یئروش هناگی - قشع...
date post
07-Nov-2019Category
Documents
view
0download
0
Embed Size (px)
Transcript of یئروش هناگی - قشع...
شورئی یگانه - عشق مثلث
ROMANKADE.COM
telegram.me/romanhayeasheghane 1
شورئی یگانه - عشق مثلث
ROMANKADE.COM
telegram.me/romanhayeasheghane 2
شورئی یگانه - عشق مثلث
ROMANKADE.COM
telegram.me/romanhayeasheghane 3
:آرایی صفحه و طراحی رمان های عاشقانه
: wWw.Romankade.com سایت آدرس
romankade_com@ تلگرام کانال
است محفوظ رمان های عاشقانه نزد کتاب این حقوق تمامی
عشق مثلث : رمان نام
شورئی- یگانه : نویسنده
95: سال
: رمان خلاصه دست مشکلات متاسفانه ولی همدیگس ب نسبت وحامد عطیه نهایت بی عشق راجب رمان این ....اونابهم رسیدن مانع برای بشن تاسدی میدن هم دست در
: اول قسمت بودومیخواست زده زنگ میزدم؛امروزحامدبهم اختیارقدم بی.بودم منتظرش همیشگی توپارک-
های ریشه.بود انداخته چنگ دلم ب شدت ب استرس.داره بودبدجورعجله معلوم.منوببینه کنم کنترل رو استرسم بتونم اینکه برای میکردم بازی وباهاشون بودم گرفته تودستام شالمو
حالت ازون منوآشنا صدایی بود،تااینکه ساعتم ب نگام اماهمه.نشستم صندلی روی ولبخندی برگشتم سرم پشت ب.میداد بهم نشدنی وصف آرامش شنیدنش ک صدایی.دراورد
.زدم خوبی؟ بدقول آقای سلام-
http://www.romankade./
شورئی یگانه - عشق مثلث
ROMANKADE.COM
telegram.me/romanhayeasheghane 4
.تاخیربودا چنددقیقه فقط ولی توخوبی؟بخداشرمندم خانومم سلام- .کردی لبم ب جون ک شده بگوچی حالابیابشین.حامد سرت فدای-
همیشه امابازم میکردم نگاش هرچقدرم.شدم خیره صورتش ب ومنم مقابلم روصندلی نشست ....تیرش ای قهوه وچشمای خرماییش موهای ومردونش،دلتنگ بم صدای دلتنگ.بودم دلتنگش
عطیه؟- جانم؟:وگفتم دوختم لبش ب رو چشمام
.خواستگاری برن برام قراره خانوادم راستش خب براش میخوان مدتیه ی خانوادش میدونستم روفراگرفت،خوب وجودم تمام ترس حرفش بااین
حامد،ترس دادن ازدست لحظه ی بودن،ترس مخالف من با هم شدت ب و بالابزنن آستین داشت خانومم، :بگه دیگه یکی ب اون بشه،اینکه دیگه یکی مال اون نداشتنش،فکراینکه
.میکرد دیوونم غمگین نگاه.شد خیس صورتم ک نکشید ثانیه ب و میریخت صورتم روی محابا بی اشکام
.شد قفل نگرانش تونگاه وعاجزم .خانومی اشکاتوندارم طاقت من.نریز اشک اینجوری توروخدا برم جان؟قربونت عطیه- ازین بدونم کنجکاوم خیلی خانومت،ولی بشه دیگه یکی قراره چون نگوخانومم بهم دیگه حامد-
.عشقم بگی کی ب قراره بعد ب مامانم؟ عروس بشه قراره کی ببینی کیه؟میخوای بدونی داری دوست-
.کیفش بردسمت دست .داشتی نگه ک عکسشم خوبه هع-
.صورتم مقابل گرفت دراوردو کوچولو آینه ی ازکیفش ای سلیقه خاطرهمیچین ب حالا خوشگله؟خب چ دیدی؟میبینی مامانمو عروس خانوم عطیه-
بگی؟ احسنت بهم نمیخوای .کردن موافقت ازدواجمون با خانوادت نمیشه حااااااااااامد؟باورم-
.داد جاخالی سریع ک توبغلش بپرم وخواستم بلندشدم ازسرجام تندی باردستاتونگیرم ی واسه حتی ک خودموگرفتم جلوی خیلی سال سه تواین من خانومی آی آی-
تامحرم صبرمیکنیم دیگه یکم بدی؟وروجک باد ب زحماتمو همه لحظه ی تو میخوای اونوقت
شورئی یگانه - عشق مثلث
ROMANKADE.COM
telegram.me/romanhayeasheghane 5
میخوادهمیشه دلم.بزنم دست بت محرمیتمون نمیادتالحظه توحیفی،دلم برم قربونت آخه.شیم ..بمونی ومعصوم پاک همینطوری
شعوربودم چقدربی ومن بود ای واقعاچقدرحامدپسرفهمیده ک فکرکردم این ب حرفاش بعداین .میذاشتم سردیش روحساب وحساسیتشو حرکات این اوقات گاهی ک
.حامدواقعاعاشقتم- .دارم واست سورپرایز ی ک بدو یالا حالام.بیشترعزیزم من- کجا؟- .بیا دنبالم-
.سوارپرایدخودش وحامدم شدم خودم رنگ آلبالویی206سوار من.رفتیم ماشینامون هردوسمت ....دنبالش ومنم حامدجلوترمیرفت.بودیم توراه ک بود ربعی ی تقریبا
نصب سردرباغ ک روتابلویی.داشت نگه بزرگ خیلی کافه ی باغ روی ب رو بعدازچنددقیقه .ستاره باغ:بودن بود،نوشته
ک بود باغ ته تا راهروطولانی ی.شدیم واردباغ وباهم کردیم روپارک هردوماشینامون هم باغ ازقسمتای بعضی.بود درخت تنه شبیه هایی باصندلی بزرگ گرد میزهای هردوسمتش
های نورافکن ک بود قشنگ آبشارخیلی ی باغ چپ سمت.بود پشتی باچندتا هایی تخت میشدآرامشم پخش درسرتاسرباغ ک ملایمی آهنگ وصدای.بود داده بهش خاصی جلوه اطرافش
شدیم نزدیک وقتی.دنبالش ومنم رفت شلوغ تخت ی حامدسمت.کنارحامدروچندبرابرمیکرد هاخودین؛ بچه همه دیدم وسوتشون دست ماصدای بادیدن ک وعلیرضا وعرفان،سمیه واحسان،نجمه الهام
حسابی میخوایم امشب ک دارین نگه نکشین،انرژی خودتونو حالا:گفت لودکی علیرضابا.بلندشد همه حرفش بااین.بده بودسفارش میلش هرچی حامدیم،هرکی مهمون همگی تااازه.بترکونیم
دراورد،عکساهمه چندتاعکس ازتوکیفش والهام هانشستیم کناربچه وحامدم من.زیرخنده زدن برام ای تازه ازعکساخاطرات هرکدوم بادیدن.بعدبود ب دانشگاهمون اول ترم ازهمون
.بزنیم ازروش بریم مام بده.کردی روچاپ همشون ک گرم دمت:گفت احسان.مرورمیشد ای وخاطره داد نظری عکس ی راجب وهرکسی چرخوندیم دست ب دست عکسارو وقتی
ک کنین حالاجمعش گذروندیم روکامل زمان تونل اوکی:گفت جمعمون علیرضادلقکروبازگوکرد،
شورئی یگانه - عشق مثلث
ROMANKADE.COM
telegram.me/romanhayeasheghane 6
.باشیم داشته وحسابی درست وبرقص بزن ی میخوایم کجابریزمش؟ نمیدونم فرااااوونه کمرم قررررتو :وسط علیرضارفت
.جا همین جا همین:باهم ماهمه عادت طبق ک من.اوردن رو سفارشمون بردوسط پسرارو و دراورد بازی علیرضادلقک ک یکم
رفتیم هممون ای چنددقیقه بعداز.بودم داده سفارش شکلاتی کیک با ترک قهوه همیشگیم خواستیم بود روگرفته سفارشامون ک ازآقایی.بگیریم جمعی دسته عکس ی ک آبشار سمت
احسان و بودیم؛الهام نشسته کنارهمدیگه جفت جفت.بگیره عکس ازمون بادوربینمون .حامد وعشقم من هم وبینشون وعرفان رضاوسمیه،نجمهکنارهم،علی
.دوسیییییییب: بگین باهم حالاهمه:علیرضا .افتادیم ماشیناراه سمت وبعدش زدیم قدم توباغ هشتاییمون اکیپ با یکم عکس بعدازگرفتن
.توماشینانشستیم جفت جفت هم نشستند،بقیه من توماشین بانجمه نداشت ماشین عرفان چون
.بگازیم حسابی میخوایم امشب ک باشین هواروداشته یهمگ:احسان یادم تااینکه میکردیم تشویق ومادخترام میگرفتن سبقت ازهم ماشینامون توخیابونامدام
داده پیامم ی.دارم ازمامان کال چندتامیس دیدم کردم نگاه گوشیم ب وقتی .اومد ازساعت عصبانی بابات ک زودتربیاخونه لحداق نیومدی ک کمک واسه داریم مهمون کجایی؟امشب:بود
.نشه رودرپیش خونه وراه کردیم خدافظی ازهم همه داشتیم جانگه ی