یئروش هناگی - قشع...

72
لث مث عشق- یگانه شورئیROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane 1

Transcript of یئروش هناگی - قشع...

Page 1: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 1

Page 2: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 2

Page 3: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 3

:آرایی صفحه و طراحی رمان های عاشقانه

: wWw.Romankade.com سایت آدرس

romankade_com@ تلگرام کانال

است محفوظ رمان های عاشقانه نزد کتاب این حقوق تمامی

عشق مثلث : رمان نام

شورئی- یگانه : نویسنده

95: سال

: رمان خلاصه

دست مشکلات متاسفانه ولی همدیگس ب نسبت وحامد عطیه نهایت بی عشق راجب رمان این

....اونابهم رسیدن مانع برای بشن تاسدی میدن هم دست در

: اول قسمت

بودومیخواست زده زنگ میزدم؛امروزحامدبهم اختیارقدم بی.بودم منتظرش همیشگی توپارک-

های ریشه.بود انداخته چنگ دلم ب شدت ب استرس.داره بودبدجورعجله معلوم.منوببینه

کنم کنترل رو استرسم بتونم اینکه برای میکردم بازی وباهاشون بودم گرفته تودستام شالمو

حالت ازون منوآشنا صدایی بود،تااینکه ساعتم ب نگام اماهمه.نشستم صندلی روی

ولبخندی برگشتم سرم پشت ب.میداد بهم نشدنی وصف آرامش شنیدنش ک صدایی.دراورد

.زدم

خوبی؟ بدقول آقای سلام-

Page 4: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 4

.تاخیربودا چنددقیقه فقط ولی توخوبی؟بخداشرمندم خانومم سلام-

.کردی لبم ب جون ک شده بگوچی حالابیابشین.حامد سرت فدای-

همیشه امابازم میکردم نگاش هرچقدرم.شدم خیره صورتش ب ومنم مقابلم روصندلی نشست

....تیرش ای قهوه وچشمای خرماییش موهای ومردونش،دلتنگ بم صدای دلتنگ.بودم دلتنگش

عطیه؟-

جانم؟:وگفتم دوختم لبش ب رو چشمام

.خواستگاری برن برام قراره خانوادم راستش خب

براش میخوان مدتیه ی خانوادش میدونستم روفراگرفت،خوب وجودم تمام ترس حرفش بااین

حامد،ترس دادن ازدست لحظه ی بودن،ترس مخالف من با هم شدت ب و بالابزنن آستین

داشت خانومم، :بگه دیگه یکی ب اون بشه،اینکه دیگه یکی مال اون نداشتنش،فکراینکه

.میکرد دیوونم

غمگین نگاه.شد خیس صورتم ک نکشید ثانیه ب و میریخت صورتم روی محابا بی اشکام

.شد قفل نگرانش تونگاه وعاجزم

.خانومی اشکاتوندارم طاقت من.نریز اشک اینجوری توروخدا برم جان؟قربونت عطیه-

ازین بدونم کنجکاوم خیلی خانومت،ولی بشه دیگه یکی قراره چون نگوخانومم بهم دیگه حامد-

.عشقم بگی کی ب قراره بعد ب

مامانم؟ عروس بشه قراره کی ببینی کیه؟میخوای بدونی داری دوست-

.کیفش بردسمت دست

.داشتی نگه ک عکسشم خوبه هع-

.صورتم مقابل گرفت دراوردو کوچولو آینه ی ازکیفش

ای سلیقه خاطرهمیچین ب حالا خوشگله؟خب چ دیدی؟میبینی مامانمو عروس خانوم عطیه-

بگی؟ احسنت بهم نمیخوای

.کردن موافقت ازدواجمون با خانوادت نمیشه حااااااااااامد؟باورم-

.داد جاخالی سریع ک توبغلش بپرم وخواستم بلندشدم ازسرجام تندی

باردستاتونگیرم ی واسه حتی ک خودموگرفتم جلوی خیلی سال سه تواین من خانومی آی آی-

تامحرم صبرمیکنیم دیگه یکم بدی؟وروجک باد ب زحماتمو همه لحظه ی تو میخوای اونوقت

Page 5: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 5

میخوادهمیشه دلم.بزنم دست بت محرمیتمون نمیادتالحظه توحیفی،دلم برم قربونت آخه.شیم

..بمونی ومعصوم پاک همینطوری

شعوربودم چقدربی ومن بود ای واقعاچقدرحامدپسرفهمیده ک فکرکردم این ب حرفاش بعداین

.میذاشتم سردیش روحساب وحساسیتشو حرکات این اوقات گاهی ک

.حامدواقعاعاشقتم-

.دارم واست سورپرایز ی ک بدو یالا حالام.بیشترعزیزم من-

کجا؟-

.بیا دنبالم-

.سوارپرایدخودش وحامدم شدم خودم رنگ آلبالویی206سوار من.رفتیم ماشینامون هردوسمت

....دنبالش ومنم حامدجلوترمیرفت.بودیم توراه ک بود ربعی ی تقریبا

نصب سردرباغ ک روتابلویی.داشت نگه بزرگ خیلی کافه ی باغ روی ب رو بعدازچنددقیقه

.ستاره باغ:بودن بود،نوشته

ک بود باغ ته تا راهروطولانی ی.شدیم واردباغ وباهم کردیم روپارک هردوماشینامون

هم باغ ازقسمتای بعضی.بود درخت تنه شبیه هایی باصندلی بزرگ گرد میزهای هردوسمتش

های نورافکن ک بود قشنگ آبشارخیلی ی باغ چپ سمت.بود پشتی باچندتا هایی تخت

میشدآرامشم پخش درسرتاسرباغ ک ملایمی آهنگ وصدای.بود داده بهش خاصی جلوه اطرافش

شدیم نزدیک وقتی.دنبالش ومنم رفت شلوغ تخت ی حامدسمت.کنارحامدروچندبرابرمیکرد

هاخودین؛ بچه همه دیدم

وسوتشون دست ماصدای بادیدن ک وعلیرضا وعرفان،سمیه واحسان،نجمه الهام

حسابی میخوایم امشب ک دارین نگه نکشین،انرژی خودتونو حالا:گفت لودکی علیرضابا.بلندشد

همه حرفش بااین.بده بودسفارش میلش هرچی حامدیم،هرکی مهمون همگی تااازه.بترکونیم

دراورد،عکساهمه چندتاعکس ازتوکیفش والهام هانشستیم کناربچه وحامدم من.زیرخنده زدن

برام ای تازه ازعکساخاطرات هرکدوم بادیدن.بعدبود ب دانشگاهمون اول ترم ازهمون

.بزنیم ازروش بریم مام بده.کردی روچاپ همشون ک گرم دمت:گفت احسان.مرورمیشد

ای وخاطره داد نظری عکس ی راجب وهرکسی چرخوندیم دست ب دست عکسارو وقتی

ک کنین حالاجمعش گذروندیم روکامل زمان تونل اوکی:گفت جمعمون علیرضادلقکروبازگوکرد،

Page 6: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 6

.باشیم داشته وحسابی درست وبرقص بزن ی میخوایم

کجابریزمش؟ نمیدونم فرااااوونه کمرم قررررتو :وسط علیرضارفت

.جا همین جا همین:باهم ماهمه

عادت طبق ک من.اوردن رو سفارشمون بردوسط پسرارو و دراورد بازی علیرضادلقک ک یکم

رفتیم هممون ای چنددقیقه بعداز.بودم داده سفارش شکلاتی کیک با ترک قهوه همیشگیم

خواستیم بود روگرفته سفارشامون ک ازآقایی.بگیریم جمعی دسته عکس ی ک آبشار سمت

احسان و بودیم؛الهام نشسته کنارهمدیگه جفت جفت.بگیره عکس ازمون بادوربینمون

.حامد وعشقم من هم وبینشون وعرفان رضاوسمیه،نجمهکنارهم،علی

.دوسیییییییب: بگین باهم حالاهمه:علیرضا

.افتادیم ماشیناراه سمت وبعدش زدیم قدم توباغ هشتاییمون اکیپ با یکم عکس بعدازگرفتن

.توماشینانشستیم جفت جفت هم نشستند،بقیه من توماشین بانجمه نداشت ماشین عرفان چون

.بگازیم حسابی میخوایم امشب ک باشین هواروداشته یهمگ:احسان

یادم تااینکه میکردیم تشویق ومادخترام میگرفتن سبقت ازهم ماشینامون توخیابونامدام

داده پیامم ی.دارم ازمامان کال چندتامیس دیدم کردم نگاه گوشیم ب وقتی .اومد ازساعت

عصبانی بابات ک زودتربیاخونه لحداق نیومدی ک کمک واسه داریم مهمون کجایی؟امشب:بود

.نشه

رودرپیش خونه وراه کردیم خدافظی ازهم همه داشتیم جانگه ی بعدم.شده دیرم:حامدگفتم ب

.....گرفتم

: دوم قسمت

.خونه اوردین تشریف !خانوم عطیه عجب چ-

حالامهموناکیاهستن؟.خوبم منم مامان ممنون سلام-

.باخانوادش کارمیکنه توش بابات ک ای کارخونه همون مدیر-

کارمندش؟عاااایا؟ خونه بره گرفته تصمیم مدیرررررکارخونه شده حالاچی.آهان-

گفت بابات میکردن فرداتمومش حتمابایدواسه ک بود مونده ازکاراشون سری ی اینکه مث-

.بیاد قراره باخانوادش بااصرارمن ک بیاداینجا

Page 7: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 7

واسه بیکاربودی خب.بزنی شیرازی عارفت ی شمامیخواستی.دیگه نداری سیاست مادرمن خب-

کنی؟ دعوتشون شام

کم ک شو آماده بدوسریع.گیرمیده هی اون گیربدم من اینکه عوض دیراومده خانوم.ها عجبه-

.میرسن کم

بپوشم؟ حالاچی رومیز،اوووووممم روانداختم وسویچ تواتاقم اومدم

پوشیدم،بادمپایی ای رمهسو وشلواردمپای بنفش باشال سوسنی ربع سه آستین تونیک ی-

فقط داشتم ملایمی خیلی آرایش معمول طبق.انداختم توآینه نگاه ی.مشکیم روفرشیای

.کردم پررنگش رژصورتیمو

ب آیفون ک بفرستم واسش میخواست الهام ک رو ای جزوه مطالب میخواستم تازه

پسربیست ی و وانج نسبتا خانوم ی با میانسال آقای ی دیدم ک توپذیرایی رفتم.صدادراومد

.واردشدند ساله شش وپنج

وقتی.اکتفاکردم اومدید خوش گفتن ب فقط کردندومن استقبال ازشون گرمی ب وبابا مامان

ای شلوارسورمه کت ی ک صادقی آقای.براندازکنم بهترمهمونارو کردم فرصت نشستیم همگی

وجوون شیک یپواقعات بودولی پوشیده سرتاپامشکی(خانوم مریم)بودوخانومش پوشیده

وقتی.بود پوشیده ای سورمه پیراهن ی با مشکی شلوارمخمل ی ک پسرشونم.داشت پسندی

شونه ساده خیلی شکل ب طرفه ی موهاشم.کرده ست وباباش بامامان دیدم کردم بیشتردقت

ازکی نیس معلوم.شد خداچقدرزشت وااای.میکنه نگام داره دیدم تاسرموبلندکردم.بود کرده

.کردم زوم روشون من ک هس تاحالاحواسش

چشم عاشق من کرده لابدفک بدبخت شد،پسره ردیف سفیدش دندونای ک داد لبخندتحویلم ی

واسه.فضولم زیادی اینکه بودهم سررفته حوصلم هم نمیدونه میکردم نگاش ک شدم وابروش

.پایین سرشوانداخت ک کردم اخم ی نشه پررو اینکه

بابات ب جان علی:گفت خانوم کردیم،مریم روآماده میز خانوم ومریم بامامان ک شام وقت

.بیان شده تموم کارشون اینابگواگه

.علیه کلپاسه این اسم پس آهان

ندیده میکردانگارآدم نگاه هی علی پسره این ک بس کردم کوفت چی شام نفهمیدم اصن

.شعور بی پسره.میکرد آدمت ک حامداینجابود الان اگه گفتم باخودم.توعمرش

Page 8: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 8

واقعاحالم دیگه یکی من.وظرفاروشستیم کردیم میزجمع خانوم ومریم بامامان شام دازخوردنبع

من ک تصوری برعکس.کردن هم پاره تیکه تعارف شدن سرظرف خانوم ومریم انقدرمامان بدشد

داشتن وقتی.بودن شده صمیمی خیلی بامامان.بود گرم خون خانوم،خیلی واقعامریم ازیناداشتم

.بیار هم میوه جان عطیه:گفت مامان بیرون یرفتنم ازآشپزخونه

ب حواسم همه من و میکرد تعریف ازکدبانوییم هی خانوم مریم میکردم پذیرایی داشتم وقتی

شدم رسید،خم اون پذیرایی ب نوبت وقتی.میکردم حس روخودم ک بود علی سنگین نگاهای

بیشترتعارف من ک میداد لفتش هی.بفرمایید گفتم جدی بودتوصورتم،خیلی زده زل چی مث

ازش و پاشولگدکردم بادمپاییام من برداره تااومدمیوه کردم تعارفش ک بارسوم واسه منم کنم

جلوهمه ک بود ازخجالت حالانمیدونم شد سرخ رنگش طفلی.موند توهوامعلق ودستش ردشدم

.یاعصبانیت بود شده ضایع

وبابارفتن مامان وسوارآسانسورشدن کردیم خدافظی صادقی وآقای درباخانوم دم رفتشون وقت

خاک.بده بودقورتم مونده کم.الاغ پسره تییییش.بستم ازروش دررو بگه تااومدچیزی داخل،علی

.برسر

حامدطبق دیدم کردم نگاه گوشیمو وقتی ک زیرپتو خزیدم کردم عوض لباس تواتاقم رفتم

وارسال بخیرآقایی شب نوشتم براش. بخیرفرستاده شب اس همیشگیمون عادت

.برد خوابم کی نفهمیدم ک بودم انقدرخسته.کردم

:سوم قسمت

نمیدونم میکردم کوکش دقیقه روپنج هی میخوردمنم زنگ هی میزم روی ساعت امروزصبح

روخالی آب پارچ شکیل وخیلی اومدتواتاقم پدرگرامم تااینکه کاروتکرارکردم چندباراین

چشمم ب خواب دوباره مگه آخه.کن فشیااونوخ بلندشو یاخودت گفت و کردروصورتم

اولین سرکمدم ورفتم زدم فورامسواک شده دیرمم دیدم کردم رونگاه ساعت میومد؟وقتی

ورژلب تیره پنکیک گریم جهت نبودفقط آرایش وقت.اومدروپوشیدم دستم ب ک مانتوشلواری

.بیرون زدم سوییچموبرداشتموازاتاق و فوراکیف بعدم.زدم ای قهوه

نمیخوری؟ چیزی یهعط:مامان-

.خدافظ.دارم عجله مامان ن-

Page 9: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 9

آهنگ این کلابا.تاآخرزیادکردم صداشم روگذاشتم o my god وآهنگ شدم فوراسوارماشین

ک دانشگاه دم.میکردم روهماهنگ وکارام خودم ریتمش ب باتوجه اینکه هم میگرفتم انرژی هم

جلوکشیدم کمی مقنعمو تمرونداش حراست حوصله اینکه واسه و کردم روخاموش ضبط رسیدم

ک استاداحمدی باکلاس اصولا.کلاس سمت دویدم چهارنعل صورت ب بعدم.شدم پیاده وباعجله

استادوسروصدای خالی جای بادیدن.واردشدم و درزدم ب ای تقه.داشتم زودبودمشکل صبح

رفتم.نکردم پیداش حامدگشتم دنبال هرچقدرباچشم بعدم.استادنیومده دانشجوهافهمیدم

.ها بچه تسم

.ها بچه سلام-

حامدم و تو بیرون بریم میریزیم برنامه داریم شده تعطیل کلاس ک خوبی؟میگماحالا سلام:الهام-

.بیاین

نیومده خبربده اینکه بدون.بگیرم حامدروازتون سراغ میخواستم الان اتفاقا منم.جانم ن-

.دانشگاه

.بزنگ بش خب:سمیه

.روگرفتمحامد وشماره کردم هاخدافظی ازبچه

الو؟-

دانشگاه؟ نیومدی حامدتوچرا سلام-

.بدجورسرماخوردم.نبود خوش اصن حالم.خانومم سلام-

.خونتون میام الان من.نیستی خودت مواظب ک انقدر-

روشن محض ب.ماشین سمت دویدم تلفن کردن بعدازقطع.حامدنشدم ازجانب ومنتظرجوابی

نباشه خوش حامدحالش واقعاوقتی.دمکر خفش سریع ک خوندن ب کرد شروع آهنگ ماشین

واسه وچندتاداروگیاهی عطاری رفتم.ندارم روهم ای چیزدیگه هیج ن آهنگ ن حوصله

تولدحامدبابچه ک باری ی همون.گرفتم.درپیش حامداینارو خونه راه بعدم خریدم سرماخوردگی

وزنگ دمکر پارک روتوکوچه ماشین.بود رویادم آدرس خونشون بودیم اومده اکیپمون های

.بفرمایید:مادرحامداومد صدای بعدازچندثانیه.روزدم آیفون

.اومد استقبالم ب مادرش.واردشدم داشتم ک بااسترسی

سلام-

Page 10: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 10

اومدی خوش دخترم سلام-

.واردشدیم و دادیم دست باهم

حامدکجاست؟-

.تواتاقشه-

.درزدم اتاقش دم رفتم

بفرمایید؟-

سلام-

.اومدی جدی جدی ک تو سلام-

.بپیچونم داشتی توقع قراربودنیام؟نکنه همگ-

برگردم؟ ناراحتی اگه گفتم ای گونه بچه لحن با بعدم

.بهترشد حالم بادیدنت اتفاقامنم.اومدی کردی خوب جانم ن-

بریم قراره آخه باشه خوب بایدم خب آره:گفت ک حامداومد مامان یهوصدای

.نمیشه ک داماداینجوری.خواستگاری

اتفاقی.میکردما فضولی نکنین هافک بچه:وگفت روگذاشت صبحانمون سینیو زد لبخندی بعدم

.شنیدم

.اومدیم حامدبیرون ازاتاق وباهم زدم لبخندی روش ب

داده توضیح مغازه صاحب ک وهمونطور آشپزخونه بردم بودم خریده ازعطاری ک رو داروهایی

.حامداومدکنارم کارمامان های نیمه.کردم درستشون بود

راستش.کنه ویاقانعمون توجیه کرده سعی اینکه واسه ن.میکنم تحسین حامدرو لیقهس واقعا-

باطرز دررابطه داشتم ازت من ک تصوری برعکس.کردیم قضاوت زود پدرحامدراجبت هم من هم

ادب نهایت معاشرتت وآداب زدن حرف درطرز وهم هستی ای دخترساده پوشیدنت لباس

تحقیق اززمانیکه بلکه نشدم متوجه دیدمت ک لانا همین فقط اینارو.روداری واحترام

رویذار وپدرش من حساسیت توهم دخترم البته.فهمیدم بودم کرده روشروع تومحلتون

تااین حتمامادرتوهم فرزندی تک خودتم البته.روداریم بچه دونه ی همین اینکه روحساب

.حدنگرانته

دیدم خونه رسیدم وقتی.خونه محامدبرگشت حامدوتشکرای مامان تعریفای بعدازکلی خلاصه

Page 11: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 11

میکنه صحبت باخالم داره معمول لابدطبق کردم فک باخودم.میزنه حرف باتلفن داره مامان

ی مامان.برسون سلام خاله ب مامان:بلنددادزدم.توپذیرایی وبرگشتم راحتیموپوشیدم لباسای

ب مامان ارمکالمهاینب نبودچون خالم انگارطرف گفتم؟ولی چی مگه واااا.اومد برام غره چشم

.شد زودتموم نرسیدوخیلی دقیقه وپنج چهل

ن؟ نمیشه نبری آبروآدمو جا همه اگه دختر،تو آخه-

شده؟ چی حالامگه واااامامان-

.خواستگاربود.هیچی-

زده مادرحامدزنگ میدونستم چون.میکردن قندآب تودلم کیلوکیلو جمله این باشنیدن

خیلی جلومامان کردم سعی ولی.خونمون زنگهب مامانش قراره امروزحامدمیگفت.بود

میکردم روعوض تلویزیون کانالهای ک همونطور.بدم نشون تفاوت وبی خودموریلکس

هست؟ کی خب؟حالاطرف:پرسیدم

صحبت بابات بایدبا گفتم منم.پسرشون واسه داده توروپیشنهاد واسطه ی میگفت.والا نمیدونم-

.کنم

راضی من وازونجایی خودم ب باباواگذارکرد گفت روبهش ضیهق ومامان ازسرکاراومد بابا وقتی

....بعد هفته واسه روگذاشتیم خواستگاری قرار بودم

:چهارم قسمت

باشلوارلوله چسب ای سورمه تونیک ی.بودم کاملاآماده دیگه.انداختم خودم ب نگاه ی توآینه

قشنگی طرز ب نیتزیی سنجاق ی وبا بودم کرده سرم بزرگ ساتن روسری ی.مشکی تفنگی

رو چادرسفیدم بعدشم.نمیشد دیده ازموهامم لاخ ی حتی ک بودمش،طوری بسته

خواستگاریشون بوداکثردختراتومراسم مدشده اینجوری دیگه الان ک درسته.سرکردم

امشب داره دوست حامد میدونستم خوب من خب ولی چادرسرنمیکردن

توآینه.بودپوشیدم پاشنه وبدون اسادهکامل ک رو سفیدم ورنی کفشای.منوباچادرسفیدببینه

یکی.ببینه ساده روخیلی حامد،خانومش میخواستم.نداشتم آرایش ای ذره.شدم دقیق روچهرم

حامدبرام ک بود عطری همون.زدم وچادرم روسری روی نداشت تندی بوی ک رو ازعطرام

چون نداشتم اصلااسترس.صدادراومد ب آیفون ک شدم واردپذیرایی تازه.بود خریده

Page 12: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 12

تمام نشدنی وصف خوشحالی،هیجان ازشدت اماالان داشتم خوبی احساس درکنارحامدهمیشه

خانواده واردشدند وقتی.برخوردکنم وسنگین خانومانه خیلی کردم سعی.روفراگرفت وجودم

ی حامد اگه منوبوسیدوگفت مادرش.کردند پرسی واحوال سلام باهم گرمی ب هامون

ب و کردم تشکری ازش زیرلب.جاست همین ندارم شک باشه داده خرج ب سلیقه جاتوزندگیش

متوجهش کسی ک زدم چشمک ی بود زده زل من ب تودستش گل بادست ک حامد

دخترکش چه ک آخ.سفید باپیرهن ای سورمه شلواروکراوات کت.بود نازشده واقعااونم.نشد

.بود شده

جلسه اولین ینا.توپذیرایی اومدم چای زدندباسینی صدام نشستندوخودشون وقتی

کالاو حضورداشتندوقرارنبودراجب هامون خانواده فقط جفتمون همین بودواسه خواستگاریمون

آشنایی ویاشخصیمون،جهت خانوادگی وضعیت قراربودراجب فقط بلکه.بشه صحبت مهریه

صد ومن آشناییه واسه فقط و فقط مراسم بوداین گفته ومامان من ب ازاولم بابا.بشه صحبت

.باحامدفکرنکنم زدواجدرصدروا

قراره شغلی چ دارین؟اینکه تصمیماتی چ آیندتون واسه بدین لطفاتوضیح میشه:حامد ب بابارو-

باشین؟ داشته

درسم بعدازاتمام دارم تصمیمم و محصلم ک فعلا:وگفت وجورکرد روجمع خودش حامدکمی-

.بشم شاغل

.باشم آزادداشته شغل موقع تااون میتونم البته

کردی؟ گرفتن زن هوس نداری ثابتی هنوزشغل پس!بعج:بابا-

خاطراحترام ب حامد ولی.گذشت تحقیرآمیزش حرفای باباوالبته وجوابای باسوال امشب خلاصه

روبه روبازکرد در حامد اینکه محض ب.روجایزندونستند موندن خانوادشم.نگفت باباچیزی ب

بود گلی ودست کردشیرینی جبمبیشترمتع ازهمه ک وچیزی.قرارگرفت پدرومادرش و علی روی

قرارگرفته همدیگه مقابل بودن شلواری هردوکت ک حامدوعلی.بودن اورده همراهشون ک

واسه.خبرنداشتم وخانوادش علی ازاومدن اصن من.کلمه واقعی معنای ب بودم کرده هنگ.بودن

همیشه رنگ امانگاش.انداخت بهم نگاه ی و سمتم حامدبرگشت.شدم شوکه همین

دوخت توچشام ک بعدیشو ونگاه داشت تاسف رنگ انداخت سرتاپام ب ک اولی نگاه.ترونداش

سست پاهام.شدند خارج باپدرومادرش شدیم ببخشیدمزاحم باگفتن.بود نگاهش انگارآخرین

Page 13: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 13

وزنم تحمل زانوهام ک بودم پیداکرده وزن چقدراضافه چندثانیه انگارتوهمین.شد

امشب.شه زندگیم شب قراربودبهترین مشبنشستم؛ا مبل نزدیکترین روی.رونداشتند

ملاقات همدیگرو هامون ودرکنارخانواده استرس بدون وعشقم من ک باشه قراربودباراولی

......اما.میکنیم

:پنجم قسمت

باراول ک تفاوت بااین.کردم وپذیرایی خواستگاریموریختم مراسم بارچای دومین برای امشب

وهمین باباکنارنمیرفت لبای لبخندازروی پیش ساعت ی برعکس.اجبار بارازروی واین بارغبت

اومدن کارخونشون رئیس خانواده بودباباازاینکه کاملامشخص.میکرد منوبیشترنگران

ازدواجی ب منومجبور خاطرمادیات ب ک ازهمینه منم ترس.خوشحاله دخترش خواستگاری

شغلی قعیتطورمو چ میکردم فک داشتم پیش ساعت ی تاهمین.ندارم دوست ک بکنه

.....الان کناربیادولی باهاش وازبابابخوام کنم حامدروتوجیه

دراتاق اینکه محض ب.بردم پناه اتاقم ب بابا ازنصیحتای فرار برای ومنم مهمونارفتن بالاخره

.بازشد نشستم،دراتاق وروتخت روبستم

.نشست بابااومدکنارم

.کنه روتضمین ندتآی ک میگیرم تصمیمی باش مطمئن دخترم!جان عطیه ببین-

چی؟نظرمن؟ من من؟پس آینده من؟واسه زندگی میگیرین؟واسه هع؟تصمیم-

من ک باشی تصمیمی تابع کن سعی پس.بد وچی خوبه واست چی نمیدونی.توهنوزخامی-

.کنی خودتوقانع من توجیه جای ب کن سعی.میگیرم

.بیرون رفت زدوبعدم محکم حرفاشوخیلی معمول باباطبق

خودم میل مطابق نمیتونستم هیچوقت اینکه ب.میکردم فک حقارتم ب داشتم منم

حامداشک بایادآوری.نگاهشه آخرین کردم فک لحظه ی ک حامد پرازغم نگاه ب.برخوردکنم

اس اماحالانمیشدبش.بود درکنارم بوداون خراب حالم وقتی همیشه.شد جمع توچشمام

....داره حالی چ الان نبوداون معلوم.بدم

رفتم.بود خاطره برام پارک این گوشه گوشه.میزدم قدم باحامدمیومدیم ک یشگیمونهم توپارک

بودپدرومادرش گفته وبهم کردم ملاقات پارک بارتواین آخرین واسه حامدرو ک سمتی همون

Page 14: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 14

ازین شب چقدراون.بودم من دخترمدنظرشون نگفت اولش ولی.خواستگاری برن واسش قراره

پیش سریع چیزخیلی همه.نیس شوخی من ازدواج دیگه الان ولی بودم شده حامددلگیر شوخی

عروس الان بودومن کرده باعلی ازدواج ب منومجبور بابام میکردم بینی پیش ک همونطور.رفت

وبرای زنده رودوباره گذشتم تاخاطرات پارک تواین بودم اومده والان.بودم صادقی خانواده

بریم ک دنبالم بودمیاد بودوگفته زده زنگ بهم علی پیش ساعت نیم.کنم همینجادفنش همیشه

آخه.شد زودانجام خیلی ولباس خریدحلقه مثل هم دیگمون کارای.عروسی کارت انتخاب واسه

عقدمون مراسم.توعقدبمونه دخترخیلی ندارن بودرسم گفته خانوم مریم

.بذارن تموم سنگ علی قراربودخانواده عروسیمون جشن واسه درحضوربزرگترابرگزارشدو

دنبالت؟ بیام ای خونه.عزیزم سلام:بود داده اس.بود علی.اورد بیرون ازافکارم منو موبایلم صدای

.خونم دیگه ربع یه تا سلام نوشتم براش

زیرپام ک بود خشکی برگای صدای بودوتنهاصدا، خلوت خیلی پارک.انداختم توکیفم گوشیمو

ب و پیچیدم گردنم تردور مرومحک گردنم شال.داشت سوزبدی وزید می ک بادی.خردمیشدن

.....رفتم ماشینم سمت

:ششم قسمت

.چشماموبازکردم شده تموم دیگه کارم میگفت ک آرایشگر باصدای

.ها بیسته کارمنم البته.محشرشدی خیلی واااای:آرایشگر

داشتم،حالادرسته غلیظی نهایت بی آرایش.بود کردم،چشمامولنزگذاشته نگاه خودم ب توآینه

روهم بودوقسمتیش بالابرده زیادی موهامویکم.نیومد خوشم ازطرزآرایشم اصن یول عروسم ک

امشب نظرم ب اصن.بود شلوغ شدت ب عروسم لباس.صورتم راست بودسمت بودریخته فرکرده

ب دنبالتون داماداومدن آقای گفت ک آرایشگر باصدای.دارم عجیبی حال.نیس قشنگ هیچی

علی رفتم بیرون ازآرایشگاه وقتی.روپوشیدم وشنلم مصورت روی کشیدم رو تورم.اومدم خودم

دارم میکردم حس راستش.نکردم دقت رولباسش خیلی من ولی منه محوتماشای ک رودیدم

مدت تواین بودم ونتونسته نیستم راحت باش اصن ولی شوهرمه بااینکه.میشم ذوب زیرنگاهش

.......یول.بشه دیگه یکی قراربودمال نگاها،امشب این.کنم عادت بهش

توخیابون مدام.بود ابرا رو انگار علی.شدم سوارماشین تفاوت وبی زدم خشک لبخندخیلی ی

Page 15: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 15

میخوادفیلم چجوری ک کرد هماهنگ فیلمبردارباهامون رسیدیم ک تالار ب.میزد بوق

توباغ چندتاعکس.واردتالارشدیم وباهم گرفت روحم سردوبی دستای دستاشوبین علی.بگیره

وگفتم کردم مخالفت من ک بگیرین عکس کنارآبشارشم لمبردارگفتفی بعدشم.گرفتیم

خب نبودولی مهم واسم امشب اصن راستش.دیرشده همینطوریشم ک مهمونارومنتظرنذاریم

آتیش دلم افتادم اکیپمون های بچه باحامدوبقیه جمعیمون دسته یادعکس وقتی

خطم چون.خبرنداشتم وستامازد ازهیچکدوم نه ازحامدو ن دیگه باعلی بعدازازدواجم.گرفت

.بودم کرده عوض

.بلندشدن ازجاشون ودست تالار،مهموناباسوت سالن ب باورودمون

دی خداروشکر.میرقصن وسط این همش ک دارن انرژی چ جماعت این نمیدونم.بود واقعاگرمم

کم کم دیگه.بگیرن عکس باهمسروخانوادشون میان آقایون ک کنن کردخانوماحجاب اعلام جی

کردم فک آشناشنیدم؛اولش صدایی ک بود پایین سرم.سردردمیگرفتم سروصدا تواون تمداش

توچشمای چشمام دوباره نمیشد باورم.سرموبلندکردم صدا باتکراردوباره ولی میکنم اشتباه دارم

حامد؟:کردم زمزمه.بشه قفل عشقم ای قهوه

ازعلی من ک ناختیباش.شی ایشالاخوشبخت.رو عروسیت میگم خوبی؟تبریک.خواهرم سلام-

.کنه خوشبختت میتونه میدونم دارم

.زد حلقه توچشمام اشک.میگفت بابغض داشت رودیگه آخری جملات این

میکنی؟ غیبت زنم پیش من حامداز آی آی:گفت باخنده ک اومد علی یهوصدای

وای هم تو ولی وگفت گذاشت علی روشونه دست بعدم.میکردم تعریفت اتفاقاداشتم.داداش ن-

.کنی داداشمواذیتش زن بخوای حالت ب

الان.بود بودتوگوشم زده خواهرصدام عشقم جای ب بار اولین واسه واینکه حامد تبریک هنوزم

واقعاخسته.روبزنه کشونی قیدعروس کنم روراضی شدتاعلی سخت.خونمون اومدیم ک دوساعته

.بودم

.اومدتواتاق ییازتوپذیرا علی دیدم ک بخوابم میرفتم داشتم بودم دوشموگرفته

عطیه؟ چیه میدونی-

هوم؟-

ازاینکه.میاد شرمم داشتم بدی باربرخورد ی رفاقت سال همه باحامدبعدازاین ازاینکه واقعا من-

Page 16: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 16

مامانم خواست ب البته خواستگاریت،ک مااومدیم ک شبی اون.کردم قضاوت راجبش ندونسته

بازشدوحامد خونتوندر اینکه محض روبسنجه،ب توخونتون نظم ک بود هم زده سر

دارم نیاورده دستت ب کردم خواستگاریت،حس اومدن کردم فک لحظه ی دیدم روباپدرومادرش

گفت ک زدم حرف باهاش رفتم فرداش.دیدم خودم رقیب حامدرو اونشب من.میدمت ازدست

ازشنیدن قبل من.هستین خانوادگی وشمادوست داشته نشینی شب جنبه فقط مهمونی اون

.نداشتم باهاش دخوبیبرخور حقیقت

.نشست تودلم بزرگتری غم علی حرفای باشنیدن

میخواست نمیشد؟دلم تموم امشب چراکابوس آخه خدایا.بود چقدرحامدپسرتوداری ک واقعا

بایدباعلی قبلش ولی.پیداکنم نجات هاش وغصه دنیاوغم ازاین شده چندساعتم واسه ک بخوابم

.میکردم صحبت

علی؟-

جانم؟-

من میدونستی خوب خودت ک تو .کناربیام باازدواجمون تا بدی فرصت بهم اممیخو ببین-

.نداشتم ازدواج آمادگی

بخوای ک تاهروقت الانم اوردم ک بیارم دستت ب بود این مهم من واسه.میدونم عزیزم آره-

.روکناربذاری سردت رفتارای تابتونی صبرمیکنم

....خوابید کناراتاق روکاناپه ورفت اشتبرد روتخت از رو حرفابالشش این بعدازگفتن علی

:هفتم قسمت

در.بود مامان.رفتم آیفون سمت ب و کردم روخاموش آیفون،تلویزیون صدای باشنیدن

.بیادبالا ومنتظرموندم روبازکردم

خوبی؟.دخترگلم سلام-

ی.اورد در روسریش و مانتو مامان.کنم دم چای تامن بشین.اومدی خوش.مامان ممنون سلام-

مامان.بود واقعاعالی.زدم پوزخندی زیرلب.مشکی بودبادامن پوشیده ومشکی قرمز باسل

سنم سال ویک بابیست من ولی.پسندبود جوون همیشه.میرسید ظاهرش ب توهرشرایطی

ریختم توفنجون ک رو چای.نداشتم خودمم حوصله اصن میشدم محسوب عروس تازه وبااینکه

Page 17: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 17

.رومیز گذاشتم اوردم باشیرینی

والاخیلی.ای شلخته زیادی دیگه نمیکنی فک.نمیگه چیزی بت علی عطیه؟خوبه نمببی-

.داری شوهرصبوری

بودم،زیرچشمام کرده کم وزن خیلی چندماهه توهمین.میگفت درست مامانم ظاهرم راجب

مامان اینامگه مسبب خب ولی.بود تیره رنگ تنم ولباس نداشتم آرایش ای بود،ذره گودشده

ک هنوز.نمیخواستم ک کردن ازدواجی ب مجبور منو وتجملات خاطرمادیات ب ک وبابانبودن

روزی ی ممکنه میکنم فک ک وچقدراحمقم حامدخالیه واسه قلبم جای ی میکنم حس هنوزه

نمیتونستم امااینباردیگه.بود کرده خوش جا توگلوم لعنتی بغض این دوباره.برسم بهش

.جلوشوبگیرم

ک شماهانبودین این مگه.وباباهستین تو مقصرش:موگفت بلندشدم ازجام باعصبانیت

این بوده؟مگه باباکارمندش ک کنم ازدواج ای کارخونه باپسررئیس منومجبورکردین

دراوردین؟ عقدش ب منو داشتن وخانوادش علی ک توپی مالی خاطروضعیت ب ک شماهانبودین

این وآیندت خاطرتو ب ام عطیه-.خودشونباخت بلندشد؛امابازم ازجاش حرفم ازاین شوکه مامان

.روگرفتیم تصمیم

روحی شرایط ب درصد ی حتی روگرفتین تصمیم این وآیندم؟شماوقتی خاطرمن ب!هع-

اینکه بخورم؟ب ضربه ازدواج خاطراین ب چقدر ممکنه اینکه کردین؟ب توجه تنهافرزندتون

تحمل کنارخودم خونه تویک ندارم بهش ای علاقه هیچ ک رو بایدکسی چجوری

واون مونه می زندان مث واسم ک بزرگ خونه تواین کردین منوخلاصه م؟شماخوشبختیکن

برم وباش شم سوارش باربادلخوشی ی بتونم نمیکنم فک ک زیرپام بالای مدل ماشین

مسافرت میرن باشوهرشون ک دخترا بقیه مث باربتونم ی نکنم فک اصن ک ویلایی بیرون؟یااون

توش؟ پاموبذارم

الان تاهمین ک اشکی آخه اوردین سرم بلایی چه بود فهمیده مامان تازه یگهد الان کنم فک

و زدم پس میلی اونوبابی امامن کنه بغلم ک سرخوردواومدسمتم روگونش میکرد کنترلش داشت

رو ای تیره لباسای خبرداری هیچ ولی ایرادمیگیری پوشیدنم ازطرزلباس شمااومدی:دادم ادامه

چون نکردم نام ثبت دانشگاه.ندارم خودمم حوصله حتی دیگه.کردم ست بادلم میپوشم ک

.میکنه مرور مجردیموبرام دوران خاطرات دانشگاه اون گوشه گوشه

Page 18: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 18

شدی؟ توچقدرعوض عطیه-

هیچکس ک دختری همون باورمیکردمن کی آخه.شدم عوض خیلیم.شدم عوض من مامان آره-

خودمم باشم؟من داغون یهروح بااین اینجوری الان نداشت آرامش شیطنتام ازدست

حتی ک من مث بازی رفیق دختر طورممکنه چه آخه.جدیدموباورندارم هنوزشخصیت

برسه چه نکرده صحبت بادوستاش هاحتی ماه خبرباشه بی روزازدوستاش ی نمیتونست

بیرون؟ بره بخوادباهاشون

اتاق سمت ب سرعت ب باشم مامان ازجانب منتظرصحبتی اینکه حرفابدون این بعدازگفتن من

میکردم مصرف مدام چندماهه تواین ک رو آرامبخشی ازقرصای یکی.بستم ودرومحکم دویدم

...برد خوابم کی ونفهمیدم درازکشیدم روتخت میریختم اشک ک وهمونطور خوردم

:هشتم قسمت

رفته مامان دیدم توپذیرایی رفتم.بودم خوابیده کردم،دوساعت رونگاه ساعت بلندشدم ازخواب

ب ازاین ولی بشه اینجوری مانمیخواستیم.واقعامتاسفم دخترم:رومیزگذاشته یادداشت یهو

کاری من زندگی واسه میشه بعدم ب ازاین مگه!هع.میدم انجام بربیادبرات ازدستم بعدهرکاری

حال همون ودوباره افتادم وحرفام پیش چندساعت یاداتفاق دوباره یادداشت کرد؟باخوندن

ای دیگه بیشترازهروقت الان و.بود بدبودحامدکنارم حالم هروقت همیشه.داد دست بهم خراب

رونوشتم اس اولین.رفتم موبایلم باتردیدسمت.میکردم حس روکنارخودم نبودش

شما؟ سلام:اومد جوابش بعدازچنددقیقه.سلام

.بدجوردلتنگته الان ک کسی.عشقت-

.برم قربونت باخودت کارو این نکن-

.شده تنگ برات خیلی دلم.تونمیتونم بدون من-

ک بله؟وای:پیچید گوشی توی مردونش تابوق،صدای شمارشوگرفتم،بعدازسه.نیومد جوابی

دیدحرف وقتی.کنم صحبت چرانتونستم امانمیدونم.بود شده صداتنگ این واسه چقدردلم

.روبرقرارکردم تماس دوباره.بودم شده تاب بی بیشترازهرموقعی کردومن روقطع تماس نمیزنم

الو؟-

حامد؟-

Page 19: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 19

عطیه؟ خوبی.خواهری سلام-

خواهرت جای من میدونیم خوب جفتمون لعنتی آخه د:دادکشیدم نداشتم واقعاطاقت دیگه

.کنی درک کن سعی.دلتنگتم.نیستم

.شی خوشبخت کن سعی.توحالاشوهرداری جان عطیه-

.سختمه میفهمی؟حامدبخداخیلی لعنتی تونمیتونم بدون حامد؟میگم چی ینی-

شده سرخ ازعصبانیت چهره ب باوحشت.شد قاپیده ازدستم کسی توسط گوشی حرکت بایه

گوشی علی.روصدامیزد اسمم مدام ک حامد بودوصدای تودستش گوشیم.کردم نگاه علی

.افتادم کاناپه روی صورتم ب کردوبابرخوردشدیددستش روقطع

بودم دوست باهاش سال چندین ک بوده،کسی برادرم مث ک باکسی نمیکشی توخجالت ببینم-

برقرارمیکنی؟ ارتباط

...داری علی-

رفت ازخونه عصبانی خیلی علی.زد صورتم دیگه روطرف دوم وسیلی شه تموم حرفم نذاشت

گوشیم طرف ب مظطرب.میداد خبرازرفتنش ماشینش لاستیکای جیغ صدای وبعدم بیرون

مانتویی واولین ازکردمروب درکمدم سرعت ب...داشته برش علی شدم مطمئن...نبود ولی.رفتم

زدم وازخونه روبرداشتم روسرم،سوییچ شالموانداختم.اومدپوشیدم دستم به ک رو

اونجاهمه ب من رفتن ولی.حامداینا خونه سمت میره علی بودم مطمئن.بیرون

باسرعت توخیابون.اینا مامانم پیش بودبرم رسیداین ذهنم ب ک تنهاچیزی.چیزروبدترمیکرد

ک مامان.زدم در طرزوحشتناکی ب و پایین پریدم ازماشین رسیدم نکهای محض ب.میروندم

.دروبازکرد بود شده واقعاهول

شده؟ چی دخترم؟صورتت شده چی عطیه-

باباکجاست؟.برس دادم ب مامان-

.کردی شده؟نگرانم چیزی.نیس خونه موقع این ک اون آخه-

خونه دم رفت علی مامان.میشه بدترم دیربجنبیم اگه.شده چیزی ک آره-

بربیادواسم ازدستت بعدهرکاری ب ازین بودی امروزنگفته مگه.شه احتمالادعواشون.حامداینا

میدی؟ انجام

بدجورعذاب من مث اونم.گفتم بابات واسه چیزرو همه اومدم ازخونت ک اتفاقاامروز.چراعزیزم-

Page 20: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 20

.ببینی صدمه بیشترازاین نمیذارم نباش نگران ولی.گرفت وجدان

خونه آدرس.کرد تعریف روبراش جریان سرسری زدوخیلی بابازنگ ب فورا مامان

.اونجا وقرارشدبابابره حامداینارودادیم

بی ولی کنه کردآرومم سعی چندباری مامان.میزدم قدم توحیاط مدام.داشتم بدجوراسترس

.بود فایده

ومامان ومن دربازکردم.سمتش،بابابود پریدم آیفون باصدای.خونه داخل رفتم اصرارمامان ب

خودش بپرسیم ازش ماچیزی اینکه مارودیدقبل نگران باباحال وقتی.بابا پیش رفتیم سراسیمه

نفسی.مشهد رفته .نیس تهران میشه خداروشکرحامدچندماهی:دادن توضیح ب کرد شروع

.کشیدم ازسرآسودگی

.

.

تنوضوگرف ومن میگفتن اذان روتخت؛داشتن توحیاط،نشستم ورفتم روبرداشتم چای سینی

هیچوقت.کنه کمکم ازخداخواستم لحظه وتوهمون چشماموبستم.باباروتماشامیکردم

یه ک مثلثی ب بشه نبودتبدیل بینمون کسی ک وحامد من دوطرفه باوجودعشق فکرنمیکردم

ازخداخواستم.بود عشقمون مانع البته ک علی دیگشم حامدوطرف طرفش بودم،یه من طرفش

جبران کنندودرپس درکم فهمیدن من بازندگی رابطه ررود اشتباهشون پدرومادرم ک حالا

.کنند حمایتم شده ک اشتباهشونم

: نهم قسمت

بودوازجفتمون کرده خیانت ب وحامدرومتهم من علی.بود اومده واسم دادگاه امروزاحضاریه

.بخور بیاشام جان زدواومدتواتاق؛عطیه در ب ای تقه مامان.بود کرده شکایت

.رماشتهاندا.مامان نه-

توداری اشتهاندارم؟ببین ک چی ینی دخترم آخه:کرد وبغلم نشست اومدکنارم مامان

.میکنی خودتوداغون

مامان:میزدم زجه دل رهاکردم،ازته مامان وخودموتوآغوش رومهارکنم بغضم نتونستم دیگه

من.کنم نارواتحمل وهزارجورحرف حاضرشم تودادگاه نکردم ک کاری جرم ب باید چندروزدیگه

امادررابطه.شد واردزندگیم ک بود علی شدم،این بودعاشق این فقط جرمم.نکردم گناهی ک

Page 21: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 21

خیلی دارم،حالم استرس مامان.حاضرشه بایدتودادگاه خاطرمن ب اون اینکه.مقصرم باحامدمن

...خرابه

باسجاده ک نکشید ثانیه سی ب.بیرون رفت زدوازاتاق روپیشونیم ای بوسه مامان

.قوچادرنمازاومدتواتا

.بزن حرف باهاش خواست دلت.هست بهت حواسش همیشه ک بالاهست اون یکی دخترم-

اتاق توفضای محمدی عطرگل کردم،بوی بازش رفتم سجاده سمت مامان،ب بعدازرفتن

ولی نکرده رهام هیچوقت ک دارم فابریک رفیق یه بود رفته انگاریادم.کردم روسرم چادر.پیچید

.غافلم ازش وقته خیلی من

دیگه.شد قرص دلم ته جورایی یه.روفراگرفت وجودم تمام نشدنی وصف نمازآرامش ازخوندنبعد

ومیتونه وحامدباخبره من گناهی ازبی ک نفرهست یه چندروزدیگه دادگاه واسه بودم مطمئن

بودنش،چقدرجلوی باوجوداجباری حتی بعدازازدواجم میدونه خوب خداخودش.کنه کمک بهمون

.بودم واقعابریده آخریادیگه نای ولی روگرفتم نفسم

.

.

.فرارسید شدوروزدادگاه چندروزتموم هرجوربوداون بالاخره

باباآماده.توپذیرایی رفتم کردم هارودوتایکی وکیفموبرداشتم،پله کردم مقنعموسرم آینه جلوی

بالا اونجافشارت میای: گفت.بابانذاشت بیادولی اصرارکردباهامون خیلی مامان.بود منتظرمن

.میشه یینپا

.شدیم سوارماشین وبعدم کردم روبغل مامان شیم خارج ازخونه ازاینکه قبل

واین بود حامدهنوزنیومده.روخوندن اسمامون تااینکه توراهرومنتظربودیم ای چنددقیقه

....میشه ضررجفتمون ب غیبتش میدونستم خوب.میکرد منونگران

: دهم قسمت

حقی هیچ دادگاه توجلسه ازاینکه.واستاد وبابا من وبرویر اومد علی بیرون اومدیم ک ازدادگاه

دادگاه سرجلسه ک مدتی تمام.بود شده متورم گردنش رگ.بود بودواقعاعصبی نشده داده بهش

حامدچندماهی ک همین والبته.وکیلامون ب روسپردیم وکار نزدیم حرف ماخیلی بودیم

کنه حامدهرجورقضاوت بخوادراجب اینکه حق علی.شد نفعمون ب نبوده میشدتهران

Page 22: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 22

بودواین کرده قطع روباهام ارتباطش طورکامل ب باعلی،حامدم بعدازازدواجم رونداشته،آخه

.داره شرف و حامدواقعامرده ک بود این گویای

درست سرت رفتارای اون بالاخره فکرمیکردم ک بودم احمق خیلی:گفت من روبه علی

رسیدم نتیجه این ب وجودبیاد،حالام به زوربا ک نیس چیزی عشق میدونم خوب اماالان.میشه

.جداشیم ازهم توافقی صورت ب هردومونه نفع ب ک

استقلال رسمابرگه علی لحظه انگارتوهمین.درمیوردم بال داشتم علی حرفای بعدازشنیدن

میشدم طلاق خواهان بایدخودم.بده طلاقم اون نبایدمیذاشتم منم.دستم منوداد

طلاق درخواست دیگش وتوقسمت شدیم دادگاه وارد بابادوباره با علی بعدازرفتن همینم واسه

....دادم

:یازدهم قسمت

ب خودمو باسرعت.شدم کیک سوختن متوجه ک بود سرم شدهنوزچادرم تموم ک نمازم

درست چیزی یه خیرسرم باراومدم حالایه.سوخته کیک بعلهههه ودیدم رسوندم آشپزخونه

خودشون روی ب واصن تلویزیون جلوی بودن نشسته شیک یخیل وباباتوپذیرایی مامان.کنما

دسردرست یه خودم خیرسرم میخوام باراولمه گفتم مامانم انقدربه.والا داشتن حقم.نیاوردن

دوسه وقراره جداشدم ازعلی هست چندماهی.نکرد دخالتی اونم دیگه کنم درست وحسابی

یه امروزبره بودم گفته بهش.بودم خوشحال منم خب بیادخواستگاری حامدباخانوادش روزدیگه

ثابت پدرومادرم ب کدبانوییم بیشترازاین ک کردم گازروخاموش.ازپلاسکوبخره شلوارعالی کت

گرفته آتیش.میده رونشون پلاسکو ساختمون تلویزیون دیدم ک توپذیرایی اومدم.نشه

رمدا خدایاینی.بلندمیشد آسمون ب ازش دودغلیظی.بیشترمیسوخت داشت بودوهرلحظه

الان ؟ینی پلاسکوئه خاکسترمیشه آتیش های شعله بین داره ک ساختمون میبینم؟این درست

واسه رفته ببینم بودم داده اس بش ک پیش میسوزه؟چنددقیقه آتیش تواون من،داره حامده

کاش کنه خدالعنتم.پلاسکومیشه واردساختمون داره تازه گفت یانه شلوارخواستگاری کت

شدن سست پاهام.میچرخه دورسرم دنیاداره کردم حس لحظه یه.ریدکنهازاونجاخ نمیگفتم

میرم ازهوش دارم کردم رونمیدید؛حس جایی دیگه چشمام.نداشتم ایستادن توان ودیگه

.....مامان های شیون روتکرارمیکردو اسمم مدام ک بابابود صدای شدم متوجهش ک وتنهاچیزی

Page 23: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 23

: دوازدهم قسمت

سوختن صحنه بشم موقعیتم متوجه ازاینکه قبل.دردمیکرد شدت ب سرم.چشماموبازکردم آروم

وبعدم گرفت آتیش بزرگی اون ب چطورساختمون اینکه.اومد یادم پلاسکودوباره ساختمون

ساختمون تواون حامدم داره احتمال واینکه قضیه این بایادآوری.شد یکسان باخاک و فروریخت

.اومدسمتم بلندشدم دیدازجام اینکه محض ب مانما.بلندشدم بیمارستان تخت ازروی باشه بوده

مادر؟ جان؟خوبی عطیه-

ازاونجاکت گفتم ک احمقه تقصیرمنه چی؟همش باشه حامداونجابوده اگه مامان-

.بزنم زنگ بهش میخوام گوشیتوبده مامان.وشلواربخره

ب محواس ک کردیم عجله بیمارستان ب رسوندنت ماانقدرواسه.کاروباخودت این نکن دخترم-

.گذاشتم جاش نبودوخونه گوشیم

میریختم اشک ک همونطور اون ب توجه بی من ولی روتخت بنشونه منو کرددوباره سعی مامان

اون تاتوی کردم التماس بیمارستان های ازپرسنل یکی ب.دویدم راهروبیمارستان سمت ب

شدت گریم یگهد.بود خاموش ولی حامدروگرفتم شماره.کنم استفاده دادازتلفن اجازه شلوغی

اون.پلاسکو ساختمون وبرم بپوشم تالباس بودم بستری ک تواتاقی برگشتم باعجله.بود گرفته

اتاق ب باورودمن.شده خراب دنیاروسرم کردم حس.برنمیاد ازدستم کاری کردم واقعاحس لحظه

باحالت.نمیفهمیدم ازحرفاش هیچی من کنه،ولی میکردآرومم سعی داشت اومدسمتم مامان

ب اینکه تاقبل.نبود خودم دست رفتارام کنترل دیگه.میکردم روطی اتاق عرض مدام عصبی

بودبدتربهم وخاموش زدم زنگ بهش ازوقتی ولی امیدداشتم دلم ته بزنم حامدزنگ

یه من باسروصدای.نمیشدم تخلیه بازم ولی.بود دادوفریادام نوبت بعدازاشکام حالادیگه.ریختم

.کرد تزریق آرامبخش بهم دوبارهشدو وارداتاق سرعت ب پرستار

.

.

دیدم تاری زدن بعدازچندبارپلک.بود شده کاملاخشک لبام.میکردم ضعف احساس شدت ب

زمزمه.باشه نمیشدحامدکنارم باورم.حامدبود جهره دیدم ک چیزی شدواولین برطرف

...عشقم:کردم

ب.نگرانمی میدونستم چون بودم بدجورنگرانت منم.ریختی چقدربهم برم قربونت.خانومی سلام-

راننده ماشین شدم متوجه شدم پیاده وازتاکسی پلاسکو ساختمون ب رسیدم اینکه محض

Page 24: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 24

یکی دیدم ک شم واردساختمون خواستم بعدازرفتنش.کردم کمکش موندم.شده خراب تاکسی

اتفاق این شوک تو هنوز.روفراگرفت ساختمون وهمونطورکل گرفت آتیش ساختمون های ازطبقه

شده وخاموش نداشت شارژبرقی گوشیمم.محوشدوفروریخت دیدم ازجلوی ساختمون ک بودم

زدم زنگ گوشیت ب کسی ازتلفن شلوغی تواون اومدم خودم ب که چقدرگذشت نمیدونم.بود

بهت ک گرفتم تماس بابات فوراباموبایل.بودی بیمارستان موقع اون چون ندادی جواب ولی

.دیدنت بیمارستان واومدیم اومددنبالم خودشدادو جواب خداروشکرپدرت.خوبم خبربدم

.میریختم شوق اشک داشتم دیگه

حامد؟-

خانومی؟ جونم-

مهری چه میدونسته خودخدام.نکرد جدامون ازهم ک داشته دوستمون میگماخداخیلی-

.انداخته تودلمون ازهمدیگه

رشپرو وجودم تو کردم نمازخوندن ب شروع ک چندماهی توهمین خدا ب خوب حس این

داشت چجوری ک رودیدم پلاسکو تلویزیون بودوتو سرم هنوزچادرنمازم ک لحظه همون.یافته

خون دیدن آسیب حادثه این تو ک کسانی ب ونذرکردم نگیره روازم تو ازخداخواستم میسوخت

.بدم

بهشون؟ کنی کمک میتونی خوبه حالت الان ینی.بشم مهربونت قلب فدای الهی-

الانم همین.بدم روانجام کار نشدحتمااین چیزیش آقام اگه ذرکردمن من.میکنم کمک ک آره-

.کنم ادا رو نذرم میخوام

من ک واقعاممنونم ازخدا.میدیم خون بهشون جفتمون.میکنم همراهیت منم.عزیزم باشه-

..جدانکرد روازهم وعشقم

:سیزدهم قسمت

میخواستم چون بودم نزده تدس صورتم ب بعدازطلاقم.براندازمیکنم رو خودم آرایشگاه توآینه

ک هایی مرورمیکردم،سختی رو اخیر اتفاقات این داشتم.تغییرکنه باحامدچهرم بعدازازدواجم

شب وحامد،بهترین من عروسی امشب،شب.رسیدیم بهم بالاخره تااینکه وحامدکشیدیم من

.زندگیمه

Page 25: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 25

اولم ازدواج ک گیرمروجدیدب شناسنامم میشه پرسیدم،دیدم احوال ثبت اداره رفتم بعدازطلاقم

زندگی از ردونشونی هیچ میکنم باحامدازدواج دارم ک حالا نمیخواست دلم.نباشه توش وطلاقم

چون من ولی.نامم ب روبزنه کارخونه ناچارشد مهریم عنوان ب علی .باشم داشته قبلیم

مردبا تا بابا ب رودادم کارخونه کنم باحامدروشروع مشترکم زندگی علی باپول نمیخواستم

.اومدم خودم ب آرایشگر باصدای.کنیم ازصفرشروع زندگیم

.کردم آرایشت ساده خودت گفته اومد؟طبق خوشت خانوم عروس-

خودم حامدمثل داشتم،چون مختصری خیلی آرایش.کردم نگاه خودم ب توآینه بیشتری بادقت

سرم لایبا ای طورساده ب موهامم.بهترمیپسنده سبک تواین میدونستم وخوب پسنده ساده

رنگ حامدعاشق چون بذاره آرایشگرلنزواسم نخواستم.بود آویزون بهش بودوتورم شده جمع

.میومد عروسم لباس ب خیلی وصورتم موهام ساده آرایش.بود چشمام

.ممنون.اومد خوشم خیلی.واقعاعالیه کارتون:آرایشگرگفتم ب رو و برگشتم

.یش ایشالاخوشبخت.نازی توخودت.عزیزم قابلتونداره-

سمت وب روپوشیدم اوردن،شنلم دامادتشریف آقای ک شاگردآرایشگرخبرداد بعدازاینکه

ازمون فیلمبردارداشت.رفت ضعف واسش دلم دامادی تولباس حامد بادیدن.رفتم درآرایشگاه

دسته سرخ ازگلای یکی منم.اومد سمتم ب داشت ک متانتی حامدبالبخندوهمون.میگرفت فیلم

راستم ودست اورد دستشونزدیکم بعدم.کتش چپ سمت روجیب گذاشتم و گلموبرداشتم

بعدم.بازکردونشستم کرد،درماشین همراهیم آرایشگاه های پله وتاپایین کردم حلقه دوربازوش

مجردبودم باروقتی آخرین ک گرفتیم رودرپیش باغی همون راه.فرمون پشت نشست خودش

بودن کرده موافقت دباازدواجمونحام خانواده ک وقتی.هااونجارفتیم بچه وبقیه باحامد

.بود کرده مهمون رو حامدهممون شب همون.خواستگاریم وقراربودبیان

باغ دم ماشین داشتن بانگه.عروسیمون واسه کنیم رواجاره باغ همون بودم ازحامدخواسته

وحامد بودندومن ایستاده باغ ورودی در مهمونادوطرف.گرفتن فیلم ب کرد فیلمبردارشروع

.بودن ونجمه الهام دوشام ساق.واردشدیم هم ستدرد دست

والبته رقصیدن خواهرنداشتمم وجای نیاوردن اصلاکم والهام وسمیه نجمه ینی صمیمیم دوستای

برادرنداشته وجای ندارن دختراشون ازدوست کمی هم وعلیرضاواحسان عرفان بودم مطمئن

.میکنن شلوغ وکلی حامدمیرقصن

Page 26: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 26

داشته عالی کشونی عروس یه تااینکه ماشینارفتیم سمت ب همه مکردی روترک باغ بعدازاینکه

باهامون نزدیکتر ازهمه ک ماشینایی ولی.بود شده شلوغ وخیلی تعدادماشینازیادبود.باشیم

.هابود بچه ماشین میومدن

خونمون؟ بریم روبپیچویم همه الان همین عطیه؟میگماموافقی-

حامداولین.کردم اعلام خودمو موافقت زدم من ک شیطونی چشمک والبته نما دندون بالبخند

رودرپیش خونمون وراه گرفتیم سبقت ازبقیه بعدش.رولبم زد مهرمالکیت عنوان ب رو بوسه

.کنیم روشروع مشترکمون زندگی تاباهم گرفتیم

:چهاردهم قسمت

پیاده ، کردتوحیاط روپارک ماشین حامدبعدازاینکه.شدیم حامدواردخونمون دردست دست

.بازکرد روبرام درماشینشدو

.اومدی خوش. خونم خانوم-

وقتی.هابالارفتیم ازپله هم شونه ب کردم،شونه حلقه ودستمودوربازوش زدم روش ب لبخندی

قلب شکل به سرخ رز باگلای ک بودم مونده تختمون ب خیره روبازکرد خوابمون حامددراتاق

بازی باتورلباسم ک وهمونطور نشستم تخت لبه رفت بیرون حامدازاتاق وقتی..بود شده تزئین

الان چقدرخوبه.دارم حامدروکنارخودم چقدرخوشبختم میکردم فک این ب میکردم،داشتم

داغ های برخوردنفس ناگهان.انتظارکشیدیم هم سالهابرای ک گاهم تکیه شده کسی

رو مهرمالکیت دومین حالت درهمون ندادو برگشتن فرصت بهم.کردم حس حامدروگردنم

برگشتم.روبازکرد لباسم وزیپ برداشت روازروسرم تورم و تاج حرکت بایه.زد ردنمروگ

ای قهوه چشمای.بود افتاده ای گوشه عروسم لباس حالادیگه.شدم خیره وتوچشماش

کسیم مال الان من.داشت حقم خب آره.خوند رومیشدازچشماش خواستن.حامدبدجورخماربود

ک وهمونطور روم زد حامدخیمه.بود کردهن لمس دستامم حتی دوستی بعدازچندسال ک

روگذاشت لباش صفررسوندوآروم روبه صورتامون فاصله کم بودکم دوخته روتوچشمام چشماش

.کردم همراهیش منم.رولبام

.رومیچشم لبات بارطعم اولین واسه وقتی دارم حسی چه عطیه نمیدونی-

جدیدی زنونه دنیای به وپا کردم خدافظی دخترونم بادنیای من که شبیه اولین امشب

Page 27: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 27

لحظه تاهمین من شدفهمیدکه ریزیم خون متوجه حامدبعدازاینکه امشب.گذاشتم

میدونستم خوب چون کنه تجربه روعلی بودن بامن لذت نذاشتم ک گفتم بهش منم.دختربودم

ب بودم روداده گزارش وبرگه بودم دکتررفته معاینه واسه ازعلی بعدازطلاقم.حامدم مال فقط من

ک گفتم روصدازدبهش اسمم بابهت وقتی.کنم درک حامدرو حال میتونستم امشب اما.رحامدماد

.وفادارموندم عشقمون ب بعدازازدواجم حتی

.داشتنیم دوست بودلالایی شده عاشقانش های وزمزمه حامدخوابیدم گرم توآغوش دیشب

تونسته خواستگاریم بیان اینکه قبل.کار واسه بودشرکت حامدرفته بیدارشدم ازخواب ک امروز

کلاسامون وتایم کنیم نام ثبت جدیددانشگاه ترم قراربودواسه.کارپیداکنه شرکت تویه بود

.باشه هماهنگ اکیپمون های بابچه ک کنیم انتخاب روطوری

دراومدم ازحموم وقتی.گرفتم دوش یه ورفتم شویی تولباس پتوروانداختمش و روتختی

یقه سفید تاپ بایه پوشیدم زانوم تابالای ساتن مشکی کوتاه دامن ویه موهاموسشوارگرفتم

.توآشپزخونه رفتم.کردم پام روفرشیمو دار پاشنه های دمپایی بعدم.باز

همین واسه.داره دوست سبزی حامدقرمه کنم؟میدونستم درست ناهارچی حالاواسه واااای

چیزای هنوزخیلی ولیبود یادداده بهم مامان غذارو حالااین خوبه.کردم درست سبزی امروزقرمه

.بایدیادبگیرم ک هست دیگه

غذارولباسم بوی نمیادکه خوشم اصن.زدم خودم به ادکلن یه تواتاق رفتم کردم آماده غذاروکه

خوشم بشه سیاه چشمام ازاینکه.زدم رژقرمز یه.نشستم میزآرایشم جلوی رفتم.بمونه

حامدچشمای میدونستم.نمیکردم استفاده چشم ویاخط ازریمل هیچوقت همین نمیادواسه

.نیست آرایش ب واحتیاجی داره دوست منوهمینجوری

.رفتم شوهرم استقبال ب در تادم وخودم روبازکردم در.دویدم سمتش ب آیفون باصدای

.انداختی راه بویی عجب خانوم عطیه وااای-

.غذاروبکشم برات تامن کن لباستوعوض بدو.دیه بهله-

.نشست کنارماومد وحامدم کردم روآماده میز

.همینطوره مزشم ببینیم میکنه روبیشترگرسنه آدم ک قیافشم عالیه ک بوش اوووممم-

.سپرده من به تورو باش،مامانت انگشتات مواظب فقط ولی.نکن شک-

چرخوندتودهنش دورکه یه چرا نمیدونم ولی دهنش غذاروگذاشت قاشق حامدبااشتهااولین

Page 28: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 28

قیافه ولی.زده خشکش همونجوری ک غذاست عالی شایدازمزه کردم فک.نکرد حرکتی دیگه

.ترشد جمع خورده حامدیه

کردی حال.میکنی عجله انقدرکه.دیگه بوده لابدداغ طرزغذاخوردنه؟عزیزم چه ها؟چیه؟اون-

.نخوری مامانت غذای دیگه کنم مادرشوهرم؟فک رودست زدم جوری چه آشپزیم بااین

سبزیم چراقورمه نمیدونم.خوردم قاشق یه رشس پشت منم.داد قورت رو لقمه حامدبازورهمون

.بود شده شیرین فسنجون مث

بریم برگشت موقع ازحامدخواستم.غذاخوردیم بیرون ورفتیم ریخت بهم اعصابم کلی خلاصه

.بودم بلندبالانوشته لیست یه.خرید

.کرد روجلب توجهم پژومشکی یه ک خونه برمیگشتیم شدداشتیم تموم ک خریدامون

حامد؟-

نم؟جو-

پشت جاداره تاهمین رستوران از.دنبالمونه پژومشکیه این میکنم حس امروزهمش میگما-

.میاد سرمون

.میکنی حتماتواینطورفک خانومی نه:کرد سرنگاه پشت ب حامدازتوآینه

.سرمونه هنوزپشت ک الانم خب-

.مسیرمیرن ازیک دارن خیابون تواین ماشین همه این.بامایکیه شایدراهش-

ادامه راهش نشدوبه بودباماواردمیلان ماشینه ب حواسم داشت نگه خودمون مدتومیلانحا وقتی

.شورمیزد بدجوردلم من ولی.داد

:پانزدهم قسمت

.نشستم تلویزیون روبروی کنارحامدروکاناپه توپذیرایی بردم آجیلارو پفکارو-

کنیم؟ دوربازی یه باهم حامدموافقی-

! بازیا می-

.رو شناستی پلی من بده.نچ-

رقابت باهم میخوردیم پفک دولپی همونطورکه هیجان وحامددرنهایت شدومن شروع بازی

میزدم بشکن ک همونطور بلندشدم خوشحالی بردم،ازشدت من خوشبختانه.میکردیم

Page 29: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 29

وقتی.گازمیزدازخنده زمین داشت بدبخت اونکه.دادم درجه360زاویه با ناجور قر جلوحامدچندتا

بودم روبرده بازی من چون بالاخره.دنبالش افتادم بادمپایی یخندهم بهم بدجورداره دیدم

بریم مدتی نرفتیم،یه عسل ماه کردیم ازدواج گفتم منم.بشه همون بگم من قرارشدهرچی

.کرد قبول اونم.شمال

شروع جفتمون کلاسای برگردیم ازمسافرت وقتی بگیره مرخصی ک شرکت امروزحامدرفته

داشتم درچمدونابازبودومن.میکنم جمع داریم لازم روکه وسایلی ارمتاحالاد ازصبح منم.میشه

رفتم.بود کامل چی همه.باشم روجانذاشته چیزی ک میکردم روچک وسایل یکی یکی

رفتیم دیشب حالاخوبه.بردارم بودم کرده آماده توراه واسه ک رو هایی خوراکی توآشپزخونه

پریدم آیفون باصدای.نمیشد وقت صنا ک الان وگرنه.کردیم خدافظی هامون باخانواده

.شدم آماده روچیدتوماشین،منم وسایل ک اومدتاموقعی ک حامد.بازکردم سمتش،درو

ک دیدم ویلایی توباغ رو خودمون کردم نگاه اطرافم ب وقتی.حامدبیدارشدم دست باتکونای

بلندی درختای طرفش همه.بود بزرگی باغ.کرده کرایه اینجاییم ک کوتاهی مدت حامدواسه

میشدیم اینجانزدیک بیشتربه هرچی بودیم ک توجاده.بود واقعاعالی باغ منظره.داشت

درست ویلایی خونه.ازبهشته تیکه یه انگاراینجا ولی.میکرد اینجابیشترخودنمایی های سرسبزی

دیدم اومدم ک خودم به.دریاست روبه خونه طرف یه که پرازدرخت باغ یه وسط

راه ودنبالش برداشتم ساک یه ازون تبعیت ب منم.ویلا سمت میره هدار حامدچمدوناروبرداشته

ک تواتاق حامدرفت.روجابجاکردم وسایل منم.کرد روشن رو حامدشومینه رسیدیم وقتی.افتادم

ازپنجره.بودم سرگرم توآشپزخونه منم بیرون بره ازتنش رانندگی وخستگی کنه استراحت یکم

حس روتوباغ کسی سایه ک میکردم نگاه باغ منظره ب داشتم.بود معلوم باغ کل آشپزخونه

.کردم اشتباه شدم متوجه کردم بیشتردقت وقتی ولی.کردم

.سرحامد رو کردم سردخالی آب پارچ رفتم

داری؟ مرض مگه.دیوووووونه دختره-

حمال اینجامث.نمیرم بیرون خیلی هستیم ک کنی؟خونه استراحت چقدرمیخوای.دیگه بسه-

.بیرون اشم؟یالابایدمنوببریب توآشپزخونه همش

چیزبگم؟ جان؟یه عطیه-

حامدجان؟ جونم-

Page 30: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 30

هیچی باورکن.میکرد حرکت ک میدیدم لباتو فقط من ولی زدی ریزحرف یه همه تواین-

.نفهمیدم

شوهرم اینکه واسه و.کردم پرت سمتش ب روبرداشتم بالش محکم.دراومد واقعاحرصم دیگه

.شه آماده دادم فرصت وبهش یرونب اومدم ازاتاق نکنه هنگ بیشترازین

من مث حامدم.پوشیدم اسپرت وکفش نسبتاکوتاه مانتوی بایه ورزشی وکاپشن شلوار یه خودمم

رفتیم اولش.بود وشلوغی ازشهر خارج کلاویلامون.شدیم ازویلاخارج باهم.بود اسپرت تیپش

محلی لباس اصرارمن به.گرفتیم عکس کلیم.کردیم سواری قایق وبعدشم زدیم قدم ساحل

ک ازمراکزخریدبودیم خریدکردیم،تویکی یکم بعدش .گرفتیم سنتیم وچندتاعکس پوشیدیم

.زد آسانسور های طبقه کلیدای حامدهمه شدیم ازآسانسورپیاده وقتی

.کاراتوزشته این حامدنکن-

.قرمز باشورت پیرزنه زشت-

.یانه بشنوه بوده کموننزدی کسی ببینم برگشتم فقط.شد نعلبکی اندازه چشمام حرفش بااین

.منتظربمونن بقیه بذاریکمم مامنتظرآسانسورموندیم همه این-

شده سرخ اونجوری ک بودیاخجالت ازخنده نمیدونم.گزیدم دندان ب رو لبم حرفش بااین

.نکنه آبروریزی حامدبیشترازین ک خندموبگیرم بایدجلوی میدونستم خوب فقط.بودم

و گرفتیم روازبیرون شاممون.بودیم خسته هردومونواقعا.ویلا برگشتیم بودکه غروب

منم.بینیم گذاشت بودیم خریده ک رو ازفیلمایی یکی تلویزیون جلوی حامدنشست

بایادآوری بودم توآشپزخونه وقتی.توپذیرایی اوردم باغذا برداشتم دوتالیوان بودم توآشپزخونه

.روفراگرفت وجودم تمام ترس دوباره باشه توباغ کسی میکردم وفک داشتم ک حسی

.شد شروع فیلم چیکارمیکنی؟یالا عطیه-

.دیه اومدم-

اتفاق وحشتناکی رعدوبرق ک بودیم سینمایی فیلم محوتماشای.کنارحامدجاگرفتم روکاناپه

بارون صدای فقط تلویزیون شدن باخاموش.شد قطع ساختمون برقای سرش وپشت افتاد

وقتی ک ترسی همون.اومدسراغم لعنتی ترس همون دوباره.میشد شنیده ازبیرون ک شدیدبود

رو نفر یه سایه کردم حس ک ترسی میاد،همون دنبالمون مشکی پژوی اون بودم شده متوجه

ازترس بودومن حامدایستاده.بیدادمیکرد وجودم بیشترتو ترس همون دیدم،اماالان توباغ

Page 31: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 31

.بودم جاگرفته توبغلش

.میترسم حامدمن-

شماله کلامال ک شدیدم وبارون رعدوبرق این.برقارفته فقط نجامای من.نیس چیزی.خانومم نه-

.دیگه

گوش قلبش صدای حامدبه گرم درآغوش کردم وسعی حامدفشردم بازوی تردور رومحکم دستم

ک شنیدیم ازبیرون صدایی ناگهان.میزد نامنظم طور ب حامدهم اماقلب.بگیرم تاشایدآروم کنم

باغ روبه بودو کرده رواشغال پذیرایی طرف یه ک ای باشیشه بزرگ سنگی سرش پشت

.....وحامداومد من پای بودبرخوردکردوتانزدیک

:شانزدهم قسمت

.کرد جلوحرکت ب ترشدوقدمی شل حامدازدورکمرم دست

.پیشم بمون.میترسم خطرناکه بیرون.حامدنرو-

.همینجابمون هم تو.چیه ببینم واستابرم عطیه-

ب سرمو اینکه جرات حتی .میریختم اشک صدا وبی ردممیک حس حامدرو دورشدن توتاریکی

متوجه اومدم ک خودم ب.بودم نترسیده اینجوری توعمرم هیچوقت.نداشتم بچرخونم اطراف

عقلم باکدوم من ینی وای.میکردم سکته داشتم ازتنهایی.شده واردباغ و دورشده حامدازم شدم

.نداشتم قلع باهمون دیگه معلومه جداشدم؟خب موقعیت ازحامدتواین

رفته وباغ ساختمون برقای کل ک ازاونجایی.شدم واردباغ و کردم روشن گوشیمو قوه چراغ

یه ک دریا وحشی امواج فرمابودوتنهاصدای حکم سنگینی سکوت.بود جاتاریک بودواقعاهمه

بدجورازترس.میشد آمیخته درهم خردمیشدن زیرپاهام ک برگایی بودباصدای باغ طرف

صدازدنش حامدمیگشتم؛جرات دنبال وباچشم میچرخوندم اطراف به رو وهق چراغ.میلرزیدم

پام کردم حس ک برداشتم دیگه چندقدم.باغه تواین کسی میکردم حس چون.رونداشتم

برخوردمیکردم باهاشون موقع ازاون ک هایی ویاچوب سنگ شبیه برخوردکرد،ولی باچیزی

ازته.روشدم حامدروبه نشسته خون ب هباچهر ک انداختم زمین طرف ب رو قوه نورچراغ.نبود

زجه دل وازته زانوزدم بالاسرش.بود خودگرفته ب خون سرخ کاملارنگ لباساش.زدم جیغ دل

ریختن اشک وقت شرایط تواین الان ولی.کردن گریه کردبه شروع بامن همزان آسمونم.میزدم

Page 32: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 32

.آسمون من واسه نه.نبود

وکشون زیربغلشوگرفتم.نداد نشون لیالعم عکس ولی حامدروصدازدم سرهم چندبارپشت

نشستم بخوابونمشوخودمم ماشین عقب صندلی تونستم سختی به.ماشین ب رسوندمش کشون

ماشین لاستیکای جیغ دریاوبارون،صدای وحشی امواج غیرازصدای ب حالادیگه.فرمون پشت

من.دبو واقعاخلوت جاده.شدم خارج ترازباغ تمام هرچه باسرعت پیچیدومن توباغ بودکه

حامدنگاه نشسته خون ب جسم وبه یکباربرمیگشتم هرچندثانیه میریختم اشک همونطورکه

پاک دستم روباپشت واشکام میروندم باسرعت همونطورکه.میگرفت شدت واشکام میکردم

پشت.نشد ولی ترمزبگیرم کردم سعی.رومیومدچشماموزد روبه از ک نورماشینی میکردم،ناگهان

برای.بود فایده بی ولی.روترمزفشارمیدادم پامو قبل ترازدفعه بارمحکموهر میکردم تلاش سرهم

روکج برخوردنکنم،فرمون روم روبه وباماشین کنم روکنترل ماشین بتونم اینکه

...برخوردکردم کنارجاده بادرختای طرزفجیعی ب و شدم خارج ازجاده گفت کردم؛تقریبامیشه

:هفدهم قسمت

ک خودم.شدم موقعیتمون متوجه اومدم خودم ب وقتی اشتیمد ک وتصادفی ماشین بعدازتوقف

ماشین نگهداشتن برای گرفتم وتصمیم کنم روکنترل ماشین نمیتونم بودم فهمیده ازقبل

خون همونطورغرق کردم حامدنگاه ب برگشتم.نبینم بودآسیب حواسم برخوردکنم بادرخت

ک ماشینی راننده.شدم وپیاده ردمروبازک درماشین فورا.گرفت آتیش جگرم دوباره بادیدنش.بود

ب داشتند نوزادبغلش میومدویه نظرهمسرش ب ک باخانومی برخوردکنیم بودباهاشون نزدیک

وبهشون دویدم سمتشون ب.میزد بدجورجیغ وبچشونم بودن هول هردوشون.مامیومدن سمت

ک کردوگفت حامدروچک وتنفس آقانبض اون.برسونن بیمارستان یه ب مارو کردم التماس

میدونستم خوب.سوارشدم وخودمم گذاشتیم ماشین عقب حامدروصندلی.اورده خداروشکردوام

الان ک کجابودیم شب موقع مااین اینکه.وشوهرهس زن این توذهن سوال چندتاعلامت الان

....و سرحامداومده بلایی باشیم؟چه حامدتوجاده وضعیت بااین

شدت ب ک میکردبچشو سعی خانوم اون.نبود وقتش اصن چون نپرسیدن چیزی هیچکدوم ولی

شهرحرکت داخل بیمارستان یه سمت ب باسرعت وشوهرشم کنه میکردآروم قراری بی

نمیدونم.میریختم اختیاراشک میکردوبی حامدحرکت موهای بین دستام منم.میکرد

Page 33: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 33

یه من واسه بودیم توماشین ک ای هرثانیه میدونم فقط.رسیدیم بیمارستان ب ک چقدرگذشت

خواستم وازش دویدم پرستارس سمت ب ومن شدیم پیاده رسیدنمون محض ب.ذشتگ سال

سمتمون ب پرستاردیگه دوتا و برانکار پرستاربا ک نکشید طول خیلی.کنه کمک بهمون

روتودستم دستاش میرفتیم اتاقی سمت ب وهمونطورکه برانکاردگذاشتیم روی حامدرو.اومدن

.نکنه کم ازسرم رو عشقم سایه وازخدامیخواستم بودم گرفته

هی دراتاق پشت منم.رفت اتاقش سمت ب دکتری کردن منتقل عمل اتاق حامدروبه بعدازاینکه

.نبود خودم دست نگرانم حال وکنترل میکردم راهروطی وعرض طول

ولی.وضعیته چه حامدتو ببینم ک رفتم شیرجه سمتش ب اومدبیرون دکترازاتاق اینکه محض ب

:دکترگفت کنمباز لب من ازاینکه قبل

ازحدشونم بیش ریزی وخون داشتن شکم ناحیه روی چاقو چندضربه.خانوم نیس نگرانی جای-

امکان داشتن ک ریزی باخون دیرترمیرسوندینش چنددقیقه فقط اگه.خاطربوده همین ب

هوش به پیداکردتافردام ونجات رسوندینش موقع خداروشکربه خب ولی.زیادبود کمارفتنش

مسافت بعدازاینکه.بزنم قدم کمی بیمارستان تاتومحوطه بیرون ورفتم کرکردمازدکترتش.میاد

.نمازخانه:کردم بودنگاه روم روبه ک تابلویی زدم،به روقدم ازمحوطه کمی

تونمازخونه ورفتم وضوگرفتم بعدم.زدم روآب وصورتم ودست رفتم بهداشتی سرویس سمت ب

قرآن ب کردم نشستم،شروع ای وگوشه کردم سرم گلی چادرسفیدگل.بیمارستان

رو نمازصبح.شد ترازقبل شلوغ ونمازخونه روگفتن صبح اذان ک چقدرگذشت نمیدونم.خوندن

:زدم حرف وباهاش نشستم کنارش.بود نیومده هوش هنوزبه.حامدرفتم اتاق سمت ب خوندم ک

میدونی گذشته؟هیچ چی من ب تاحالا ازدیشب میدونی توهیچ.بلندشو حامد؟آقایی

من.نمیخوام عسل ماه بخدامن.شمال بیایم گفتم ک بود تقصیرمن همش ونم؟اصنچقدرداغ

.خودتومیخوام

نتونستم بازهم بودومن کرده جاخوش توگلوم بغض دوباره.میکردم حس روتوصدام لرزش دوباره

وبعدازمکث فشاردادم ترازقبل محکم بودم کرده گره دستام بین ک حامدرو دست.کنم مهارش

روچندباربازوبسته اشکیم چشمای.کردم حس دستام روبه تری کمفشار منم کوتاهی

ک لبخندی.زد جونی رودیدلبخندبی شادمن نگاه وقتی بودو روبازکرده حامدچشماش.کردم

عشقم؟ بهتری:پرسیدم باهیجان.داد دلگرمی زندگی ادامه واسه بهم دوباره

Page 34: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 34

.خانومی تادهگوداف تاحالازیرچشمات ازدیشب.نیستی انگارتوخوب ولی.عزیزم آره-

.خبرکنم دکترت برم صبرکن.خوبه منم حال اومدی هوش ب میبینم ک اماحالا-

نگرانی وجای چیزنرماله همه ک حامدگفت دکتربعدازمعاینه.حامدشدیم بادکتروارداتاق

کردم ازدکترتشکری.شه مرخص ومیتونه میشه خوب خوبه اینجابمونه ک روز دو یکی فقط.نیس

دیگه ک منم.بود خونی لباساش بیمارستان اوردیم حامدرو وقتی.شدم خارج ازاتاق وبعدازاون

واسش موردنیازولباس وسیله یکم فعلاخودم بهتره پس.ویلاروندارم اون ب برگشتن جرات

خریدم براش ساده ای سورمه وپیراهن شلوار ویه مرکزخریدرفتم ترین نزدیک سمت ب.بخرم

وقتی.خریدم جفتمون واسه یردندونوخم مسواک هم بیمارستان نزدیک ؛ازداروخونه

ک میشد ساعتی دو یکی حدودا. خوراکی یکم درهم دم بوفه ازهمون شدم واردبیمارستان

ک ازدیشب خودم منم.تاحالا شده حتماکلافه.بودم حامدروتنهاگذاشته زیادی.بودم بیرون

ک حامدرو تاقدرا.اتاقه تویک ک حامد حال ب وای میام بیرونم هنوزمن.بده خیلی حالم اینجام

میپرسیدویکیشونم سوال یکیشون.حامدبودن دورتخت نظامی بازکردم،چندتاماموربالباسای

کسی ب پرسیدن ازش ک دادودرآخر شرح رو دیشب حامدجریان.حامدرومینوشت توضیحات

بودم مشکوک علی بدجوربه من چون.شدم حرصی خیلی کارش بااین.خیر:داد داری؟جواب شک

علی ک موقع ازهمون ومن نداشته بامامشکلی غیرازاون ب کسی.باشه شکارخود میزدم وحدس

ک حامدفهموندم ب باچشم.داره هایی نقشه ی میزدم دادبایدحدس طلاقم راحتی ب

ک هرچیزی رسیدمنم من توضیحات ب نوبت وقتی همین واسه.نکرد قبول اون ولی حدسشوبگه

بودم دیده

حامدتوپیدم به مامورا بعدازرفتن.باشه کارعلی ینها حدسم ک نزدم ازین حرفی والبته.روگفتم

باشیم؟ بعدی تلخ بایدمنتظراتفاق ماتاکی رونگفت؟آخه چراحقیقت ک

داره اون ک باقدرتی میکردم شکایت ازش هم اگه.کارعلیه ک نداریم مدرکی جان؟ماهیچ عطیه-

.بگیره روگردن جرم تااین اجیرکنه رو ازآدماش یکی میتونست

زندگی ب راحت باخیال بکنه؟نذاره خواست هرکاردلش بذاریم رودست ستچی؟د ینی خب-

نکرده خدایی میدونی توهیج ولی.شد زهرمارمون ک عسلمون حامدماه برسیم؟ببین مشترکمون

همش سرکارمن بری ک بعد ب ازاین میدونی بایدچیکارمیکردم؟هیچ میشدمن چیزیت اگه

Page 35: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 35

یانه؟ خونه میرسی سالم ک دارم اینو استرس

نکردم شکایت من اگه ولی.میگذره اینام.کردیم روتحمل زیادی ماسختیای.نباش نگران خانومم-

ازقبل.علیم کارای تونخ وقته خیلی.گذاشتم رودست دست ک معنانیس این ب ازش

البته ک.پیداکنم ضعف نقطه ازش کردم سعی منم.میکردی صحبت فهمیدبامن طلاقت،وقتی

منتظریم فقط.دختره توکارقاچاق علی فهمیدیم ک مدتیه هی.کردن کمکم خیلی علیرضاواحسانم

.ترشه راحت ادعامون اثبات تا کنیم جمع مدرک علیهش بتونیم ک

کردم زندگی کثیفی آدم چه با چندماه خدایامن.خورد توسرم ک بود پتکی حامدمثل حرفای

.....طرفیم خطرناکی آدم باچه والان

: هجدهم قسمت

وسایل و ازدکترتشکرکردم.کنیم امروزمرخصش میشه گفت.کرد معاینهوحامدرو دکتراومدتواتاق

شدماشین تموم تعمیرماشین کارای ک تابعدا علیرضاقراربودامروزبیاددنبالمون.کردم روجمع

بااون آخه.تهران مارابرگردونه ک اومد کردتاشمال خاطرماتعطیل ب کارشو.بگیریم روتحویل

طبق.شدم چندروزبدجورترسیده واقعاتواین.تمادکرداع هرماشینی ب افتادنمیشد ک اتفاقایی

سکته ک حامدمیفهمید مامان اگه.نگفتیم چیزی هامون خانواده ب هیچکدوم حامد خواسته

واسه ک تهران برمیگردیم نگفتیم بهشون.کنیم اصرارمیکردشکایت منم احتمالامامان.میکرد

.ببینن وضعیت این وحامدروتو نیان دیدنمون

.منوبده یگوش همون عطیه-

.علیرضاس بیابگیرش-

.پایین،منتظرمونه شوبریم آماده-

.باعلیرضاروبروشدیم شیم خارج ازاتاق تاخواستیم

توخوبی؟ عطیه.نباشه غمت میکنیم بذاربخدادرستش.خدابدنده.داداشم سلام-

.دااااغونم روحی ولی.نیستم بدی جسمی ازلحاظ-

.میارم خودم.رو وسایلتون من بدین-

ب رو علی علیرضاآمارکارای تاتهران.نشستیم وخودمونم گذاشت عقب روصندوق یلعلیرضاوسا

توپارک دخترارو مخ ای هربهونه ب علی اینکه.خطرمیکردم بیشتراحساس حامدمیدادومن

Page 36: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 36

حالا ک ازدخترا دسته این.میبره ازشهرداره خارج ک ای خونه ب وبعدشم یامهمونیامیزنه

داده کرایه ب علی رومیفروشن،توسط طراعتیاداوناخا ب یاپدراشون فرارکردن یاازخونه

.کارکثیفی چه ک واقعا.عرب شیخای واسه میفرستن دبی ب بعضیاشونم.میشن

میکردم حس من ک جاییه خونه این.شدیم واردخونمون و درانداختم هاکلیدرو بعدازمدت

بدی لرزه داره اینجاروهم آدرس علی اینکه ازترس الان ولی.دارم درکنارحامدآرامش واقعاتوش

.درافتادیم خطرناکی آدم همچین یه با ازاینکه میترسم،میترسم.افتاده تنم ب

ب داشت.توپذیرایی روگذاشت وسایل وساک بشینه مبل روی ک کرد حامدکمک ب علیرضا

.نذاشتم من ک بره بزنگ؛میخواست کارداشتی داداش حامدمیگفت

من.کردی ول خاطرماکارتو ب چندروز.دادیم ببخشیدزحمتت.دردنکنه علیرضادستت-

مدتیه ی.باشیم دورهم بیان میزنگم هام بچه بقیه ب.حالا بشین اومدی تازه.بری وحامدنمیذاریم

.همدیگرندیدیم

نیستی؟ خسته کنی؟خودت هارودعوت بچه حامدکجامیخوای حال بااین اومدین تازه!آبجی آخه-

.خوبه حامدم روحیه سهوا.دربیام گرفته حال ازاین امشب یه میخوام.اتفاقا ن-

.خورد علیرضازنگ تلفن حرفم شدن بعدازتموم

.هابزنگ بچه بقیه ب هم تو.بیارمش میرم من.میزنه زنگ سمیه-

.میکنه کلتو ک دیرنکنی.قرارداشتی لابدباسمیه.سلامت ب برو.داداشی باشه-

شحالمخو ببینه شمارم میارمش میرم الان.دیگه وقت ی واسه رومیندازیم قرارمون.خخخ-

بخرم؟ نداری لازم چیزی.میشه

ازبیرون ک حالاغذارو.کردم خالیش رفتمون مسافرت قبل خیرسرم.خالیه یخچال ولی شرمنده-

.بخر میوه ولی میدیم سفارش

.بده اس اومد بعدایادت داشتی لازم اگه هم حالاچیزدیگه.اوکی-

.میکنه قیمت قیمه سمیه ک برو.داداشی باشه-

وحسابی درست حموم ی واقعابه.توحموم یدمعلیرضاپر بعدازرفتن

تاچندروزنره مجبوره خاطرزخمش ب ک حامدم.بودم چندروزتوبیمارستان.نیازداشتم

مشکی سفیدباتونیک شلوارچسب تواتاق،یه بیرون،رفتم اومدم ک ازحموم.حموم

سرم شالموانداختم بعدم.وبالابستم کردم موهاموخشک فقط.نداشتم آرایش حوصله.پوشیدم

Page 37: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 37

خانوم!به به:زد لبخندی نشستم،بادیدنم روکاناپه کنارش.حامد پیش توپذیرایی تمورف

.باشه آفیت.خانوما

دست یه بودوبا دورگردنم دستش ی.روشونش گذاشتم وسرم کنارش نشستم.آقایی مرسی-

.میکرد نوازش سرم دیگشم

قلبش دایوص حامدم توبغل الان اینکه.نگرفت عشقموازم ک ازخداتشکرکردم وجودم باتمام

سینش رفتن بالاپایین میکشه ک وباهرنفسی بذارم روسینش سرم میتونم رومیشنوم،اینکه

من.خیرگذشت ب نحس اتفاق میکنم،واقعااون حس روصورتم نفساش گرمی اینکه.کنم روحس

.حامدروتصورکنم بدون زندگی ای لحظه نمیتونم حتی

کنارخودم وجودشوهرم سابیوح درست نیس قسمت انگاری.اومدم خودم ب آیفون باصدای

بچه.ودربازکردم رفتم آیفون سمت ب.مهمونارفتن بعداینکه واسه میذارم.کنم حس

دخترا ب نوبت والبته کردم پرسی واحوال سلام باهمشون.داخل اومدن همیشگی هاباسروصدای

.ببینمشون داشتم بودواحتیاج شده تنگ براشون واقعادلم.بغلشون رسیدپریدم ک

ماروپیچوندین کشونی عروس عروسیتون،وسط حالاشب خانوم عروس.رو خونه.وواوووو:سمیه-

.عسل ماه رفتین شدین میکردی؟جیم دعوتمون آیانبایدخونتون خب هیچی؛ولی

زهرمون عسل؟مسافرتمون ماه کدوم آخه بگه نیس یکی.خوشه انگاردلش هم سمیه این

بین بودیم خواسته حامدمو ومن نمیدونست غیرازعلیرضاکسی ب ها ازبچه خب البته.شد

.تابمونه سه خودمون

حالاامشب.برگردیم ترم ازشروع تاقبل بایدزودمیرفتیم عسلمون ماه.ها توروخداببخشیدبچه-

.باشیم دورهم گفتم هست فرصت دیدم

هاروشست میوه الهام.من کمک توآشپزخونه اومدن کنارحامدودخترام پسرانشستن من باتعارف

وهمه گرفت تحویل احسان.رسید دادیم سفارش ک پیتزاهایی.یختر توظرف وپفکارو وچیپس

.توپذیرایی رفتیم

کنم فک ن؟البته جوریه؟سخته چ داری خونه بگوببینم کردی ازدواج ک تو میگماعطیه:نجمه-

.داری بچه چیزمث ی ن؟مثلا باشه سخت شوهرداریم

مادخترازدی نجمه حرف بااین

Page 38: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 38

.میومد غره چشم هنجم بدجورواسه ک وعرفانم زیرخنده م

من؟ واسه میکنی ودرست قیافتوراست اینجوری توچراهی ها؟چیه؟عرفان:نجمه-

.اختیارکرد نشدسکوت دخترش دوست زبون حریف معمول طبق ک عرفان

.نکنیم بگوتاماازدواج میکنه حامداذیتت یااینکه بده شوهرداری اگه.راستشوبگو عطیه:الهام-

ازشوهرداری نجمه همین.بگیرا دخترت دوست لوزبونتوروخداج عرفان.عههههههه:احسان-

.میکننا شورش علیهمون دارن ماهم دخترای گفت،دوست

.نگم نیومدچیزی دلم کردم حامدنگاه مهربون چشمای ب وقتی ولی.خندیدیم همه حرفش بااین

.نیس واقعاسخت بیست،ک لحاظم وازهمه باشن ماه شوهرمن مث شوهراتون اگه راستش خب-

.ازشوهرش میکنه تعریفیم چه.بابا ن.ووواو:سمیه-

.شوهرکنیم مام شوهرداری واسه کنه میخوادتبلیغات گیرافتاده خودش هاعطیه بچه:نجمه

.کرد نازک چشم پشت عرفان واسه بعدشم

حالت کردم حس روبردارم بعدی قاچ خواستم همینکه بااشتهاخوردم،ولی پیتزارو قاچ اولین من

نوشابه اینکه بهانه ب نفهمن چیزی بقیه اینکه واسه ولی.کنم ترلروکن نمیشدخودم.دارم تهوع

ک بود بارچندم الان.کردم روخالی معدم محتویات وکل بردم پناه دستشویی ب رولباسم ریخت

ولی اینجاس آلوده خاطرمحیط ب شاید میگفتم بودیم توبیمارستان میشدم،تاوقتی اینجوری

.همینطورمیشدم من قبلشمدوروز ازیکی دیدم کردم بیشترفک وقتی

.ها بچه پیش ورفتم زدم روآب وصورتم دست

خوبی؟چت خانومم:اوردوپرسید صورتم نزدیک شدگوشش خرابم حال متوجه کنم فک ک حامد

شدیهو؟

.جونتون نوش شماهابخورین.سیرشدم.نیست چیزیم-

نجمه ک اریموپفکابی وچیپس هاروباآجیل تامیوه توآشپزخونه بادخترارفتیم شام بعدازخوردن

.اومدکنارم

عطیه؟-

جونم؟-

.کردینا پهن مچه بچه باحامدبساط زودم حالاچه.میگماخودمونیما-

:داد ادامه بازم ولی.سمتش فورابرگشتم.شد نعلبکی اندازه چشمام

Page 39: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 39

توراهه؟درسته؟ نی نی ببینم-

بشم؟ مامان زودی این ب واااای.بود نرسیده خودم ذهن ب میگه؟اصن چی خدایااین

زودی؟ این ب تو؟آخه میگی چی.بابا ن-

بگم؟ چی من کردین جلوگیری مطمئنین خودتون اگه.والا بگم چی-

بودیم نکرده ماجلوگیری آخه.کردم شک خودمم.توفکر رفتم جدی جدی دیگه نجمه حرف بااین

مدت تواین ک باشه خاطراسترسایی ب میکردم فک ولی.افتاده عقب ماهیانمم عادت وتاریخ

.افتادم شک ب عاواق.داشتم

.دادین آب گلایی دست یه ازقراری.بابا فهمیدم:نجمه-

ب چطورحواسش آخه.میکرد زبونی بلبل داشت دستشویی رفتم وقتی ک دختر این.خدایا آخه

.بود منم حال

بازی فامیل اسم اوردیم چندتابرگه وبعدم وسط خوراکیهاروگذاشتیم.توپذیرایی بادخترارفتیم

.کردیم

ولی سپردم خواب تخت ب رو خستم وتن رفتیم اتاقمون سمت ب هاباحامد چهب بعدازرفتن

بشم؟ مامان قراره شرایط تواین خدایا؟ینی.بود نجمه امشب درگیرحرفای ذهنم

:نوزدهم قسمت

بعدازچندروزقراربودامروزبره بالاخره.حامدروبیدارکنم ک تواتاق رفتم چیدم ک رو میزصبحانه

.سرکار

ارشدی؟بید حامدتوکی.عه-

.شرکت برم میشم آماده بعدم بگیرم دوش میرم.بیدارشدم تازه.بخیر صبح سلام-

.برسی هم صبحانه ب کن جورتنظیم یه تایمتو فقط باشه-

.اوکی-

.واحد تعیین واسه دانشگاه شایدامروزبرم میگمامن راستی-

.میریم روزباهم بذاریه.تنهابری نکرده لازم-

.میریزه بهم اعصابم باشم خونهتو همش.سررفته حوصلم.دیگه ن-

.بگیر شدازاونجاآژانس تموم ک کارت.میرسونمت خودم پس.خانومی باشه-

Page 40: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 40

هنوزم نرفتی خاطرزخمت ب ک بعدازچندروز یامیخوای حموم حالامیری.چشششششم-

.نری؟یالا

ای سورمه باشلوارومقنعه آبی مانتوسرخ یه.سرکمدم رفتم منم حموم رفت ک حامد

برم میخواستم امروزدیگه.کردم رومرتب تخت بعدش.زدم لب برق فتابموبایهضدآ کرم.پوشیدم

حامدم حالااین.بودم بدجورتوشک خودمم آخه.یان حاملم ببینم ک آزمایش

یه میشه باردارباشم اگه.کنم سورپرایزش حامدرو بارداربودم اگه اینه قصدم.گیردادبرسونمت

نمیکنم امنیت هنوزاحساس ازطرفیم کشیدیم،ولی ک سختی همه بعداین خوب خیلی اتفاق

.دارشیم بچه شرایط تواین ک بدجورمیترسم

میومدباحولش هاپایین ازپله حامدهمونطورکه.ریختم چای دوتااستکان آشپزخونه رفتم

.میکرد موهاشوخشک

.میکردی باسشوارخشک سرمانخوری؟کاش-

.دیرشده کلی الانشم تاهمین تازه.خوبه همینجوی ن-

.چاییتوبخور بیابشین باشه-

عطیه؟-

جانم؟-

.اینا اینا؛مامانم مامانت دیدن امروزبریم میگما-

.شده خداروشکرخوب ک توهم حال.عصرمیریم.خوبه آره-

داشنگاه منورسوند ک حامد شدیم سوارماشین.کنم نشدمیزجمع خوردیم،فرصت ک رو صبحانه

.شرکت رفت بعدخودش

ذوق کلی همشون بادیدنم.نشستن همیشگی ایج اکیپمون های بچه دیدم شدم ک وارددانشگاه

.کردن

ترم این ک رو واستادایی آمارکلاساشون نشستم ک وکنارشون کردم پرسی احوال باهاشون

گفته حامدم.باشیم باهم ک بردارم کلاس تایم همون شدمنم اگه گرفتم،ک داشتم باهاشون

تودانشگاه کارم بعدازاینکه.هنمون عقب ازهیچکدوم ک میکته کلاساتنظیم کارشوباتایم بودشیفت

رویکی.میشه همونجاآماده بشینم گفت مسئولش دادم ک رو آزمایش.آزمایشگاه شدرفتم تموم

مجبوربودم الان ولی.میزنم دارم،قدم یاهیجان استرس معمولاوقتی.صندلیانشستم ازهمون

Page 41: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 41

آزمایش وابج خدایاینی.میکردم بازی بودوباش تودستم مانتوم گوشه.بدم پاموتکون هی بشینم

مثبته؟

وبرگه رفتم سمتش ب.چندبرابرشد وهیجانم اومدم خودم ب زد صدام ک خانومی باصدای

:داد رودستم آزمایش

.مثبته آزمایشت جواب.میگم تبریک.عزیزم باشه مبارک-

من قراره خدایاینی.شنیدم ک بودم ای جمله بهت تو فقط.نمیفهمیدم روواضح آخرش جملات

خیلی حامدم میدونم.خوبه خیلی اتفاق ی این سختی همه بعدازاین.یشهنم بشم؟باورم مامان

بیرون وازآزمایشگاه توکیفم روگذاشتم آزمایش برگه.کنم بایدسورپرایزش ولی.میشه خوشحال

بهتره پدرومادرمون؛پس دیدن قراربودامروزعصربریم ک ما فکرکردم این ب.زدم

دارشدنشونم همونجاخبرنوه.شام واسه خونمون کنم دعوت پدرومادرحامدروباپدرومادرخودم

.میشن خوشحال لابدکلی.بدم بهشون

ویخچالمون برگشتیم ازمسافرت تازه چون.بودرفتم نزدیکی همون ک فروشگاهی سمت ب

.حامدبود.خورد زنگ گوشیم خریدام شدن بعدازتموم.خریدکنم بایدکلی پرنیست خیلی

.شدم نگران.خونه هنوزنرفتی دیندا جواب خونه زدم خوبی؟کجایی؟زنگ خانومی سلام-

.خونه میرم کم کم منم نباش نگران.عزیزم سلام-

نگران منم ک آژانس بزن حالازنگ.خونه میبردمت خودم وگرنه شرکتم حیف.بخدا شرمندتم-

.نباشم

نداری؟ کاری.اوکی-

.باش خودت مواظب.جونم ن-

.نکنن اخراجت ک برو حالام.باش خودت مواظب توهم.چشم-

روکنترل خودم تاشب ولی.بابامیشه داره حامدبگم ب ک دارم چقدرهیجان.خدا یوااااا

روقطع تلفن فروشگاه منشی بعدازاینکه.آژانس بزنن زنگ برام تابگم توفروشگاه برگشتم.میکنم

.میاد دیگه دقیقه ربع،بیست احتمالایه نداشتن سرویس کردگفت

بمونم؟ منتظرآژانس همه این چجوری خهآ کاردارم کلیم تازه.خستم همه این من.خدا وااااای

.میرم میگیرم ماشین یه خودم ممنون خیلی.خانوم ن-

ردمیشه ماشین هرچی من شانس بودم،اه رومنتظرتاکسی کنارپیاده.اومدم بیرون ازفروشگاه

Page 42: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 42

یه دیدم وقتی بودولی شخصی.دادمیزددربست ک بود واستاده ماشین ی من چندقدمی.شخصیه

اینکه وحوصله بودم واقعاخسته.رفتم سمتش ب وباسرعت کردم میناناط سوارشدمنم آقایی

ب فهمیدم الان.کنم یاضعف شم میومدبیحال جدیداپیش.نداشتم بمونم منتظرتاکسی بخوام

چی؟ بدبشه اینجاحالم اگه.بوده خاطربارداریم

نیس؟ مشکلی بشینم منم آقاسوارشدن این ک حالا دربست شماگفتین.نباشیدآقا خسته-

.سوارشین میتونین نخوان ودربست باشه نداشته مشکلی ازنظرایشون اگه.آقابپرسین مینازه-

گفت بود مسنم و بشینم توماشین قراربودباش ک آقایی بود،همون نصفه راننده هنوزحرف

منم نشست جلوکنارراننده رفت وخودش کردم تشکرکوتاهی.سوارشن خانومم این.نیس مشکلی

.رودادم خونه آدرس منم.شد خیابوناپیاده ازهمون وتویکی تگف آدرسی مردمسن.نشستم عقب

.میریم مسیررواشتباهی داریم شدم متوجه ک چقدرگذشت نمیدونم

دارین کنم فک ببخشیدآقاولی-

.میکنه فرق میرین شمادارین ک مسیری بااین من آدرس.میرین رواشتباه مسیر

:کرد نگاه من ب ازآینه باخونسردی راننده

.ازینجامیرم برنخوریم ترافیک ب اینکه واسه طفق.درسته ن-

.بود روفراگرفته وجودم بدجورتمام ترس ولی نگفتم چیزی دیگه ک من

ماشین شدم متوجه بیفته بدی اتفاق قرارنیس میدادم دلداری خودم ب داشتم ک همونجور

....شده ازشهرخارج

:بیستم قسمت

خواستم.نبود افتادن پس وقت الان ولی.افتاد لرزه ب تنم زدوتمام یخ ازترس دستام

دل ازته.شد درقفل رفت دستگیره سمت ب دستم اینکه محض بندازم،ب بیرون خودموازماشین

میخوای؟ ازجونم هستی؟چی کی تودیگه.دارعوضی نگه:زدم جیغ

.میفهمی خودت.نمیکشه طول خیلی.کوچولو خانوم نکن عجله-

سرم قراره بلایی چه بدونم نمیخواستم.تمرونداش کنم بعدفک ای ثانیه ب اینکه جرات حتی

میخواستم.امشب مهمونی واسه خریدمیکردم داشتم پیش ساعت یه تاهمین.بیاد

الان ولی.بگیریم روجشن خوب اتفاق این هامون ودرکنارخانواده کنم حامدروسورپرایزش

Page 43: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 43

.منوکجامیبره وداره هستم کی توماشین نمیدونم

رمق بی.درنمیومدوازتکاپوافتادم صدام دیگه.برداشت شخرا حنجرم کنم فک ک اونقدردادزدم

چقدرنگرانم ک میکردم حامدفک ب داشتم.میریختم اشک وآروم نشستم ماشین صندلی روی

درگاهت ب گناهی ماچه خدایاآخه.بیاد سرش چی نیس معلوم ک توراهیمون بچه ب و میشه

ک بدی اواخرهراتفاق ینکردی؟ا حروم روبهمون آرامش وداشتن شادبودن ای لحظه ک کردیم

حامدواقعاکم الان،اینجا،بدون ولی.سرمیذارمش ودرکنارحامدپشت میگذره اینم میفتادمیگفتم

ماشین اینکه بااحساس.فرودمیومد لباسم وروی میخورد سرخ هام گونه ازروی اشکام.اوردم

راننده ک بعدازدوتابوقی.بودیم بزرگ درویلایی روی ب رو.شد،سرموبلندکردم متوقف

.شد پیاده ازماشین شدوراننده ماشین،واردباغ.بازشد مردی زد،درتوسط

داشتم.قرارداشت کنارهمدیگه دوتاساختمون بودوتوش بزرگی کجاست؟واقعاباغ خدایااینجادیگه

:بازشد درماشین ک رودیدمیزدم باغ اطراف

ب ازین قراره آخه.اینجازیادداری دیدزدن واسه حالافرصت.کوچولو خانوم بیاپایین-

.کنی بعداینجازندگی

سمتم ب بود خودم اندازه ک سگی شدنم پیاده محض ب.گذاشتم بیرون ولرزپاموازماشین باترس

رودست زنجیرسگ مردهیکلی یه.ماشین ب خوردم ک عقب شدم،رفتم هول.کرد دویدوپارس

.باشه اونم اینجاخونه قراره.پسر باش آروم:گرفت

.میکنین عادت بهم.نترس:سمتم مردبرگشت

میخواین؟چرااوردینم من ازجون هستین؟چی شماهاکی.دارم زندگی خونه خودم چی؟من ینی-

.شده خراب تواین

تو؟ چته.آرومترخانومی-

.آقامنتظرته.برودیگه راه.یالا:داد جلوهولم سمت ب بودم سوارماشینش تاالان ک مردی همون

.آشغال نزن دست من ب-

ازش ک داد،طوری جلوهولم سمت ب ترازقبلمحکم.شد سرخ ازعصبانیت چهرش حرفم بااین

ازصدای.توزمین رفتم وباصورت کنم روحفظ تعادلم گیرکردونتونستم سنگی ب پام.گرفتم فاصله

کتکم دوباره نکنه ترسیدم.میشه نزدیک بهم داره فهمیدم میرفت سنگفرشاراه روی ک قدماش

وروی باغ اطراف ،دیدم کردمسرموبلند وقتی.بود آشوب تودلم.بلندشدم ازجام سریع خیلی بزنه

Page 44: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 44

نگاه بهش باترس.داشتم بدجوردلهره. میرن رژه دست ب اسلحه دیوارهاافرادزیادی

نخوره بهم دستش اینکه واسه منم.درشوبازکرد.توساختمون کردبرم اشاره باسربهم.کردم

.گذاشتم خونه اون ب پا ترسم باوجودهمه

دوبلکس خونه.بود شده چیده هم رویروب وراحتی سلطنتی مبل دودست ک.بود بزرگی سالن

خواب اتاق بالاش قسمت کنم فک.میخوردبالا پله بودوتعدادی پذیرایی فقط پایین طبقه بود،آخه

.بود

.کرد هااشاره پله سمت وب .یالابروبالا-

نزده حرف باهام اینطوری تاحالاهیچکس.مرتیکه برخوردمیکنه باهام برده مث

حاضرجوابی نبودهمچین جونم ازترس اگه.نبود توفرمونم زبونمحد تااین بودوتاحالاجلوهیجکس

.میترسم ازش اسب مث ک حیف ولی.بره یادش زورگفتن تاعمرداره ک میکردم

هاتموم پله بالاخره.بیشترمیشد برمیداشتم،استرسم ک وهرقدمی هارفتم پله سمت ب

بادیدن.ازکردب دراوردودر کلیدروازجیبش.بودرفتم بسته ک دری سمت ب سریارو شدوپشت

زده روشاسی بزرگ ک وعلی من عروسی عکسای.درمیوردم شاخ بودداشتم تواتاق ک چیزایی

خوابمون تواتاق میکردم زندگی باعلی وقتی ک خوابی تخت.بود نصب اتاق بودورودیواراین شده

ای نبردمشون،گوشه جداشدم،باخودم ازعلی وقتی بودو جهیزیم مال ک وکمدی آینه.داشتیم

اززندگی ای خاطره تاهیچ بودم نبرده روباخودم جهزیزم ازوسایل هیچکدوم من.بود خواب ازاتاق

زندگیم لحظه لحظه وسایل این ودیدن خواب اتاق دراین بازشدن با الان ولی.باشم نداشته باعلی

تخت خودموگوشه ک قرارحامدبودم،شبایی بی من ک عروسیمون اول شب.مرورشد برام باعلی

لعنتی تخت این روی آرامبخش باقرص ک نشه،روزایی نزدیک بهم لیتاع میکردم جمع

پنهونی ک بودازاشکایی خیس بالشتم نیاد،همیشه یادم وبدبختیام تابیدارنباشم سرمیذاشتم

.میریختم

شدن چرخیده بودوباصدای مردرفته اون.برگشتم سمتش ب در محکم شدن بسته باصدای

.اسیرکرد کنه بودخفم ممکن هرلحظه ک خاطراتی کردنش،منوبین کلیدتودروقفل

داشتم دوباره.گرفتم دستام روبین وسرم کردم جمع روتوبغلم نشستم،زانوهام ازتاق ای گوشه

گریه وآروم پنهونی باردیگه این ولی.میریختم اشک وسایل همین وبین اتاق تویه سابق مثل

چرخش صدای نشد باشنیده ک چقدرگذشت نمیدونم میزدم زجه دل ازته داشتم.نمیکردم

Page 45: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 45

.روبلندکردم کلیدتودرسرم

چهرش روی بعدم بلندش قامت بالاسرخوردواول سمت ب مشکیش براق کفشای ازروی چشمام

حروم وعشقم من ب رو خوش وزندگی آرامش ک همسرسابقم،همونی!علییییییی.موند ثابت

....کرده

:ویکم بیست قسمت

باکمال علی.نیفتم ک کنم کنترل دموخو کردم بودوسعی سست پاهام.بلندشدم ازجام بابهت

هرلحظه ک بود قدماش میشدصدای شنیده تواتاق ک تنهاصدایی.شد وارداتاق خونسردی

.بشینم کردکنارش اشاره وبهم نشست ازتخت ای گوشه.میشد نزدیک بیشتربهم

ازترس دستام.شم ولو صندلی ترین فاصله کم روی تونستم وفقط بودم دیدنش هنوزتوشوک من

راستمومرتب پای دارم استرس ک ای دیگه هروقت اینباربرعکس ولی.بود زده یخ سواستر

.لمسه بدنم تمام میکنم حس چون نمیدم تکون

روازش میشدعجز ک زانوزدوباچشمایی روم اومدروبه بشینم کنارش دیدنرفتم وقتی علی

هنوزم ییمونبعدازجدا ببین.کنارمی بعدازمدتها اینکه.عطیه دارمت تورو چقدرخوبه:خوندگفت

.نمیدم ازدستت دیگه.بگیره ازم تورو کسی نمیذارم اینباردیگه.داشتم نگه اتاقمون وسایل

شدجواب صورتش نثار ک تفی و عقب کشیدم دستمو ک بگیره دستاش بین دستمو خواست

.بود پرواش بی وحرفای بندوباری بی این

.رفت اتاق پنجره سمت ب میکرد روشن سیگارش ک وهمونطور بلندشد ازجاش باعصبانیت

.خانومی برخوردنمیکنی دارم توقع من ک اونطور اینکه مثل خب-

باعث نمیتونه دیگه هیچکس ن تو ن.شوهردارم.دارم صاحب من.باش زدنت حرف مواظب-

ونقشه ازتو تر قوی.کردی خسته خودتو الکی الانشم تا.باشه یادت اینو.وحامدشه من جدایی

سقف زیریه باهام مدتی بااینکه میسوزه برات دلم.حامده و من بین ک قوییه حس پلیدت های

نمیدونی توهنوز.عزیزباشی برام نمیتونی.باشم داشته دوستت نمیتونم امانفهمیدی کردی زندگی

.وجودنمیاد ب بااجبار عشق

.موند ثابت صورتم روی و گرفت بود زده زل بیرون ب ک ازپنجره نگاهشو

خوشحالی.نیس مهم واسم تو خوشبختی دیگه ولی.باشی عاشقم نمیتونی میدونم خوب اتفاقا-

Page 46: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 46

.مهمه خودم

الان تا.کنم مجبورت اینکه ن داری نگهم راضی خودت کن سعی پس.درکنارتوخوشحالم منم

.نیستم چیزناکام توهیچ دیگه باشم داشته ک توروهم داشتم خواستم هرچیزی

.کنه نگام ک امابرنگشت.کرد کثم صدام باشنیدن ک بیرون بره خواست حرفاش زدن بعداز

فاتحه.نبردی ازانسانیت بویی هان؟تو داری چی کردی آره؟فک داشتی خواستی هرچی.هع-

منظورت.مردنیستی،نامردی چون نداری اصلاغیرت مردا بقیه برعکس.خوندی روهم وآبرو شرف

اوردی؟ دست ب وطنت دخترای فروختن از ک ثروتیه همین هات ازداشته

:برگشت طرفم ب سرعت ب جملم این باگفتن

دخترخبرداشتی؟ قاچاق ازموضوع هان؟تومگه ازکجامیدونی تواینارو-

میفهمیداونا ونبایدعلی.بود شده علیرضادستگیرش حامدباکمک اطلاعات اومداین یادم تازه

:باشم ساکت نمیشدبعدش ولی.زدم ک بود حرفی هرحال ب اما.خبردارن ازکاراش

.نفهمیدم چیزی میکردم ندگیز بات وقتی کردی فک.هه-

.تافهمیدی کشیدی زحمت لابدکلیم.داشتما باهوشی زن عجب-

کنارپنجره ازش وبافاصله بلندشدم ازجام.برم منم ک کرد واشاره پنجره سمت رفت دوباره

اوردنم وقتی ک ساختمونیه همون این.کرد اشاره رویی ب رو ساختمون ب بادستش.واستادم

.بدونم راجبش اینجاکنجکاوبودم

ونسبت میسوزه حالشون ب دلت.میزنی حرف توازشون ک دختراییه همون خونه ساختمون این-

کاری همچین ب تن خودشون باخواست خیلیاشون نمیدونی ولی داری ترحم حس بهشون

توسط باردختربودنشون اولین برای ک ای ولحظه فرارکردن ازخونه خودشون بعضیاشون.میدن

دادن ازدست واسه چیزی لحظه ازهمون دیگه فهمیدن دادن ازدست باز هوس ازمردای هرکدوم

روی لاک وقت ویه باشه ست لباسشون با رژلبشون اینه دمبال فکرشون همه بعضیاشون.ندارن

فک دیگه خب.معنامیکنن بندوباری بی در رو استقلال باشه؛بعضیاشونم نشده کمرنگ ناخنشون

.کردم اطلاعاتتوکامل خودم کنم

ب مونث جنس ب ک بازی هوس ازمردای.اومد بدم خودم ازجنس علی حرفای نیدنبعدازش

.میذارن هرآشغالی دراختیار راحت انقدر خودشون ک پروا بی وازدختراب میکنن کالانگاه چشم

وداشت آورد هجوم سمتم ب خودم مشکلات دوباره.شد بسته بدی درباصدای و بیرون رفت علی

Page 47: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 47

.میکرد لهم

اشک آروم همونطورک.میکرد داغونم میگرده دمبالم داره و مدچقدرنگرانهحا الان فکراینکه

روهم شده،چشمام سنگین پلکام ک بودم کرده درازکشیدم؛انقدرگریه تخت روی میریختم

........و گذاشتم

تابتونم زدم چندبارپلک.بود سرم بالای دختری.نفربیدارشدم یه مرتب باتکونای

داشت بدجورضعف بدنم.بشینم روتخت کرد کمکم وگرفودستم زد لبخندی.واضحترببینمش

بود کرده بیدارم ک دختری همون.بود شده هواتاریک.بود مشخص بیرون ازپنجره.بودم حال وبی

.نشست روم روب ازتخت ای اومدگوشه

ک کمرنگ کمونی ابروهای.تیره ای قهوه باچشمای سبزه دختری.بود لبش لبخندرو همون هنوزم

بدون. صورتی ای قلوه ولبای.تقریبازیادبود تاچشماش ودوفاصلشونب نشده تمیز زیرش

از ک سفیدی بودوپیراهن بودتازیرزانوهاش تنش ک مشکی سارافون.آرایشی هیچگونه

سفیدپوشیده تفنگی شلوارلوله.داشت باپوستش زیبایی بودتضاد پوشیده زیرسارافونش

.رنگ همون باشال.بود

هانیه من.سلام:گف داشتنی لبخنددوست وباهمون گرفت گرمش دستای سردموبین دستای

.خدمتکاراینجا.هستم

.کنه معرفی تاخودشو بردارم ازآنالیزکردنش دست خدامنتظربود بنده کنم فک

.هستم عطیه منم-

.خوشبختم-

گرفت؛ سمتم بود اورده باخودش ک سینی

بفرم-

.دیننخور چیزی اینجایین ازوقتی میدونم.اوردم وکیک شیر براتون.ایید

.سمتش دادم هل رو سینی.نداشتم چیزی خوردن واسه اشتهایی اصلا

.ندارین رو ب رنگ همینه واسه.خالیه معدتون.بخورین چیزی یه حداقل خانوم-

ازکیک قاچ یه میلی بابی.بخورم چیزس بایدیه شده ک خاطراونم ب.افتادم توشکمم یهویادبچه

.برداشتم

Page 48: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 48

.میکرد بازی وبادستاش بود پایین سرش هم انیهه بودم خوردن مشغول من ک مدت تواین

پشیمون انگاردوباره ولی بگه میکردتاچیزی حرکتی لباش هی.بگه میخوادچیزی کردم حس

.بیاد سرم ب چیا قراه بعد ب ازین میترسیدم..میشد

بگی؟ میخوای چیزی-

وبالحنی بود بالارفته تقریبا صدام تن.میریخت بهم داشت اعصابم واقعا دیگه.کرد سکوت بازم

:دادزدم تندسرش

دیده؟ برام خوابی چه رئیست شده؟باز چی

ازدستم خودم بیشترکنترل اینباردیگه.شده لال میزد حرف تاالان ک بلبلی انگاراین.نخیرررر

شماها؟ مث یکی بشم منم قراره نکنه نمیزنی؟هع حرف چیه:شد خارج

.بلندکرد دلگیرسرشو باچشمایی هانیه

خودشون ک رو لباسی واون شین آماده کنم وکمکتون پیشتون بیام من ک نخواست آقا امشب-

....منتظرتونن توپذیرایی شام واسه.بپوشین دونستن صلاح

:ودوم بیست قسمت

ازسرم راحتیادست این ب علی میدونستم خوب.کردم فوت شدموباحرص حبس نفس

حداقل ینی.نمیشه میخوام یکهاون بازم کنم ویامخالفت پافشاری من ک حالاهرچقدرم.برنمیداره

نتیجه ریختنام واشک دادوبیدادا قراربود اگه.بدم خرج ب سیاست یکم بهتره پس.نمیشه الان

.بود تغییرکرده چیزی ی تاحالا ک بده

لابددوباره کرده فک بیچاره.زده زل من ب ترس باحالتی دیدم کردم نگاه ک هانیه چهره ب

.یارمدرب سراین نکبت ازاون حرصم میخوام

بایدبپوشم؟ چی.هستی؟یالا منتظرچی پس خب-

ب نه!داره خوددرگیری طرف میگه باخودش لابدالان.شد نعلبکش اندازه چشماش هانیه طفلی

.الانش خونسردی ب نه فریاداولش

لباساگشت بازکردبین درشو.بود اتاق گوشه ک کمدی سمت رفت بلندشد ازجاش باشک

ی تااینکه.سرجاش نیگاکردگذاشت ی هی اورد دبیرونازکم هی مختلف رنگای ب چندتالباس

.جلوم میومدگرفت زانوم تاروی ک ای سورمه لباس

Page 49: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 49

طوره؟ چ نظرتون ب.شماس برازنده بیشتر این کنم فک خانوم-

این حداقل.بهتره خیلی دیگه لباسای اون ب نسبت رنگش فهمیدم رولباس کردم دقت وقتی

.نداره آستین خب ولی.زانوئه رو تا قدش اینه خوبیشم.نیس اوناجلف مث تیرس

میگی اینو اونوقت ای پوشیده کامل خودت تو نداره؟مثلا حجاب کردی دقت ولی.بدنیس.اییییی-

بپوشم؟

.بپوشین زیرش از بهتون میدم دارمشکیمو آستین لباسای یکی.کردم فکراونجاشم من خانوم-

.همین خوبه باشه.آهان-

دوری چقدر.ازحامدجدانمیشد هم لحظه یک حتی فکرم.روصندلی ونشستم روبرگردوندم ازش

.سخته ازش

صورتم جلو دستاشو هانیه ک اومدم خودم ب وقتی ولی توفکربودم ک چقدرگذشت نمیدونم

.حرفشوبزنه ک کردم باسراشاره فقط نزدم حرفی.میداد تکون

میدونین باغ این چقدرازدخترای نمیدونم من.بدفکرکنین من راجب نمیخوام راستش خانوم-

کنم اونازندگی روزمث یه روز،فقط یه بخوام نکرده خدایی اگه ینی.اونانیستم مث باورکنیدمن

.خدمتکارسادم ی اینجافقط من.یادگرفتم ازمادرم رو عفت من.میکنه نابودم وجدانم عذاب

بزرگی بغض چه بودومیشدفهمید واضح صداش لرزش میزد حرف داشت ک آخریا این دیگه

چشمای بده ادامه بخواد دیگه جمله یه درحد فقط اگه کردم حس.کرده خوشجا گلوش گوشه

.میشه بارونی سرخش

ب.بردم زیرسوال رو ونجابتش کردم زودقضاوت.کردم احمق من ک بود کاری چه این واقعا

خوبی حس کردم بغلش ک بود پیداشده یکی توتنهاییام بعدازاینکه.کردم وبغلش رفتم سمتش

.گرفتم دستام دستاشوبین و کردم جداش ازخودم آرومترشدیم هردومون کردم حس وقتی.بود

دخترای راجب خوبی چیزای وقبلشم بودم عصبانی من.میخوام واقعامعذرت.ببخشیدهانیه-

بین کردم حس.گیرافتادم ولجن کثافت بین میکردم حس چون ریختم بهم.بودم اینجانشنیده

خودم مث یکی ک خوشحالم الان ولی ندمتنهامو نمیفهمن چیزی ازشرافت ک آدم همه این

.پیداکردم

.زد لبخندی هانیه

خانوم؟ میگین جدی-

Page 50: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 50

.بزن صدام عطیه همون.خانوم نگی من ب دیگه ولی.عزیزم آره-

.تاکیدکنم تاحرفمو نشوندم پیشونیم روی ریزی اخم حرفمم این دمبال ب

.جون عطیه توبگی هرچی باشه-

حالامنوبخشیدی؟.شد این آفرین-

.زد کننده دلگرم لبخندی وبارهد

نداری؟ لازم ای چیزدیگه.مشکیموبیارم لباس اون ازاتاقم برم من خب.آره ک معلومه-

کجاست؟ اتاقت راستی.خوبه همون نه-

.آشپزخونه نزدیک پایین طبقه-

.فضولی واسه میام حالابعداتاقتم.باشه آهان-

ازحدم پا من بدونن اگه میشن بانیعص آخه بفهمن آقانبایدچیزی ولی.میشه خوب خیلی آره-

.فراترگذاشتم

وقت یه ک دستش ندیم آتو باشه بایدحواسمون آره خب ولی.کردم انتخاب باتورو دوستی منم-

.کنه محدودمون نخوادبیشترازین

بازی باش منم کرده روشروع بازی این علی خوده ک حالا.واستادم آینه روبروی هانیه بعدازرفتن

مجبورم .ندارم قدرتی الان،اینجا،هیچ من چون.بازور خودش،ن روش به ن ولی.میکنم

قیمت ب.روببرم بازی این میخوام خودم روش ب.نکنم تاعصبیش برخوردکنم باخونسردی

.سعیموبکنم بایدنهایت من خاطربچمون حامدوعشقمون،ب

.گرفتم ازآینه درچشم باصدای

.بوداومدتواتاق داده قولشو ک بالباسی هانیه

.خودموبراندازکردم اتاق قدی توآینه شدم مادهآ وقتی

ای ذره بدون.وشلوارمشکی وروسری پوشیدم زیرش ک مشکی باپیرهن ای سورمه لباس همون

.آرایش

ودستاشوفشارخفیفی برگشتم هانیه سمت ب بازم برم بیرون ازاتاق خواستم وقتی.بود نه ساعت

.دادم

عطیه میکنی ضعف احساس درمقابلش نکنه فک وقت یه تا داری استرس ندی نشون کن سعی-

.جون

Page 51: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 51

.رفتم بیرون وازاتاق کردم باربازوبسته چشمامویک

سابقه وبااون دزدیده منو ک وحالام وحامدکرده من تاحالاقصدجون ک مردی با روبروشدن

.داره واقعاترس درخشانش

ک میدادم دلداری خودم وب میفرستادم صلوات دلم تو میرفتم پایین یکی یکی ک هارو پله

.سادس شام ی فقط

:وسوم بیست قسمت

بودوبافندک کردم،کنارمیزنشسته نگاه پذیرایی ب ک بالا ازهمین.میکردم هاروطی پله یکی یکی

.شد متوجهم تازه شدم ک میز میکرد؛نزدیک بازی تودستش

.کردتابشینم تنظیم برام رو صندلی شدو بلند ازسرجاش

.بود شده چیده کامل میزتقریبا

.غذابکشن تابرامون اومدن هانیه ازخدمتکاراهمراه کیی

گرفتم شدیدی رسیدتهوع بم غذا کشید،تابوی ک توبشقابم.برداشت برنج شدوظرف خم هانیه

صورتمو سرد باآب.میزدم عق الکی بودفقط خالی معدم.دستشویی سمت دویدم فورا

درقیافمچق!باشم من این نمیشه باورم.انداختم خودم ب نگاهی توآینه.شستم

جوریکه.ریزشده شدت ب نسبتادرشتم چشمای.سیاه دورش و گودشده زیرچشمام.تغیرکرده

.میزنه زردی ب رنگم.داشتم بازنگهشون زور ب میکنم حس

.حالموبهترکنه تابوش شستم دستشویی دستاموبامایع

درو بازنکنم در اگه کردم حس.اومدم خودم ب صدامیزدخانوم مدام ک هانیه باصدای

.میادتو رمیارهازجاد

نیومد؟ ازغذاخوشتون بدشد؟نکنه شدین؟چراحالتون چی خانوم-

دستم بایک رو هانیه فقط.نداشتم زدن حرف حوصله حتی ک میکردم روحس ضعف انقدردرونم

.نیس چیزیم گفتم وزیرلب زدم پس

.میکنیم بعداصحبت فهموندم وبش کردم نگاه باعجزبش بپرسه دوباره تااومد

.باردارهس خانومای همه حالتاواسه این هرحال ب

بایدحداقل کرده؟هرطورشده گناهی چ معصوم طفل این آخه.نخورم جیزی نمیشه دلیل امااین

Page 52: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 52

بارداریم ازقضیه چیزی علی ک کنم جمع بایدحواسمم.نشه اذیت انقدربچم تا بخورم چیزی یکم

.بدم ازدست بچمو ممکنه.نفهمه

اماکاملا.بلندکرد سرشو علی اومدنم با.برگردم سرمیزشام طبیعی خیلی کردم سعی

.بود نشسته خونسردهمچنان

یهو؟ شد چت-

.نیس چیزیم-

.میز پشت نشستم اکراه با دوباره

.صحبت ب کرد شروع میریخت نوشیدنی خودش واسه داشت همونطورک

میل چ.باشی داشته درکنارمن قراره ک ای آینده.آینده راجب کنم صبحت بات مخوام امشب-

.نباشه چ باشه خودت

توروازدستم شوالیه بودتامث اومده.بودسراغم اومده تاالان داشتی ارزش واسش اگه شوهرتم

الکی توهم کردم تلف ووقت صبرکردم الکی تاالانش منم خب ولی.وببرتت بده نجات

صحبت باوکیلم منم.بایدبیاداینجا.میدی روبش وآدرس میگیری تماس باشوهرت.امیدواربودی

روپیگیری طلاقتون کارای وکیلم بعدشم.جدامیشین وتوافقی میگذری هریتتوازم.کردم

جاییکه.دور خیلی جای ی میبرمت.میشی زنم دوباره وقانونی طوررسمی ب بعدازمدتی.میکنه

.کنی حامدروفراموشش رفاه در راحتی ب بتونی

ای هرجمله.دوختم دهنش ب وچشم میکردم بیشترتعجب میشنیدم ازش ک ازحرفایی هرلحظه

.میشنیدم بعدیشو جمله بیشتری واسترس باترس میگف ک

.نشست ازپذیرایی ای گوشه مبل روی رومیزوبلندشدرفت روگذاشت نوشیدنیش

من پیش مالی اونقدرازلحاظ باش مطمئن.گفتم آیندمون دقیق برنامه کنم فک دیگه خب-

.کنی شروع مشترک زندگی بام دوباره بتونی ک میشی وتامین تضمین

دادبهم؟ خاطرثروتم ب تورو ک نبود بابات این گهم اصن

چاره ولی.میکرد تحقیرم داشت قشنگ دیگه.میشدم عصبی حرفاش بیشترازشنیدن هرلحظه

همینکه.کنم باهاش موافقت ب تظاهر فعلامجبورم.میرفتم پیش نبودبایدهمونطورباسیاست ای

باعلیرضا ازقبل.اینجاروبلدبوده ک حامد ولی.امیددارم حامدمیاداینجاکلی

پلیسابریزن هرلحظه داشتم توقع.سراغم نیومده تاالان ک واقعاچطورممکنه.آماراینجاروداشتن

Page 53: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 53

.تغییربودم یه منتظر شده؛هرلحظه غرق ولجن درکثافت ک مکانی تواین

باش گف ک الان ولی.سرحامداورده علی،بلایی نکنه بودم این نگران پیش چنددقیقه تاهمین

..................همینجاقرارمیذاره

ازجانب جوابی واسه بذارم یامنتظرش صبرکنم اینکه بدون آروم خیلی حرفاش شدن بعدازتموم

علی ک ای آینده بینی ازپیش.توذهنمه سوال علامت کلی.گرفتم درپیش اتاقمو خودم،راه

فک بش ای لحظه حتی نمیخوام همین واسه.بدجورمیترسم بزنه رقم میخوادواسم

وجودبش باتمام ک بود تنهاکسی اون.بیام حامدبیرون زفکرکارایا امانمیتونم.کنم

تواین اماالان،من.میکنه حمایتم ومیدونستم بوده گاه تکیه برام همیشه ک کسی.اعتماددارم

... واقعا نمیدونم..... واون شرایطم

:وچهارم بیست قسمت

ونستممید.واومدتو بدم دربودمنتظرنشدجواب پشت ک کسی درخوردولی ب ای تقه

.نمیاد اتاق این وتو سرنمیزنه من ب کسی غیراون اینجاب.هانیس

.بود اورده پلو وماهی وبرنج بود کشیده برام سوپ کمی.غذااومدتواتاق باسینی هانیه

.کنارتخت روعسلی رو،گذاشت سینی بالبخندهمیشگیش

.سررف حوصلم دیگه ک چشمام ب زد زل اونقدر.کرد نگام مشکوک

میکنی؟ نگاه اینجوری تو؟چی تهچ هانیه واااای-

بارداری؟ بودم نفهمیده چشمات ازحالت من چجوری-

.جلودهنش گذاشتم دستمو سمتش رفتم باشتاب

یه حتما حامده مال بچه این حاملم،چون بفهمه اگه.بفهمه علی نمیخوام.تر یواش یکم هوی-

.میاره سرش بلایی

.برداشتم ازدهنش ودستمو کشیدم ای خفه جیغ.سوخت دستم کف کردم حس لحظه یه

نیگاچیکارکردی؟ دستمو خو گازمیگیری؟وحشی میشی هار چته-

ولی.کبودی ب زد رنگش گذشت ک یکم بود شده سرخ صورتش کرد،بیچاره چندتاسرفه هانیه

:بازشد زبونش دوباره گرف ک عمیق چندتانفس

جلودهن تیگذاش دستتو همینجوری.میکردیا خفم داشتی.هیچکارنکنم ک نداشتی توقع-

Page 54: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 54

.میزنی فک ریز ی خودتم وبینیم

.چیکارمیکنم شدم،نفهمیدم هول.واقعاترسیدم خب ببخشیدولی باشه-

چندماهشه؟ فسقلی این حالا.بگذریم-

ولی.روزفهمیدم همون.دادم آزمایش قبلش اینجا اوردنم ک روزی راستش.ماه هنوزدو-

.یاپسر دختره هوزنمیدونم

.عزیزم میگم تبریک-

.خوردیم باهم بود اورده واسم ک رو شامی

بزنم حرف باش راجبش چندبارخواستم.کنجکاوبودم وزندگیش هانیه شخصیت راجب خیلی من

گل فضولیم واقعا دیگه خب ولی.شه ناراحت نکنه گفتم.شدم پشیمون هی خب ولی

.ندارم اون غیر ب کسیو شده خراب تواین ک من.بزنم حرف باش یکم میشه چی حالامگه.کرده

هانیه؟-

.بود پر دهنش-

هوم؟-

اینجاکارمیکنی؟ ازکی اینجایی؟ چجوری میگماتو-

ودادم براش ریختم آب لیوان یه فورا بگیره سرفش تاخواست.پرید غذاتوگلوش لقمه سوالم بااین

. درمیومد اشکش داشت بیچاره.بود شده سرخ چشماش اینباردیگه ولی خورد ازش کمی.دستش

ن؟ نمیکنی ول نکنی تامنوخفه امشب تو-

.جوابمونده نمیخوای خب.وااااا-

.برمیخوره بش حالازودم چه-

.نبایدمیگفتم ک پرسیدم سوالی فکری بی روی از نکنه ک بودم نگران.بود پایین سرم

هرحال ب ولی یاغلطش درست.گفتم ک بود چیزی هرحال ب.سرموبلندکردم صداش باشنیدن

.کنجکاوبودم

دختر واسه.کارمیکنم خدمتکاردارم عنوان ب.اینجام ک میشه یسال یه حدودا من راستش خب-

.اینجابمونم ندارم جایی وقتی مجبورم ینی.بدنیس من،اینجاخیلیم مث کسی وبی پناه بی

ک امشب بایدهمین.دریا ب زدم دل خب یان؛ولی بیارم زبون ب بودم دودل بعدیمم سوال

حرف باش خودش راجب بتونم ک یادن پیش فرصت شایداین دیگه وگرنه بگم بازشده سرصحبت

Page 55: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 55

.بزنم

هانیه؟

جانم؟-

توتنهایی؟ ک کجان خانوادت-

.داد جواب لرزون باصدایی سوالمو یکی این.سرخورد گونش روی اشکی قطره

کردواونم سکته ک کرد؛بابامم فوت پیش سال پنج داشت سرطان ک مامانم.فرزندم تک من-

.گذاشت تنهام

.سختشه زدن حرف کردم حس.توهم شد گره دستاش گف ک پدرشو حرف

.گرفتم دستام تو دستاشو نشستم کنارش رفتم

خودمم حال.بزنم حرف بات خواستم بخدافقط.کردم ببخشیدناراحتت.نکن گریه.گلم باشه-

طرفم ازیه.دلتنگشم طرف ازیه.فرداشوهرموببینم قراره ک فهمیدم امشب.نداره تعریفی

بهونه این ب وبخواداونو باشه کشیده واسش ای شهنق دوباره علی نکنه میترسم.نگرانشم

.اینجا بکشونه

.بلندشد ازجاش سرعت ب.جاخورد خیلی ازحرفام

امشب؟ کردین صحبت چی میگی؟خب؟دیگه راست-

خراب تواین برگشتم دوباره من بعدشم زد زر اون فقط بودم لال کلا ک من.والا هیچی-

جوگیرشدی؟ چرا حالاتو.شده

.میبینیش مدت یه بعد شوهرت هرحال ب توخوشحالم هواس.والا هیچی-

.صدادراومد ب در ک بخیربگیم شب میخواستیم تازه.ازاتاق بیرون بره ک برداشت غذارو سینی

.میکرد پذیرایی ازمون سرمیز ک بود خدمتکاری همون.بازکرد درو رف هانیه

داری؟ شده؟کاری چیزی-

دست زیاده کارام من ولی.ساختمونه نظافت وقت.بایدبرن مهمونی یه دخترا امشب هاینه-

.نظافت واسه توبرو رو دفعه این.تنهام

.میرم دیگه یکم.باشه-

.بود انگارخوشحال.داشت خاصی برق چشماش.تواتاق برگشت دوباره هانیه خدمتکاره بعدازرفتن

خوشحالی؟ انقدر کنی نظافت میخوای هروقت-

Page 56: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 56

.روبرویی ساختمون ب شد خیرهو اتاق پنجره سمت رفت.کرد جمع کمی لبخندشو

دخترایی راستش.ساختمون تواون برم میخوام باراولمه خب ولی.کردی حس اینجوری تو.والا ن-

.تاحالا ندیدم اونجان ک روهم

تمیزکاری واسه وقتی میشه.دربیارم سر ازینجا چرامیخوام نمیدنم راستش.بیام میخوام منم.عه-

بات؟ بیام منم رفتی

.کرد ریزی اخم

.آقابذاره نکنم کف

.نخواستم اجازه منم-

.بیای میخوای بامن چون.دعوامیکنه بامن ولی-

گفته خودش گفتم خانوم عطیه ب من بگو فهمیدتو هم اگه.نفهمه میکنیم سعی اصن.کرده غلط-

.نکردن آقامخالفتی

.بود بیرون ب حواسش بدجور.پنجره سمت برگشت سریع خیلی

.زنمامی باتوحرف کجاس؟دارم حواست-

.واستا دقیقه یه فقط.بیا.باشه-

.میکنه نگاه اینجوری داره چی ب دختره این آخه.کنارش رفتم بلندشدم

ازبین.مینشستن داشتن مانتال سانتال همه ک دختراهم.بود بالاتوباغ مدل تاماشین سه

تاریک.توماشیناسوارشدن هم بقیه.فرمون پشت نشست یکیشون هموناتوهرماشین

وبرق زرق پر اونقدرم.رنگ یه هرکی.بود رنگی همه لباساشون ولی.دید هاشون هبودنمیشدقیاف

.میرفتن راه زورباهاشون ب ک بودن پوشیده کفشا یه.میشد مشخص تاریکی تواون ک بود

.بود خدمتکاره همون.دربازکرد رف هانیه.زدن در دوباره

وضعیه؟نظافتش چه ااونج الان میدونی خب ولی.میان دیروقت درسته.رفتن دیگه زودباش-

.میکشه طول خیلی

.رفتم باشه-

بریم؟-:کوبیدم بهم دستامو منم خدمتکاره رفتن محض ب

.میام الان.اتاقم برم عطیه واستا-

Page 57: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 57

.اومد هانیه ک نکشید طول خیلی

راهنمایی هانیه ک سمتی ازهمون توباغ رفتیم.کردیم رد هارو پله راه باهم آروم خیلی

.زمین بخورم بود نمونده گیرکرد،چیزی نگس یه ب پام.میکردرفتیم

.تاریکه قشنگ میریم داریم ما ک راهی همین.چراغونیه باغ این جای همه ینی-

ازین کلاجداس انگاری ولی باغه توهمین ساختمونم این بااینکه.نیس اینجامعلوم هیچی-

زیادبوده یتشونانقدرجمع دفعه این کنم فک اونم میرفتن باغ طرف ازین ماشینا بود باراول.جا

باراولمه حتی.توتاریکی.ازدور اونم بودمیدیدمشون باراولم منم وگرنه.نبردن طرف ازون ماشینارو

چندساله ک خدمتکاره شد اتفاقی اونم.توساختمونشون بذارم پامو قراره سال یه تواین

بفرستتم ک اعتمادنکرده بم آقا اونقدرا هنوز سال یه تواین وگرنه.خواس ازم اینجاکارمیکنه

.ساختمون یکی تواین

.شدیم واردخونه هانیه،مام حرفای شدن باتموم

ب ک.بود پذیراییشون واردشدیم تازه ک همونجایی ینی پایین طبقه.بود روشن برقاش همه

چیده مبل روبروش ک بود توپذیرایی بزرگ تلویزیون ی.بود ریخته وبهم شلخته عجیبی شکل

گندالکل بوی ک بود خالی چندتاشیشه رومیزام.بود پلاو پخش لباس کلی مبلا روی .بودن

لاک بوی شدت ب.شدم اتاق اولین وارد.بود تااتاق سه ک بالا طبقه رفتم سرهانیه پشت.میدادن

آینه تادور دور.آینه روبروی رفتم.بود اتاق کناری ضلع درسه توش دوطبقه تاتخت سه.میمومد

لوازم.بوسیدن خودشون آینه جلو اومدن نزد رژ انگار.رنگ ی هرکدوم.بود مونده لب رد

.بود ریخته کمدبهم روی همینحوری آرایشاشون

یه خواستم.روندیدم هانیه کردم رونگاه توپذیرایی ها پله ازبالای رفتم.شد چندشم وضع ازاین

.درازه تخت زیر هانیه دیدم ک بکشم بغلی تواتاق سرکیم

وااااا؟تواینجایی؟چیکارمیکنی؟-

.تخت ب خورد سرش ک بیادبیرون سریع شدخواست رهولانگا ک هانیه

کجاس؟ حواست.یواش.هوی-

.عنترخانوما گندکشیدن ب اینجارو.زیرتخت رفت روبکشم سوسکه یه خواستم.هیچی-

نمیکنی؟ شروع حالانظافت.باشه-

.کارشد ب دست تکوندو لباسشو بلندشد هانیه

Page 58: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 58

.نشه وکثیف شه کاملاپوشیده موهاش ک کرد تنظیم روسرش طوری روسریشو

های جدیدوملافه تابعدبشوره؛روختیای پلاستیک یه تو وریخت کرد جمع روتختیاشون

همین ب اتاق هرسه.جلوآینه چید مرتب وپلابود پخش ک آرایشایی روتختا؛لوازم تمیزکشید

جاروهم یه و اورد جارو رفت ک بودم عملش سرعت مات من.تمیزکرد سریع خیلی والبته نحو

خسته جاش امروز من.میکنه روجمع بقیه وپاشای ریخت ک هانیه این داره صبری چه واقعا.کرد

ولی شده تموم کاراش کردم دمبالش،فک رفتم منم پایین رفت زیربغلش زد جاروشو .شدم

.سوخت حالش ب واقعا ب دلم.روتمیزکنه میخوادپذیرایی تازه دیدم

هانیه؟-

.بود مشغول

هوم؟-

همه میدی تنهاانجام خودت اونوقت اومدم باهات.بدم بگوانجام من ب کاریم یه میگماخب-

.کارارو

.دیگه کردم عادت.روزمرمه کارای این.نیس لازم ولی.طلا دستت-

.تنهاکارکنی دست تو بشینم من پرروئیه خیلی.دیگه هستم من ک الان ولی.باشه خب-

.سمتم انداخت بود تودستش ک دستمالی

کن دستمال رومیزارو و تلویزیون بردار شده تنگ کارخونه واسه دلت اینجایی چندروزه.باشه-

.بدم انجام کارارو بقیه تامن

.نبودم هانیه سریعی ب میکنم اعتراف ولی شدم مشغول خودش مث منم

سرم تمیزکردم ک میزم آخرین

نظافت هانیه کردم دستمال میزارو همین من ک مدتی تواین.کردم نگاه رو خونه بلندکردم

این حیف.بود شده گل دسته واقعا.چرخوندم خونه تادور دور نگاهمو.بود کرده تموم ارماینج

.باشه آدمایی همچین یه دست ک تمیز خونه

.کرد صاف کمرشو هانیه

.بریم وسایل کنیم جمع.شد تموم.آخیش-

تمیزی این فاتحه روز دو سر کردی هلاک خودتو امروز انقدر ولی.تمیزشد خیلیم.شد تموم آره-

.رومیخونن

Page 59: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 59

هم اینجوری.بیرون میندازنم ندم انجام.بدم انجام باید.چیکارکنم؟وظیفمه خب ولی.میدونم-

.میدم ازدست کارمو هم کنم زندگی توش ک ندارم جایی

.بریم کنیم جمع.ندارن لیاقت اینا ک حیف.باشه-

.رفتیمگ درپیش خودمون ساختمون راه و برداشت ودستمالش جارو با روتختیارو پلاستیک

نمیخوای؟ میاری؟کمک تنهایی باهم همشو نیس نیس؟سنگین سختت میگماهانیه-

یکی اون تو بامن آقانبینه ک اتاقت بری کنم ردت بایدقاچاقی الان تورو.مرسی عطیه نه-

.باهام میکردی حمالیم بگن ک مونده همینشم.بودی ساختمون

.شعوره بی و سختگیر شدت ب واقعا.میدونستم خوب منم رو علی این اخلاق.گف راستم

صدای شنیدن محض ب ک من.ظاهرشد جلومون دیگه خدمتکار ک خودمون توساختمون رفتیم

.میشنیدم صداشون ولی توآشپزخونه زدم پاش

کارات؟ شد تموم.نباشی خسته-

ش تموم آره-

.اومدم تازه.د

مشغول رسید ک وناا.بودن داده سفارش وپرده خواب تخت قبل آقااز.تمیزکردم اینجارو منم-

جدیده اتاق بردم بودن توش خانوم عطیه ک اتاقی از رو وسیله و وجندتاعکس شدم جابجایی

.شدم خسته والامنم.وچیدم

اتاقم یه تو باش بعد ب ازین داره توقع خدایانکنه.چرخید سرم دور دنیا کردم حس لحظه یک

.کرده آماده واتاق داده سفارش تخت ک بخوابم

خانوم؟ ستینمیخوا چیزی-

.بود سرم پشت خدمتکاره همون.صدا سمت ب برگشتم

.بخورم آب اومدم.بود تشنم-

.براتون میاوردم امرمیکردین-

زوردمبال ب بودوپاهاموانگار شده سست بدنم.بیرون رفتم ازآشپزخونه بدم جوابشو اینکه بدون

.گرفتم تاقمودرپیشا وراه.تانیفتم هاگرفتم پله کنار های ازنرده دستمو.میکشیدم خودم

:پایانی قسمت

Page 60: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 60

.دیدمش رو هانیه تابرگشتم ، میرفتم راه تندتند تواتاق واسترس عصبانیت ازشدت

تواتاق؟ اومدی توکی.میمونی جن مث ترسیدم.هییی-

عایا؟ توپارکی کردی فک.ندیدی منو بدویی مونده کم میزنی قدم همچین ولی الان همین-

.جهنمم وسط الان نخیرم-

شده؟ یبازچ-

.کم کم میکنه بالابالا توقعای.کردن آماده اتاقم دادن سفارش تخت فرمانده فقط.هیچی-

.رفت وا هانیه

جدی؟-

.وضعیت تواین بات دارم شوخی پ ن پ-

ورف فشرد روهم چشاشو هانیه.شد مانعش در صدای بازم ک بگه چیزی بازکنه لب اومد تا هانیه

ب ازاولم اصن.میاد پررو نظرم ب.میکنه تقسیم راشوکا باهانیه ک خدمتکاری همون.در سمت

.بود نیمومده خوشم ای دیگه ازکس غیرهانیه،اینجا

.دمبالت خانوم عطیه اتاق میام نکردم پیدات بعدهروقت ب ازین دیگه خوبه-

.کردم تمیز ساختنون یکی اون فرمایش طبق ک داشتی؟من کارم چی بعدشم.میکنی خوب آره-

آخه.میگردم دمبالت آشپزخونه توهمون بعد ب ازین پیداکردنت واسه ولی.کردی لطف اونوکه-

.باشی آقا و خانوم عطیه اتاق تو همش نمیتونی زشته

تو؟ میگی چی-

اتاق تو ازامشب خانوم عطیه خواستن آقاهم.حاضره اتاقشون.بگم کردن سفارش آقا ک همونی-

.بمونن دیدن آقاتدارک ک خوابی

فقط.رفت کی واون داد جوابشو چی هانیه نفهمیدم دیگه.شد سیخ تنم موهای حرفش بااین

چیزی اینکه بدون.اورد خودم ب منو هانیه دست تکونای ک برگشتم حال زمان ب دوباره وقتی

اومد دوباره نگران ای باچهره هانیه.شدم ولو صندلی رو و زدم پس روبادست هاینه بگم

نمیکردم سعی اصن ینی.نمیشنیدم صدایی من ولی میکرد حرکت لباش.نشست جلوم.روبروم

تکونی.روصورتم ریخت کمدبود روی لیوان تو ک آبی مقداری هانیه.کنم گوش

.بزنه حرف تااون بودم وخفه اومدم خوردم،ازفکربیرون

تو؟ چته-

Page 61: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 61

ولی باشم اون مال ک شدم همسرعشقم ازینکه میگیرم آتیش دارم فقط چمه؟هیچی.هع-

آدرس عشقم ک توسرم فکرمیاد این وقتی میشم داغون.دیگم کثافت یه حالاتوخونه

نداده پلیسا ب من شدن بعدغیب همینجارم آدرس حداقل اینکه.ونیومددمبالم اینجارومیدونس

زده یخ بدنم.پیدانمیکنم توجیهی بیارم خودم پیش کارش این واسه دلیلی میخوام هرچقدرم.بود

.کردن تار دیدمو جلوی اشک های قطره دوباره.داغه درونم اما وعصبانیت استرس از

.بزنه حرف ک بازکرد لب و آرومترشدم تااینکه ریختم اشک هانیه توبغل کمی

اون تو بری دستورداده اون ک خوابی لباس با امشب تو نمیذارم من.باش آروم جان عطیه-

.میکنم مراقبت وجودازت باتمام شوهرت،حامدبیاد ک تافردا باش مطمئن.اتاق

قراره امشب چجوری؟مگه آخه کنم؛اما باورش میخواس دلم خیلی.میداد گرمیدل بم حرفاش

بشه؟ هاش وخواسته علی مانع تا چیکارکنه هانیه

هانیه؟ چی نشد اگه-

.بیاد تاشوهرت دارم هواتو جوره همه تافردا.میشه.نباش نگران-

فردامیخوادبیاد؟ شوهرم؟تاحالانیومده.هع-

.میاد حساسش اخلاقای بااون داره شوهرت ک وفایی اون.نباش نگران-

میکنی؟ تعریف حدازش تااین ک حامدازکجامیشناسیش تو بگوببینم-

.پریدبالا هانیه ابروهای

.کردی تعریف وعشقتون ازشوهرت ک انقدر.دیگه گفتی خودت خببببب-

علی ک میدونی امضاکنه؟ رو طلاق های بیادبرگه بیادقراره ک فردام میدونی اونوقت.آهان-

بیاد؟ گفته همین واسه

:زد چشمکی هانیه

.دختر نباش نگران-

سه همون.رفتیم پنجره سمت ب باهانیه همزمان.اومد باغ سنگفرشای روی ماشین حرکت صدای

پیاده ازش دخترا و داشتن نگه ردیف ب ماشینا.بیرون بودن رفته سرشب ک بودن تاماشینی

واستاده پاشون روی زور ب گیج ایآدم مث.نداشتن مساعدی حال انگار بعضیاشون.شدن

.میپیچید توباغ قهشون قه صدای ک بودن کرده مست اونقدر بعضیاشونم.بودن

اصن.مدیونن وجدانشون ب همه این نمیکشن خجالت زندن؟ازخودشون امیدی چه ب اینا.اه-

Page 62: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 62

.پیدانیس درشون انسانیت

:در سمت رفت میداد تکون تاسف روی از سرشو ک همونطور هانیه

گندبزنن ها خانواده زندگی ب ییشترازین اینکه قبل میشه تموم زودی ب کثافتام این خوشیای-

.کاملانابودکنن رو جامعه اینکه بپاشوننشون،قبل ازهم و

.نمیخوای ک بشه اونی امشب نذارم ک برم منم دیگه خب

بودندختر خیرسرشون ک اینا.کردم قفل در سرش پشت بلافاصله منم و بیرون رفت هانیه

.جدیدش های بانقشه علی حال ب وای کردن حدمست تااین و کنن کنترل خودشون نتونستن

ستاره یه اما.بود کامل هلالش تقرییا.افتاد ماه ب چشمم شه عوض اتاق تاهوای بازکردم رو پنجره

سرخ و زیگزاگی خطی.گرفته دلش من مث بدجوری آسمونم انگارامشب.پیدانبود توآسمون هم

ترسناک صدای بعدشم.ناپدیدشد سریع وخیلی ظاهرشد باغ درختای بین رنگ

آب بوی کم کم.داد بارون نم نم آرامبخش صدای ب جاشو خراشش گوش اماصدای.رعدوبرق

خوبی حس اولین این شاید.کشیدم بو وجود اعماق از بستمو چشامو.پیچید اتاق توفضای وخاک

میتونم کردم حس ک باری اولین و باهاینه غیرازآشناییم ب البته.میکردم اینجاتجربش ک بود

.اعتمادکنم بش

.درشم نزدیک حتی میترسیدم.اومدسراغم دلشوره همون دوباره در دستگیره شدن بالاپایین با

خانوم؟ عطیه-

هولم در ازجلوی.کردم نگاش سوالی دربازکردم.رفت ازبین ترسم هانیه صدای باشنیدن

رومی گذاشت بود دستش ک ای میوه ظرف.دادکنارواومدتواتاق

:کرد تعارف اوردبم برداشت خوشه یه خودشم.ز

.انگوربخور بیا-

کنی؟ کاری تونستی توبگو.نمیخوام-

:دهنش انداخت انگور ای دونه و زد ریزی چشمک

.میخوابه بیهوش تاصبح.تخت خیااااالت آره-

ک داشتم هیجان.کرد دلموقرص ته جورایی یه هانیه حرف انگاراین.قاپیدم انگورازدستش خوشه

........میخوادبشه چی نمیدونستم امابازم.فرداحامدمیخوادبیاد

Page 63: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 63

ازچشامو یکی دادم خودم ب تکونی.بیدارشدم ازخواب توبینیم میره داره چیزی یه اینکه باحس

.واستاده نمابالاسرم دندون لبخندی با ک دیدم رو هانیه و بازکردم نیمه

خو؟ میریزی کوخ داری مرض-

.ها بیاد آقاتون قراره امروزناسلامتی.دیگه دختربلندشو تو ذوقی بی چقدر وواوو-

خواب.تربخوابم راحت باخیال یکم تونستم اومدنش ازشوق ک بود شبی اولین اتفاقادیشبم-

.بود شیرین دیشبم

بزن،صبحونتوبخوربعدش وصورتت دست ب آبی یه حالا.شانس خدابده.بابا خب خیله-

بش حواسم میکردم،زیرچشمی آماده آقارو صبحونه داشتم ک صبح راستی.حاضرشو

.باکاردیشبم میخوره حرص داره بود معلوم قشنگ.بود

توغذاش؟ ریختی چیزی تو میدونه ینی-

اون توخوردن اینکه روحساب میذاره اونم ریختم مشروبش تو.نریختم توغذاش چیزی ک من-

.کرده روی زیاده زهرماریا

.زیرخنده زدیم مونهردو حرف این بعدازگفتن

وبرگشتم؛ شستم وصورتمو دست رفتم سریع خیلی

ای عجله وهمونم گرفتم خودم واسه نسبتابزرگ لقمه یه فقط منم.جلوم گذاشت رو سینی هانیه

.خوردم

لباسای بین جداکردتامن روشن از رو تیره لباسای هانیه.سرکمدلباسا رفتیم دوتایی باهانیه

جلوی اونم.درنمیومد جور جفتمون باعقل ازینا هیچکدوم پوشیدن ولی.کنم انتخاب یکیو روشن

بود زده دستش ک همونطور هاینه.نداشتن حجاب هیچکدومشون آخه.علی مرتیکه اون

:زد یهوبشکن.بود توفکر زیرچونش

.بپوشی میارم روشنمو آبی مانتو.فهمیدم.آهااان-

میپوشی؟ تیره انقده نمیشی بودی؟خسته نکرده رو و داشتی روشنم رنگ عه؟جدی؟تولباس-

:گرفت غم رنگ هانیه چهره دوباره

لباس اون میرم الان صبرکن لحظه حالایه.بپوشم مشکی دادم ترجیح پدرم بعدمرگ راستش-

.برات میارم

مختصرم آرایش یه باید.مدت تواین شدم زشت چقدر ک وای.انداختم خودم ب نگاهی توآینه

Page 64: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 64

.بکنم

میاد؟ خوشت بیین-

.بود واستاده تواتاق خوشرنگی آبی سرهمی لباس هبای هاینه

.اونور بکن روتو توهم.بپوشمش بده.خوشگله چ واااای-

.ببینم صداکن پوشیدی.میکنه یاری عقلم خودم نگیم-

ک وساده رنگ تک سرهمی لباسی.میومد واقعابهم.انداختم خودم ب قدی توآینه نگاهی

پایینم ب میشد تنگ ک ازکمر برای مدل نهمی.دار وچین گشادمیشد ساقم ازقسمت آستیناش

.برقراربود

.لباس بااین شدم چقدرماه ببین هانیه-

:زد سوتی

.باشه مبارکت نداره قابلت.شده دوخته خودتو انگارواسه-

نیس؟ روح بی زیادی صورتم نظرت ب ولی.گلم مرسی-

.میشه درست کنی آرایش.اتفاقا چرا-

قرمز ورژ پنکیک یه فقط.نیستم آرایش اهل خیلیکلا.شدم همیشگیم سبک ب آرایش مشغول

.شدم عالی ک نظرخودم ب.کردم سرم سوسنی وشال کردم جمع موهامم.زدم

.زد رضایت ازروی لبخندی.بگه تانظرشو زدم چرخی جلوهانیه

.میان دیگه دوساعت تایکی آقاتونم.کاردارم ک برم من خوشگله خانوم دیگه خب-

یکی.درباغ ب چشمم ویه بود ساعت ب چشمم بودم،یه دهواستا کنارپنجره ک مدت تواین

ب بود شده خشک چشمم.خودمونمیفهمیدم حال خودمم ازهیجان.بازکرد درباغ رفت ازنگهبانا

حرکت باغ سنگفرشای روی ک بود ماشینش لاستیکای ب نگام .تاحامدبیاد در این

نگه ماشین بالاخره.مشوبهترببین شه تاپیاده درماشین ب رفت حواسم سریع میکرد؛اماخیلی

اولین لحظه،برای اون ومن برداشت آفتابیشو عینک.نمایان بلندش دربازشدوقامت.داشت

این نظرم چقدرب.بودبراش شده تنگ چقدردلم ک وای.دیدم بار،بعدازمدتها،شوهرمو،عشقمو

تابرگه امروزحامدبیاداینجا خواسته علی میدونم خوب.دارمش ک خوشبختم چه ومن مردجذابه

کاری حامدچنین میگه دلم ولی کنه آمادم منو خواسته ازقبل علی.امضاکنه طلاق های

.نداریم نسبتی باهم ک امضابده اینکه نه ببره منوباخودش ک اومده اون.نمیکه

Page 65: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 65

گذاشتم دستمو.چشاموگرفت ازپشت یکی ک میدادم دلگرمی خودم ب همینطورداشتم

.رودستاش

کیم؟ من گفتی اگه-

.شد ضایع دراوردی توصدا تعطیل آخه-

علیم.توپذیرایی نشستن پایین آقاتون راستی.نمیومد اتاق تواین کسی غیرمنم ب تابلو آخه-

.شه تموم تاحرفاتون بایدهمینجابمونم منم.کنم توروصدات گف روبروشه

.پذیرایی توسالن تارسیدم داشتم ای دلشوره چه خدامیدونه

زانوش روی وآرنجش بود شده بود،خم بلانشستهازم واسش؛رویکی رفت ضعف حامددلم بادیدن

قرص دلم بادیدنش ک من البته.من مث داره استرس لابداونم.میداد بودوپاشوتکون گذاشته

متوجهم تازه نشستم ک روبروشون.بود میزواستاده دیگه طرف برگه سری بایه علیم وکیل.شد

سرشو نگاشودزدیدودوباره نملبخندبز تااومدم انداخت،ولی بم نگاه نیم سرشوبلندکرد،یه.شد

.پایین انداخت

کجاروبایدامضاکنم؟-

راحت چه.خونسردبود خیلی.منجمدشد تورگام خون کردم ازحامدحس جمله این باشنیدن

و حامدرومیزگذاشت دستشومقابل توی های برگه همون وکیل.میداد تن علی خواسته ب داشت

.امضاکنه لازم تاجاهای کرد راهنماییش

ب مطمئن.قولی خوش خوب.اومد خوشم-

رو شدین،زمینایی نامحرم ورسما شد ثبت هاتون شدوتوشناسنامه رسمی طلاق وقتی منم اش

.میزنم نامت ب بودم داده قول بت ک

انتخاب درقبال حامدمنو چطورممکنه آخه..میکنن معامله منو راحت خداباورنمیکنم؛چقدر وای

وبخندم بزنم قهقه دل ازته میخواس دلم.خیهشو یه این میکردم حس!بده ازدست ای چیزدیگه

حماقت امااین.کنم خودموتخلیه جوری یه میخواس دلم.بودن انداخته راه ک ای مسخره بازی ب

مشکلاتم تموم ب بیاد ک حامد میکردم حس.الانم حال ب میزدم بایدزجه.دارنبود حامدخنده

باحس.بمونم مات سال سالهایتا ک کرد کیشم جوری اماحامدالان.میده نجاتم و میده خاتمه

.بود روبروم وکیل.ازفکردراومدم میخوره تکون جلوچشام چندتابرگه اینکه

Page 66: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 66

.امضاکنید ک شماس نوبت-

گونم بودروی تارکرده دیدم جلوی ک اشکی قطره و زدم پلک

توهمین.آدماروبهتربشناسم.دنیارو بعدواضحترببینم ب ازین بایدم.حالاواضحترمیدیدم.سرخورد

برگه حامدبندازم ب نگاهی نیم حتی اینکه بدون.شد وخاکستری تیره دنیابرام لحظه ینروز،هم

معاملشون ک حالا خواستم.کنم تحمل جوسنگین اون بیشترازین نمیخواستم.هاروامضاکردم

تکونی من اینکه قبل.داشت عجله انگارحامدبیشترازمن ک تواتاقم شدبرم انجام باموفقیت

ودورشدنش رفتن گر نظاره فقط من و گرفت رودرپیش خروجی وراه حامدبلندشد بخورم

کرده تبدیلم حالادیگه گربگیره درونم میشد باعث ک عشقی اون.اشک ای ازقطره امادریغ.بودم

ای تکه حامدبرمیداشت ک هرقدمی.سردشدم کردم احساس واقعا.یخی آدم یه ب بود

علی....اما.لعنتی اتاق اون ب برم ازمبایدب.بودتحقیرشدنام کافی دیگه.نابودمیکرد ازخاطراتمون

ما،درحرکت ب پشت ک حامد دراورد،سمت ازجیبش اسلحشو بلندشد ازجاش سریع حرکت طی

گلوله جلوی ک سمتش ودویدم کردم حامدصداش زدم شکست،جیغ بغضم.رفت بودنشونه

ابهتباحامدنداشتم؛ب ای فاصله دیگه.داشت برم وحشت.....توفضاپیچید گلوله روبگیرم؛صدای

سرمون،دست پشت برگشتیم بودیم هردوسالم.براندازکردیم همو بانگرانی هردو.سمتم برگشت

ک همونطور هانیه.بود افتاده ازخودش فاصله باچندقدم بودواسلحش درخون غرق علی راست

بود افتاده روزمین ک رو علی اسلحه باپاش.اومدپایین ها ازپله بود گرفته علی سمت رو اسلحه

.رداشتشکناروب زد

شلیک دقیق انقدر ک بود دیده تیراندازی آموزش قبلا نظرم ب.شدم شوکه کارهانیه ازین واقعا

ازش ک رو،کسی تو،ئیسشون بیان میترسیدم.اومد بیرون ازنگهبانای امایهویادم.کرد

.برسن وحسابمون یبینن وضع ین توا دستورمیگرفتن

:بالاسرش ترف هانیه.وهوشیاربود بود تیرخورده دستش فقط علی

میده؟اون گزارش بیرون ب آماراینجارو میزدی حدس ک یادته؟شبی محمدکشتی حاج ک شبی-

چالش باغ همین درختای وبین کشتی پدرمو چشام جلوی.بود ساده باغبون یه فقط ازنظرتو

بدم؟پدرم ادامه راهشو دخترش عنوان ب من نمیکردی ن؟فک باشه پدرم نمیکردی فک.کردی

صحنه ک بود ماه چندین .شده خراب تواین گذاشت پاشو ماموریتمون اتمام واسه بعدازمن دوماه

ک روزیه وامروز میدادم ادامه کارم ب محکمترازقبل هردفعه و میومدجلوچشام پدرم قتل

Page 67: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 67

.میکشیدم انتظارشو

.میگرفت شدت صداش تن میاورد زبون ب هانیه ک پدری باهرواژه

وارداتاق در؛دوتامامور سمت ب برگشتم رسعلین؛بات نگهبانای کردم دربازشد،فک

:کردن احترام ادای هانیه وروبروی هردوکنارهم.شدن

.دستگیرشدن سرگردهمه جناب-

.ردشد میزد دستبند علی ب داشت ک ازکنارماموری و داد سرشوتکون هانیه

اغب.شدم خارج ازسالن سرهانیه پشت.میفتادسردرنمیاوردم ک ازاتفاقاتی.بودم شده کاملاگیج

اون دخترای ک بود باری اولین.بودن کرده پارک ردیف ب پلیس وماشینای بود شده واقعاشلوغ

اطرافشون پلیسن اونام میدونستم ک چادری میدیدم؛چندتاخانوم ازنزدیک ساختمون یکی

وچندتاماموربااسلحه بودن جمع ای گوشه باغم کلفت گردن نگهبانای .بودن کرده محاصره

.میکردن سلاحشون وخلا نبود کرده محاصرشون

ای گوشه.گشتم دمبالش باچشم.مدت تواین دوستم هانیه؛بهترین پیش رفت حواسم مابین این

رو ازباغ قسمت همون دیدم رفتم ک کنارش.شده خیره چیزی ب کردم بود،حس ایستاده ازباغ

نگاه هانیه صورت ب.قرارداشت مشکی ای کیسه روش سفیدبودک تخت یه کندن،کنارش

و دراوردم ازجیبم دستمالی.سرمیخورد گونش روی اشک، های قطره بودوبازم کاملاخیس.کردم

.کرد تشکری زیرلب و گرفت ازم دستمال غمگین وچشمایی زورکی بالبخندی.گرفتم سمتش

هانیه؟-

جانم؟-

سرگرد؟ جناب گفتم درست حالااسمتون-

:ترشد عمیق لبخندش

.هانیس واقعااسمم.عزیزم آره-

حواسش دقیق انقدر پلیس یه بودم؛اینکه دوست پلیس یه با مدت تواین نمیشه رمباو راستش-

.بوده مواظبم.بوده بهم

:کشیدبالا بینیشو هانیه

ک ازوقتیم تازه.باشم میکردمواظبت سفارش آقاتون ک نباشه؟انقدر بت میشدحواسم مگه-

نمیکنه ماهمکاریبا ببینین ای صدمه کوچکترین یابچتون تو اگه گف بابامیشه فهمیدداره

Page 68: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 68

.نجاتت وسرخودمیادواسه

ازهمه اون نگرفته ازم چراحامدسراغی فکرمیکردم این ب من ک مدت این همه جدی؟ینی-

چیزخبرداشته؟

ک انقدر.کنیم آماده میدادبرات سفارش اون موردعلاقتم غذاهای حتی.خبرداشته ک معلومه-

م خدمتکاراغذادرست ،وقتی بودم شده حساس منم تاکیدداشت، وبچتون تو روسلامتی

.ندن خوردت ب هرچیزی وقت یه ک میرفتم بالاسرشون خودمم یکردن

کنم؟ صدات هانیه هنوزم میتونم.سرگرد جناب ببخشید آخ....هانی-

.عزیزم دوستتم هنوزم نه؟من ک چرا-

هامااگ.بوده پلیسیتم وظیفه باوجوداینکه.کردی پرستاری ازم مدت تواین اینکه بابت ممنون-

.میکردم امنیت هست،بیشتراحساس باغ این تو پلیس یه میدونستم

:گرفت دستام سردشوبین دستای هانیه

.باخبرشه نبایدازماموریتت کسی.دیگه همین ینی مامورمخفی-

میذاشتنش ک بود تخت همون ب.کردم نگاشودمبال رد.بود سرم پشت ب هانیه نگاه

.توآمبولانس

خوشی بودحال معلوم وقفش بی ازاشکای چون سیدمنپر چیزی ولی کردم نگاش سوالی

حرف ب کرد شه؛شروع شه،سبک تخلیه میخواست.بزنه حرف میخواست اماانگارهانیه.نداره

:داد ادامه اون باز نمیدادولی امونش توصداش زدن؛بغض

علی ازکارای مدتهابود.بود استادمم ک کسی.پدرمه ازینجادراوردن جنازشو ک اونی

ازش مدرکی چون کثافتکاریاشوبگیریم تاجلوی کنیم مانمیشددستگیرشا.باخبربودیم

ازش وبتونه باشه کاراش تادقیقتردرجریان مامورمخفی عنوان ب بیاد یکی نیازبود.نداشتیم

اینجاراه ب ترتونستم راحت صاحب بی و پناه دختربی یه عنوان ب من.آتوبگیره

اکیپ بین ک دارم احتیاج هم دیگه یکی کمک ب فهمیدم امابعدازمدتی.پیداکنم

فهمیدن اماوقتی.اومد بعدازمدتی پدرم نکنن شک اینکه واسه.باشه باشه مرداحضورداشته

فک.شه بقیه تاعبرت کشتنش جاسوس عنوان همه،ب جلوی شب یه میبره اینجاروبیرون خبرای

کردن دفنش باغ وتواین کشتن پدرموجلوچشام عطیه.خبرمیبره علی دشمنای واسه میکردن

Page 69: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 69

تنهاییام تو ندارم پدرمودیگه باورکردم ک شبی اولین.کنم گریه لحظه اون نتونستم حتی ومن

گذاشتم میکروفون توهردوساختمون.کردم دمبال روتنهایی نقشه امابقیه کردم عزاداری واسش

بمونه روزمین پدرم خون نذارم بودم خورده قسم.دختردزدیدم قاچاق واسناد

یه شغلت سختی.هانیه میکنم واقعاتحسینت.بودی حکموچقدرم کشیدی سختی توچقدر-

.طرف یه روحیتم طرف،صدمات

.دستمومحکمترفشارداد هانیه

.میگم تبریک.رسوندید اتمام ب باموفقیت رو بزرگی ماموریت سرگردرحیمی جناب-

نظرمافوق ب.بود ایستاده جوگندمی باموهای بالا نسبتاسن صدابرگشتیم؛مردی سمت ب هردو

.بود هانیه

وب بود برادرم مث پدرتون.باشه آخرتون غم امیدوارم.میگم تسلیت سرگردعظیمی جناب-

درحرفتون موفقیتی چنین کسب بابت هم ایشون ک مطمئنم.داشت ارزش برام اندازه همون

.شماافتخارمیکنم مث وفاداری نیروهای داشتن ب منم.افتخارمیکنن وبهتون خوشحالن

ریخته چیزارو خیلی مدت تواین ک بوده دخترصبوری چقد هانیه ک میکردم فک داشتم

قهوه توچشمای شدم غرق دوباره.دستموگرفت ای مردونه گرم دستای ک نزده ودم توخودش

.ازخودبیخودکرد منو مهربونش ولبخندچهره ایش

.داره گناه کوچولومونم.شه اذیت بیشترازین خانومم نمیخوام.دیگه بسه-

ببخش.روبروشدم سردتو وبانگاه دیدنت واسه انتطارکشیدم یکل ک شدم اذیت وقتی حامد،من-

.کردم زودقصاوتت ک

وبچمون تو نجات تنهاراه بود؛ولی سخت خودمم واسه کردن بازی نقش مدل اون جان عطیه-

.ازینجابریم بیا حالام.بود

مرددنیاازهروقتی کناربهترین ومن گرفتیم درپیش باغ خروجی راه حامد دردست دست

.برمیداشتم دممحکمترق

دست ب بود دستبندخورده دیگش ودست بود خونی دستش یه.سبزشد جلوراهمون علی بازم

دستم ب حامدفشارخفیفی.موند بود،ثابت شده قفل بهم ک وحامد من رودستای نگاش.مامور

.ردشدیم وازکنارش واردکرد

.بود واستاده سینه ب دست هانیه درباغ دم

Page 70: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 70

وصبوری شجاع دوست ک خوشحالم.بودی مراقبم مدت تواین اینکه بابت ممنون جون هانیه-

.میگم تسلیت بهت بازم.توداشت مث دختری ک بود واقعامردخوشبختی پدرت.توپیداکردم مث

برای ک روزی.کرد بغلم هانیه ک افتادم باری گرفتیم،یاداولین جلواومد؛همودرآعوش کمی هانیه

.کردمباز دلموبراش وسفره اعتمادکردم هانیه ب اولین

برودکترواسه فرصت حتمادراولین راستی.نذار منتظرش بیشترازین خانومی،آقاتون دیگه خب-

.یادختر پسره توراهیت خبربده منم وب معاینه

.سرگرد جناب چششششممم-

:حامد ب روکرد هانیه

.همکاریتون بابت ممنون ازشمام-

.علیرضامنتظرمونه دیدیم شدیم خارج ازباغ همینکه.اومد ازبیرون ماشینی بوق بوی صدای

.شد شماروشن جمال ب ما چشم عجب چه.گلم آبجی!به به-

.میبینمت چقدرخوشحالم نمیدونی آقاعلیرضا سلام-

تاحالاهی خبرکردم،ازصبح اکیپمونم.منتظرتونن همه دیگه بالا حامدبپرین داداش.بیشتر من-

.چرانیومدین میگن.بم میزنگن

استشمام وجودعطرشو حامد؛باتمام روشونه بودم شتهسرموگذا.نشستیم عقب باحامدصندلی

هام داشته ب واقعانسبت.داشتم نبضش درحس سعی بود، تودستش دستم ک همونطور.میکردم

زمین روی آدم ترین خوشبخت درکنارعشقم،خانوادم،دوستام،میتونم.دارم خوبی احساس

ک همین.شده ترگرفتهدخ قاچاق باندبزرگ یه جلوی ک وخوشحالم حامدافتخارمیکنم ب.باشم

ازین نمیخوام چون.کردم وترسموفراموش خاطرات بیرون،همه گذاشتم لعنتی باغ ازدراون پامو

......شه بزرگ توآرامش بچم قراره میدونم چون.باشه ویاتاریکی وحشت ای ذره بعدتوزندگیم ب

....:بعد چندماه

لا ناامیدمیشدیما؛گفتیم مداشتی هممون کم کم!چشاتوبازکردی عجب بیدارشده؟چه خانومم-

دورتادوراتاق.بود شده خیره بم همیشگشیش حامدبالبخندشیرین.بخوابی بدحالاحالامیخوای

باسیل چشاموبازکردم همینکه.بودن اومده هانیه والبته دوستامون هامون،همه خانواده.بود شلوغ

باپتوی هم دیگه ولویکوچ ویه اینابود نجمه دست آبی کوچولوباپتوی شدم؛یه مواجه تبریکاشون

Page 71: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 71

:اوردپیشم حامددخترمون.میکرد گریه ک حامد دست صورتی

.نیماس نوبت بعدشم تازه.هس گرسنشم.ببینه خوشگلشو میخوادمامان نازنین-

.نمیشه دعوامون الان کردیم انتخاب اسماشون ازقبل ک خوب چه-

.واوردپیشمون گرفت ازعلیرضاشون نیمارو بالبخندی مامانم

.بگیرم چهارتایی عکس ازتون میخوام تینواس:احسان

بودم کرده نیماروبغل من.کردم ومرتبش کشیدم روسریم ب دستی.نشستم روتخت بلندشدم

.رو نازنین وحامدم

:خانوادگیمون،پرستاراومدتواتاق عکس بعدازگرفتن

.ببرید تشریف.شلوغه خیلی هم اتاق.شده تموم ملاقات وقت دیگه خب-

روتخت کنارم.حامدموند فقط.ورفتن گفتن تبریک بهمون ودوباره دیکنز اومدن یکی یکی همه

.خوردخوابید ک شیرشو نازنینم.شدنیماروبخوابونه بودوموفق نشسته

مدتهاباعث ک دیدم؛کسی آشنارو ای تصویرچهره.میزبود روی ک ای روزنامه ب افتاد چشمم

دخترشده چندین زندگی شدن تباه باعث بود،کسیکه وحامدشده من آرامش سلب

.شد اعدام بود،امروزصبح

:شد من پرتی حواس حامدمتوجه

هردومون کنیم،پس شروع رو جدیدی زندگی هامون درکناربچه میخوام جان عطیه-

فقط ازگذشته.کنیم پاک میشه وناراحتیمون تلخی اوقات باعث ک چیزایی ازهمه بایدذهنمون

.میشن فراموش و میموننجا گذشته توهمون چیزام بقیه.ماموندگاره وعلاقه عشق

یه.فکرکنم بانیماونازنین شیرینمون آینده ب کردم وسعی گرفتم حامدمحکمترتودستم دستای

.ترینم خوشبخت میکنم کرده،اماحالاحس حروم روبهم خداخوشبختی میکردم فک موقعی

.هواموداری همیشه اینکه بابت گرفتم؛ممنون کمت دست ک خدایاببخش

-شورئی یگانه: نویسنده

96 تابستان

Page 72: یئروش هناگی - قشع ثلثمdl.98iia.com/20181108/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB%20%D8%B9%D8%B4… · یئروش هناگی - قشع ثلثم ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

شورئی یگانه - عشق مثلث

ROMANKADE.COM

telegram.me/romanhayeasheghane 72

این رمان رمان اختصاصی سایت و انجمن رمان های عاشقانه میباشد و تمامی حقوق این اثر برای

رمانهای عاشقانه محفوظ میباشد .

جعه کنین .ابرای دریافت رمانهای بیشتر به سایت رمان های عاشقانه مر

www.romankade.com