P�' �� .

��

(�2O»�« �� (�2O � (�2O)� ( ��»سيزيد« �� $ b�0D �� I6<E� ?��K� .�� #� (�2O �� !Q� 7 ) � (»��=�« $

$ .�I<-� (�2O g_ 7.#- �� #:"� b�0D)� (!� ]�GD #-�$.

�� )85سراسري رياضي ( :عين األصح و األدق

»دللمستكبرين أن ي حمةلن نسياسية و السخلوا في شؤوننا االجتماعي«

�(.�� !� %��I"<E� $ �� 0* 1'��' �� 0�� 1Q�*� � ��.

�(#0- �� !'��' � !R��<�� 0�� 0� .�� %��I"<E� $ .

�( .�� %��O��I"<'� $ !� �� !'��' � !R��<�� F�E� �� #0- �*�� .

�(�� $ �� %��I"<E� ��' !� #((� *�#� �� !'��' � !R��<�� 0(-.

��

(�2O»�« �� (�2O �� (� »حم»لن نس �$�1 '� .�� !A(� .#(�& b�0D.

)83سراسري عمومي انساني ( :عين األصح و األدق

»يري الظالمون أنفسهم قادرين علي كل شيء ليستثمروا اآلخرين«

�(.��$ ��$ %��Q�h !��!� %�� $ ��J � #(�� 0* %��a�� #(��.

�(!� 3�4� �� %��a�� w<'� ��$ %��a�<' #(�� %�� 0� �� 0* �� #(��.

�( %��a�� %��a�<' .��$ !��!� #(2$ �� $ ��0� �� 0* �� #((�.

�( ��$ �� 0* %��Q�h 3�4�!� %�� 0� �� #((� ��w<'� �� %��a�� #(��.

��

(�2O»� « ��(� �� d0:(� ?��K� �� (�2O ��»»ليستثمروا ! $��2<Q� ?��K� b�0D) #X((� ��w<X'� �� ( X��

.#-1'� .

��

www.konkur.in

www.konkur.in




16


)�K��$?�S #- ��S !+ ( فعل شرط)ج

#(!�� x��O (»تنجحتدرس إن « :��0�$!� V�0� �0- X#- !��0* V�0�.(

��

#-�$ !+�� S 2� t�- d�0� �� $ 7?��K� S D b�0!مضارع اخباري يا آينده� �0 ��-) . P�w� #(��N�$(

�� » � !<� 7�� 7�� 7%y ...« 3�24� t�- d�0� %�0(R $ �� 3�� t�- �� %�0(R $ �� P�� 7#(��$ �� ' �$ .�O��

!� #((� .)Z�$ ]�+0� ��$ Z�$ �� ?��K� �� d��R� x�� $ ��#�(� �� (

��

��0�»X�« � »�«#�� $�� E$ �� ) هي نگين كتابتون مطلب خارج از كتاب داره(

� �J��1 (يي كه بر دعا و نفرين و يا بر وقوع اموري در آيندهها فعل )د�� 8��J� �w� (داللت دارند.

#(� �0 ( » عنك اهللايرض« :�� #��#*��$ !+��.( »تب تبدا أبي لهي ...« )!$� %�<'� 9�Q��$ .#��$.(

» رتإذا الشمسكو و إذا النجوم إنكدرت« )!��a(� � #�-�0* !$ ��O z�� !��a(� � %�O��<' #0- .��.(

.فعل مضارع باشد »لعل«و »ليت« هر گاه خبر)هـ

#(Z( »نجحتلعل هذه الطالبة « ).$�_� -��0�( ��'>! ��% ��3 ��( »لناس بين ارتستقليت المودة « :�� #��- �0�&�0- V�0�.(

�! (طلبي هرگاه فعل مضارع پس از افعال )و �24�3 �� .بيايـد ) �� ?��K� �� b�0D$ � .#- b�0D 5X$� ��X� �X$ !��2<Q� ?��K�» �X�«

��!� �0- .

#(��( » نذهبتعال« ).��1$ �)�� 0�$��# �� -�� ( » أستجب لكمأدعوني« :��$ �� $(.

�� .�O�� t0$$ �� $ 0O 1�_ �� '�� {?��KX� �X�� 7#X-�$ ?��KX� X �� #��O ��J X �� 3@��

$ b�0D� ?��K� !� �� !��2<Q ��(� .

#(>� �I�P �>�$! �! $ (». في فهم النصوصيساعدني / عن كتاب فتشا« :�� 3 ��O ��#(� ��(.

.)�� )#�� )� � �� E� x! �� ! (». في الدروسيساعدني/ منساعدا«

فعل امر

� ! �� $1'�0*��4� �� 3� � �� 1QN� �$1'� ?0 ��: �1Iw� �� !A(� �� )!� ��(

10? � $� :امر مثبت 1'� : eQ� : 9F�o ��)X|Q $ �� ( d : 9/�� )�+��(

بريده شد راضي شد

فروغ گرديد بي

شود ق ميموفشود برپا مي

تيره شد

)امر(فعل طلبي

�� )85سراسري هنر ( :الخطأعين

�� :ما منعت األمة اإلسالمية عن الطيبات من األرزاق) 1�� !�\'� 1�� 1'� .#� 8(� .2��_ ��.

�� !�N� �� HO-> $: كان المسلمون قد اكتسبوا درجات علمية عالية في الماضي )2 !� R b�� %�� E� #�0$ .��& 1'�.

Z : الطالب أن النجاح في اإلجتهاد ال في التكاسلليعلم) 3�� !� %��0�& ��"�$ �� 71'� )\� �� 1�6�0� � #(��.

� &% ��0.: للفواكه فوائد كثيرة و هي توفر طعام اإلنسان و الحيوان) 4 #�� E$ #F�0� �� @�� %�0�� %�E� ��Ho ��!� � #��'.

��

(�2O»� « 9F�o ��)لمعيل ($ (�2O �� $ 7!��2<Q� ?��K� �� .�I<-� $ b�0D .��' ?��K�)��I*�(1'� .#- �� .

�� )83سراسري عمومي انساني ( :عين األصح و األدق

»م فيهاو التقدإن تشاهد المكانة الرفيعة للعلماء تعزم علي تعلم العلوم «

�(�� _ � 30 R ��O�� #:J 7!<�� %��Q�R ��$ �� #( $ !��6� � !�J0� ��& �� !��0* ��.

�( 7!(� .#�� %�#(�� #( $ .�a�� O� 1IE�� 1��_ � 30 R ��O�� $ ��& !� ��:� ��O.

�( !��a(� �� $ 7�#�� %�#(��#� }��- 3�6� Z�� O� �� 1��_ � �� & 1�� 32R�� .

�(�� .�� %& �� 1��_ � � R �<��O�� 7�� .#�� %�O�2$ �N�� 1��J0� � !��0D �� .

��

(�2O»�« ��(� �� (�2O �� t�- )#|��n� (�� $ b�0D ?��K� !��2<Q� ).#�� !(� (�� 1'� .��.

مضارعمضارع

مضارعمضارع

)امر(فعل طلبي

فعل شرط

www.konkur.in

www.konkur.in





17

� �K��$»~Q.«�' �$ ?� �J��% :امر غائب) الف"<� � 9F�o � 3�24� !� <*�' %& �*& %�0� �0-.

#(��: ،بأذهن، لبذهيبا، لتذهل ،بتذهذهبوا، ليبا، لذهيل ،بذهيلبنذهل

��

9F�o ��$ b�0D مضارع التزامي �0 �! ��-.

��1

.�O��»XQ + ?��KX� �X��« P@��

A/�R �� g_ �� )، ثم .و، فـ (��

�� g_»P�J « � � %& b�6<� 7#��$ »3N« �� !X� 3�24� 7?��K� �� 1'� 9F�o #X-�$. ��

�� o b�0D [N0�� d0:X(� ?��KX� .�0X$ � »3N«ID� �� 1'� .

��2

��.�O »3N« 7#��$ �'� �' �$ @�� 1'� .

��3 .�O��»3N« A/�R �� g_ 9F�o �� )و، فـ.#7 ) ، ثم��!'&*� �� $�� 0 - .#(�� :كلوتفلي / بذهليو

��+�( �� /9 : امر مخاطب)ب (C�D Z- �� $ 9/�� ?��K� �)��!� <*�' �� 0-:

� ��X. (!� �H (عةمضار �� (�.

� !��0D �� H� �� g_ مضارعة�) X�.(7 �� g_@�G<� %& �� %�0� 3�24� �$ 7#-�$ ;�*& !� <*�' �� 7�� 0- .

#( جاهدا جاهدان تجاهدان كرموا كرمون تكرمون :��

� �O� �� H� �� g_ مضارعة) �X.( �� 7g_ ��' %& �� )�(− .2�� L� 7#-�$ )� ( �#<$� $� ��+� �� .�0� X$ %& 1X�� X�� $ �

��R 1 ��AQ� ) �� ! D� �� (�0�!� ��(� .��#$ � b�0D :

�O� ��R ��AQ�30�K� )�(− !� 30�K� �� .2�� 7#-�$ ��(�.#( أعبدا تعبدان / أكتبوا تكتبون : ��

�O� ��R ��AQ�T0<A� )�(− �0E"� �� )�(− !� �0E"� �� .2�� 7#-�$ ��(�.#( إجلسا تجلسان / إذهبوا تذهبون : ��

��

�� .2�� 7#-�$ P��y d�$ �� ?��K� �� O� %& T0<A� 1'�. #( كرمواأ )$� d��P (تكرمون: ��

�� .2�� j�(S ��$�($ 7�X�� X�� T0X<A�

�<� 7#-�$ d�$ � . �'1افعال�] �

��$7 ��X�� X'�*>� &% ):فعل نهي ( امر منفي 2 »N« �� #<$�� C�D .��S �� L� �� J .��' ?��K� �� .��

� !� 3�24� �� )�*& ��(� .#(��:

تضربا ال تضربان / تجلسوا ال تجلسون

��1

$ �� »N«�� 7!A(� »N«� !� !� #(�0O.

��2

.�O��»N + ?��K� ��« P@�� A/�R �� g_ �� $ [N0X�� »N«� �X��X#7 »أيهـا، أيتهـا « �� »، ثم ـو، ف « �� 1X'� !X�

?��K� 73�24� !� �0- �� o �� 7 b�0D [N0�� »N« !A .�0$ 7?��K� �� ركـت حـرف آخـرش كـه ح فعل مرفوع فعل مـضارعيه (. *0��0�� 0$ #? .)تغيير نكرده باشه

#(��: »الترجـب إلا رالا ذنبكال تخف و ك « » تها التلميذاتنايبة « » في الشارعالتلعلالرعيصالا العدلهاال ي «

��3 ��»N«C�D �' �$ �� 9��o ?��K� ��P@�� [N0�� 7 �� »N« � !A�� 1'�7?��K� �� 1Q�� !� ?0�� #-�$ .

#(��: »المومن الي اهللالا إخاف« )!� �#* �� 2� ��u� #'��( » قاللا الحقإال ي« )!� <AO V� �� o �0-(

مضارع مرفوع مضارع مجزوم مضارع مجزوم

�� )85سراسري هنر ( : الجازمة»الم«عين حرف

جئنا لنري آثاركم الجميلة)2 ليعف المسلم عن بعض األخطاء)1

جئت إليك للذهاب إلي المكتبة)4 اء ليهدواأرسل اهللا األنبي) 3

��

(�2O»�« X(�2O �X�� X�(� »3N« �� 1X'� .#X�& X �� P�� (�2O��)�(�)�(»3N«�� ID� (�2O �� )�( @�� 1'� .

�� ما هو الصحيح في األمر؟

إذهبوا يذهبون )2 إرشدي ترشدين )1

أكتبن تكتبن )4 لتقتلي تقتلين)3

��

(�2O»� « (�2O ��)� (»ترشدين« )�X�� P�X�� d�X$

�! g_ 7�K� 1'��o ?�9F »يذهبون«) �(�2O) �� 7 �'1 »أرشدي« %�0X�

(�2O � 1*�' �+�� %& ��)� ( 71'� 9/�� ?��K� %0S �� %& ��!� <*�' 9F�o �0-.

:الخطأعين

: و ما كان في بيته مصباح� �� . �( �� 6R .#((� 1'�T\D: العقل مصلح كل أمر )1�* �� 0I !o��S !<� )�.

. �56 *#� �� )�#: اهللااال تذكروا إل )� .�))# � �!�(�0�#* �$ %� �Y�0: و علي اهللا فليتوكل المومنون )�

��

(�2O»�« » ~Q + ?��K� ��« A/�R �� g_ �O� )و،فـ. ثم ، ( b�0XD �X�� 1X'� 9F�o �� 3N 7#��$ X$ b�0XD

!� �� !��2<Q� ?��K� �0-.»توكلفلي«(�2O �� )�($b�0D .#- �� I*� ?��K� .�I<-� �'�1.

��

مجزوممضارع

www.konkur.in

www.konkur.in




18


»و يقوللكان ميكل أنج« : عين نوع الفعل في العبارة التالية-13

�(#��$ !+�� (! 6 !+�� (��<'� !+�� (?0�� ?��K�

»ذلك الرجل لم يخرج من المسجد« ما هي ترجمة؟ -14

�(#� ^��* #4E� �� %& . �( ^��* #4E� �� %& !� �0-.

�( ^��* #4E� �� %& .#� �0$ . �(!� ^��* #4E� �� %& #-.

»هبتكنت قد ذ « :لهذه العبارة الصحيح ميز ترجمة-15

(��0$ <�� (!� �<�� (3�0$ <�� (<�� 3�

؟ الخطأ ما هو -16

كانت الدار تضج)4 د يذهبونالو كانوا األ)3 كانت الحيوانات تأكل)2 كان الغزالي يسافر)1

؟»لم يذهبن« أي فعل معناه يعادل فعل -17

ال يذهبن)4 ما ذهبن)3 لم تذهبن)2 ما يذهبوا ل)1

» تخرجن«مر لأ الصحيح عين-18

أخرجن)4 أخرجي)3 أخرجن)2 إخرجن)1

)84رياضي سري سرا( : »ريحتشف من مرضها، ثم خرجت سريعا لتسالتي لم تزرت صديقتي « -19

�(�� 1��<'� �� <�� #�$ � 3�� b�� 0$ .#� 4Q�� !K�� !<'�� .

�(3#- ^��* %�$�<- �� !<�� $ � 3�� b�J\� �0$ <�� A- �0* q�� 6�� .

�(1'� <�� A- ��$ �� %�� 73�� %#�� <'�� .

�( � �� <'�� #(� 1��<'� �� <�� %��$ [��0� g_ 3�� b�J\� �0$ <�� 0I�$ Z��$ ��.

)84هاي خارجي زبانسراسري ( :»لن ننسي حفلة تكريم الطالبات المجتهدات اللاتي نجحن في المسابقات العلميه« -20

�(Z�� 2a'�p' �� 2O�� Y�0� %��0�&� R b�6$�E� �� V!� )0�� ! ��(�.

�(6$�E� �� )\��_ %��04�� $ 3��<�� .�� 1��- !� R �� !� �� #� ��$.

�(1$�J� �� !��-0� %\:G� 1-�#O�2$ �'�� !� ��_ !� R �� .��" )0�� #0- ��.

�(Z�� 1-�#O�2$ �� )\� %��0�& b�6$�E� �� O�� 0� )0�� ##- .#�$ !� R.

)80 عمومي انسانيسراسري ( :»اي بخريم با هم رفته بوديم تا روزنامه « -21

قد ذهبنا مع اآلخرين لأشتري الجريدة كنت)2 كنا قد ذهبنا معا لنشتري جريدة)1

مع غيري حتي أشتري الجريدة كنا أذهب )4 كنا نذهب مع بعض حتي نشتري جريدة)3

)80 هنرسراسري ( :»شويم گفتي اگر درس بخوانيم قبول مي مي « -22

كنت تقولين إن درسنا نجحنا )2 كنت قد قلت إن درستم نجحتم )1

كنت قد قلت إن تدرسوا تنجحوا )4 كنت تقولين إن تدرسون تنجحون )3

)80رياضي سراسري ( :»قعات الحياةن لن يغرق في مستةالمجتمع الذي يتمسك باألخالق الحسن« -23

�(�� s\��$ �� 0- LE�<� (E� s\*� $ � �� #- #��0� s�o !O#� ��.

�(�� j�(S d��O �� $ �� 0"� s\*� $ �� #- #��0� s�o !O#� ��.

�(�� .�O�� s\��$ �� 2O�� #�� `(S (E� s\*� $ �� !� s�o !O#� �� O.

�(!� s�o !O#� d��O �� 2O�� 1'� .#- 0"� s\*� $ LE�<� � �� %& �0-.

)82 عمومي انسانيسراسري ( »نمايي مظلومان را كمك مي كني و تو با ظالمان دشمني مي «: الخطأ عين -24

أنت تخاصم الظالمين و تعين المظلومين )� إنك تخاصمين الظالمين و تعينين المظلومين )�

إنك تخاصمت الظالمين و أعنت المظلومين )� أنت تخاصمين الظالمين و تعينين المظلومين )�

تستيتمرين

www.konkur.in

www.konkur.in





19

)84سراسري زبان ( :»ة نجحوا في حياتهمقافة االسالمياذا تمسك المسلمون بالث « -25

�(%& #- #(��0* ��a<'� %��O#� �� #(-�$ .#- �'0<� 3\'� %#�� $ %�� E� � .�O.

� (!� V�0� !O#� �� #0- LE�<� !�\'� `(�� $ %�� E� .�O�� #��O.

� (.��$ .�(_ !�\'� %#�� $ �� E� � 1J� �� .#- ��_ !O#� �� #� #�.

(� %0S.#- #(I��_ 3\'� `(�� $ %�� E !� V�0� !O#� �� #� #0-.

)85 آزمايشي سنجش( :»المعلمون يشجعون طالبهم الي التمتع من فرص الخير و اغتنامها« -26

(1D�� .��A<'� $ �� %��O�- %��O�0�& !� L��G� ��& �<E�� 1��(o � L� �� #��.

� (� �� .��$ $ �� %��$Z�� 1D�� & �<E�� (<C� � %��0�& !� V�0�� d0* �� #((�.

� (Z�� O�0�& !��$ ��& %��- �(<C� � L� b�J�� %��$ �0' $ �� Z�0* %�a<*0�& #2�a�.

(Z�� %�� .��$ $ �� 0* %��0�& 1D�� %��$ !� V�0�� & %��- 1��(o � d0* �� #((�.

27- »ي المعلم شعبه من الجهل وي84سراسري تجربي( : » يواصل رسالته المهمة لتحقيق اهدافهنج(

(!� �� Z��#�� V�6G� ��$ �� 0* �� 1Q�'� 7�� Z�0* 1 � b�4 ��$ � �� #��.

� (1 � ��O�0�& !� �� !�� \� Z�� #�� <*�' V6G� �� 0* 1Q�'� ��$ � ��'!� ) #(�.

� (�� !�� 0* 1 � � �� !� �� Z��#�� %#�'� 3�4� $ ��$ �� Z�0* �� 1Q�'� � #�� #��.

(1 � ��O�0�& ��!� )\� ��#�� %#- V6G� ��$ �0* )�� $ 1Q�'� �� $ � .�� b�4 1Q�� #(�.

)83سراسري تجربي ( : »عمل مردم ترسيدال متهم وقتي حكم قاضي را شنيد از عكس « -28

لما سمع المتهم حكم القاضي خاف من رد فعل الناس)� حكم القاضي يخاف من رد فعل الناسسمعالمتهم حينما )

عندما المتهم قد سمع رأي القاضي وقع في الخوف من فعل الناس) من صورة فعل الناسخافحين سمع القاضي حكم المتهم اخذ ي) �

www.konkur.i

www.konkur.in




ي تشريحي پاسخنامه �5بخش

299

.ي اسم است نشانه )ة( ةمربوطتاء »3« گزينه -1

.باشند شدن از عالئم اسم ميمجرور و ةمربوطمضاف شدن، تاء »4« گزينه -2

ـ « وجـود بـدليل »تمجرهـا « و »اسلمتم«) 2 (گزينهدر ،»ت« و »قد« تاكيد حرف خاطر ه ب »قد انعقدت «) 1 (گزينهدر »3« گزينه -3 در و »مت

.باشند فعل مي،بخاطر داللت بر انجام عمل در زمان گذشته »قتلوا«و نيز ) ن (هل بخاطر وجود نون تاكيد ثقي»التحسبن«) 4 (گزينه

بـر امـا ، اند ي ظاهري نشانه بدون »رستگار شويد : تفلحون و ايمان آورديد :، آمنوا بلندمرتبه است : ، تعالي گفت: قال«كلمات »3« گزينه -4

از آخر ايـن »ن«(اند چون مجزوم »اتقواو إصبروا، صابروا، رابطوا « فعلند و كلمات پس ،انجام كار يا روي دادن حالت در گذشته يا حال داللت دارند

.فعلند) باشند اعراب مي»ن«افعال حذف شده و مجزوم به حذف

ديگر هر كدام يـك گزينهسه .كه بر انجام كار داللت دارند »أنزل و يعلم « است و زيرا مجزوم »قل«: عبارتند از افعال در اين گزينه »4« گزينه -5

.داللت دارنددر گذشته كه بر انجام كار »نشأت«) 3 (گزينهو »سأل«) 2 (گزينهدر بخاطر داشتن نون تاكيد، »يقولن«) 1 (گزينهدر : فعل دارند كه عبارتند از

هرگز كساني را كـه در «: به معناي عبارت توجه و نيز با )تحسب (و مضموم نمودن فتحه ماقبل آن ) ن ( حذف نون تاكيد با »2« گزينه -6

.است صحيح »للمخاطب«ي ، صيغه»اند را مرده مپندار راه خدا كشته شده

. داللت دارند در گذشتهباشند كه همگي بر انجام كار ميت عبار اينهاي فعل »شروع كرد: ، بدأترسيد: ، خافمشاهده كرد: شاهد« »3« گزينه -7

گزينـه ، »تقرضوا، يضاعف، يغفـر « :سه فعل ) 1 ( گزينه .»تسعي، ألقي، ألق، تعالي ،قال« : پنج فعل دارد كه عبارتند از گزينهاين »3« گزينه- 8

.د دار»حنليمت، زلأن« :دو فعل) 4 (گزينه و »دتع و اكثر« : فعلدو) 2(

. است»نبت«ي آن شود و ريشه مي»نبتتما«آن »للمخاطبتين« و »نبتتا« اين فعل »للغائبتين«ي صيغه »1« گزينه -9

.است »للغائب«ي شود كه صيغه مي»يفكر«نموده و فتحه ماقبل آن را به ضمه تبديل كنيم حذف اگر نون تاكيد را از آخر فعل »1« گزينه - 10

ي مـضارع صـيغه ) 4 (گزينـه و »للغائبـات « ي يا مجزوم صـيغه مضارع منصوب ) 2 (گزينه، »ةللمخاطب« امر صيغه ) 1 (گزينه »3« گزينه -11

.باشد مي»ةللمخاطب«

.اند شبيه به همهم »للمخاطبتين، للمخاطبين ،للغائبتين«هاي صيغهو باشد مي»للغائبين« صيغه »يكتبان« »4« گزينه -12

.دشو ميماضي استمراري با فعل مضارع، »كان« »3« گزينه -13

.دهد ميماضي منفي با فعل مضارع، معناي »لم« »1« گزينه -14

ماضـي نقلـي »ام رفتـه «) 4 (گزينهدر ، ماضي استمراري »رفتم مي«) 2( گزينهدر . شود ، ماضي بعيد مي با فعل ماضي »كان« »3« گزينه -15

.باشد ترجمه كرده، اشتباه مي مخاطبصورت به را وحده متكلم اما چون نيز هر چند ماضي بعيد است) 1 (گزينهو است

سـم و بـا ا )مذكر، مؤنـث (رود و فقط از نظر جنس مفرد بكار مي صورت به »كان«، فعل بيايد اسم »كان«هرگاه پس از فعل »3« گزينه -16

.كند فعل پس از خود مطابقت مي

. است»فعل ماضي+ ما « از نظر معنا معادل »فعل مضارع+ لم « »3« گزينه -17

. شـود بـه هنگـام مجـزوم شـدن حـذف نمـي )12 و 6(هاي در صيغه »ن« است و ) -( مفتوح ، باب افعال همزه فعل امر در »4« گزينه -18

. بلكه ضمير است،نيست نون عوض رفع در اين دو صيغه »ن« كه بعدا خواهيم خواند طور همان

صورت به رادومدر جمله فعل ماضي ماضي باشند، در معناي هر دو فعلسر هم بيايند كه اي پشت هرگاه دو جمله به گونه »4« گزينه -19

ماضي بعيد ترجمه كرده صورت به آمده، اولي در جمله»ترز« كه پس از فعل ماضي را»لم تشف«فعل ) 4 (گزينهتنها . كنيم ترجمه مي ماضي بعيد

. مضارع التزامي ترجمه شده استصورت به گزينه اين در فقط»لتستريح«است و فعل مضارع منصوب

ـ لـن ن ( »لن«اي كه مضارع منصوب به گزينهها، تنها گزينهعالوه بر اشتباهات ديگر در ساير »4« گزينه -20 منفـي ترجمـه را آينـده )سين

.است) 4 (گزينه، نموده

www.konkur.in

www.konkur.in




300


و ) رفته بـوديم ( نه ماضي بعيد )فعل مضارع+ كان (اند ماضي استمراري» كنا أذهب« و »ا نذهب نك«) 4( و )3(هاي گزينهدر »1« گزينه -21

از نظر صـيغه با فعل ماضي پس از خود »كان«نيز فعل ) 2 (گزينه در ، با فعل مضارع پس از خود از نظر صيغه نيز مطابقت ندارد »كان«) 4( گزينهدر

.)ها اشتباهات ديگري نيز دارند گزينهالبته اين . (مطابقت ندارد

عالوه بـر ) 3 (گزينهدر ماضي استمراري است و »گفتي مي«، ماضي بعيد است و »فعل ماضي + كان «) 4( و )1(هاي گزينه در »2« گزينه -22

.الغير داريم در صورتي كه نياز به متكلم معاست »للمخاطبين«يش ها فعلي صيغه،باشندجزوم اينكه فعل شرط و جواب شرط بايد م

��

.كنند فعل اول را به عنوان فعل شرط و فعل دوم را به عنوان جواب شرط مجزوم مي، هرگاه بر سر دو جمله بيايند» ...وإن، من، ما، متي «

اند و ترجمه نكردهآينده منفي صورت به را )لن يغرق( »لن«ه بر اشتباهات ديگر، مضارع منصوب به عالو) 4( و )3 (گزينهدو »1« گزينه -23

. است ترجمه كردهيشرطنيز جمله را ) 2 (گزينه

.آمدند مضارع ميصورت به بايد عبارت به توجهكه با ، در صورتياند ماضيگزينهي اين ها فعل »4« گزينه -24

از طرفـي در . است، بنابراين در ترجمـه، معنـاي شـرطي بايـد حفـظ شـود ) غيرعامل( در اين عبارت از ادوات شرط »اذا« »2« گزينه -25

فعـل شـرط غالبـا . (شـوند مضارع ترجمـه مـي صورت به باشند، و چه مضارع ماضي چه افعال شرط و جواب شرط ي دارند، تي كه معناي شرط جمال

.) مضارع اخباري يا آيندهتصور به مضارع التزامي و جواب شرط صورت به

ن /بهره بردن : التمتع/ به : الي / آموزان خود را دانش: طالبهم/ كنند تشويق مي : يشجعون/ معلمان : المعلمون »4«گزينه -26 مـ :

غنيمت شمردن آنها: إغتنامها/ و : و/ هاي خوب فرصت: فرص الخير/ از

/ دهـد ادامـه مـي :يواصـل / ناداني :الجهل / از :من/ ملت خود را :شعبه/ معلم :المعلم / دهد نجات مي : ينجي »3« گزينه -27

اهدافش :اهدافه / براي به انجام رساندن :لتحقيق / رسالت مهم خويش را :المهمة رسالته

�� آيد؛ اما در فارسي ابتدا اليه و سپس صفت آن مي و هم صفت داشته باشد، ابتدا مضاف اليه در عربي هرگاه اسمي همزمان، هم مضاف

.»رسالت مهم او: المهمة رسالته«: شود اليه ترجمه مي صفت و بعد مضاف

عبـارت ) 3 (در گزينـه . مضارع آمده، نادرست اسـت صورت بهكه فعل آن ) 1 ( اند؛ بنابراين گزينه بارت، ماضي هر دو فعل ع »2« گزينه -28

چنين بنـا سازد و هم ماضي نقلي مي »ماضي+ قد « است كه معادلي در عبارت سؤال ندارد، از طرفي »كرد شروع به ترسيدن « به معناي »يخاف أخذ«

)رد الفعل: العمل عكس. (نيز نادرست است) 4( گزينه »العمل عكس«به ترجمه نادرست

www.konkur.in

www.konkur.in




Arabi 565 Www.konkurchi.ir

Documents

Transcript of Arabi 565 Www.konkurchi.ir