Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e ·...

32
دو ماهنامدبیات عامه ة فرهنگ و ا سال7 ، شمـارة29 ، آذر و دی8991 نقد ویل تحل سبکی عناصر زبانی فرهنگ عامه در تعزیه های رایجسان خرا جنوبیحمد م بهنام فر1 حسینی زنگوی2 * دریافت:( 29 / 6 / 8991 پذیرش:29 / 9 / 8991 ) چکیده در این مقاله، عناصر زبانی فرهنگ عامۀردم مسان خرا جنوبی در تعزیه نامه های موجود منطقه، شاملحات، اصط کنایاتفعال، القاب، ا تحسین ها، دعاها، سر صوت ها، قسم ها، کنایه ها،یی ها، مثل ها،فرین ن ها و واژه ها استخراج وپس س هر یک از این عناصر زبانی با ذکر نمونهی های براس اس روش کار کتاب زبان ودبیات ا عامۀ ایران و به شیوةلی تحلی ـفی توصی نقد ورسی بر شده است. نقد ورسی بر های به عمل آمدهشان ن میهد د که عناصر زبانی فرهنگردم مسان خرا جنوبی به تدریج در متون تعزیه ها وارد شده و بدونید ترد در آفرینش یا دست- کم درنی بازآفری آن ها،ری تأثی عمیق گذاشته است و زبان و بیان تعزیه ها را به زبان ساده و رایجردم م نزدیک کرده و با ارائۀاتی ابیشار سر از ارزش های فرهنگی وانی بی سهل و ساده، زبان تعزیه ها را از زبان رسمیتمایز م ساخته است. از سوی دیگر، توجه بهبرد کارت جم ورات عبا متون تعزیه ها،شان ن میهد د که بهیل دلرتباط ا و پ یوند های مناسبی که میان عناصر زبانی سازندة جمله هاجود و دارد،ت جم متون تعزیه ها داراینسجام ا وستحکام ا خوبی هستند و دارای پیام های مناسب وانی بی رسا هستند. واژه هایدی کلی: عناصر زبانی، فرهنگ عامه، تعزیه،سان خرا جنوبی. 1 .)ویسندة مسئولن( شگاه بیرجندرسی داندبیات فان و استاد زبا . ا. [email protected] 2 . دانشجوی دکترشگاه بیرجندرسی، داندبیات فان و ا ی زبا. Downloaded from cfl.modares.ac.ir at 11:50 IRST on Saturday November 21st 2020

Transcript of Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e ·...

Page 1: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

ة فرهنگ و ادبیات عامهماهنامدو

8991 آذر و دی، 29، شمـارة 7 سال

عامه فرهنگ زبانی عناصر سبکی تحلیل و نقد جنوبی خراسان رایج هایتعزیه در

*2زنگویی حسین 1فربهنام محمد

(8991 /9 /29پذیرش: 8991 /6 /29)دریافت:

چکیده منطقه، موجود هاینامهتعزیه در جنوبی خراسان مردم عامۀ فرهنگ زبانی عناصر مقاله، این در

ها،کنایه ها،قسم ها،صوتسر دعاها، ها،تحسین القاب، افعال، کنایات اصطالحات، شامل ذکر با زبانی عناصر این از یک هر سپس و استخراج هاواژه و هانفرین ها،مثل ها،الالیی توصیفی ـ تحلیلی شیوة به و ایران عامۀ ادبیات و زبان کتاب کار روش اساس بر هایینمونه فرهنگ زبانی عناصر که دهدمی نشان آمده عمل به هایبررسی و نقد .است شده بررسی و نقد-دست یا آفرینش در تردید بدون و شده وارد هاتعزیه متون در تدریجبه جنوبی خراسان مردم

و ساده زبان به را هاتعزیه بیان و زبان و است گذاشته عمیق تأثیری ها،آن بازآفرینی در کم ساده، و سهل بیانی و فرهنگی هایارزش از سرشار ابیاتی ارائۀ با و کرده نزدیک مردم رایج .است ساخته متمایز رسمی زبان از را هاتعزیه زبان دلیلبه که دهدمی نشان ها،تعزیه متون عبارات و جمالت کاربرد به توجه دیگر، سوی از متون جمالت دارد، وجود هاجمله سازندة زبانی عناصر میان که مناسبی هاییوندپ و ارتباط .هستند رسا بیانی و مناسب هایپیام دارای و هستند خوبی استحکام و انسجام دارای هاتعزیه

.جنوبی خراسان تعزیه، عامه، فرهنگ زبانی، عناصر: کلیدی هایواژه

. استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند )نویسندة مسئول(.1

[email protected]

.ی زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه بیرجنددانشجوی دکتر .2

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 2: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

فرهنگ و ادبیات عامه دوماهنامة _________________________ 8921آذر و دی ،92، شمـارة 7 سال

222

مقدمه. 1 است حماسی و دینی هایمناظره ارکان ترینمهم از یکی و ایرانی بومی، نمایشی تعزیه به جنوبی خراسان هاینامهتعزیه زبانی عناصر بررسی. دارد باالیی زبانی هایظرفیت که و است شده ساخته محاوره به نزدیک و روان ساده، زبانی با که دارد اهمیت دلیل این

و کند مساعدت رسمی بانز واژگانیِ ذخیرة افزایش به تواندمی آن بازخوانی .دهد قرار معیار زبان گویشوران اختیار در را اینوساخته ترکیبات و اصطالحات

تحقیق روش و حوزه. 2 هاینامهتعزیه در عامه فرهنگ زبانی عناصر سبکی تحلیل و نقد برای پژوهش این

دوجلدی کتاب نخست، استفاده مورد منابع. است گرفته صورت جنوبی خراسان. است تعزیه مجلس یازده دارای که است( 8999) شاطری مفید تألیف ،عشق اسۀحم تألیف ایرانی جهان در تعزیه فرهنگ جلدی شانزده مجموعه کتاب چهارم جلد دوم، هم دیگر مجلس شش شاطری، مفید مجالس نقل ضمن که است( 8997) پهلوان کیوان که است «جنوبی خراسان خطی یهانامهشبیه»از مجلس دوازده سوم،. است کرده نقل

.است کرده آوریجمع را هاآن زنگویی حسین موردنظر مطالب تحلیل و توصیف از استفاده با و ایکتابخانه شیوة به پژوهش روش فرهنگ زبان نکات تمام و مطالعه و شناسایی تحقیق اصلی منابع ابتدا،. است شده انجام و عناوین اساس بر هاییفیش سپس،. است شده استخراج و شناسایی هاآن در عامه

حسن تألیف ایران، عامۀ ادبیات و زبان کتاب در عامه فرهنگ زبانی موضوعات داشته، وجود حوزه این در که مختلفی منابع و شده بندیطبقه( 8997) ذوالفقاری امکان تا است شده تدوین هایینمونه ذکر با عنوان هر سرانجام،. است شده بررسی .آید فراهم هاآن نقد و لتحلی

تحقیق ضرورت. 3 تاریخی وقایع ترینتلخ از یکی و عامیانه فرهنگ روایی و زبانی عناصر از یکی تعزیه و حماسی شیوة با و است شده سروده محاوره به نزدیک و ساده عامه، زبان به که است

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 3: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

و همکار فربهنام محمد ________________ ...هایتعزیه در عامه فرهنگ زبانی عناصر سبکی تحلیل و نقد

222

رسمی زبان توسعۀ به ها،تعزیه نقل. شودمی داده نمایش خوانی،شبیه قالب در داستانی، بر هاآن زبانی عناصر تحلیل و بررسی رو، این از رساند،می مساعدت آیینی ادبیات و

.آیدمی نظربه ضروری علمی روش یک اساس

تحقیق پیشینۀ. 2 شودمی مربوط دیالمه عصر در (ع)حسین امام هایسوگواری به ایران در تعزیه سابقۀ و ماتم ایام را عاشورا دورة مصری، شیعیان( م973/ ق 963) هلل معزالدین سلطنت طی»

« کردندمی خوانینوحه خود سوگواری هایآیین در و آوردندمی حساببه اندوه (.849: 8967 بکتاش،)

نوشتۀ ایران پیشرو بومی هنر تعزیه کتاب قبیل از مختلفی آثار تعزیه، دربارة تاکنونای در نمادهای اسطوره کتاب ،(8976) حاتمی داوود ترجمۀ پترچلکووسکی،

،ایرانی هاینمایش کتاب ،(8961) همایونی صادق تألیف های مذهبی فارس،سوگواری عناصری جابر تألیف ،مصیبت نمایش تعزیه، کتاب ،(8919) عاشورپور صادق نوشتۀ ستاری جالل نوشتۀ ،ایران در تئاتر و تعزیه اجتماعی هایزمینه کتاب و( 8961) و موسیقی رواج، پیدایش، تاریخ به موجود، آثار بیشتر. است شده فتألی( 8916)

.اندکرده توجه هاآن شناسانۀ سبک تحلیل به کمتر و پرداخته هاتعزیه اجرای و تعزیه» و( 8967) «آن فلسفۀ و تعزیه» قبیل از مقاالتی ،هشدذکر آثار بر افزون علی قلم به «ایران در تئاتر و تعزیه دربارة» بکتاش، مایل قلم به( 8974) «خوانیتعزیه

کوشش به ایران پیشرو بومی هنر تعزیه مقاالتمجموعه ،(8913) بلوکباشی .است شده منتشر( 8967) چلکووسکی بررسی به اثری هیچ تاکنون که دهدمی نشان موجود آثار و نگارندگان هایبررسی گفته،پیش اثر دو در تنها و نپرداخته هاتعزیه در خراسان عامۀ فرهنگ زبانی عناصر .است شده منتشر تعزیه مجلس هجده

تحقیق اصلی پرسش .1 ـ 2 چیست؟ جنوبی خراسان هایتعزیه در عامه فرهنگ زبانی عناصر هایویژگی ترینمهم

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 4: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

فرهنگ و ادبیات عامه دوماهنامة _________________________ 8921آذر و دی ،92، شمـارة 7 سال

222

اصطالح و لغت در تعزیه. 2 ـ 2 ،(ع)حسین امام برای عزا مجلس برپاداشتن کردن، عزاداری معنی، به لغت در تعزیه نوعی به» اصطالح در و( «تعزیه» معین،) است آمده خوانیشبیه و مذهبی نمایش و (ع)حسین امام شهادت و کربال واقعۀ اساس بر که شودمی گفته مذهبی و آیینی نمایش (.88: 8974 بلوکباشی،) «است گرفته شکل ایشان یاوران

تعزیه پیدایش. 3 - 2 مربوط و ابداعی هنری را آن گروهی. دارد جودو متنوعی نظرات تعزیه، پیدایش درباب و هاخوانینوحه ها،گردانی دستۀ در: »اندگفته و دانسته قاجاریه گاه و صفویه عصر به

به نزدیک احتمال به که بود صفویان دورة در صفر و محرم ایام گروهی هایسوگواری پدید و گرفت شکل ریجتدبه مذهبی هایآیین دیگر و مراسم این میان از تعزیه یقین، (.2: 8974 بلوکباشی،) «آمد

:اندگفته و دانسته تعزیه گیریشکل مایۀ را مذهبی و سیاسی هایانگیزه ایعده برای بود مذهبی سرپوش یک همیشه رسالت خاندان از جانبداری حال هر به

ار سرپوش این از استفاده ترینزیرکانه که ایرانیانی عربی ضد سیاسی هاینهضت احساسات برانگیختن و شیعه مذهب کردن رسمی با هنگام آن در. کردند هاصفوی و دادند مردمش و سرزمین این به وحدتی مذهب، سنی عثمانی علیه مردم مذهبی استقالل این هاینتیجه از یکی تعزیه تکامل و پیدایش. خود قلمرو به استقاللی (.881: 8979 بیضایی،) «بود مذهبی و سیاسی

نددانمی اسالم از قبل ایران در نمایشی هایسنت از برگرفته را تعزیه قالب وهیگر از پس که باورند این بر و شمارندمی شیعه مترقی فرهنگ از برگرفته را آن محتوای و

:شد سیاوش هایسوگواری جانشین (ع)حسین امام سوگواری مجالس کربال واقعۀ نیز سیاوش شهادت البته،. بودند خود نمقدسا از شهیدی نیازمند تازه، مؤمنان نجات مبشر مؤمن، مسلمانی نظر در توانستنمی او اما باالست؛ عالم به وابسته خود جای الهی سیاوش و کربالست شهید علی، بن حسین دیگر، آدم این و باشد ـ 2: 8914 مسکوب،) گرفت را سیاوش سوگ جای تعزیه، و واگذاشت او به را18.)

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 5: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

و همکار فربهنام محمد ________________ ...هایتعزیه در عامه فرهنگ زبانی عناصر سبکی تحلیل و نقد

222

جنوبی خراسان هایزیهتع. 2 ـ 2 جنوبی خراسان در تعزیه مجالس رواج و پیدایش محل منبع، از: استان در تعزیه پیشینۀ قاینات مالیاتی ممیز الملک،اعتصام خانلرخان سفرنامۀ. نیست دست در درستی اطالع است منبعی تنها کرده، سفر بیرجند شمسی به 8211 با برابر هجری 8299 سال در که دهدمی خبر بیرجند نواب حسینیۀ و محلی امیران دستگاه در تعزیه مجالس قامۀا از که-می است استان تعزیۀ پیشکسوتان از که اکبری جالل(. 18: تاریخبی الملک،اعتصام)

با را یزدی خوانانتعزیه محرم از قبل( ق8922 - 8219) دوم الملکشوکت امیر: گوید بعد روز هفتاد تا محرم آغاز از یعنی دهه، هفت تا کردمی دعوت الزم امکانات و ابزار یزدی، خوانانتعزیه حضور از پس. بپردازند تعزیه اجرای به شوکتی، حسینیۀ در آن از نمایش در تا شدندمی دعوت نیز محلی مستعد و مندعالقه افراد الملکشوکت دستور به

.یرندبگ یاد را خوانیتعزیه رسم و راه و کنند شرکت هاتعزیه در استان، کنار و گوشه در تعزیه جُنگ هاده و مجلس صدها: تعزیه مجالس وقایع و مقدمات کربال، واقعۀ به مربوط هاتعزیه این از برخی. دارد وجود هاخانواده به مربوط دیگر تعدادی. است شیعه امامان سایر شهادت به مربوط برخی و آن از پس

از ایپاره. است دیگران و (ع)یوسف ایوب، ابراهیم، اسماعیل، چون پیامبرانی زندگی کربال وقایع به نوعی به که اشخاصی زندگانی شرح به است گریز نوعی هم مجالس مرد قانیا، سلطان فروش،طفل مرد نصرانی، وهب مختار، خروج مثل اند،شده مربوط . ... و ختن شاه فرنگی،

تعزیه، هاینسخه ترینقدیم رندگان،نگا میدانی تحقیقات به بنا :هانسخه ویژگی شده نوشته روسی کاغذهای روی که جُنگ این. است گازار در هاشمی خانوادة جُنگ که است سَرخُنگ روستای نسخۀ دیگر. دارد سینه در را هجری 8296 تاریخ است، در و نستعلیق خط به بیشتر هانسخه این. است هجری 8211 آن بردارینسخه تاریخ .شودنمی دیده هاآن در شاعری هیچ نام و است شده نوشته مختلف هایاندازه

در و خوانشبیه نام نخست سطر در. دارد مانندمربع فهرستی تعزیه، مجالس برخی آغاز آن خواندن با را نقشش باید خوانتعزیه که است آمده بیتی اول کلمۀ دوم، سطر نام و است شده بازنویسی هجری 8933 نخست هایدهه در هانسخه برخی. کند

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 6: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

فرهنگ و ادبیات عامه دوماهنامة _________________________ 8921آذر و دی ،92، شمـارة 7 سال

222

سرایانتعزیه پیشکسوتان، برخی گفتۀ به بنا. شودمی دیده آن تاریخ گاه و بردارنسخه .اندداشته نظر خوسفی حسامابن نامۀخاوران به هاتعزیه سرودن در بیرجندی

. هستند بدیعی و معنوی لفظی، صنایع انواع دارای هاتعزیه بیشتر: سبکی هایویژگی پخته، هاآن ابیات از ایپاره ندارند، منسجمی و یکدست ابیاتِ مجالس، این از برخی متفاوت نیز هاآن ابیات وزن و طول و است سست و عامیانه ایپاره و منسجم و روان و نازل گاه و استوار و فخیم کالم گاهی. نیستند یکدست هم ابیات محتوای. است ها،تعزیه این که دهدمی نشان حتواییم و ساختاری هایتفاوت این. است سطحی و دخل مورد بعدی هایبازنویسی در احتماالً و نیست شاعر یک پرداختۀ و ساخته وجود جعفر بن موسی تعزیۀ مثل تعزیه مجالس برخی. است گرفته قرار کاتبان تصرف یک ها،انت تا ابتدا از هاآن ابیات و است شده سروده تاریخی هایواقعیت مطابق که دارد برخی که دهدمی نشان آشکار هایتفاوت این. دارند قبولی قابل انسجام و دستی

.اندبوده عادی مردمان از برخی و هنرمند و دانا افرادی ها،نامهتعزیه سرایندگان واو از استفاده به توانمی مؤجز بسیار طوربه هاتعزیه سبکی هایویژگی دیگر از چو، جای به چه ت، جای به ط عقبی، جای به عقبا مثل همقصور یای جای به معدوله درجولیده ج، به ژ مثل حروف برخی تبدیل می، جای به همی همچون، جای به همچه به شازدلی مثل حروف حذف و بدتر جای به بتّر مثل ت، به د تبدیل ژولیده، جای به

دَر، وَرّ، بَر، مثل یشوندهاپ انواع بردن کاربه و بَربند جای به وَربن، و علی شاهزاده جای .کرد اشاره... و وا

صورت به هاتعزیه برخی. است مستزاد گاه و قطعه گاه مثنوی، هاتعزیه عمدة قالب این از بعضی. شودمی برگزار خوانیچندگانه صورت به برخی و خوانیدوگانه. دارند پاسخ و پرسش حالت بعضی و مفاخره حالت بعضی مناظره، حالت وگوهاگفت واقف، وصیت به بنا و دارد موقوفه ،(ع)جعفر بن موسی تعزیۀ مثل هاتعزیه برخی .شود اجرا باید موقوفه درآمد محل از هرساله

و فرهنگ ادارات تشویق و حمایت با اخیر هایسال در خوشبختانه: خوانانتعزیه هم سنتی خوانانهتعزی کنار در. است کرده پیدا رونق خوانیتعزیه هنر اسالمی، ارشاد ترینبرجسته از. دارند فعالیت استان در ایحرفه خوانتعزیه گروه 99 اکنون

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 7: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

و همکار فربهنام محمد ________________ ...هایتعزیه در عامه فرهنگ زبانی عناصر سبکی تحلیل و نقد

222

از اکبری جالل توانمی اند،رسیده هم کشوری مقامات به که استانی خوانانتعزیه سرخنگ روستای از شاطری مفید و باغستانی حسن محمد بیرجند، بیدسک روستای محمود مهمویی، روستای از روحانی حسن محمد ر،گازا از هاشمی علی درمیان، سرایان، از تیموری شهرقاین، آرین از سرفرازی و اقبالی برادران بشرویه، از روایتی. برد نام را سربیشه برکوه از خزاعی خانوادة و خوسف سیوجان از رضازاده و موسوی به دست خوانانتعزیه خانوادة در و است میراثی مناطق بیشتر در خوانیتعزیه نقش .یابدمی ادامه و شودمی دست

عامه فرهنگ. 2 مردم باورهای و تجربیات ها،دانش از ایمجموعه معنای به عامه فرهنگ یا فولکلور و عامیانه دانش معنی به» را آن برخی. است گرفته شکل ایام طول در که است

(.266 :8972 االمینی،روح) «انددانسته «مردم تودة هایدانستنی گفته و کرده تلقی رسمیغیر فرهنگ را آن عامه، فرهنگ نظرانصاحب از یکی :است

بررسی با نیستند، شناسایی قابل راحتی به رسمی فرهنگ در که مسائلی از بسیاری مطالعۀ گفت باید دلیل، همین به. برد پی هاآن با توانمی عامه، فرهنگ واکاوی و که رسید خواهد کاربردی هاینتیجه به و بود واهدخ ثمربخش آنگاه ای،جامعه هر

1: 8997 ذوالفقاری،) یابد ارتباط نیز غیررسمی فرهنگ به رسمی، فرهنگ بر عالوه (.9 ـ

عامه فرهنگ زبانی عناصر. 1 ـ 2 ها،ارزش باورها، عقاید، از ایمجموعه» را عامه فرهنگ عناصر پژوهشگران، از یکی

سنن، ها،افسانه اساطیر، بازی، و رقص موسیقی، ادبیات، ان،زب رسوم، و آداب هنجارها، عناوین هم برخی و( 88:8992 میمندی، زادةحاجی) دانسته «دستی صنایع شعائر، اردکانی، طباطبایی) اندافزوده هاآن به را هاوچیستان هاالمثلضرب ها،گویش مذهب،8918 :999.)

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 8: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

فرهنگ و ادبیات عامه دوماهنامة _________________________ 8921آذر و دی ،92، شمـارة 7 سال

232

ها،داستان ها،نفرین ها،قسم اورها،ب اصطالحات، ها،المثلضرب دیگر گروهی هم برخی ،(88: 8911 پور،عدالت) محلی لغات ها،دوبیتی ها،الالیی ها،افسانه ها،ترانه

و ( 9: 8992 رفعت،) آورده ردیف آن در را هاچیستان و هامتل ها،حکمت ها،تصنیف ذوالفقاری(. 28: 8919 قدم،م عصمتی) انددانسته مقوله این از هم را هاتمثیل و هااشاره و هابازی ها،جشن رسوم، و آداب ها،عادت باورها،» مجموعۀ شامل را مردم فرهنگ: 8997 ذوالفقاری،) «است دانسته هاچیستان و هامثل ها،ترانه ها،افسانه ها،سرگرمی

83.) نیاورده میان به ذکری مردم فرهنگ زبانی عناصر از عامه، فرهنگ منابع از کدام هیچ را عامه زبان اصلی عناصر که است ایران عامۀ ادبیات و زبان کتاب مؤلف تنها. است کدام هر دربارة و دانسته هاالمثلضرب و کنایات اصطالحات، واژگان، یعنی قسم، چهار(. 914 همان،) است کرده ارائه را هایینمونه و داده توضیحاتی هاآن هایزیرمجموعه و

فرهنگ زبانی عناصر ترینمهم کتاب، این هایبندیتقسیم به توجه با هم ما بنابراین، .کنیممی بررسی است، آمده جنوبی خراسان هایتعزیه در که را مردم

اصطالحات. 2 - 2 یا کشور یا محل یک مردم میان در که هاییواژهگروه یا واژه از است عبارت اصطالح اصطالح،»عبارتی به. رودمی کاربه خاص ناییمع بیان برای و دارد رواج علم یک اهل هم، روی و باشد شده ساخته زبانی عنصر چند یا یک از که است داریمعنی واحد هایتعزیه متون در فراوانی بومی اصطالحات(. 911 همان،) «برساند را واحدی مفهوم .دارند مختلفی مضامین و کاربردها و ساختارها که شودمی دیده خراسان

مثالً رود؛می کاربه خاصی زمان و موقعیت در اصطالحی هر :اصطالحات اربردک دارد، اعالم از او را خود رضایت و بکند دعایی فرزندش حق در بخواهد مادری وقتی. گذشتم ام،کرده تحمل برایت که زحماتی حق از یعنی کردم؛ حاللت را شیرم: گویدمی از: گویدمی مخاطبانش به دهد، خبر کسی گمر یا حادثه وقوع از بخواهد کسی اگر-ناله با همراه گریۀ فالنی، منزل اهالی از یعنی آید؛می شین و شیون صدای فالنی خانۀ

مشغول کسی اگر. دارد میری و مرگ وقوع بر داللت که شودمی شنیده بلند های

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 9: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

و همکار فربهنام محمد ________________ ...هایتعزیه در عامه فرهنگ زبانی عناصر سبکی تحلیل و نقد

231

اگر زد،سا خاطرآزرده را او سخنانش با فردی و باشد دیگری خوردنی یا غذا خوردن را چیز فالن: گویدمی کند، اظهار او سخنان از را خاطرش رنجش میزان بخواهد فرد آن .شد ناگوار و تلخ من بر غذا خوردن یعنی کردی؛ زهرمار من بر

و آداب ها،کالمتکیه باورها، از ایگوشه به اصطالحی هر: اصطالحات مضامین از هاییگوشه و رسوم و آداب خالقی،ا هایارزش فرهنگی، نبایدهای و بایدها رسوم، به «ماتمی» فرهنگی، باورهای به «بالگردان» اصطالح مثالً کند؛می اشاره مردم زندگی تقویم به «میزان ـ سرِمیزو» بومی، رسوم و آداب به «جاخالی» اجتماعی، مراسم

-رکیبت و کلمات اصطالحات، تمام. دارد اشاره دینی پندارهای به «بدآمد» و کشاورزی

رواج استانی گویشوران میان در تلفظ و ترکیب همان با امروزه ها،تعزیه متون های ،«پ» حرف از پهلوان، جای به اختصار، رعایت برای شواهد، ذکر در این از بعد. دارد .کرد خواهیم استفاده ،«ز» از زنگویی جای به و «ش» از شاطری، جای به

ولی دارند؛ متفاوتی ساختارهای ها،زیهتع متون اصطالحات :اصطالحات ساختار مرکب، مشتق مرکب، کلمات صورت به هاآن بیشتر یعنی هستند؛ ایچندواژه بیشتر :اندآمده عطفی ترکیبات یا فعلی عبارت :مشتقــی مـــن ــن و باعـــ بـ ــود ایـ زار کـ

ــرِّ ــان زشــ ــارب ناکســ ــدار یــ نگهــ

.پ( 994)

.است رفته مسکنش و خانه از دلیلی، به که کسی از پرسیاحوال: جاخالی: مرکب بــــرادر بــــا آیــــد ســــوم روز چــــو

ــه ــت بـ ــم جاخالیـ ــان آیـ ــواهر جـ خـ

.پ( 696 )

:مرکب ـ مشتق جـــو کینـــه عنیـــد مـــرد ای بشـــنو

ــا ــویم ت ــرح بگ ــت ش ــو مرگ ــه م ــو ب م

.پ( 913)

: فعلی عبارت رسـیدی مـن حـرف به دیدی، و آمدیم چون

ناامیــدی و یــاربــی بــرادر ای امــروز

.ز( 292)

: عطفی ترکیبات

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 10: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

فرهنگ و ادبیات عامه دوماهنامة _________________________ 8921آذر و دی ،92، شمـارة 7 سال

232

مـی نـوا و شـور صـد بـه بینـی مـی کـه من

آیمــدم ــزد هده ــلیمان ن ــبا ز س ــی س ــمم آی

.(ز89)

: اصطالحات انواع .دوباره مجدد، :نو سرِ از جهــان در ســازم صدشــکر خــدا ای

ــر از ــو س ــده ن ــر آم ــم ب ــان و جس ج

.(ز16 )

. شتران قافلۀ حرکت هنگام :اُشترخیزو

مِرَسَـــــه کَـــــی یزوســـــرِم

ــتُر ــزو آشـ ــی خیـ ــه کَـ مِرَسَـ

.(پ 438)

. بیشتر و سوم نوبت مجدد،: نو از باز

ــایی نامــــه صــــاحب ای اال کجــ

صــدایی یــک نــو از بــاز بــرآور

.(پ 181)

. نیست صالح به کار انجام: آمد بد

آمـد بد دو هر که نمودم استخاره دو

ــه ــر ک ــرگنهکار و خی ــواره را ش ــنم س ک

.(پ 189)

.بیوه زن: باعثبیــن ــی م ــ ب ــن و باع ــود ای زار ک

ــرِّ ــان زشــ ــارب ناکســ ــدار یــ نگهــ

.(پ 994 )

. شودمی بال رسیدن مانع آنچه فدایی،: بالگردان

ــا ــی ی ــت عل ــن دس ــان و م ــو دام ت

تــــو بالگــــردان گــــردم علــــی یــــا

.(پ 181)

. شد مواجه کسی ادعای صحت با :رسید کسی حرف به

.برد پی کسی سخن تواقعی به من رسـیدی حرف به دیدی، و آمدیم چون

ــروز ــرادر، ای ام ــی ب ــارب ــا و ی ــدین امی

.(ز 292)

. برکسی چیزی یا زندگی خوشی و لذت کردن تلخ. الف: کرد حرام

.کردن نابود و ناقص. ب

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 11: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

و همکار فربهنام محمد ________________ ...هایتعزیه در عامه فرهنگ زبانی عناصر سبکی تحلیل و نقد

233

ــه خــدا ــر ب ــو قنب ــدگی ت ــد حــرام زن کن

کنـد تمـام مـرا عمـر تـو پـای خـا به

.(پ 693)

. شکستهدل :نیم دو لد

ــین ــور از حسـ ــدا جـ ــیمم دو دل اعـ نـ

یتـــیمم برادرجـــان ســـر بـــر بـــزن

.(پ 69 )

. نداد اجازه دلم. نشدم راضی :نیامد دل

نمـــایم بیـــدارش کـــه نایـــد دلـــم

ــیلی روم ــزارش ز ســـ ــایم گلـــ نمـــ

.(ز 99)

.نیست صالح به نظر مورد کار انجام :ندهد راه کــنم خارهاســت راه ایــن رفــتن بــرای

کـنم چـاره چـه خـدا ای ندهـد راه اگر

.(ش 41/ 8 )

. جمعی شادی و غوغا :شین و شور

ــپاه علمــــدار ای حســــین دیــــن ســ

شــین و شــور بــر نگــر و بیــدار تــو شــو

(ز.74)

سینه گه اندازد، مهد از/ خوبان شه ای قراری گرددنمی اصغر. همیشه مثل: قراری بخراشد

.(پ 441)

.داماد تازه :نوکدخدا حناسـت در پـایش و دست جوانی یک

ســـتنوکدخدا قاســـم جـــان،آن جـــدّه

.(پ 691)

اصطالحات شناسیگونه. 2 در خاص مفهوم بیان برای و خاص شرایط در که است داریمعنی واحد اصطالح، ها،نفرین شامل» اصطالحات .روندمی کاربه یکسانی مفهوم با استان، مختلف مناطق و القاب ارتباطی، هایکارگفت ها،متلک تهدیدها، سوگندها، دعاها، ها،تعارف ها،امدشن

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 12: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

فرهنگ و ادبیات عامه دوماهنامة _________________________ 8921آذر و دی ،92، شمـارة 7 سال

232

هاچاووشی و هاالالیی ها،صوتسر نگارندگان، نظر به(. 911 همان،) «باشدمی عناوین .داد قرار مقوله این در توانمی نیز را

اظهار با مراهه( 919 همان،) آلودخشم واکنشی از است عبارت نفرین،: هانفرین .ذکر و تنفر

قبیل، از متفاوتی هایانگیزه تواندمی نفرین. شودمی بیان کسی حق در بد دعای. باشد داشته گوینده ناتوانی و عجز یا زندگی تنگناهای منفی، هایرقابت کینه، تنفر،

و شودمی آغاز الهی، با گاهی که است دعایی هایجمله ها،تعزیه هاینفرین ساختار .یابدمی خاتمه کند و شود باد، دعایی افعال با بیشتر

بال، نزول گرفتاری، سختی، درخواست عموماً هانفرین مضمون: هانفرین مضمون :است شوندهنفرین از نعمتی سلب یا نیستی و مرگ

:تنگدستی درخواستــاه آب و نـــان حـــرام بـــادت بارگـ

بـــــدلجام نـــــابخردان شـــــما بـــــر

.(پ 913) :مرگ بنشـیند عـزات انـدر مادرت که وبر

بنشـیند بـرات از روز و شـب ماتمت به

.(ز 28 ) :بد عاقبت

دغـا لعـین ای رویـت کنـد سیاه خدا

ــیاه ــزد شــوی روی س ــرا حضــرت ن زه

.پ( 994) :تندرستی نقصانــی ــردد کــــور الهــ چشــــمهایم گــ

ــی ــک الهــ ــردد خشــ ــتهایم گــ دســ

.(ش 42/ 8) :نعمت زوال ســــــتمگر ای دابــــــا الل زبانــــــت

ــا ــردی جف ــه ک ــن ب ــان ای ــر مهم سراس

.(پ 119 ) :خدا لعن

مردمـان نـزد بـه افشـا تو راز نسازم من

ــت ــر حــق لعن ــو ب ــین ای ت ــی لع ــاب حی

.(ز 866)

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 13: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

و همکار فربهنام محمد ________________ ...هایتعزیه در عامه فرهنگ زبانی عناصر سبکی تحلیل و نقد

232

هایدرخواست شدن آورده بر برای خداوند، درگاه به استغاثه نوعی دعا: دعاها خود، برای نیکی و خیر طلب برای و اولیا زبان از بیشتر دعاها این. است دعاکننده آغاز الهی و خدا واژة دادن قرار منادا با دعاها برخی. است شده بیان نیکان و وابستگان

:شودمی را نعمــان زبــان گــردان خیــر خــدایا

ــده ــو ب ــاقبتی ت ــاب ع ــن ب ــان ای را غریب

.(ش 899/ 2 ) حــــالم بــــه بنمــــا نظــــر خداونــــدا

ــرا ــب چـ ــه امشـ ــدوه بـ ــم و انـ .ماللـ

.(ز 68 ) حســــین جــــد اعــــزاز بــــه الهــــی

ــن ــارم مکـ ــه شرمسـ ــزد بـ ــین نـ حسـ

.(پ 191)

: آمده دعایی افعال با دعاها بعضیــر ــراح اگـ ــانم جـ ــد را جـ ــاد کنـ شـ

بینـــــاد خیـــــر جـــــوانی از الهـــــی

.(ش 899/ 2)ــان حســین ــان ج ــن ،ج ــادا م ــدایت ب ف

ــه ــان ب ــن ج ــورد م ــک خ ــت این بالی

. (پ 616)

اهم. دهدمی نشان را آن کاربرد و گوینده غرض دعاها، مایۀ درون :ادعاه کاربرد :از اندعبارت هاآن

:عاقبت حسن طلب بینــــی خیــــر کــــه بــــرو مشــــکور

ــر در ــو حشــ ــاودان تــ ــینی جــ نشــ

.(ش 47/ 8)

:عمر طلب بیــــنم قــــدت شــــو روان دم یــــک

نبیــــنم مرگــــت نوجــــوانی، تــــو

.(پ 129)

:مادر رضایت طلب کنـد حـالل مـادرت را تـو هکـ بـرو برو

کنــد جمــال ایــن ســیل دل، تســلی پــی

.(ز 99)

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 14: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

فرهنگ و ادبیات عامه دوماهنامة _________________________ 8921آذر و دی ،92، شمـارة 7 سال

232

:فداکاری و محبت اظهارــن جــان جــان حســین ــادا م ــدایت ب ف

ــه ــان ب ــن ج ــورد م ــک خ ــت این بالی

.(پ 616 )

:تهدید و گزاریسپاســر ــه اگ ــاری ب ــا ی ــدی م ــزا آم اهللج

اهللرسـول و دانـی مـی تـو جنـگ، به اگر

.(ز 28)

: خدا نصرت لبط باشـد یـاورت و یـار خـدا کـه بـرو برو

باشـــد ســـرت بـــر اهلل ســـایۀ همیشـــه

.(پ 189)

یا و افراد یا فرد به مذموم صفتی یا نام دادن نسبت و ناسزاگویی دشنام،: هادشنام و تند که اند مواردی جز به ها،تعزیه دشنام. است دهندهدشنام نظر مورد قبیلۀ و قوم کافر دین،بی لعین، مردود، ملعون، قبیل از کلی هاییصفت انتساب بیشتر ست،ا گزنده منفی نگاه نوع از و است مردم فرهنگ فکری هایویژگی از که است مقابل طرف به...و منتقل را سنگینی روانی و منفی بار و گویدمی سخن کربال دشت اشقیای به هاآن :دارد مختلفی ایمحتواه ها،دشنام مایۀدرون. نمایدمی

: بددینی نسبتــرا ــو بکــش م ــا ت ــافر ای ــین ک ــرار لع ش

ــرا ــو بکــش م ــا ت ــافر ای ــدار ســگ ک غ

.(ش 62/ 8)

:حیوانی نسبت نمـا خـواب بخـور نـان ،لعـین مـردود سگ

را جــان بســپاری امشــب کــه امیــد دارم

.(ش 17/ 8 )

:ستمگری نسبت پــروابــی لعــین ای بگــو شــمر بــه بــرو

ــه مکــن ــی آل ب ــدر ایــن عل ــو ق ــا ت جف

.(ز 294 )

:ملعونی نسبت ابتــــر ملعــــون حــــار ای بیــــا

ــده ــک بـ ــره یـ ــی قطـ ــتمگر ای آبـ سـ

.(ش 62/ 8 )

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 15: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

و همکار فربهنام محمد ________________ ...هایتعزیه در عامه فرهنگ زبانی عناصر سبکی تحلیل و نقد

232

:ایقبیله منفی هاینسبت بیـــــدادگر شـــــوم فرقـــــۀ ایـــــا

ــرون ــه بــ ــن از رفتــ ــر دیــ خیرالبشــ

.(ز 87 )

: عمرسعد به حرخطاب :ناموسی نسبتــرو ــه ب ــک ب ــا ظــالم ای طــرف ی ادهززن

ــه ــته ک ــش گش ــت دوزخ آت ــاده برای آم

.(پ 197)

است دینی مقدسات از یکی به کسی دادن قسم یا خوردن قسم سوگند،: سوگندها اولیای نام ذکر با بیشتر خوردن قسم. کنند رد را باطلی یا اثبات را حقی وسیله این به تا

و معصومین خدا، نام ذکر هب بیشتر ها،تعزیه سوگند. افتدمی اتفاق مقدس اماکن یا دینی :است شده یاد هاآن حق

:پیغمبر و خدا حق پیغمبــر حــق بــه و خــدا حــق بــه قســم

محشـر در سوار گردم تو پشت به من که

.(پ 693)

:فاطمه حقــوار ــدایا بزرگـ ــه خـ ــق بـ ــر حـ پیغمبـ

محشــر عرصــۀ خــاتون فاطمــه حــق بــه

.(پ 698)

:تن و جان مکـن فغـان گممـر ز که من مرگ به بابا

ــه آه از ــر رخن ــر ب ــیعیان جگ ــن ش مک

.(ز 42)

:خدا محض بیــان کــن نســب و اصــل خــدا محــ

ــاش ــو ف ــتی بگ ــتۀ ای کیس جــان خس

.(پ 416)

:خدا نامــی ــه رومنم ــدا ب ــه و خ ــق ب ــر ح پیغمب

ــی ــش ز رومنم ــه درگه ــای ب ــر ج دگ

.(پ629 )

:قرآن حرمت قــرآن حرمــت بــه محمــد حــق بــه دگـر

داران تعزیـــت گنـــاه و جـــرم شبـــبخ

.(پ 698)

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 16: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

فرهنگ و ادبیات عامه دوماهنامة _________________________ 8921آذر و دی ،92، شمـارة 7 سال

232

:(ع)علی نامــه ــایم بـ ــی آقـ ــلطان علـ ــر سـ محشـ

ــواهم ــت نخ ــس را گوش ــه و داد پ زر ن

.(پ 689 )

این. است داده انجام مطلوبی کار که است کسی ستایش تحسین، :تأییدها و تحسین و تحسین رایب که الفاظی ترینمهم. شودمی بیضایی تأیید تحسین الفاظ گفتن با امر سوگندها مضمون. است اهللبار و اهللتبار مرحبا، آمده، مکرر هاتعزیه در تأیید منتقل مخاطب به را مثبتی معنایی بار غنی، ایمایهدرون با که هاستنیکی ستایش :افزایدمی او ذوق و شوق بر و کندمی

:مرحباــا ــرد ای مرحب ــوان ف ــت ای ــا محب مرحب

ــا ــا بلبــل ای مرحب ــا محبــت ب مرحب

.(ز 48)

:اهللتبارکــار ــن اهلل فتبـــ ــالقین احســـ الخـــ

آیــین چــه و اســت کــار چــه کــین

.(ز 46)

:اهللبارکــم ــد معلـــ ــم درس و آمـــ داد غمـــ

ــزاد، ــار مریــ ــا ،اهللبــ ــم مرحبــ . غــ

.(ش 91/ 8)

ارتباطی هایکارگفت. 2 در»و شودمی شنیده و گفته راداف میان بازدید و دید هنگام که است اصطالحاتی منظور (.997 همان،) «شودمی بدل و رد زبان اهل بین ارتباطی مختلف هایموقعیت : اکبرعلی علیک و سالم الســــالم خوبــــان شــــاه ای الســــالم

ــالم ــۀ ای الســ ــان مایــ ــالم جــ الســ

:(ع)حسین امامــک ــل ای علی ــزار گ ــوانی گل ــن ارغ م

ــک ــر ای علی ــل ثم ــدگانی نخ ــن زن م

.(ز 98)

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 17: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

و همکار فربهنام محمد ________________ ...هایتعزیه در عامه فرهنگ زبانی عناصر سبکی تحلیل و نقد

232

:جواب و پرسش بینم؟ افسرده چنین حالت چرا: قیس سلطان

شنیدم دشمن از طعنه من بس ز: (ع)حسین امام .(ز 13)

:اکبرعلی خداحافظی خـــداحافظ خـــدا، رســـول مخـــدرات

ظخـداحاف مـاجرا ایـن در نشتسـه غم به

.(ز 91)

:لیالامــرو جانـــت همـــراه خـــدا مـــادر بـ

ــد ــا محمـ ــی بـ ــت علـ ــ و پشـ ت پناهـ

.(ز 91)

از و شناسندمی را همدیگر شهر، یک یا محل یک مردم عامۀ :عناوین و القاب با را همدیگر راحتی به دلیل همین به. دارند خبر یکدیگر خانوادگی و فردی اوصاف. زنندمی صدا است، افراد آن اوصاف کنندةبیان که نامناسب یا مناسب القاب و عناوین را همدیگر هاآن با دیگران یا اولیا که مثبتی القاب: است نوع چند هاتعزیه القاب و اندداده نسبت اشقیا به اشقیا یا اولیا که منفی القاب دوم، دستۀ. اندداده قرار مخاطب .است شده داده نسبت مختلف اشیای، یا اشخاص به که القابی سوم،

:(ع)حسین امام به خطاب مشکورــتی ــاب ای کیســ ــه آفتــ ــاب مــ نقــ

آفتـــاب پنهـــان گردیـــده رخـــت کـــز

.(پ 181)

:حارث به خطاب مسلم طفالن ابتــــر ملعــــون حــــار ای بیــــا

ــده ــگ بـ ــره یـ ــی قطـ ــتمگر ای آبـ سـ

.(ش 62/ 8)

:لعیا به جبرئیل بهشــت بــا لعبــت ،سرشــت نیکــو حــوری

سرشـت صـبوحی جام آینه، کف به گیر

.(پ 736)

-شبه و هاجمله ها،واژه به راسانخ بومی اصطالح در سرصوت: هاسرصوت

ماتم خوانی،مولودی ـ خوانیهلوکه مجالس در یا کار هنگام که شودمی گفته هاییجمله

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 18: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

فرهنگ و ادبیات عامه دوماهنامة _________________________ 8921آذر و دی ،92، شمـارة 7 سال

222

تکرار خوان،تعزیه با همراهی عنوانبه و بندترجیع مانند حاظران طرف از شادی و .دارد مجلس همان با متناسب و خاص محتوایی سرصوت، هر. شودمی

علی یا بگو ناتوانی اگر :خوانهتعزی واژۀ

یاعلی: مردم علی یا بگو جانیخسته اگر: ــــــــــــــــ

. یاعلی: ــــــــ. بال میان بیفتد گر تنت: ــــــــــــــ

.یاعلی: ــــــــــ علی یا بگو بلندتر و نترس: ــــــــــــــ

یاعلی: ـــــــــــ .(ش 838/ 2)

است وداع شب امشب: خوانتعزیه فعلبی جملۀ

غریبی از فریاد: مردم است نزاع پی دشمن: ـــــــــــ

.(ز 64 )غریبی از فریاد: ـــــ بیایید هاشمبنی جوانان: خوانتعزیه

واویال صد واویال: مردم رسانید خیمه در بر را علی: ـــــــــــ

.(پ 114) واویال صد واویال: ـــــــ

اسیری اندر رود زینب اگر آه: خوانتعزیه جملۀشبه

هَی بیداد هَی، داد: مردم گردد خوار سکینه اگر آه: ـــــــــــــــــــــــ

.(پ 621) هَی بیداد هَی، داد: ـــــــ

هاالالیی. 1 - 2 کردن الال و است خواب معنی به کودکانه، زبان در الال خراسان، مردم فرهنگ در

خواب تا شوندمی زمزمه مادرانه آهنگ با همیشه هاالالیی. او خوابانیدن یعنی کودکی

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 19: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

و همکار فربهنام محمد ________________ ...هایتعزیه در عامه فرهنگ زبانی عناصر سبکی تحلیل و نقد

221

قبیل از مادرانه آرزوهای بیان ،هاتعزیه هایهاییالالیی محتوای. باشد ترشیرین کود میدان، به رفتن از قبل اکبر،علی که هنگامی. است فرزند بیشتر دیدار و نوزاد دادن شیر را او بار آخرین تا آمده کنارش اکبرعلی مادر لیال،ام است، خوابیده بار آخرین برای :گوید می او به خطاب رو، این از. کند درددل او با و ببیند

پیــــرهن گــــل یوســــف یال لــــالی

ــالی ــوان الی لـ ــوش نوجـ ــخن خـ سـ

ــالی ــر الی لـــ ــزین و زار اکبـــ حـــ

مـــن آرام ای دم یـــک بیـــدار بشـــو

.(ز 43 )

. ندارند ثابتی شکل خراسانی، هایتعزیه متون هایالالیی ساختار: هاالالیی ساختار :است یکسان یمثنو مثل هاآن قافیۀ و آمده دوبیتی قالب در گاه و بیتیتک شکل به گاه

:بیتیتک الی الی صــــــــــغیرم اصــــــــــغر

ــاخورده ــیرم نـــــــ الی الی شـــــــ

.(پ 619) :دوبیتی

مــــــــــــن اصغرصــــــــــــغیر ای

ــل ای ــی طفـــ ــیربـــ ــن تقصـــ مـــ

ــورده دیشـــــب ــیر نخـــ ــن شـــ مـــ

ــالی ــالی الی، الی لــــــ الی لــــــ

.(پ 663)

هاچاووشی. 2 - 2 و صداخوش افراد که است ابیاتی خراسان، مردم فرهنگ اصطالح در چاووشی زوّار و حجاج بدرقۀ یا استقبال شبانه، هایروضه اعالن برای ذوق،خوش جارچیان حضور مردم تا خوانندمی سوگواری ایام در مذهبی هایهیئت حرکت مقدسه، اماکن میانۀ در خوانیچاووش مراسم، این از جدای و استثایی موارد از یکی. رسانند همبه

امام کاروان ورود هنگام و حر شهادت مجلس له،ازجم خوانیشبیه مراسم بعضی :گویدمی چاووشی که کربالست صحرای به (ع)حسینــر ــه هـ ــوس دارد کـ ــرببال هـ ــم کـ اهللبسـ

اهللبســم مــا همراهــی ســر دارد کــه هــر

اسـت بـاختن جان و سرافرازی میل را که هر

اهللبســـم خــدا شــیر پســر رکــاب در

.(پ 198)

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 20: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

فرهنگ و ادبیات عامه دوماهنامة _________________________ 8921آذر و دی ،92، شمـارة 7 سال

222

عنوانبه پیشخوان فرد کربال، به (ع) حسین امام کاروان ورود تعزیۀ مجلس در :خواندمی چاووش

ــوالی ای ــار فصــل موســم م کربالســت به

کربالسـت زاراللـه در سـفر و سیر موقع

زمـان هر گوید و اعالم جرس بانگ کندمی

ــاروان ــق ک ــار راه در عش ــت دی کربالس

بـود ریحـان و اللـه هوای سر در را که هر

کربالسـت گـذار و گشت هنگامۀ بیا گو

ــان شــاه و آزادگــان ســرور حســین مظلوم

کربالسـت رهسـپار اکنون کعبه حریم از

.(ز82 ) دلنشین آواز با که کربالست واقعۀ به اشاره در مطالبی ها،چاووشی عموم مضمون به را مردم و کند تجدید هادل در را کربال واقعۀ خاطرات تا شودمی خوانده جارچیان دارند شباهت قطعه به عموماً قالب، نظر از هاچاووشی. ببرد کربال زوّار بدرقۀ یا استقبال

.اندنامشخص هاآن ابیات تعداد و مثنوی مثل هاآن قافیۀ و

افعال. 2 ثبت خود رایج و بومی شکل همان با که شودمی دیده هاتعزیه ابیات در زیادی افعال در توانمی را افعال این ساختمان. روندمی کاربه صورت انهم به هم امروزه و اندشده :کرد بندیطبقه فعلی گروه و پیشوندی مرکب، ساده، گروه چهار

. خزید: ساده رســــــــیدُم شــــــــاذلی بــــــــه

مخزیــــــــدُ مــــــــزار کُــــــــنج

.(ر 918) . کند سَیل :مرکب

کنـد حـالل را تـو مـادرت کـه بـرو برو

ــیل دل، تســلی پــی کنــد جمــال ایــن سَ

.(ز 99 )

. وَادار :پیشوندی

ــرا ــوی مـــ ــندوق آن پهلـــ وادار صـــ

تبـــدار محـــزون مـــادر ای چشـــم بـــه

.(ش 67/ 2)

. آیدمی نظربه :فعلی گروه نظــر بـه آیــدم خرگـاهی و خیمـه دور ز

لشـکر از فوجی خیمه این دیگر سمت ز

ز( 87 )

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 21: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

و همکار فربهنام محمد ________________ ...هایتعزیه در عامه فرهنگ زبانی عناصر سبکی تحلیل و نقد

223

918) وَرکَن ر(، 918) ربندوَ پ(، 672) اُفتاد ور ز(، 816 درید) بر: دیگر هاینمونه شد دما بی ز (، 21 خورد) ورگوش (، 831/ 2) کاهید خورد، رَم ز(، 816) افتاد در ر(، .ش( 17/ )8 بشور و پ( 187) واماند پ(، 186) کرد نم ز(، 71)

واژگان. 2 و فرهنگ هایشاخصه ترینمهم از یکی زبانی، هاینشانه از ای مجموعه عنوانبه زبان هایگویش حفظ طریق از جنوبی خراسان مردم. آیدمی شماربه مختلف اقوام هویت .دهند نشان را خود فرهنگی و زبانی وضعیت اندتوانسته ها،آن کاربرد و خود

زبان و نزدیک مردم زبان به را هاتعزیه کلی بافت بومی، هایواژه کاربرد کثرت بسیاری هایواژه خراسانی، هایهتعزی در. است کرده خارج دستی یک از را آن رسمی هاتعزیه متون تنظیم در را بومی نویسانتعزیه پای رد و زبانی اصالت که دارد وجود از یکی شاید. شودمی دیده وفوربه مردم محاورات در هنوز هاواژه این. دهدمی نشان در هازیهتع متن که باشد این امروز، مردم میان در هاتعزیه واژگان بودن زنده علل :از اندها عبارتواژه این نمونۀ. باشد شده سروده یا بازنویسی اخیر هایدهه و هاسده

. نزدِ کنارِ، :بَرــا ــم ایـ ــا، معلـ ــومنظر ای دانـ نکـ

ــم ــا مرخصـ ــا بنمـ ــرِ روم تـ ــادر بـ مـ

.پ( 198 )

.امیدنا شکسته،دل :دماغبی

شـدی دا شکسـتۀ دل چمنـی بلبـل تـو

ــا ز ندیــده خطــا شــدی دمــا بــی سعب

.ز( 71)

.کجاوه محمل، :پَالکی

ــالَکی ــاپَــــــ ــن رَه هــــــ وَربَــــــ

کـــــــن وَر رَه غـــــــم ریشـــــــۀ

.پ( 438 )

. جو نان :جوینــرج ــو خ ــوین باشــد ت روســیاه ای ج

بـود روغـن بـا کـه اعـال صـدر برنج نه

.پ( 122 )

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 22: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

فرهنگ و ادبیات عامه دوماهنامة _________________________ 8921آذر و دی ،92، شمـارة 7 سال

222

.خود :خاد کُـــــنُم وا ره دل عقـــــدة

ــاد درد ــنُم دوا ره خــــ کُــــ

.پ( 438 )

. نیکو خوش، :خاشــیَیَۀ أؤ ــارش ســایۀ ـــ سَ چن

ــمۀ ــاش چشـ ــوارش خـ گـ

.پ( 438)

(: xod) خُدــراه ــدَ. همــ ــرِم مخُــ ــه بِــ ــه نــ یَکــ

ــــــــــــه دیِ مُعـــــــــــــتَکِفِم لَکَـّ

.ر( 919) .هستم معتکف مکان این در تنها، نه برویم هم با

. خورا :خرج ننگ و نامسگ بی ای جوابت در گویم چه من

.گوسـفند ماسـت نه شلغم، بود دبای تو خرج

.ش( 17/ 8 )

بزرگ و خورد از بوسفیان کام بر جهان شد. کوچک خیلی (:xurd) خورد

آمده عزت برج بر همه بختت کوکب ز( . 97)

. بیرون :در به/ دَر بـه در اسـت سـتاده زن یـک کـه امیر بدان

سـر بـر چرخ جور ز تحیر دست دو زند

(.پ 661 )

.دُم دنباله، :دُمبُل پنیـــر و ماســـت دگـــر و قنـــد آب

. باریـــک دَمبَـــل کمرگَنـــدة خیـــاران از

.ش(17/ 8)

.گیرندمی گوسفد کَرَة از سنتی شیوة به که روغنی :زرد روغنــد ــتم چن ــواهم زن گف ــان نخ ــت ن ماس

هستش انگور شیرة خانه، به زردم روغن

ش(. 16 / 8 ) . تماشا: سَیل

کنـد حـالل مـادرت را تـو کـه بـرو برو

کنــد جمــال ایــن ســیل دل، تســلی پــی

.ز( 99 )

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 23: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

و همکار فربهنام محمد ________________ ...هایتعزیه در عامه فرهنگ زبانی عناصر سبکی تحلیل و نقد

222

. معامله (:sowda) سَودا

حیـا بی لعین ای من بر تو کن خواهی چه هر

مـن آبای با تو یسودا هست محشر روز

.ز( 812 )

. جمجمه :سر کاسۀ ماسـت بـا دارانتعزیـه همـۀ چشم اشک

سـر کاسۀ را همه بجوشد که محشر روز

.پ( 164)

. زلف :کاکُل

تکاکلـ فـدای بـادا مـن جـان خـواهر، جان

سـنبلت چـون کاکـل فدای بادا من جان

.ز( 91 )

:کدخدا کوهسار اندر افعی چون شمشیر ای حال

غار یال بابت چه از نمودی پنهان را خویش

شـد کدخـدا قاسـم کـه را نی بزن. داماد

ــی ــۀ عروسـ ــم خانـ ــزا قاسـ ــد عـ شـ

.پ( 186 )

.بشویند را موها آن با که گلی :سرشور گِلِ

مــن بــر کــن حاضــر سرشــور گــل

مـن سـرت قربـان بـه گِـل، خـواهی چه

.ش( 11/ 2 )

. میان درون، :ال

کوهسار اندر افعی چون شمشیر ای حال

غار یال بابت چه از نمودی پنهان را خویش

(.پ 291 )

(: lakka) لَکَّه

هیَکَّ نه بِرِم دَمخُ. محل کمکان،

لَکَّه دیِ مُعتَکِفِم

.ر( 919 )

. نشسته :نَاشور

هست ناشور تو ظرف حوالی، در جاری آب

هست منظور تو را من، گویم آنچه ضعیفه، ای

.پ( 122 )

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 24: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

فرهنگ و ادبیات عامه دوماهنامة _________________________ 8921آذر و دی ،92، شمـارة 7 سال

222

کردند؛ کور را فالنی نُقص: گویندمی مثالً است؛ بسامد پر و گویشی. شادی :نُقص .ساختند تلخ را او شادی یعنی بگو مضمونش نامه، در تو به بنوشته چه گو

یزید نقصان و نَقص از شود نقصان ما نُقص

.پ( 694 )

برخیز، = وَخی. ر( 918) شَازدلی به بِرِم وَخی/ نَالی وَر نشینُم کَی تا. تُشک :نَالی .علی شاهزاده= شازدلی

عامیانه کنایات. 83 بیشتر ولی کند؛می داللت خاص معنایی بر آن رظاه که است عبارتی یا کلمه کنایه، به. است مخاطب به آن مجازی و غیرحقیقی معنای انتقال آن، از گویند هدف اوقات بتوان حقیقت بر هم که کند معنایی بر داللت که است ایکلمه هر» کنایه دیگر، عبارت (.999 همان،) «مجاز بر هم و کرد حمل

جنوبی خراسان رایج هاینامهتعزیه در مردم فرهنگ رعناص ترینپربسامد از کنایات از هاآن مصادیق و مفاهیم که است این ها،تعزیه در هاآن کاربرد کثرت دلیل. است هاآن در معنایی و زبانی تباعد هیچ و است شده برگرفته مردم پنداری و گفتاری سفرة آشنایند؛ هاآن معنایی ربا دریافت و موقعیتی کاربرد با مردم عموم و ندارد وجود زبانی، عنصر این از استفاده با اندکوشیده هانامهتعزیه ناقالن و سرایندگان درنتیجه بار بیشترین عبارات، ترینکوتاه قالب در و کنند ترنزدیک مردم به را خود کالمی ارتباط .دهند انتقال آنان به را معنایی که کرد ادعا توانمی ها،تعزیه متن بومی یباال حجم و زبانی صبغۀ و بافت اساس بر دخالت هاتعزیه بازنویسی یا آفرینش در ایمنطقه و بومی سرایندگان ذوق قطع، طوربه

و ایمحاوره هایواژه از متشکل ساختاری ها،کنایه بیشتر. است داشته مؤثر روشن مفهوم اال،ب معنایی بار دارای و دارند اجتماعی و اخالقی فرهنگی، هایزمینهپیش :هاستنمونه آن از. است جاری مردم زبان در و زنده کنایات این تمام. هستند رسا و

.کردن شرکت کسی شادی مجلس در از کنایه ،چیدن را کسی شادیِ انار ندیدم اششادی که حیف صد

نچیدم اششادی شب نار

ز( 91 )

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 25: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

و همکار فربهنام محمد ________________ ...هایتعزیه در عامه فرهنگ زبانی عناصر سبکی تحلیل و نقد

222

دیدن با فردی هاینشانه و اوصاف شدن تداعی از کنایه آمدن، کسی از کسی بوی .دیگر فردی اکبرعلی ای جانم، و دل کباب مکن

پیغمبر بوی تو، روی گُل از آید که جهنم

.ز( 97 )

کسی حق در ستمی و ظلم یا شدن مرتکب خالفی کار از کنایه خریدن، را جهنم .کردن رسیدی دل کام به غافل ای تو

خریدی خود برای را جهنم

.(ز 897 )

.کسی گذشتۀ اندوه و غم کردن تازه کردن، خاطررنجیده از کنایه نهادن، داغ کنی؟می گریه چرا نرفته حسین بابم

نهیمی دا اکبرخود دا روی بر

ز( 43 )

.حالیبی و سستی غلبۀ از کنایه ،رفتن ضعف از دل داور حی ای رفت ضعف از دلم

دیگر دهر در زندگی نخواهم

پ( 683 )

.کسی بر لذتی یا خوردنی ساختن ناگوار و تلخ از کنایه ،لقمه کردن زهر را زبان نیش مزن جراره عقرب ای

را نان لقمۀ مکن زهر من دل این بر

ش(17/ 8)

.ازدحام و هیاهو ایجاد از کنایه ،افکندن شین و شور غلغله و شین و شور کوفه شهر در افکنم

هادروازه سر بر من نام نویسند تا

پ( 991)

طور به جایی کردن تر . شدن دور ایصحنه از ناگهان از کنایه شدن، هوا مرغ .غیرمنتظره برهد بال کزین ندارد فرار ره

برود هوا ره از شود مر که مگر

.ز(26 )

کردن جسارت کسی ناموس به از کنایه بردن، را کسی مادر نام هریارش ای مادرم نام بردمی کسی گر

آبدار تیغ ز کردممی چا را پیکرش

.ز( 22 )

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 26: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

فرهنگ و ادبیات عامه دوماهنامة _________________________ 8921آذر و دی ،92، شمـارة 7 سال

222

.جایی در جمعیت ازدحام و اجتماع از کنایه ،شدن محشر هنگامۀ شده محشر هنگامۀ کربال الها بار

شده لشکر از پر عالم نفر، یک قتل بهر

ز( 99)

هاالمثلضرب. 11 نسل به نسلی از که هستند امهع فرهنگ زبان عناصر هایزیرمجموعه ترینمهم از هامثل

عوام دانش و اجتماعی و فردی هایارزش بیان برای امثال، این. است شده دیگر منتقل .رودمی کاربه مختلف هایحوزه در

هاالمثلضرب مضامین. 1 ـ 11 و اعتقادات باورها، ها،آیین اجتماعی، مسائل به ها،تعزیه متون هایمثل مضمون

فرهنگی، گنجینۀ از هاییگوشه با را خواننده و دارد اشاره ردمم فرهنگ موضوعات هامثل کاربرد. کندمی آشنا گویشوران اندرزهای و پند اخالقی، مبانی ها،تجربه ها،عبرت .است گذاشته سزاییب تأثیر ها،تعزیه متون شدن تردلنشین و گفتاری هایجاذبه بر

هاالمثلضرب ساختار. 2 ـ 11 دسته دو به توانمی ساخت، نظر از است، آمده هاتعزیه متون در که را هاییالمثلضرب :کرد تقسیم

مضمون نقلبه بیشتر گوینده و اندبیت یک خالصۀ که هستند هاییمثل اول دستۀ دستۀ. است آورده کالمش در تغییراتی با را مثل آن از بخشی بعد، و داشته توجه هاآن مقصودشان بیان برای را آن کامل قالب هاتعزیه سرایندگان که هستند هاییمثل دوم برخی و بومی رایج هایمثل دارند، جمله قالب که امثال این از بخشی. اندگرفته کاربه

:اول دستۀ هاینمونه. است متداول زبانان فارسی میان در که هستند سایر امثال از دیگر، .آمد باز جو به رفته آب ـ

بگو را بادپیما تپرسآتش دشمن

جو به بازآمد رفته آب که کن سر بر خا

.پ( 671)

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 27: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

و همکار فربهنام محمد ________________ ...هایتعزیه در عامه فرهنگ زبانی عناصر سبکی تحلیل و نقد

222

.رودمی کاربه گردد،برنمی جو به رفته آب: صورت به مردم، میان در مثل این :است پریده بام روی عمر آفتاب ـ بام روی است پریده عمر آفتاب ببین

است مضطرب و زار سان چه که عاشقت باب در

. پ( 494 )

کاربه رسیده، بام لب به عمر آفتاب: صورت به آن، اول مصراع رسمی زبان در .رودمی

:شد آب غصه از مَلِک دل ـ شد آب غصه از ملک دل حوریان ای

شد کباب دل انتظارعلی در زهرا

. ش( 61/ 2 )

غصه از صاحبش دل شود گاو تا گوساله: است شده گرفته مثل این از آن اصل که .ودش آب

بپرد: هوا ره از شود، مرغ ـ برهد بال کزین ندارد فرار ره

بپرد هوا ره از شود مر که مگر

. ز( 96 ) .«پرید ور هوا و شد مرغی»: شودمی تلفظ صورت این به عامه زبان در

آمده: مار چون رنگ با ـ سر بنهاده کیان خود بر، به کرده زره سر یک

آمده مار چون گرن با بشر، اوالد قتل بر

. ز( 96 )

یعنی است؛ خالیوخط خوش مار فالنی. الف: کندمی تداعی را مثل دو عبارت این آید؛می در رنگ همان به برود، که سرزمینی هر به مار. ب. است باطنبد و ظاهرخوش .است ریاکار فالنی یعنی .زدم سر به من که گُلی ـ

سر بر زدم بال دیار به من که گلی

ثمر کوفه زمین در دهد بیت اهل به

.پ( 624 )

است؛ زده خودش سر به بزند، که گلی هر: است گونهاین مردم گویش در مثل اصل .گرددمی بر خودش به نفعش بکند، کاری هر یعنی

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 28: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

فرهنگ و ادبیات عامه دوماهنامة _________________________ 8921آذر و دی ،92، شمـارة 7 سال

222

:قویست تو از پشتم و برادری ـ تو از بود قوی پشتم و تو برادری

زار و گردم ضعیف کشته، شوی وگر

.ز( 76 ) : خراسانی گویش در مثل اصل

پشت هم زادهبرادر پشت، برادر

رشد کند کی برادربی درخت

است: بیان به حاجت ،چه است عیان تو بر چون ـ را خود مطلب برت به عموجان چه گویم

است بیان به حاجت چه است عیان تو بر چون

. پ( 698 )

.است بیان به حاجت چه است عیان که چیزی: مثل اصل دارم: وطن امید نه و غریبی در رویی نه ـ

دارم وطـن امیـد نـه و غریبـی در رویـی نـه

دارم مـن که بختی این از گردد سرنگون خدایا

. ز( 899) : مثل اصل

دارم وطن در رویی نه و شاد دلم غربت در نه

دارم من که طالع این از برگردد بخت الهی

هاتعزیه در آن رایج شکل تقریباً و کامل صورت به که هستند هاییثلم :دوم دستۀ .است آمده

:برافتاد درافتاد، که هر علی آل با- ورافتاد افتاد، در هرکه علی با آل مختار سطوت از روآورم بادیه در

.پ( 672 ) :نهیمی داغ روی بر داغ ـ

کنیمی گریه چرا رفته، حسین بابم

نهیمی دا خود اکبر دا روی بر

.ز( 43) پوشیدی: نمک بر چشم ـ ایپوشیده نمک بر چشم که شنیدیم ما

اختیار تکاسل اندر ایکرده را ما امر

.ز( 19 ) گردد بارور نهالی یک تا شود خون جگرها ـ

گردد پدر مثل پسر یک تا لب به هاجان رسد

.ز( 93)

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 29: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

و همکار فربهنام محمد ________________ ...هایتعزیه در عامه فرهنگ زبانی عناصر سبکی تحلیل و نقد

221

نیست: طمعبی روستایی سالم- دربان را تو باشم آمدم شب سالم

دان طمع،بی نباشد روستایی هیچ سالم

.پ( 169 ) گردد:می او دور پروانه مانند- پروانه مانند او دور بر همه گشتند

ناله زان و آه زان شدند گریان و ملک جن

(.پ 412 ) جهد:می بر اسپند، مثل -

زجای برجهید سپند سان به شما

بازنهید روم سلطان مجلس به قدم

.پ( 789 ) است: مانده گل در خر مثل -

جوانمرد ای حالم به فکری بکن

گِل در مانده دوپایم خر همچون که

.پ( 679 ) جوشد:می دیگ مثل -

است خاموش چرخ جور از هم آن

است جوش در دیگ سیدچو دل

.پ( 112) جو: نان نباشد، گر گندم نان - جو نان نباشد گر گندم ننا

شو دور جا زین تو بر حق لعنت

.ز( 29 )

نتیجه. 12 سرایانتعزیه و شاعران که دهدمی نشان جنوبی خراسان رایج هایتعزیه متون بررسی یا یا تعزیه مجالس خلق طریق از خود زبانی عناصر کمک با اندتوانسته منطقه، این

.بگذارند عمیقی تأثیرات ها،تعزیه سمیر زبان بر ها،آن مجدد بازنویسی ها،قسم ها،سرصوت افعال، ها،نفرین دعاها، کنایات اصطالحات، ترکیبات، ها،واژه هایتعزیه زبانی عناصر از مهمی بخش خراسان، مردم گویشی زبان تأییدهای و تحسین موضوعات هایزمینهپیش و گویشی عناصر این وجود. دهدمی تشکیل را موجود بر و کرده نزدیک مردم زبان رنگ به را هاتعزیه بیان و زبان کلی بافت مردم، فرهنگ

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 30: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

فرهنگ و ادبیات عامه دوماهنامة _________________________ 8921آذر و دی ،92، شمـارة 7 سال

222

و روایی لحن دارای ها،تعزیه ابیات بیشتر. است افکنده سایه معیار زبان گفتاری ساخت تو برو: هایمصراع مانند است، مردم ایمحاوره زبان عناصر با شدهپرداخته و ساده زبان داخل سرزده: ابیات و آمد بد دو هر که نمودم استخاره دو کن، سر به را خود چادر تا هاشب چه. است الزم کس همه بر سفید ریش حرمت/ است آدم خأل به تو مشو ادعاست؛ این درستی نشان که... و نچیدم تختی اتحجله برای/ کشیدم زحمت سحر باریک، دُمبُل دستی مدَ و گویشی هایواژه که است بیان و زبان همین قالب در زیرا

را لقمه افکندن، شین و شور هالهل، زهر شفاهی کنایات و پالکی نالی، کاکل، ناشور، هایچاووشی جهیدن، ور اِسپند مِثلِ پوشیدن، نمک از چشم هایمَثَل کردن، مار زهر پیرهن، گل اکبر و من صغیر اصغر مادرانۀ هایالالیی انگیز،خاطره و آهنگخوش به دعاهای و گردد الل زبانت دهد، مرگت خدا سیاه، رویت آمیزسرزنش یهانفرین روی مح خدا، مح مردمی و خالصانه هایقَسم و فاطمه و پیغمبر و خدا حق صبغۀ و شده وارد هاتعزیه به هَی، بیداد هَی، داد ای. محاوره هایسرصوت و پیغمبر

.است ساخته برجسته را هاآن عامیانگی خراسان مردم فرهنگ زبانی عناصر که دهدمی نشان آمده عملبه هایسیبرر و نقد رسمی زبان بیانِ و زبان در تردید بدون و شده وارد هاتعزیه ابیات الیالبه در جنوبی و زبان و گذاشته جا به را خود عمیق تأثیرات تعزیه، مجالس پردازش در و کرده نفوذ از سرشار ابیاتی ارائۀ با و کرده نزدیک مردم یجرا و ساده زبان به را هاتعزیه بیان متمایز رسمی زبان از را هاتعزیه زبان ساده، و سهل بیانی با مردم، فرهنگ هایارزش نشان تعزیه، متون عبارات و جمالت کاربرد به توجه دیگر، سوی از. است ساخته سازندة اجزای و بانیز عناصر میان که مناسبی هایپیوند و ارتباط دلیلبه که دهدمی پیوندی، تمهیدات درست کارگیریبه دلیلبه هاتعزیه متون جمالت دارد، وجود هاجمله و خالی معنوی و لفظی تعقیدات از. دارند خوبی معنایی استحکام و دستوری انسجام .هستند رسا بیان و روشن مفاهیم دارای

منابع .فردوسی: تهران محمودی. منوچهر کوششبه. امهسفرن(. تاریخبی) خانلرخان الملک،اعتصام -

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 31: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

و همکار فربهنام محمد ________________ ...هایتعزیه در عامه فرهنگ زبانی عناصر سبکی تحلیل و نقد

223

ص. نمایشی هنرهای انجمن: تهران. 8 ش. تئاتر. «آن فلسفۀ و تعزیه» (.8967) مایل بکتاش، ـ842.

. مرکز نشر: تهران. تقیان الله کوششبه. ایران در تئاتر و تعزیه دربارة(. 8974) علی بلوکباشی، ـ .829 ص

.روشنگران: تهران. 2 چ. ایران در مایشن(. 8979) بهرام بیضایی، ـ .آرون: تهران. 4 ج. ایرانی جهان در تعزیه فرهنگ(. 8997) کیوان پهلوان، ـ: تهران. حاتمی داود ترجمۀ. ایران پیشرو بومی نمایش تعزیه(. 8976) جیپتر چلکووسکی، ـ

.864 ص. فرهنگی و علمی .تیک: یزد. برکوها عامۀ فرهنگ(. 8992) مسعود میمند، زادهحاجی ـ .سمت. تهران. ایران عامۀ ادبیات و زبان(. 8997) حسن ذوالفقاری، ـ .موجک: تهران. بشرویه شهرستان عامۀ ادبیات(. 8997) نرگس رضوانی، ـ .ارشد کارشناسی نامۀپایان .بیابانک و خور عامیانۀ ادبیات بررسی(. 8992) فاطمه رفعت، ـ

.اصفهان دانشگاه تهران: عطار. شناسی )گردشهر با چرا (.مبانی انسان(. 8972، محمود )االمینیروح- .مرکز: تهران. ایران در تئاتر و تعزیه اجتماعی زمینۀ(. 8916) جالل ستاری، ـ ج. تهران: فکر بکر. 2. حماسۀ عشق(. 8992شاطری، مفید )- ارشاد و فرهنگ وزارت: تهران. اردکان عامۀ فرهنگ(. 8918) محمود اردکانی، طباطبایی ـ

.اسالمی .مهر سورة: تهران. ایرانی هاینمایش(. 8919) صادق عاشورپور، ـ .نشر به: مشهد .کاشمر مردم عامیانۀ فرهنگ(. 8919) زهرا مقدم، عصمتی ـ .دانشگاهی جهاد: تهران. مصیبت نمایش تعزیۀ(. 8961) جابر عناصری، ـ .بکر فکر :تهران. نامهشبیه(. 8997) اسماعیل مجللی، ـ .چشمه: تهران. 8 چ. ایران عامیانۀ ادبیات(. 8912) جعفر محمد محجوب، ـ فرهنگی مجتمع: تهران. عامه فرهنگ و معاصر شعر در عاشورا(. 8919) مرضیه محمدزاده، ـ

.عاشورا .خوارزمی: تهران. 9 چ (.رستاخیز و مرگ در) سیاوش سوگ(. 8914) شاهرخ مسکوب، ـ. هنر ماه کتاب. «فارس هایسوگواری در ایاسطوره نمادهای(. »8916) صادق همایونی، ـ

.16 - 16 ص. کتاب خانۀ: تهران

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0

Page 32: Ä»Z ²ÀÅ § Ê¿Z] ZÀ Ê°^ ¶Ì¸ve Á |¬¿ Ê]ÂÀm ½Z Y y lËY ÉZÅÄË e · Ä»ZŸcZÌ]{YÁ²ÀÅ€§È»ZÀÅZ»Á{ É{Á•}M, Ç•Z/¼‹, µZ‡ Ä»Z ²ÀÅ §

Culture and Folk Literature______________Year. 7, No. 29, Nov & Dec 2019-2020

A Critical Analysis of the Linguistic Elements of

Folklore in Southern Khorasan common Ta'ziyeh

Mohammad Behnamfar* 1 Hossein Zangouyi 2

1. Professor of Persian Language and Literature, Birjand University.

2. PhD Candidate of Persian Language and Literature, Birjand University.

Received: 20/09/2019 Accepted: 14/12/2019

Abstract In this article, the linguistic elements of folklore culture of Ta'ziyeh in

Southern Khorasan are analyzed. To this aim, elements such as

idioms, conjunctive verbs, titles, acknowledgments, murmurs, swear

words, allegories, lullabies, proverbs, curses and words, are extracted.

Then, each of these linguistic elements is presented with samples

based on the method borrowed from Iranian Folklore Language and

Literature and critically and analytically reviewed. The reviews show

that the linguistic elements of the culture of Southern Khorasan's

people are imported through the verses of Ta'ziyeh, as indigenous

words, idioms, allegories, new compositions and other linguistic

elements. These have undoubtedly profoundly influenced on the

creation of the Ta'ziyehs, or at least the recreation of them, and has

brought the language of Ta'ziyeh into the simple and common

language of the people, thus, providing easy and simple expressions of

cultural and expressive values. This has distinguished the language of

the Ta'ziyeh from the official language. On the other hand, the texts of

the Ta'ziyeh show that due to the proper links and connections among

the constituent linguistic elements, the sentences in the texts of the

Ta'ziyeh have a proper consistency and cohesion as well as suitable

massages and expression.

Keywords: Linguistic element, Folklore, Ta'ziyeh, South Khorasan.

*Corresponding Author's E-mail: [email protected]

214

Dow

nloa

ded

from

cfl.

mod

ares

.ac.

ir at

11:

50 IR

ST

on

Sat

urda

y N

ovem

ber

21st

202

0