ثیبخ ¡·¥ | رفن هیاس ام¥dl.hiltun.ir/kia/13/saye-nefart-hiltun.ir.pdf · ثیبخ...

708
رمان سایه نفرت| روح خبیثwww.1roman.ir مراجعه کنید به یک رمان مان بیشتر ای دانلود ر بر1 رمان سایه نفرت| روح خبیث

Transcript of ثیبخ ¡·¥ | رفن هیاس ام¥dl.hiltun.ir/kia/13/saye-nefart-hiltun.ir.pdf · ثیبخ...

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    1

    خبیث روح| نفرت سایه رمان

    https://www.1roman.ir/

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    2

    پیشنهاد می شود

    آماده شده است. سایت یک رماناین کتاب در

    www.1roman.ir

    مسئولیت محتوای رمان با نویسده می باشد

    دانشگاهم ی پروژه روی دیروقت تا قبل شب. میومد خوابم خیلی بخوابم، بیشتر میتونستم کاش رختخواب توی بیشتر. میدادم تحویل نامه پایان باید و بود دانشگاه توی آخرم ترم کردم، می کار

    به و شدم بلند جام از حالی بی و کرختی با. میشد دیرم کم کم داشت نبود، جایز موندن .برگشتم اتاقم به تنگرف وضو و مسواک و صورت شستن از بعد. رفتم دستشویی

    آینه جلوی. بستم مشکیمو مانتوی های دکمه حوصله بی و پوشیدم ای تیره آبی لی شلوار .زدم لبم برق یه و دادم رنگ یکم چشممو مشکی مداد با زدم ضدآفتابمو کرم ایستادم،

    شونهم و کردم محکم سرم باالی کلیپس با میرسید کمرم پایین تا که دارمو موج ای قهوه موهای سر بی همیشه مثل و انداختم سرم روی چادرو کیفموبرداشتم،. کردم پنهان مشکی مقنعه زیر رو . انداختم اطراف به نگاه یه. آمدم بیرون اتاقم از صدا و

    .میرم دانشگاه به صبحانه بدون فهمید نمی و بود خواب مامان خداروشکر

    نشستم، گرفته دود ی شیشه کنار صندلی روی. شدم س.و..اتوب منتظر و رفتم کوچه سر به رسیدیم، موردنظرم ایستگاه به. شدم رمانی خوندن مشغول کشیدمو بیرون کیفم از گوشیمو

    مغز آشوب رمان دانلود

    من عزیز برادر رمان دانلود

    رویا در ای گمشده رمان دانلود

    http://www.1roman.ir/http://www.1roman.ir/www.1roman.ir

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    3

    و طراوت بهم ماه خرداد اواسط صبح خنکای افتادم، راه دانشگاه سمت به و شدم پیاده باآرامش .بود رسیده من زا زودتر صبا همیشه مثل. رفتم همیشگی پاتوق طرف به. میبخشید تازگی

    .خانومی صبا سالم: کردم سالم بهش تبسم با

    .خودمون مریمی سالم به: دوخت من به رنگشو چمنی چشمای صبا

    .میاد بدم مریمی، نگو بهم گفتم بهت صدبار! کوفت: نشوندم ابروهام بین اخمی

    .است عشق امروز رو کریمی استاد. بیخیال: داد جواب شیطون با و خندید بلند صبا

    .کشیدم براش ای نقشه چه امروز بدونی، اگه: زدم خندی کج

    زبون دانشگاه توی غرورش که بود ای ساله 33-32 پسری نویسیمون، برنامه ،استاد کریمی استاد و کردیمو می اذیتش چقدر سرکالس میدونه خدا ما، اکیپ شیطنتای اصلی سوژه. بود شده زد

    .میخندیدیم

    ترم بیاری؟ سرش بالیی چه میخوای بار این ورپریده: پرسید پریده باال ابروهای و باز نیش با صبا .میکنی درست دردسر خودت برا آخری

    .نمیخوره بر جایی به شوخی یکم: شد باز گوش بنا تا نیشم

    .اومدند هم نازنین و شکوه ببین مریمی،: زد کنار چشماش جلوی از مشکیشو موهای صبا

    .شد کامل ما اکیپ و اومدن متم و پت این الخرهبا کردم، دنبال نگاهشو مسیر به

    . شدم تموم. کن درویش چشاتا! هوی: گردنم پشت زد یکی نازنین که زدم زل بهشون لبخند با زدی؟ زل بهم اینطوری که نداری ناموس خودت مگه

    داشتم بزنم؟ دید رو تو که ای تحفه مگه ببینم برو بعدشم. سالم اول: زدم شکوه به چشمک یه چشم پسرای برای میرم می من که وای بشم، پسرم دوست قربون آخ میکردم، نگاه شکوه هب

    .مشکی

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    4

    کنی نگاه بوق دختره این به اگه جان شکوه. علیک گیرم: دوخت من به چشماشو دریای نازنین .کنم می خفت دستام با خودم

    شوهر و زن به ما بین شکوه و نازنین. درآورد کردن خفه ادای و گرفت رو شکوه گردن دستاش با . شکوه دختر دوست میشدم منم و بودن معروف

    بیا نذار محل اینا به عزیزم نازنین: داد گردنش به قری و انداخت نازنین بازوی دور دستشو شکوه .سرکالس بریم

    کنار در داشت که بلندی قد با شکوه. زدم تبسمی جوابش در منم. زد بهم چشمک یه یواشکی .میرسیدن نظر به زیبایی زوج داشتنی، دوست و ملوس نازنین

    . نیشتو ببند: کردم نگاه بهش صبا ی خنده صدای با

    .ای عقده های ندیده شوهر: کرد مت و پت به ای اشاره صبا

    .نشیم ای عقده تا کن پیدا برامون خوشگل گرامی شوهر یه تو خوب: دادم جواب جانب به حق

    بهش رو شما ام دیوونه مگه. کردم می تورش خودم که بود اگه: کرد نازک چشمی پشت صبا .میشی عشاقت متوجه کنی نگاه اطرافت به هم تو کنم؟ معرفی

    بریم بیا. کنی یادآوری من به رو بعضیا تو نمیخواد: گرفتم گوشتیش بازوهای از نشگون یه سرکالس

    .شده شروع کالس ها بچه وای: پرید سرم از برق و کردم نگاه ساعتم به

    پذیرای بلند سالمی با. نیومده هنوز استاد دیدم ، رسیدیم که کالس به. دویدیم هم اب همه گرفتمو جای شکوه و صبا میان من. رفتیم همیشگی جای سمت به شدیمو بقیه منتظر چشمان .نشست شکوه کنار نازنین

    مجال تا دکر شروع درسو اومدو کریمی دقیقه چند از بعد. میکردیم تحمل رو کریمی ظهرباید تا سریع باید که میدونست ترم، از ماه چندین گذشت با که استادی. بگیره ما از شیطنتیو گونه هر

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    5

    چه خبرنداشت اما. باشن داشته قرار و آروم کمی فقط دانشجوهاش تا باشه جدی و بده درس .کشیدم براش شومی ی نقشه

    که جایی بود، کرده وشتنن به شروع تخته باالی از همیشه مثل گذشت، تدریسش از ساعتی بهار فصل چون ، انداختم ها پنجره به نگاه یه. قد بلند افراد مگه نمیرسید بهش هرکسی دست طوری کردم، آماده برداری فیلم برای گوشیمو دوربین. نمیکرد شک کسی و بود باز ها پنجره بود،

    و بود ها جزوه توی سرشون همه کردم نگاه کالس های بچه به. نشه متوجهش کسی تا گرفتمش رو جدید درس به مربوط توضیحات خیال آسوده هم کریمی. کردند می برداری نکته تند تند

    .میداد

    کلی گرفتنش برای که ملخمو،. کردم باز درشو و آوردم بیرون کیفم توی از کوچیک قوطی یه . کردم پرت بشه متوجهش کسی اینکه بدون بودم، کشیده زحمت

    کالس یهو. نشست کمرش روی و رفت کریمی سمت به مستقیما. کردم هنگا حرکتش مسیر به یعنی انداختم پایین سرمو. میکردن جیغ جیغ دخترم تا چند و میخندیدن بعضیها. شد منفجر

    از بعد. کردن می نگاه ملخو شده درشت چشم با شکوه و نازی و صبا. ام جزوه نوشتن حال در حال در ملخ با استاد دیدم. آوردم باال سرمو ها بچه و داستا وضعیت از اطالع برای ثانیه چند

    از بعد. کنن می نگاه کشتیو این لذت با دارن هام بچه و داره برش کمرش روی از تا گرفتنه کشتی یه کریمی. کرد پرواز پنجره طرف به و شد خارج گود از و شد خسته ملخ نابرابر جدال دقیقه چند سرش ما رو بالها این اکثر میدونست. موند نفر چهار ما روی نگاهش و گردوند کالس تو نگاه

    .میاریم

    کنید؟ می نگاه اینجوری چرا استاد: گفتم مظلومی قیافه با

    باشه؟ میتونه کی شما از غیر به اتفاق این مقصر: زد گره هم تو ابروهاشو

    نکردین؟ پیدا من از تر کوتاه دیوار... استاد: گفتم مظلومیت با کردمو شرک ی گربه مثل چشمامو .نوشتم می جزوه من شاهدن همه

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    6

    متهمم نتونست و کرد نگاه که کم یه کردیم نگاش مظلوما عین هم ما. کردن تایید ها بچه بقیه که بار هر. شد مشغول توضیحاتش ی ادامه به و کرد پشتش کم موهای البالی دستی کنه،

    . کنه ثابت نمیتونست ولی منه کار بود فهمیده میکرد من به نگاه یه بزنه، حرفی تا برمیگشت هیچ بدون سره یه 12 ساعت تا. کردم قطع دوربینو. کردم می پذیرایی ازش تبسمی با با هر منم .داد درس دیگری گزینه هر یا تنفس یا استراحت وقت

    میدونستن. گرفتن باال پیروزی نشونه به دستشونو و برگشتن طرفم به گرام دوستان کالس از بعد .بود گفته بهشون صبا. منه کار

    .ندیدین کاریو اصل. دیگه اینیم ما: زدم چشمک یه

    !گرفتی فیلمم که نگو: گفت و کرد نگام شده ریز چشمای با نازنین

    .بفرستم براتون فیلمشو کنید، باز زاپیاتونو:کردم ریزی ی خنده. دادم تکون بله نشونه سرموبه

    .ببرن فیض فیلم این از هم بقیه تا میذارم تی یآ گروه الین توی شب: زد خندی نیش صبا

    این؟ چکاره امروز: گردوندم بینشون نگاهی. بودم خانوم تپل این همکاری عاشق

    .انقالب بریم بیاین میگم: داد نظر شکوه

    .صفه بریم امروز. میریم اونجا همیشه اخه: کرد جمع بینیشو صبا

    باید برسیم تا بریم نمیتونیم دیره االن: ادفرست گشادش ی مقنعه توی روشنشو موهای نازنین .میگه عشقم که جا همون بریم. برگردیم

    ...بزنیم دوری یه هم تا انقالب بریم امروز: کردم نگاه نازنین به چندش با

    ...این تو بریزیم چیزی یه هم: کردم اشاره شکمم به

    کاظمی؟ خانم: پرید حرفم وسط پارازیت مثل صدایی

    جزوه که اومد ت دلخسته عاشق بیا: گفت آرومی صدای با و کرد اشاره مونسر پشت به شکوه .بگیره

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    7

    .اومد عزیزت بهروز: داد ادامه نازنینم

    .بره کنم ردش تا نزنید حرف لحظه یه اه: گفتم ناله با

    یه به چندگاهی از هر و شد کلید من روی دوم ترم از که بود همکالسیام از یکی صدیقی بهروز همه بود، خوبی پسر. میومد مذهبی تیریپ همیشه که پسر یه. زد می حرف باهام میومد بهونه معذب منو. بود جوری یه نگاهش ولی بود ندیده ازش بدی کس هیچ میکردن، تعریف ازش

    بود خواسته چندبار قبال. نمیومد خوشم ازش ولی باشه بدی پسر اینکه نه. میکرد .شد روبرو من منفی جواب با هربار ولی بذاره قرارخواستگاری

    کاظمی خانم سالم:بود رسیده نزدیکم

    سالم: دادم جواب سردی با برگشتمو سمتش به

    بگیرم؟ وقتتونو دقیقه چند تونم می ببخشید: کرد مکث کمی

    .دارم عجله امروز متاسفم االن؟: کشیدم هم تو ابرو

    .نمیکشه طول زیاد: شد آویزون اش لوچه و لب

    .بفرمایید: کردم نگاهش استیصال با

    ...بشیم مزاحمتون خونوادم با بار یه بدین اجازه اگه: گفت کردو پا اون پا این یکم

    .باشه تکرار به نیاز کنم نمی فکر دادم رو شما جواب قبال من: پریدم حرفش میون

    قول کنید، قبول پیشنهادمو اگه. نمیدین هم خواستگاری ی اجازه بهم اصال شما:گفت سریع .میکنم فراهم براتون وبیخ زندگی میدم

    دخترا از خیلی برای شاید هستید، خوبی مرد شما بگم، چطور... نمیخوام من اما: گفتم اخم با ...همین بودین همکالسی یه فقط من برای اما باشین، آل ایده

    صبا دست و گفتم نیمه نصف خداحافظ یه. نبینم صورتشو رفتن درهم تا گرفتم ازش چشم .شنیدم بهروز با نازنینو و شکوه خداحافظی صدای. کردم حرکت خروجی فطر به و روکشیدم

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    8

    یه میدادی اجازه حداقل. مریم داره گناه:گفت کشیدو بیرون دستم توی از دستشو حرص با صبا .میشد عوض نظرت حرفاش شنیدن با یا خانوادش دیدن با شاید. بیان بار

    اگه. ندارم خوبی حس بهش نسبت اصال من. شو خیال بی صبا: برگشتم صبا سمت به غضب با .میشد عوض بهش نسبت نظرم ترم چند این تو ، بود نظر تغییر به قرار

    شوخی مدام راه تو. رفتیم پل وسه سی سمت به و بیان هم نازنین و شکوه که موندیم منتظر . دادیم پیتزا سفارش و رفتیم فودی فست به اون بعداز. میخندیدیم و میکردیم

    .خورد زنگ گوشیم که کردم می جان نوش پیتزامو از تیکه یه داشتم

    مامی بلی: دادم جواب. بود مامانم شماره کردم، پیدا کیفم تو گوشیمو بدبختی با

    مامانم حرف به و رفتم بهش غره چشم. آورد در منو ادای اروم صدای با و خنده زیر زد پقی صبا خونه؟ میای کی ؟ کجایی مریم: دادم گوش

    نگران برات بمیرم شده؟ چیزی ؟ گرفته صدات چرا مامان: شدم نگران مامان صدای نیدنش با .میام دیر گفتم دیشب که من شدی؟

    ...محمدم ، مریم: لرزوند دلمو مامانم، گریه صدای

    شده؟ چیزیش ؟ چی محمد: شد بیشتر نگرانیم

    ...کردن بازداشت دومحم: شنیدم مامان هقای هق میون کردن، می نگاهم کنجکاوی با ها بچه

    کرده؟ چیکار مگه چی؟ برای بازداشت؟؟؟: پریدم مامان حرف میون

    ...کشته رو یکی: شنیدم کلمه یه فقط

    .کرد قطع گوشیو و نداد بهم مهلت دیگه

    مریم؟ پریده؟ رنگت چرا ؟ شدی شکلی این چرا: پرسید صبا

    از. کردم خداحافظی ونازش کردمو سرهم چیزی یه فقط. کردم تعریف براشون چی نفهمیدم چه نمیدونستم بودمو گیج. نشه سرازیر اشکم تا کشیدم عمیق نفس یه. بیرون اومدم اونجا

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    9

    و گرفتم دربست تاکسی یه. بود پررنگ خیلی برام" کشته رو یکی" ی جمله فقط. افتاده اتفاقی . برگشتم خونه به

    سعی هم مینا بود، نشسته زمین روی سالن ی گوشه یه مامان. داخل رفتم درو تو انداختم کلیدو . ایستادم مامان سر باالی و برداشتم چادرمو. کنه آرومش داشت

    شدیم؟ بدبخت اومدی؟دیدی مریم: گفت ناله با مامان

    آدم عین یکی چرا شده؟ چی مینا: بگیرم ازش سوالهامو جواب تا کردم نگاه مینا به گیجی با .نمیکنم باور که من قتل؟ مدومح آخه کرده؟ چیکار محمد نمیکنه تعریف

    گفتن زدنو زنگ کالنتری از پیش ساعت دو یکی نمیدونم، درست منم: داد جواب ناراحتی با مینا از فقط. شده چی ببینن تا رفتن محسن با هم بابا کردن، دستگیر عمد قتل اتهام به محمدو که

    .کشته دخترو یه محمد که فهمیدم محسن حرفای البالی

    مامان کنار. پایین اومدم سرخوردم و دادم تکیه دیوار به. میرفت تحلیل زانوهام قدرت کلمه هر با یکیو محمد ممکنه چطور! من خدای وای: چکید چشمم ی گوشه از سرکش اشک یه. نشستم .نمیرسه هم مورچه یه به آزارش که محمد آخه بکشه؟

    کیه؟ دختره میدونی: برگشتم مینا سمت به

    . اومده اصفهان تفریح برای تهرانیه دختره: رفت طفره بهم کردن نگاه از مینا

    میدونن؟ خونوادش: خوردم بغضمو کردم، پاک اشکمو

    .نداده خبری هنوز محسن. نمیدونم: داد تکون سری

    با. میشد بزرگتر گلوم توی بغض کلمه هر با ولی دادم می امید مامانم به بابا و محسن اومدن تا .پرسیدیم می سوالی یه کدوممون هر شدیم، عجم دورشون هممون اومدنشون

    . کرد پرت مبل یه روی خودشو محسن. گرفت پیش اتاقشو راه افتاده های شونه با حرفی بدون بابا: پرسید ناله با و نیاورد طاقت مامان بالخره. شد خیره نقطه یه به حرف بدون ای دقیقه چند

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    10

    بگو. دروغه همش که بگو شد؟ چی بگو کردم، دق. میدی زجرم داری نمیگی؟ هیچی چرا محسن، .نیست قاتل محمدم که

    امیدمون باید. محمده علیه شواهد همه: داد جواب گرفته صدایی با انداختو پایین سرشو محسن ...بتونیم تا باشیم، هم خوب وکیل یه دنبال باید. باشه خدا به

    افتاده؟ اتفاق ینا جوری چه آخه: پرسیدم تابی بی با. شد بلند مامان ی گریه صدای

    میکردو گریه فقط محمد. نمیدونم درست منم: گفت و گرفت دستاش توی سرشو محسن اصال. شوکه توی هنوز بیچاره. بدتره همه از حالش محمد خود اصال. کشتمش من میگفت

    درگیری توی که اینه فهمیدم حرفاش البالی از که چیزی تنها. بزنه حرف درست نمیتونست ...و داده هول رو دختره

    زبون به رو کلمه این میترسید محسنم انگار. پوشوند صورتشو دست با و کرد سکوت محسن و دزد که کسی ترسناکه، آدم یه قاتل میکردم فکر همیشه. شد مورمور تنم... قتل. بیاره

    یا خشم یه با احتیاطی، بی یه ساده،با اتفاق یه با اما. دوره ما از میکنیم فکر همیشه. قاچاقچیه .بشیم قاتل هم ما ممکنه بچگونه شیطنت

    بیاد فردا شده قرار. تهرانه ساکنه زدن، زنگ شوهرش به: داد بیرون محکم نفسشو محسن .ببینیمش تا کالنتری بریم باید صبح فردا. اصفهان

    اشکی یه انگشت، با. چسبید صورتم به کوچیک دست یه. کنم حبس اشکامو تا بستم چشمامو که بانمکم ی زاده برادر. کردم نگاه ایلیا به و کردم باز چشمامو. گرفتم رو زهبری میخواست که

    لپاش از گاز یه بود ای دیگه وقت هر. بود برده ارث به مامانم از طالییشو موهای سبزو چشمای ... اما میگرفتم

    .میخوام آبو ، عمه: کردم نگاهش سوالی

    ریختم آب لیوان یه توی. میاد دنبالم به که ونستممید. رفتم آشپزخونه به شدم، بلند جام از آروم .بخوره تا جلوش گرفتم و

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    11

    . کنیم بازی هم با بیا عمه: گفت گانش بچه لحن همون با

    .ندارم حالشو امروز: دیگه تلخند یه بازم

    .دارم دوست اونو میکنه بازی من با عمومحمد. ندارم دوست: گفت و برچید لباشو

    گوشیم تو بازی یه کردم، پیدا گوشیمو برگشتم، سالن به. کشیدم آهی محمد اسم شنیدن با. شد مشغول بازی به نشست مبل روی خوشحالی با اونم. کنه بازی دادم بهش و آوردم براش .نمیدونه اومده پیش اتفاق از چیزی که حالش به خوش

    اشکی چشمای درد، پر نگاهای تنها نمیشد، بدل و رد بینمون حرفی. بودیم کرده سکوت هممون نیاز خودش با خلوت به هرکسی انگار. بود بینمون رابط میشد، کشیده دل ته از که آهی و

    مغزم به ترسناک ظن یه بد، فکر یه لحظه هر. بودم فکر توی من اما نمیدونم، رو بقیه. داشت .بیام بیرون ازشون میتونستم سختی به و میاورد هجوم

    اتاقم به خوردن شام بدون منم و رفتن باال طبقه به اایلی با مینا و محسن ساعت چند بعد تو از مامان گریه صدای کردم فکر محمد به و بستم چشمامو و کشیدم دراز تخت روی. برگشتم فیلم اون برای ها بچه همه دیدم. کردم بازش. اومد گوشیم الین روی پیام یه. میومد اتاقشون

    .رفتم فرو خواب به ماجرا گذشتن خیر به برای کردن نذر کلی از بعد. گذاشتند الیک

    آریا

    شرکت وارد. خاص سهامی گستر هوشمند کامپیوتری شرکت کردم، نگاه شرکت در کنار تابلوی به به غرور با. نشد من ورود متوجه. بود تلفن با صحبت مشغول دفتر، منشی رضوانی خانم. شدم با گوشیو پرید، جا از من دیدن با کردو اهنگ باال به مکث کمی با رضوانی. رفتم منشی میز سمت شده پوشیده آرایش خروار یه زیر صورتش معمول طبق شدم، خیره صورتش به. کرد قطع عجله .بود

    .بخیر وقت مهندس آقای سالم: گفت و زد کنار صورتش جلوی از شدشو رنگ موهای

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    12

    تموم. جنساش هم همه بلکه اون، تنها نه. میخورد بهم ازش حالم. شدم منزجر دیدنش با از اما مظلومن، و مهربون ظاهر به که همونایی میشن، شناخته ضعیف جنس اسم به که کسایی .مفیدن خواب زمان برای تنها. کار انت..ی..خ همن، شبیه همشون. میزنن خنجر بهت پشت

    .کنم بررسیشون تا دفترم بیار رو ها پرونده دیگه ساعت نیم: گفتم اخم با

    مهندس آقای چشم....چ: داد جواب لکنت با

    .کردم حس خودم روی نگاهشو سنگینی. شدم اتاقم وارد سنگین گامهای با

    تا موندم منتظر بستمو چشمامو. انداختم میزم پشت صندلی روی خودمو ، درآوردم کتمو .بره فرستادم رو منشی ردشون یا تایید و پیشنهادها بررسی از بعد. بیاره رو ها پرونده رضوانی

    بود، پایین طبقه که شرکت نویسی برنامه بخش به شدم مجبور نبود شهاب اینکه اطربخ و مشاور که شهاب به شرکتو کارای بیشتر. کنم گوشزد کارمندامو کاری اشکاالت و کنم سرکشی شرکت به سرکشی برای فقط خودم و سپردم بود، من اعتماد قابل صدالبته و شرکت ریز برنامه . میام

    بیرون اتاق از و انداختم دستم روی به کتمو. میداد نشون 12 ساعت. انداختم گاهین ساعتم به .کنید کنسل ظهرو بعداز کاری قرارهای: گفتم رضوانی خانم به. رفتم

    ...اما: داد جواب شک با

    چشم:خورد حرفشو من، هم تو اخمای دیدن با

    این اول از. اخراجش با یشهم مساوی دستوراتم، به توجهی بی یا سؤالی پرسیدن که میدونست .بکنه دخالت آمدم و رفت در کسی نداشتم دوست. بودم کرده گوشزد بهش قانونو

    و رفتم مشکیم پورشه ماشین طرف به. شدم آسانسور سوار و خارج دفترم از بلند قدمهایی با .اومدم بیرون پارکینگ از سرعت با. شد بلند اسپانیایی آهنگ صدای. نشستم فرمون پشت

    سوهان بلندشو ناخنای و بود نشسته مبلی روی زیبا. گردوندم دور نگاهمو شدم، سالن وارد مشکی و قرمز رنگ با سفیدش پوست. بود تنش مشکی شلوارک با قرمز تاب یه. میکشید

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    13

    دورش بلوندشو موهای. بود پوشونده صورتشو روی غلیظی آرایش. بود کرده پیدا جالبی تضاد وسوسه لبای روی. دوخت من به آبیشو چشمای پام، صدای شنیدن با. ودب کرده رها آزادانه

    توی خودشو و آمد سمتم به شد، بلند مبل روی از آرامش با. بست نقش لبخند یه انگیزش تا باشه داشته رفتاری چه میدونست خوب. سید.و..ب منو حرفی هر از قبل. داد جای آغوشم

    .بشه تر طوالنی خانه این در حضورش

    .برگشتی زود امروز... نباشی خسته عزیزم، سالم: وگفت شد خیره چشمام به خماری با

    .نداشتم شرکتو حوصله:دادم جواب سرد لحنی با

    پایین به ها پله از پریناز. برگشتم چپ سمت به پیچید، سالن توی که کفشی صدای شنیدن با پوشیده زانوش روی تا بنفش دهدوبن پیراهنی. بود وجودش از جزئی لوندی. وآروم آهسته. میومد

    ای چهره. بود بسته کش با سر باالی رو مشکیش موهای. داد می نمایش موزونشو اندام که بود ی یقه با. ایستاد کنارم و رسید نزدیکیم به. مشکی وحشی چشمای سبزه، داشت شرقی کامال

    . گلم سالم: گفت گیرهب پهنم ی سینه روی از نگاهشو اینکه بدون و کرد بازی به شروع پیراهنم .نیست خوب حالت نکنه اومده؟ پیش مشکلی

    ریز چشمامو. بود خواهش پراز نگاهش. دوخت چشمام به نگاهشو گذاشتم چونش زیر دستمو .بگذرونم خوش امروزو میخواستم فقط نه: گفتم کردمو

    تونستممی دلخوریو حسادتو. شد باز خنده به فرمش خوش لبای. شد پدیدار چشماش توی برقی .ببینم زیبا صورت توی

    نیومده؟ هنوز هستی: پرسیدم بهشون رو و چرخوندم سالن دور نگاهمو

    .برمیگرده اصفهان از فردا نه: داد جواب حرص با پریناز از قبل زیبا

    .بره کنم ردش باید رسیده، انقضاش تاریخ. میپره هرز داره کم کم: گفتم و زدم پوزخندی

    کمی و رقیب، شدن ازکمتر خوشحالی از پر نگاهی کردن، ردوبدل نگاهی خودشون بین زیبا و پری .سرنوشت همین با شدن مواجه برای نگرانی

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    14

    تنم از لباسمو. شدم بود، راهرو انتهای که اتاقم وارد. رفتم باال ها پله از و زدم کنارشون دست با فکرمو و دادم تکیه وان ی بهل به سرمو کردم آب از پر وانو. خزیدم حمام درون کشیدموبه بیرون واسطه به که کسایی. پریناز و هستی،زیبا. میکردم زندگی باهاشون که دختری سه به دادم سوق

    آرتا خاطر به فقط نداشتم، محرمیت به اعتقادی. بودن شده محرم باهام عربی ی جمله چند ی ی نحوه از خوشی دل میدونستم که هرچند. کنم محرم خودم با رو اونا که بودم شده راضی از غیر به حقیقت، در ولی رنگارنگ دخترای دوستام، بود، شلوغ همیشه اطرافم. نداره من زندگی

    .نداشتم کسیو آرتا

    از بشه، پاک زندگیم از داشتم دوست خیلی که ای گذشته گذشته، دنبال به رفت ذهنم دوباره ترین خوشبخت میکردم فکر که یروزگار به پیش، سال چند به. بشه محو ام حافظه از خاطرم،

    ...دنیام آدم

    نمی. شستم آب با افکارمو تمام و رفتم سرد آب دوش زیر. اومدم بیرون وان از. کردم باز چشمامو کردم، مشت رو دستام. میکرد اذیتم که میشد سالی 5 افکار این. فکرکنم بهشون دیگه خواستم

    تونم می من: کردم زمزمه خودم با. کردم داپی نسبی آرامش و کوبیدم دیوار به محکم بار چند .بودم استوار سال30 این همونطورکه بمونم، استوار

    تیشرت یه کمدم از. کردم خشک خودمو حوله با بستم، آبو شیر. انداخت بدنم بر لرزه سرد آب کرده روآماده غذا میز خانم زینب. رفتم پایین طبقه به. پوشیدم مشکی شلوارک و جذب سفید زندگیم. بکشند برام غذارو خودشیرینی با تا دادم اجازه و نشستم پری و زیبا میزکنار سر. بود

    پیش سالها نبود، آرتا بخاطر اگه. میخواست بیداری بدون خواب یه دلم. بود تکراری و یکنواخت .میکردم راحت کوفتی زندگی ازین خودمو

    فیلمی. کردم نگاه وی تی به. نشستم رینازپ و زیبا بین نفره سه مبل روی و رفتیم نشیمن اتاق به به و زدم پوزخندی. نشست پام روی پری دست. بود پخش درحال اصلی زبان با آمریکایی تلویزیون از چشم اما دیگه پوزخند یه بازم چسبوند من به خودشو زیبا. زدم زل تلوزیون

    .برسونند خوابم اتاق به وخودشون نحوی به تا نمیارند طاقت هیچکدوم که میدونستم. برنداشتم

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    15

    شدن، قطع هربار از بعد. ندادم نشون واکنشی بهش نسبت. خورد زنگ میز رو موبایلم گوشی خودم با و کردم نگاه هستی اسم به. کردم جدا خودم از رو پری میلی بی با. میخورد زنگ مجددا بله؟:دمدا گوشیوجواب. گذاشته کم براش پسرش دوست یا آورده کم پول حتما گفتم

    میشناسید؟ رو شماره این صاحب شما ببخشید: بود ناآشنا برام خط پشت صدای

    .هستن همسرم بله،: انداختم باال ابرومو

    . رسیدن قتل به همسرتون متاسفانه. میدم خبرو این متاسفم: کرد صاف صداشو خط پشت مرد .بیاید... بیمارستان به جسد تحویل و شناسایی برای لطفا

    یک به چطور سرنوشتش قتل؟ شد؟ می محسوب من همسر مدتی که دختری ونهم هستی؟ از یکی خبر شنیدن از که حدی در. کمی فقط شدم، ناراحت درون از کمی بود؟ خورده گره قاتل

    اگه شاید بودم، ندیده صدمه هستی جنس از من اگه شاید. میشیم ناراحت قدیمی آشنایان درهم اخمامو. شدم می ناراحت این از بیشتر شتم،ندا هستی جنسهای هم از بدی ی خاطره . میرسونم خودمو صبح فردا تهرانم، ساکن من: کشیدم

    رو هستی زودتر کاش بود؟ دردسری چه این. بهتون لعنت. کردم قطع خداحافظی بدون گوشیو .مزاحمن حال همه در و همیشه. بودم کرده باز سرم از

    شده؟ چی: پرسید زیبا

    .مرده هستی: گفتم خونسردی با

    چطوری؟: گفت شک با و کشید جیغی پری

    .رسیده قتل به: دادم جواب حوصله بی

    دختر یه شدن کم مگه داشت؟ گریه هستی مردن مگه. کردن گریه به کرد شروع گفتو هینی زیبا دلش ته میدونستم میکرد؟ گریه چرا پس. نمیکرد باز اونا اندام عرض برای رو زمینه خونه، ازین .میکنن عوض رنگ لحظه هر که دورو، موجوداتی همن، شبیه همه دورویی؟ چرا اما شحاله،خو

    .گیرم می تحویل جسدشو اصفهان میرم فردا: برگردوندم تلویزیون سمت به سرمو بیخیالی با

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    16

    شد قرار و گفتم براش رو ماجرا و زدم امیر وکیلم، به زنگ یه. برگشتم اتاقم به دست به گوشی یا برم خودم ماشین با داشتند اصرار پری و زیبا. کنه رزرو هتل یه و بگیره هواپیما طبلی شب برای .کنن راضیم نتونستن ولی بیان باهام

    دید، منو که دور از بود، منتظرم ش خونه در دم. رفتم امیر دنبال ماشینم با شدم آماده 9 ساعت چهرش. شدیم آشنا دانشگاه تو هم با. بود برام خوبی دوست. داد تکون سالم نشونه به سری باز رو ماشین در. کرد می باز جا بقیه دل تو حرفاش با و بود شوخی پسر. بود نمک با و جذاب

    می نگاه خفته زیبای تا سه اون به همینطوری من جون ندیدی؟ تیپ خوش: گفت خنده با و کرد کنی؟

    تازه. آشام خون بگی بهتره! تهخف زیبای هه: کردم حرکت فرودگاه طرف به و کردم روشن ماشینو .شد کم شون یکی شر

    حاضرم من نمیخوایشون اگه! آشام خون بگی بهشون میاد دلت نگو: کرد نمکی با اخم امیر .بشم قربونیشون

    .بگیر تحویلشون بیا فردا همین. خودت ارزونی همشون: زدم پوزخندی

    داشتی؟ نگهشون اچر پس ؟ نداری ای عالقه بهشون واقعا تو آریا: پرسید جدی

    داشته عالقه اینا به خوردم خر مغز مگه چیه؟ عالقه: دوختم قرمز چراغ سنج زمان به نگاهمو .داشتم نگه تنوع خاطر به هم رو اینا کن فکر تو باشم؟

    ... برای بگو تنوع برای نگو: دوخت من به نگاهشو امیر

    سراغ برم باید که فعال درضمن.خوانمی اینجور خودشون میکنه؟ فرقی چه: انداختم باال ای شونه .مردشون هم مزاحمه زندشون هم. هستی جنازه

    میکنی؟ چیکار کشته رو هستی که کسی با: پرسید کنجکاوی با

    .میدم رضایت بعد و کنم می اذیتش تفریح برای کم یه هیچی: درآوردم حرکت به ماشینو

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    17

    بنده میخوای چرا پس. نیست مهم تبرا هستی میگی که تو ای؟ دیوونه آریا: گفت تشر با امیر کنی؟ اذیت خداهارو

    به. نزد حرفی دیگه و اومد کاردستش حساب ، کردم بهش اخم یه گذاشتم، جواب بدون سوالشو عقب صندوق از رو چمدونم. شدیم پیاده و کردم پارک پارکینگ تو ماشینو رسیدم، که فرودگاه .افتادم راه و برداشتم

    راه لباس شو میخوای اوردی؟ برداشتی لباساتو کل خبره چه: گفت خنده اب میومد، کنارم امیرکه کنی؟ اضافه کلکسیونت به اصفهانی دختر یه یا بندازی

    .تو واسه بمونن. ندارم کاری دخترا با نترس: گفتم و زدم لبخندی

    .نمیکنه نگاه من به هیشکی داری، تو که ای قیافه این با پسر، آخه: خندید بلند امیر

    . بودم ساکت میشدم، هواپیما سوار که وقتی تا. نداد ادامه بحثو دیگه امیرم و نگفتم زیچی. کنه پیدا جدید ی سوژه یه تا کشید اطراف به جغد مثل سرشو دید، سکوتمو که امیرهم

    .بشه بهتر سردردم تا بستم چشمامو

    صداش و کردم نگاه د،میز دید مهماندارو یه دقت با که امیر به نشست، زمین رو هواپیما وقتی .بریم پاشو برنمیداری؟ دست هم اینجا امیر: زدم

    .میکردم پیاده یکیو مخ داشتم برسم، کارم به گذاشتی اگه: شد بلند صندلیش روی از امیر

    .بیا زود: گفتم اخم با و زدم بهش گردنی پس یه

    .مغرور زورگوی: کرد غرغر لب زیر ماساژ، گردنشو که همینجوری

    .گفتی چی شنیدم: گفتم برگردم سمتش به کهاین بدون

    .بشنوی که گفتم: داد جواب گستاخی با

    .بردار بازیات مسخره ازین دست ندارم، حوصله امیر:برگشتم سمتش به جدی

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    18

    است جمله چند درحد من حرفای و شوخیا میدونست. عصبانیم فهمید و کرد نگاه قیافم به امیر به و گرفتیم تاکسی یه. گرفتم تحویل چمدونمو. زنهن حرف دیگه و بشه ساکت باید بعدش و

    روی از و انداختم نگاهی خشکیده رودخونه به. شدیم رد پل سه و سی کنار از. رفتیم هتلمون . دادم سرموتکون تاسف

    همراهم چمدونمو امیرمجبورشد. کردم حرکت ورودی طرف به و شدم پیاده رسیدیم که هتل به .سیاه غلوم بابات نوکر: گفت بلند میومد سرم پشت که همینطور. بیاره

    .سیاه امیر و منی نوکر: کردم اش سبزه صورت به نگاهی یه

    .باش زدنت حرف مواظب: گفت تدافعی حالت با امیر

    نباشم؟ اگه: دادم جواب اخم با

    .شمام نوکر دربست من اصال کردم، غلط: کرد ترسیدن به تظاهر

    رزرو اتاق تلفنی دیروز. هستم ارجمند من سالم: رفتم هتل مهماندار طرف به و خندیدم بلند .کردم

    اتاقای بهترین از یکی که 305 اتاق. آمدید خوش ارجمند آقای بله: گفت زبونی چرب با مهماندار .دادیم اختصاص شما به رو هتله

    یه و سلطنتی مبلمان با سوییت یه. بازکردم اتاقو در. رفتیم اتاقمون به ها شناسنامه دادن از بعد .بود مناسب دوشب یکی برای. اینچ 48 دی سی ال یه و دونفره تخت

    .بگیر اتاق تا دو بودم گفته امیر: گذاشتم تخت روی چمدونمو

    به شبم یه داره ایرادی مگه حاال. نداشت ای دیگه اتاق: داد جواب کردو رصد اتاقو نگاهش با امیر .عزیزم بگذرونی من با خوشگال اون جای

    .میخوابی مبل رو امشب: فتمگ تشر با

    .نمیبره خوابم تو بدون من عشقم نگو: گفت عشوه با

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    19

    منم کن صبر جون آریا: شنیدم امیرو صدای.رفتم حمام به و برداشتم رو حوله کردم باز چمدونمو .بیام

    جلوشو اگه اما. بودم کرده عادت امیر شوخیای این به. کردم باز دوشو و گفتم آپی شات یه .میکردم ساکتش سریع خیلی همین برای. درمیاورد بازی مسخره صبح تا نمیگرفتم

    . بود کرده عوض رو لباسش که دیدم امیرو. اومدم بیرون و پوشیدم رو حوله دوش یه از بعد و بدونه خود مال اموالمو میخواد کی تا نمیدونم. بود خوابیده و پوشیده رو من شلوارک و تیشرت

    .نشستم تخت روی و پوشیدم مشکی شلوارک یه. بکنه حمله بهشون گرگ مثل

    به را کارا و کنه کنسل منو قرارای روز چند تا گفتم و زدم زنگ دفترم منشی به. بودم خسته خیلی قطع اضافی توضیح بدون نمیامو دفتر روزی چند گفتم و زدم شهاب تلفن یه. بسپاره شهاب امشبشون برای میدونستم که هرچند. شنن مزاحمم زیبا و پری تا کردم گوشیموخاموش. کردم بقیه به و بندازن راه زنونشونو ی مسخره های دورهمی تا بشه خالی خونه منتظرن. دارند برنامه

    .خوابیدم راحت خیال با همین برای بودم خورده شام خونه توی سرشب. کنن فخرفروشی

    جیغ صدای با صبح ***** تخت تو بکش خجالت مرتیکه: میگفت و بود پیچیده دورش ملحفه یه زنا مثل. شدم بیدار امیر خیز نیم سمتش به. میزد چنگ را صورتش دست با ؟ کردی عفتم بی چرا ؟ میکنی چیکار من

    خاصی لحن با و شد کشیده بدنم یها عضله روی چشمش کردم نگاهش شیطون و شدم .دارم هم رو دیگه ناموسی بی هرگونه آمادگی من. کردی کاری خوب دیشب جون:گفت

    بشکنه دستت الهی: گفت و پیچید خودش به درد از که کوبیدم بازوش به مشت یه و خندیدم .نمیدادم بله جواب بهت داری بزن دست میدونستم اگه مرد،

    کارای دنبال بریم شو آماده زود: اومد لبم روی لبخند یه بود گرفته ودشبخ که مظلومی قیافه از .هستی

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    20

    ریزش چشمای با سرتاپامو امیر. برگشتم طرفش به. امیروشنیدم سوت صدای شدم، آماده وقتی صورتتو. کن پریشون و موهات یکم. زده بهم تیپی چه ببین. بشه کوفتت الهی: گفت و کرد آنالیز .عزاداری امروز یعنی. بیاد ازشون اشک تا بریز چشمات تو چیزی یه. بنداز چنگ

    به دوتایی. شد آماده میکرد نصیحت که طور همین امیر. میدادم گوش امیر حرفهای به لبخند با .رسوندیم کالنتری به خودمونو تاکسی با صبحانه از بعد و رفتیم هتل رستوران

    پرونده مسئول ، حسینی سرگرد اتاق به ماییشونراهن با و کردیم خودمونومعرفی کالنتری داخل ما دیدن با. بودن اومده ما از زودتر کاظمیه، محمد اسمش فهمیدم که راننده برادر و پدر. رفتیم .ایستاد روبروم اومد و شد بلند پدرش

    قهوه موهای البالی. بود نشسته صورتش روی پیری غبار و گرد. بود ای چهارشونه و بلند قد مرد شده جوون نسخه اونم کردم، نگاه پسرش به شونش رو از. میشد دیده سفید موهای ، ایش

    .بود پدرش

    . میگم تسلیت بهتون. ارجمند آقای سالم: گفت زیری به سر با روبروم، مرد

    .دادم تکون و سرم اخم با و واقعی عزادار یه قالب تو رفتم

    پسرم جوونی به میکنم خواهش اما .داغدارید میدونم: میکشید هم روی اضطراب با دستهاشو ...نگذارید خدا تورو. کنید رحم

    تون الابالی پسر فکر به شما و خوابیده سردخونه تو االن من خانم آقا،: گفتم و بردم باال صدامو کردین؟؟ رحم من زن به شما مگه هستید؟

    منم پسر اما. باشماست حق میدونم: گفت آرومی لحن با و پایین انداخت سرشو کاظمی آقای . نشده سالشم 21 هنوز. جوونیشه اول تازه اما کرده خبط میدونم. داره گناه

    به فقط. هستی خاطر به نه. شدن می ادب کمی باید اما. متشخصیند آدمای که بود مشخص جدی باید. میکردم تفریح کمی هم من کنارش در. بودن انداخته دردسر توی منو اینکه خاطر

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    21

    خوشم بازی ازین.میبردم لذت داشتم. کرد می التماس داشت همچنان یکاظم آقای. میشدم .بنشینید بفرمایید لطفا: آمدم خودم به سرگرد صدای با. بود اومده

    روی هم کنار و داد تکون تاسف نشونه به سری بود، زده زل من به شده گشاد چشمای با امیر و برد ما روبروی صندلیهای سمت به و پدرشوگرفت دست اومد، محمدم برادر. نشستیم صندلی

    .حلقم تو بازیت آرتیست: گفت لبی زیر امیر. کردم می نگاه بهشون اخم با. نشستند

    . رفتم بهش غره چشم یه و کردم جمع شد، می باز لبخند به داشت که بامو..ل. بود گرفته خندم تا کرد صداسربازو یه داشت محمد خونواده و ما با سرگرد جناب که صحبت سری یه از بعد

    .بیاره محمدو

    با جوون پسر یه. شد کشیده در طرف به نگاهم سرگرد بفرمایید صدای اون از بعد و در صدای با سرشو. بود ریخته هم به مارکش، لباسای. بود برده ارث به پدرش از بلندشو قد. شد وارد دستبند دستم توی اشو یقه. زدم شبه سیلی یه و رفتم طرفش به بلند های قدم با. بود انداخته پایین نگاه بود توش قرمز هایی رگه که روشنش چشمهای به دادم، می تکونش که همینطور و گرفتم .کشونمت می دار چوبه پای به. کشمت می. قاتل عوضی: کردم

    ی چهره تصور از. میگیره خندم امیر ی چهره دیدن با بودم مطمئن. نکردم نگاه سرم پشت به صدای با. میگذاشتند عصبانیت حساب به صورتمو قرمزی بقیه ولی بود، تهگرف ام خنده امیر،

    .نشستم و برگشتم صندلی به کرد می دعوت آرامش به منو که سرگرد

    اطالع قتل ی نحوه از ما حسینی، سرگرد جناب ببخشید: ماجرا اصل سر رفت مکث کمی با امیر .بشه همسرش عزادار شده، باعث چی بدونه که موکلمه حق این. نداریم دقیقی

    .گفتن ماجرارو شرح براتون قبال ما همکارای اما بله،: داد تکون سرشو سرگرد

    اینکه با بشنویم، متهم خود زبون از قتلو وقوع ی نحوه میخوایم ما بله،اما: گفت زیرکی با امیر .کنه تعریف متهم خود میدم، ترجیح اما میشه اذیت موکلم میدونم،

    صنم بدونم میخواستم. اومد خوشم پیشنهادش از اما میگرده، چی دنبال هب امیر فهمیدم، نمی چیه؟ میده شیر بوی دهنش هنوز که پسری این با هستی

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    22

    .دادی انجام قتلو چطور بگو کن، تعریف رو حادثه: پرسید محمد از سرگرد

    .بکشمش نمیخواستم من. شد چی نفهمیدم من کنید باور: گفت گریه با پسرک

    نبوده باهاش هستی زیبایی خاطر به هم پسر این که معلوم، کجا از. زدم خندیپوز دلم توی ...شاید باشه؟

    .افتاد اتفاقی چه کن تعریف فقط: کرد برخورد جدی سرگرد،

    .کردم تعریف بار هزار قبال که من کنم؟ تعریف بار چند: شد جابجا استیصال با محمد

    .افتاد تفاقیا چه کن تعریف دوباره:کرد برخورد جدی سرگرد،

    .بکشمش نمیخواستم من. شد چی نفهمیدم من کنید باور: کرد تعریف گریه با پسرک

    نبوده باهاش هستی زیبایی خاطر به هم پسر این که معلوم، کجا از. زدم پوزخندی دلم توی ...شاید باشه؟

    وسط. ناژوون بیشه رفتیم سر یه دوستام از دوتا با ، دانشگاه از بعد دیروز: شنیدم گرفتشو صدای یه گذشت که یکم. میزدیم حرف بودیمو نشسته هم دور. بود خلوت همین خاطر به بود، هفته

    قبال که همونا حمید، و کامران. شدن پیاده ازش دختر تا چند. کرد پارک کنارمون باال مدل ماشین عشوه با و بود اومده خوششون هم دخترا. بگیرن دم دخترا با کردن شروع زدین، حرف باهاشون .میکردن دلبری

    حرفاشون. نمیکردن رعایت بودن، گذرونده حد از. شدم معذب شده، ایجاد جو از گذشت که یکم بلند با. کنم تحمل نمیتونستم خونه، برگردم میخواستم خدا به شدم، بلند جام از. بود شده زننده

    دید توی زیاد که بودم نشسته جوری قبلش تا. شد کشیده سمتم به دخترا از یکی نگاه شدنم، ...میگفت گرفت، دستمو. طرفم اومد دیدنم، با. نباشم

    بخوای هرجوری میگفت. نمیکرد ول: انداخت پایین شرم با سرشو ، کرد نگاه من به چشمی زیر تندی باهاش حتی اخم، ، خواهش کردم، کاری هر. نداشت عادی حال دختره اصال. میدم پا بهت .بود فایده بی اما کردیم، پیدا لفظی درگیری یکم بودم، شده عصبانی خیلی. کردم

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    23

    . بزنم کنارش راهم سر از میخواستم فقط: گرفت اش بسته دستای بین سرشو برد، امانشو گریه ...زدم کنارش دست با فقط. نداشتم قصدی بخدا

    فقط. بکشمش نمیخواستم بخدا... بشه اینجوری... نمیخواستم: داد ادامه بریده بریده ...برم اونجا از واستممیخ

    .داشتین هم انگیزه و دلخوری یکم دارین، قبول پس: گفت مالحظه بدون سرگرد

    از میخواستم فقط من سرگرد؟؟ جناب بود کجا دلخوری: بود اشک از پر صورتش آورد، باال سرشو... زمین رو افتاد... داد دست از تعادلشو زدم، کنارش دست با وقتی... همین. کنم دورش خودم یا دوستاشو، جیغ صدای که بعدش... شد چی نفهمیدم اولش... سنگ یه به خورد سرش

    ...نبود عمدی خدا به... کردم چیکار فهمیدم شد، بلند دوستام ابالفضل

    مریم

    . برن کالنتری به میخواستن محسن و بابا. بودم حوصله بی قبل، شب خوابی بی خاطر به صبح طرف این از پرکنده مرغ مثل ظهر تا. ندادن اجازه اما ، بریم ونباهاش میخواستیم مامانم و من

    نمیتونستم هم لحظه یه برای حتی. داشتم عجیبی ی دلشوره. رفتم می سالن طرف اون به سالن .میکرد گریه و فرستاد می صلوات دست به تسبیح مامانم. بشینم آروم

    کردو سالمی محسن. اومدن خسته و گرفته ای قیافه با محسن و بابا که بعدازظهربود 2 ساعت .کنه فرار ازمون میخواست انگار. رفت خودش ی خونه به

    آزاد کی محمدمو بکنید؟ محمد برا کاری تونستین شد؟ چی: پرسید بابا از اضطراب با مامان میکنن؟

    بابا روبروی. نبود خوبی ی نشونه این. میدزدید ازما چشماشو. نشست مبل روی مامان، کنار بابا .رسیدن ای نتیجه چه به کنه تعریف تا موندم منتظر و نشستم

    ماه برای میگفت. کرد تعریف برامون بودو افتاده کالنتری توی که اتفاقایی دادو بیرون نفسشو بابا .بشه منتقل زندان به باید محمد مدت اون تا و. داریم دادگاه قرار آینده

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    24

    خونواده یه االن. نمیوفتاد اتفاق این کنه، کنترل عصبانیتشو و خشم بود تونسته محمد اگه چرا نمیدونم. نمیشد کشیده نامعلوم ای آینده و زندان به کارش هم خودش. نمیشد داغدار .میکنیم تلخ کاممون به رو زندگی خودمون دست با آدما، ما گاهی

    ستمنمیخوا اما بودم کرده بغض. بمونن باقی چشمام توی اشکام تا زدم پلک و کشیدم آهی هاش شونه هم بابا و میکرد گریه بلند بلند مامان. بشه بیشتر داغش تا کنم گریه مامانم جلوی

    .میلرزید

    بغضمو اون با تا خوردم آب آشپزخونه توی. کنم آماده حاضری غذای یه تا شدم بلند مبل روی از که ها سوسیس .ریختم ماهیتابه توی و کردم خرد رو ها سوسیس. نداشت تاثیری اما بدم، فرو

    هم رو وگوجه خیارشور. ریختم دیس توی زدمو بهشون ادویه و نمک و رب و آبلیمو شدن، سرخ حتی کردم مجبورشون و کردم صدا رو بابا و مامان. چیدم میزو. گذاشتم ظرف توی کردمو خرد .بخورن لقمه چند شده

    مامان به نگاهی زیرچشمی. بود شده پیر شبه یک که کردم نگاه مهربونم بابای به ناهار موقع به رو ها لقمه. بود کرده پف زیرشون و بودن شده قرمز چشماش ، زیاد ی گریه خاطر به. انداختم

    منم رفتن، اتاقشون به و شدن بلند بابا و مامان دقیقه چند از بعد. فرستادم می پایین نوشابه زور رها اشکام دادم اجازه. کشیدم دراز تختم روی و رفتم اتاقم به و شستم رو ظرفا. کردم جمع میزو تنهایی توی که میشه باعث همین. نکنم گریه جمع توی که بوده این بر سعیم همیشه. بشن

    .کنم خالی خودمو و بشکنم

    آریا

    لیاقتشو که هرچند. گرفتیم هستی برای ختم مراسم یه ، تهران به برگشتنمون از بعد بالفاصله خرخره تا که کسی بود، بسته چشم دیگه پسرهای به همسر تنداش باوجود که کسی نداشت، هایی مراسم چنین لیاقت داد می آنچنانی پیشنهادهای مجرد پسر یک به و بود نوشیده

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    25

    . نداشت کسیو من از غیر به هستی که خصوص به. بود الزم خودم آبروی حفظ برای اما. نداشت .میرفت ها گذشته به ذهنم اما بودم ایستاده هستی قبر کنار

    من زندگی وارد خودشو هفته یه سر چطور اینکه. کردم فکر زندگیم به ورودش نحوه و هستی به هایی بدخلقی خاطر به. بود شده بزرگ بهزیستی توی. نداشت ای خونواده هیچ که دختری. کرد .بود نشده سرپرستیش گرفتن به راضی کسی میداد، نشون خودش از که

    داشته مستقل زندگی بتونه و بشه خارج اونجا از تا بود کرده تالششو تموم سالگی 18 از بعد مدتی، از بعد اما. میکرد زندگی اونا های برنامه ومطابق رهن رو جا یه بهزیستی کمک با. باشه دونست نمی کنه، زندگی بقیه کمک بدون میخواست دلش. میشه بیشتر خواهیش آزادی حس خودش میتونه اینکه توهم با. دوختن کیسه اون، زیبایی به ریدخت برای ها خیلی جامعه این توی .زد بیرون ای اجاره ی خونه از بربیاد، خودش پس از

    بود، کرده انداز پس که پولی از اوایل نمیده، اجاره خونه بهش کسی و میزنه سر هربنگاهی به یه. بود خوابیده کپار توی شب چند. خورد دیگ ته به کفگیرش مدتی از بعد اما میکرد استفاده

    برای دوستش پیشنهاد به. میشن دوست هم با و میشه آشنا دیگه فراری دختر یه با روز کسی که نداشته خبر اما. میشه متوسل پولدار پسرای به شدن آویزون به زندگیش، گذروندن

    .نمیکنه دیگری خرج پولی داشت، چشم بدون

    اما بود، زیبا و لوند خیلی. دیدم دوستام، از یکی خونه پارتی، یه توی هستیو بار اولین برای .کردم می احساس خودم روی نگاهشو پارتی اول همون از. نداشت مناسبی سرووضع

    اونقدر. کردم قبول تحقیر کلی از بعد منم. داد دوستی پیشنهاد من به ساعت، یه گذشتن از بعد. بردمش خونه به خودم با شب همون. بود چی شدنش قبول دلیل میدونست، که بود پسرها بین محرمیت صیغه یه روز چند از بعد. نکردم فراموش رو هستی و زیبا ی خیره های نگاه وقت هیچ ...هستی بازم اما. شد موندگار من خونه توی و. خوندیم خودمون بین

    پاشو! کردی ضعف حتما. کردی گریه بس از کشتی خودتو داداش: اومدم خودم به امیر صدای با .شد تموم مراسم خونه، مبری

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    26

    روی بودند، نشسته ماشین داخل پری و زیبا. شدم قدم هم امیر با. گرفت خندم لحنش از .رفتیم خونه به و نشست ماشین فرمان پشت هم امیر. شدم جاگیر شاگرد صندلی

    . ازیب و پری های عشوه دیدن ، تکراری زندگی بازم. برگشت خودش قبلی روال به من زندگی دوباره .میشدم شریک اونا از یکی با هرشب که خوابی اتاق بازم

    *********

    مریم

    یک مثل برام کدومشون هر که روزهایی. میگذشت محمد شدن زندانی از روز هشت و بیست کار سر اجبار به بابا. داشت آشفتگی هم هنوز خونه، اوضاع مدت این توی. میگذشت سال

    درسمو نمیتونستم سابق مثل اصال. گذروندم ترممو پایان امتحانات حواسی بی با منم. میرفت گوشه یه که میدیدم وقتا گاهی ولی میکرد تابی بی کمتر مامان. بودم قبولی فکر به فقط بخونمو

    . میشد احساس خیلی محمد خالی جای. میکنه گریه و شده خیره نقطه یه به و نشسته خونه از مجرب وکیل یه با. برمیگشت قبل از تر شکسته هربار و بود رفته محمد دیدن به باری چند بابا

    .بگیره عهده به محمدو وکالت تا بودیم کرده صحبت

    اینکه از. داشتیم هراس روز اون اومدن از طرفی از و. بودیم نشسته دادگاه روز انتظار به همه .بده یترضا هستی دم ولی که بود این امیدمون تموم. داشتیم بیم بیفته، ناگوار اتفاقات

    فردایی. بود فردا دنبال به ذهنم تموم که درحالی. برم دانشگاه به شدم مجبور پروژه تحویل برای از مدت این تموم. بدن زندگیشو حکم بود، قرار. بشه مشخص داداشم سرنوشت بود قرار که

    تهخواس دوستام از ولی دارم مشکل یه که بودن فهمیده دانشگاهم ی همه بودم، خودم توی بس .نکنند صحبت کسی با موضوع این درباره که بودم

    خنده با دلخوشیشون برای منم. دربیارن هوا و حال این از منو میکردن سعی مدام ها بچه .ظاهریه هام خنده که میدونستن خودشون اما. میکردم همراهی

    .میدم استراحت مغزم به فردا از. شدم راحت آخیش: گفت صبا هامون پروژه تحویل از بعد

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    27

    .ناقال بودی نگفته زودتر چرا ؟ داری مغزم تو مگه: گفت شده گشاد چشمای با شکوه

    نیست؟ توش هیچی. پوچه پوچ ات کله که تواند مثل همه کردی فکر: کرد تصنعی اخمی صبا

    .پوچه این مثل ات کله خودتم. نکن توهین من شوهر به هی: گفت شکوه از دفاع به نازنین

    نکردی؟ خراب منم وسط این تو احیانا فقط! طرفداری مرسی: نازنین به ای قره چشم شکوه

    که منم. عزیزم تلخه واقعیت خوب: داد جواب لبخند با و کشید گردنش پشت به دستی نازنین .میسازم بدت و خوب با میشناسی

    همه اه بچه بسه: گفتم و انداختم ساعتم به نگاهی. میکردم نگاه ها بچه به کمرنگ لبخند یه با .خونه بریم بیاین ام خسته من. این نخبه شما فهمیدن

    .سیتی صفا بریم باید امروز خونه؟ بریم رو چی: گفت تهاجمی صبا

    خبردارین که شما. نیست دلم تو دل. خستم من توروخدا: گرفتم دستم توی تر محکم چادرمو .محمده دادگاه فردا

    یکم اوضاع، این توی مریم میکنی، داغون یدار خودتو اینجوری: کرد نگاهم دلسوزی با شکوه .نیست بد برات تنوع

    یا میای خودت یا نمیشه سرم اینا و احوال و اوضاع و خستم: داد ادامه جدی لحنی با هم بعد .میبریمت که

    نیام؟ اگه و: کردم آخرمو تالش اما نمیام بر پسشون از میدونستم

    بهم پشت از هم صبا و کشیدن بازومومی یه شونکدوم هر و گرفتند دورمو نفرشون سه دیدم یهو به ، دانشگاه توی نداشتمو آبروی. کنن بازداشت منو اومدن و پلیسند اونا انگار. میاورد فشار .بودن گذاشته حراج

    .کنم صحبت وکیلم با باید من. ندارم گناهی من کنید ولم: کنم همراهیشون خنده با شدم مجبور

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    28

    کنم اعتراض خواستم تا. بریم صفه به گرفتند تصمیم بود، اومده اش قراضه پراید با شکوه چون هم نازنین و شکوه. بست درو و نشست داخل فشنگ مثل هم صبا و عقب صندلی کردند ،پرتم .افتادیم راه و نشستند سریع

    جرئت اگه: گرفت سمتم به اسلحه شکل به دستشو. نشست صبا لبای روی شیطون لبخند یه .کنم نفلت تا ربخو تکون داری

    به دلم طرفی از. ببرم پناه کی به دستشون از نمیدونستم. بود شده دار خنده وضعم واقعا تظاهر با حتی کردم سعی بودم؟ دوستشون من که داشتن گناهی چه اونا. میسوخت حالشون

    .بدم دلشون به دل شده که هم

    . دارم بچه من. کنید آزادم روانیا میخواید؟ جونم از چی شما: گفتم جیغی جیغ صدایی با

    خوشحال ما مثل و باشی خوبی بچه بدی قول اگه: گفت بود، نشسته فرمون پشت که شکوه .میکنیم آزادت باشی،

    .باشید عواقبش مواظب اما. برقصم شما ساز با باید که فعال: گفتم و دادم تکون سرمو

    .نکردم قیمت قیمه تا ضعیفه شو الل: کرد کلفت صداشو نازنین

    .شیم شاد بذارین آهنگ یه جلوییا: انداخت بهم نگاهی نیم صبا

    و کرد ضبطوروشن و درآورد کیفش داخل فلششواز بود، اشاره یه منتظر انگار که هم نازنین تکون آهنگ ریتم با را سرش هم شکوه. میرقصیدن آهنگ با نازنین و صبا. کرد زیاد صداشو یه از ایستادیم، جا یه راه تو. میدادم گوش آهنگ به و میخندیدم شیطنتاشون به منم. میداد

    .گرفتیم چلوکباب پرس چند رستوران

    عکس میدیدیم که چیزی هر با. کردیم حرکت باال سمت به و برداشتیم وسایلمونو رسیدن از بعد .نبود شلوغ خیلی بود هفته وسط چون. میآوردیم در بازی مسخره و. میگرفتیم

    آریا

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    29

    امیرو. بشینم سرجام بپرمو خواب از شد، باعث که بلند اونقدر. شنیدم مگوش کنار بلندی صدای منگی و تعجب اون. میزنن سوت که وقتی مثل بود، دهنش توی انگشتاش دیدم، سرم باالی به عصبانیت با. بود گذشته ظرفیتم حد از امیر شوخیهای این. داد عصبانیت به خودشو جای .کردم نگاه امیر

    .کردم غلط: شد خبردار خشمم از رمچه دیدن با امیر

    وقتی که میدونی خودت میگذرونی، حدش از داری داره، حدی هم شوخی ، امیر بسه: زدم فریاد .میکنم حذفش زندگیم از بگذرونه، حد از یکی اگه بشه، تکمیل ظرفیتم

    شادبشی، کنم،یکم شوخی باهات یکم میخواستم فقط داداش، باشه: انداخت پایین سرشو امیر ... مزاحمتمو که نمیدونستم

    رفتارم روی کنترلی عصبانیت موقع که میدونستم رفتم، تند که میدونستم. نداد ادامه حرفشو دوستم بهترین امیر. میاوردم در دلش از جوری یه باید. میدونست خوب اینو هم امیر. نداشتم

    .داشتم دوستش آرتا اندازه به که کسی تنها. بود

    . گرفته هم ای قیافه چه نگاه دیگه، بسه: گفتم زدمو لبخندی بود، گرفته که مظلومی چهره به .میشه سرازیر اشکشم دیگه ی دقیقه دو تا کردن، دعواشون که شدی هایی بچه عین

    .داداش مردی خیلی: دید که لبخندمو کرد، نگاهم شک با امیرکمی

    .کنم نمی تالفی کارتو نکن فکر: کردم جمع صورتمو

    آریا. کردم شکایت اگه من بیار، سرم میخوای بالیی هر. نازکتر مو از ما گردن: گفت خنده با امیر .میچسبه بازم اما شده، ظهر اونجا برسیم بخوایم تا البته صفه؟ بریم ای پایه

    اصفهان یکم بتونیم هم دوروزی یکی تا بگیره بلیط زودتر روز دو برای بودم، گفته امیر به خودم می فوالدین اعصاب بودن، امیر با بیشتر چندروز. میبردم پی اشتباهم به اهیگ اما. کنیم گردی

    .خواست

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    30

    اومده خوشم اونجا از. رفتیم صفه کوه به هتل های تاکسی با خوردیم، صبحونمونو اینکه از بعد چمن و بلند درختای جاده، طرف دو. میرفت کوه باالی تا بودند ساخته که سنگی مسیر. بود

    و میکرد شوخی امیر مسیر طول در. بود خنک نسبتا داشت، خوبی خیلی هوای .بودند کاشته و بود خلوت خیلی بودیم آمده هفته وسط چون. میدادم تحویلش نایابمو های خنده هم من

    زدن قدم حال در. برمیداشت شیطنت از دست امیر اگه البته ببرم، لذت سکوتش از میتونستم .کرد صدام امیر یهو که بودم

    که انگار نه انگار اصال. میری راه و پایین انداختی چی مثل سرتو. کن صبر لحظه یه آریا: رامی .میزنی قدم من مثل شخصیتی با آدم یک

    شده؟ چی باز: ایستادم روبروش کجی دهن یه با

    .شده باز کفشام بند: گفت لودگی با امیر

    ببندم؟ برات من میخوای نکنه: انداختم باال ابرومو یه

    .بریم باهم تا کن صبر یکم کن، لطف فقط. میشه زحمتت بابا نه: داد جواب تخسی با رامی

    یه. شدم اطراف تماشای مشغول. میکرد غرغر لبی زیر اما شد، کفشش بستن مشغول و شد خم یا است زنده ببینم برگشتم سمتش به. نداره شدن بلند خیال اینکه مثل نه دیدم گذشت که کم

    .بود مونده باز بناگوش تا نیشش و بود شده زوم جا یه نگاهش. مرده

    .پرید سرت از عقل ، دیدی دختر چهارتا دوباره: کردم دنبال نگاهشو مسیر

    پیدا حوریایی چه ببین بنداز، نگاه یه من جون: داد جواب ، بگیره ازشون چشم اینکه امیربدون .کردم

    بهشون. دختربودند تا چهار. ردمک نگاهشون دقت با و شدم کنجکاو دخترا خنده صدای با روی نگاهم. بودن خوشگلتر نسبت به بقیه از خب میگفت راست امیر. باشند دانشجو میومد،

    این بینشون و داشتند جذاب و شیک تیپای همه نفر، سه اون. موند چادری دختر یه

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    31

    توی تا چسبیده اینا به که آویزوناست این از حتما گفتم خودم با. بود ناجور وصله دخترچادری .بدن راهش گروه

    مریم

    پت تا دو این و بگیریم عکس خواستیم ما باز. بگیریم عکس تا ایستادیم سنگی دایناسور یه کنار عکس ازشون هم صبا و من میگرفتنو شوهری و زن ژستای همیشه، مثل. کردند شروع مت و

    و شکوه و صبا عکسا از یکی یتو. بود گرفته درد دلمون بودیم، خندیده بهشون بس از. میگرفتیم آمدنشون پایین از ، عکس از بعد. بگیرم عکس ازشون تا نشستن سنگی دایناسور روی نازننین و بودم گرفته دلمو هم من بیان، پایین نمیتونستن و بودن کرده گیر دایناسور روی. گرفتم فیلم

    .خندیدم می بهشون

    .بده نجات منو بیاد 110 بزنه زنگ یکی. کمک: کرد نگاه اطراف به شیطنت با شکوه

    118 بزنیم زنگ باید دیوونه: کوبید شکوه سر بر محکم نازنین

    .بیایم پایین بتونیم کن، کمکمون بیا مریم. خنگن چقدر اینا وای: کرد نگاه من جانب به حق صبا

    جیغ دید پفکو تا شکوه. شدم ومشغول آوردم در پفک خوراکیها، توی بود،از کرده گل شیطنتم .بخوریم هم با پایین بیایم ما کن صبر آشغال. خور تک کثافت: کشید

    .بخورین بیاین گرفته، جلوتونو کی: انداختم باال ای شونه

    نصفه به که پفکو. کردن نگام غضب با رسید، زمین به پاشون تا. اومدند پایین تالش کلی از بعد نهایت با داشتم. کردن حمله بهم گرگ مثل هم تا سه اون. کردم فرار و برداشتم بود، رسیده آخ خوردمو یکی به یهو که بسنجم موقعیتشونو که برگردوندم و سرم لحظه یه میدویدم سرعت .گفتم بلندی

    ثانیه چند. بودند شده خیره من به که دیدم خالی تو و سیاه چشم تا دو ، آوردم باال آروم سرمو خجالت از داشتم. جداشدم ازش شدمو رمندهش. هستم موقعیتی چه توی بفهمم که کشید طول .نشنیدم هم جوابی. کردم زیرلبی عذرخواهی یه و کردم مرتب میشدم،چادرمو آب

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    32

    اون به بعد و دوستام به اول سرگردان گیجو. گفت بلندی هین صبا گرفتم، فاصله ازش قدم یه انگشتای جای. همیدمف رو فاجعه عمق تازه. بود ایستاده کنارش هم دوستش االن که کردم نگاه

    کامال االن که چشماش به دوباره و گرفتم گاز لبمو. بود مونده سفیدش پیراهن روی من پفکی .ام شرمنده واقعا. ببخشید: گفتم و کردم نگاه بود، شده قرمز

    کنی، نگاه جلوتو که اینه برای چشم. کوری مگه. احمق دختره: لرزیدم خودم به فریادش صدای با و خشک ببخشید یه با کردی فکر. کنی نگاه سرتو پشت و برگردونی سرتو احمقا عین که این نه

    . کردی سرت که چادری این به نه هاتون خنده و بازیا مسخره اون به نه کرد؟ حلش میشه خالی به میبینن، پسر یه تا ولی میدن نشون نجابت با خودشونو که میخوره هم به تو امثال از حالم .بغلش تو میپرن ای بهونه

    من با اینطور چرا بود؟ من با اصال میکرد؟ توهین من به حقی چه به. شدم ناراحت لحنش از ، ناراحتی کم کم. کنم برخورد بهش نمیخواستم عمد به که من بود اتفاق یه خوب میزد؟ حرف .داد عصبانیت به خودشو جای

    آریا

    شیوا از که خاطراتی تموم. بود دختر ازین زیباتر خیلی شیوا البته افتادم، شیوا یاد به دیدنش با ی عقده میخواستم فقط میگم چی فهمیدم نمی. بود شده زنده برام دختر این دیدن با ، داشتم توهین بهش هست، کی دختر این بگیرم نظر در اینکه بدون. کنم خالی نفر یه سر امو ساله چند دختر این بود؟ شیوا و اون بین فرقی چه بود؟ مهم مگه گفتم، بهش چی ندارم یاد به حتی. کردم .کرد نگاه من به شدنم ساکت با. بود شیوا امثال و شیوا از ای دیگه ی نسخه هم

    بهم ایشو قهوه درشت چشمای کشید، هم تو ابروهاشو شد، قرمز سفیدش، صورت کم کم میدم پولشو ده،ش کثیف لباس یه. آورده نوبرشو انگار خبرته؟ چه: گفت بلند صدای با و دوخت

    من به ندارین حق شما کنید؟ صحبت من با اینطور میدین جرات خودتون به حقی چه به شما. فریاد و داد همه این چیزی، همچین کردم، خواهی معذرت هم من افتاده اتفاقی یه. کنین توهین .نداره

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    33

    که میکنه غلطی چه خودش نیست معلوم انگارد، خود کیش به را همه کافر: داد ادامه لب زیر .میبینه خودش عین رو همه

    نکرده جرئت احدالناسی سن این به تا که کسی به کرد؟ می اهانت من به میزد؟ فریاد من سر از موهاشو راستم دست با و کردم پر بینمونو فاصله رسید، اوج به عصبانیتم. کنه نگاهش چپ و کرد می نگاه چشمام به گستاخی با. کنه نگاه من به کردم مجبورش. کشیدم و گرفتم چادر روی که حقا ارجمند؟ آریا روی ؟ میکنی بلند من روی صداتو: غریدم لب زیر. میکشید ونشون خط

    که تو مثل کسایی از. میخوره بهم همتون از حالم. معنا تمام به هرزه یه. گفتم بهت که همونی یه داری دوست خیلی اینکه مثل. میگذرونند یکی با شبشونو هر ولی. میکنند نجابت ادعای .بکشونی منم تخت به خودتو جوری

    به شروع لباش. میشد تر پررنگ اخماش. میشد تر گشاد چشمانش میزدم که حرفی هر با .کنم ولش ، کرد مجبورم و کشید بازومو امیر. کرد لرزش

    .یکن کثیف اینا بخاطر خونتو نباید تو. کن ولش میکنی؟ اینطوری چرا پسر؟ چته: امیر

    و بودند کرده اش دوره دوستاش. بود شده شوکه حرفام با اینکه مثل نگرفتم اون از نگاهمو .میکردند صداش

    مریم

    مگه میکرد؟ توهین بهم که داشتم باهاش چیکار من مگه. بودم کرده هنگ حرفاش شنیدن با منو مگه میداد؟ نسبت من به بود، هرزه دخترای الیق هرچی چرا گناهه؟ کردن سر چادر

    ناراحتی و خشم شدت از بزنه؟ تهمت دختر یه به راحت اینقدر میتونست چطور میشناخت؟ .بدم نشون العملی عکس نمیتونستم اما میشنیدم رو ها بچه صدای. بود اومده بند زبونم

    . بشم فدات. بیا. گلم که نشده چیزی ببین. نگاه منو. جان مریم. مریم: بود گرفته بازومو شکوه .روش اینم. نبود مهم برات مردم حرف که تو. برم ربونتق الهی

    تو زد حرفی یه. بریم بیا. بشه قربونت صبا الهی. شده قرمزم چه ببین: میگفت نگرانی با نازنین .بگیری دل به نباید که

  • خبیث روح| نفرت سایه رمان

    www.1roman.ir برای دانلود رمان بیشتر به یک رمان مراجعه کنید

    34

    بیا میکنی؟ قربونی وسط این رو ما چرا. بذار مایه خودت از نازنین، اوی: گفت جانب به حق صبا .کردی ای قهوه امروزمونو که بیفت راه. ودمونخ مریمی

    نباید. میگرفت حرفاشو جواب باید. میداد فرمان ای دیگه چیز مغزم اما میرفتم همراهشون به حق. بود خودش مال داشت ای نظریه هر. بده ادامه روش و راه این به ، میدادم اجازه بهش

    .کنه تحقیر و ت�