Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

41
ﺗﻌﺎﻟﯽ ﺑﺴﻤﻪ ﻣﻘﺪﻣﻪ واﺟﺐ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﯽ ﻓﺮد هﺮ ﺑﺮ ﮐﻪ اﺳﺖ دادﻩ رخ ﺑﺴﻴﺎرﯼ ﺗﺤﺮﯾﻔﺎت ﻋﺎﺷﻮرا ﺗﺎرﯾﺨﯽ واﻗﻌﻪ در ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺻﻮرت ﺁن در ﮐﻪ ﺗﺤﺮﯾﻔﺎﺗﯽ ﺑﺎ ﺳﭙﺲ و ﺑﺪاﻧﺪ را ﺣﺎدﺛﻪ اﯾﻦ واﻗﻌﯽ ﺗﺎرﯾﺨﯽ اﺑﺘﺪا اﺳﺖ ﮐﻨﺪ ﻣﺒﺎرزﻩ اﺳﺖ. اﯾﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻪ ﺣﺎدﺛﻪ، اﯾﻦ در ﻣﺎ ﻃﺮف از ﺗﺼﺮﻓﯽ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﮐﻪ ﭼﺮا ﻣﯽ ﺧﺎﺻﻴﺖ ﺑﺪون و ﮐﺮدﻩ ﻋﻮض را ﺣﺎدﺛﻪ ﻣﯽ ﻣﻌﮑﻮس اﺛﺮ ﺑﻠﮑﻪ ﮐﻨﺪ، ﺑﺨﺸﺪ. و ﻓﻴﻠﺴﻮف و ﻣﺘﻔﮑﺮ ﺑﺰرﮔﻮار، ﻋﻼﻣﻪ از ﺳﺨﻨﺮاﻧﯽ ﭼﻬﺎر ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ دارﯾﺪ دﺳﺖ در ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﻣﯽ ﺳﺮﻩ ﻗﺪس ﻣﻄﻬﺮﯼ ﻣﺮﺗﻀﯽ اﷲ ﺁﯾﺔ ﺷﻬﻴﺪ اﺳﺘﺎد ﻣﻘﺎم، ﻋﺎﻟﯽ ﻓﻘﻴﻪ در ﮐﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺎﻩ ﻓﺮوردﯾﻦ1348 ﻋﻨﻮان ﺗﺤﺖ" ﻋﺎﺷﻮرا ﺗﺤﺮﯾﻔﺎت" اﺳﺖ ﺷﺪﻩ اﯾﺮاد. زﻣﻴﻨﻪ هﺮ در ﺷﻬﻴﺪ اﺳﺘﺎد ﮐﻪ ﺁﻧﺠﺎ از ﻣﯽ وارد ﮐﻪ اﯼ اﻧﮕﻴﺰﻩ ﺷﺪ اﻧﺤﺮاﻓﺎت از ﺟﻠﻮﮔﻴﺮﯼ ﺟﺰ اﯼ ﭼﻨﺎن هﻤﮕﺎن ﺑﻪ ﻧﻴﺰ هﺎ ﺳﺨﻨﺮاﻧﯽ اﯾﻦ در ﺑﻮد، ﺧﺎﻟﺺ و ﻧﺎب اﺳﻼم اراﺋﻪ او هﺪف و ﻧﺪاﺷﺖ ﻣﯽ هﺸﺪار دﻟﺴﻮزاﻧﻪ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﺎز را ﮔﻮﯾﺎن دروغ ﻣﺸﺖ و ﮐﺮدﻩ ﻣﺒﺎرزﻩ اﮐﺎذﯾﺐ ﺑﺎ ﮐﻪ دهﺪ در و ﻣﯽ ﭼﻨﻴﻦ ﺧﻮد ﺳﺨﻨﺎن از ﻗﺴﻤﺘﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ: ﭘﻴﺪا زﻣﺎن ﻃﻮل در ﺗﺤﺮﯾﻔﺎﺗﯽ ﺗﺪرﯾﺠﺎ ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﺑﺰرگ ﺑﺴﻴﺎر ﺣﺎدﺛﻪ اﯾﻦ در ﯾﻘﻴﻦ و ﻗﻄﻊ ﺑﻄﻮر اﺳﺖ ﺷﺪﻩ. ﮐﺮد ﻣﺒﺎرزﻩ ﺗﺤﺮﯾﻔﺎت اﯾﻦ ﺑﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ هﺴﺖ اﯼ وﻇﻴﻔﻪ اﯾﻨﺠﺎ در ﺷﮏ ﺑﺪون و. ﺗﻌﺒ و ﮐﻨﻴﻢ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﺧﻮدﻣﺎن از ﺑﺨﻮاهﻴﻢ اﮔﺮ ﺑﻬﺘﺮ، ﺗﻌﺒﻴﺮ ﺑﻪ ﺑﻠﮑﻪ درﺑﺎرﻩ ﺁﻣﻴﺰﯼ اﺣﺘﺮام ﻴﺮ دارد ﺗﺤﺮﯾﻔﺎت اﯾﻦ ﺑﺎ ﻣﺒﺎرزﻩ ﺑﺮاﯼ رﺳﺎﻟﺘﯽ ﻣﺎ ﻧﺴﻞ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﻴﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﯾﻢ، ﺑﮑﺎر ﺧﻮدﻣﺎن. ﻣﯽ اﺷﺎرﻩ ﻣﺒﺎﺣﺚ اﯾﻦ ﺑﻪ ﻧﻴﺰ و ﮐﻨﻨﺪ: 1 . در ﮐﻪ ﺗﺤﺮﯾﻔﺎﺗﯽ اﻧﻮاع ﻧﻴﺰ و دارد وﺟﻮد دﻧﻴﺎ در ﮐﻪ هﺎﯾﯽ ﺗﺤﺮﯾﻒ اﻧﻮاع و ﺗﺤﺮﯾﻒ ﻣﻌﻨﯽ اﺳﺖ ﺷﺪﻩ واﻗﻊ ﻋﺎﺷﻮرا ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﺣﺎدﺛﻪ. 2 . ﺗﺤﺮﯾﻒ ﻋﻮاﻣﻞ. 3 . اﺳﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺻﻮرت ﻋﺎﺷﻮرا ﺗﺎرﯾﺨﯽ واﻗﻌﻪ ﺧﺼﻮص در ﮐﻪ ﺗﺤﺮﯾﻔﻬﺎﯼ. 4 . ﻣﺎ وﻇﺎﯾﻒ) ﻣﺴﻠﻤﺎن ﺗﻮدﻩ و ﻋﻠﻤﺎ از اﻋﻢ( ﺗﺤﺮﯾﻔﺎت اﯾﻦ ﺑﺮاﺑﺮ در.

Transcript of Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

Page 1: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

بسمه تعالی

مقدمه

در واقعه تاریخی عاشورا تحریفات بسياری رخ داده است که بر هر فرد مسلمانی واجب است ابتدا تاریخی واقعی این حادثه را بداند و سپس با تحریفاتی که در آن صورت گرفته

چرا که کوچکترین تصرفی از طرف ما در این حادثه، نه تنها حقيقت این. است مبارزه کند .بخشد کند، بلکه اثر معکوس می حادثه را عوض کرده و بدون خاصيت می

کتابی که در دست دارید مجموعه چهار سخنرانی از عالمه بزرگوار، متفکر و فيلسوف و باشد که در فقيه عالی مقام، استاد شهيد آیة اهللا مرتضی مطهری قدس سره می

. ایراد شده است"تحریفات عاشورا" تحت عنوان 1348فروردین ماه

ای جز جلوگيری از انحرافات شد انگيزه ای که وارد می از آنجا که استاد شهيد در هر زمينهنداشت و هدف او ارائه اسالم ناب و خالص بود، در این سخنرانی ها نيز به همگان چنان

و در دهد که با اکاذیب مبارزه کرده و مشت دروغ گویان را باز کنند دلسوزانه هشدار می :گویند قسمتی از سخنان خود چنين می

بطور قطع و یقين در این حادثه بسيار بزرگ تاریخی تدریجا تحریفاتی در طول زمان پيدا . و بدون شک در اینجا وظيفه ای هست که باید با این تحریفات مبارزه کرد. شده است

ير احترام آميزی درباره بلکه به تعبير بهتر، اگر بخواهيم از خودمان ستایش کنيم و تعب .خودمان بکار بریم، باید بگویيم که نسل ما رسالتی برای مبارزه با این تحریفات دارد

:کنند و نيز به این مباحث اشاره می

معنی تحریف و انواع تحریف هایی که در دنيا وجود دارد و نيز انواع تحریفاتی که در .1 .حادثه تاریخی عاشورا واقع شده است

. عوامل تحریف .2

. تحریفهای که در خصوص واقعه تاریخی عاشورا صورت گرفته است .3

.در برابر این تحریفات) اعم از علما و توده مسلمان( وظایف ما .4

Page 2: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

برده و آن را بکار بندیم جز با مطالعه این کتاب اگر بخواهيم به اهميت سخنان استاد پیمندان آثار استاد شهيد توصيه مجموعه را به عالقهلذا مطالعه این. ميسر نيست

.نمایيم می

واحد تبليغات حزب «در پایان از خانواده استاد مطهری، که اجازه نشر این اثر را به .کنيم اند صميمانه تشکر می مرحمت فرموده» جمهوری اسالمی

واحد تبليغات -حزب جمهوری اسالمی

)ميثم بی زر: تهيه کننده(

تحریفات عاشورا

قسمت اول

بسم اهللا الرحمن الرحيم

الحمد اهللا رب العالمين باری الخالئق اجميعن و الصلوة و السالم علی عبداهللا و واله ) ص(رسوله و حبيبه و صفيه، سيدنا ونبينا وموالنا ابی القاسم محمد

.الطيبين الطاهرین المعصومين

:اعوذ باهللا من الشيطان الرجيم

بما نقضهم ميثاقهم لعنا هم وجعلنا قلوبهم قاسيه یحرفون الکم عن مواضعه و ف نسوا حظا مماذکروابه

در بازگویی این واقعه بزرگ . موضوع بحث ما، تحریفات در واقعه تاریخی کربالست .کنيم تحریفاتی صورت گرفته است لهذا این بحث را در چهار فصل خالصه می

Page 3: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

حریف و انواع تحریف هایی که در دنيا وجود دارد و اشاره به فصل اول در اطراف معنی ت .اینکه انواع این تحریف ها در حادثه تاریخی عاشورا واقع شده است

فصل دوم درباره عوامل تحریف است یعنی به طور کلی در سایر قضایای دنيا که تحریف حيانا شخصيت ها گيرد، چرا بشر حوادث و قضایا و ا گيرد به چه علت صورت می صورت می

کند؟ مخصوصا حادثه عاشورا و نقل حادثه کربال، چه عواملی دخالت داشته را تحریف می .است که تحریفاتی در این قضيه ایجاد شود

فصل سوم عبارت است از توضيحی درباره تحریف هایی که در همين داستان و حادثه .تاریخی صورت گرفته است

.باشد مسلمان ما می اعم از علما و تودهفصل چهارم در اطراف وظایف ما،

تحریف یعنی چه؟. بحث اول درباره معنی تحریف است

تحریف در زبان عربی از ماده حرف است یعنی منحرف کردن چيزی از مسير و وضع اصلی .خود که داشته است یا باید داشته باشد

به چيزی است که به عبارت دیگر تحریف نوعی تبدیل و تغيير است ولی تحریف مشتمل ای، نامه ای، شعر و یا عبارتی آن شما اگر کاری کنيد که جمله. کلمه تغيير و تبدیل نيست

گویند شما این عبارت مقصودی را که باید بفهماند، نفهماند و مقصود دیگری را بفهماند می گویيد، بعد آن مثل شما گاهی مطلبی یا حرفی را به یک نفر می. اید را تحریف کرده

گوید پس از آن، کسی به شما می. کند شخص سخن شما را درجای دیگری نقل میفهميد آن چه شما گفته بودید با کرد شما می فالنی از قول شما چنين چيزی نقل میهای شما را کم و زیاد کرده است، او سخن. آنچه که او نقل کرده خيلی متفاوت است

شما بوده است حذف کرده و قسمت قسمتی از حرف های شما را که مفيد مقصودهایی از خود به آن افزوده است در نتيجه سخن شما نسخ شده و چيزی دیگری از آب در

مخصوصا اگر . گویيد این آدم حرف مرا تحریف کرده است آن وقت شما می. آمده استاینها مثال هایی . کرده است گویند که تحریف کسی در سندهای رسمی دست ببرد می

. برای روشن شدن معنی کلمه تحریف و این کلمه بيش از این احتياج به توضيح نداردبود :پردازیم حال به شرح انواع تحریف می

تحریف انواعی دارد که مهم ترین آنها عبارت است ازتحریف لفظی و :انواع تحریف ز یک گفتاری تحریف لفظی این است که ظاهر مطلبی را عوض کنند مثال ا. تحریف معنوی

ها راچنان پس و پيش کنند که معنی عبارتی حذف شود یا عبارتی اضافه شود و یا جمله .گویند این را تحریف لفظی می. آن فرق کند یعنی در ظاهر و در لفظ گفتار تصرف کنند

. کنيد، لفظ همان است که بوده تحریف معنوی این است که شما در لفظ تصرف نمیکنيد که مقصود گوینده بوده ولی گاهی هم لفظ را طوری معنی میگاهی لفظ را هانطور

کنيد که آن را طوری معنی می. کنيد که خالف مقصد و مقصود گوینده است معنی میمطابق مقصود خود شما باشد، نه مطابق مقصود اصلی گوینده، این را تحریف معنوی

.گویند می

ودی ها بکار برده است و با مالحظه تاریخ قرآن کریم کلمه تحریف را مخصوصا در مورد یهدانم این چه نژادی نمی. شود که اینها قهرمان تحریف در طول تاریخ هستند معلوم می

Page 4: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

لذا هميشه کارهایی را در اختيار . است که تمایل عجيبی به قلب حقایق و تحریف داردبعضی از همين ام من شنيده. گيرند که در آنها بشود حقایق را تحریف و قلب کرد می

کنند منحصرا در ها هميشه از اینها نقل می خبرگزاری های معروف دنيا که رادیوها، روزنامهچرا؟ برای این که بتوانند قضایا را در دنيا آنطوری که دلشان . دست یهودی ها است

این خصيصه یهودیان . زنند خواهد منعکس کنند و قرآن چه عجيب درباره اینها حرف می میدر یکی از آیات . حریف است، در قرآن بصورت یک خصيصه نژادی شناخته شده استکه ت

»افتطمعون ان یومنو الکم«: فرماید قرآن در سوره بقره می

اینها همانها . گویند ای مسلمانان آیا شما طمع بستيد که اینها به شما راست میز همان جا که بر شنيدند و اما ا رفتند و سخن خدا را می هستند که با موسی می

.کردند گشتند تا در ميان قومشان نقل بکنند آنرا زیر و رو می می

افتطمعون ان یؤمنو الکم و قدکان فریق منهم یسمعون کالم اهللا ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه و هم یعلمون

اینها کرد که کردند، نه از باب این که نمی فهميدند و عوضی بازگو می تحریف هم که میفهميدند فهميدند اما درعين این که خوب می ملت با هوشی هستند و خوب هم میکردند، کردند و به گونه ای دیگر برای مردم بيان می معذالک حرفها را، سخنان را کج می

یعنی پيچ دادن، کج کردن چيزی، از مسير اصلی منحرف کردن اینها . تحریف همين استقرآن بسياری از جاها یا کلمه تحریف را آورده و یا بصورت . کردندهای الهی تحریف در کتاب

.دیگری مطلب را بيان کرده است

گوید اعم از تحریف لفظی و تحریف اند که تحریفی که قرآن می ولی مفسرین ذکر کردهها که صورت گرفته است در لفظ بوه و بعضی دیگر معنوی است یعنی بعضی از این تحریف

خواهم در شوم نمی معنی بوده است که چون از مطلب خيلی خارج میدر تفسير و در .اطراف این مطلب بيشتر از این بحث کنم

کرد که در ایام جوانيش یک نفر از علما نقل می. داستانی است که بد نيست آنرا بگویمایستاد مداحی از تهران به مشهد آمده بود که روزها در مسجد گوهر شاد یا در صحن می

:خواند خواند و غزل معروف منسوب به حافظ را می خواند، مدیحه می شعر میو

ای دل غالم شاه جهان باش و شاه باش

پيوسته در حمایت لطف ااهللا باش

قبر امام هشتم و سلطان دین رضا

از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش

Page 5: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

فته بود آقا چرا این شعر را غلط این آقا برای اینکه او را دست بيندازد، رفته بود و به او گ :خوانی باید اینطور بخوانی می

قبر امام هشتم و سلطان دین رضا

از جان ببوس و بر در آن، بار کاه باش

اندازند، تو یعنی وقتی در حرم رسيدی همانطور که یک بار کاه را از روی االغ بزمين میبه خواند، بيچاره این شعر را میهم فورا خود را بزمين بينداز، از آن پس هر وقت مداح

در . این را می گویند تحریف. انداخت گفت بار کاه و خود را هم بزمين می جای بارگاه مییک وقت . کند همين جا این مطلب را هم بگویم که از نظر موضوع نيز تحریف فرق می

یکدیگر مثل اینکه دو نفر در نقل و قول گفتار. است که تحریف در یک سخن عادی استیک وقت هم هست که تحریف در یک موضوع بزرگ اجتماعی است مثل . تحریف کنند

هایی هستند که قول و عملشان برای مردم حجت شخصيت . ها تحریف کردن در شخصيتنسبت می ) ع(مثال کسی سخنی را به علی . خلقشان برای مردم نمونه است است،

خلق و . وده، این خيلی خطرناک استدهد که نگفته است یا مقصودش چيز دیگری ب. خویی را به پيغمبر، به امام نسبت می دهد در صورتی که خلق او طور دیگری بوده استیا در یک حادثه بزرگ، در یک حادثه تاریخی که از نظر اجتماعی یک سند اجتماعی و یک

در اهميت این دیگر چق. پشتوانه اخالقی است، پشتوانه تربيتی است تحریف بوجود آورددارد و چقدر خطرناک است که تحریفات چه تحریف لفظی و چه تحریف معنوی در

یک وقت کسی در شعر . موضوعاتی صورت بگيرد که آن موضوعات، موضوع عادی نيستبرد چندان اهميتی ندارد کند یا مثال در کتاب موش و گربه دست می حافظ یک تحریفی می

. با ارزش کسی تحریف بکندکه البته نباید در یک کتاب ادبی

ای در باره کتاب موش و گربه که از نظر ادبی بسيار کتاب یک وقتی یکی از استادها مقالهبا ارزشی است نوشته بود و ثابت کرده بود که به قدری مردم در آن دست برده و شعرها

نظر من قومی بعد نوشته بود که به. اند که حد ندارد را کم و زیاد و کلمه ها را عوض کردهها و در دنيا به اندازه قوم ایرانی بی امانت نيست که این همه در آثار خودش دخل و تصرف

در مورد مثنوی هم همينطور، آنقدر شعر الحاقی در مثنوی اضافه . تحریف های بيجا بکندهای اصل بوده داند مثال یک شعر عالی راجع به اثر محبت در مثنوی اند که خدا می کرده

:گوید ست که میا

وز محبت مسها زرین شود ها شيرین شود از محبت تلخ

ها را شيرین می کند، محبت محبت مثل چيزی است که تلخ. که حرف حسابی استحکم کيميا را دارد که مس وجود انسان را تبدیل به زر می کند بعد دیگران آمدند و بدون

:ناسبی وجود داشته باشد اشعاری به آن افزودند مثال گفتنداینکه ت

شود و یا از محبت خربزه شود و یا از محبت مثال سقف دیوار می از محبت مار، موری میشود و اینها دیگر ربطی به موضوع ندارد که البته اینها نباید بشود ولی این هندوانه می

زند، در مسير اجتماع، انحرافی ایجاد ها به حيات و سعادت اجتماع ضربه نمی تحریفکند اما در چيزهایی که بستگی به اخالق و تربيت و دین مردم دارد خطرناک است و نمی

.های زندگی بشر تحریف صورت بگيرد وای به آنجا که در اسناد و پشتوانه

Page 6: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

یعنی در . حادثه کربال برای ما مردم خواهی نخواهی یک حادثه بزرگ اجتماعی است .يت ما، در خلق و خوی ما این حادثه اثر داردترب

ای است که خود بخود بدون اینکه هيچ قدرتی ما مردم را مجبور کرده باشد، حادثهها نفر و قهرا ميليون ها ساعت از وقت خودمان را برای استماع قضایای مربوط به ميليون

ن قضيه باید همانطوری که کنيم، ای ها تومان در این راه خرج می ميليون. کنيم آن صرف میهست و همانطوری که بوده است بدون کم و زیاد بيان شود و اگر کوچکترین دخل و

تصرفی از طرف ما در این حادثه صورت بگيرد، حادثه را منحرف می کند و بجای اینکه ما از حاال بحث من این است که در نقل و . این حادثه استفاده بکنيم قطعا ضرر خواهيم کرد

های لفظی یعنی هم تحریف! ایم ازگو کردن حادثه عاشورا ما هزاران تحریف وارد کردهبشکلی و ظاهری که راجع به اصل قضایا، راجع به مقدمات قضایا، راجع به متن مطلب و

با کمال ! ایم راجع به حواشی مطلب است و هم در تفسير این حادثه ما تحریف کردههای لفظی شده و هم دچار تحریف های معنوی، تاسف این حادثه، هم دچار تحریف

شود هماهنگی با اصل مطلب دارد ولی گاهی گاهی از اوقات الاقل تحریف هایی که میها تحریف، کوچکترین هماهنگی که ندارد هيچ، قضيه را هم نسخ می کند، قضيه را وقت

آید، باز هم آورد که به صورت ضد خودش در می بکلی واژگون می کند و به شکلی در میبا کمال تاسف باید بگویم تحریف هایی که به دست ما مردم در این حادثه صورت گرفته

در جهت . است همه در جهت پایين آوردن قضيه و در جهت نسخ کردن قضيه بوده استو در این قضيه، هم گویندگان و علمای امت و . بی خاصيت و بی اثر کردن قضيه بوده است

من نمونه . اند که همه اینها را انشاءاهللا توضيح خواهم داد ير داشتههم همه مردم تقصاند و هایی که در لفظ ظاهر یعنی در شکل قضيه بوجود آورده هایی از بعضی تحریف

.کنم اند را ذکر می چيزهایی که نسبت داده

مطلب آنقدر زیاد است که قابل بيان کردن نيست، آنقدر زیاد است که اگر بخواهيم آوری کنيم شاید چند جلد کتاب پانصد هایی را که می خوانند و دروغ است جمع ضهرو

.من فقط برای نمونه عرض می کنم! ای بشود صفحه

اهللا مقامه، استاد مرحوم حاج شيخ عباس قمی و مرحوم حاج ميرزا حسين نوری اعلیندی محدث، مرحوم شيخ علی اکبر نهاوندی در مشهد و مرحوم حاج شيخ محمد باقر بيرج

العاده متبحر محدثی است که در فن خودش فوق. ای بوده است العاده که مرد بسيار فوقمردی با ذوق و بسيار با شور و حرارت و با ایمانی بوده . حافظه بسيار قویی داشت. استوقت هایی را که نوشته در شان او نبوده و علمای گو اینکه این مرد بعضی از کتاب. است

ش کردند ولی معموال کتابهایش خوب است مخصوصا کتابی در موضوع منبر هم مالمتالعاده کتاب نوشته است بنام لؤلؤ و مرجان که با اینکه کتاب کوچکی است ولی فوق

همه این کتاب در . در این کتاب راجع به وظایف اهل منبر سخن گفته است. خوبی استیعنی شرط گوینده، . ص نيست استیک فصل آن درباره اخالص یعنی خلو. دو فصل است

خوان این است که خلوص نيت داشته باشد منبر که می رود، روضه خطيب، واعظ، روضهخواند به طمع پول نباشد و چقدر عالی در این موضوع بحث کرده است که من وارد که می

.شوم بحث آن نمی

ن تشریح شده و پایه دوم صدق است و در اینجاست که موضوع راست گفتن و دروغ گفتکنم در هيچ کتابی درباره دروغ و انواع ها را چنان بحث کرده که من خيال نمی انواع دروغ

آن به اندازه این کتاب بحث شده باشد و شاید نظير این کتاب در دنيا وجود نداشته باشد، .عجيب این مرد تبحر از خود نشان داده است

Page 7: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

از دروغ هایی که معمول است و به حادثه هایی این مرد بزرگ در همين کتاب نمونهگویم غالبا با همه آن، آنچه که من می. کند دهند ذکر می تاریخی کربال نسبت می

همانهایی است که مرحوم حاجی نوری هم از آنها ناله کرده است، و حتی صریحا این یک عزای گوید، امروز باید عزای حسين را گرفت اما برای حسين در عصر ما مرد بزرگ می

جدیدی است که در گذشته نبوده است و آن عزای جدید، این همه دروغهایی است که به این مصيبت . گيرد شود و هيچکس جلوی این دروغها را نمی درباره حادثه کربال گفته می

هایی که در آن روز بر پيکر شریفش علی باید گریست نه برای شمشيرها و نيزه حسين بنمه کتاب هم نوشته است که فالن عالم بزرگ از علمای هندوستان و در مقد. وارد شد

شود شکایت های دروغی که در هندوستان خوانده می ای به من نوشته و از روضه نامهکرده و از من خواهش کرده است که من یک کاری بکنم و کتابی بنویسم که جلوی

این عالم هندی خيال . سدنوی های دروغ در آنجا گرفته شود، بعد مرحوم حاجی می روضهداند که آب گویند نمی کرده است که روضه خوانها وقتی به هندوستان می روند دروغ می

ای دروغ، کربال و نجف و ایران است و همين مراکز از چشمه گل آلوده است و مرکز روضهحاال من برای نمونه یک قسمت هایی را بيان . های دروغ هستند تشيع مرکز روضه

ها مربوط به وقایع بين ها مربوط به وقایع قبل از عاشورا، بعضی م که بعضی از اینکن میها ها مربوط به ایام اقامت در محرم، بعضی از آن مربوط به ایام اسارت و بعضی راه، بعضی

حال . هم مربوط به ائمه، بعد از قضایای کربال است و اغلب مربوط به روز عاشور است .آورم دونمونه میبرای هر کدام یکی،

یعنی شما مردمی . ها مردم مسوولند یک مطلب هم الزم است قبال بگویم که در همه اینکنيد و هيچ خيال نمی کنيد که در این قضيه مسوول که در روضه خوانی ها شرکت می

دو مسووليت . باشيد بلکه فکر می کنيد که مسوول فقط گویندگان هستند، نيز مسئوليدیکی انيکه نهی از منکر بر همه واجب است و وقتی می فهمند و . رندبزرگ مردم دا

دانند که دروغ است نباید در آن مجلس بنشينند که حرام است دانند که اغلب هم می میها و مستمعين به گرم بودن و دیگر تمایلی است که صاحب مجلس. و باید مبارزه کنند

بيند خوان بيچاره می روضه. اید کربال شودمجلس دارند و به اصطالح مجلس باید بگيرد، بگيرد و گوید راست و درست باشد آنطور که شاید و باید مجلسش نمی که اگر هرچه می

مردم باید این انتظار را . کند کنند ناچار یک چيزی اضافه می همين مردم هم دعوتش نمیيراند و مجلس را کربال م خوانی را که می از سرخودشان بيرون کنند و با رفتارشان آن روضه

کند یعنی چه؟ مردم باید روضه راست بشنوند تا کند تشویق نکنند، کربال می میمعارفشان، سطح فکرشان باال بياید بطوریکه اگر روحشان در یک کلمه اهتزاز پيدا کرد،

ای، و بقدر علی هماهنگ شد و در نتيجه اشکی و لوذره یعنی روحشان با روح حسين بن هم از چشمشان بيرون آمد واقعا مقام بزرگی است اما اشکی که از راه بال مگس

.قصابی کردن از چشم بيرون بياید اگر یک دریا هم باشد ارزش ندارد

ای درد دین داشت و کنند که یکی از علمای بزرگ در یکی از شهرستانها تا اندازه نقل میراض می کرد و تعبيرش هم این شد اعت هميشه به این دروغ هایی که روی منبر گفته می

گوید؟ یک وقت یک واعظی گفت این زهرماریها چيست که باالی این منبرها می بود که میبه او گفت اگر اینها را نگویيم اصال باید در دکان را تخته کنيم آن آقا جواب داد اینها دروغ

ی در مسجد از قضا چندی بعد خود این آقا بانی شد و مجلس. است و نباید گفته شدخودش تشکيل داد و همان واعظ را دعوت کرد ولی قبل از شروع منبر به واعظ گفت من

خواهم به عنوان نمونه یک مجلسی ترتيب بدهم که در آن روضه دروغ نباشد و تو هم میای نخوانی و یا به تعبير خودش گفت که از مقيد باشی که جز از کتابهای معتبر هيچ روضه

نباید چيزی بگویی، واعظ هم گفت چون مجلس مال شماست، اطاعت می آن زهرماریها

Page 8: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

شب اول خود آقا در محراب رو به قبله نشسته بود، منبر هم کنار محراب بود، آقای . شود روضه و خود را شروع کرد به خواندن. واعظ صحبتهایش را گفت و موقع خواندن روضه شد

د اما هرچه گفت مجلس تکان نخورد و مقيد کرده بود که جز روضه راست چيزی نگویآقا دید عجب، این مجلس مال خودش هم هست بعد . مجلس همين طور یخ کرده بود

گيرد اگر گویند، البد آقا نيتش پاک نيست که مجلسش نمی گویند، زنها می مردم چه میآقا خودش نيتش درست باشد، اخالص نيت داشته باشد، حاال کربال شده بود دید که

ویش می رود چه بکند؟ یواشکی و زیرچشمی به واعظ گفت یک کمی از آن آبر .ها قاطی کن زهرماری

ساز است و لهذا غالب جعلياتی این انتظاری که مردم برای کربال شدن دارند این خود دروغکه شده است مقدمه گریز زدن بوده است یعنی برای اینکه بشود گریزی زد و اشک مردم

این قضيه را من مکرر . عل صورت گرفته وغير از این چيزی نبوده استرا جاری کرد یک ج. اید و حاجی نوری درمقدمات قضایا آنرا نقل کرده است ام والبد شما هم شنيده شنيدهامام . خواند گویند روزی اميرالمومنين علی علی السالم در باالی منبر بود و خطبه می می

خواهم، حضرت فرمود کسی برای و آب میام حسين عليه السالم فرمود من تشنهفرزندم آب بياورد، اول کسی که از جا بلند شد کودکی بود که همان حضرت ابوالفضل

العباس عليه السالم بود که رفتند و از مادرشان یک کاسه آب گرفتند و آمدند که با یک شمشان که بعد امير المومنين علی عليه السالم چ. شود طول و تفسيری قضيه نقل می

کنيد فرمود به آقا عرض کردند شما چرا گریه می. به این منظره افتاد اشکشان جاری شدحاجی نوری . شود که دیگر معلوم است گریز به کجا منتهی می. ها یادم افتاد قضایای این

گویيد علی در باالی منبر خطبه گوید شما که می می. در این جا یک بحث عالی دارد. بدانيد که علی فقط در زمان خالفتش منبر می رفت، و خطبه می خواندخواند باید می

پس در کوفه بوده است و در آن وقت امام حسين مردی بود که تقریبا سی و سه سال بعد می گویند اصال این حرف معقول است که یک مرد سی و سه ساله در حالی . داشت

واند ناگهان وسط خطابه بگوید آقا که پدرش دارد مردم را موعظه می کند و خطابه می خمن تشنه ام آب می خواهم؟ اگر یک آدم معمولی این کار را بکند می گویند چه آدم بی

ادب و بی تربيتی است و از طرفی حضرت ابوالفضل هم در آنوقت کودک نبوده و یک جوان این قضيه در آیا. می بينيد که چگونه قضيه ای را جعل کردند. اقال پانزده ساله بوده استو غير از دروغ بودنش اصال چه ارزشی دارد؟ آیا این شان امام ! شان امام حسين است؟

مسلم است که پایين می آورد چون یک دروغ به ! حسين را باال می برد یا پایين می آورد؟طوری حرف زده ایم که امام را در سطح بی . امام نسبت داده ایم و آبروی امام را برده ایم

ترین افراد مردم پایين آورده ایم درحالی که پدری مثل علی مشغول حرف زدن است، ادبتشنه اش می شود طاقت نمی آورد که جلسه تمام شود و بعد آب بخورد، همانجا حرف

.آقا را می برد و می گوید من تشنه ام برای من آب بياورید

نامه ای ) ع(با عبداهللا نمونه دیگری که تحریف و جعل کردند اینست که قاصدی برای اآورده بود و جواب می خواست آقا فرمود که سه روز دیگر بيا از من جواب بگير، سه روز

آقا حرکت کردند و امروز عازم رفتن هستند این هم گفت پس : دیگر که سراغ گرفت، گفتند دید آقا رفت و. حاال که آقا می روند بروم ببينم که جالل و کوکبه پادشاه حجاز چگونه است

خودش روی یک کرسی نشسته اند و بنی هاشم روی کرسيهای چنين و چنان، بعد چه حریرها، چه دبياجها، چه چيزها در آنجا بود، بعد مخدرات را آوردند . محمل هایی آوردند

و با چه احترامی سوار این محملها کردند اینها را می گویند و می گویند تا ناگهان به روز می زنند و می گویند اینها که در آن روز چنين محترم آمدند روز یازدهم دیگر یازدهم گریز

.چه حالی داشتند

Page 9: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

حاجی نوری می گوید این تاریخ است، این حرف ها یعنی چه، امام حسين در حالی که یعنی در این بيرون آمدن »فخرج منها خائفا یترقب«بيرون آمد این آیه را می خواند

قال « عمران که از فرعون فرار می کرد تشبيه کرده است خودش را به موسی بن یک قافله بسيار بسيار ساده ای حرکت کرده »عسی ربی ان یهدینی سواعالسبيل

! بود، مگر عظمت ابا عبداهللا به این است که یک کرسی مثال زرین برایش گذاشته باشند؟که آنها را از دیباج و یا عظمت خاندان او به این است که سوار محمل هایی شده باشند

اسب هایشان و شترهایشان چطور باشد، نوکرهایشان چطور ! حریر پوشانده باشند؟ !باشد؟

نمونه دیگر از تحریف در وقایع عاشورا که یکی از معروفترین قضایا است و حتی یک تاریخ البته ایشان مادری. هم به آن گواهی نمی دهد، قصه ليال، مادر حضرت علی اکبر استاما ببينيد که چقدر ما . بنام ليال داشته اند ولی یک مورخ نگفته که ليال در کربال بوده است

روضه ليال و علی اکبر داریم، روضه آمدن ليال به بالين علی اکبر، حتی من در قم، در مجلسی که به نام آیت اهللا بروجردی تشکيل شده بود که البته خود ایشان در مجلس

ضه را در آنجا شنيدم که علی اکبر به ميدان رفت، حضرت به ليال فرمود نبودند، همين روکه از جدم شنيدم که دعای مادر در حق فرزند مستجاب است، برود در فالن خيمه خلوت

آنجا موهایت را پریشان کن، در حق فرزندت دعا کن شاید خداوند این فرزند را سالم !برگرداند

. ثانيا اصال این منطق، منطق حسين نيست. چنين کنداوال ليالیی در کربال نبوده کهتمام مورخين نوشته اند هر کس که . منطق حسين در روز عاشورا، منطق جانبازی است

. آمد اجازه خواست، حضرت به هر نحوی که می شد عذری برایش ذکر کند، ذکر می کردحال چه . گفت برویعنی تا اجازه خواست» فاستاذن اباه فاذن له«بجز برای علی اکبر

:از جمله این شعر که می گوید! شعرها که سروده نشده

نک بسوی خيمه ليال رویم خيز ای بابا از این صحرا رویم

نمونه دیگری که در همين باره خيلی عجيب بود و در همين تهران، در منزل یکی از علمای پيش از یکی از اهل منبر که روضه ليال را می خواند شنيدم و بزرگ این شهر در چند سال

گفت وقتيکه حضرت ليال رفت در آن . من در آنجا چيزی شنيدم که به عمرم نشنيده بودمخيمه و موهایش را پریشان کرد، بعد نذر کرد که اگر خدا علی اکبر را سالم به او برگرداند

یعنی نذر کرد که سيصد فرسخ راه . را ریحان بکاردو در کربال کشته نشود از کربال تا مدینه :این را گفت و یکمرتبه زد زیر آواز!!! را ریحان بکارد

الزرعن طریق تفت ریحانا نذر عليه لئن عادواوان رجعوا

بيشتر برای من این شعر عربی. من نذر کردم که اگر اینها برگردند راه تفت را ریحان بکارماسباب تعجب شد که این شعر از کجا پيدا شد بعد به دنبال آن رفتيم و گشتيم و دیدیم

بلکه این تفت سرزمين مربوط به داستان . این تفتی که در این شعر آمده کربال نيستليلی و مجنون معروف است که ليلی در آن سرزمين سکونت می کرده و این شعر مال

برای ليلی و این آدم این شعر را برای ليالی مادر علی اکبر و کربال مجنون عامری استتصور کنيد اگر یک مسيحی یا یک یهودی یا یک آدم المذهب آنجا باشد و این . می خواند

قضایا را بشنود آیا نخواهد گفت که تاریخ اینها چه مزخرفاتی دارد؟ آنها نمی فهمند که این

Page 10: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

ل کرده است بلکه می گویند زن های اینها چقدر بی داستان را این شخص از خودش جع !این حرفها یعنی چه؟. شعور بوده اند که نذر می کردند از کربال تا مدینه را ریحان بکارند

از این باالتر می گوید در همان گرما گرم روز عاشورا که می دانيد مجال نماز خواندن هم حتی دو نفر از اصحاب آمدند و خودشان را . نبود امام نماز خوف خواند و با عجله هم خواند

سپر قرار دادند که امام بتواند این دو رکعت نماز را بخواند و تا امام این دو رکعت نماز را مجالی برای . خواندند، این دو نفر در اثر تيرهای پياپی که می آمد از پا در آمدند

قت امام فرمود حجله عروسی را نمازخواندن به اینها نمی دادند ولی گفته اند در همان وبيندازید من می خواهم عروسی قاسم را با یکی از دخترهایم در اینجا الاقل شبيه آن هم

!من آرزو دارم، آرزو را که نمی شود به گور برد. که شده ببينم

شما را ترا به خدا ببينيد حرف هایی را گاهی وقت ها از یک افراد خيلی سطح پایين می ی گویند من آرزو دارم مثال عروسی پسرم را ببينم، آرزو دارم عروسی دخترم شنویم که م

به فردی چون حسين بن علی نسبت می دهند آن هم در گرما گرم زد و خورد . را ببينمو می گویند حضرت فرمود من در همين جا می خواهم !! که مجال نماز خواندن نيست

کل از عروسی هم که شده است من در دخترم را برای پسر برادرم عقد بکنم و یک شیکی از چيزهایی که از تعزیه خوانی های قدیم ما هرکز خدا نميشد، . اینجا راه بياندازم

عروسی قاسم نو کدخدا؛ یعنی نو داماد بود، درصورتی که این در هيچ کتابی از کتاب کسی حاجی نوری می گوید مالحسين کاشفی اولين . های تاریخی معتبر وجود ندارد

است که این مطلب را در کتابی به نام روضة الشهدا نوشته است و اصل قضيه صد در صد :به قول شاعر که گفت. دروغ است

گر تو ببينی نشناسيش باز بس که ببستند بر او برگ و ساز

اگر در عالم . می بيندالبته او در عالم معنا که. اگر سيد الشهدا عليه السالم بياید و ببيندظاهر هم بياید می بيند ما برای او اصحاب و یارانی ذکر کرده ایم که اصال او یک چنين

مثال در کتاب محرق القلوب که اتفاقا نویسنده اش هم یک . اصحاب و یارانی نداشته استعالم و فقيه بزرگی است، ولی از این موضوعات اطالع نداشته، نوشته شده است که

درحالی که یک . ی از اصحابی که در روز عاشورا از زیرزمين جوشيد هاشم مرقال بودیکنيزه هجده ذرعی هم دستش بود، آخر یک کسی هم گفته بود سنان بن انس که بنا به

گفتند نيزه . قول بعضی ها سر امام حسين را برید، یک نيزه ای داشت که شصت ذرع بوداینجا هم در کتاب . ایش از بهشت فرستاده بودگفت خدا بر! شصت ذرعی که نمی شود

درحالی که . محرق القلوب نوشته که هاشم بن عتبه مرقابل با نيزه هجده ذرعی پيدا شداین هاشم بن عتبه از اصحاب حضرت امير بوده و در بيست سال پيش هم کشته شده

ر جنی جزو یاران و یا زعف. ما برای امام حسين یارانی ذکر می کنيم که نداشته است. بوددر کتاب اسرار الشهاده . اما دشمنانی ذکر می کنند که نبوده است. امام حسين است

باید . نوشته شده است که لشکر عمر سعد در کربال یک ميليون و ششصد هزار نفر بودسوال کرد اینها از کجا پيدا شدند، اینها همه در کوفه بودند مگر یک چنين چيزی می

ر آن کتاب نوشته که امام حسين در روز عاشورا سيصد هزار نفر را با دست و نيز د! شود؟با بمبی که در هيروشيما انداختند تازه شصت هزار نفر کشته شدند و من ! خودش کشت

حساب کردم که اگر فرض کنيم که شمشير متب بياید و در هر ثانيه یک نفر کشته شود، بعد دیدند . بيست دقيقه وقت می خواهدکشتن سيصد هزار نفر، هشتاد و سه ساعت و

این تعداد کشته با طول روز جور در نمی آید، گفتند روز عاشورا هم هفتاد ساعت بوده همينطور درباره حضرت ابوالفضل گفته اند که بيست و پنج هزار نفر را کشت که ! است

Page 11: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

يقه و حساب کردم اگر در هر ثانيه یک نفر کشته شود، شش ساعت و پنجاه و چند دقپس حرف این مرد بزرگ حاجی نوری را باور کنيم که می گوید . چند ثانيه وقت می خواهد

اگر کسی بخواهد امروز بگرید، اگر کسی بخواهد امروز ذکر مصيبت کند، باید بر مصائب جدیده اباعبداهللا بگرید، بر این دروغ هایی که به ابا عبداهللا عليه اسالم نسبت داده می

.دشود گریه کن

اربعين که می رسد، همه این روضه را می خوانند و مردم هم . نمونه دیگر اربعين استخيال می کنند اینطور است که اسرا از شام به کربال آمدند و در آنجا با جابر مالقات کردند

درصورتی که بجز در کتاب لهوف که آن هم . و امام زین العابدین با جابر مالقات کردی سيدبن طاووس در کتاب های دیگرش آنرا تکذیب و الاقل تایيد نکرده نویسنده اش یعن

است؛ در هيچ کتابی دیگری چنين چيزی نيست و هيچ دليل عقلی هم آنرا قبول نمی جابر ! ولی مگر می شود این قضایایی را که هر سال گفته می شود از مردم گرفت؟. کند

هيچ ) ع(م جز موضوع زیارت امام حسين بوده است و اربعين ه) ع(اولين زائر امام حسين موضوع، تجدید عزای اهل بيت نيست، موضوع آمدن اهل بيت به کربال . چيز دیگری ندارد

.نيست، اصال راه شام از کربال نيست، راه شام به مدینه، از همان شام جدا می شود

ن وقایع تاریخی آن چيزی که بيشتر دل انسان را به درد می آورد این است که اتفاقا در ميامن در . کمتر واقعه ای است که از نظر نقل های معتبر به اندازه حادثه کربال غنی باشد

سابق خيال می کردم که اساسا علت اینکه این همه دروغ اینجا پيدا شده برای این است که وقایع راستين را کسی نمی داند که چه بوده است، بعد که مطالعه کردم دیدم

حادثه ای در تاریخ های دور دست مثل سيزده، چهارده قرن پيش به اندازه اتفاقا هيچ مورخين معتبر اسالمی از همان قرون اول و دوم قضایا را با . حادثه کربال تاریخ معتبر ندارد

سندهای معتبر نقل کردند و این نقلها با یکدیگر انطباق دارند و به یکدیگر نزدیک هم یکی از . بوده است که سبب شده جزیيات این تاریخ بماندهستند و یک قضایایی در کار

چيزهایی که سبب شده که متن این حادثه محفوظ بماند و هدفش شناخته شود این در آن عصرها خطبه حکم اعالميه در . است که در این حدثه خطبه زیاد خوانده شده است

ر وقایع، اعالميه های همانطور که در این عصر در جنگ ها مخصوصا د. این عصر را داشترسمی بهترین چيزی است که متن تاریخ را نشان بدهد، در آن زمان هم خطبه ها اینطور

چه قبل از حادثه کربال و چه در خالل آن و چه خطبه . بوده است، لذا خطبه زیاد استاز و اصال هدف آنها . هایی که بعد، اهل بيت در کوفه، در شام ودر جاهای دیگر ایراد کردند

این خطبه ها این بود که می خواستند به مردم اعالم کنند که چه گذشت وقضایا چه بود و .هدف چه بود و این خودش یک انگيزه ای بود که قضایا نقل شود

در قضيه کربال سوال و جواب زیاد شده است و همين ها در متن تاریخ ثبت است که رجز زیاد خوانده شده است مخصوصا در کربال، . ماهيت قضيه را به ما نشان می دهد

شخص ابا عبداهللا که زیاد رجز خوانده است و همين رجزها می تواند ماهيت قضيه را .نشان دهد

نامه . در قضيه کربال چه در قبل و چه در بعد از آن، نامه های زیادی مبادله شده است امام و اهل بصره هایی که ميان امام و هل کوفه مبادله شده است، نامه هایی که ميان

مبادله شده است، نام هایی که خود امام قبال برای معاویه نوشته است و از این ها و . معلوم می شود که امام، خودش را برای قيامی بعد از معاویه آماده می کرده است

یزید برای ابن زیاد، ابن زیاد برای . دیگر نامه هایی که خود دشمنان برای یکدیگر نوشته اندزید، ابن زیاد برای عمر سعد، عمر سعد برای ابن زیاد، که همه این نامه ها در تاریخ ی

Page 12: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

لذا قضایای کربال، قضایای روشنی است و سراسر این قضایا هم . اسالم مضبوط است .افتخار آميز است

ولی ما چهره این حادثه تابناک تاریخی را تا این مقدار مشوه نموده و بزرگترین خيانت ها ه امام حسين عليه اسالم کرده ایم که اگر او در عالم ظاهر بياید و ببيند، خواهد گفت را ب

آن امام حسينی که شما در خيال خودتان . که شما به کلی قيافه حادثه را تغيير داده ایدآن قاسم بن الحسنی که شما در خيال خودتان رسم کرده . رسم کرده اید که من نيستم

نيست، آن علی اکبری که شما در مخيله خودتان درست کرده اید که اید که برادر زاده منما . جوان با معرفت من نيست، آن یارانی که شما درست کرده اید که آنها نيستند

! قاسمی درست کردیم که آرزویش فقط دامادی بوده، آرزوی عمویش هم دامادی او بودهواریخ معتبر این قضيه را نقل کرده ت. شما با قاسمی که در تاریخ بوده است مقایسه کنيد

عند قرب «اند که در شب عاشورا امام عليه السالم اصحاب خودش را در یک خيمه ای یا نزدیک آن خيمه جمع کرد و آن خطابه بسيار معروف شب عاشورا را به آنها القاء » الماء

.کرد که نمی خواهم آن خطابه را نقل کنم

امام نمی خواسته . ه آنها می گوید شما آزاد هستيددر این خطبه امام بطور خالصه بحتی کسی خيال کند . کسی رو دربایستی داشته باشد و کسی خودش را مجبور ببيند

لذا می گوید همه شما را آزاد گذاشتم، همه یارانم، همه . به حکم بيعت الزم است بماندشخص من به کس دیگری کار خاندانم، برادرانم، فرزندانم، برادر زاده هایم، اینها جز به

ندارند، شب تاریک است و از این تاریکی شب استفاده کنيد و بروید و آنها هم قطعا با در اول هم از اینها تجليل می کند و می گوید منتهای رضایت را از شما . شما کاری ندارند

م سراغ دارم، اصحابی بهتر از اصحاب خودم سراغ ندارم، اهل بيتی بهتر از اهل بيت خوداما همه آنها بطور دست جمعی می گویند آقا مگر چنين چيزی ممکن است، جواب . ندارم

پيغمبر خدا را چه بدهيم، وفا کجا رفت، انسانيت کجا رفت، محبت کجا رفت، عاطفه کجا رفت و آن سخنان پر شوری که آنجا گفتند که واقعا دل سنگ را کباب می کند، یعنی

.آوردانسان را به هيجان می

یکی می گوید مگر یک جان هم ارزش این حرف ها را دارد که کسی بخواهد فدای شخصی مثل تو بکند، ای کاش هفتاد بار زنده می شدم و هفتاد بار خودم را فدای تو می

آن یکی می گوید هزار بار، دیگری می گوید ای کاش امکان داشت با این جانم بروم . کردمد بدنم را آتش بزنند، خاکسترش کنند، آنگاه خاکسترش را به باد و آن را فدای تو کنم، بع

....بدهند و باز دو مرتبه مرا زنده کنند، باز هم

همينکه این . اول کسی هم که به سخن آمد برادرش ابوالفضل بود و بعد هم بنی هاشم به آنها سخنان را گفتند، آنگاه امام مطلب را عوض کرد و از حقایق فردا قضایایی را گفت،

همين . خبر کشته شدن را داد که همه آنها درست مثل یک مژده بزرگ تلقی کردندجوانی که اینقدر به او ظلم می کنيم و آرزوی او را دامادی می دانيم، سوالی کرد که در

وقتی که جمعی از مردان در مجلسی : حقيقت خودش گفته است که آرزوی من چيسته ساله در جمع آنها شرکت می کند، پشت سر مردان اجتماع می کنند یک بچه سيزد

مثل اینکه این جوان پشت سر اصحاب نشسته بود و مرتب سر می کشيد . می نشيندکه دیگران چه می گویند، وقتی که امام فرمود همه شما کشته می شوید، این طفل با

د مقصود خودش فکر کرد که آیا شامل من هم خواهد شد یا نه؟ آخر من بچه هستم شای: لذا رو کرد به آقا و عرض کرد. آقا این است که بزرگان کشته می شوند و من هنوز صغيرم

آیا من هم جزء کشته شدگان هستم یا نيستم؟ حال ببينيد آرزو » و انا فی من یقتل«

Page 13: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

چيست؟ امام فرمود من از تو یک سوال می کنم، جواب من را بده بعد من جواب تو را می فکر می کنم که آقا این سوال را مخصوصا کرد و این جواب را شنيد و دهم، من اینطور

خواست این سوال و جواب پيش بياید که مردم آینده فکر نکنند این جوان ندانسته و نفهميده خودش را به کشتن داد و مردم آینده نگویند این جوان در آرزوی دامادی بود، دیگر

کيف « لذا آقا فرمود که اول من سوال می کنم .برایش حجله درست نکنند، جنایت نکنندپسرکم، فرزند برادرم، اول بگو که مردم و کشته شدن در ذائقه تو چه » الموت عندکاگر از ذائقه می . از عسل شيرین تر است»احلی من العسل«: فورا گفت. مزه ای دارد

یعنی برای . تپرسی که حضرت از ذائقه پرسيد، مرگ در ذائقه من از عسل شيرین تر اسمنظره چقدر تکان دهنده است، اینها است . من آرزویی شيرین تر از این آرزو وجود ندارد

.که این حادثه را یک حادثه بزرگ تاریخی کرده است و ما باید این حادثه را زنده نگه داریم

چون دیگر نه حسينی پيدا خواهد شد و نه قاسم بن الحسنی این است که این مقدار می دهد که بعد از چهارده قرن اگر یک چنين حسينيه ای بنامشان بسازیم کاری ارزش

وگرنه آرزوی دامادی داشتن که این حرفها را نمی خواهد، همه بچه ها آرزوی . نکرده ایمدامادی دارند، آرزوی دامادی داشتن که وقت صرف کردن نمی خواهد، پول صرف کردن

ولی اینها جوهره . ، سخنرانی نمی خواهدحسينيه ساختن نمی خواهد. نمی خواهداینها باالتر از . هستند»انی جاعل فی االرض خليفه«انسانيت هستند، مصداق

. امام بعد از گرفتن این جواب فرمود فرزند برادرم تو هم کشته می شوی. فرشته هستند گرفتاری اما جان دادن تو با دیگران خيلی متفاوت است و یک »بعد ان تبلو ببالء عظيم«

لذا روز عاشورا پس از آنکه با چه اصراری اجازه رفتن به . بسيار شدیدی پيدا می کنیميدان را گرفت، از آنجا که بچه است، زرهی متناسب با اندام او وجود ندارد، خود مناسب

لهذا نوشته اند . با سر او وجود ندارد، اسلحه و چکمه مناسب با اندام او وجود ندارد همين قدر نوشته اند بقدری این بچه »کانه فرقه القمر«به سر گذاشته بود عمامه ای

.زیبا بود که دشمن گفت مثل یک پاره ماه است

برگ گل سرخ را باد کجا می برد بر فرس تندرو هر که تو را دید گفت

راوی گفت نگاه کردم دیدم که بند یکی از دو کفش هایش باز است و یادم نمی رود کهنوشته اند امام در . از اینجا معلوم می شود چکمه پایش نبوده است. پای چپش هم بود

خيمه ایستاده بود و لجام اسبش به دستش بود، معلوم بود منتظر است که یک مرتبه یک فریادی شنيد، نوشته اند کسی نفهميد که امام با چه سرعتی مثل یک باز شکاری روی

آقا وقتی به بالين . یاد، فریاد یا عمای قاسم بن الحسن بودآن فر. اسب پرید و حمله کردامام که حرکت کرد و . این جوان رسيد در حدود دویست نفر دور این بچه را گرفته بودند

حمله کرد آنها فرار کردند و یکی از دشمنان که از اسب پایين آمده بود تا سر جناب قاسم آنکسی را که می . رفقای خود پایمال شدرا از بدن جدا کند؛ خودش در زیر پای اسب

گویند در روز عاشورا در حالی که زنده بود، زیر سم اسب ها پایمال شد، یکی از دشمنان به هر حال حضرت وقتی به بالين قاسم رسيدند که گرد و غبار زیاد . بود نه حضرت قاسم

رها نشست، یک وقتی که این گرد و غبا. بود و کسی نمی فهميد قضيه از چه قرار است .وقت دیدند که آقا بر بالين قاسم نشسته و سر او را به دامن گرفته است

عزیز علی عمک ان تدعوه فالیجيبک او یجيبک «: این جمله را از آقا شنيدند که فرمود یعنی برادرزاده خيلی بر عمومی تو سخت است که تو او را بخوانی، نتواند »فال ینفعک

در همين حال بود که . جابت بکند، اما نتواند برای تو کاری انجام بدهدتو را اجابت کند، یا ا .یک وقت فریادی از این جوان بلند شد و جان به جان آفرین تسليم کرد

Page 14: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

.خدایا عاقبت امر عمه ما را ختم به خير بفرما

.ما را به حقایق اسالم آشنا کن

. ما دور بگرداناین جهل ها و این نادانی ها را به کرم و لطف خودت از

.توفيق عمل و خلوص نيت به همه ما عنایت بفرما

.حاجات مشروعه ما را برآور

.اموات همه ما را ببخش و بيامرز

وال حول و ال قوة اال باهللا العلی العظيم

.و صلی اهللا علی محمد و اله الطاهرین

تحریفات عاشورا

قسمت دوم

اهللا الرحمن الرحيم بسم

هللا رب العالمين باری الخالئق اجمعين و الصلوة و السالم علی عبداهللا و الحمداو آله ) ص(رسوله و حبيبه و صفيه، سيدنا و نبينا و موالنا ابی القاسم محمد :الطيبين الطاهرین المعصومين، اعوذ بااهللا من الشيطان الرجيم

کم عن مواضعه و فبما نقضهم ميثاقهم لعنا هم وجعلنا قلوبهم قاسيه یحرفون ال نسوا حظا مماذکروابه

Page 15: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

تحریفاتی در واقعه عاشورا شده است چه از نوع تحریف لفظی و چه از نوع تحریف و همين تحریفات سبب شده که این سند بزرگ تاریخی و این منبع بزرگ تربيتی . معنوی

وم ما این عم. برای ما بی اثر و یا کم اثر شود، و احيانا در مواقعی اثر معکوس ببخشدوظيفه را داریم که این سند مقدس را از آن تحریفات که آن را آلوده کرده است پاک و منزه

.کنيم

ما در اطراف تحریفات معنوی این کنم و سپس بحث امشب درباره عوامل تحریف بحث می .حادثه خواهد بود

عوامل تحریف

عنی بطور کلی در تواریخ دنيا ی. این عوامل بر دو قسم است، یک نوع عوامل عمومی است. اختصاص به حادثه عاشورا ندارد. کند این عوامل وجود دارد که تواریخ را دچار تحریف می

ای را دچار تحریف مثال هميشه اغراض دشمنان، خود، عاملی است برای این که حادثهتاریخ هایی در متن دشمن برای این که به هدف و غرض خود برسد، تغيير و تبدیل. کند

های زیادی دارد و کند و این نمونه ایجاد و یا توجيه و تفسيرهای ناروایی از تاریخ میکنم که در حادثه خواهم از نمونه این مطلب بحثی کرده باشم، همينقدر عرض می نمی

. یعنی دشمنان درصدد تحریف نهضت حسينی برآمدند.کربال هم این عامل دخالت داشتا معمول است که دشمنان، نهضت های مقدس را به افساد و و همان طوری که در دني

کنند، حکومت اموی خيلی کوشش کرد اخالل و تفریق کلمه و ایجاد اختالف متهم می .برای اینکه نهضت حسينی را چنين رنگی بدهد و از روز اول چنين تبليغاتی شروع شد

: نویسد کند می اد صادر میمسلم که به کوفه آمده بود، یزید ضمن ابالغی که برای ابن زیمسلم پسر عقيل به کوفه آمده است و هدفش اخالل و افساد و ایجاد اختالف در ميان

شود و او را به وقتی مسلم گرفتار می. پس برو و او را سرکوب کن! مسلمانان است پسر عقيل چه: گوید ها را به مسلم می برند، ابن زیاد همين جمله داراالماره ابن زیاد می

شد که آمدی به این شهر، مردم وضع مطمئن و آرامی داشتند، تو آمدی آشوب کردی، :مسلم هم مردانه جواب داد! انگيزی کردی ایجاد اختالف و فتنه

های فراوان نوشتند و آن مردم این شهر، نامه. اوال آمدن ما به این شهر ابتدایی نبودکه در اینجا حکومت کرده، نيکان مردم را هایی پدر تو زیاد، در سال. ها موجود است نامه

ها به مردم کرده است، از ما کشته، بدان را برنيکان مسلط کرده و انواع ظلم ها و اجحافحکومت . ایم ما برای برقراری عدالت آمده. دعوت کردند برای اینکه عدالت را بر قرار کنيم

ا زیاد گفت ولی تاریخ اسالم اموی برای اینکه تحریف معنوی کرده باشد، از اینجور قضایکنيد و شما یک نفر مورخ و صاحب نظر را در دنيا پيدا نمی. تحت تاثير این تحریف واقع نشد

که بگوید حسين بن علی العياذبااهللا قيام نابجایی کرد، آمد کلمه مردم را تفریق کند، اتحاد حادثه کربال تحریفی ایجاد دشمن نتوانست در. این اثر نکرد که نکرد-را از بين ببرد، خير

.کند

.در حادثه کربال هر چه تحریف شده، با کمال تاسف از ناحيه دوستان است

Page 16: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

عامل دوم

و این در تمام تواریخ دنيا عامل دوم تمایل بشر به اسطوره سازی و افسانه سازی استهای در بشر، یک حس قهرمان پرستی هست که در اثر آن درباره قهرمان. وجود دارد

بهترین دليلش اینست که مردم برای نوابغی . سازند های دینی افسانه می ملی، قهرمانبو علی سينا بدون شک ! اند مثل بو علی سينا، شيخ بهایی چقدر افسانه جعل کرده

ها ولی همين. العادگی داشته است و قوای جسمی و روحی او یک جنبه فوق نابغه بودهگویند بوعلی سينا در سر یک نه بسازند مثال میسبب شده مردم برای او افسا

خورد گفتند از فرسنگی، مردی را دید و گفت این مرد نان روغنی، نانی که چرب است میهایی را گفت برای اینکه من پشه! خورد و نان او هم چرب است؟ کجا فهميدی که نان می

معلوم ! کند آن پرواز میدور گردند فهميدم نانش چرب است که پشه دیدم که دور نان میها است که افسانه است، آدميکه پشه را از یک فرسنگی ببيند، چربی نان را از خود پشه

.بيند زودتر می

های شب کرد، گفت من نيمه گویند بوعلی سينا در مدتی که در اصفهان تحصيل می می. کنمگذارد مطالعه خيزم، صدای چکش مسگرهای کاشان نمی که برای مطالعه برمی

رفتند تجربه کردند، یک شب دستور دادند مسگرهای کاشان چکش نزنند، آن شب را .معلوم است که اینها افسانه است. بوعلی گفت آرام خوابيدم و یا آرام مطالعه کردم

. اینجور چيزها اختصاص به حادثه عاشورا ندارد. برای شيخ بهایی چقدر افسانه ساختنداما افرادی که . هيچ جا زند؟ به گویند، بگویند به کجا ضرر می یمردم درباره بوعلی هرچه م

شخصيت آنها، شخصيت پيشوایی است، قول آنها، عمل آنها، قيام آنها، نهضت آنها سند .شان تحریفی واقع شود و حجت است؛ نباید در سخنانشان، در شخصيتشان، در تاریخچه

در این که علی ! ایم ن چقدر افسانه گفتهالسالم، ما شيعيا درباره اميرالمومنين علی عليه. کسی شک ندارد) ع(ای بوده بحثی نيست، در شجاعت علی العاده مرد خارق) ع(

شجاعت فوق افراد عادی بوده ) ع(اند که شجاعت علی دوست و دشمن اعتراف کرده .است

را کوبيد و در هيچ ميدان جنگی، با هيچ پهلوانی نبرد نکرد مگر اینکه آن پهلوان ) ع(علی مثال . ابدا! سازها به همين مقدار قناعت کردند؟ سازها و اسطوره بزمين زد اما مگر افسانه

العادگی مرحب چقدر فوق. در جنگ خيبر با مرحب خيبری روبرو شد) ع(اند علی گفتهاند که علی در آنجا ضربتش را که فرود آورد این مرد را دو نيم مورخين هم نوشته. داشت

ولی در اینجا یک شکلها، یک حرفها، یک ). دانم که این دو نيم کامل بود یا نه نمی(کرد .اند کنند، درست کرده هایی که دین را خراب می افسانه

گویند به جبرئيل وحی شد فورا به زمين برو که اگر شمشير علی فرود بياید، زمين را می را زیر شمشير علی بگير، رفت و کند، به گاو و ماهی خواهد رسيد، بال خود دو نيم می

گرفت، علی هم شمشيرش را آنچنان فرود آورد که مرحب دو نيم شد و اگر در ترازو می بال جبرئيل از شمشير علی آسيب دید و مجروح شد، تا چهل ! گذاشتند با هم برابر بود

این چهل وقتيکه به آسمان رفت خدا از او سئوال کرد . شبانه روز نتوانست به آسمان برودچرا زود برنگشتی؟ . روز کجا بودی؟ خدایا در زمين بودم، تو به من ماموریت داده بودی

خدایا شمشير علی که فرود آمد بالم را مجروح کرد، این چهل روز مشغول پانسمان بال گوید شمشير علی آنچنان سریع و نرم آمد که از فرق مرحب دیگری می! خودم بودم

Page 17: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

علی که شمشيرش را بيرون کشيد، خود مرحب هم . سب رسيدگذشت تا به نمد زین اهمه !) خيال کرد که ضربت کاری نشده است(گفت علی همه زور تو همين بود، ! نفهميد

علی گفت خودت را حرکت بده، مرحب خودش را حرکت داد، نصف ! پهلوانی تو همين بود؟ !!!بدنش از این طرف و نصف دیگر از آن طرف افتاد

گوید برای کند می این مرد بزرگ در کتاب لؤلؤ و مرجان، انتقاد که میحاجی نوری که اصال شرکت حضرت هم معلوم نيست، (اند در جنگ صفين شجاعت ابوالفضل نوشته

مردی را به هوا انداخت، دیگری را ) اگر شرکت هم کرده یک بچه پانزده ساله بودهرا که انداخت هنوز نفر اول بزمين نيامده انداخت، نفر بعدی را، تا هشتاد نفر، نفر هشتادم

!!!بعد اولی که آمد دو نميش کرد، دومی نيز همچنين تا نفر آخر! بود

در حادثه کربال یک قسمت از تحریفاتی که صورت گرفته معلول حس اسطوره سازی ها زیاد است و راست هم ها، اغراق گویند در تاریخ مشرق زمين مبالغه اروپایيها می. است

مال آقای دربندی در اسرار الشهاده نوشته است عدد لشکریان عمر سعد، . گویند یممگر کوفه چقدر بزرگ بود، کوفه یک ! شان ششصد هزار نفر و همه اهل کوفه بودند سواره

وپنج سال بيشتر از عمر آن نگذشته بود، چون کوفه را در شهر تازه سازی بود، هنوز سیاین شهر . فه هم به همين دليل مرکز سپاهيان اسالم بودکو. زمان عمربن خطاب ساختند

را عمر دستور داد در اینجا بسازند برای اینکه لشکریان اسالم در نزدیکی ایران یک مرکزی در آنوقت معلوم نيست همه جمعيت کوفه آیا به هفتاد هزار نفر، هشتاد . داشته باشند

یک ميليون و ششصد هزار نفر . سترسيده ا رسيده یا نمی هزار نفر، صد هزار نفر میسپاهی در آن روز جمع بشود و حسين بن علی هم سيصد هزار نفر آنها را بکشد، به

سازی، خيلی این حس اسطوره. اندازد این، قضيه را بکلی از ارزش می. آید عقل جور نمی .ما نباید یک سند مقدس را در اختيار افسانه سازها قرار بدهيم. کارها کرده است

ما » و ان لنافی کل خلف عدوال ینفون عنا تحریف الغالين و انتهال المبطلين«آیا صحيح است در تاریخ و . وظيفه داریم اینها را از چنگ این افسانه سازها بيرون بياوریم

ای که ما دستور داریم هر سال آنرا بصورت یک مکتب، زنده بداریم حادثه عاشورا، حادثه !شود؟این همه افسانه وارد

عامل سوم

این دو عامل که عرض کردم یعنی غرضها و . عامل سوم یک عامل خصوصی استحس اسطوره سازی و افسانه سازی در . عداوتهای دشمنان در تمام تواریخ دنيا هست

ولی در خصوص حادثه عاشورا یک جریان و عامل بالخصوصی . تمام تاریخ های دنيا هستپيشوایان دین از زمان . داستان، جعل واقع شودهست که سبب شده است در این

پيغمبر اکرم و ائمه اطهر دستور اکيد و بليغ داده اند که باید نام حسين بن علی زنده چرا؟ این چه دستوریست در . بماند، باید مصيبت حسين بن علی هر سال تجدید شود

برای زیارت حسين بن اسالم، چرا ائمه دین این همه به این موضوع اهتمام داشتند و چرا . علی این همه اهتمام است، این همه ترغيب و تشویق است؟ به این چرا باید دقت کنيد

!!!ممکن است کسی بگوید برای این است که تسلی خاطری برای حضرت زهرا باشد

Page 18: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

سال هنوز حضرت زهرا احتياج به تسليت 1400آیا این حرف مسخره نيست؟ بعد از که بنص خود امام حسين و به حکم ضرورت دین، بعد از شهادت داشته باشد، در صورتی

مگر حضرت ! این چه حرفيست؟. امام حسين، امام حسين و حضرت زهرا نزد یکدیگرند سال هنوز هم بسر خودش بزند، گریه کند و ما برویم به 1400زهرا بچه است، بعد از

مکتب ) ع(حسين ! نداین حرفها که دین را خراب می ک! ایشان سر سالمتی بدهيم؟. نمونه عملی قيام های اسالمی است) ع(حسين . عملی اسالم را تاسيس کرد

خواستند مکتب حسين زنده بماند، خواستند سالی یکبار حسين با آن نداهای شيرین و االترون الی الحق الیعمل به و «: عالی و حماسه انگيزش ظهور کند، فریاد کند

الموت خواستند » المومن الی فی لقاءاهللا محقاالباطل الیتنهاهی عنه ليرغب. ، مرگ از زندگی ننگين بهتر است، برای هميشه زنده بمانداولی من رکوب العاری

برای هميشه زنده الاری الموت اال سعاده و الحيوة مع الظالمين االبرماخواستند سعادت زندگی با ستمکاران برای من خستگی آور است، مرگ در نظر من جز. بماند

خط الموت علی ولد ادم محط خواستند آن جمله های دیگر حسين . چيزی نيستمردی که می آید در . زنده بماندهيهات مناالذله. ، زنده بماندالقالده علی جيدالفتات

مقابل سی هزار نفر می ایستد در حاليکه در نهایت شدت از ناحيه خود و خاندان خود االوان الدعی : ن مردی دنيا به خود ندیده است می فرمایدگرفتار است و مرد وار که چني

ابن الدعی قدر کزبين ثنتين بين السله و الذله هيهات مناالذله یابی اهللا منا و زنده ) ع(مکتب حسين . ، خواستند اینها زنده بماندرسوله و حجور طابت و طهرت

لت دميده شود، و بر آن بماند، تربيت حسين زنده بماند، پرتویی از روح حسين در این منگذارید حادثه عاشورا فراموش شود، حيات زندگی . فلسفه اش خيلی روشن است. بتابد

به این وسيله می توانيد اسالم . شما و انسانيت و شرف شما به این حادثه بستگی داردپس ترغيب کردند مجلس عزای حسينی را زنده نگهدارید و درست . را زنده نگهدارید

بسيار عالی -داری حسين بن علی واقعا فلسفه صحيحی دارد، فلسفه بسيار عزا. استهرچه ما در این راه کوشش کنيم، به شرط اینکه هدف اینکار را تشخيص دهيم، . هم دارد .بجاست

اما متاسفانه یک عده ای این را نشناختند، خيال کردند بدون اینکه مردم را به مکتب ام حسينی آشنا کنيم، مردم را عارف به مقام حسينی حسين آشنا کنيم، به فلسفه قي

کنيم، همينقدر که مردمی آمدند و نشستند و نفهميده و ندانسته گریه ای کردند، کفاره !گناهانست

مرحوم حاجی نوری نکته ای را در کتاب لؤلؤ و مرجان ذکر کرده است و آن اینکه عده ای آنقدر زیاد است که از هر وسيله ای برای گفتند موضوع امام حسين و گریه بر او، ثوابش

در آورده اند که می " ماکياول"یک حرفی امروزیها در مکتب . اینکار می شود استفاده کردگفتند ! گویند هدف، وسيله را مباح می کند، هدفت خوب باشد، وسيله هرچه شد، شد

کار بسيار ما یک هدف مقدس و منزه داریم و آن این است که گریستن بر امام حسينهدف که ! به چه وسيله بگریانيم؟ به هر وسيله که شد. خوبی است و باید گریست

اگر تعزیه در آوریم، یک تعزیه های اهانت آور، . مقدس است، وسيله هرچه شد، شددرست است یا نه؟ گفتند اشک جاری می شود یا نه؟ همينقدر که اشک جاری شود،

زنيم، معصيتکاری بکنيم، به بدن مرد لباس زن بپوشانيم، شيپور بزنيم، طبل ب! اشکال نداردعروسی قاسم درست کنيم، جعل کنيم، تحریف کنيم، در دستگاه امام حسين این حرفها

دستگاه امام حسين از دستگاه دیگران جداست، در اینجا دروغ گفتن . مانعی نداردن مرد لباس زن بخشيده است، جعل کردید، تحریف کردید، شبيه سازی کردید، به ت

Page 19: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

! هدف خيلی مقدس است. هر گناهی اینجا کردید بخشيده است. کردید، بخشيده است !در نتيجه افرادی دست به جعل و تحریف این قضيه زده اند که انسان تعجب می کند

در ده، پانزده سال پيش که به اصفهان رفته بودم، در آنجا مرد بزرگی بود، مرحوم حاج بادی اعلی اهللا مقامه، خدمت ایشان رفتم و روضه ای را که تازه شيخ محمد حسن نجف آ

آن روضه خوان که . در جایی شنيده بودم و تا آنوقت نشنيده بودم، برای ایشان نقل کردمداستان . اتفاقا تریاکی هم بود، این روضه را خواند و بقدری مردم را گریاند که حد نداشت

وکل می خواست به زیارت امام حسين برود و آن پيرزنی را نقل می کرد که در زمان متوقت جلوگيری می کردند و دستها را می بریدند تا اینکه قضيه را به آنجا رساند که این زن

در همان حال این زن فریاد کرد یا ابوالفضل العباس، یا ابوالفضل . را بردند و در دریا انداختندد و گفت رکاب اسب مرا بگير، العباس، هنگامی که داشت غرق می شد سواری آم

رکابش را گرفت، گفت چرا دستت را دراز نمی کنی؟ گفت من دست در بدن ندارم، که . مرحوم حاج سيخ محمد حسن تاریخچه قضيه را اینطور نقل کرد. مردم خيلی گریه کردند

قبل از ایشان بوده و ایشان از اشخاص (گفت یکروز در حدود بازار، حدود مدرسه صدر مجلس روضه ای بود که بزرگترین مجالس اصفهان بود و حتی مرحوم ) بری نقل کردندمعت

واعظ . حاج مال اسماعيل خواجویی که از علماء بزرگ اصفهان بود در آنجا شرکت می کردمنبریهای دیگر می آمدند و هنر خودشان را . معروفی گفته بود که من آخرین منبری بودم

کردند، هر کس می آمد روی دست دیگری می زد، بعد از برای گریاندن مردم اعمال میدیدم هر . تا ظهر طول کشيد. منبر خود می نشست تا هنر روضه خوان بعد از خود را ببيند

فکر کردم که من چکنم؟ همانجا . کس هر هنری داشت بکار برد، اشک مردم را گرفتعصر آنروز رفتم در مجلس . اینقصه را جعل کردم رفتم قصه را گفتم از همه باالتر زدم

کم . دیگری که در چارسو بود، دیدم آنکه قبل از من منبر رفته همين داستان را می گویداین موضوع که دستگاه حسين دستگاه ! کم در کتابها هم نوشتند و چاپ هم کردند

جدایی است و از هر وسيله ای برای گریاندن مردم می شود استفاده کرد، این توهم و !روغ و غلط، یک عامل بزرگی برای جعل و تحریف شدخيال د

مرحوم حاجی نوری، این مرد بزرگوار، استاد مرحوم حاج شيخ عباس قمی که حتی بر حاج شيخ عباس ترجيح داشته است، به اعتراف خود حاج شيخ عباس و دیگران، مرد فوق

که اگر . طرح کردندایشان این مطلب را در کتاب خودشان . العاده متبحر و با تقوای استاین حرف درست باشد که هدف وسيله را مباح می کند، پس اساسا چيزی در دنيا باقی

یکی از هدف های اسالمی ادخال سرور در قلب مومن : من اینجور می گویم. نمی ماندمن برای اینکه مومنی را . است یعنی انسان کاری کند که مومنی خوشحال شود

اگر ! غيبت می کنم چون از غيبت خيلی خوشش می آیدخوشحال کنم، در حضور اوبگویيد مرتکب گناه می شوی، می گویم خير، هدفم مقدس است، من که غيبت کنم می

!خواهم او را خوشحال کنم

. مثال دیگری مرحوم حاجی نوری ذکر می کند که یکنفر مرد، زن بيگانه ای را می بوسدچرا اینکار را انجام دادی؟ می گوید من ادخال می گویيم . بوسيدن زن نامحرم حرام است

این چه . در مورد زنا و شراب و لواط هم همين را می توان گفت! سرور در قلب مومن کردماز هر وسيله ای جایز است ! غوغائيست، این چه حرف شریعت خراب کنی است؟

فته امام استفاده کردن برای گریاندن مردم در سوگ امام حسين؟ بخدا قسم بر خالف گ .حسين است

Page 20: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

اشهد انک قد اقمت اصلواة و آتيت امام حسين شهيد شد که اسالم باال برود و امام الزکوة و امرت بالمعروف و نهيت عن المنکر و جاهدت فی اهللا حق جهاده

حسين کشته شد که سنن اسالمی، مقررات اسالمی، قوانين اسالمی زنده شود نه امام حسين را ما به صورت . سنن اسالمی بگذارنداینکه بهانه ای شود که پا روی

امام حسينی که ما در خيال خودمان درست . اسالم خراب کن در آورده ایم) العياذبااهللا( .کرده ایم اسالم خراب کن است

حاجی نوری در کتابش نوشته است یکی از طالب نجف اهل یزد برایم نقل کرد در جوانی در یکی از دهات نيشابور یک مسجدی بود . راسان می رفتمسفری پياده از راه کویر به خ

و من چون جایی را نداشتم، در مسجد رفتم و پيشنماز مسجد آمد و نماز خواند و بعد در این بين با کمال تعجب دیدم فراش مسجد مقداری سنگ آورد و تحویل . منبر رفت

چراغها که . خاموش کردندوقتی روضه را شروع کرد، دستور داد چراغها را . پيشنماز داد. خاموش شد، سنگها را به طرف مستمعين پرتاب کرد که صدای فریاد مردم بلند شد

چراغها که روشن شد دیدم سرهای مردم شکسته و مجروح شده است و در حاليکه رفتم نزد پيشنماز و به او گفتم این چه کاری بود . اشکشان ميریخت از مسجد بيرون رفتند

چون . ت من امتحان کردم که این مردم با هيچ روضعه ای گریه نمی کنندگف! که کردی؟گریه کردن برای امام حسين اجر زیاد و ثواب زیادی دارد و من دیم که راه گریاندن اینها

چون هدف !!! منحصر است به اینکه سنگ به کله شان بزنم، از اینراه اینها را می گریانمه بر امام حسين است و لو اینکه یک دامن سنگ به وسيله را مباح می کند، هدف، گری

پس این یک عامل خصوصی در این قضيه بوده که در این جعلها و تحریفها . کله مردم بزند .دخالت داشته است

بخدا قسم ! انسان وقتيکه در تاریخ سير می کند، می بيند بر سر این حادثه چه آورده اندد امروز اگر کسی بخواهد بر امام حسين ميگوی. حرف حاجی نوری حرف راستی است

بگرید، بر این مصيبتها باید بگرید، بر این تحریفها و مسخها باید بگرید، بر این دروغها باید .بگرید

اولين . کتاب معروفی است به نام روضة الشهدا که نویسنده آن مال حسين کاشفی استب است که در پانصد سال کتابی که در مرثيه به فارسی نوشته شده است، همين کتا

شيخ مفيد . قبل از این کتاب، مردم به منابع اصلی مراجعه می کردند. پيش نوشته شدهما اگر به ارشاد شيخ . رضوان اهللا عليه، ارشاد را نوشته است، چقدر متقن نوشته است

از تواریخ اهل تسنن، طبری . مفيد خودمان مراجعه کنيم احتياج به جای دیگر نداریممن نمی دانم این . ته، ابن اثير نوشته، یعقوبی و ابن عساکر و خوارزمی نوشته اندنوش

وقتی که من این کتاب را خواندم دیدم حتی اسم ها جعلی . بی انصاف چه کرده استیعنی در اصحاب امام حسين اسم هایی را ذکر می کند که اصال وجود نداشته، در ! است

داستانها را بشکل افسانه در . مه جعلی استدشمنها اسم هایی را می گوید که ه .آورده است

این کتاب چون اولين کتاب به زبان فارسی است که نوشته شد، مرثيه خوانها که اغلب بی سواد بودند و به کتابهای عربی مراجعه نمی کردند همين کتاب را می گرفتند و در

اری امام حسين را روضه این است که امروزه مجالس عزاد. مجالس از رو می خواندنددر زمان امام حسين و حضرت صادق و امام حسن عسکری که روضه . خوانی می گویيم

خوانی نمی گفتند و بعد در زمان سيد مرتضی و خواجه نصيرالدین طوسی هم روضه از پانصد سال پيش به این طرف اسمش روضه خوانی شده، روضه . خوانی نمی گفتند

Page 21: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

از وقتی که این کتاب . ب روضة الشهدا، خواندن همان کتاب دروغخوانی یعنی خواندن کتا .بدست مردم افتاد، کسی تاریخ واقعی امام حسين را مطالعه نکرد

تمام حرفهای روضة الشهدا . در شصت هفتاد سال پيش مرحوم مال آقای دربندی پيدا شدوشت به نام اسرار را باضافه چيزهای دیگری پيدا کرد و همه را یکجا جمع کرد و کتابی ن

حاجی نوری . الشهاده، واقعا مطالب این کتاب انسان را وادار می کند به اسالم بگریدمردی رفت نزد مرحوم صاحب مقامع، . حکایت دیگری را نقل می کند که تاثر آور است

چه خوابی دیدی؟ گفت خواب دیدم با این دندانهای . گفت دیشب خواب وحشتناکی دیدماین مرد عالم لرزید، ! بدن امام حسين عليه اسالم را دارم می کنمخودم گوشتهای

. رثيه خوان هستی، گفت بلهسرش را پایين انداخت، مدتی فکر کرد گفت شاید تو متو با . فرمود بعد از این یا اساسا مرثيه خوانی را ترک کن، و یا از کتابهای معتبر نقل کن

این لطف خدا بود ! این دروغهایت گوشت بدن امام حسين را با دندانهای خودت می کنی .که در این رویا به تو نشان بدهد

از زنده ترین و مستند ترین و از پرمنبع ترین اگر کسی تاریخ عاشورا را بخواند می بيند .تاریخ ها است

مرحوم آخوند خراسانی فرموده بود آنها که به دنبال روضه نشنيده می روند، بروند روضه ) ع(های راست را پيدا کنند که آنها را احدی نشنيده است، خطبه هایی که امام حسين

ين راه خوانده، خطبه هایی که اصحابش در مکه و بطور کلی در حجاز، در کربال، در بخوانده اند، جواب و سوالهایی که با حضرت شده، نامه هایی که ميان ایشان و دیگران مبادله شده، نامه هایی که ميان خود دشمنان مبادله شده است، به عالوه اظهارات

ن حادثه را کسانی که حاضر در واقعه عاشورا بوده اند، چه از دشمن و چه از دوستان و اینقل کرده اند، آنها را مطالعه کنند، دو سه چهار نفر از دوستان امام حسين بودند که اینها

ازجمله، غالميست به نام عقبةبن سمعان یا عقبةبن سمعان که . جان به سالمت بردند در روز عاشورا گرفتار شد. از مکه همراه امام بود و وقایع نگار لشگر ابا عبداهللا بوده است

.و چون گفت غالمم آزادش کردند

. مرد دیگری است بنام حميدبن مسلم که از وقایع نگارهای لشکر عمر سعد بوده استیکی از حاضرین واقعه، شخص امام زین العابيدن عليه السالم است که همه قضایا را نقل

ک متاسفانه حاجی نوری ی. نقطه ابهامی در تاریخ امام حسين وجود ندارد. کرده اند :نقل می کند که اشاره می کنم) ع(داستان جعلی و تحریفی درباره امام زین العابيدن

می گوید در روز عاشورا وقتيکه برای ابا عبداهللا یاوری باقی نماند، حضرت برای خدا پدر : فرمود) ع(حضرت امام زین العابدین . رفتند) ع(حافظی به خيمه امام زین العابيدن

یعنی تا آنوقت امام زین العابيدن بيخبر بوده ( مردم به کجا کشيد جان کار شما و اینامام زین العابدین فرمود حبيب بن مظاهر چه . فرمود پسر جان به جنگ کشيد). است

بریر بن خضير چه طور شد؟ قتل، هر کس . زهيربن قين چطور شد؟ قتل. شد؟ فرمود قتلی هاشم را پرسيد، قاسم بن حسن بعد بن. از اصحاب را که اسم برد، فرمود کشته شد

اما . این، جعل است، دروغ است. برادرم علی اکبر چه طور شد؟ قتل. چه طور شد؟ قتلتاریخ . زین العابدین که العياذباهللا آن قدر مریض و بيهوش نبوده که نفهمد چه گذشته استير می نویسد حتی در همان حال، امام حرکت کرد فرمود عمه عصای مرا با یک شمش

یکی از کسانی که حاضر در واقعه بوده و آن را نقل کرده است، شخص امام زین . بياور .العابدین عليه السالم بوده است

Page 22: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

پس توبه کنيم، واقعا باید توبه کنيم، به خاطر این جنایت و خيانتی که نسبت به اباعبداهللا همه افتخارات این الحسين عليه السالم و اصحاب و یاران و خاندانش مرتکب می شویم،

.توبه کنيم و بعد، از این مکتب تربيتی استفاده کنيم. ها را از ميان می بریم

چه کم و کسری در زندگی عباس بن علی آن طور که مقاتل معتبر نوشته اند وجود دارد؟ غير از (اگر نبود برای ابوالفضل مگر همين یک افتخار، با ابوالفضل کسی قبال کاری نداشت

امام حسين هم فرمود اینها فقط به من کار ). سين با هيچ کس کاری نداشتندامام حوقتی که شمربن ذی الجوشن می . دارند و اگر مرا بکشند، به هيچ کس دیگری کار ندارند

خواست از کوفه به طرف کربال حرکت کند، یکی از حضاری که در آنجا بود، به ابن زیاد مادری ما همراه حسين بن علی هستند، خواهش اظهار کرد که، بعضی از خویشاوندان

شمر هم در یک فاصله دور . ابن زیاد هم نوشت. می کنم امان نامه ای برای آن ها بنویس .از قبيله ای بود که قبيله ام البنين با آن ها نسبت داشتند

این مرد پليد آمد کنار خيمه حسين بن علی . این پيام را در عصر عاشورا شخص او آورد خواهرزادگان ما کجا هستند؟ ابوالفضل این بنوا اختنا: ليه السالم فریادش را بلند کردع

عليه السالم در حضور ابا عبداهللا عبدالسالم نشسته بود، برادرانش همه آنجا بودند، یک جوابش را بدهيد هر چند آدم اجيبوه وان کان فاسقا: کلمه جواب ندادند تا امام فرمود

، چه می گویی؟ مژده ای ما تقولگفتند . که اجازه داد، جواب دادندآقا . فاسقی استگفتند خدا ترا . برای شما آورده ام، شما آزادید، اگر االن بروید، جان به سالمت می برید

در شب عاشورا، اول ! لعنت کند و اميرت را رها کنيم به موجب این که ما تامين داریم؟بگذریم از آن . اهللا کرد، برادر رشيدش ابوالفضل بودکسی که اعالم یاری نسبت به ابا عبد

مبالغات احمقانه این که می کنند ولی آنچه که در تاریخ مسلم است، ابوالفضل بسيار .رشيد، بسيار شجاع، بسيار دلير، بلند قد و خوشرو و زیبا بود

او را ماه بنی هاشم لقب داده بودند، این ها حقيقت وکان یدعی قمربنی هاشمداستان مادرش حقيقت است که . به ارث برده بود) ع(ت، البته شجاعتش را از علی اس

یعنی از ولدتها الفحولهبه برادرش عقيل فرموده زنی برای من انتخاب کن که ) ع(علی عقيل ام البنين را انتخاب می کند و می گوید این همان زنی . شجاعات به دنيا آمده باشد دلم می خواهد از آن زن فرزند شجاع و لی فارسا شجاعالتلد. است که تو می خواهی

.تا این مقدار حقيقت است. دليری به دنيا بياید

روز عاشورا می شود، بنابر یکی از دوروایت ابوالفضل . آرزوی علی در ابوالفضل تحقق یافتجلو می آید، عرض می کند برادر جان به من هم اجازه بفرمایيد، این سينه من تنگ شده

من . ست، دیگر طاقت نمی آورم، می خواهم هر چه زودتر جان خودم را فدای شما کنمانمی دانم روی چه مصلحتی امام جواب حضرت ابوالفضل را چنين داد، خود اباعبداهللا بهتر

فرمود برادرم حال که می خواهی بروی، برو بلکه بتوانی مقداری آب برای . می دانست، آب آور، قبال به حضرت ابوالفضل داده شده بود چون یک »اسق«لقب . فرزندان من بياوری

نوبت یا دو نوبت دیگر در شب های پيش ابوالفضل توانسته بود برود صف دشمن را این جور نيست که سه شبانه روز آب نخورده . بشکافد و برای اطفال اباعبداهللا آب بياورد

این خالل توانستند یکی دو بار آب باشند، نه، سه شبانه روز بود که ممنوع بودند ولی درتهيه کنند، از جمله در شب عاشورا تهيه کردند، حتی غسل کردند، بدن های خودشان را

.شست و شو دادند

Page 23: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

ببينيد چقدر منظره باشکوهی است، چقدر عظمت است، چقدر شجاعت . فرمود چشمفت است است، چقدر دالوری است، چقدر انسانيت است، چقدر شرف است، چقدر معر

یک تنه خودش را به جمعيت می زند، مجموع کسانی که دور آب ! و چقدر فداکاری است؟وارد شریعه فرات شد، اسب را داخل آب برد، . را گرفته بودند را چهار هزار نفر نوشته اند

اول، مشکی را که همراه دارد پر از آب می کند، بدوش می گيرد، ) این را همه نوشته اند(هوا گرم است، جنگيده است، همانطور که سوار است و آب تا زیر شکم تشنه است،

اسب را فرا گرفته است؛ دست زیر آب می برد، مقداری آب با دو دستش تا نزدیک لبهای آنهائی که از دور ناظر بوده اند، گفته اند که اندکی تامل کرد، بعد . مقدسش می آورد

کسی ندانست که چرا ابوالفضل در . آب ریختدیدیم آب نخورده بيرون آمد، آبها را روی اما وقتی که بيرون آمد رجزی خواند که این رجز مخاطب، خودش بود ! آنجا آب نياشاميد؟

.نه دیگران، از این رجز فهميدند چرا آب نياشاميد

و بعده الکنت ان یا نفس من بعدالحسين هونی

ن یارد المعل و تشربي هذا حسين شارب المنوفی

و ال فعال صادق اليفر هيهات ما هذا فعال دینی

ای نفس ابوالفضل، می خواهم بعد از حسين زنده نمانی، چند جورعه شربت مرگ می پس ! نوشد، حسين در کنار جبهه ها با لب تشنه ایستاده باشد و تو آب بياشامی

سات و همدلی کجا رفت؟ مگر حسين پس شرف کجا رفت، پس موا. مردانگی کجا رفت !امام تو نيست مگر تو ماموم او نيستی، مگر تو تابع او نيستی؟

و تشربين باردالمعينی هذا حسين شارب المنونی

. هيهات؛ هرگز دین من به من اجازه نمی دهد، هرگز وفای من به من اجازه نمی دهدقبال از راه . از داخل نخلستان ها آمد. کردابوالفضل مسير خود را در برگشتن عوض

چون می دانست همراه خودش امانت گرانبهایی دارد راه خود را عوض . مستقيم آمده بودکرد و تمام همتش این بود که آب را به سالمت برساند چون امکان داشت تيری بياید و به

بود که دیدند رجز در همين حال. مشک بخورد و آب ها بریزد و نتواند به هدفش برسد :معلوم شد حادثه تازه ای پيش آمده است فریاد زد. ابوالفضل عوض شد

وعن امام صادق اليقينی انی احا می ابدا عن دینی واهللا ان قطعتم یمينی

بخدا قسم اگر دست راست مرا ببرید من دست از دامن حسين بر نمی دارم، طول نکشيد، رجز عوض شد؛

Page 24: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

قد قطعوا ببغيهم یساری وابشری برحمه اجبار نخشی من الکفاریا نفس ال

نوشته اند با آن هنر و فراستی . در این رجز فهماند که دست چپش هم بریده شده استمن نمی . که داشت؛ به هر زحمت بود مشک آب را چرخاند و خودش را روی آن انداخت

چون در شب تاسوعا معمول . گویم چه حادثه ای پيش آمد چون خيلی جانسوز استاین را هم عرض کنم که ام البنين مادر . است که ذکر مصيبت این مرد بزرگ می شود

به او خبر دادند . حضرت ابوالفضل در حادثه کربال زنده بود ولی در کربال نبود، در مدینه بودبقيع می آمد این زن بزرگوار در قبرستان . که در حادثه کربال هر چهار پسر تو شهيد شدندنوشته اند نوحه سرایی این زن آن قدر . و برای فرزندان خودش نوحه سرایی می کرد

دردناک بود که هر کس می آمد گریه می کرد، حتی مروان حکم که از دشمن ترین گاهی در نوحه سرایی خود، همه فرزندانش و گاهی ارشد فرزندانش را . دشمنان بود

ل، هم از نظر سنی و هم از نظر کماالت روحی و جسمی ابوالفض. بالخصوص یاد می کردمن یکی از این دو مرثيه ای را که از این زن به خاطر دارم برای شما . ارشد فرزندانش بود

به طور کلی عرب ها مرثيه (این مادر داغدار در آن مرثيه های جانسوز خودش . می خوانم :این جور می خواند) را خيلی جانسوز می خوانند

و وراه من ابناء حيدر کل ليث ذی لبد یامن رای العباس کرعلی جماهير النقد

و یلی علی شبلی امال براسه ضرب انبئت ان ابنی اصيب براسه مقطوع ید العمد

لو کان سيفک فی یدیک لمادنی منه احد

ه آن ای چشم ناظر، ای چشمی که در کربال بودی و آن مناظر را می دیدی، ای کسی کلحظه را تماشا کردی که شيربچه من ابوالفضل از جلو، شير بچگان دیگر من پشت سرش

بر این جماعت پست حمله برده بودند؛ برای من قضيه ای نقل کردند، نمی دانم راست است یا دروغ، گفته اند در وقتی که دست های بچه من بریده بود، عمود آهنين بر فرق

ویلی علی شبلی امال براسه ضرب ! آیا راست است؟فرزندان عزیز من وارد شد، بد می گوید، ابوالفضل ، فرزند عزیزم، من خودم می دانم، اگر دست می داشتی العمد

این که آن ها چنين جسارتی کردند برای این بود . مردی در جهان نبود که با تو روبرو شود .که دست های تو از بدن بریده شده بود

وه اال باهللا العی العظيمو ال حول و ال ق

و صلی اهللا علی محمد و آله الطاهرین

تحریفات عاشورا

Page 25: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

قسمت سوم

بسم اهللا الرحمن الرحيم

الحمد اهللا رب العالمين باری الخالئق اجميعن و الصلوة و السالم علی عبداهللا و ه وال) ص(رسوله و حبيبه و صفيه، سيدنا ونبينا وموالنا ابی القاسم محمد

.الطيبين الطاهرین المعصومين

:اعوذ باهللا من الشيطان الرجيم

فبما نقضهم ميثاقهم لعنا هم وجعلنا قلوبهم قاسيه یحرفون الکم عن مواضعه و نسوا حظا مماذکروابه

تحریف معنوی و -2 تحریف لفظی و قالبی -1به طور کلی تحریف بر دو قسمت است دست ما افتاده است، هم دچار تحریف لفظی و هم تاریخچه باعظمت کربال که به. روحی

یعنی ما از خودمان ساز و برگ هایی بر پيکره این تاریخ . دچار تحریف معنوی شده استساخته ایم که چهره با عظمت و نورانی آن را تاریک و ظلمانی و قيافه زیبای آن را زشت

.نمونه هایی را در این زمينه عرض کردم. کرده ایم

: معنویتحریف

متاسفانه این حادثه تاریخی در دست ما تحریف معنوی پيدا کرده است و تحریف معنوی از آنچه سبب شده است که این حادثه بزرگ برای ما . تحریف لفظی بسيار خطرناک تر است

از اثر و خاصيت بيافتد، تحریفات معنوی است نه تحریفات لفظی، یعنی اثر سوء، تحریفات .ات لفظی بيشتر استمعنوی از تحریف

نه کم کنيم و نه زیاد ولی تحریف معنوی یعنی چه؟ در یک جمله ممکن است ما از لفظ،وقتی که می خواهيم آن را توجيه و تفسير کنيم، طوری توجيه و تفسير کنيم که درست

برای این موضوع فقط یک مثال کوچک . برخالف و برضد معنی واقعی این جلمه باشددر روزی که مسجد مدینه را بنا می کردند، عمار . تا مطلب روشن شودعرض می کنم

که ) از نقل های مسلم است(یاسر فوق العاده تالش صادقانه می کرد؛ نقل کرده اند ای عمار ترا آن دسته ای می کشند که یا عمار تقتلک الفئه الباغيهپيغمبر اکرم فرمود

دسته از مسلمانان با یکدیگر جنگيدند و یک اشاره به آیه قرآن است که اگر دو. سرکشنددسته سرکشی کرد، شما به نفع آن دسته دیگر عليه دسته سرکش وارد شوید و اصالح

لهذا عمار . این جمله را که پيغمبر اکرم درباره عمار فرمود، شخصيت بزرگی به او داد. کنيدلی شمرده می شد، که در صفين، در خدمت اميرالمومنين بود وزنه بزرگی در لشکر ع

حتی افراد ضعيف االیمانی بودند که تا وقتی که عمار کشته نشده بود هنوز مطمئن

Page 26: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

یعنی کشتن معاویه و سپاهيان . نبودند عملی که در رکاب علی می کنند، به حق استروزی که عمار بدست اصحاب معاویه در لشکر اميرالمومنين کشته شد، . او جایز است

بهترین دليل برای این که . ه جا بلند شد که حدیث پيغمبر صادق آمدناگهان فریاد از هممعاویه و یارانش بر باطل اند این است که این ها قاتل عمار هستند و پيغمبر اکرم در

:که اشاره است به آیهیا عمار تقتلک الفئه الباغيه : گذشته خبر داد

ان بغت احدیهما علی و این طائفتان من المومنين اقتتلوا فاصلحوا بينهما ف االخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفی الی امراهللا

یعنی سرکش و ظالم و » باغی«امروز مثل آفتاب روشن شد که لشکر معاویه، لشکر پس به نص قرآن باید به نفع لشکریان علی . ستمگر است، حق با لشکریان علی است

معاویه . در لشکر معاویه ایجاد کرداین قضيه تزلزلی . عليه لشکریان معاویه وارد جنگ شدکه هميشه با حيله و نيرنگ کار خود را پيش می برد، اینجا دست به یک تحریف معنوی زد

چون نمی شد انکار کرد و گفت پيغمبر درباره عمار چنين چيزی نگفته است زیرا اقال صد له را از پيغمبر نفر و شاید پانصد نفر در آنجا بودند که شهادت می دادند که ما این جمبنابراین، این جمله . شنيدیم و یا از کسی شنيدیم که او این جمله را از پيغمبر شنيده بود

معاویه که هميشه با حيله و نيرنگ کار خود را پيش . پيغمبر درباره عمار قابل انکار نبودویه شامی ها اعتراض می کردند که معا. می برد، در اینجا به یک تحریف معنوی دست زد

! تقتلک الفئه الباغيه گفت اشتباه کردید: پيغمبر فرمود. چه می گویی؟ عمار را ما کشتيمچه طور؟ درست است که پيغمبر فرمود عمار را آن فئه سرکش، طائفه سرکش، لشکر

عمار را ! گفتند، لشکریان ما کشتند گفت نه! سرکش می کشند، ولی عمار را ما نکشتيم !!!نجا آورد و موجبات کشته شدنش را فراهم کردعلی کشت که او را به ای

عمر و عاص دو پسر داشت، یکی مانند خودش دنيادار و دنيا پرست و دیگری نسبتا جوان در یک جلسه . اسم او عبداهللا بود. مومن و با ایمانی بود و با پدرش هماهنگی نمی کرد

عبداهللا گفت این چه حرفی . ای که عبداهللا حاضر بود، همين مغلطه معنوی را به کار بردندچون عمار در لشکر علی بود ! است که می زنيد، این چه مغلطه کاریست که می کنيد؟

گفت پس بنابراین حمزه سيدالشهدا را هم پيغمبر ! پس او را علی کشت؟ گفتند بلهمعاویه ناراحت و . کشت، چون حمزه سيدالشهدا هم در لشکر پيغمبر بود و کشته شد

این را ! و به عمروعاص گفت چرا جلوی این پسر بی ادبت را نمی گيری؟عصبانی شد .می گویند تحریف معنوی

اگر بخواهيم حوادث و قضایا را تحریف معنوی کنيم چگونه تحریف می کنيم؟

حوادث و قضایای تاریخی از یک طرف علل و انگيزه ها و از طرف دیگر منظور و هدف هایی یخی اینست که با علل و انگيزه های آن حادثه را بگونه ای غير تحریف یک حادثه تار. دارند

از آنچه که بوده است بگویيم یا هدف و منظور آن را به گونه ای غير از آنچه که بوده است .تفسير کنيم

انگيزه شما این است . شما به منزل یک شخصی که از مکه آمده است می روید: مثالیک نفر می گوید ميدانی . ذا به دیدن او می رویدکه زیارت کردن حاجی مستحب است ل

چرا فالن کس به خانه فالن کس رفت؟ دیگری می گوید چرا رفت؟ می گوید منظور او از رفتن به منزل فالنی اینست که دختر او را برای پسرش خواستگاری کند، موضوع مکه را

Page 27: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

ا تحریف معنوی می منظور شما را این چنين تحریف می کنند، این ر. بهانه کرده است .گویند

حادثه تاریخی عاشورا از یک طرف علل و انگيزه هایی دارد و از طرف دیگر هدف ها و ما مسلمان ها، ما شيعيان حسين بن علی این حادثه را تحریف کردیم . منظورهای عالی

یعنی حسين . همانطور که معاویه ابن ابوسفيان جمله پيغمبر درباره عمار را تحریف کرداباعبداهللا عليه السالم ! یک انگيزه ای داشت، ما چيز دیگری برای آن تراشيدیم) ع(

تمام شرایط تقدس یک نهضت، در . نهضتی فوق العاده با عظمت و مقدس کرده است آن شرایط چيست؟. نهضت اباعبداهللا هست که نظيرش در دنيا وجود ندارد

آن نهضت، شخصی و اولين شرط یک نهضت مقدس اینست که منظور و هدف یک وقت کسی نهضت می کند به خاطر . نباشد بلکه کلی، نوعی و انسانی باشد فردی

شخص خودش و یک وقت کسی نهضت می کند به خاطر اجتماع، به خاطر انسانيت، به به خاطر توحيد، به خاطر عدالت، به خاطر مساوات، نه به خاطر حقيقت، به خاطر حق،

ن وقتی که او نهضت می کند دیگر خودش به عنوان یک فرد خاطر خودش، در واقع آبه همين جهت کسانی که در دنيا، حرکاتشان، . نيست، اوست و همه انسان های دیگر

اعمالشان، نهضت هایشان به خاطر شخص خودشان نبوده است، به خاطر بشریت بوده ه است، به است، به خاطرانسانيت بوده است، به خاطر حق و عدالت و مساوات بود

همه . خاطر توحيد و خداشناسی و ایمان بوده است، همه افراد بشر او را دوست دارندحسين منا و نحن حسين : همانطور می گویيم. حسين منی و انا من حسين: می گویند

چرا می گویيم؟

سال پيش برای ما و به خاطر ما و به خاطر 1328برای این که حسين عليه السالم در قيامش، قيام مقدس بود، قيام پاک بود، از منظورهای . ن های عالم قيام کردهمه انسا

.شخصی بيرون بود

شرط دوم برای این که قيامی مقدس باشد، این است که آن قيام با یک بينش و درک و یعنی چه؟ یعنی یک وقت مردم اجتماعی، خودشان در غفلتند، . بصيرت قوی توام باشد

اهلند، یک فرد بصير، چيزفهم، با درک پيدا می شود که درد این بی خبرند، نمی فهمند، جدوای این مردم را از خود این مردم بهتر می . مردم را صد درجه از خودشان بهتر می فهمد

در وقتی که دیگران هيچ چيز را نمی فهمند، جاهلند، و هيچ چيز را درک نمی کنند . فهمدر و چيزفهم که به اصطالح، آن چه را که مردم و در ظاهر هم نمی بينند، یک فرد در بصي

دیگر در آئينه نمی بينند او در خشت خام می بيند، پيدا می شود که قيام و نهضت می .کند

بيست سال، سی سال، پنجاه سال می گذرد تازه ملت بيدار می شوند که فالن شخص ن ما در بيست که قيام کرد، حرکت کرد، نهضت کرد، چه منظورهای مقدسی داشت، پدرا

مثال ! سال، سی سال، چهل سال، پنجاه سال پيش، ارزش این را درک نمی کردندفوت این مرد در (مرحوم سيدجمال الدین اسد آبادی در حدود شصت، هفتاد سال پيش

قيام کرد و یک نهضت ) قمری بوده است، چهارده سال قبل از مشروطيت1310سال تاریخ این مرد را می خوانيد، می د؛ شما امروز کهاسالمی در کشورهای اسالمی بپا کر

بينيد واقعا غریب و تنها بوده است، درد و دوای ملت مسلمان را احساس می کرد ولی

Page 28: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

خود ملت نمی فهميد، خود ملت به او دهن کجی می کرد، خود ملت او را مسخره می !!!کرد، ملت از او حمایت نمی کرد

است وقتی که زوایای تاریخ درست روشن می شود، حال که شصت، هفتاد سال گذشته می بينيم این مرد چه چيزهایی را در آن روز می فهميده که اساسا نود و نه درصد ملت

یکی . الاقل آن دو نامه ای را که این مرد بزرگ نوشته است ببينيد. ایران نمی فهميدند مقامه نوشته است و دیگر نامه ای که به مرحوم آیت اهللا ميرزای شيرازی بزرگ اعلی اهللا

یا نامه هایی را . نامه ای که به عموم علمای ایران به عنوان یک متحدالمال فرستاده استکه این مرد برای مرحوم حاج شيخ محمد تقی بجنوردی در مشهد و برای فالن عالم بزرگ

د این مرد در اصفهان، و برای فالن عالم بزرگ در شيراز فرستاده است، بخوانيد تا ببينيچقدر خوب استعمار را می شناخته . چقدر می فهميده است، چقدر درک می کرده است

از این مزخرفاتی که بعضی از . (است، و چقدر خوب درصدد بيدار کردن این ملت بوده استاین نهضت، ) ابزارهای استعمار هنوز هم می گویند بگذرید، دیگر این حناها رنگ ندارد

در زمانی پيدا می شود که از پس ظواهر، حقایقی را می بيند مقدس است چون مردی .که مردم عصر خودش نمی فهمند و درک نمی کنند

امروز ما درست می فهميم یزید یعنی چه؟ حکومت . نهضت حسينی چنين نهضتی استیزید یعنی چه؟ معاویه چه کرد، نقشه امویها چه بود؟ ولی صدی نود و نه ملت مسلمان

درک نمی کردند، مخصوصا با نبودن وسایل اطالعاتی که امروزه هست و در در آن روز مردم مدینه درک نمی کردند، روزی فهميدند یزید چه کسی است و . گذشته نبوده است

خالف یزید یعنی چه که حسين بن علی کشته شده بود، بعد تکان خوردند که چرا حسين نه را که در راسشان مردی به نام یک هيات از اکابر مردم مدی! بن علی کشته شد؟

وقتی فاصله ميان مدینه و . عبداهللا ابن حنضله غسيل المالئکه بود، به شام فرستادند به وقتی. شام را طی کردند و به دربار یزید رفتند، تازه فهميدند قضيه از چه قرار استشام بودیم، مدینه برگشتند گفتند همين قدر ما به شما می گویيم که در مدتی که در

گفتند چه خبر بود؟ گفتند ما با ! می گفتيم خدا نکند که از آسمان بر سرما سنگ بباردخليفه ای روبرو شدیم که علنا شراب می خورد، قمار می کرد، سگ بازی و یوزبازی و

عبداهللا ابن حنضله غسيل !!!حتی با محارم خود هم زنا می کرد. ميمون بازی می کردبه مردم مدینه گفت شما قيام کنيد یا نکنيد من قيام می ) پسر داشتهشت (المالئکه

کنم ولو با این هشت پسر خودم، همين طور هم شد، در قيام حره عليه یزید هشت عبداهللا . پسرش را قبل از خودش فرستاد و شهيد شدند و بعد خود این مرد شهيد شد

این که اباعبداهللا از مدینه خارج ابن حنضله غسيل المالئکه ، دو سال یا سه سال پيش از :شود و در هنگام خروج بگوید

و علی االسالم سالم اذ قدبليت االمه براع مثل یزید

کجا . من ننگ می دانم اگر یزید خالفت اسالمی را به دست گيرد چه بسر اسالم می آیداهللا بن باید حسين کشته بشود، جهان اسالم تکان بخورد، تازه عبد. بود؟ آن روز نبود

حنضله غسيل المالئکه و صد ها نفر دیگر مثل او در مدینه و کوفه و در جاهای دیگر !چشمشان باز شود و بگویند حسين عليه السالم حق داشت که چنين حرفی زد

شرط سوم برای این که نهضتی مقدس باشد این است که تک باشد، فرد باشد، یعنی مل بدرخشد، ندایی باشد در ميان سکوت ها، چه؟ یعنی برقی باشد که در یک ظلمت کادر یک شرایطی که خفقان به طور کامل . حرکتی باشد در ميان سکون های مطلق

Page 29: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

حکمفرماست، مردم قدرت حرف زدن ندارند، تاریکی مطلق، یاس مطلق، نااميدی مطلق، سکوت مطلق، سکون مطلق است، یک مرتبه یک مرد پيدا می شود و سکوت را می

ون ها را از بين می برد، حرکتی می کند، برق می شود و در ميان ظلمت می شکند، سکآیا نهضت حسينی این چنين بود یا نبود؟ . تازه دیگران پشت سرش راه می افتند. درخشد

.آری، این چنين بود

امام حسين در این نهضت چه هدفی داشت؟ چرا ائمه . امام حسين چنين نهضتی کرد عزای حسين عليه السالم زنده بماند؟ چرا امام حسين عليه اطهار اصرار داشتند که

السالم نهضت کرد؟ چه احتياجی است که ما از خودمان دليل ذکر کنيم؟ حسين بن علی :خود، دليل نهضت را بيان کرده است

انی ماخر جت اشرا و البطرا و ال مفسدا و الظلما انما خرجت لطب االصالح فی امه جدی

می گوید دنيای ما را فساد گرفته است، امت جدم فاسد شده اند، قيام در کمال صراحتاریدان امر بالمعروف و انهی عن المنکر و کردم برای اصالح، من یک مرد اصالح طلبم

امام حسين . هدفی جز امر به معروف و نهی از منکر ندارماسير بسيره جدی و ابیی الحق الیعلمل به و الباطل االترون ال. هدف نهضت خودش را روشن کرده است

حسين عليه السالم می گوید من الیتنيهی عنه ليرغب االمومن فی لقاء اهللا محقانهضت کرده ام برای امر به معروف، برای این که دین را زنده کنم، نهضت کرده ام برای این

هدف نهضت من هدف آن ها از این دستور چه بوده است؟ ما آن. که با مفاسد مبارزه کنمگفتيم فقط به خاطر این است که تسلی خاطری برای حضرت زهرا . واقعی را مسخ کردیمبا این که ایشان در بهشت همراه فرزند بزرگوارشان هستند، دائما ! سالم اهللا عليها باشد

بی تابی می کنند تا ما مردم بی سروپا یک مقدار گریه کنيم تا تسلی خاطر پيدا کنند؟ آیا تر از این، برای حضرت زهرا پيدا می کنيد؟ عده ای دیگر گفتند امام حسين در توهينی باال

من ! کربال بدست یک عده مردم تجاوز کار، بی تقصير کشته شد، پس این تاثر آور استهم قبول دارم امام حسين بی تقصير کشته شد، امام حسين بی تقصير کشته شد، اما

روزی هزار نفر ! مردم متجاوز کشته شد؟یک آدم بی تقصير به دست یک عده! همين؟روزی هزار نفر آدم در دنيا . آدم بی تقصير به دست آدم های با تقصير کشته می شوند

نفله می شوند و تاثر آور است اما آیا این نفله شدن ها ارزش دارد که سال های زیاد، نيم و اظهار تاثر قرن های زیاد، ده قرن، بيست قرن، سی قرن ادامه پيدا کند و ما بنشي

کنيم که حيف، حسين بن علی نفله شد، حسين بن علی خونش هدر رفت، حسين بن !علی بی تقصير کشته شد، به دست افرادی متجاوز کشته شد

اما چه کسی گفته حسين بن علی نفله شده است؟ خون حسين بن علی هدر رفت؟ نش هدر برود، حسين بن علی اگر در دنيا کسی را پيدا کنيد که نگذاشت یک قطره از خو

اگر در دنيا کسی را پيدا کنيد که نگذاشت یک ذره از شخصيتش هدر برود، حسين . استمردی که برای قطره قطره خونش آن چنان ارزش قائل شد که نمی توان . بن علی است

اگر ثروت های دنيا را که برای او مصرف می شود تا دامه قيامت حساب . آن را توصيف کردآدمی که کشته . يم، برای هر قطره خونش ميلياردها تومان بشر پول خرج کرده استکن

شدنش سبب شد که نام او پایه کاخ ستمکاران را یک قرن، دو قرن، ده قرن و بيست قرن ما غصه بخوریم برای این که حسين بن ! بلرزاند، این آدم نفله شد؟ خونش هدر رفت؟

Page 30: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

من و تو نفله هستيم، من و تو عمرمان هدر . نادانعلی نفله شد؟ تو نفله شدی بيچاره! رفت، غصه برای خودت بخور، تو توهين به حسين بن می کنی که می گویی نفله شد

آیا ان لک درجه عنداهللا من تنالها االبالشهاده: حسين بن علی کسی است کهکرد؟ حسين بن علی عليه السالم که آرزوی شهادت می کرد، آرزوی نفله شدن را می

آن ها که توصيه کردند که عزای حسين بن علی باید زنده بماند، چون هدف حسين بن .علی هدف مقدسی بود

هرگز نمونه . حسين بن علی یک مکتب به وجود آورد، می خواستند مکتبش زنده بماندای از یک مکتب عملی در دنيا پيدا نمی کنيد که نظير مکتب حسين بن علی عليه

اگر شما نمونه حسين بن علی را پيدا کردید، آن وقت بگویيد چرا ما هر . السالم باشدنظير آن چه که در حسين بن علی در ! سال باید یاد حسين بن علی را تجدید کنيم؟

حادثه عاشورا، از ایمان کامل به جهان دیگر، از رضا و تسليم، از صبر، از مردانگی، از و کرامت نفس، از آزادیخواهی و آزادی طلبی، طمانينه نفس از ثبات و استقامت، از عزت

از این که در فکر انسان ها باشد، از این که در خدمت انسان ها باشد، اگر در دنيا نمونه بدیل ندارد، مثل (ای پيدا کردید، آن وقت بگویيد چرا ما نام حسين علی را زنده کنيم؟

اگر اشکی . روح ما و شما بتابدبرای این است که پرتوی از روح حسين بن علی بر ) نداردکه ما برای او می ریزیم، در مسير هماهنگی روح ما باشد، پرواز کوچکی است که روح ما

اگر ذره ای از همت او، ذره ای از غيرت او، ذره ای از حریت او، . با روح حسينی می کندابد و چنين اشکی از ذره ای از ایمان او، ذره ای از تقوای او، ذره ای از توحيد او در ما بت

اگر گفتند باندازه بال مگس، باز هم . چشم ما جاری شود، آن اشک بی نهایت قيمت دارداما نه اشکی که برای نفله شدن حسين باشد، بلکه !! باور کنيد. یک دنيا ارزش دارد

اشکی که نشانه ای . برای شخصيت حسين باشد: اشکی که برای عظمت حسين باشدسين بن علی و پيروی کردن از او باشد، یک بال مگسش هم یک دنيا از هماهنگی با ح

.ارزش دارد

خواستند هميشه مردم، این مکتب عملی را ببينند، مشاهده کنند که خاندان پيغمبر دليل اگر بگویند فالن مسلمان در جنگی که مثال در روم یا . بر صدق و گواه خود پيغمبر هستند

و ایمان نشان داد؛ آن قدر دليل بر حقانيت پيغمبر نيست تا در ایران کرد، آن قدر شهامتچون هميشه خاندان یک نفر از هر کس دیگر سوء ظن و . بگویند فرزند پيغمبر چنين کرد

بدگمانيش به او بيشتر است ولی این که خاندان پيغمبر را در نهایت صفا و ایمان می نند علی مومن به پيغمبر و فدائی هيچکس ما. بينيم، بهترین گواه بر صدق پيغمبر است

پيغمبر . حسين جلوه می کند. این خود، اول دليل بر صدق پيغمبر است. پيغمبر نيستآن چيزهایی که بشر هميشه به زبان می آورد ولی در عمل او کمتر . متجلی می شود

چه طور روح بشر این مقدار شکست . دیده می شود، در وجود حسين دیده می شودبشر به کجا می رسد، روح بشر چقدر شکست ناپذیر است که . اشد؟ سبحان اهللاناپذیر ب

بدنش قطعه قطعه می شود، جوانانش جلوی چشمش قلم قلم می شوند، در منتهی . درجه تشنه می شود که حتی به آسمان نگاه می کند، به نظرش تيره و تار است

ی یک چيز برای او باقی خاندانش اسير می شوند، هر چه دارد از دست داده است ولهرگز روحش شکست نمی خورد شما یک چنين صحنه . مانده و آن روحش است

نمایشی از فضائل انسانيت در غير کربال نشان دهيد که به جای کربال از آن حادثه یاد کنيم؟

حادثه ای که در آن یک جمعيت هفتاد و دو . پس چنين حادثه ای را باید زنده نگهداریمچه طور شکست . ظر روحی یک جمعيت سی هزار نفری را شکست دادندنفری از ن

Page 31: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

دادند؟ اوال با این که اینها در اقليت بودند و کشته شدنشان قطعی بود، یک نفر از این ها یکی سردارشان . به دشمن ملحق نشد اما از آن سی هزار نفر به این ها محلق شدند

آن است که از نظر روحی اینها بردند و آنها این دليل بر. حربن یزید ریاحی و سی نفر دیگریک . اول حاضر شدند. لکشریان عمر سعد در کربال از جنگ تن به تن پرهيز داشتند. باختند

چند نفر که با اصحاب حسين . نفر، دو نفر از این طرف می رود، یک نفر از آن طرف می آید سعد دستور داد جنگ تن به تن مبارزه کردند، آن قدر به آن ها نيروی روحی دادند که عمر

.نکنند

تا . عصر روز عاشورا است) فکر کنيد(وقتی که اباعبداهللا به ميدان آمد در چه وقتی بود؟ از صبح تا عصر تالش کرده و بدن . ظهر هنوز عده ای از اصحاب بودند که نماز هم خواندند

خودش به بالين . استهر یک از اصحابش را غالبا خودش آورده و در خيمه شهدا گذاشته یارانش آمده، اهل بيتش را خودش تسلی داده است، گذشته از همه این ها، داغ هایی

خيال کردند که در چنين . آخرین کسی که به ميدان می آید خودش است. که دیده است. هر کسی که جلو آمد لحظه ای مهلتش نداد. شرایطی می توانند با حسين مبارزه کنند

هذا ابن د بلند شد که مادرتان به عزایتان بنشيند، به مبارزه کی رفته اید؟ فریاد عمر سعواهللا نفس ابيه این پسر کننده عرب است، پسر علی بن ابيطالب است قتال العرب .به جنگ او نروید. به خدا روح پدرش علی در کالبد اوستبين جنبيه

کردند با یک مرد تنهای این عالمت شکست بود یا نه؟ سی هزار نفر جنگ تن به تن غریب، آن همه مصيبت دیده، آن همه زحمت کشيده، آن همه تالش کرده، هم تشنه

نه تنها در مقابل . است و هم گرسنه، شکست می خوردند و عقب نشينی می کنندشمشير اباعبداهللا شکست خوردند، در برابر منطقش نيز شکست خوردند، اباعبداهللا در

واقعا خود آن خطابه ها عجيب . روع جنگ دو سه بار خطابه انشا کردروز عاشورا قبل از شکسانی که اهل سخن هستند می دانند که ممکن نيست انسان در حال عادی ! است

. روح بشر باید به اهتزاز بياید. بتواند سخن عالی بگوید که در حد اعالی اوج باشدلی سوخته باشد، تا یک مرثيه مخصوصا اگر سخن از نوع مرثيه باشد، دل انسان باید خي

خوب بگوید اگر بخواهد غزل بگوید باید سخت دچار احساسات عشقی باشد تا غزل اگر بخواهد حماسه بگوید باید سخت احساسات حماسی داشته باشد تا . خوبی بگوید

.یک سخن حماسی بگوید

ی که در روز وقتی آن خطبه های اباعبداهللا ایراد می شود، مخصوصا یکی از آن خطبه هایعاشورا ایراد می کند و از مفصل ترین خطبه هاست که امام برای خواندن آن از اسب

پياده شد و برای این که می خواست که یک جای مرتفع تری باشد تا صدایش بهتر برسد، تبالک ایتها الجماعه و ترحاحين فصو حتموناواجفينبر باالی شتر رفت و فریاد زد که

، سه بار صحبت کرد، عمر سعد بر لشکریان خود ترسيد که مبادا نطق و یکبار، دوبارنوبت بعد که اباعبداهللا شروع به صحبت کرد، از آنجا . حسين اینها را تحت تاثير قرار دهد

که روحشان شکست خورده بود، عمر سعد دستور داد فریاد کنيد و بدهانتان بزنيد که شکست نيست؟ آیا این عالمت پيروزی صدای حسين را کسی نشنود، آیا این عالمت

حسين نيست؟ بشر اگر با ایمان باشد، موحد باشد، اگر با خدا پيوند داشته باشد، اگر به آن دنيا ایمان داشته باشد، اگر نفس مطمئنه باشد، یک تنه بيست هزار، سی هزار نفر را

این ها را کجا آیا این برای ما نباید درس باشد؟ نمونه. از نظر روحی شکست می دهدپيدا می کنيد؟ چه کسی را در دنيا پيدا می کنيد که در شرایطی مثل شرایط حسين بن علی قرار بگيرد و دو کلمه از آن خطابه او را بتواند بخواند؟ دو کلمه از خطابه زینب سالم

اهللا عليها را در دروازه کوفه بخواند؟

Page 32: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

ارید، برای اینست که این نکته ها را بفهميم و اگر گفتند این عزا را احيا کنيد، زنده نگهدبرای این که اگر اشکی می ریزیم از . برای این که عظمت حسين را درک کنيم. دریابيم

ما را انسان می کند، ما را اهل حق . حسين ما را باال می برد معرفت. روی معرفت باشدد، مکتب حسين و حقيقت می کند، اهل عدالت می کند، یک مسلمان واقعی می کن

حسين سنگر عمل صالح است، نه . نه مکتب گنهکار سازی. مکتب انسان سازی استپس فلسفه این که گفته اند عزای حسين بن علی را زنده نگهداری . سنگر گنهکاری

.اینست

نوشته اند در صبح روز عاشورا همين که نماز صبح را با اصحابش خواند برگشت به مردن جز پلی که شما را از دنيایی به دنيای . آماده باشيداصحاب من: اصحابش فرمود

از یک دنيا بسيار سخت به یک دنيای بسيار عالی و شریف و . دیگر عبور می دهد، نيستاین را حسين بن علی نگفته . این سخنش بود، اما عملش را ببينيد. لطيف عبور می دهد

ی حميدبن مسلم که وقایع نگار حت. است، کسانی که وقایع نگار بوده اند، گفته اندمی گوید من از حسين بن علی تعجب می کنم . عمرسعد است، این قضيه را گفته است

که هر چه شهادتش لحظه به لحظه نزدیک تر و کاربر او سختتر می شد، چهره اش بر حتی می گوید در آن . مثل آدمی که به وصل نزدیک می شود. افروخته تر می گردید

فتم سراغ حسين به علی عليه السالم، هنگامی که سر مقدسش را آن لحظات آخر رچشمم که به حسين افتاد، آن بشاشيت و روشنی . لعين ازل و ابد از بدن جدا کرده بود

لقد شغلنی نور وجهه عن . چهره اش، آن چنان مرا گرفت که مردنش را فراموش کردمود، نقطه ای را در ميدان، مرکز قرار نوشته اند ابا عبداهللا در حمالت خالفکره فی قتله

: به دو منظور. داده بود و مخصوصا نقطه ای را انتخاب کرده بود که نزدیک خيام حرم باشدیکی این که می دانست دشمنان چقدر نامرد و غير انسانند و این مقدار حميت ندارند که

ی خواست که تا م. الاقل بگویند ما با حسين طرف هستيم، پس متعرض خيمه ها نشویمحمله . جان در بدن دارد، تا این رگ گردنش می جنبد، کسی متعرض خيام حرمش نشود

می کرد، از جلوی او فرار می کردند، ولی زیاد تعقيب نمی کرد، برمی گشت تا خيام منظور دیگر این که می خواست تا زنده است اهل بيتش . حرمش مورد تعرض قرار نگيرد

ست، نقطه ای را مرکز قرار داده بود که صدای حضرت به آن ها می بدانند که او زنده اال حول و ال قوه : وقتی که برمی گشت و در آن نقطه می ایستاد، فریاد می کرد. رسيد

وقتی که فریاد حسين عليه السالم بلند می شد اهل بيت االباهللا العلی العظيمامام به اهل بيت فرموده . ه استمی گفتند آقا هنوز زند. سکونت خاطری پيدا می کردند

این حرف ها را باور نکنيد که اهل بيت (بود تا من زنده هستم از خيمه ها بيرون نيایيد دائما بيرون می دویدند، ابدا، دستور آقا بود که تا من زنده هستم شما در خيمه ها

شيد که حرف سستی از دهانتان بيرون نياید که اجر شما زایل شود، مطمئن با. باشيدعاقبت شما خير است، نجات پيدا می کنيد، خداوند دشمنان شما را به زودی عذاب

).آن ها اجازه نداشتند و بيرون هم نمی آمدند. خواهد داد

غيرت حسين بن علی اجازه نمی داد، غيرت و عفت خود آن ها نيز اجازه نمی داد که در آن زمان اسب های عربی را . داشتنداهل بيت امام هنوز انتظار آمدن او را. بيرون بيایند

وقتی که . برای ميدان جنگ تربيت می کردند، چون اسب حيوان تربيت پذیری استاهل بيت . صاحب آن کشته می شد، عکس العمل های خاصی از خود نشان می داد

یک اباعبداهللا، در داخل خيمه هستند، منتظرند تا شاید یکبار دیگر جمال آقا را زیارت کنند، مرتبه صدای هم همه اسب اباعبداهللا بلند می شود اهل بيت به در خيمه آمدند خيال

Page 33: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

اینجا . کردند آقا آمده است، یک وقت دیدند اسب آمده در حالی که زین آن واژگون استبود که اوالد و خاندان اباعبداهللا، فریاد واحسينا وامحمدا را بلند کردند و دور اسب را گرفتند

ی طبيعت بشر است، انسان وقتی درد دل خود را می گوید به صورت نوحه نوحه سرای(، )سرایی می گوید، آسمان را مخاطب قرار می دهد، حيوانی را مخاطب قرار می دهد

انسان دیگری را مخاطب قرار می دهد هر یک از افراد خاندان اباعبداهللا به نحوی نوحه ن زنده هستم حق گریه کردن ندارید، من که آقا به آن ها فرموده بود تا م. سرایی کردند

در همان حال شروع به گریستن کردند، نوشته اند حسين . مردم البته نوحه سرائی کنيدبن علی عليه السالم دختری دارد به نام سکينه خاتون که خيلی هم این دختر را دوست

ادبا برای او بعد هم یک زن ادیبه عالمه ای شد و زنی بود که همه علما و. می داشتاو هم به آقا . اهميت و احترام قائل بودند، اباعبداهللا خيلی این طفل را دوست می داشت

فوق العاده عالقه مند بود، نوشته اند این بچه به صورت نوحه سرایی جمله هایی گفت .که دلهای همه را سوزاند

سبی ان قتل یا جواد ابی هل به حالت نوحه سرائی، اسب را مخاطب قرار داد که ای اسب پدرم، پدر من وقتی که رفت تشنه بود، آیا او را سيراب کردند یا با لب عطشانا

این درچه وقت بود؟ در وقتی که هل سبی ابی ان قتل عطشاناتشنه شهيد کردند؟ .ابا عبداهللا از روی اسب به روی زمين افتاده بود

و ال حول و ال قوه اال باهللا العلی العظيم

لی اهللا علی محمد و اله الطاهرینو ص

تحریفات عاشورا

قسمت چهارم

بسم اهللا الرحمن الرحيم

الحمد اهللا رب العالمين باری الخالئق اجميعن و الصلوة و السالم علی عبداهللا و واله ) ص(رسوله و حبيبه و صفيه، سيدنا ونبينا وموالنا ابی القاسم محمد

.الطيبين الطاهرین المعصومين

:اعوذ باهللا من الشيطان الرجيم

Page 34: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

فبما نقضهم ميثاقهم لعنا هم وجعلنا قلوبهم قاسيه یحرفون الکم عن مواضعه و نسوا حظا مماذکروابه

بحث ما در سه شب گذشته، درباره تحریفات در واقعه تاریخی عاشورا بود که در چهار :قسمت قرار دادیم

.انواع تحریف به طور کلی در معنی تحریف و .1

در بيان تحریفاتی که در خصوص واقعه تاریخی عاشورا صورت گرفته است و نمونه .2 .هایی از آن تحریفات را ذکر کردیم

عوامل تحریف، اسباب و موجباتی که منجر به تحریف می شوند به طور عموم و .3 .عامل های خاصی که در این حادثه تاریخی دخالت کرده اند

راجع به وظيفه ما مردم در برابر این تحریف ها، هم وظيفه علمای امت و هم وظيفه .4 .توده مردم

از این چهار بخش، سه بخش اول را در شبهای گذشته صحبت کردیم و امشب به فضل .الهی درباره قسمت چهارم صحبت می کنيم

تی در طول زمان پيدا به طور قطع و یقين در این حادثه بسيار بزرگ تاریخی تدریجا تحریفاو بدون شک در اینجا وظيفه ای هست که باید با این تحریفات مبارزه کرد . شده است

بلکه به تعبير بهتر، اگر بخواهيم از خودمان ستایش کنيم و تعبير احترام آميزی درباره . رد ما رسالتی برای مبارزه با این تحریفات دا خودمان به کار ببریم، باید بگویيم که نسل

) به تعبير دیگر خواص(ولی قبل از آن که این وظيفه و این رسالت را چه برای علمای امت

عرض کنم، مقدمتا دو مطلب دیگر را بيان می ) به تعبير دیگر عوام(و چه برای توده مردم .کنم

. یکی این که نگاهی به گذشته کنيم و ببينيم مسئول این تحریفات چه کسانی هستندو علما مسوول این تحریفاتند یا توده و عوام الناس؟ امروزه وظيفه چيست و آیا خواص

وظيفه کيست، یک مطلب است، در گذشته مقصر و مسوول که بوده است، مطلب معموال در این گونه قضایا علما به گردن عوام می اندازند و عوام به گردم . دیگری است

به قدری . تقصير جهالت این مردم استعلما می گویند تقصير عوام الناس است، . علما. مردم جاهل و نادان و ناالیق و ناشایسته اند که سزاوار همين مهلت هم هستند

من از مرحوم آیت اهللا صدر اعلی اهللا مقامه شنيدم که تاج ! شایسته حقایق نيستندنيشابوری در منبر حرف های مفت می گفت، کسی به او اعتراض کرد که این حرف ها

ت، این همه اجتماع می شود چرا دو کلمه حرف حسابی نمی زنی؟ گفت مردم چيس .بعد هم با یک دليلی به اصطالح ثابت کرد! الیق نيستند

Page 35: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

مردم عوام، یعنی توده مردم منطقی در برابر خواص دارند و این منطق را اغلب به کار می سرماهی هستند و ما دم علما به منزله . ماهی از سرگنده گردد نی زدم: می گویند. برند

ولی حقيقت این است که در این تقصير و در این مسووليت هم خواص مسوولند و . ماهیدر این جور . این را بدانيد که عامه مردم و توده مردم هم در این مسایل شریکند. هم عوام

.مسایل این توده مردم هستند که حقایق کشی می کنند و خرافات را اشاعه می دهند

ث معروفی است و علما برای آن اعتبار قایل شده اند که شخصی از امام صادق عليه حدی سوال می کند ومنهم امييون الیعلمون الکتاب االمانیالسالم در ذیل آیه شریفه

خدا از عوام یهود در آنجا انتقاد می کند، با این که خدا عوام را بی سواد، امی، درس (ن حال از همين عوام در قرآن انتقاد می کند و اینها را ناخوانده معرفی می کند، در عي

که آقا علمای یهود مسوول بوده اند درست، عوام چه مسووليتی .) مسوول می شناسدامام فرمود این جور ) حدیث ، مفصل است! (دارند؟ این ها عوام بودنشان عذرشان است

خوانده ها آن را درک نيست، مسائلی هست که احتياج به درس خواندن دارد، فقط درس .می کنند، درس ناخوانده ها درک نمی کنند

گو این که گاهی . در اینجا می توان گفت عوام مسئول نيستند چون درس خوانده نيستندولی . عوام مسئوليتشان این است که چرا درس نمی خوانند؟ این هم یک منطقی است

آن مسایل احتياج به تحصيل و اگر عوام مسووليت نداشته باشند، در مسائلی است که وقتی معلم ندیده، مدرسه ندیده، کتاب نخوانده چرا مسئول . درس و کتاب و معلم دارد

باشد؟ اما بعضی از مسایل هست که بشر به فطرت سليم، آن ها را درک می کند که به تعبير من دیپلم داشتن نمی خواهد، کالس . دیگر مدرسه و کتاب و معلم نمی خواهد

ا طی کردن نمی خواهد بلکه عقل داشتن کافی است، سالمت عقل کافی شش رعالمی مردم را به زهد و تقوا دعوت می کند، ولی در : فرمود. سپس امام مثال زد. است

توبه فرما باشد، اما توبه فرمایان خود، توبه ! عين حال برخالف زهد و تقوا عمل می کند بينند که می گویند و برضد گفته خودشان عمل کمتر کنند و مردم عوام هم این ها را می

امام فرمود آیا باید درس خوانده و معلم دیده باشد و کالس طی کرده باشد تا ! می کنندبفهمد که چنين آدمی الیق پيروی نيست؟ عوام این ها را به چشم خودشان می دیدند

ید پيروی کرد و به عقل خودشان درک می کردند که از چنين کسانی نبا) قوم یهود( .معذالک پيروی می کردند، پس مسوولند

یک سلسله مسائل هست که احتياج به درس خواندن ندارد، به قول معروف خط سياه و سفيد خواندن نمی خواهد، عربی دانستن نمی خواهد، فارسی دانستن هم نمی

و صرف و نحو نمی خواهد، فقه و اصول نمی خواهد؛ فطرت سليم می خواهد . خواهدشما در این طور مسائل چه می . فطرتشان درک می کند. فطرت سليم را هم دارند

گویيد؟ پيغمبر اکرم جمله ای دارد که از پخته ترین جمله ها است چون از فطری ترین .جمله ها است

اگر شما . عمل، به قصد بستگی داردانما االعمال بالنيات لکل امرء مانضی: فرموده خوب و چه بد، اما آن کار بدون قصد از شما صادر شده باشد، اگر بد کاری انجام دهيد چ

لکل امرء مانضی اگر کسی آمد . است مسوول نيستيد و اگر خوب است پاداش نداریدخوابی را نقل کرد، داستانی را نقل کرد، گفت فالن کس در یک جریان اضطراری، در یک

ر آن نداشته است، بلکه قصد خالف عالم بی خبری، در یک کاری که کوچکترین قصدی د

Page 36: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

داشته است، در عين حال همين کار بدون قصد، او را به اعلی عليبن باال برد، تمام آیا باید قبول کنيم؟ باید در کتاب خوانده باشيم؟ عربی باید بدانيم؟ ! گناهانش را محو کرد

ند، یک بازگشت سياه و سفيد باید خوانده باشيم؟ گناهان انسان را فقط توبه پاک می ک کار نيک است که اثر کار بد را می ان الحسنات یذهبن السيئات. به حق پاک می کند

ما از همين فطرت خدادادی خودمان هرگز . اما کار بدون اختيار این چنين نيست. برد .استفاده نمی کنيم

را می در بعضی از کتاب ها نوشته اند یک نفر دزد که راه را بر مردم می گرفت و آن هاکشت، یک روز اطالع پيدا کرد که قافله زواری می خواهد و به کربال برود، آمد سر گردنه

ای کمين کرد برای این که راه را بر زوار امام حسين ببندد و مالشان را بدزدد و اگر الزم د منتظر بود تا قافله برسد که ناگهان کنار راه خوابش برد، قافله آمد، ر. شد آن ها را بکشد. در همين حال صحنه قيامت را خواب دید که او را به جهنم می برند. شد و او بيدار نشد

چرا به جهنم می برند؟ چون کوچکترین عمل صالح در نامه عملش نيست، هر چه هست او را تا لبه پرتگاه جهنم بردند ولی جهنم نپذیرفت . گناه است، هر چه هست جنایت است

ون این مرد سر راهی خوابيده بود که در آن جا قافله زوار می چرا نپذیرفت؟ چ! و برگشترفت و گرد زوار بر تن و لباس او نشسته بود، بدون اینکه خودش قصدی داشته باشد، بلکه قصد کشتن این زوار را داشته است، قصد بردن مال این ها را داشته است، ولی

، این عمل بدون اختيار، رء مانضیانما االعمال بالنيات لکل امعليرغم گفته پيغمبر که از فان النار ليس تمس جسما عليه غبار زوار الحسينتمام گناهانش را محو کرد

.جنبه شعری خيلی خوب است اما از جنبه مکتب امام حسين متاسفانه درست نيست

مطلب دومی که باید قبل از بيان این رسالت و وظيفه عرض کنم خطراتی است که در این انواع تحریف ها در واقعه . مختصری راجع به خطر تحریف بحث کنيم. ت وجود داردتحریفا

ممکن است کسی . تاریخی عاشورا را بدست آوردیم، عوامل تحریف را هم شناختيمبگوید مگر تحریف چه عيبی دارد؟ چه ضرری دارد؟ چه خطری دارد؟ خطر تحریف فوق

یک . که از ضربت مستقيم کای تر استتحریف ضربت غيرمستقيم است . العاده زیاد استاگر کتاب هدایت باشد ) چه تحریف لفظی، چه تحریف معنوی(کتاب که تحریف می شود

. تبدیل به کتاب ضاللت می شود، اگر کتاب سعادت باشد تبدیل به کتاب شقاوت می شوداساسا . آورداگر کتابی باشد که انسان را رو به باال می برد، در اثر تحریف رو به پایين می

نه تنها بدون خاصيت می کند بلکه اثر معکوس می . آن حقيقت را به کلی عوض می کند .بخشد

آفه الدین ثالثه فقيه : پيغمبر اکرم می فرماید. هر چيزی آفتی متناسب با خودش دارد :، امام جائر، مجتهد جاهل سه چيز آفت دین استفاجر

. مقدس نادان-3. زعيم و پيشوای ستمکار -2. دانشمند بد عمل، فاسق و فاجر-1

همانطور که جمادات، نباتات و . پيغمبر اکرم این ها را به عنوان آفت های دین می شمردحيوانات آفتهای مخصوص به خود دارند، بدن اسنان ها آفت های مخصوص به خود دارد،

نف از آن سه تحریف، که به وسيله دو ص. دین، آیين مسلک هم آفت مخصوص به خود دارد) عالم بد عمل و فاسق و دیگر مقدس نادان-فقيه فاجر(صنفی که پيغمبر اکرم فرمود

.تحریف، دین را از بين می برد. ایجاد می شود، آفت دین است، دین را می خورد

Page 37: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

علی عليه السالم، شخصيتی به این عظمت، در نظر بعضی از ما مردم یک شخصيت ز مردم علی را فقط و فقط به پهلوانی می شناسند و بعضی ا. تحریف شده عجيبی است

منتشر می ) ع(گاهی به وسيله اشخاص بسيار بسيار مغرض عکس هایی از علی ! بسشود که شمشيری مانند زبان مار که دو زبانه دارد در دست اوست و بازوها و قيافه ای

بدست آورده برای ایشان درست می کنند و نقاشی می کنند که معلوم نيست از کجا یک قيافه های عجيبی . اصال عکس و مجسمه علی و پيغمبر قطعا در دنيا نبوده است. اند

که انسان باور نمی کند این همان علی عادل است، این همان علی ای است که شب چون سيمای یک عابد، سيمای یک مجتهد، سيمای . ها از خوف خدا می گریسته استده است، سيمای یک حکيم، سيمای یک قاضی، کسی که شب ها استغفار می کر

.سيمای یک ادیب، یک جور دیگر است

مطلب دیگری که مخصوص ما ایرانی ها است این است که به امام چهارم عليه السالم غير از زبان فارسی در جای دیگر این کلمه بيمار را به ! می گویيم امام زین العابدین بيمار

ایشان . در زبان عربی چنين کلمه ای نيست. نمی بينيمدنبال اسم امام زین العابدینآیا . القاب زیادی دارند، السجاد یکی از القابشان است، ذوالثفنات یکی از القابشان است

شما در دنيا کتابی پيدا می کنيد که لقبی به زبان عربی به امام داده باشند که مفهوم بگویم تقدیر الهی بود برای (ایام حادثه عاشورا امام زین العابدین تنها در ! بيمار را برساند؟

) این که باید این امام زنده می ماند و نسل امام حسين از این طریق محفوظ می ماندچند بار تصميم گرفتند امام را بکشند . بيمار بودند و همان بيماری سبب نجات ایشان شد

. را بکشيم؟ او دارد می ميرد چرا اوانه لما بهاما چون بيماری ایشان شدید بود، گفتند در دنيا چه کسی هست که در عمرش بيمار نشده باشد؟ در غير این چند روز ببينيد؟ آیا

ولی ما امام زین العابدین را به صورت ! یک جا نوشته اند که امام زین العابدین بيمار بود؟رده و راه یک بيمار مریض زرد رنگ تب داری که هميشه عصا به دستش است و کمر خم ک

!!!می رود و آه می کشد، ترسيم کرده ایم

همين تحریم سبب شده است که بسياری از اشخاص آه بکشند، ناله ! همين دروغبکنند، خودشان را به موش مردگی بزنند تا مردم آن ها را احترام کنند و بگویند آقا را ببينيد

با ) ع(امام زین العادبين . تدرست مانند امام زین العابدین بيمار است، این تحریف اساز نظر مزاج و بنيه هيچ فرقی ) ع(با امام باقر . هيچ فرقی نداشته است) ع(امام حسين

مانند همه سالم بود، با امام صادق . امام بعد از حادثه کربال چهل سال زنده بود. نداشت !فرقی نداشته، چرا بگویيم امام زین العادبين بيمار؟) ع(

فلسفه وجود امام این . ی نمونه بودن است، به معنی سرمشق بودن استامامت به معناست که یک انسان مافوق انسان ها باشد، همانطور که پيغمبران، بشر مثلکم یوحی

امام وقتی که چهره این . الی بودند، تا مردم از این مثل های اعلی پيروی و تبعيت کنندشان تغيير کرد، دیگر قابل پيروی و شخصيت ها این قدر مشوه شد، خراب شد، سيمای

یعنی پيروی از این شخصيت های خيالی به جای این که به نفع . الیق پيروی نيستند. پس اجماال دانستيم که خطر تحریف چقدر زیاد است. باشد، نتيجه معکوس می بخشد

نسل یهودیان در جهان . واقعا تحریف ضربت غيرمستقيم است، از پشت خنجر زدن استهيچکس به اندازه این ها در تاریخ جهان تحریف، نکرده است، و به همين . مان تحریفندقهر

دليل هيچ کس به اندازه این ها به بشریت ضربه نزده است، حقایق را قلب و بدعتها ایجاد .نکرده است

Page 38: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

رسالت و وظيفه ما

نمی شود به مخصوصا در این عصر بدانيد که وظيفه سنگينی داریم، با حادثه تحریف شده در گذشته اگر فایده ای نداشت ضررش کم . مردم خدمت کرد، در گذشته هم نمی شد

ما و شما بزرگترین وظيفه ای که داریم این . بود ولی در این عصر ضررش خيلی زیاد استاست که ببينيم چه تحریف هایی در تاریخ ما شده است، چه تحریف هایی در نقاشی

اما تحریف . چه تحریف هایی در قرآن شده است! ه است؟شخصيت ها و بزرگان ما شدخطر . قرآن تحریف لفظی نيست، یعنی در قرآن نه یک کلمه کم شده است و نه زیاد

تحریف معنوی قرآن یعنی چه؟ یعنی . تحریف معنوی به اندازه خطر تحریف لفظی است همين هم نباید . غلط کردن تفسير غلط، توجيه غلط، قرآن را غلط تفسير کردن، توجيه

تاریخ های ما، آن تاریخ هایی که باید برای ما درس آموزنده باشد و درس های . باشدآموزنده است، سند اخالقی ماست، سند تربيت اجتماعی ما است، مانند حادثه تاریخی

.عاشورا، ببينيم چه تحریفاتی در آن ها شده است؟ باید با این تحریفات مبارزه کنيم

ای امت و عامه مردموظایف علم

وظایفی که علمای امت دارند چيست؟ وظایف عامه و توده مردم چيست؟

عالم، نقطه انحرافش در اینجاست : راجع به علمای امت یک سخن کلی را عرض می کنمکه هميشه خودش را در مقابل مردم با یک سلسله نقاط ضعف و با یک سلسله عيب ها

در . قی و اجتماعی در افراد یک نوع بيماری استنقاط ضعف روحی و اخال. می بيندبيماری های جسمانی خود بيمار معموال بيماری خودش را احساس می کند و خودش

ولی در بيماری های روحی آنچه که کار را مشکل می کند این . دنبال معالجه می رودن بلکه برعکس، آ! است که شخص، بيمار است ولی خودش نمی فهمد که بيمار است

چنين نيست که ! به بيماری خودش عالقه دارد! بيماری را به عنوان سالمت می پذیردافراد، نقاط ضعف خودشان را به عنوان نقطه ضعف بشناسند و به عنوان نقطه ضعف قبول

!بلکه آن ها را نقطه قوت در خودشان می دانند. کنند

که در مقابل نقاط این عالم است که می فهمد نقاط ضعف اجتماعش چيست؟ عالماین را . با نقاط ضعف مردم مبارزه می کند-1. ضعف اجتماع قرار می گيرد، دو حالت دارد

غالبا مردم از . مصلح می گویند، مصلح یعنی کسی که با نقاط ضعف مردم مبارزه می کند مبارزه کردن با نقاط ضعف مردم را کار سخت و مشکلی می -2! او خوششان نمی آید

مبارزه کردن با نقاط ضعف مردم نه تنها منفعت ندارد که ضرر هم دارد؛ از نقاط ضعف . بيند .اینجاست که مصداق فقيه فاجر می شود! مردم استفاده می کند

.پيغمبر اکرم فرمود آفت دین سه چيز است که یکی از آن ها فقيه فاجر است

. عاشورا بحث می کنيمدر سایر مسایل بحث نمی کنيم، در همين مساله واقعه تاریخی عامه مردم دو نقطه ضعف در موضوع عزاداری امام حسين دارند، ما با این دو نقطه ضعف

چه کنيم؟ یکی از آن ها این است که معموال موسس یا موسسين و صاحبان مجالس، چه آن هایی که در مساجد و چه آن هایی که بالخصوص در منازلشان مجلسی برپا می کنند،

Page 39: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

آن چيزی را که می خواهند ازدحام جمعيت ) استثا ندارد( که من تجربه دارم در حدودیاین نقطه ! اگر جمعيت ازدحام کند راضی است، اگر ازدحام نکند راضی نيست! است

مگر ما می خواهيم . این جلسات برای این نيست که جمعيت ازدحام کند. ضعف است، آشنا شدن با حقایق است، مبارزه هدف! سان ببينيم، مگر ما می خواهيم رژه برویم؟

آیا . این یک نقطه ضعف است که گوینده در مقابل آن قرار می گيرد. کردن با تحریفات استاگر ! با این نقطه ضعف مبارزه کند یا از این نقطه ضعف مانند تاج نيشابوری استفاده کند

تحریفات مبارزه کند، با بخواهد با این نقطع ضعف مبارزه کند، حقایق را به مردم بگوید، باهدف صاحب مجلس و هدف مستمعين که از جمع شدن دور یکدیگر و شلوغ شدن

خوششان می آید، ناسازگار است اگر هم بخواهد از این نقطه ضعف استفاده کند، فقط اینجاست که یک عالم بر . در فکر این است که چه کار کنم تا جمعيت، بيشتر جمع شود

حاال که این ها احمق هستند، چنين نقطه ضعفی دارند، من . گيردسر دوراهی قرار میهم از این نقطه ضعف استفاده کنم، بهره برداری کنم یا عليرغم وجود این نقطه ضعف، با

آن مبارزه کنم، به دنبال حقيقت بروم؟

نقطه ضعف دومی که در مجالس عزاداری هست و بيشتر از ناحيه عوام الناس است و منبری در آخر . بپا شدن است» شور و واویال« کمتر شده است؛ مسئله خوشبختانه

منبرش حتما باید ذکر مصيبت کند و در این ذکر مصيبت هم نه تنها مردم اشک بریزند، که :باالتر از این را خود قرآن کریم فرموده است. تنها اشک ریختن می کند، لعنت خدا بر او باد

البينات و الهدی من بعد ما بيناه للناس فی الکتاب ان الذین یکتمون ما انزلنا من اولئک یعلهم اهللا و یلعنهم االعنون

آن دانایانی که حقایقی را که ما گفته ایم، می دانند ولی کتمام می کنند، می پوشانند، وظيفه علما در دوره . اظهار نمی کنند، لعنت خدا و لعنت هر لعنت کننده ای بر آن ها باد

خوشبختانه ابزار این کار در دست است و در ميان علماء . بارزه با تحریف استختم نبوت مکتاب لولو و مرجان که . بوده و هستند افرادی که با این نقاط ضعف مبارزه کرده و می کنند

در همين موضوع حادثه عاشورا نوشته شده و در سه شب گذشته از آن نام می بردم، از بسيار -است که درست همان قيام و وظيفه بسيار) عليهرضوان اهللا(مرحوم حاجی نوری

: مقدسی است که آن مرد بزرگ انجام داده است و مصداق قسمت اول این حدیث است .اذا ظهر فی البدع فعلی العالم ان یظهر علمه

وظيفه علماست که در این موارد حقایق را بدون پرده به مردم بگویند و لو مردم خوششان ه علما است که با اکاذیب مبارزه کنند، وظيفه علماست که مشت دروغ گویان وظيف. نياید

.غيبت یک مواردی دارد که استثنا شده است. فقها در باب غيبت مطلبی دارند. را باز کنند

یکی از موارد استثنایی غيبت که همه علمای بزرگ مرتکب این غيبت شده اند و آن را یعنی چه؟ یعنی . ند، غيبت واجب است، جرح راوی استالزم بلکه احيانا واجب می دان

من نمی گویم . یک قبول نيست، باید مجلس از جا کنده شود و شور و واویال بپا شوداگر در آن مسير صحيح با . مجلس از جا کنده نشود، من می گویم این نباید هدف باشد

ون آن که جعلی شود، بيان حقایق و واقعيات، بدون آن که روضه دروغی خوانده شود، بدبدون آن که تحریفی شود، بدون آن که برای امام حسين اصحابی بسازند که در تاریخ

نيست و خود امام حسين آن ها را نمی شناسد چون وجود نداشته اند، بدون آن که برای

Page 40: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

امام حسين فرزندانی ذکر شود که چنين فرزندانی در دنيا وجود نداشته اند، بدون این که امام حسين دشمنانی ذکر شود که اصال چنين کسانی وجود نداشته اند، اشکی از برای

روی صداقت و حقيقت ریخت، شور و واویالهم بپا شد، مجلس هم کربال شد، بسيار خوب .است

ولی وقتی که حقيقت و صداقت نبود، آیا باید با امام حسين بجنگيم، دشمنی کنيم، دروغ !ببندیم، دروغ بگویيم؟

نقطه ضعف مردم عوام است، با این نقطه ضعف چه باید کرد؟ آیا باید از این نقطه این،ضعف مردم استفاده کرد؟ باید بهره برداری کرد و سوارشان شد؟ باید مانند تاج نيشابوری که گفت چون اینها احمقند، من از حماقتشان استفاده می کنم، عمل کرد؟ نه، بزرگترین

این است که . وظيفه آنها مبارزه با نقاط ضعف اجتماع استرسالت علما و بزرگترین اذا ظهره البدع فعلی العالم ان یظهر علمه و االفعليه لعنه اهللاپيغمبر اکرم فرمود

آنجا که بدعتها و دروغ ها ظاهر می شود، آنجا که چيزهایی ظاهر می شود که در دین دانایان است که حقایق را بگویند نيست، مسائلی پيدا می شود که من نگفته ام، برعهده

آن کسی که کتمان شخصی حدیث روایت می کند، از پيغمبر . ولو مردم خوششان نياید باید -آیا شما فورا باید قبول کنيد؟ نه. حدیث روات می کند، از امام حدیث روایت می کند

گی این آدم تحقيق کنيد که او چگونه آدمی است، آیا راستگو است یا دروغگو؟ اگر در زندیک نقطه ضعفی را کشف کردید، اگر عيبی را، نقصی را، دروغی را، فسقی را کفش کردید، اینجا برشما نه تنها جایز است بلکه الزم است که در متن کتاب ها، این آدم را

با این که غيبت است، با این که بدگویی است، با این . این اسمش جرح است. رسوا کنيد نه از مرده جایز است و نه از زنده، ولی در اینجا که تحریف حقایق که غيبت و بدگویی

.است، قلب حقایق است، باید او را رسوا کنيد

یک عالم ممکن است در یک زمينه، بزرگ هم باشد، مانند مال . دروغگو را باید رسوا کرد! اما روضه الشهدایش دروغ بسته است! حسين کاشفی که خيلی مرد مالیی بوده است

نوشته است ابن زیاد پنجاه خروار زر سرخ به عمر سعد داد که آمد کربال و دست به این هر کس بشنود می گوید پسر عمر سعد خيلی هم تقصير نداشته است؛ پنجاه ! کار زد

در مورد مالآقای دربندی اتفاق . خروار طال را به هرکس بدهند دست به این کار می زندحتی مرحوم حاجی نوری که از کتابش انتقاد می . است است که آدم خوبی بوده نظر

واقعا نسبت به امام . کند و به حق هم انتقاد می کند، می گوید مرد خوبی بوده استنوشته اند هر وقت نام امام حسين را می . حسين عليه السال مرد مخلصی بوده است

خودش . شنيد اشکش جاری می شد، فقه و اصول را هم به خوبی می دانسته استولی نه، از فقهای درجه دوم و سوم الاقل . خيال می کرد که از فقهای درجه اول است

کتابی نوشته به نام خزائن که یک دوره فقه است و چاپ هم شده و . بشمار می رودبه صاحب جواهر گفت اسم کتاب شما چيست؟ گفت . معاصر با صاحب جواهر است

صاحب جواهر گفت از این جواهر شما در خزائن جواهر، اسم کتاب خودش خزائن بود، بهاما کتاب جواهر تا به حال ده بار چاپ شده است و هيچ فقيهی نيست . ما بسيار است

. که از این کتاب استفاده نکند، هيچ فقيهی نيست که خودش را نيازمند به این کتاب نبيندقيمت آن با ! آن نرفتولی کتاب خزائن که یک دوره چاپ شد، بعد از آن احدی به سراغ

این مرد با این که . این که کتاب هزار صفحه ای است، همان قيمت کاغذش بيشتر نيستمرد عالمی است ولی اسرار الشهاده را نوشته که به کلی حادثه کربال را تحریف کرده

کتابش مملو . قلب کرده است، زیرورو کرده است، بی خاصيت و بی اثر کرده است! است

Page 41: Tahrifate Ashoora Morteza Motahari

حال به خاطر این که یک عالم بوده، با تقوا بوده، مخلص امام حسين بوده ! استاز دروغ است، ما باید درباره اش سکوت کنيم؟

حاجی نوری نباید درباره اسرالشهاده او اظهار نظر کند؟ باید جرح بشود و این وظيفه عالم حق و حقيقت از خداوند تبارک و تعالی توفيق می خواهيم که دلهای همه ما را به . است

.رهبری بفرماید

.گناهانی را که از طریق تحریف یا غير تحریف مرتکب شده ایم، بر ما ببخشاید

.به ما توفيق بدهد که وظيفه و رسالتی را که در این زمينه داریم، به خوبی انجام بدهيم

و ال حول و ال قوه اال باهللا العلی العظيم

نو صلی اهللا علی محمد و اله الطاهری

http://www.omid20.com