.مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک...

57
1 | Page بسپارید به خاطرس را رمان پ.ir 1 https://Romanplus بازوم و کشید که با حرص دستش و پس زدم. - عه! ول کن تو هم خب! از کی تا حا ترسو شدی؟ با حرص بهیشه ش ی ساعتش زد. - ساعت یک نصف شبه آرام! بیدار بشند بفهمند نیستیم بدبخت می شیما. بخیال ب خندیدم و موهای موج دارم و دور انگشتم پیچوندم. نزدیک به صورتش آروم لب زدم: بذار حال یه پسر رو بگیرم بعدریم می. پوفی کشید. - یرم م شربت بگیرم. ازم دور شد که بلند گفتم: مشروب نباشه ها! بهتم سم چرخید و عقب عقب رفت. - نه بیاشروبم م بخور که من جنازت وبرم ب خونه. خندیدم. - حرص نخور گوجهشی می. چشم غره ای بهم رفت و دور شد. به ستون تکیه دادم و به دختر وی پسرای کهنگار ا می خواستن برن توی حلق هم با اینشون رقصیدن نگاه کردم.

Transcript of .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک...

Page 1: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

1 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.زدم پس ودستش حرص با که کشید وبازوم

شدی؟ ترسو حالا تا کی از !خب هم تو کن ول !عه -

.زد ساعتش یشیشه به حرص با

.شیمامی بدبخت نیستیم بفهمند بشند بیدار !آرام شبه نصف یک ساعت -

.پیچوندم انگشتم دور ودارم موج موهای و خندیدم ببخیال

.میریم بعد بگیرم رو پسر یه حال بذار :زدم لب آروم صورتش به نزدیک

.کشید پوفی

.بگیرم شربت میرم -

!هانباشه مشروب :گفتم بلند که شد دور ازم

.رفت عقب عقب و چرخید سمتم به

.خونه ببرم وجنازت من که بخور مشروبم بیا نه -

.خندیدم

.میشی گوجه نخور حرص -

.شد دور و رفت بهم ایغره چشم

این با هم حلق توی برن خواستنمی انگار که پسرایی و دختر به و دادم تکیه ستون به

.کردم نگاه رقصیدنشون

Page 2: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

2 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.گرفتم خودم از سلفی چندتا و آوردم بیرون جیبم از وگوشیم

.چرخیدم سمتش به سریع و پریدم جا از گوشم کنار اونم پسر یه صدای با

.خوشگلی -

.انداختم پاش تا سر به نگاهی

.دونممی -

!ساخته هم هیکلی عجب بدمصب

گرفته؟ وچشمت -

.زدم بهش ایتنه و زدم پوزخندی خنده با

.پسرجون بیاد باد بذار کنار برو -

برقصیم؟ نمیای :گفت گوشم نزدیک و گرفت وبازوهام پشت از

.چرخیدم سمتش به و زدم پس وهاشدست

.ازش میاد خوشم :گفتم دستش توی شیک حسابی و طلایی سیگاری جا دیدن با

.آورد بالا ودستش

میگی؟ واین -

.اوهم -

.کرد کج کمی وسرش

Page 3: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

3 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

...اما میدمش بهت -

.کرد دراز ودستش

.بریم باهم رقص دور یه -

.زدم ششونه به وماشاره انگشت

.داداش برو -

.خورهمی حرص داره کلی بود معلوم

.بخره ومن مخصوصا رو همه تونهنمی پول با بفهمه پسری وقتی میبرم لذت یعنی

خوای؟می چقدر -

.خندیدم

.نیستم فروشی من -

.گرفت وبازوم ولی شدم رد کنارش از

.میاد خوشم ازت -

.گندمی واین همه -

.کردم اشاره بهش نفس دیدن با

.شد نزدیک بهمون دستش لیوان دو با

.پسر آقا کارت رد برو -

Page 4: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

4 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.کرد نگاه پاش تا سر به پسره

.کنیم حال باهم تونیممی حسابی بینممی میرم ته تا وفانتزیش وقتی -

.کرد پر ونفس نگاه عصبانیت

.خندیدم کوتاه و کشیدم دندونم به وزبونم

!اینطور که -

پرت زمین روی شدت به که کردم صورتش اون یحواله مشتی چنان حرکت یه تو و

.شد

.کشیدند هینی دخترا و چرخیدند سمتمون به ایعده

.خندید عصبی و شد خیز نیم دستش دو با پسره

.اومدی اشتباهی یخونه در پسرجون، هی -

.شدیم دور ازش و گرفتم ونفس مچ بعد

.نزن مشت بهشون گفتم صدبار نشه؟ دردسر :نفس

.کردم بسته و باز ودستم

میشه دردسرش ته نبود، دستم توی مشتی آوردی شانس حالا میده، حال بیشتر -

.عادیه اینم پاسگاه،

.زد پوزخندی

Page 5: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

5 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.سر بر خاک شدنت زن میشه دردسرش ته نه -

.خندیدم

.بابا بیخیال شند؟می خر زود که پسرایی اون بکنه؟ رو اینکار خوادمی کی -

.گرفت سمتم به ولیوان

نگاه هم به ترس با که شد بلند پلیس آژیر صدای دفعه یه اما بگیرم ازش خواستم

.شد خونه تو بزرگی هیاهوی یه و کردیم

!آرام زایید قلو دو گاومون که بریم در بدو :گفت استرس با و انداخت رو هالیوان نفس

*********

.بود زیر به سرمون مدت تموم

.کنید امضا رو اینجا -

.کرد امضا و شد خم میز رو بابا

ببرمشون؟ تونممی بفرمائید، -

درست حاشیه دخترش که نیست خوب مدلینگ یه واسه رادمنش جناب اما البته -

.کنه

.گزیدم ولبم

Page 6: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

6 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

خبررسانیتون، از ممنون هست، بهش حواسم بیشتر بعد به این از :گفت کلافه بابا

.خداحافظ نباشید، خسته

.خدانگهدار -

...رفتیم سرش پشت که رفت در سمت به و انداخت بهمون تیزی و تند نگاه یه بابا

.شد کنده جاش از ماشین و گذاشت گاز روی وپاش که نشستیم ماشین توی

به وانگشتش مدام و داد تکیه در به وآرنجش دیدم که کردم نگاه بهش چشمی زیر

.کشهمی لبش

.رفتیم خونه سمت به دادش ماهان عمو تحویل بابا و رسوندیم که ونفس

بابایی؟ نمیگی مامان به که تو :گفتم و کردم جمع وعزمم

بگم؟ نباید چرا :گفت عصبی

.گزیدم ولبم

.میزنه دارم مامان چون -

.انداخت بهم عصبی نگاه

.شدم ترنزدیک بهش

.نرم جاها اینجور دیگه میدم قول من نگو مامان به تو باباجونم؟ -

.کشیدم موهاش توی ودستم که کرد سکوت

Page 7: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

7 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.لطفا جذابم بابای -

.کشید عصبی نفس

.بوسیدم وشگونه و کرد حلقه بازوش دور ودستم

.کنممی خواهش -

.سرجات بشین برو :گفت کلافه

نکردی رو اینکارا خودت قبلا انگار کنیمی رفتار داری جوری یه :گفتم بدجنسی با

!بابایی

.انداخت بهم تیزی نگاه

رفتم؟می پارتی من گفته کی -

.کشیدم ریشش ته به وشستم

.تو مثل منم کنی تجربه خواستیمی بودی جوون هم تو خب دونم،می -

گفته؟ بهت کی میگم -

.ماهان عمو -

.داد فشار هم روی وهاشدندون

.دادممی ش*جر وگرنه نیست اینجا آورد شانس یعنی -

Page 8: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

8 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

بابا؟ وا :گفتم نخندم کردممی سعی که درحالی ساختگی تعجب با و کردم ول وبازوش

داد؟ ر*ج میشه هم رو مرد مگه

.برد بالا ودستش و کرد نگاه بهم تیز

.دهنت توی میارم واستخون چهارتا این وگرنه نزن حرف و بشین درست -

گرفتم گاز واشارم انگشت

خشونت؟ و تو !بابایی عه -

.خودش سر توی زد یکی و کرد نگاه بهم حرص با

خودم دختر تو دارم والدنگ ماهان اون بارز ینمونه که من سر تو خاک یعنی -

.بینممی

.نخندم کردم سعی

باشه؟ نگو مامانی به -

.گرفت ضرب فرمون روی هاشانگشت با

.رفتم صورتش جلوی

که؟ نمیگی -

.نمیگم نه !لعنتی :گفت حرص با و زد فرمون روی بار یه

.کردم بغلش و بوسیدم وشگونه محکم و نشست لبم روی عمیقی لبخند

Page 9: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

9 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.بابایی عاشقتم -

.کرد فوت بیرون به ونفسش

*******

.وایساد روم به رو پا جفت دو که درمیاوردم وهامکفش داشتم

مثل درست درهم هایاخم با و زده کمر به دست مامان دیدم که آوردم بالا وسرم آروم

.کنهمی نگام عزرائیل

هلش کفشی جا کنار وکفشم و دادم قورت صدا با ودهنم آب وایسادم، درست سریع

.دادم

.سلام -

.بود درنده ببر مثل درست نگاهش

بودی؟ قبرستونی کدوم -

...چیزه -

.شدم نزدیک بهش سریع بابا ورود با

بوده؟ کجا :گفت بابا به رو

.پاسگاه :گفت درمیاورد وهاشکفش که طورهمون بابا

.کردم نگاهش شده گرد هایچشم با

Page 10: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

10 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

چرا؟ :مامان

.گذاشت کفشی جا توی وهاشکفش

.کرده ناکار رو پسرا زده همیشه، مثل -

.کشیدم ایآسوده نفس دل ته از

و کشیدم جیغی که آورد هجوم سمتم به دمپایی با دفعه یه و کرد نگاهم عصبی مامان

.گذاشتم فرار به پا

هان؟ آخه؟ تو به بگم چی من ورپریده، وایسا داری جرئت -

.رفتم مبل پشت

.کردم غلط من اصلا مادرم، باش آرام -

.کن ولش :گفت خنده با و کرد بغلش پشت از بابا بیاره هجوم سمتم به خواست تا

.بزنمش بذار کن ولم :گفت حرص با

.بوسید وشگونه بابا

.میشه آدم کم کم -

.شدم خیره روم به رو رمانتیک یصحنه به باز نیش با

.زد گردنش به ایبوسه و کرد بغلش ترمحکم بابا

Page 11: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

11 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

داد و کرد رشد بازم بود خوابیده نگاهش توی که عصبانیتی که افتاد من به مامان نگاه

.اتاقت تو برو بیا فضول؟ کنیمی نگاه چی به :زد

.بردم بالا وهامدست و نخندم کردم سعی

.شدم دور ازشون آروم آروم

.میرم دارم باش آروم -

.شنیدم ولبیش زیر عصبی صدای

!کرد خراب مونمجمعه شب -

.نخندم تا گزیدم ولبم

.برسید معاشقتون یبقیه به شما :گفتم و رفتم هاپله سمت به

.فرار د و گفتم واین

آرام؟ :زد جیغ

.شد بلند بابا خندون صدای

.اون بیخیال -

کردم قفل رو در و شدم اتاقم وارد

.خنده زیر زدم و شدم ولو تخت روی

آخه؟ هات اینقدر مامانم آی، آی -

Page 12: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

12 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.کشیدم عمیقی نفس خندم یمونده ته با و بردم سرم زیر وهامدست

.داشتم اون مثل شوهر یه منم کاش میگم بینممی وبابام که هاوقت گاهی

نکنم فکر ست،دیگه چیز یه بابام اصلا ...داره ومامان هوای کلی شیطون، مهربون،

.باشه اون شبیه کسی اصلا

رادمـــانـــ#

.کردم حلقه گردنش دور ودستم که نشست کنارم و داد دستم به ومشروب لیوان

.خوردم ومشروب از کمی بودم خیره روم به رو پسرای و دختر به که طورهمون

وهوام حسابی کرده بزرگم که اونی اینکه با گذشت، ممکن شکل گندترین به بچگیم

از ومن لاشخور یه که ایخانواده نمیشه؛ خودت یخانواده مثل چیز هیچ اما داشت

.کرد محروم داشتنش

میشه که ایندوسیله فقط زنا نیست، خشم و کینه انتقام، جز چیزی من قلب تو

.شد سرگرم ساعت چند واسه باهاشون

که هاستمدت اما تنگه همشون واسه دلم نمیشه، ممطهره خاله و مادرم مثل زنی هیچ

.اومدم کنار نبودشون با

Page 13: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

13 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

مامان مرگ باعث و کرد حمله خونه به کی بفهمم کنممی سعی دارم که هاستسال

.نکردم پیدا ازش ردی اما شد سارام

از چجوری باشم، نترس چجوری کنم، زندگی چجوری داد یادم کرد بزرگم که اونی

بابام به که کسایی پاریسم، باند ترینبزرگ صاحب من حالا و کنم محافظت خودم

.کردم همراه خودم با بازم یا و کشتم یا رو بودند کرده پشت

.میشه آزاد زندان از بابام دیگه ماه چند

فهمیدم اینجوری اومد، پیشم و شد آزاد زندان از شروین، دوستش تنها پیش سال دو

حسابی تونستم اون هایتجربه و اون کمک با حالا زندان، افتاده که هاستسال بابام

.بکنم رشد

ولی دادم تشکیل رو باند این هدفی چه با و چی برای من دقیقا دونهنمی کسی هیچ اما

و میزنم آتیش واطرافم دشمنای و خلافکارا تموم بیام بیرون ظاهریم یپوسته از وقتی

.گیرممی ازشون وتنهاییم سال همه این انتقام

.اومدم خودم به جولیا صدای با

کنم؟ پر برات بازم ولیوان -

نشسته کنارم که فاستر و اون به رو بعد و کردم نگاه طوسیش هایچشم به کمی

.کنید آمادم کم یه :گفتم بودند

رئیس؟ اینجا :گفت خنده با فاستر

Page 14: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

14 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.زدم نیشخندی

.بینهنمی کسی -

.شدم بوسیدنش مشغول و بردم جولیا گلوی زیر وسرم بعد

.بدم سرویس رئیسم به که افتخاره باعث واقعا :گفت آروم جولیا

.نشست لبم روی پوزخندی

.شد گردنم بوسیدن مشغول و داد لم روم که کشیدم خودم سمت به رو فاستر

.شنیدم سرم بالای وشروین صدای دفعه یه

رادمانی؟ ابرا رو میری داری تنها تنها -

.کشید عقب فاسترم که کردم بلند وسرم

.بشه شریکم یکی نمیاد خوشم راستش -

.زد مرموزی لبخند

.پدرتی شبیه که میاد خوشم -

.زد چشمکی

.نمیشم جوونا شما مزاحم -

!سالشه هشتاد انگار میگه جوری یه

!نیست بیشتر سالش هشت و چهل هنوز

Page 15: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

15 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.رفت و کشید سر ومشروبش بعد

.رئیس دبی فرستیممی رو دخترا یمحموله دیگه شب دو :گفت گوشم زیر فاستر

.انداختم بهش نگاهی نیم

.خوبه -

.گرفت وبازوم جولیا

نمیاین؟ شما -

.کردم نگاه بهش

.نه -

شد؟ چی :گفت متعجب جولیا که شدم بلند جام از بعد

.کشیدم سر نفس یه ومشروب

.نباشه هم سیگارا از اثری بسه، دیگه بیرون بندازید رو همه بگیرم، دوش میرم -

هاپله سمت به کشیدممی موهام توی ودستم که طورهمون و گذاشتم میز روی ولیوان

.رفتم

مـطـهـره#

Page 16: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

16 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.نشستم پاش روی بعد و انداختم آشپزخونه از بیرون به نگاهی که کرد اشاره بهم

.زد لبم به ایبوسه و کرد حلقه کمرم دور ودستش

.نمیشه کم جذابیتت از جوری هیچ -

.کشیدم بود پرپشت هنوزم که موهاش توی ودستم و زدم لبخندی

!میشی پیر خودت که نه -

.انداخت کمرم روی وموهام و خندید

آرام نکن :گفتم بسته چشم که زد عمیق هایبوسه و کرد فرو گردنم گودی تو وسرش

!مهرداد میاد

.بوسید وگوشم زیر

از تونهنمی لحظه هر تو که داره هات بابای که کنه عادت باید بیاد خانمم فضول -

.بکشه دست مامانش

.خندیدم

.کشیدم عقب و گرفتم ومچش سریع که برد لباسم زیر ودستش

.نرو پیش بیشتر دیگه -

.دوخت چشم لبم به و کرد تر زبونش با ولبش

هوم؟ دیوونتم، که کنم کارچی -

Page 17: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

17 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.کردم فرو موهاش توی ودستم

بردارم؟ چشم هاتچشم از تونمنمی که لعنتی جذاب کنم کارچی من -

آرام#

.نشه بلند خندم صدای تا گذاشتم دهنم روی ودستم دو

!جون !میدنا هم به هم ایقلوه دل چه لعنتیا

!رمانتیکند و هات چقدر

.کشهمی باریکم جاهای به کارشون وگرنه بندازم بازرگانی پیام باشه بهتر کنم فکر

.دادم نشون جدی وخودم بعد و خندیدم آروم

.چرخید سمتم به سریع و پرید جا از مامان که شدم آشپزخونه وارد

!هویی یه هایی، یه -

.نخندم کردم سعی

.کردم باز رو یخچال در

.فهممنمی ستبسته گوشم و چشم من نیستم، من که انگار برسید کارتون به شما -

.برداشتم وزمینی بادوم یکره

Page 18: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

18 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.بری کنم عروست باید !نداریم آرامش تو دست از یعنی :گفت حرص با

.بستم ویخچال در

کنه؟ خراب وجمعتون شبای کی نباشم من مامانم، وحرف این نگو -

!آرام !عه :گفت خندون اما معترضانه بابا

.داد فشار هم روی وهاشدندون مامان

.نیوفته حیابی توی به نگاهم که برم اصلا -

.رفت بیرون آشپزخونه از غرزنان بعد

.نشستم صندلی روی و خندیدم

.نده حرص ومامانت اینقدر -

.عادیه من واسه بدونه باید من، بابای نخوره حرص خب -

.خندیدم پررویی با که رفت بهم ایغره چشم

!والا -

.برداشت وکتش و شد بلند جاش از

.شدم بلند سریع که بره بیرون آشپزخونه از خواست

.وایسا وایسا -

.کرد نگاهم سوالی و چرخید سمتم به

Page 19: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

19 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

صبحونه کن صبر بیاد، کنکورمون جواب قراره امروز عمو یخونه برم خواممی -

.برسون ومنم بخورم

.کرد نگاه ساعتش به

.بگو مامانت به شده، دیرم الانشم برم، قربونت نمیشه -

.باشه :گفتم آویزون لبای با

.کرد بغلم و خندید

.نشست لبم روی لبخندی که بوسید وموهام

.بوسیدم وشگونه و شدم جدا ازش

.جذابم بابای خداحافظ -

.کشید وبینیم و خندید

.خونه فضول خداحافظ -

.گرفت خندم

.شدم خوردن صبحونه مشغول و نشستم صندلی روی رفت بیرون که آشپزخونه از

.زدم لبخندی

نه بیستند، یکند، درجه آرام، بدون وخانوادت قدر همیشه نه؟ مگه خوشبختم، واقعا

.یکند و بیست اصلا

Page 20: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

20 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.نگیر ازم وخوشبختی این هیچوقت خدایا

*********

.برسون سلام خلت عموی زن اون به من طرف از -

موسسه؟ میری چشم، :گفتم خندون

.داد تکون سری

.خداحافظ باشه، -

.برد بالا ودستش

.زدم وآیفون و چرخیدم

.رفتم مامانم داخل رفتم و کردند باز رو در وقتی

.عوضی سلام :زد داد اتاقش بالکن توی از نفس همیشه مثل

.بردم بالا ودستم

.کثافت سلام -

.کشیدمی سوهان وناخوناش داشت

.تو بیا -

.میومدم هم گفتینمی -

!کوفت :گفت خنده با

Page 21: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

21 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.کردم باز وهال در و خندیدم

.شنیدم آشپزخونه توی از رو عمو صدای

.رفته لو سلام -

.گرفت خندم

.سلام :گفتم درمیاوردم وکفشم که طورهمون

.دیدم هاپله از اومدن پایین درحال رو عمو زن که شدم هال وارد

چطوری؟ سلام، -

.وایسادم

.برسون سلام خلت عموی زن به من طرف از گفت مامانم خوبم، سلام، -

.داد تکون راست و چپ به وسرش خنده با

.عمشه خل -

.کردیم روبوسی و رسید هم به

خوردی؟ صبحونه -

.آره -

.اومد بیرون آشپزخونه توی از مکیدمی وشستش انگشت که طورهمون عمو

.رفت سمتش به عمو زن

Page 22: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

22 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

!نکن رو اینکارا -

.بود شده مربایی انگشتم چشه؟ مگه وا، :گفت تعجب با عمو

!میری منحرف تو :گفت شیطون

.گرفت خندم

.رفت آشپزخونه توی و ریخت هم به وموهاش حرص با عمو زن

.اومد سمتم به و خندید عمو

.دویدم سمتش به و خندیدم که کرد باز هم از وهاشدست

.کردم حلقه دورش وپاهام و پریدم بغلش توی

.بوسیدم وشگونه محکم

مطوری؟ چطور -

.عالیم -

.کرد ریزی اخم

.بودید جایی بد دیشب -

.دونممی -

.پریدم پایین بغلش از

.خواستیممی هیجان کم یه -

Page 23: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

23 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.کرد اخم

.بخواد دلتون هیجانا این از نکرده لازم -

.زدم بازوش به

.شیممی آدم هم ما شدید، آدم بودید هم بابا و شما عمو، بیخیال -

.نخنده کرد سعی

.آرام رو گم هامچشم جلوی از -

.برداشتم قدم هاپله روی عقب عقب و خندیدم

.بخواه جون تو عمو، چشم -

.نخنده کرد سعی که فرستادم براش بوسی بعد

.اومدم بالا هاپله از و خندیدم باز

.کشید جیغی و پریدم جا از بدبخت که کردم باز ونفس اتاق در ضرب یه

.انداختم تختش روی وخودم خنده با و کندم سرم از وشالم

میشی؟ وارد گاو مثل چرا !کوفت :گفت حرص با و گذاشت میز روی وشونش

.عشقم بیشتره هیجانش -

.کرد باز وکمدش در و درآورد تنش از ولباسیش حوله و کرد نگاه بهم چپ چپ

دادی؟ نفر چند به حالا تا !بابا جون :گفتم بهش خیره دادنش حرص بخاطر

Page 24: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

24 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

زدم، بیرون اتاق از و شدم بلند سریع خنده با که آورد هجوم سمتم به و کشید جیغی

.اومد بیرون لخت نیمه همینطور هم دیوونه اون

.آرام کشمتمی -

.خندیدم بلند

به کیسه کلی اونم هانگهبان از یکی دفعه یه بیام پایین هاپله از خواستم که همین

.شدیم میخکوب سرجاهامون هردومون که اومد بیرون اتاق آخرین از دستش

.میزنه دید ونفس داره !...بله دیدم که کرد نگاه سرم پشت به تعجب با نگهبانه

وچشمات :گفت عصبی و زدم کمر به دست که گرفت دیگه رنگ نگاهش کم کم

!یابو کن درویش

.دوید اتاق سمت به جیغ یه با و اومد خودش به نفس

.اومد هاپله سمت به و کرد اخمی نگهبانه

!داره هیزی هایچشم چه

.رفت پایین هاپله از و شد رد روم به رو از

.رفتم اتاق سمت به و چرخیدم

.پوشهمی لباس داره حرص با دیدم که شدم واردش

.بستم رو در

Page 25: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

25 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.نخور حرص -

ومن داره حیاط روی از که دیدم هم دیگه بار یه عوضی ینگهبانه اون :گفت حرص با

.میزنه دید

.کردم اخمی

.کنه بیرونش بگو بابات به برو خب -

حالا تا وگرنه کنهمی مامانش خرج داره وحقوقش نمیاد، دلم مریضش مادر بخاطر -

.بیرون بودمش انداخته صدباره

.نشستم تخت روی

اونوقت نشدیم، قبول خواستیم که چیزی اون کنکور شاید دار نگه وهاتحرص حالا -

.بخور حرص

.پوشید وشلوارکش و کشید پوفی

.نشست کنارم و برداشت وتاپش لپ

+++++++++++

هم جوری و کشیدیم بنفش فرا جیغ یه شدیم قبول پزشکی هردومون اینکه دیدن با

.پایین شد پرت پاش روی از تاپ لپ که کردیم بغل رو دیگه

.کردیم پایین و بالا تخت روی خوشحالی با و شدیم بلند

Page 26: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

26 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.خدا عاشقتم :زدم داد

.بده شیرینی بهم بیا مامان :زد داد نفس

.کردیم بپر بپر و کردیم بغل رو دیگه هم بعد

.شد وارد ترس با عمو زن و شد باز شدت به در دفعه یه

شده؟ چی -

.کردیم بغلش و بردیم هجوم سمتش به هردومون

.کنه جدامون کرد سعی که بوسیدنش به کردیم شروع

شده؟ چی بگید کنید ولم !هادیوونه کردید توفیم اه -

!مامان شدیم قبول پزشکی هردومون :گفت هیجان با نفس و کردیم ولش

میگید؟ راست :گفت خوشحالی با عمو زن

با و کشید جیغ بدتر ما از عمو زن دفعه یه که دادیم تکون ذوق با وسرمون هردومون

.رفت بیرون اتاق از داد

ماهان؟ -

کوبیدیم هم به وهاموندست و خنده زیر زدیم بعد کمی اما کردیم نگاه هم به تعجب با

.کردیم بغل وهم و

.بگم فرهاد به برم من :گفت ذوق با اومد بیرون که بغلم از

Page 27: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

27 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.شد جمع صورتم

کن؟ کات چندش یپسره اون با نگفتم مگه -

.زد بازوم به

.بعد کنم کم ونگین روی بذار -

.کشیدم پوفی

*********

.انداختم تخت روی وخودم خستگی با

کل و بگیرند بزرگ جشن یه قبولیمون بخاطر قراره چون فردام منتظر صبرانهبی

.کنند دعوت وفامیل

.شده تنگ براش دلم که چقدر برگرده، خارج از قراره جونمم آقا

.برد خوابم کی دونمنمی که بستم وهامچشم

*******

از و زدم جیغ بود کرده پر رو جا همه شلیک صدای و بود خون از پر اطرافم که درحالی

.پریدم خواب از دفعه یه جیغم صدای

.دادم قورت زور به ودهنم آب و بستم وهامچشم زنان نفس

.پریدم جا از گوشیم صدای با اما کردم پاک وپیشونیم روی عرق

Page 28: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

28 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.انداختم ساعت به نگاهی و کردم تعجب "نفس" دیدن با

!بود شب نصفه سه ساعت

.دادم جواب و برداشتم وگوشی

...شب وقت این -

.کردم قطع وحرفم گریونش صدای با

.آرام شدم بدبخت -

شده؟ چی :پرسیدم نگران و نشستم تخت لب

اگه کرده، فرار و کشیده بالا وحسابم توی پولای تموم کثافت فرهاد اون :گفت گریه با

.آرام کشتممی بفهمه بابام

ای؟خونه الان ...الان !چی؟ :کردم زمزمه بهت با و برد ماتم

.شدممی خفه داشتم انگار کنم تحمل وبودن خونه تو نتونستم خیابونم توی نه، -

کنی؟می غلطی چه اونجا شب وقت این !ای؟دیوونه تو :گفتم عصبانیت و ترس با

کجایی؟

شدم بلند سریع که گفت وآدرس گریون

فهمیدی؟ دنبالت، میام خورینمی جم سرجات از -

.گفت آرومی یباشه

Page 29: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

29 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

مشغول شناختممی خودم از که سرعتی بالاترین با و کردم پرت تخت روی وگوشی

.شدم هاملباس پوشیدن

.نشه پیداش اطراف اون بازیهوس لاشخور خداکنه

.نمیومد بند مگریه جوری هیچ

.مینداخت تنم به رعشه خیابون بودن خلوت

دور اینقدر و زدم بیرون خونه از پیاده پای با که کردم غلطی عجب فهمممی دارم تازه

.شدم

.گذاشتم هامدست روی وسرم و نشستم

!کردم غلطی چه احمق منه ...میشم دیوونه دارم خدا وای ...بفهمه بابام اگه

.کردند پیدا شدت هاماشک بازم

خیلی ...کنیدمی سوءاستفاده دخترا پاک اعتماد از اینجوری که پسرا بهتون لعنت

!پستید

دیدن با اما آوردم بالا وسرم آرامه اینکه خیال به روم به رو ماشین یه گرفتن ترمز با

.شدم بلند شتاب با و وایساد قلبم انگار مشکی ون یه

.رفتم عقب عقب ترس با پوش سیاه هیکلی مرد دیدن با شد باز که درش

.کارت رد برو -

Page 30: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

30 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.زد مرموزی لبخند

.خوشگلی خوبه، -

.ریختند بیرون نفر دو دفعه یه که کرد ایاشاره بعد

.برد یادم از هم گریه حتی که رفت هزار روی قلبم ضربان ثانیه چند فقط عرض تو

کشیده موهام همراه به شالم دفعه یه اما گذاشتم فرار به پا اومدند طرفم به که همین

.زدم جیغی توان تموم با که شد

.زدن داد و کردن تقلا به کردم شروع که گرفتم پشت از یکی

.کن ولم آشغال، کن ولم -

صدابی هاماشک و برد ماتم دیدم روم به رو که کسی با بکشم جیغ بازم خواستم تا

.شدند روونه

.زد نیشخندی

.خوشگلم سلام -

...چطور تو !فرهاد :کردم زمزمه و لرزید بغض از چونم

.گذاشت چونم زیر دست

.داریم کار باهات حالاها حالا چون نکن، اشکی الان وخوشگلت سبز هایچشم اون -

Page 31: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

31 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

و پیچید توش بدی درد که زد گردنم به جوری یه آرنجش با دفعه یه و گفت واین

.نفهمیدم چیزی دیگه

آرامـــــ#

ون یه دیدن با اما رسیدم خیابون اون به سریع که کردم رانندگی چجوری دونمنمی

از که ترمز رو زدم خیابون وسط چنان انداخت دوشش روی وآرام نفر یه که مشکی

.ترسیدم خودمم هالاستیک صدای

خون جوری یعنی فرهاد دیدن با که چرخید طرفم به سریع بود همه از جلوتر که اونی

توی اما شدم پیاده و برداشتم وماشین فرمون قفل سریع که گرفت وهامچشم جلوی

.پرید ماشین

.کثافت وایسا :زدم داد

.کرد رانندگی زیاد سرعت با و گذاشت گاز روی وپاش راننده حرفم برخلاف ولی

.کردم حرکت سرش پشت سرعت به و برگشتم ماشین به هراسون

.وایسا :کشیدممی داد و زدممی بوق مدام

.کنم چیکار باید دقیقا دونستمنمی و دادمی ارور انگار مغزم ترس از

Page 32: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

32 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.رفتم سرش پشت فکر بدون که پیچید تاریک یکوچه یه تو

.شدم پیاده و برداشتم وفرمون قفل و داشتم نگه سریع که داشت نگه کوچه کنار

شدم میخکوب سرجام هیکلی شدت به مرد یه شدن پیاده با بردارم قدمی خواستم تا

.بدم نشون شجاع وخودم کردم سعی بازم اما

.عوضیا کنید ول ونفس -

.شکوند وهاشانگشت قلنج و اومد جلو خونسرد مرده

.وایساد روم به رو

...یا چاک به بزن یا -

وک؟گنده چی یا :زدم پوزخندی بودم ترسیده سگ مثل که درحالی

دونینمی هنوز تو کن، ولم :گفتم تقلا با که گرفت دستش تو وبازوم و زد نیشخندی

.درمیوفتی کی با داری

ومرگ انگار واقعی معنای به که آورد فرود صورتم توی مشتی چنان دفعه یه و خندید

.رفت سیاهی شدید هامچشم و شدم پرت زمین روی شدت به و چشیدم

وهامدندون خون دیدن با که کشیدم بهش ودستم بینیم زیر گرمی مایع کردن حس با

.دادم فشار هم روی

.شدم بلند جام از

Page 33: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

33 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.باشه -

از بتونم افتادم هم هیکلی یه گیر اگه که بود داده یاد بهم مامان که فنی حرکت یه تو و

.گفت بلندی آخ و رفت زمین روی سر با که دادم انجام روش کنم فرار دستش

سریع اسلحه ضامن صدای شنیدن با اما بکوبم سرش توی که برداشتم وفرمون قفل

.گرفته سمتم به وکلتی فرهاد دیدم که آوردم بالا سر

.شجاع خانم نکردم حرومت گوله یه تا وایسا سرجات -

.کردمی روانیم داشت بدم نجات ونفس نتونم اینکه فکر و لرزیدمی تنم کل

داری خودش به چیکار دیگه دزدیدی وپولاش فرهاد، کن ولش :گفتم بریده نفس

عوضی؟

.رفت سمتش به و شد بلند درد با که کرد اشاره هیکلیه به و خندید

میدن؟ چقدر بخاطرش دونیمی خوشگله، نفس -

.افتاد دستم از فرمون قفل و نیومد بالا دیگه نفسم

میزنی؟ حرف چی درمورد -

!ذارندمی روش قیمت چقدر که بکنم وتصورش تونمنمی حتی !هوف -

.بگیر ومن کن ولش واون :گفتم فکر بدون

.داد تکون وشاسلحه

Page 34: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

34 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

دختر دزدیدن با خوامنمی راستش میشه، درست حاشیه فقط خورینمی دردم به نه، -

.بشه دردسر مدلینگ یه

.گرفت بغضم

.کن فکر شخانواده به -

.گرفتمی درد بدجور صورتم کل زدممی که حرفی هر با

.خندید

نبینم هم حالا !کنی بیدار ومن وجدان تونینمی کردم اینکارا از زیاد من بیخیال، اوه، -

.کشمتمی واقعا دفعه این چون باشی افتاده راه ما دنبال

.لرزید تنم

پیچیده و شلیک صدای با شد مساوی همین اما رفتم سمتش به که کرد باز وماشین در

.کشیدم دردناکی جیغ و افتادم زمین روی که پام توی وحشتناکی سوزش و درد شدن

.شد خون از پر که گذاشتم پام کنار به ولرزونم دست

.شدم خیره خونسردش نگاه به اشک از پر هایچشم با

.کرد حرکت سرعت با راننده که برگشت ماشین توی و زد پوزخندی

داد عجز و گریه با و شدند روونه هاماشک که نتونستم ولی بشم بلند خواستم سریع

نفس؟ :زدم

Page 35: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

35 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

**********

تنها کردمنمی درکشون خودمم حتی که بودم افکاری تو نامعلوم اینقطه به خیره

.کردممی احساس سوزشی گاهی

.نبود عمل به نیاز و بود شده رد پام کنار از گلوله

.بیمارستان تخت رو افتاد و کرد غش رسید بهش خبر این که همین عمو زن

.میشه چی و بکنند باید چیکار ببینند که آگاهی رفتند هم عمو و بابا

.گذاشت کنارم رو بود ریخته داخلش وکمپوت که ایکاسه و نشست کنارم مامان

.آورد بالا و برداشت چنگال با ویکیش

.بخور -

.کردم نگاه بهش

.بود نگاهش توی عالم غم انگار

بخورم؟ چیزی تونممی :گفتم گرفته صدای با

.آورد پایین ودستش

.باش مطمئن کنیم،می پیداش -

.گرفت بغضم

!بفروشتش خوادمی گفتمی آشغال یپسره اون -

Page 36: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

36 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.دیدممی هاشچشم توی وعجیبی نفرت

.نمیره بیرون ایران از نفس خودم، به بسپارش -

.بستم واشکم از پر هایچشم بغض با

.بوسید وگونم و شد بلند تخت روی از

.بخواب هم تو گردمبرمی -

.دوختم چشم رفتنش به و کردم باز وهامچشم

گریم که شد ایبهونه همین و گرفت درد حسابی که کشیدم گونم کبودی به دستی

.بگیره

.خونه برگردی گفتممی کاش وایسی، بودم نگفته کاش نفس، منه تقصیر همش

.کوبیدم تخت به عصبانیت و گریه با ومشتم

و نشستم تخت روی داشتم نگهش هست ساعتی یه البته که زیاد دستشویی حس با

.کردم پام رو هادمپایی و گذاشتم زمین روی وپام یه احتیاط با

.گذاشتم دست تخت به و زدم پس وهاماشک زور به

.رفتم در سمت به لنگ لنگ

.کشیدم پوفی

!رفت؟ کجا منم مامان حالا

Page 37: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

37 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.گذاشتم دست دیوار به رسیدم که در به

.شد مانعم مامان صدای اما کنم باز رو در تا گرفتم رو دستگیره

.دادمی دختر بهشون قبلا نیما که باشه باندهایی از یکی شاید -

.شدند گرد هامچشم

!میگه؟ چی این

شاید بگو سرهنگ به گفتم که واین اما نیستم دیوونه منکه مهرداد، نه :گفت کلافه

.دستشون بیوفته مدرکی

.کشیدم هم توی وهاماخم

چی؟ یعنی اینا

.خداحافظ ...نباش نگران هست، بهش حواسم باشه -

.چرخید سمتم به و پرید جا از مجرما مثل مامان که کردم باز رو در

.کردم تعجب الکی

خوبی؟ -

.آره آره -

.گذاشت جیبش توی وگوشیش

شدی؟ بلند چرا -

Page 38: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

38 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.میاد دستشوییم -

.کردم دراز ودستم

کنی؟می کمکم -

.برم راه که کرد کمکم و گرفت وبازوم زیر

.فکره توی معلومه حالتش از و داره اخمی دیدم که انداختم بهش نگاهی نیم مشکوک

!مامانم مرموزی کم یه هم تو انگار

*********

.کنم کمک خواممی من :گفتم قاطعانه و زدم میز روی محکم

.کشید پوفی

!جلو بفرستیم رو ندیده آموزش یه که نمیشه جان آرام نمیشه -

.کشیدم عصبی نفس

که منم تنها کنم، دفاع خودم از تونممی و دیدم رو هاآموزش تموم مامانم از من -

.حمید عمو شناسممی رو فرهاد اون منفور یقیافه دقیقا

.شد بلند جاش از و کشید پوفی باز

.دنبالت بیاد میزنم زنگ بابات به :گفت و برداشت وتلفن

.کشیدم دستش از وگوشی و شدم بلند حرص با

Page 39: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

39 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

پیدا نخی سر هیچ اصلا هان؟ نکردید؟ پیداش چرا پس !گذشته روز یه لعنتیا -

نیما کیه؟ نیما زنید؟می حرف باهم مرموزانه مامان و بابا و شما اینقدر چرا کردید؟

کیه؟ شاهرخی

.کرد اخم شدید

میگی؟ داری چی -

.زدم پوزخندی

.شنیدم واسمش هاتونحرف بین تو -

.گذاشت سرجاش و گرفت دستم از وگوشی

.کرد اشاره در به

.ببرت بیاد کنم صدا سربازو که نکن کاری و برو آرام، برو -

.دادم فشار هم روی وهامدندون

.باشه -

.زدم چنگ کیفم به

.کیه دقیقا رادمنش آرام کنممی ثابت بهتون کنم،می پشیمونتون بخدا اما میرم -

.زدم سرم به

.باشه یادتون واین -

Page 40: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

40 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.کشید موهاش توی دستی کلافه

ندازمتمی درآوردی بازی دیوونه ببینم آرام بخدا :گفت بلند که رفتم در سمت به

.بازداشتگاه

.چرخیدم سمتش به و کردم باز رو در

.عموجان ندارید واین حق -

.بستم محکم رو در و اومدم بیرون حرصش پر نگاه مقابل در و گفتم واین

.رفتم در سمت به تند

اون به میرم شده حتی هستم، تهش تا بکنم بخوام کاری هر آرام، گندمی من به

به شده کنه، کسب اطلاعات واسم تا میدم پول بهش و ندازممی رو هرزه یدختره

وسط میرم شده حتی ببینم؛ ورئیسشون بذاره تا میدم پول موادی شهرام اون

!خرم کله حسابی من آره کنم، پیدا ونفس تا باندشون

**************

.گذاشتم واسش رو صدا بعد و انداختم اطراف به نگاهی

با بود همکلاسیمون که رو زهره پارک بودم رفته نفس با وقتی پیش ماه یه تقربیا

.دیدیم موادی شهرام

و کردیم ضبط زدندمی حرف مواد یمبادله درمورد داشتند که وصداهاشون پنهانی

.گرفتیم ازشون عکس چندتا

Page 41: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

41 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.بود اعصابمون رو خیلی آخه کنیم تهدیدش این با که باشه نیاز وقت یه شاید گفتیم

.کردمی پر وهاشچشم بیشتری خون گذشتمی بیشتر چه هر

.گذاشتم جیبم توی سریع بزنه چنگ دستم از وگوشی خواست تا

.نیست تو مال این عا، عا -

!عوضی یدختره :غرید عصبی

.زدم نیشخندی

اما دونیالف توی بندازتت راست که دارم مدرک ازت کلی من جون زهره ببین -

دست بره راست یه یا هوا بره و شه دودش مدارک این که کنیمی تعیین خودت

.پلیس

باج؟ خوای؟می چی :گفت شده قفل فکی با و کرد مشت وهاشدست تا دو

.عزیزم ندارم پول به نیاز من -

خوای؟می چی پس -

و من بین خواممی :گفتم شدرنده ببر مثل نگاه به خیره بعد و کردم سکوت کمی

.بدی ترتیب ملاقات یه اصلیتون رئیس

.خورد جا شدید و شدند باز هم از هاشاخم

تو؟ میگی چی -

Page 42: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

42 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

پلیس؟ دست برسونم رو اینا یا میدی انجام رو اینکار :گفتم اخم با

.ندارم باهاش مستقیمی ارتباط من :گفت عصبی و کرد اخم بازم

.انداختم بالا ایشونه

ترایگنده کله با فهمیدم چون ببینم ورئیست خواممی مربوطه، تو به دیگه اینش -

.داره ارتباط خودش

.زد پوزخندی

...یا ماموری دخترجون؟ چیه -

.شسینه یقفسه به زدم

خواممی که دارم ازش سوال چندتا بدم، لو ورئیست خواممی اینکه نه مامورم نه من -

منم تا کن درستش رو قرار و خوب دختر برو بدو هم حالا شدی؟ اوکی بده، جواب بهم

.نرسونم پلیس دست رو اینا ونشم دیو

.داد فشار هم روی وهاشدندون

.میزنم زنگ بهت شد جور هروقت بده وشمارت :گفت بعد و کرد نگاه اطراف به کمی

.نیاوردم خودم روی به ولی شدم خوشحال حسابی

.بنویس حله، -

.گفتم بهش وشمارم

Page 43: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

43 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.باشه کارت توی کلکی اگه حالت به وای اما باش خبرم منتظر -

.روراستم باهات من !کنی تهدید ومن که نیستی حدی در :گفتم سینه به دست

.گذاشت جیبش توی وگوشیش و کرد نگاه اطراف به باز

.بعد تا -

.اومدم بیرون پارک هایدرخت بین از و زدم ودودیم عینک که رفت و گفت واین

پلیسا بزنه، جا زود که نیستم آدمی من لازمه، اما خطر توی میرم دارم عمق تا دونممی

باندی اون از کوچیکی نخ سر شده حتی تا دنبالش میوفتم خودم ندند بهم اطلاعاتی

.بیارم گیر دزدیده ونفس که

.بودم کرده کلافه رو بقیه دیگه که جوری رفتممی اونور به اینور از استرس با و عصبی

.بشینم جا یه تونستمنمی ترس از نبود خودم دست

میشه؟ درست چی رفتن راه با !دیگه بشین بگیر !اه :گفت زنان غر نازنین

.زدم باد وخودم

.میشم دیوونه دارم تونمنمی -

.زد پوزخندی سلاله

بکنیم؟ تونیممی کارچی بدبخت گذره؟می خوش داره ما به کردی فکر نکنه چیه؟ -

!فروشی برده عوضی باند یه گیر افتادیم هان؟

Page 44: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

44 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.لرزوندمی وبدنم و تن اسمشم حتی

شیخای اون به سگ مثل باید و :کرد زمزمه و گذاشت هاشدست روی وسرش میترا

!بدیم سرویس لاشخور عرب

.لرزید کوتاه

.بکنم هم وتصورش تونمنمی اصلا -

.بستم وهامچشم بدنم لرز با و کردم کز دیوار یگوشه سه تو

.کنهمی پیدام بابام کنند،می پیدام

.گرفت بغضم

!نیست ایران که اینجا اما

.پریدم ترس از در شدن باز با

.چسبیدم دیوار به فرهاد سگای اون از یکی دیدن با

.شد بلند آروم سلاله

چیه؟ -

.چرخوند بینمون ونگاهش مرده

نفسید؟ کدومتون -

.کردند نگاه من به همه که کردم نگاه همه به

Page 45: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

45 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.آوردم بالا ولرزونم دست و دادم قورت زور به ودهنم آب

.من ...م -

.کرد اشاره بیرون به

.یالا -

جا از دادش صدای با اما انداختم کردندمی نگاهم نگرانی با که بقیه به نگاهی باز

.پریدم

.بیا گفتم -

.رفتم سمتش به آروم و گرفتم مشتم توی ومانتوم

.بزنه بیرون خواستمی انگار قلبم

صورتم و گرفت درد بدجور دستم که کشید بیرونم و گرفت وبازوم رسیدم که بهش

.شد جم

.کشیدم بازم و کرد قفل رو در

بریم؟می کجا :گفتم لرزون صدای با

.نباشه حرف :گفت منفورش ضمخت صدای اون با

.دوختم چشم نبود کثیف دیوار جز چیزی که اطرافم به ترس با و کردم مشت ودستم

.کردم ریز وهامچشم ارادهبی خورد صورتم توی که نوری با

Page 46: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

46 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

که رفت سرم پشت و شد نزدیک بهمون دستش توی سیاهی یپارچه با دیگه مرد یه

...کیم من بدونید اگه عوضیا :گفتم تقلا و عصبانیت اما ترس با

.موند دهنم تو حرف دهنم توی پارچه رفتن فرو با اما

با بعد ایثانیه و گرفت محکم وبازوهام دوتا هر مرده اما کنم آزاد وبازوم کردم سعی

.شد تار و تیره واسم جا همه بستند وهامچشم باهاش که سیاهی یپارچه

.کشوندم جلو به زور به تقلاهام وجود با

.ندم ایکاری کثافت همچین به تن اما بمیرم بودم حاضر

.کردم حس مبسته هایپلک پشت واشک جوشش

.بردنم ماشین یه توی انگار

.بارید وجودم از نفرت فرهاد صدای شنیدن با

.نره یادش وقرارمون منه، کش پیش بگو ببرش -

...جولیا خانم به درضمن آقا، چشم -

.حله بگوش -

.کردم مشت وهامدست

پارتی وبودم خر شاید نیستم؛ اینکاره من دونیمی بهتر که تو ...بده نجاتم خدایا وای

.نیستم شدن خورده دست و شدن دارلکه اهل قسم خودت بزرگی به اما رفتممی

Page 47: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

47 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.شد تربزرگ بغضم

.خوردمنمی وکثافت فرهاد این گول ولی مردممی کاش

.شدند وارد نفر چند انگار

.بود ون یه شاید

نزدیک رو دنیا صدای منفورترین بندش پس و کردم حس روم به رو ویکی حضور

.شنیدم گوشم

خوب اما خشن حسابی و باشه سگ اخلاقش شاید خوب، خوب جای یه میری داری -

.کشینمی گرسنگی کنهمی خشکت و تر

.کردم کوچیک وخودم بازم

.برگردم بذاری کنممی التماست -

.شد چندشم که بوسید صدا با وگونم و خندید

.داد بهم وممکن حس بدترین و شد پخش صورتم توی هاشنفس هرم

حیفم بودی، ترمهربون تو زدم گولشون که دخترایی تموم بین از کنممی اعتراف -

.داری منفعت واسم دیدم اما بره بفرستمت میومد

تا گرفتم دندون به ولبم و چرخوندم سر سریع که کردم حس لبم کنار ولبش خیسی

.نشکنه بغضم

Page 48: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

48 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.شد پیاده ماشین از انگار و رفت فرو سرم توی مته مثل شخنده صدای

.کردم حس وماشین حرکت بعد ثانیه چند

.شکست صدابی بغضم

.کثافت ببینم وشدنت در به در و شدن بیچاره روزی یه امیدوارم

آرامـــــ#

که شدم وارد و کردم باز رو خونه سفره در بعد و انداختم اطراف به استرسی پر نگاه

.دراومد صدا به زنگوله صدای

.چرخید سمتم به مردا تموم نگاه

.ندم نشون ضعف و باشم خونسرد کردم سعی

.چرخوندم اطراف ونگاهم و برداشتم قدم جلو به محکم هایقدم با

.شد بلند مرد یه صدای

خانوم؟ آرام -

.دیدمش که چرخوندم ونگاهم دنبالش به

.رفتم بود خونه سفره وسط درست که سمتش به

Page 49: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

49 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.خورد هم به ازش حالم اول همین از

تخت روی شگنده خیک اون با و بودند باز هاشدکمه بیشتر تنش سفید لباس

.بود کشیدن قلیون مشغول

.نمیومد خوشم نگاهشم از

فریدون؟ :گفتم جدی رسیدم که بهش

.گذاشت زمین وقلیونش نی

.دخترجون بشین خودشم، -

.چرخوندم اطراف ونگاهم

.بود روم بازم همه نگاه

رو هااین پس کنم، صحبت باهات خواممی تنها که بودم گفته زهره به :گفتم اخم با

.برند بفرست

ببینی؟ ومن خواستیمی چرا حالا -

.کرد اشاره اطراف به

.بیرون همه :گفت بلند

.شد خالی کلا خونه سفره نکشیده دقیقه به

.کرد اشاره تخت به

Page 50: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

50 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.بشین -

.نشستم تخت روی درارم وبوتم نیم اینکه بدون

.باش راحت -

.راحتم -

...کلکلی اگه که گفت بهت زهره -

تری مهم هایحرف واسه چون نزن درموردش حرفی هم دیگه نیست، :گفتم تحکم با

.اینجام

.داد تکیه تخت به کاملا

.شنوممی جوان، بانوی بفرما -

میدم وپولش نباش، نگران اما بدی بهم باند یه از اطلاعات خورده یه تا اینجام -

.بهت

.کشید لبش به دستی

خب؟ -

کیه؟ شاهرخی نیما :گفتم بعد و کردم سکوت کمی

.انداخت بالا وابروهاش کوتاه

بشه؟ چی که بدونی خوایمی درموردش -

Page 51: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

51 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.بگو پس پرسم،می دارم که نیازه حتما -

.پول نصف -

.زدم محوی پوزخند

.برداشتم رو چک دسته کیفم توی از

.آخرکار هم تا پنجاه الان، تا پنجاه -

.خواممی دویستا -

.دادم فشار هم روی وهامدندون

.صدتا -

.دویستا -

.کوبیدم میز روی عصبی

.سرت رو بریزن بیان کنم خبر رو مامورا که نکن کاری میگم، من که همین -

.زد پوزخندی

کنی؟می تهدید خودش ی لونه تو رو مار -

.صدتا نکن؛ حماقت پس اینجام من که دونندمی نفر چندین :گفتم جسارت با

.کشید عصبی نفس

.خیلوخب -

Page 52: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

52 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.دادم بهش و نوشتم وچک و زدم ایپیروزمندانه محو لبخند

!ستدیگه روز دو واسه اینکه :گفت اخم با و کرد نگاه بهش

.ندارم پول اونقدرا الان میشه پر روز اون تا حسابم -

.گذاشت جیبش توی وچک و نگفت چیزی

قاچاق مواد هم بود، ایران قاچاق باندهای ترینبزرگ از یکی رئیس شاهرخی نیما -

.دختر هم و کردمی

.شد مشت دستم

.داده لوش زنش گندمی بعضیا گرفتنش، پلیسا پیش سال ایخورده وبیست اما -

.کردم تعجب

زنش؟ -

.داد تکون سری

خب؟ -

دشمناش از یکی پلیسا رسیدن قبل گندمی اما افتاد اتفاق این که بود نیویورک توی -

سوزیآتیش تو سابقش زن که کشهمی آتیش به وعمارتش کل و کنهمی حمله بهش

.میشه گم شبچه و میرهمی

.داشتم اخم مدت تموم

Page 53: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

53 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

نشده؟ پیداش دیگه ههبچه -

.نه که گندمی -

.کندم ولبم پوست

چی؟ زنش اون -

.میگم راست دونم،نمی دیگه واین راستش :گفت متفکر و کشید ریشش ته به دستی

ایران تو نفر چند دختره، قاچاق کارش که باند یه باندم، یه رئیس دنبال من ببین، -

کنند؟می رو اینکار

.کرد اخم

خطرناکه؟ چقدر دونیمی دخترجون؟ هچل تو بندازی وخودت خوایمی -

.بده وجوابم :گفتم تحکم با

.حرومه به نمک فرهاد اون کنم فکر مسئولش ایران توی یکیه، فقط :اخم با

.دادم فشار هم روی وهامدندون

.خودشه

کجاست؟ اصلیش رئیس :غریدم

.شد جدی

.بشی رد کیلومتریش یه از حتی بخوای که کن بیرون سرت از هم وفکرش حتی -

Page 54: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

54 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

کجاست؟ :گفتم شده قفل فکی با و شدم ترنزدیک بهش

.کشید ایکلافه نفس

.پاریس -

.کندم ولبم پوست و کشیدم نفس عصبی

اونجا؟ برم چجوری حالا

.کردم باز بعد وبستم کوتاه وهامچشم

.فامیلش و اسم -

.شد خیره بهم دقیق

زده؟ ضربه بهت -

.بگو پس میدم بهت خوایمی پول قدر چه هر :گفتم فکر بدون و شدم بلند جام از

و فضولم کم یه من که اونجایی از اما ارباب گندمی بهش :گفت بعد و کرد نگاهم کمی

.دونمنمی وفاملیش اما رادمانه اسمش فهمیدم دارم نفوذ

.کشیدم صورتم به دستی

بسازند؟ واسم جعلی هویت که داری آدم پاریس تو :گفتم رسید ذهنم به که فکری با

کردم؟ زندگی و اومدم دنیا به کشور اون تو انگار که جوری

.خندید

Page 55: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

55 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

.بکنی وبازیت خاله بری بهتره بالاست، خرجش خیلی اون !دخترجون آی آی -

برم یا تونیمی :زدم داد و گرفتم مشتم تو وشیقه و شدم خم که اومد جوش به خونم

دیگه؟ یکی سراغ

.کرد پرتم عقب به و کرد جدا وشیقه

هم تو به دربیوفتم، پسره اون با خوامنمی هم ذره یه حتی چون کنمنمی رو اینکار -

تیکه و دختری که بینهنمی رحمه،بی حسابی چون دربیای فکرش از کنممی پیشنهاد

.کنهمی تتیکه

انتقام به تنها و بود انداخته کار از وفکرم نفس واسه ترس و نگرانی و عصبانیت اصلا

.کنهمی شدنش پولدار قربونی رو بیچاره دخترای هامدت که کردممی فکر کسی از

.میشه تیکه تیکه کی دید خواهیم :گفتم نفرت با

نـفـس#

.بودم نشسته که شدمی ساعتی نیم انگار

.ترسوندممی بیشتر همین و تخته بود معلوم بودنش نرم از

.شنیدم رو پسر یه عصبی صدای

Page 56: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

56 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

خونم؟ بفرسته ویکی نمیاد خوشم نگفتم فرستاده؟ دختر من واسه فرهاد اون بازم -

بده؟ خبر بهم قبلش آورد ویکی مرگش خبر اگه نگفتم بهش

که بگم بهتون گفتند ندادید؛ جواب زدند زنگ بهتون چی هر گفتند آقا، ببخشید -

.بفروشیدش نیومد خوشتونم اومد، خوشتون ازش شاید

!زنندمی حرف یکی زندگی کردن نابود از راحت چه عوضیا

.پریدم جا از ترس با شد باز که در

.شد بلند خشنش صدای بندش پس و شد بسته در

اسمت؟ -

.نلرزه صدام کردم سعی

.آرام -

.کردم حس روم به رو وحضورش گرمای

.لرزیدم لحظه یه شد کشیده صورتم روی که انگشتش

.نرمه پوستت خوبه، -

.شد هامچشم کردن باز مشغول که انگار و شد تر نزدیک تنش گرمای

بازش آروم آروم بعد و دادم فشار هم روی وهامچشم زیاد نور از افتاد پارچه که همین

.کردم

Page 57: .مدز سپ وشتسد صرح اب هک دیشک وموزاب · 2019. 9. 25. · هشیم هک دنیاهلیسو طقف انز ،تسین مشخ و هنیک ،ماقتنا زج

57 | P a g e ir1https://Romanplus. رمان پلاس را به خاطر بسپارید

بدنم بودنش خشن و سرد از که بود سبزی چشم جفت دو دیدم که چیزی اولین

.لرزید