بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

28
ق ح ام ن ب ل ل م ل ا ن ی ب ت س ا ن س و لاق خ طه ا ب را ادی هدی اب م ی ل ا + ن ق هدی ا م هار ب1390

description

بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل. مهدی اقبالی مهدی ابادی بهار1390. - PowerPoint PPT Presentation

Transcript of بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

Page 1: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

حق بنام

رابطه اخالق وسیاست بین الملل

ابادی مهدی اقبالی مهدی

1390بهار

Page 2: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

صاحب توجه مورد بينالمللى سياست عرصه در سياست و اخالق رابطهبوده بينالملل روابط نظريهپردازان و نظران

.منتفى بينالملل سياست در را اخالقى الزامات بهكارگيرى امكان رئاليستها

ايده اما مىدانند،. هستند خوشبين آن تحقق به نسبت آليستها

در قدرت توزيع نحوه به توجه با بينالملل سياست و اخالق رابطه اینجا در

مورد - جهانى حكومت و ملت دولت امپراتورى، ساختارى وضعيت سهمىدهیم قرار بررسى

از را اخالقى ارزشهاى بحث بايد میگویند رئاليستهاايده كه حالى در كرد، جدا الملل بين سياست

بين و داخلى محيط دو ميان كه معتقدند آليستهاهنجارهاى و قواعد و ندارد وجود جدايى المللىكار به المللى بين محيط در مىتوان را داخلى

.گرفت

Page 3: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

مفهوم اخالق چيست؟كرد؟ استفاده المللى بين محيط در داخلى محيط اخالقى معيارهاى از مىتوان آيا

دارد؟ وجود المللى بين اخالق درباره ديدگاههايى چه

است؟ اخالقى غير وضعيتى چه و اخالقى، وضعيتى چه

معناست؟ يك به جنگ و بحرانى عادى، وضعيتهاى در اخالق آيا

مىگيرد؟ نشأت كجا از المللى بين نظام اخالقى بايدهاى

تكليف؟ يا است عقالنيت دولتها، اخالقى رفتار مالك

كشورها امور در مداخله عدم و متقابل احترام و اخالق بشر، حقوق و اخالق عدالت، و اخالق مياندارد؟ وجود نسبتى چه

است؟ برخوردار جايگاهى چه از صنعتى فرا و اطالعاتى فرا جهان در اخالق

Page 4: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

ت�ع�ر�ي�ف� ا�خ�ال�قوى باطنى نيروهاى مبناى بر و انسان شخص به توجه با اخالق گاهى

شده .تعريفگرديده ارايه جمعى تعامالت ساحت در اجتماعى اخالق قالب در زمانى

.است

معاشرت علم اخالق، علم و خویها، نيك و بد دانش معناى به لغت در اخالق : برخى مىباشد متفاوت انسان اقدامات و رفتارها رو اين از است، خلق با

مىباشد فرامادى و ارزشى ديگر، برخى و است عادى و طبيعى افعال، از

ولى است، قيمت و ارزش داراى بشر وجدان و ذهن در اخالقى، كارهاىمافوق است است،ارزشى متفاوت مادى ارزشهاى با ارزشاش نوع

مادى .ارزشهاى

Page 5: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

ديدگاههاى آن درباره و نمىباشد يكسان كشورها فرهنگ و مكاتب در اخالقى فعل معيار و مالك. است شده بيان متعددى

بين و داخلى سياست در اخالقى مباحث محور آنچه و است متفاوت اجتماعى اخالق با فردى اخالق

هنجارهايى و قواعد از »مجموعهاى از عبارت اخالقيات و است اخالق اجتماعى جنبه مىباشد، المللىانجام نحوه و حدود كه است مقولهاى نيز اخالق و مىكند« مهار و راهنمايى را انسان كردار كه است

مىسازد مشخص را .كار

است، رسوم و آداب و حقوق قانون، شبيه جهتی از اخالقدارد تفاوت آنها با .ولى

حد در مىپردازد، آنها به عرف كه موضوعاتى نمونه، براىاهميت از اخالق و قانون به مربbوط موضوعات

به ً عمدتا عرف زيbرا نيست، برخوردار حياتى اجتماعىبه همواره كه دارد توجه نمادهايى و ساليق ظواهر،

اجراى ضمانت همچنين نمىشود، منجر تكامل و فضيلتدرونى مكانيسمهاى بر زيادى حد تا اخالقى فرمانهاى

مىگردد متمايز قانون از رو، اين از و است .استوار

Page 6: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

با گرايانه تقليل رهيافت با مىتوان را المللى بين نظام سطح در اخالق تعريف. كرد بيان دولتها دادن قرار محور

متنوعى رفتارهاى كه هستند انسانهايى مثابه به ملى دولتهاى رهیافت، اين درباشد اخالقى غير يا اخالقى مىتواند كه .دارند

ارزشى هنجارهاى و معيارها از مجموعهاى را اخالق رهيافت، اينمىكند هدايت را دولتها رفتارهاى و اقدامات كه .مىداند

در كه است اين در المللى بين نظام با ملى جامعه در اخالق تفاوتمحيط و هستند اخالقى رفتارهاى مصدر افراد ملى، جامعه

است محدود ملى مرزهاى به آنها عملياتى ،به سازمانها، و نهادها قالب در دولتها الملل بين نظام در كه حالى در

محيط و اخالقىاند رفتارهاى منشأ رسمى غير و رسمى صورتو مقررات و قواعد از كه است المللى بين محيط آنها، عملياتى

نمىباشد برخوردار كشورى االجراى الزم و الزامآور هنجارهاى

Page 7: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

در قدرت ساختار با آن مستقيم و مؤثر ارتباط مىنمايد، تبيين بينالملل سياست در را اخالق بحث آنچه . است الملل بين نظام

فرصتهاى و زمينهها مىتواند الملل بين نظام و سياست در قدرت ساختار چگونه كه است اين ما بحث. كند كمك آن تقويت به يا و سازد محدود بينالمللى تعامالت در اخالق تحقق براى را الزم

مورد المللى بين نظام سطح در قدرت ساختار به توجه با را الملل بين سياست در اخالق جا اين درمىدهيم قرار بررسى

اخالق و ساختار قدرت در سياست بين الملل.در سطح نظام بين المللى ،نحوه توزيع قدرت، دولتها را از يكديگر متمايز مىسازد

بحث اخالق در سياست بين الملل ارتباط وثيقى با قدرت و نحوه توزيع قدرت دارد و .بر مبناى منطق واقعگرايى، ساختار نظام بينالملل از طريق نحوه توزيع قدرت به دست مىآيد

ساختارهاى متفاوت، فرصتهاى نابرابرى را در اختيار دولت قرار مىدهد و دولت در نظام

ساختارى از موقعيت و منزلت معينى برخوردار مىشود و ايفاى نقش آن در درون ساختارهاى .تعريف شده امكانپذير است

از سوى ديگر، هر اقدام و رفتار دولت در صحنه بين المللى به قدرت نياز دارد، لذا كشورهايى كه از قدرت بيشترى برخوردارند، توان اقدامات، و رفتارهاى بيشترى را خواهند داشت

Page 8: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

ابرقدرت، دولتهاى به قدرت سطح اساس بر دولتها دستهبندى باعث وضعيت اين ترسيمقدرت نابرابرى و مىگردد ذرهاى قدرت و كوچك قدرت متوسط، قدرت بزرگ، قدرت

منافع و ثروت اموال، غارت و ستم و ظلم زمينهساز همواره المللى بين سطح در دولتها. است شده ضعيف قدرتهاى

جهانى حكومت و ملى دولت امپراتورى، ساختارى وضعيت سه در مىتوان را مسئله اينداد قرار بررسى .مورد

اخالق در ساختار امپراتورىمطbالعه سياست جهانى در ساختار امپراتورى مىتواند رقابتها و منازعات شديد قدرتهاى

.امپراتورى را براى بسط قدرت و سيطره بر مناطق دوردست نشان دهدرفتار حكومتهاى امپراتورى در تاريخ گذشته مصداقى از ديدگاه رئاليستها درباره سياست

.بين الملل استديدگاه رئاليستها كه برگرفته از نظريههاى ماكياول و هابس مىباشد، ماهيت دولتها را

شرور مىداند كه هر يك در پى كسب قدرت و افزايش آن هستند و محورىترين .هدفشان تأمين منافع خود مىباشد

در اين حالت بحث از رفع تبعيض و برقرارى عدالت بىمعناست و سياست مقدم بر .اخالق مىباشد

Page 9: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

مهمترين امپراتورىها المللى، بين نظام عرصه در ملى دولتهاى ظهور از قبلآنها تعامل نحوه و امپراتورىها عbملكرد و رفتار و بودند جهانى سياست بازيگران

مىزد رقم را جهانى تاريخ يكديگر .با

بود مبتنى نظامىگرى و زور بر امپراتورىها سياست و bقدرت bاساس.و رقابت حbال در جمعيت و bدرتbق افزايش و سرزمين بسط منظور به آنها

بودbند يكديگر با .جنگبر bقدرت سياسى bساخت و مىآمد پديد نظامى bقدرت با بيشتر وحدتشان

بود سايرين سوى از اطاعت و امپراbتور شخbصى .محوريتو صلح براى ايدئولbوژى، يا دين لواى تحت سياسى يا اخbالقى نظريه يك

مىگرفbت قرار استفاده bمورد .هماهنگىروحbيهى » با اقوامى كه آمدند پديد بشر تاريخ در هنگامى امپراتورىهابسط را خويش سياسى قbدرت دامنهى قbومى جهانگيرى و جنگاورى

... نيز ايدئولوژيك اbنگيزههاى سپس و شدند چيره ديگر bاقوام بر و دادندشد افزوده آن .«بر

Page 10: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

. داشتند بيشترى دوام روم و يونان ژاپن، چين، ايران، آشور، بابل، مصر، قديم امپراتورىهاىكسانى با اغلب و مىداد ادامه خود حيات به جنگ و لشكركشى طريق از زيادى حد تا آشور امپراتورى

. مىكرد رفتار ستمگرى و خشونت با مىشد، چيره آنها بر كهغارتگرى جنبه هم و دفاعى جنبه هم مىزدند، دست آن به سال هر آشور پادشاهان كه جنگهايى

. بود اخالقى حدى تا و مذهبى انگيزه داراى طرفى، از و داشتشوند مجازات مىبايست كه بودند شياطينى آنها بودند، خدا دشمنان شاه .دشمنان

گستردهترى ابعاد با زمينى و دريايى امپراتورىهاى بعد به وسطى قرون درفرانسه، هلند، اسپانيا، پرتقال، امپراتورىهاى جمله از كه شدند ظاهر

ژاپن و بلژيك ايتاليا، آلمان، بريتانيا،مداخله و جنگى اقدامات خود، سرزمين و قدرت بسط براى امپراتورىها اين

دادند انجام را .جويانهاىسال در آفريقا قاره كشف دنبال به پرتقال ساحل 1456امپراتورى به ميالدى

سال در واسكودوگاما، و آفريقا قاره زدن دور با و يافت دست 1489گينهكرد استعمار را قاره شبه اين و رسيد هند به .ميالدى

سال در كلمب كريستف سوى از آمريكا قاره كشف استعمار 1492با ميالدى،شد آغاز قاره اين در .اسپانيا

Page 11: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

عظمت اوج به ميالدى شانزدهم قرن در را اسپانيا دولت آمريكا، قاره استعمار و كشفبود . رسانده

. درآمد قرن آن در جهان امپراتورى مسلطترين و بزرگترين صورت به كشور ايننقره و طال شمشهاى پشتوانه لحاظ به اقتصادى توان افزايش و امپراتورى وسعت

بين امور در تا مىداد اجازه دولت اين به نظامى، عرصه در اسپانيا برترىطلبى و امريكاكند ايفا اساسى نقش .المللى

و بريتانيا فرانسه، هلند، امپراتورىهاى توسعهطلبىهاى و مداخلهها تاريخو اخالق از دور به و ممكن نحو هر به قدرت گسترش بيانگر نيز غيره

است معنوى .ارزشهاىآسيا، امريكا، قارههاى در مىتوان را بريتانيا مستعمرهگيرى و مداخلهها

كرد مشاهده آفريقا و .اروپاكه طورى به بود، گسترده بسيار آمريكا قاره در بريتانيا حضور

آورد دست به شمالى امريكاى در را متعددى . مستعمراتدر شمالى امريكاى در انگلستان و فرانسه ميان »خصومت سرانجام،

سال ) هفتاد حدود كه پياپى جنگ چهار طول( 1759 - 1689جريان مآورد همراه به را ناگوارى پيامدهاى .«كشيد،

Page 12: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

ضد و انسانى غير اقدامات استعمارى و امپراتورى قدرتهاىجلوه طبيعى را آنها و نمودند توجيه مختلف طُُرق به را خود اخالقى

دادند .برده تجارت و نژادگرايى مثال بعنوان

نژادگرايى و تجارت بردهاز ابزارهاى قدرتهاى امپراتورى براى سbلطهگرbى، تأكيد برb اختالفاتb نژادى و نابرابرى

.ميان ملتها مىباشدبر اساس نظريههاى نژادى، انسانها به نژادهاى پست و برتر تقسيم مىشوند و نظريه

نژbادى سلطه يك طبقه، قوم و ملت را بر سايرbين تأييد مىكbند و تحقيرb يك طرف .را به همرbاه مىآورد

.تاريخ عهد باستان و يونان نشان دهنده تمايز ميان گرbوههاى انسانى مىباشد .ايدههايى كه حbكايت از نابرابرى طبقاتى و امتيازات يكb گرbوه بر گروه ديگرb مىكرد

ايدههاى مبتنى بر نابرابرى نژادى دbر ميان طبقات اجتماعى در دوران فئوداليسم به » اوج رسيد. در آن دوران، امتيازbات طبقاتى رسماً به وسيله سيستم طبقه .«اجتماعى تثبيت شد، نجبا اعتقاد داشتند كه داراى... خون رنگينتر مىباشند

Page 13: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

در گوبينو دو كنت و يافت رواج شدت به نژادى برترىهاى به مربوط عقايد نوزدهم قرنسال در نژادها« اختالفات بيان در »مقاالتى . 1853كتاب كرد دفاع آن از ميالدى

هم با ً فطرتا تنها نه نژادها اين و دارند سياه و زرد آريا، نژاد سه بشريت وى، ديدگاه ازهستند نابرابر ً ذاتا بلكه دارند، .اختالف

مىباشد پايينتر اينها دوى هر از سياه و است باالتر زردها از آريا .نژاد : مىگويد وى

از آشكارترى فكرى نيروى و هوشيارى آغاز همان از كه سفيد نژاداو از مراتب به شمار، نظر از كه نژادها ساير بر داد، نشان خود

كرد پيدا تسلط .افزونترند،تحقير رقيبان به را خود قدرت نژاد اين كه نبود معنا اين به سلطه اين

نداشت آنها با ارتباطى وقت هيچ زيرا كرد، تحميل .شدهاشباالترين از تمدن كسب براى را خود قابليت كه بود جهت اين از بلكه

رسانيد ثبوت به بودند، آن فاقد كلى به كه آنها به نسبت سطوح

Page 14: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

سال در داروين چارلز نژاد 1859نظريه ماندن باقى و بقا تنازع درباره ميالدى. كرد زيادى كمك نژادگرايى نظريه به برتر،

برده تجارت قالب در را خود برتر، و مايه دون به انسانها تقسيم و نژادگرايى . داد نشان

از وحشتناكى سرگذشت امپراتورى، نظام تاريخ در برده تجارت و بردهدارىمىكند بازگو را قدرتمند دُوَل سياست

:ويژگىهاى اين دوره

انسانهاى ضعيف از حقوق فردى و اجتماعى خود محروم بوده و تسليم قدرتهاى مسلط شدند و حيات آنها تابعى از منافع و تمايالت قدرتهاى

.امپراتورى بوددوره بردهدارى را يكى از غير اخالقىترين دوران حيات بشرى میباشد. تجارت برده در افريقا از سوى قدرتهاى اروپايى، با بدترين وضع صورت

.مىگرفتبردگان در كشتىها به زنجير كشيده مىشدند و تعدادى از آنها قبل از رسيدن

.به مقصد از بين مىرفتند ميالدى و سپس انگلستان، هلند و 1400اول پرتقالىها در اواسط سال

ميالدى وارد تجارت برده شدند1600فرانسه در سال

Page 15: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

سالهاى از 1800تا 1500اواسط برده ميليون ده از بيش اروپاييان ميالدى،هزار پانصد حدود كه نمودند امريكا وارد آنگوال و سنگال بين آفريقا غرب سواحل

شدند وارد كانادا و متحده اياالت به آنها از .تن

اخالق در ساختار دولت ملىتغيير نظام بين الملل از ساختار امپراتورى به »دولت - ملت« در ادبيات اروپايى از

. ميالدى با معاهده و ستفاليا آغاز شد1648سال دولت - ملت پديدهاى مدرن است كه با شكلگيرى نوعى از دولت به وجود مىآيد و استفاده مشروع از زور را تنها در درون يك سرزمين با مرزهاى مشخصى در اختيار

. دارد و در صدد متحد ساختن مردمى است كه تحت حكمرانىاش قرار دارنددر شكلدهى اين اتحاد از ابزار همگنسازى، ايجاد فرهنگ مشbترك، نمادها، ارزشها،

.احياى سنتها و اسطورههاى اصل و نسب استفادهb میشbود .گاهى اين ابزار را خود ابداع مىكند

از سوى ديگر، انحصار به كارگيرى خشونت نه تنها در درون مرزهاى ملى صورت مىگيرد، بلكه ابزارى براى دفاع از منافع دولت - ملت در مقابل ساير دولت - ملتها

مىباشد

Page 16: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

. مىسازد متمايز دولتها ساير از را آن كه است ملى bحاكميت ملى، دولت مؤلفه مهمترينگريزى بيگانه و سازى غيريت و مىكند تلقى بيگانه را ديگر ملل ملت، هر و دارد اهميت ملى مرزهاى نظام، اين در

مىباشد . آن هويتساز اساسى متغيرهاى از يكىبه عقالنيت و ناسيوناليسم و مىشود تأكيد آن بر و مىيابد معنا ملى سرزمين درون در ابتدا مشترك، نفع از قرائت

مىگيرbد معنا آن هيئت در اخالق و مىبخشد قوام را ملى دولت الملل بين نظام ، مدرن bعصر محصول دو .عنوان

ناسيوناليسم و عقالنيتتأكيد بر ملت و ستايش آن به عنوان يك آيين، آثار و پيامدهاى گستردهاى را براى سياست

.بينالملل به همراه داشته استملىگرايى در قرون نوزدهمb و بيستم همb سبب اتحاد و انسجام ملت شد و نظام بين الملل دولت

.محورى را حفظ كرد و هم منازعات، بحرانها و جنگهاى متعددى را به وجود آورد

bاز ديدگاه ويليام. ال. النگر، ناسيوناليسم افراطى منشأ امپرياليسم و توسعهطلبى در قرن بيستم.شد

ميالدى 1939مصداق آن، سياستهاى فاشيستى آلمان هيتلرى و بروز جنگ جهانى دوم در سال .مىباشد

پيوند ناسيوناليسم با قدرت دولتى به كاربرد ابزارى آن در روابط بين الملل از سوى دولتها منجر گرديد

Page 17: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

. : است معتقد گيبرنادفاع و شهروندى خالص الگوهاى ناسيوناليستى، محورِ نژاد نمادهاى بر تكيه با رژيمها اينآنها و كرده استثمار را ناسيوناليستى احساسات ديگران، به نسبت مردم بعضى برترى از

. نمودند قالب ناسيوناليسم از متضادى ً كامال نوع به رامیباشد آنها اصلى مشخصههاى به ظلم، و توسعهطلبى ستيزى، بيگانه انحصارطلبى، .

عنوان به عقالنيت بر محورى، دولت الملل بين نظام سbاختار درشbد تأكيد دولتها رفتارى . مبناى

در را معنوى امور و ارزشها اخالق، مقوله زيادى حد تا امر اينراند حاشbيه به دولتها bخارجى .سياسbت

و سbود محاسbبه بر مبتنى يافت محوريت bنظام bاين در كه عقالنيتىبود رفاه ميزان بيشترين به bتيابىbدس به bمعطوف و مادى .زيان

بررسى قابل عملى و نظرى جهت دو از رفتار سbودمندى bاصلاسbت

Page 18: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

: مىگويد باره اين در اتكينسوناست اين موضوع و سطحاند يك در داورىها و احكام هميشه عملى، سودمندى اصالت در

. مىگردد رفاه بيشترين موجب رفتار كدام خاص، شرايط فالن در كه: است مرحله دو داراى نظرى، سودمندى اصالت

يا است درست شده، پذيرفته اخالقى قاعده فالن طبق بر عملى چنين آيا كه اين اول،نه؟

خير؟ يا شد خواهد بيشترى رفاه موجب اخالقى قاعده آن مراعات ً واقعا آيا كه اين دوم،

توجه مورد ابزارى، عقل از استفاده با ملى منافع تأمين ديدگاه، اين درگرفت قرار جهانى معادالت بر تأثيرگذار دولتهاى ويژه به . دولتها

اهداف به بيشتر چه هر دستيابى براى دستگاهى و ابزار عنوان به دولتشد نگريسته .رفاهى

عقالنى » رفتارى هم بشر نسل امحاى براى وسايل كاراترين و بهترين تعبيهاست آن ابزارى معناى .«به

برگزيند را سودمندى و كارا ابزارهاى خود، اهداف به نيل براى مىتواند دولتكند عقالنى را خود رفتارهاى .و

آن از و مىگيرد قرار ملى منافع خدمت در نيز ارزشها و اخالق راستا اين درمىشود استفاده ابزار يك عنوان به

Page 19: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

اخالق در ساختار حكومت جهانىتحقق اخالق و ارزشها و برقرارى عدالت در سطح جهان، همواره از آرزوها و خواستههاى بشرى بوده است و سازمانهاى بين المللى را مىتوان طليعه عملى شدن انديشه انسان براى دستيابى به جهان مسالمتآميزb و عارى

از بحرانها و جنگها دانست.

bاين آرزو در دوران حكومتهاى امپراتورى و قبل از آن وجود داشته و در ساختار نظام بين الملل دولت محورى برضرورت و اهميت آن تأكيد شده است.

در اين ديدگاه، دولت در عرصه داخلى و جهانى در خدمت اخالق مىباشد و اساساً اخالق بر سياست تقدم مىيابد و سياست، ابزارى براى نيل به سعادت محسوب مىشود.

.ارسطو غايت دانش سياست را نيكبختى كه همانا رسيدن به فضايل اخالقى است، ذكر مىكند

در انسانى ارزشهاى و اخالق تقويت به كه است انديشمندانى جمله از كانتاست معتقد الملل بين .سياست

طريق از جهانى صلح و مىباشد جهانى صلح سياسى خير باالترين وى، ديدگاه ازو ترويج دولت وظيفه مهمترين صورت، ايbن در كه است امكانپذيbر اخالقى دولت

مىباشد المللى بين سطح در اخالق از .حمايتجامعه به طبيعى وضع از را افراد شخصى، نفع كه طور همان ايشان، اعتقاد به

اخالق و ارزشها به طبيعى حالت يك از پس سرانجام، و كرد هدايت قانونمندالملل بين نظام اقتصادى، متقابل وابستگىهاى هم بينالمللى نظام در آورد، روىجمهورى قسمى صورت به ملل جامعه يا المللى بين فدراسيونbى سمت بbه را

داد خواهد سوق حاكميت حِق داراِى قدرتهاى از مركب .جهانى

Page 20: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

استوار اخالق پايه بر كه صلحى مىانديشد؛ جهانى سطح در پايدار صلح برقرارى به كانتاست.

سياستهاى محو دولتها، امور در مداخله عدم عمومى، سالح خلع محرمانه، پيمانهاى الغاىمىتواند غيره و خيرخواهى عادالنه، قراردادهاى انعقاد برابر، روابط برقرارى براندازى،

باشد المللى بين اخالق بنيادين نقش بيانگر و المللى بين نوين سياست .سرآغاز

توجيه اخالقى وظايف به را ما بىاعتنbايى نمىتواند چيز هيچ چون مىخواند مطلق امرى را اخالق كانتداريم التزام آنها به ً مطلقا و شرط و بىbقيد پس .كند،

به اخالقى قوانيbن كليد كه بود آن بر و واقف، نفسانى خواهشهاى و عقل تعارض به وى حال عيbن دراست انسان اخالقى پااليش گونه هر حتمى شرط پيش دولت، و مىbشوند ظاهر اوامر .صورت

مىكند بيان را فرمول سه مطلق امر عنوان به اخالق درباره :كانت

1. : ضابطه كه كنم اراده نتوانم كه كنم عمل شيوهاى به نبايد هرگز عام قانون يا آيينى خود فرمول . درآيد عام قانون صورت به من رفتارى

2 - : خواه. و خودت شخص خواه را انسان كه كن عمل چنان اشخاص كرامت به احترام فرمول . وسيله - ً صرفا نه بدانى، غايت همواره ديگران

3 : يك. با بايد ما خود قانونگذارى از ناشى ضابطههاى همه اخالقى جامعه براى قانونگذارى فرمول ) است ) طبيعت ُملك ملكوت آن گوئى كه باشند هماهنگ چنان غايات امكانى .ملكوت

Page 21: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

نظام از برآمده خودپسندى و خودمحورى خودانگارى، كانت اخالقى نگرش درندارد - . وجود وستفاليايى ملت دولت

مىشود . برداشته ميان از خارجى و داخلى محيط ميان فاصلهمنافع جايگزين عام خير و مىگيرند قرار واحد سرنوشتى تابع دولتها و ملتها همه

مىشود گرايانه ملى مصلحتهاى و

وظيفه انجام حسب بر افراد اقدامات و رفتار كانت، انديشه درفضيلت با فرد شود، عمل وظيفه به كه مادامى و مىگيرد صورت

مىشود . محسوببه نيل براى انسان سويى، از و است اخالقى امرى تكليف اساس

فرد براى نيز ديگران سعادت ديگر، سوى از و دارد وظيفه كمالمىگردد محسوب الزامآور غايتى عنوان .به

: مىگويد کانتغايات كه است اين ديگران سعادت ايجاد براى اخالقى وظيفه

غير غايات اين كه جا آن تا تنها البته بدانيم؛ خود غايات را ديگراننباشد .اخالقى

Page 22: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

بر كه است الملل بين نظام در ايدهاليستى آموزههاى دارنده دربر كانت ديدگاه. مىكند تأكيد حقوقى و انسانى هنجارهاى

خير نفع به خود ملى حاكميت و اقتدار از مىسازد موظف را دولتها كه هنجارهايىمنافع چارچوب در را خود خير و بكاهند فراملى نهادهاى تقويت و بشرى عام

بنگرند بشرى .عام

و . صورتبندى از ناشى المللى بين عرصه در انسانها گسترده معضالت اساس، اين برمسايل تنها نه سياسى و حقوقى قلمروهاى در ساختارى اصالح و است جهانى ساختار

مىكند اخالقى نيز را جهان سياست بلكه مىبخشد، سامان را سياست .جهانامكانپذير آن ساخت در دولتها جانبه همه مشاركت و جهانى حكومت قالب در ساختار اين

دولت و فرد و گيرد صورت عادالنه صورت به آن در قدرت توزيع كه گونهاى به است،بدانند خود سعادت همانند نيز را ديگران .سعادت

اقتصادى، متقابل وابستگىهاى حالت در جهان كه كنونى وضعيت در مىرسد نظbر بهحركت زمانى هر از بيش دارد، قرار نامتقارن يا متقارن صورت به سياسى و اجتماعىتقويت انسانى ارزشهاى و اخالق سطح در انسانى ايدههاى به بخشيدن تحقق سمت به

است شدهو مخدر مواد جنايت، بىثباتى، و جنگ بىعدالتى، و تبعيض همانند بشرى مسايل طرفى، از

است ضرورى آنها رفع براى جهانى جمعى اقدامات و شده جهانى . غيرهآگاهىهاى و شده تنيده هم به زمانى هر از بيش اطالعات فرا عصر در جهان ديگر، سوى از

يافته افزايش بينالملل سياست مسايل به نسبت .ملتها

Page 23: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

و نمايد تقويت را سياست به آن يافتن تقدم و اخالق به توجه زمينههاى مىتواند امر اينو عدالت مبناى بر جهانى جامعه ساخت يعنى ديرينهاش آرزوى و خواست به را بشريت

سازد . نزديك برابرىروى پيش در را ملى دولت و امپراطورى قدرت ساختار دو تجربه بشريت گفت مىتوان

دارد.طريق از يا و رانده حاشيه به را وارزشها اخالق همواره خود قاموس در كه ساختارهايىمفهوم و معنى لزوم، صورت در و است نموده سركوب يا تضعيف را آن ساختن، محدود

است داده قرار خويش مقاصد راستاى در و داده آن به خاصى

تأثير تحت جهانى حكومت ساختار مىرسد نظر بهاز مجدد قرائت و بشرى آرزوهاى و انديشههاانگيختهها، انگيزهها، به توجه و مشترك نفعتوزيع نحوه مىتواند اخالق و ارزشها باورها،

و داده قرار تأثير تحت را جهان سطح در قدرتتوجه براى را مناسبى وضعيت شرايط اين تحتچند هر سازد فراهم اخالق و ارزشها به نمودن

ناديده نمىتوان نيز را آن چالشهاى و موانعگرفت

Page 24: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

منابع:1 . ك. ر رئاليستى نگاه در اخالق بحث درباره :

Gordon\' Graham. Ethics and International Pelations: Camridge: Blackwell publishers LTD. 7991\' PP. 32.

3. 2. ج دهخدا، نامه ص 1لغت ،1296.3 : ( .bb،صدرا تهران اخالق فلسفه مطهرى، ص( 1378مرتضى ،14.دوم«. 4 »كتاب اجتماعى، علوم تطبيقى المعارف دائرة شاbيانمهر، علىرضا

: (bb،نbكيها ص( 1379تهران ،46.5 : ( . . : . كتاب. قم صادقى، هادى ترجمه اخالق، فلسفه فرانكنا، كى ويليام ك ر

ص( ، .24طه6: . ك. ر آن، نقد و رئاليستها ديدگاه درباره

: ( . تهران- مشيرزاده، حميرا ترجمه ملتها، ميان سbياbست مورگنتا، جى هانس bb،المللى بين و سbياسbى مطالعات (1374دفتر .

Paul. R. Viotti and Mark, kaupp, International Relations Theory: Realism, Pluralism, Globalism (New york, Macmillan Press 7891).7

8. : . ك ر هابس، و ماكياول نظريههاى درباره8 : ( -bb،خوارزمى تهران لطفى محمدbحسن ترجمه گفتارها، ماكياولbى، نيكولو

: 9و( 1377 ( bb،مركز تهران آشورى، داريوس ترجمه (.1375شهريار،10 : ( -bb،نى نشر تهران بشيريه حسين ترجمه لوياتان، هابز، (1380توماس

Page 25: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

11. : ( bb،مرواريد تهران سياسى دانشنامه ،bرىbآشو داريوbشص( 1362 ،35.

حقيقتخواه. 12 bمهدى ترجمه آشور، امپراطورى ناردو، دان : (bb،ققنوس ص( 1381تهران ،12.

ص. 13 .50همان،در. 14 اروپا تحوالت تاريخ علىزاده، محمدعلى و لطفى نقى

: ( bb،سمت تهران جديد ص( 1381قرون ،83 - 85.ص. 15 .95همان،16 . . ترجمه. شد، امريكا چگونه امريكا شوئل، ال فرانك

: ( bb،اميركبير تهران صbدقيانى ص( 1363ابراهيم ،64.17 . ترجمه. جهانخوارى، و نژادپرستى ،bنيدوفbلئو bف

) : ص ) ، بىتا سينا، ابن تبريز فرنود .10غالمحسينسياسى. 18 و حقوقى تأسيسbات حسين، ذاكر عبدالرحيم

: ( bb،bبخش چاپ تهران ص( 1368امپرياليستbى ،52

Page 26: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

19. : تهران ) شهيدزاده حسين ترجمه نژادگرايى، فونتت، دو فرانسوا bb،اسالمى انقالب آموزش و انتشارات ص( 1369سازمان ،61.

20 : ( : . تهران. مقدم فلكى محمود ترجمbه برده، تجارت مانتفيلد، آن ك ر(.1357گوتنبرگ،

21 : ( .bb،نور پيام دانشگاه تهران آفريقا بر مرورى بلغانى، مسعودص( 1373 ،130.

اجتbهادى. 22 اميرمسعود ترجمه ناسيوناليزم، مكاتب گيبرنا، مونتسرات : (bb،بينالمللى و سياسى مطالعات دفتر ص( 1378تهران ،81.

ص. 23 .97همان،مدرن. 24 دولتهاى و مدرن عصر نتيجه را ناسيوناليزم گيدنز، و گلنر

: . ص همان، ك ر باره، اين در .84 - 83مىدانند25 : ( - ) تهران. ) تأليف و ترجمه امپرياليسم، نظريههاى ساعى، احمbد

ص( 1376قومس، ،59.ص. 26 همان، گيبرنا، تأثيرات. 95مونتسرات درباره همچنين

: . ترجمه ملىگرايى، هاليدى، فرد ك ر بينbالملل، روابط بر ناسيوناليسم : ( bb،ستاد و فرماندهى دانشكده جنگ، عالى دوره تهران عليخانى احمد

ص( 1379 ،39 - 45

Page 27: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

27. : ( . تهران. علوىنيا سهراب ترجمه اخالق، فلسفه اتكينسون، اف آر bb،كتاب نشر و ترجمه ص( 1369مركز ،47.

28 : ( .bb،معاصر نگاه تهران سياست در عقل بشيريه، ،( 1382حسين.53ص 29 : تهران. ) لطفى محمدحسن ترجمه ماخوس، نيكو اخالق ارسطو،

bb،نو ص( 1378طرح ،17.فوالدوند. 30 َّه الل عزت ترجمه كانت، فلسفه در اخالق ساليوان، راجر

: (bb،نو طرح ص( 1380تهران جايگزين. 52، الگوهاى درباره همچنين. ك ر ملى، :دولت

Hedley Bull, The Anarchical society )New york\' The Macmillan Press LtD 9991( P.P. 792 - 713.31

ص .29 همان، ساليوان، .61 - 51راجرص. 32 62همان،33 : قم. ) بويه، آل علىرضا ترجمه كانت، اخالقى نظريه اونى، بروس

bb،كتاب ص( 1381بوستان ،247.34. ك. ر اخالق، و المللى بين جديد مباحث درباره :

Graham, Op. cit, P.P. 511 - 571

Page 28: بنام حق رابطه اخلاق وسیاست بین الملل

ابادی مهدی اقبالی مهدی1390بهار

[email protected]