ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد...

65
١ ﻣﺎ ﻋﺼﺮ ﻫﺎي ﻧﺎﺷﻨﯿﺪه و ﻫﺎ ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ) ﺧﺎﻧﺠﺎﻧ اﮐﺒﺮ ﻋﻠﯽ اﺳﺘﺎد ﺑﺎ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﻔﺘﮕﻮﺋﯽ(***** An interview about unspokens اﺳﺘﺎد اﮐﺒﺮﺧﺎﻧﺠﺎﻧﯽ ﻋﻠﯽ

Transcript of ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد...

Page 1: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١

ناگفته ها و ناشنیده هاي عصر ما

ی)فتگوئی خصوصی با استاد علی اکبر خانجان(گ

***** An interview about unspokens

علی اکبرخانجانی استاد

Page 2: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢

بسم اهللا الرحمن الرحیم

عنوان کتاب : ناگفته ها و نا شنیده هاي عصر ما

علی اکبر خانجانی استاد: گفتگوئی با

ه.ش 1387تاریخ تألیف :اردیبهشت

65تعداد صفحه:

Page 3: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣

بسم اهللا السر

رونی جازه دارم کھ در ای�ن گفتگ�و از مس�ائل خصوص�ی زن�دگی ش�ما اع�م از وق�ایع بیرون�ی و اعتق�ادات ان�داستاد آیا ا -س شما ، سئوال کنم کھ تاکنون در آثارتان از آن سخنی بھ میان نیاورده اید ؟

د ھ�یچ باش�د از خ�ودم س�خن گفت�ھ ام و ش�ایت�ا آنجائیک�ھ اس�رار زن�دگی دیگ�ران در می�ان ن یعنی م تا حد امکانمن خود -ج م در ھ�ای دیگ�ران پ�نویسنده ای تا این حد از اسرار خود سخن نگفتھ باشد . ناگفتھ ھای زندگی من آن مواردی ھستند کھ

ق�ط ام مقص�ود ف ندارم و ھر کج�ا ھ�م از دیگ�ران س�خنی گفت�ھمیان است و بھ لحاظ اخالقی و شرعی من چنین اجازه ای را انن�د ک�ھ داف�راد م�ی بیان معارف و حقایق عام بشری بوده ک�ھ ت�ازه ن�ام ای�ن اف�راد را ب�ر زب�ان نی�اورده ام و فق�ط خ�ود ای�ن

م��ر اھ��یچ ریب��ا منظ��ور چ��ھ کس��انی ھس��تند . ول��ی از آنج��ائی ک��ھ م��ن یک��ی از تنگ��اتنگترین زن��دگی اجتم��اعی را داش��تھ ام تقب�ارۀ ش�خص بیرونی نیست کھ پای دیگران ھم در می�ان نباش�د و ل�ذا ب�دین س�بب بس�یار دچ�ار ض�یق س�خن ھس�تم . ول�ی در

ث�ر ھ�ر او برت�رین خودم ھرچھ کھ بپرسید بھ تمام و کمال پاسخ خواھید شنید و اصوال من ب�ر ای�ن ب�اورم ک�ھ مس�تند ت�رینگ�اه وس�ت ک�ھ ب�دون ش�ناختن او ش�ناخت س�ائر آث�ارش بس�یار س�خت انسانی وجود خود او و زندگی ف�ردی و خصوص�ی او

محال است . و اینست کھ من از سئواالت شما استقبال می کنم . پس راحت سئوال کنید .

ا از ی�ا ح�داکثر س�ھ ت� وبھ گمانم تا کنون حدود یکصد جلد کتاب از شما در سایت منتشر شده است اگ�ر بخواھی�د یک�ی -س ن گزینش کنید و نمره بدھید کدام ھستند ؟این آثار را خودتا

ی�ن ارای خ�ودم انتخ�اب ک�نم اینھ�ا ھس�تند : ھس�تی بایس�تی ، س�ر واژه و حکم�ت ازل�ی . ول�ی ب�رای م�ردم باگر بخواھم -جھ ب��ھ ھم��ھ . و البت��ئیھ آث��ار و مق��االتم درب��ارۀ زناش��وکتابھ��ا را پیش��نھاد م��ی ک��نم : چ��ھ بای��د ک��رد ، ق��رآن الس��اعھ و مجموع��

انل�ود ش�ده س�ایت م�ا د نھاد می کنم کھ زندگینامۀ مرا ھم مطالعھ کنند ھرچند کھ تا بھ ام�روز ھ�م بیش�ترین کت�ابی ک�ھ ازپیش ھمین کتاب است .

نظر شما چرا مردم تا این حد بھ زندگینامۀ خصوصی شما بیشتر از سائر آثارتان عالقمندند ؟ب -س

فھ�ای ھ فردی کھ ای�ن حرفھ�ا را م�ی زن�د ت�ا چ�ھ ح�دی خ�ودش ھ�م عام�ل حرند بدانند کھااول اینکھ طبیعی است کھ بخو -جاعظ�ان و شتن اس�ت یعن�ی ت�ا چ�ھ ح�دی ص�ادق اس�ت زی�را بزرگت�رین مش�کل فرھنگ�ی جامع�ۀ م�ا ریاک�اری م�دعیان و ویخو

ث�ار و ک�الم یر آح�ت ت�أثتمعلمین و مربیان اخالقی و دینی است . دوم اینکھ این عالقھ نشان می دھد ک�ھ م�ردم ب�یش از ح�د ال ای�ن ام�ر د ومن ھستند زیرا وقتی مردم کسی را شدیدا دوست بدارند بھ زندگی خصوصی او ھ�م عالق�ھ نش�ان م�ی دھن�د

زم�انی در بر پیروزی ک�الم م�ن اس�ت ک�ھ دال ب�ر پی�روزی دی�ن و معرف�ت حقیق�ی اس�ت . و دیگ�ر اینک�ھ م�ردم ب�یش از ھ�رک انق�الب ا دعوت بھ ی�ھستند تا کل زندگی آنھا را دگر سازد زیرا آثارم مردم رجستجوی یک معلم و مربی و پیر روحانی

تغیی�ر عظ�یم معن�وی ق�ادر ب�ھ ای�ندر درون و زندگی خصوصی شان می کند و آنھا درک می کنند کھ بدون داشتن یک ی�ار س�ت یعن�ی ات عرف�انی ی�ال و ھوی�نیستند . این بدان معناست کھ جامعۀ ما و بلکھ کل جامعۀ بشری امروزه ش�دیدا دارای ام

رن ۀ انس�ان م�ددر بھ در بھ جستجوی یک یار معنوی و دوستی صدیق می باش�د و ای�ن نی�ز دال ب�ر تنھ�ائی مف�رط و فزاین�در ض�ورش شرمس�احمعنوی من می افزاید و از خداوند یاری م�ی طل�بم ت�ا در مسئولیت است . و ھمۀ اینھا بر سنگینی بار

م . نباشم و بتوانم خدمت کن

ش�ما باش�د چ ثب�ت و رب�ط ق�انونی ک�ھ م�دافع حق�وقنتشار بیواسطھ و رایگان مجموعھ آثارتان در س�ایت آنھ�م ب�ی ھ�یا -س کاری بس انقالبی و گاه جنون آمیز بنظر می رسد . در این باره لطفا بیشتر توضیح دھید .

Page 4: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤

از ع م�ادی داش�تھ باش�د وگ�ر از م�ردم توق�رص�ۀ دی�ن و معرف�ت ان عقیده دارم کھ یک معلم و مرب�ی مخصوص�ا در عم -جه ام . و ود عمل ک�ردرسالت خود ارتزاق کند ذاتا اینکاره نیست و جز جھل و نفاق را اشاعھ نمی دھد پس من بھ اعتقاد خش�اعۀ اینص�ورت ب�ھ ااما بسیاری م�را م�ی ترس�انند از اینک�ھ ع�ده ای ش�یاد آث�ار م�را ب�ھ چ�اپ برس�انند و بفروش�ند ک�ھ در

گ�ر آث�ارم ان�د . حت�ی ارف بنده یاری رسانیده اند و شیادی آنھا بھ گردن خودشان است و خدایشان با آنھا محاس�بھ م�ی کمعب�ھ س�ت زی�را م�نارا بنام خودشان منتشر کنند نیز باز ھم مقصود مرا ب�ھ ثم�ر رس�انیده ان�د ک�ھ ھم�ان اش�اعۀ ای�ن مع�ارف

ھ م�ی خواھ�د ک�اشاعۀ خ�ود حقیق�ت منظ�وری ن�دارم ح�اال بن�ام ھ�ر کس�ی از نام و نشان و شھرت رھیده ام و جزیاری حق است و نفس و ذکر باشد . فقط امیدوارم کھ در متن آثارم دخل و تصرف نکنند . بھرحال مجموعھ آثار بنده حاصل معرفت

ن�ی ن ھ�یچ نگراخداوند خودش قول داده کھ خود ذکر را نازل م�ی کن�د و خ�ودش آن�را محافظ�ت م�ی نمای�د . از ای�ن لح�اظ م�ب�ھ ذک�ر ھس�تند ندارم . مجموعھ آثار من ف�ی البداع�ھ ب�ھ نگ�ارش آم�ده ان�د و نگ�ارش اندیش�ھ ھ�ای قبل�ی م�ن نیس�تند یعن�ی

د و خ�ود زارشی ھستناستثنای چند مورد کھ دستھ بندی و تدوین منطقی این اذکار تلقی می شوند . اکثر آثارم شھودی و گ ھ ام و من خودم تربیت شدۀ آثارم ھستم . من در حال نگارش آنھا تعلیم یافت

چیست : الھام ، وحی ، کشف و شھود و و ... ؟ » ذکر«یا منظور شما دراینجا از آ -س

کر است کھ الھام و وحی و رؤیای صادقھ و کشف و شھود و حکم�ت و فق�ھ و عل�م و و ... در ق�اموس ذھمان » ذکر« -جن م�معنائی کھ . ولی ذکر درن ھم بقول خود قرآن کتاب ذکر استخود قرآقرآنی انواع و درجات ذکر محسوب می شوند و

م�ثال حض�رت ک�ھ ھم�ۀ عارف�ان از آن برخوردارن�د و ق�ی کلم�ھ اس�تدر معن�ای حقی» ح�دیث«از آن سخن گف�تم دقیق�ا ھم�ان ھ ب�در اس�الم » س�یقدح�دیث «می نامیدند و سائر ائمھ ھم اینگونھ اند . مثال مجموع�ۀ موس�وم ب�ھ » محدثھ«را (ع)فاطمھ

اش�د ت نف�س م�ی بمثابۀ حدیث عرفانی پیامبر و علی و فاطمھ و سائر امامان است و زبان نفس ناطقھ در وجود اھ�ل معرف�و کث��ر عارف��اناو ھم��ان ن��وری اس��ت ک��ھ در دوران خ��تم نب��وت ، تنھ��ا ھ��ادی و راھنم��ای مؤمن��ان آخرالزم��ان اس��ت . آث��ار

ق�رار ر رأس آنھ�ادالم از ماھیت ذکر است ک�ھ البت�ھ ت�ورات و انجی�ل و زب�ور و ق�رآن حکیمان بزرگ در تاریخ جھان و اسکنن�د و ور افش�انی م�ین�و تائو ھم از جنس ذکر ھستند کھ ھزاران سال است ک�ھ بھگودگیتا دارند . اوپانیشادھا و تلمود و

م اث�ر نیچ�ھ ھ� »چنین گف�ت زردتش�ت«عروف از ورای کفر و ایمان قلوب طالبان معرفت را مخاطب قرار می دھند . کتاب مثن�وی مول�وی و اث�ر اب�ن عرب�ی و ی�ا م» ی�ھمکفتوح�ات «اثر عین القضاة ھمدانی و کتاب » تمھیدات«ذکر است و یا کتاب

م ذک�ر اس�ت . دکت�ر ش�ریعتی ھ�» ک�ویر«جملگی از جنس ذک�ر ھس�تند در درج�ات . کت�اب دیوان حافظ و رباعیات بابا طاھر ن�ا ق�رآن اذک�ار ھما بھ یاد خداوند ذاکر شده باشد مذکور واق�ع م�ی ش�ود و ای�ن یعن�ی ذک�ر . و ک�املترین درواقع ھر کھ دلش

کریم است .

ب�ھ ب�دعت تعریف شما از ذکر و دین و وحی و نبوت و امامت امری کامال ن�و اس�ت و ل�ذا ب�ی تردی�د م�تھم استاد ، این -س می شوید . نظر شما در این باب چیست ؟

م را ھ�م ار ق�رار گرفت�ھ ای�ن اتھ�اره در طول تاریخ ھرکجا کھ ذک�ر ب�ر انس�انی ن�ازل ش�ده و انس�انی م�ذکور پروردگ�ھموا -جج و و ... بایزید ، حال ،بھمراه الحاد و ارتداد با خود یدک کشیده است و امری اجتناب ناپذیر است : عین القضاة ، موالنا

د اراده فرم�وده ه ک�ھ خداون�حاد نبوده اند و بھ ھمین دلیل کشتھ نشده اند ؟ ھرگاو آیا مگر خود امامان ما متھم بھ کفر و النھ ای دارد ن دنیا ھزیتا دینش را نو و برپا کند کھنھ پرستان و پیروان سنت پدران را خوش نیامده است . ھر چیزی در ای

و محبت خدا ھم ھزینھ اش کمتر از جان نیست . آیا ھست ؟

کالم حق را از ناحق تشخیص داد ؟ چگونھ می توان -س

بواسطۀ آثارش بر مردمان . کالمی کھ دل مردم را بھ خ�دا آورد و ن�ور دی�ن و معرف�ت را براف�روزد و ص�دق و ع�دل و -جمحبت را اشاعھ دھد حق است و ذکر است . دکانداران دین را بایستی از مردم جدا کرد زیرا براستی ھم از مردم جدایند و

مردم با خداوند در ھراس ھستند و خواب ندارند . آنھا ھم مأمور و معذورند و رسالت ابلیسی خود را انجام م�ی از ارتباط

Page 5: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥

و اراده ش�ان در خ�دمت ح�ق عم�ل و از آنجا کھ ابلیس ھم نھایتا تحت امر خداوند اس�ت پ�س آنھ�ا ھ�م علی�رغم آگ�اھیدھند مابقی را ھمھ بھ دوزخ رھنمون می شود . کنند. ھمانطور کھ ابلیس ھم ممتحن دین خالص است و می

ی آی�ا ای�ن ب�دان معناس�ت ک�ھ مردم�ان جملگ�» . ھم�ھ چی�ز ح�ق اس�ت«وز این شعار خیلی رایج اس�ت ک�ھ : استاد ، امر -س عارف و موحد شده اند ؟

بھ�ره م�ینھ . این شعار توحیدی ت�رین شعارھاس�ت ک�ھ ش�یادان و مفس�دین از آن در جھ�ت تق�دیس خ�ود ھم آری و ھم -جورتی راس�ت ص�برند و اتفاقا درست بھمین واسطھ بسرعت رسوا و ھالک می شوند . آنکھ این ش�عار را س�ر م�ی دھ�د در

گوید کھ ھر بال و بدبختی و رسوائی ھم کھ بر سرش بیاید باز ھم بگوید کھ : حق است . یم

؟ ستاد ، کالم شما بی نھایت نافذ و ساده و حجت است این از چیستا -س

ده باش�د ا درک و ب�اور ک�راین از ذکر است زیرا جز معرفی ح�ق نی�ت دیگ�ری در ک�ار نیس�ت . حق�ی را ک�ھ خ�ود آدم قلب� -جوجود کر از امیتذحقایقی کھ پیچیده و بغرنج ھستند بواسطۀ ناطقش درک و باور نشده اند . ابالغش بسیار ساده است .

یاه س�واس�طۀ س�واد کس�انی ک�ھ دلش�ان ھن�وز بود و بر دل امییون م�ی نش�یند یعن�ی انسان برمی خیزد و لذا امی بیان می ش نشده است و بھ تسخیر شیاطین علمی و فنی و فلسفی و ھنری و ادبی و تبلیغاتی درنیامده است .

ط ب�ااب�آشنائی با استاد مسئولیت خطیری دارد و نم�ی ت�وان مث�ل س�ائر رو«ان قدیمی شما می گفت کھ : یکی از دوست -س ده ھم درک کرده ام . ممکن است در این باب بیشتر توضیح دھید . این مسئلھ را بن» آن معاملھ کرد

ن�د . ای�ن و ناطق ذات الھ�ی انس�انھا ھس�تم و ھم�ۀ اھ�الی معرف�ت نف�س اینگون�ھ او آئینۀ باطن و اسرار دل بنده بیانگر -جس�تم . ای�ن ھآس�انی عب�ور ک�رد زی�را م�ن خ�ود خ�ود ھ�ر کس�ی در قرآن است . نمی توان از م�ن ب�ھ » شاھد«ھمان معنای

ی�ده ق�ط یکب�ار دفامیت من است . این حرف را بسیاری می گویند کھ : فالن�ی را ھرگ�ز نم�ی ت�وان فرام�وش ک�رد حت�ی اگ�ر ه ای از ھ کن�د . ع�د باشی . فقط کسی می تواند مرا بکلی فراموش کند کھ بتواند خودش را بکل�ی فرام�وش کن�د یعن�ی دیوان�د زی�را مرتکب شون این نوع آدمھا زمانی بھ قصد کشتن من آمده بودند چون نمی توانستند ھر جور و جنایتی را بھ آسانیش�تھ ش�دن کود کنن�د . بھ یاد من می افتادند و می خواستند با کشتن من ، خود را مجاز بھر تباھی سازند یعن�ی خ�ود را ن�اب

! ه است. من شاھد زمانھ ام. ھمینخ از ھمین جنس بودعارفان و ھمۀ شاھدان در طول تاری

گ�ز ی را کھ جنابعالی برای معرفت نفس در قلمرو دین و فرھنگ و سرنوش�ت بش�ری قائلی�د ب�ھ گم�انم ھرمقام و عظمت -س کسی قبل از این قائل نبوده است . چرا ؟

رھن�گ فیمان . ولی متأسفانھ در قلمرو اشاعۀ ارفان و اولیای خدا و حکعو ھمۀ امامان و (ع)چرا ، بوده است . علی -جن بس�یار م�ر ای�ن ب�اب ددینی و اسالمی ، این اھمیت حیاتی و بنیادی نادیده گرفتھ شده و چھ بسا عمدا انک�ار ش�ده اس�ت . صر ما در ع انده ام کھسخن گفتھ ام و نیازی بھ تکرار نیست . ولی بنده بھ زبان و منطق انسان امروز این اھمیت را نمای

» ض�الھ«ا سابقھ نداشتھ است و لذا بدعت بنظر می رس�د ھم�انطور ک�ھ یک�ی از خبرگزاریھ�ای رس�می مملک�ت س�ایت م�ا ر پیشقراول روشنفکری دینی ھم می نامد . بانی و این خبرگزاری خود رانامیده است و جالب اینکھ

اعی در طور ساده و روشن ماھیت این جریان اجتم�نوشتھ اید ولی یکبار دگر ب یری دینی مطالباستاد دربارۀ روشنفک -س کشورمان را معرفی بفرمائید .

است و سپس سائر امام�ان و عارف�ان حق�ۀ م�ا . و قب�ل از آن م�انی و (ع)بنظر بنده بانی روشنفکری دینی ما خود علی -جی رسد کھ این جری�ان موس�وم ب�ھ مزدک . و لذا کشور ما مھد پیدایش روشنفکری دینی در تاریخ بشر است . ولی بنظر م

Page 6: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٦

روش��نفکری دین��ی ھ��م از روش��نائی فک��ر بیگان��ھ باش��د و ھ��م از حقیق��ت دی��ن . ای��ن جری��ان معج��ونی متن��اقض و منافقان��ھ از شریعت فسیل شده و بیجان و تکنولوژیزم است و تمام بدبختیھای ما از ھم�ین تلفی�ق و التق�اط و ش�رک عظ�یم اس�ت . ای�ن

ینی حقۀ ماس�ت ک�ھ پ�درانش در عص�ر جدی�د کس�انی چ�ون مھن�دس بازرگ�ان و مرتض�ی مطھ�ری جریان دجال روشنفکری دھستند . ولی این دو در عصر خود ھنوز دچار نفاق نبودند بلکھ دچار تذب�ذب ش�ده بودن�د و خ�ود عل�ت معرفت�ی آن را نم�ی

یروانشان در عرصۀ عمل بھ نفاق کشیده دانستند و لذا از نظر بنده گناھی متوجھ آنھا نیست ولی استمرار این اندیشھ در پشد و یا نفاق ناخود آگاه درونش آشکار شد . یادمان باشد کھ نف�اق معرفت�ی غی�ر از نف�اق عمل�ی اس�ت ک�ھ ھم�ان ریاک�اری

پدر روشنفکری دینی اصیل و حقۀ ما در تاریخ معاص�ر کش�ورمان کس�ی ج�ز دکت�ر ش�ریعتی نیس�ت ک�ھ البت�ھ ایش�ان باشد . جال نیافت تا اصول این مکتب را بھ زبان جدید تبیین نماید . و بنده تمام عمرم را بھ تداوم و تکامل راه جوانمرگ شد و م

این ابر مرد پرداختھ ام .

رب�انی اس�ت شما دربارۀ تفسیر و تأویل قرآن چیست ؟ عده ای بر این باورند کھ تفسیر و تأویل کار عالم استاد ، نظر -سرب�ارۀ دب�ھ ت�دبیر ود قرآن این کت�اب را بی�انی ب�رای عام�ۀ مردم�ان خوان�ده و ھ�ر م�ؤمنی را دع�وتو ال غیر . درحالیکھ خ

م ھ�دال خ�ونین ج�آیات قرآن نموده است . بخصوص کھ در سالھای بعد از انقالب اسالمی این معضلھ مبدل بھ یک تنش و ر ای�ن ب�اب دص�ر و مفی�د گردید . لطف�ا ان�دکی مخت گردید و کار را بدانجا رساند کھ حتی معنا و ترجمۀ قرآن ھم دچار محاق

بفرمائید .

. ول�ی م�ا در عی عملی�ات استش�ھادی محس�وب میش�وداظھار نظر در این باب مستلزم از جان گذش�تن اس�ت و اص�ال ن�و -جاظی مرتک�ب ش�ده ای�م . ب�ھ لح��مجموع�ھ آثارم�ان ای�ن عملی�ات را مس�تمر و بالوقف�ھ در س�طر ب��ھ س�طر کتابھ�ا و مقاالتم�ان

مجموعھ آثار ما چیزی جز تفسیر و تأویل و تأخیر و تع�ین ق�رآن نیس�ت ک�ھ ھ�م بص�ورت س�نتی و آی�ھ ب�ھ آی�ھ و س�وره ب�ھ سوره انجام داده ایم و ھم تفسیر موضوعی نموده ایم و ھم تحلیل و تعین حقایق و معارف نموده ایم و نھایت�ا ق�رآن را ب�ھ

ای��م . اص��وال چن��ین ک��اری ھ��م ن��وعی و درج��ھ ای از ذک��ر و ن��زول ذک��ر در قل��وب ش��یوه ای ک��امال ن��و و ب��دیع تص��دیق ک��رده مؤمنان است کھ قرآن و مفاھیم و اسرار آن را بھ زبان حال بیان کنند و جز از این طری�ق ق�رآن کت�اب ھ�دایت آخ�ر الزم�ان

ق�ول امروزیھ�ا آپ دی�ت روز و ب تواند و بای�د ق�رآن را تجدی�د و ن�و و ب�ھیعنی ھر مؤمن اھل ذکر و عرفان مینخواھد بود . ای حیاتی تر و واجب تر از این برای مؤمنان وجود ندارد . و این مسئلھ رب�ط چن�دانی ب�ھ س�واد و مدرس�ھ و کند و وظیفھ

اص�ل ھم�ان ن�ور ادبیات عرب و فقھ و فلسفھ و حدیث و کالم ندارد ھرچند کھ اگر ھم این اطالعات باشد مفیدتر اس�ت ول�ییدن بھ امیت عرفانی است . و کسی کھ این نور را نداشتھ باشد یا از تفسیر قرآن ھ�یچ ام�ر جدی�د و مفی�دی ذکر قلبی و رس

س�یر گ�روه فرق�ان ارا حاصل نمی کند و یا چھ بسا بھ تحریف و تبدیل آیات می پردازد کھ ھمان تفسیر بھ رأی است مث�ل تف. ھرچند کھ این تفاسیر بغایت گم�راه کنن�ده خ�ود نتیج�ۀ اف�راط و یا تفاسیر تک بعدی و یک جانبۀ مجاھدین خلق و امثالھم

و بیروح و بی خاصیت حاکم بر تاریخ اسالم اس�ت ک�ھ ق�رآن را از گردون�ۀ حی�ات مس�لمانان خ�ارج و مط�رود تفاسیر سنتی ای دی�ن و نموده است . تالش گروه فرقان زنگ اخطاری بود بھ روحانیت و علمای سنتی ت�ا ھ�ر چ�ھ س�ریعتر ب�ھ فک�ر احی�

قرآن باشند و مسلمانان را از بی ھویتی برھانند . بھ ھمین دلیل گلولۀ این گروه بر فرق روح�انیتی نشس�ت ک�ھ ب�ا چن�گ و تفریط�ی ب�ھ ی�ک می�زان از درک ن�ور -دندان مخالف احیای اندیش�ۀ دین�ی و تفک�ر قرآن�ی ب�ود . ای�ن ھ�ر دو جماع�ت اف�راط

اند . این اخطار نسل جوانی بود کھ در عطش ن�ور دی�ن ، روحانی�ت فس�یل ش�ده را ب�ھ معارف زنده و جاودانۀ قرآن بیگانھ گلولھ بست . این واقعھ متأسفانھ ھرگز درک نشد و بطرزی احمقانھ بھ اجانب شرق و غرب محول گردید و نتیجھ این شد

داند و کتابخوانی و مطالعھ را ننگ می کھ امروزه نسلی داریم کھ بھ ھمۀ مقدسات فحش می دھد و اصال از تفکر عار داردش تزری�ق دخ�و ول�ھ ھ�ائی ش�یمیائی دارد ک�ھ ب�ھ ب�دنولی دیگر گلولھ ای ندارد تا بسوی روحانیت سنتی شلیک کند ول�ی گلاع�م از ک�افر و مروزه فاجعھ بح�دی اس�ت ک�ھ ھ�ر کس�یمی کند تا متھم بھ جاسوسی و مزدوری اجنبی نگردد . بنظر بنده ا

واد و بی سواد باید قرآن را بخواند و ھر تفسیری کھ نماید نج�ات بخ�ش اس�ت و بھت�ر از ای�ن ظلم�ت ح�اکم ب�ر مؤمن و باسفرھنگ جامعۀ ماست . یادمان باشد آقای گودرزی بھ ھنگام اع�دامش فق�ط بیس�ت و ی�ک س�الھ ب�ود ، ی�ک طلب�ۀ ف�راری از

انی ھفتاد سالھ (آقا مطھری) را ھ�دف گرف�ت ت�ا ب�ھ و فقیھ و روحاسالم فسیل شده در تاریخ و حوزه کھ مغز یک فیلسوف گم��ان خ��ودش م��ردم را از ش��رک و نف��اق و کف��ر نج��ات دھ��د . ت��ا ای��ن واقع��ھ تحلی��ل و درک نش��ود انق��الب م��ا ھ��یچ درس��ی

Page 7: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٧

نیاموختھ است و ایدئولوژی اش معجونی از شریعت فسیل شده و تکنولوژی غ�رب اس�ت . و نف�اق یعن�ی ھم�ین . اس�الم و ما بین آقای مطھری و آقای گودرزی در حال جان کندن است و این دیالکتیک جانک�اه انق�الب و نظ�ام ماس�ت فرھنگ دینی

و این قلمروی محاق قرآن زنده است . این ھر دو شھید این محاق ھستند .

نی�د ول�یم�ی ککش�ورمان ستاد ، عجیب است با اینکھ شدیدترین انتقادات ایدئولوژیکی را ب�ھ بزرگ�ان ص�احب منص�ب ا -سار ق�اداتی بس�یدل ھیچکس بدرد نمی آید و بلک�ھ ب�ھ دل ھم�ھ م�ی نش�یند و کس�ی را خ�ونی و ج�ری نم�ی کن�د . درحالیک�ھ انت

کوچکتر از این موجب بلوا شده است و حکم ارتداد و اعدام را بھمراه داشتھ است . این یعنی چھ ؟

ودش�ان رس�ما خممنوع القلم ھستیم . دیگران آثار ما را بھ نام وال خیلی ھم مطمئن نباشید . یادتان باشد کھ ما عمری ا -جس�ت و ن�ده ب�وده ابھ چاپ م�ی رس�انند و م�ا نم�ی ت�وانیم . البت�ھ ای�ن خ�ود یک�ی از بزرگت�رین توفی�ق ھ�ای الھ�ی نس�بت ب�ھ ب

ر س�ایت د در خداوند را بی نھایت شاکرم . ھم�ین ام�ر موج�ب ش�د ک�ھ ام�روزه آث�ارم ب�دون سانس�ور و بیواس�طھ و رایگ�انیدی عظیم ود موجب امخاختیار مردم قرار گرفتھ است و تا بھ امروز نظام ما توانستھ است کھ ما را تاب آورد کھ این امر

عقی�دتی وبرای احیای فرھنگ و دین در کشورمان م�ی باش�د . و ای�ن ب�دان معناس�ت ک�ھ دیگ�ر عص�ر تم�ام خ�واھی فک�ری : ھند بگوید ک�ده است و کسی نمی توامدرن دیکتاتوری عقیدتی کمر شکن ش من رسانھ ھایبسر رسیده است و دیگر بھ ی

ھ�ای س�ائر گروھ وفقط اس�الم م�ن اس�الم اس�ت و الغی�ر . و م�ابقی بای�د اع�دام ش�وند !؟ یادم�ان باش�د ک�ھ اگ�ر گ�روه فرق�ان گ�روه رق�ان اص�ال روه فاسالمی در بدو انقالب متھم بھ مزدوری سازمانھای جاسوسی نمی شدند آنھا مسلح نمی ش�دند . گ�

اش�د ک�ھ . یادم�ان ب ک�رد و دس�ت ب�ھ اس�لحھ بردن�دمسلح نب�ود و اص�ال گ�روه سیاس�ی نب�ود . اتھام�ات ن�احق آنھ�ا را دیوان�ھ لس�وف ک�اری روحانی فی مرحوم مطھری قبال آنھا را تھدید بھ ارتداد و اتھام بھ جاسوسی اجانب کرده بود و این برای یک

ھدی�د ب�ھ تاه خ�ود را انھ بود و لذا جانش را بر سر این برخورد غیر روحانی نھاد . کسی کھ فرزند گم�ربس نابجا و نابخرد شد . اصل شده باارتداد و جاسوسی نمی کند آنھم یک فرزند روحانی و طلبھ ای شانزده سالھ . امیدواریم عبرت الزم ح

زی را . ھ آق�ای گ�ودرمطھ�ری را ھمانق�در دوس�ت م�ی دارم ک�و اما دربارۀ آثار و انتقادات بنده مسئلھ اینست کھ م�ن آق�ای ی خ�ود م�ی شان را مرب�زیرا من نوجوانی بودم کھ آثار این ھر دو شدیدا مرا بھ قرآن و اسالم راغب نمود و لذا من ھردوی

ت آور ی حی�رده ھ�ادانم و شھید می خوانم . و اینکھ چگونھ قات�ل و مقت�ول ھ�ر دو م�ی توانن�د ش�ھید باش�ند ای�ن ھ�م از پدی�طھری را می دیدم . م ار این ھر دو شھید را دچار التقاط و انحرافاست . من ھمان موقع آث (ص)محمد آخرالزمان در امت

ا رھ چ�را ھم�ھ ک�فلسفھ زده ای خشک می یافتم و گودرزی را ھم طلبھ ای انقالب زده . بھرح�ال ج�رم م�ن ش�اید ای�ن باش�د د یک التقاط عاطفی محسوب شود و متھم گردد بھ عشق التقاطی ؟! دوست می دارم . این ھم می توان

نن�د و کع�رب و ق�رآن م�ی ستاد ، ببخشید برخی شما را متھم بھ بیسوادی و بی خبری دربارۀ ت�اریخ اس�الم و ادبی�ات ا -س ائید . وضیح بفرمت مھمترین علتش ھم مستند نبودن نقل قولھای شما از قرآن و حدیث و تاریخ است . اندکی در این باب

قبال در مقالھ ای مفصال در این باب توضیح داده ام . من بھ عمد چنین کاری کرده ام ت�ا خفق�ان و جن�ون عل�وم نقل�ی و -جرفت ت�اریخ زده و فس�یلی را بش�کنم و بگ�ذارم ھ�وائی ب�ھ ج�ان عل�وم عقل�ی و معرف�ت نف�س بخ�ورد . زی�را فق�دان عدین و م

کش�ورمان معل�ول فق�دان عل�وم عقل�ی و معرف�ت خ�ود بخ�ودی اس�ت. حاکمی�ت و قداس�ت ن�احق ھویت و فرھنگ و ایمان درعلوم نقلی و مذھب ت�اریخی بزرگت�رین دش�من دی�ن زن�ده و عقالنی�ت دین�ی اس�ت . و ع�الوه ب�ر ای�ن بارھ�ا گفت�ھ ام ک�ھ بن�ده

س�ت . بن�ده عرب�ی را فق�ط از خ�ود کمترین تحصیل مدرسھ ای از علوم دینی و قرآنی ندارم و سواد زبان عربی م�ن ص�فر ا -م�وروثی -قرآن آموختھ ام یعنی قرآن را با خود قرآن فھمیده ام . و نیز اینکھ بنده یک زمانی کل دی�ن و اس�الم ت�اریخی

نقلی را بھ کناری نھادم تا اینکھ بواسطۀ وقایعی کھ در طول زن�دگیم ب�رایم رخ نم�ود دی�ن خ�دا و ن�ور اس�الم و ق�رآن را در کشف نمودم و آنگاه یکبار دیگر بھ کتاب قرآن و ت�اریخ اس�الم و م�ذاھب رج�وع ک�ردم و دی�دم ک�ھ ھم�ھ ح�ق اس�ت و خودم

کھ گوئی وحی منزل برای خود من است . من ھمۀ پیامبران و کتب آس�مانی و امام�ان و اولی�ای الھ�ی آنرا بگونھ ای یافتم می خوانم گوئی کتابی را می خوانم کھ زمانی خ�ودم آن�را نگاش�تھ را در راه خود شناسی ام در خود یافتم و لذا وقتی قرآن

Page 8: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٨

ن�ازلتر دارم . دی�ن م�ن س�وادی درج�اتی بوده ام . این احساس را نسبت بھ تورات و انجیل و اوپانیش�ادھا و اوس�تا ھ�م در (سیاھی) نیست بلکھ نوری است زیرا قلبی است .

ھای�ت ن یبای�د بگ�ویم ک�ھ ش�ما ب� د ک�ھ ھ�ر چ�ھ دل�م م�ی خواھ�د بپرس�م .یبخشید استاد ، خودتان بمن این اجازه را دادب -سنده و ا ی�ک نویس�شجاع و جسور ھستید . کھ بنده در کالم و آثار ھیچ نویس�نده ای حت�ی در نیچ�ھ ھ�م ندی�ده ام . مخصوص�

متفکر دینی کھ تا این حد متعصب ھم باشد . این امر از چیست ؟

ر و ای�ن یق�ین نرس�یده ب�ودم ش�ع است ک�ھ م�ی گ�ویم . ب�ھ ھم�ین دلی�ل ھن�وز دوران�ی ک�ھ ب�ھمان و یقین بھ چیزھای یاز ا -جندارم . و ویم و شکیداستان نویسی می کردم . ولی حاال فقط بھ نثر بسیار ساده و امی می نویسم زیرا می دانم چھ می گ

ھ تص�دیق ک�ج�ت بیرون�ی ق�رآن اس�ت برای این یقین دو حج�ت دارم ک�ھ یک�ی ب�اطنی اس�ت و دیگ�ری بیرون�ی اس�ت و ای�ن ح حجت درونی من است و بالعکس .

ارۀ دین واح�د جھ�انی چیس�ت ؟ آی�ا چن�ین ض�رورت جھ�انی پدی�د آم�ده اس�ت و در اینص�ورت چگون�ھ بای�د نظر شما درب -س د و دشمنانش چیستند ؟ امر ھستند و از کجا باید آغاز کرتدوین گردد و چھ کسانی مسئول این

وارند م ب�ر ای�ن ام�ر اس�تب واحد جھانی کل بشریت در وادی عمل ھمان تکنولوژیزم است کھ ھمۀ دولتھا ھامروزه مذھ -جر ک�ھ م�ذھب و این مذھب کفر است کھ در عصر جدید برای نخس�تین ب�ار در ک�ل جھ�ان در ح�ال رخ نم�ودن اس�ت . ھم�انطو

واحد جھانی در حال پیدایش است کفر ی�ن زی�ر پوس�ت ا در حال پی�دایش اس�ت منتھ�ی در مذھب ایمان واحد جھانی ھم طبعاا ت�لب�ی اس�ت ک�ھ ن مذھب عرفان بمعن�ای دی�ن فط�ری و قجنینی بسر می برد و آکفر و در خفا . این مذھب الھی در مرحلۀ

د . ع�ام م�ی ش�و قبل از ظھور امام زمان و ناجی موعود کمابیش در تقیھ قرار دارد و ھرکج�ا آش�کار ش�ود س�رکوب و قت�لت توجی�ھ ال در خ�دمنان حقیقی این دین آخرالزمان ھمانا عرفانھای دجالی ھستند کھ کوس انالحق می زنن�د و عم�ولی دشم

ت و ھ�ر کس�ی ھم�ھ چی�ز ح�ق اس�:« و تقدیس مذھب تکنولوژی ھستند و مفاسد آنرا عرفانیزه می کنند تحت این شعار کھ عار توحی�دی ش�ولی استفادۀ این جریان دج�الی از ای�ن این شعار در ذاتش درست است » بھ روش خودش بھ خدا می رسد ی�ن واح�د داده ام د آث�ارم نش�انھم�انطور ک�ھ در س�ائر نھا فقط مفاسد را ح�ق م�ی دانن�د .کامال شیطنت بار است و درواقع آ

تخ�دیری . جھانی از عرصۀ معرفت نفس برمی خیزد یعنی عرفان عملی و نھ عرفان نظری و شعاری و مث�الی و ھن�ری وس�ی دی خ�ود شناگوھرۀ دین واحد جھانی خود شناسی قلبی بھ پیرو فضائل اخالقی اس�ت . پی�روان ھم�ۀ م�ذاھب حق�ھ از وا

ران ای�م . پی�امب بی�ان داش�تھ» اعالمی�ۀ حق�وق بش�ر عرف�انی «بھ ھمدیگر می رسند . ما مبانی فکری این دی�ن واح�د را در دین واحد جھانی عارفان مذاھب حقھ اند .

م�ی کن�یم عھ می کنیم بناگاه احساسمیکھ چند تا از مقاالت شما را در امور اجتماعی و اقتصادی و اعتقادی مطالھنگا -سالب�ی اق�ع ی�ک انقکھ شما بھ لحاظ سیاسی خصم قسم خوردۀ این نظام و بلکھ کل این تمدن در سراس�ر جھ�ان ھس�تید و درو

ی ش�ویم و چ�ار حی�رت م�ی و بین المللی شما را می خوانیم بناگاه دآتشین و کامل بنظر می آئید ولی آنگاه کھ مقاالت سیاسای�ن ت�ر کس�ی در شما را فردی کامال راضی و بی مسئلھ می یابیم کھ ب�ا ھ�یچ کس�ی دع�وائی نداری�د و گوی�ا از ش�ما راض�ی

کشور و در جھان معاصر نیست . این مسئلھ را لطفا توضیح بفرمائید .

ست . بیائیم این وضع را از منظر خداوند در قرآن کریم دریابیم کھ چگون�ھ ک�ل جری�ان ح�اکم این مسئلھ اصال تناقض نی -جبر جوامع بشری در طول تاریخ چیزی جز کفر و جھل و معصیت و ستم نیست ولی آیا خداوند نسل بشر را از روی زم�ین

ب�ر بیم ک�ھ ھم�واره رحم�ت پروردگ�اربرداشتھ اس�ت ؟ در ق�رآن و نی�ز از ک�ل فلس�فۀ ت�اریخ بش�ری ب�ر روی زم�ین درم�ی ی�اافراد و جوامع بشری در طول تاریخ نازل کرده و می کند خداوند برعدلش پیشی گرفتھ و مسلط است . حتی عذابھائی کھ

دی و انتقام یکطرفھ . نگاه ما ھم بھ تبعیت از پروردگار از ھمین جنس است یعن�ی ز درب رحمت و تربیت است و نھ نابواتک��املی اس��ت ن��ھ انقالب��ی و قھاران��ھ و انتقامجویان��ھ . وقت��ی اکثری��ت قری��ب ب��ھ اتف��اق مردم��ان باطن��ا کافرن��د و تربیت��ی و

تکنولوژی را می پرستند چگون�ھ دولتھ�ا م�ی توانن�د بھت�ر از ای�ن باش�ند اال ب�ھ دیکت�اتوری ک�ھ آنھ�م عم�ری ن�دارد . م�ا ب�ھ

Page 9: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٩

نم�ی کن�د مگ�ر اینک�ھ نف�س اف�راد آن ق�وم دگ�ر ش�ود . و ای�ن ج�ز پیروی از قرآن بر این باوریم ک�ھ سرنوش�ت ق�ومی تغیی�ر بواسطۀ معرفت نفس ممکن نیست و لذا کل آثار ما جز درس خود شناس�ی نیس�ت . انس�ان مش�کلی ج�ز جھ�ل نس�بت بخ�ود ار ندارد و جھل را نمی توان با قھ�ر و غض�ب و بران�دازی و انقالب�ات سیاس�ی ع�الج ک�رد . و ت�ا بش�ریت بخ�ود نیای�د و بی�د

نشود ناجی موعود ھم ظھور نمی کند . و لذا ما بدین وسیلھ زمینۀ ظھور ناجی را فراھم می کنیم کھ حک�ومتی عارفان�ھ و مؤمنانھ بر پا کند . بھ ھمان میزان کھ کالم و منطق ما قھار است و بھ جھل بشر رحمی روا نمی دارد در عمل با مردم�ان

ادعا را ھمۀ کسانی کھ ما را می شناسند تصدیق م�ی کنن�د و بلک�ھ بس�یاری م�ا را از خودشان ھم مھربانتر بوده ایم و اینخ�ود در تم�ام . ولی کسی ک�ھ از ھم�ۀ دنی�ای م�ادی و اجتم�اعی و ع�اطفی یبدین لحاظ متھم بھ جنون کرده اند و حتی بزدل

خص�ومت ب�ا کس�ی ی�ا جری�انی عمرش گذشتھ است انگیزه ای ب�رای بزدل�ی و محافظ�ھ ک�اری ن�دارد . م�ن ھ�یچ دلیل�ی ب�رایندارم زیرا ھیچکس نتوانستھ بمن ضرری برساند زیرا من خودم نخستین دشمن دنی�ای خ�ودم ب�وده ام و ل�ذا دش�منانم بم�ن بسیار مھربانترند تا خودم با خودم . چرا راضی نباشم درحالیکھ پروردگارم ھرگز مجال خود فریبی بمن نداده است و دنی�ا

اختھ ک��ھ ھرگ��ز آن��را ھ��وس نک��نم و ج��ز او را نخ��واھم و عم��رم را بھ��در ن��دھم . چ��را راض��ی نباش��م را ب��ھ ک��ام م��ن زھ��ر س��درحالیکھ پروردگارم بھ مردم و خاصھ اطرافیانم امر فرمود تا مرا تنھا بگذارند تا جز او را جستجو نک�نم و ج�ز ب�ھ او دل

م راندند و مجال مکثی ندادند و م�را از خ�ود راندن�د ندھم . چرا نباید از ھمۀ خالیق ممنون باشم درحالیکھ مرا بسوی خدایو خود را بدنام ساختھ و مرا بسوی حق ھدایت کردند . چرا راضی نباشم درحالیکھ کافری جاھل و گمش�ده در بیاب�ان خ�ود

دشش�نائی رھنم�ونم گردی�د و از عل�م خ�وپرستی بودم و مرا بر سرم شکست و خودش را بمن نمایاند و از ت�اریکی ب�ھ روبمن ھدیھ نمود و مرا از نزد خود کرامت و ش�فاعت و حکم�ت عط�ا فرم�ود و م�را از غی�ر خ�ودش ب�ی نی�از ک�رد . چرابای�د

را باید از خلقش قھر نمایم . چمن پس شاکی باشم ! او بمن رحم نمود

ھ ؟. این یعنی چما با شعر گویا مخالفید ولی شاھدیم کھ دو تا دفتر شعر از خودتان در سایت منتشر کرده اید ش -س

رس�الت اصال مخالفت با ش�عر چ�ھ معن�ائی دارد . م�ن ب�ا آن عرف�ان عمل�ی ک�ھ دارایمخالفم . چھ کسی گفتھ کھ با شعر -جس�ت . اء اس�تفاده است و قصد ھدایت دارد اگر با شعر و استعاره و مثال و ایھام باشد مخالفم زی�را موج�ب گمراھ�ی و س�و

ه ت�ر ینک�ھ پیچی�درف و باورھای دین�ی را ب�ھ عرص�ۀ عرف�ات و روش�نائی و س�ادگی آورد ن�ھ ااصال عرفان باید ابھامات معاودم ت م�ن ب�رای خ�اشعار من کھ عمدتا مربوط بھ آغ�از ج�وانی اس�ت بی�ان اح�وال و احساس�اسازد و نیازمند تفسیر باشد .

ج و مسکن عظیمی ب�می باشد و نوعی برون افکنی شورش قلبی من است کھ در آن دوران برایم در حکم عال ود و مطلق�اد و ط�ور خ�ود بخ�واین اشعار چھ بھ سبک نو و یا ق�دیم برھنمود عرفانی و یا حتی شرح حاالت و مقامات معنوی نیست .

نویس و نھ�ا را پ�اکآفی البداعھ از من جوش�یده و ل�ذا بس�یاری از آنھ�ا دارای ق�وانین اس�تاندارد ش�عری نیس�تند و م�ن حت�ی ا و ا و غریب�ی ھ�ام و ھمانست ک�ھ م�ی بینی�د . اساس�ا درد دل�م ب�ا خ�ودم اس�ت در تنھ�ائی ھ�ا و بیکس�ی ھ�اصالح ھم نکرده

ھ ک�ری م�ن اس�ت ناکامیھا و سوز و گدازھای دوران ب�رزخ . حت�ی دری�ائی از داس�تانھای کوت�اه مرب�وط ب�ھ ھم�ان دورۀ ش�عمش�اھدات ب�اطنی م�ن اس�ت و گ�اه بس�یار ش�نیع و است کھ این داستانھا ھم برون افکنی ۶٠ -۶۵تماما مربوط بھ سالھای

ز ن ب�ا ش�عر اھولناک و دوزخی است . و گوئی بھ مثابۀ تھ�وع فک�ری و روان�ی گ�ذار از دوزخ و ب�رزخ اس�ت . مخالف�ت م�وش عرف�انی ر. یعن�ی اس�تخراج راه و ان از شاعران در س�ورۀ ش�عراء اس�ت جنس مخالفت خداوند با شعر و شعرا و پیرو

ار اری از اش�عکاری بس گمراه کننده اس�ت ھم�انطور ک�ھ خداون�د فرم�وده اس�ت . و ش�اھدیم ک�ھ ام�روزه بس�ی از متن اشعار . گمراھان و فاسقانند اکثر پیروانشانکھ قرار گرفتھ اندتب عرفانی اتدوین مک بنایمولوی و حافظ م

ید ؟ بیات را داشتھ اید و این تجرآیا جنابعالی ھمچون دانتھ معتقد بھ سیر و سلوک از دوزخ و برزخ و بھشت ھست -س

بنظر بنده دانتھ یک شاعر عارف مشرب است و نھ عارف بھ معن�ای واقع�ی کلم�ھ . بس�یاری از آنچ�ھ را ک�ھ او در اث�ر -جمشھورش گزارش می دھد برخاستھ از مطالعات ایشان از معارف اسالمی و شرقی است . کم�دی الھ�ی ی�ک رم�ان م�ذھبی

س��ترگ و ب��ا ارزش اس��ت . ول��ی س��یر و س��لوک در دوزخ و ب��رزخ و بھش��ت در حی��ات دنی��ا ک��ار و حکیمان��ھ اس��ت و اث��ری ال�ی هللا در وادی معرف�ت نف�س م�ی باش�د . بن�ده نی�ز از ای�ن تجرب�ھ عارفان ب�زرگ اس�ت و بخ�ش مھم�ی از س�یر و س�لوک

Page 10: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١٠

اینس��ت ک��ھ بھش��ت و دوزخ و ده ام . حقیق��تق��ایع را در زندگینام��ھ ام گ��زارش ک��ربرخ��وردار ب��وده ام و گوش��ھ ای از ای��ن و. و ع�ارف کام�ل کس�ی اس�ت ک�ھ بتھ کمالش بعد از مرگ رخ می دھ�دبرزخ برای انسانھا در حیات دنیا ھم وجود دارد کھ ال

این سیر و سلوک را در ھمین دنیا بھ غایت رسانیده و بھ رضوان خداوند وارد شده باشد کھ ھمان مق�ام رض�ا و توحی�د و اکثریت مردم�ان در دوزخن�د و گ�روه قلیل�ی در ب�رزخ بس�ر م�ی برن�د و ان�دکی ھ�م در جن�ت ھس�تند و فناست . در ھمین دنیا

انگشت شماری ھم در رضوان مقیم می باشند .

یا می توانم بپرسم کھ خود شما اینک مقیم در کجائید ؟ آ -س

این�ک ھ لط�ف پروردگ�ارمب�سخم . بن�ده چون قول داده بودم کھ بھ ھر سئوالی پاسخ دھم (اال اسرار مردم) مجبور بھ پا -جرج ع�الم راح�ل و م�دامبر آستانۀ رضوان الھی قرار دارم و امید بھ رحمت او دارم کھ مرا بپذیرد . قابل ذکر است ک�ھ ھم�ۀ

کم�ال وست . تمام اوجود از طبقات دوزخ تا جنت و برزخ و رضوان در عالم دنیا ، کال مشمول برزخیت است یعنی نسبی ان ود و آن چن�شتر می چنین ود . یعنی بعد مرگ این چنین ،ارج وجود بعد از مرگ و قیامت کبری ، آشکار می شاین مد

چنان تر می شود و ھر امری مطلق می گردد . این مسئلھ در قرآن مذکور است . ھم

یا برای خانواده و فامیل خودتان چگونھ عضوی بوده اید ؟ آ -س

ترین فرزن�د صال شکستھ نفسی نمی دانم و خ�ودم را یک�ی از ع�ادلترین و مھرب�انرسید . ولی من ااین را باید از آنھا بپ -جز و ریاکار و و حقھ باو ھمسر و پدر و برادر و فامیل می دانم کھ تمام تالشم را کرده ام تا تجاوزکار و خودپرست و زورگ

یرا آدم�ی زباور ندارم و از خودگذشتگی برای دیگران» ارایث«و فریبکار و خائن نباشم . و من اصوال بھ پدیده ای بھ نام آن ث�ار فق�ط ازاگر ھم از امری مادی و غری�زی م�ی گ�ذرد ب�رای نی�از معن�وی ی�ا اعتق�ادی و معرفت�ی خ�ویش اس�ت و ل�ذا این�ام برگ�ز ارزش�ی خداست و بشر حداکثر قادر است کھ عادل باشد و مھربان . بھ ھمین دلیل در فرھنگ قرآنی و اسالمی ھ

ی��ک تج��ارت فق��ط در قب��ال خداس��ت ک��ھ آنھ��مایث��ار و از خ��ود گذش��تگی ب��رای دیگ��ران ن��داریم . از خ��ود گذش��تگی ھ��ای بش��ر نی�از نیس�ت بلک�ھ خودش�ان ایث�ارعارفانھ است اال عاشقان روی دوست کھ فنای در ذات اویند و آنچھ کھ م�ی کنن�د از نظ�ر

م بس�یار خ�ودھ خ�ود فروش�ی و خیان�ت ن�زده ام . و از ای�ن لح�اظ آدھرگ�ز دس�ت ب�. من برای راضی نم�ودن اطرافی�انم استذش�تم . م از آن نگخواھی ھستم کھ ھم�واره ب�ر اعتق�اد و ایم�ان و ادعاھ�ای دین�ی ام ایس�تاده ب�ودم و ب�رای رض�ای فرزن�دان. و خ�دائی اس�ت وامروزه اگر پدری بھ فرندانش تجاوز و ستم نکند و آنان را قربانی ھوسھای خود نسازد پ�دری آرم�انی

نھ گ�ی ارضای نری خودم را . و اگر مردی باشد کھ برای حاظ کسی را از نزدیک نمی شناسم جزمن چنین بوده ام و بدین لری�زی ع�اطفی و غ خود از ایمان و شرف خود نگذشتھ باشد من یکی از آنھایم . و اگر مردی باشد کھ ھ�یچ توق�ع م�ادی و

ج��دان و روحواش��تھ باش��د م��ن یک��ی از آنھ��ایم . و اگ��ر م��ردی باش��د ک��ھ ب��رای بی��داری از ھمس��ر و فرزن��د و فامی��ل خ��ود ندھ ب�رای ک�ھمسرش ، حاضر بھ طالق دادنش باشد علیرغم میل شخص�ی خ�ودش ، م�ن یک�ی از آنھ�ایم . و اگ�ر پ�دری باش�د

روم طف�ھ ھ�م مح�قل عابیداری و تربیت و استقالل شخص�یت فرزن�دانش ، پ�ای ب�ر دل خ�ود گذاش�تھ باش�د و خ�ود را از ح�داک�ھ ب�رای ر کس�ی باش�دکرده باشد بھ این امید کھ شاید در جھان آخرت فرزندانش را دیدار کند ، من یک�ی از آنھ�ایم . و اگ�

ی را در . و نی�ز کس� دیگران انواع بدترین اتھامات را بر خ�ود خری�ده باش�د ، م�ن یک�ی از آنھ�ایمنجات و راحتی و بیداری ۀ اینھ�ا ه ام . و ھمبرای خدمت بھ فامیلش خود را بھ ھر خطر و تھمتی مبتال کرده باشد کھ من کردزندگیم نمی شناسم کھ

قلبا دوس�ت از ھر کسی برای رضای خدا بوده است و نھ رضای فامیل . و با اینحال می دانم کھ کل افراد فامیلم مرا بیشترو نی�ز وب�ھ کنن�د .د از کف�ر و انک�ار خ�ود دس�ت بش�ویند و تمی دارند ھرچند کھ بر زبان نمی آورن�د زی�را در اینص�ورت بای�

ھمواره بین خویش و بیگانھ ، بیگانھ را ترجیح داده ام.

از بابت سئوال مذکور جدا از ش�ما پ�وزش م�ی طل�بم . زی�ن بع�د ھ�ر س�ئوالی را ک�ھ خودت�ان نامناس�ب م�ی دانی�د پاس�خ -سنیدم کھ معلوم الحال بود مطرح ک�نم و آن اینک�ھ ب�ھ جنابع�الی نس�بت مگوئید . ولی بگذارید ادعائی را کھ روزی از کسی ش

بی عاطفھ ترین پدر و ھمسر و فرزند را می داد درحالیکھ خودش در میان اطرافیانش اس�وۀ ش�قاوت و جن�ون اس�ت و ل�ذا آش�کار آن اتھ�ام بدینگونھ بھتر می توان منشأ این اتھامات را درک نمود کھ کسانی بھ شما تھمت می زنند کھ خ�ود اس�وۀ

Page 11: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١١

شما را تصدیق می کنند چ�ھ بس�ا بیش�تر از دوس�تانتان . نظ�ر ش�ما در حق ھستند . و بدینگونھ حتی دشمنان شما ھم عمال این باب چیست ؟

گ�ان ؟ و دوم نیست کھ از خود ھمسر و فرزند و خانواده ام دربارۀ عاطفھ و رفتارم سئوال شود ت�ا از بیگان آیا عاقالنھ -جمردم�ان ن اس�ت ک�ھ : خ�دای را س�پاس ک�ھ دش�منان م�ا را از احم�ق ت�ری (ع)ھ نظر من ھمان سخن مشھور امام حس�ین اینک

. بس وداد. ھمین شقی ترین احمقان مردمان قرار: خدای را سپاس کھ دشمنان مرا از قرار داد . و من اضافھ می کنم کھ

ید . این واقعۀ عجیب چھ توجیھی دارد ؟ وئی حدود ده سال است کھ بی خانمان و بی خاندان ھستگ -س

ھ�ت ن�زاد تماما مکتب نژاد براندازی از نف�س خویش�تن اس�ت در ج (ص)ین خدا خاصھ از زمان ابراھیم و بودا تا محمد د -جت ک�ھ ب��ی پرس�تی (خ�دا پرس�تی) . و آخ�رین حج�ت مطلق�ۀ خداون�د ب�ر روی زم��ین یعن�ی مھ�دی موع�ود ھ�م دوازده ق�رن اس�

. در ھ ت�ر اس�تیبشخاندان و تنھای مطلق بر روی زمین زندگی می کند . و ھرکھ بھ او نزدیکتر است بھ او خانمان و بی این باب مطالب بسیاری نوشتھ ام .

آیا شما براستی فی الواقع بھ موجودیت زندۀ مھدی موعود بر روی زمین باور دارید ؟ -س

ا م�ن اور داشتھ باشد . ھمچنین بھ حیات حضرت مس�یح در جھ�ان . زی�رمان نمی کنم کسی بھ اندازۀ من بھ این امر بگ -جبھ ق�وۀ ه است . فقطاین باور و دیدار در وادی سیر و سلوک روحانی و معرفت نفس برایم رخ نموداو را دیدار کرده ام .

ص�ر عالغی�ر . وس�تند اتصال روحانی بھ وجود مبارک ایشان است کھ در آخرالزمان ، مؤمنان قادر بھ حف�ظ ایم�ان خ�ود ھر ت��اریخ دای�ن تنھ��ائی و بیکس�ی آخرالزم�ان عص�ر تنھ��ائی و بیکس�ی انس��ان در جھ�ان اس�ت و حض��رت ایش�ان اس��وۀ کام�ل

و بیکس�ی و . و این خود یکی از اسرار و علل وجود و غیبت و حیات ایشان در طی اعص�ار و ق�رون اس�ت : تنھ�ائیاست بی خانمانی و با خدا زیستن .

ک�ی از م�ان اقام�ھ ک�رده ای�د زی�را یانم شما نخستین کسی باشید کھ چنین دلیل انسانی ب�ر حض�ور و غیب�ت ام�ام زبھ گم -سی ارد ت�ا روزددالیل منکران ھم�ین ام�ر اس�ت ک�ھ اص�ال چ�ھ نی�ازی اس�ت ک�ھ خداون�د ام�امی را قرنھ�ا ب�ر روی زم�ین نگ�اه

دلی�ل دیگ�ری یاند . آیاخواھد یک ناجی جدید از شکم مادر بزابعنوان ناجی برانگیزد آیا مگر خداوند نمی تواند ھرگاه کھ ب ھم دارد ؟

روزه زمان را جز بھ قدرت و نور معرفت نفس نمی توان شناخت و درک و تصدیق کرد . ھرگاه ھ�م ک�ھ ام� اصوال امام -جب�ات رؤی�ت و اث ھ قاب�لزی�را از او شناس�نامھ ای م�ی طلبن�د ک�ظھور کند باز ھم بھ قتلش می رسانند مخصوصا ش�یعیانش .

ھ س�تند و کش�تبواسطۀ چشم و ھوش دنیوی نیست . امامان صدر اسالم کھ جملگی با شناسنامھ بودند در تنھائی محض زی شدند چھ رسد بھ مھدی موعود .

ر دوران غیبت امام زمان چھ امری این خأل را برای مؤمنان پر می کند ؟ د -س

ام�ام یب�ت غم زمان ھستند و آئینۀ دیدار با اویند و درواقع این�ان ھم�ان غ�ار و چ�اه ز نور امااوجود عارفان کھ شعاعی -جغای�ب زب�ان ام�ام ی . و نیز اینکھ طبق روایات شیعی ، در ھر عصر امامان ناطق و عیان ھس�تند ک�ھزمانند در ھر دوره ا

می باشند . و اینان عارفانند .

بق بر تعریف قرآن باشد ؟ انامید کھ مط» مؤمن«کلمھ زه چھ کسی را می توان بھ معنای حقیقی امرو -س

اول اینکھ یا امامی زنده داشتھ باشد و یا در جستجوی امام باشد . دوم اینکھ جھان مدرن و فرھنگ ح�اکم ب�ر آن ھ�یچ -جھ�ا و خ�دمت چنگی بھ دل او نزند و از مفاسد کبیرۀ این دوران ھمچون زنا ، مخدرات و محرکات و الکل ، بانکھ�ا و بیم�ھ

Page 12: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١٢

در دستگاھھای جور زمانھ بدور باشد . سوم اینکھ از پرستش علوم و فنون و ھنرھا و ایدئولوژیھای ای�ن دوران مص�ون باشد و چھارم اینکھ از معاشرت و دوستی و ھمکاری با تبھکاران و منافقان بیزار و بری باشد . و بھ لح�اظ اعتق�ادی ب�ھ

و او را حاض�ر و ن�اظر ای الھی و شریعت آنھ�ا ایم�ان داش�تھ باش�د و خداون�د را بپرس�تد خداوند و عالم غیب و حقانیت انبی در زندگی خود بداند و اھل معرفت نفس باشد . داشتن حداقل این شرایط ھمانا حداقل ایمان است .

ذت بخش ترین تجربۀ زندگی شما چھ بوده است و لذت آرمانی شما در این دنیا چیست ؟ ل -س

چن��د آن اینس��ت ک��ھ و لذی��ذتر از ب��ھ ک��افران و تحولش��ان ب��ھ ایم��ان ، لذی��ذترین تجربی��ات زن��دگی م��ن ب��وده اس��ت . ی��اری -ج صباحی در معیت امام زمان و در کنارشان و در مقابلشان زندگی کنم .

اش�د . بف ک�رده م ھیچ نویسنده ای در تاریخ بھ اندازۀ ش�ما درب�ارۀ زناش�وئی و ماھی�ت زن تحقی�ق و ت�ألیگمان نمی کن -س نھایتا زن را در قبال دین و ھدایت چھ می یابید و آخرین مکاشفات شما در این باب چھ بوده است ؟

ا واق�ع زن�دگی رلعکس . م�ردی ک�ھ زن را نش�ناختھ در ک مرد بمیزانی کھ خود را می شناس�د زن را م�ی شناس�د و ب�ای -جز زن ح�وری ت�ر ام، موض�وعی را . برای مرد متفک�ر و اھ�ل دی�ن ریخنشناختھ و خدا را و ابلیس را و مردم را و فلسفۀ تا

سھ ھا و اسیر وسو ند و. اکثر مردان بھ زن نمی اندیشند بلکھ فقط بھ او مبتالیندگی نیست کھ فکرش را مشغول دارددر زرم درب�ارۀ فک�الش و تت�. من بھ لح�اظی ھ�ر چ�ھ دارم در ا اندیشیده ام بھ زن اندیشیده ام. من ھمانقدر کھ بھ خدبازیھای او

. م��رد ی پروردگ��ار و ابل��یس اس��ت ب��رای. زن در آن واح��د تجل��زن دارم. زن شناس��ی، اس��اس خداشناس��ی عرف��انی اس��تا زن ب�در رابط�ھ و معرف�ت م�رد ھمانطور کھ مرد برای زن . آنچھ کھ نبوت و امامت نامیده می شود تماما محص�ول جھ�اد

ردی ک�ھ از م�. مرد در این خلق�ت اس�ت ک�ھ خلق�ت م�ی یاب�د . مخلوق شیطانی مرد ی مرد است و یا. زن مخلوق روحاناستابقی را م�ی�ر اس�ت . زن جز پائین تنھ نمی خواھد خود نیز در پائین تنھ اش سقوط می کند . مرد ب�ین خ�دا و پ�ائین تن�ھ مخ

در سائر آثارم بخوانید .

عریف می کنید ؟ تمردانگی را چگونھ -س

شق بھ مردم باشد وگرن�ھ غای�ت خ�ود پرس�تی و حی�اتعھی آن تنھائی کھ حاصل ان تنھائی اوست منتمردانگی مرد ھم -ج خری و خوکی و خرسی است .

تعریف کنید ؟تر از ھم برای چندمین بار آیا ممکن است عرفان را بھ زبانی ساده تر و محسوس تر و امروزی ب -س

بیل و تلفن ، علم ھستند ؟ اینھا حتی تکنول�وژی ھ�م نیس�تند بلک�ھ ، اتوم پدیده ھائی مثل تلویزیون آیا می توان گفت کھ -جاز محص��والت عل��وم و تکنول��وژی ھس��تند . ھم��انطور ک��ھ م��ثال نم��از و روزه و انف��اق و جھ��اد ھ��م دی��ن نیس��ت بلک��ھ از

و حکمت ھم محصوالت دین است . بنابراین اعمال و حاالت و صفات خارق العاده مثل کرامت و شفاعت و کشف و شھودعرفان نیست بلکھ از محصوالت عرفان است ولی متأسفانھ در بازار امروز جھان و کشور ما این پدیده ھا را عرف�ان م�ی پندارن��د و ل��ذا کس��ی ک��ھ ب��دنبال ای��ن پدی��ده ھاس��ت گ��وئی ک��ھ ب��دنبال عرف��ان اس��ت و ل��ذا اینھم��ھ خراف��ھ و ش��یادی و جن��ون و

وح و مالئک و اجنھ براه افتاده است . عرف�ان چی�زی ج�ز معرف�ت نف�س نیس�ت دکانھای عجیب و غریب تجارت انرژی و رھمانطور کھ مذھب ھم چیزی جز تقوی نیست . ولی مردمان اکثرا ھر حقیقتی را بالفاصلھ از می�وه اش م�ی خواھن�د و ل�ذا

برده اند ھم�انطور ک�ھ ش�اھد دچار نفاق و خرافھ و جنون می گردند . و لذا شاھد نماز خوانھائی ھستیم کھ بوئی از تقوی نورد خوانھا و انرژی فروشھائی ھستیم ک�ھ ب�وئی از معرف�ت نب�رده ان�د . و نی�ز اینک�ھ جم�الت قص�ار و ش�عر ھ�م ربط�ی ب�ھ

خ��ود و عرف��ان ن��دارد . عرف��ان عب��ارت اس��ت از معرف��ت ب��ر اندیش��ھ و امی��ال و احساس��ات و غرای��ز و ع��ادات و کردارھ��ای یش آنھ�ا . س�فری ک�ھ از غرای�ز و اعم�ال روزم�ره آغ�از ش�ده و ب�ھ ذات خ�تم م�ی گ�ردد ک�ھ مراقبھ بر آنھ�ا و اص�الح و پ�اال

Page 13: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١٣

قلمرو حضور خداوند است . و غیر این ھرچھ ھست عرفان نیست بلکھ معج�ونی از خراف�ھ و تکنول�وژی زده گ�ی و زی�اده خواھی و شیطنت است .

شد ؟ ک پیر و آموزگار معنوی چھ خصوصیات بارزی باید داشتھ بای -س

و صد البتھ رامش ، بصیرت ، علم باطن ، معرفت بر زمان ، فقر با فخر ، محبت با اقتدار و جاذبۀ روحانیباید اسوۀ آ -جب�ت واف�ھ پرس�تی تقوا باشد و از بابت ارش�اد م�ردم توق�ع م�ادی نداش�تھ باش�د و اس�وۀ ام�ر ب�ھ معرف�ت نف�س و نھ�ی از خر

ق ح�ال و منط� ی ب�ی نی�ازی ھ�دایت کن�د و بتوان�د ب�ا ھ�ر گروھ�ی از م�ردم ب�ا زب�انپرستی ھای مدرن باش�د و م�ردم را بس�و خودشان رابطھ برقرار کند .

توان�د ود کاوی و روانکاویھای م�درن اروپ�ا و از جمل�ھ لوگ�وتراپی و آث�ار کریش�نا م�ورتی و امث�الھم م�یآیا مکاتب خ -س نوعی معرفت نفس محسوب شود ؟

ط اینک�ھ ھره گرفت بش�راتب و ادبیات می توان بعنوان مقدمھ ای برای ورود بھ معرفت نفس بحداکثر از این مک خیر . -جاھدیم اخی�ر را ش� در خدمت اصالح و تزکیۀ نفس باشند نھ توجیھ و تقدیس نفس . متأسفانھ در کشور ما فق�ط ای�ن اس�تفادۀ

کھ ماھیتی ضد عرفانی دارد .

انات عرفانی در کشور ما در حال حاضر چھ چیزھائی ھستند؟رین آفت ھا و نواقص جریبنظر شما مھمت -س

رھنگ م�ا ھس�تنداینھا آفت ھای کل عرصۀ فگی . زدگی ، تخدیر زدگی ، غرب زدگی و عرب زدگی ، خرافھ سیاست زد -جودیم ب�اتمی شاھد . عرفان بعنوان یک حربۀ سیاسی مثل آنچھ کھ در دولت آقای خر عرفان شدیدتر خودنمائی می کنندکھ در م�ردم را ت�و بعنوان وسیلھ ای برای پولدار شدن، مشھور شدن، ن�وامیسعرفان .در ادبیات کسانی چون دکتر سروش و

رفان عای تاریخی گی کھ از آفت ھاگون خرافھ زده گی است. عرب زد، اعتیاد را تقدیس نمودن و امثالھم شعبات گونکردنکارن ندا، اوشو،ھم مثل جریانات کارلوس کاستا گینھان است. و غرب زدع از شریعت پایرانی بوده است کھ در لباس دفا

لیزم گزیستانس�یا، تکنول�وژی فک�ر و امث�الھم ک�ھ ب�ر ج�ای مارکس�یزم و لیبرالی�زم و اھورنای، احضار روح، انرژی درم�انیتالین�د ا ب�ھ آن مبش�ی م�گی را ھم بر آن بیفزائیم کھ اکثر فرقھ ھای دروینیست کھ ھندی زددھھ ھای قبل نشستھ است و بد

ھد ع�الی . و این در حالی است کھ ایران مشده است مثل اوشو و کریشنامورتینھم وارد آمریکائی آ -کھ اخیرا نوع ھندی وت س��اختھ و روس�ی را م�ات و مبھ�ت�رین عرف�ان در ت�اریخ جھ�ان اس�ت ک�ھ خ�ود فرزانگ��ان اروپ�ائی و آمریک�ائی و چین�ی

جالھای عرفانی ھستند . . اینھا ھمھ شبھ عرفان و داست

نیز بتازگی اعالن موضع نموده است نظر شما در این باره چیست ؟» عرفان حلقھ«بنام جریان نوینی -س

ی از اض و آفت ھا و دجالیت ھ�ائی اس�ت ک�ھ ن�ام ب�ردیم ک�ھ ج�ز ادع�ا و ش�عار ک�ار دیگ�ری ن�دارد و معج�وناز ھمان امر -ج ی بازی است . شعر و فیزیک و جن گیری و رمالی و انرژ

ستاد آیا محک نھائی برای تشخیص اصل از جعل چیست ؟ا -س

رس��وایند درس��ت مث��ل ترفن��دھای ق��ل و تجرب��ھ و ی��ک ج��و ص��داقت ب��ا خویش��تن . ای��ن دجالی��ت ھ��ا بس��یار ب��ی ریش��ھ و ع -ج. رگتری می افتندادھای بزبدام شی ارند و یا علنا شیادند کھفریبی د -دام می اندازند کھ قصد خود. و فقط کسانی را بشیطان

تال بودن�د ھ ب�ھ آن مب�ھمۀ کسانی کھ بھ بنده رجوع کرده اند در ھمان اولین جلسھ خودشان بھ کذائی بودن این دکانھ�ائی ک� . جات استسان صادق ھرگز فریب نمی خورد. صدق سفینۀ ن. انرا آنھا را با خودشان روبرو کردماعتراف کردند زی

دق تا این حد کمیاب شده است . استاد چرا امروزه ص -س

Page 14: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١٤

ا وعدۀ بیاده خواھی ھا مستمرا در حال رشد است و دولتھا ھم بھ این جنون دامن می زنند تا مردم را ززیرا حرص و -جی کن��د . م�س�ر خ�رمن ب�ا خ��ود ھم�راه س�ازند . آرزوھ��ای حاص�ل از زی�اده خ�واھی انس��ان را نس�بت بخ�ودش ک��ور و بیگان�ھ

ت . شیطنت اسم خود از عوامل تشدید این حرص ھستند . در معنای نھائی تکنولوژیزم قلمرو اشد تکنولوژیھای جدید ھ

القش اسطۀ علوم طبیعی و کیھانی بسیار بیشتر از انسانھای قبل بھ عظمت و کمال و ق�درت کائن�ات و خ�بشر مدرن بو -سنح�ال . و ب�ا ای نسان غایت و کم�ال ھس�تی اس�تواقف است و اینکھ براستی کل این کائنات در خدمت حیات انسان است و ا

چرا از انسانھای جاھلتر قبل ، کافرتر است ؟

س�لیم و خش�وع ب�ھ تدرست بھ دلیل علمش اینقدر متکبر ش�ده اس�ت درحالیک�ھ خ�ود دانش�مندان ب�زرگ عل�وم جدی�د س�ر -جرآن ان�د . ق�ده ش�ھس�تند ک�ھ ک�افرتر درگاه خالق فرود آورده ان�د مث�ل پالن�ک و انیش�تن . ای�ن مردم�ان مص�رف کنن�دۀ عل�وم

رس�ت دد . و ای�ن تص�دیق م�ی کنن� فرماید آنھائی کھ علمی دارند می دانند ک�ھ خداون�د ح�ق اس�ت و رس�الت پی�امبرانش رامیاگ�ر دق�ت . کسی کھ در خلقت و چگونگی جھان ھستی تفکر کند بی شک وجود خداون�د را درک و تص�دیق م�ی کن�د .است

باش�ند می کنن�دۀ مح�ض ر دارند بلکھ مص�رفپیامبرانش را منکرند نھ اھل علم ھستند و نھ اندکی تفک کنیم آنھائی کھ خدا وک�رده ان�د لمی را حفظعحتی اگر دکتر و مھندس باشند زیرا اینھا کھ عالم نیستند فقط مقادیری از دستاوردھا و فرمولھای

انک�ار ووجب تکب�ر ر بیش از حد و بدون تفکر و تحقیق مو این علم نیست بلکھ سواد و اطالعات است . اطالعات و اخبایا قیت فکریو جنون است و این آن وضعی است کھ امروزه در میان تحصیل کردگان نسل جدید شاھدیم . ھرکھ اندک خال دیم ف�ری ک�ھ ش�اھعلمی و ھنری و حتی اقتصادی داشتھ باش�د خداون�د را تص�دیق و درک م�ی کن�د . ای�ن انک�ار و تکب�ر و ک

ان�ی ک�ھ حاصل مصرف پرستی و بیحاصلی محض است . خداوند خ�الق اس�ت و خلق�ت اول ص�فت اوس�ت و ل�ذا انس�ان بمیزد قی��ت و جھ��ات�الش ب��رای خالقی��ت و ب��دعت دارد خداون�د را بیش��تر م��ی شناس��د . خداشناس��ی و ایم�ان محص��ول تفک��ر و خال

د رش�د می و روان�ی اس�ت ک�ھ در عص�ر تکنول�وژی ش�اھو تنبلی جس�مادی و معنوی بشر است . کفر محصول مفت خوری ردد وگرن�ھ ی�ت ت�وأم گ�ھولناکی از چنین وضعی در بشر ھستیم . رفاه یا باید حاصل کار و تالش باشد و یا ب�ا تفک�ر و معنو س�تسیدگی ھم ھدوران رھ موجب تولید کفر و کبر و جنون و جنایت است . و بعالوه این موج از کفر مدرن حاصل تازه ب

س��ی ت و خداشناف��ی المث��ل ام��روزه م��ردم آمریک��ا بیش��تر و عمی��ق ت��ر از مل��ل ت��ازه ب��ھ دوران رس��یدۀ جھ��ان س��وم ب��ھ معنوی��ن بس��تھا و گ��رایش دارن��د . ت��اریخ بش��ر بط��ور کل��ی در س��مت درک و ش��ناخت خداون��د حرک��ت م��ی کن��د . و ع��الوه ب��ر ای��ن ب��

اش�د و ای�ن پم�درن را م�ی ش�کند و کب�ر م�درن را ف�رو م�ی عذابھای عظیم عرصۀ تکنولوژی و مدرنیزم نیز کم�ر ای�ن کف�را ندان ندارد . بھ ھمین دلیل گرایش�ات دین�ی و عرف�انی در غ�رب عمی�ق ت�ر از ش�رق اس�ت زی�رفنی عمری چ -غرور علمی

ی ک�ھ ج�ھ فاجع�ھ اآنھا بن بست ھای تکنولوژی مدرن را بھتر از ما شرقی ھا درک کرده اند و ما ھنوز گ�رم ھس�تیم و متوه رب پدی�د آم�دغ�تکنول�وژیزم از درآن غرق م�ی ش�ویم نیس�تیم . ب�ھ ھم�ین دلی�ل رادیک�الترین اندیش�ھ ھ�ای ض�د م�درنیزم و

وونت�اژ ش�ده . اینست کھ امروزه شاھدیم کھ عرفان ھم از غرب وارد می شود کھ مثل تکنول�وژی و دموکراس�ی آن ماست سرھم بندی و تقلبی است .

ائی گیھ�ارن�د از چ�ھ ویژده ج�دیت بیش�تری فک�ار ش�ما عالق�ۀ بیش�تری نش�ان میدھن�د و در ای�ن راافرادی کھ بھ آثار و ا -س برخوردارند ؟

رابطۀ منافقان و دکانداران دین و عرفان و روشنفکری با بنده مثل جن و بسم هللا اس�ت و از س�ایۀ م�ن ھ�م گریزانن�د . -جیشترین عالقھ را نسبت بھ بنده و باورھایم نشان م�ی دھن�د یعن�ی لذا بھ لحاظ اعتقادی دو جماعت دیگر باقی می مانند کھ ب

کافران خالص و مؤمنان . کال مھمترین ویژگی کالم و راه و روش بنده در زن�دگی رک و راس�ت ب�ودن اس�ت و ل�ذا آنانک�ھ عموم�ا ایم�ان تمایل بیشتری بھ صدق و بی ریائی دارند شدیدتر جذب می شوند و جدیت بھ خرج می دھن�د . و از آنج�ا ک�ھ

یک پدیدۀ بسیار کمیابی است لذا عم�ده کس�انی ک�ھ بس�وی م�ن م�ی آین�د ک�افران ب�ی ری�ا ھس�تند ک�ھ دچ�ار تح�ولی ب�زرگ در زندگی می شوند و براستی بھ تول�د جدی�دی م�ی رس�ند و سرنوش�تی جدی�د . بزرگت�رین منک�ران و دش�منان و فحاش�ان بم�ن

ۀ تی�ز پی�ام بن�ده ھمان�ا ص�دق و نب�رد ب�ا تزوی�ر و فریبک�اری در عرص�ۀ اعتق�اد و ریاکاران عقیدتی و عاطفی ھستند زیرا لب�

Page 15: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١٥

عاطفھ است . یعنی آنھائی کھ خیلی جانماز آب می کشند و نیز کسانی کھ دکان عشق و ایثار برپا ک�رده ان�د در ص�ف مق�دم دشمنان و فحاشان قرار دارند و نیز دکانداران عرفانی .

ی کنی�د م�نق�ادان عش�ق ھس�تید و گ�اه بکل�ی آن�را در رواب�ط انک�ار زرگت�رین ین حال کھ یکی از باستاد ، جنابعالی در ع -س ولی حرف آخر ھمۀ دعوتھای شما ھم عشق است . این دو عشق چھ تفاوتی دارند ؟

و تی امل حال ھم�ۀ ارزش�ھا و مع�انی و ادعاھ�ای دیگ�ر ھ�م م�ی ش�ود مث�ل تم�دن ، عل�م ، ایم�ان ، خداپرس�این مسئلھ ش -ج دع�وی ھس�تی عبادت و غیره . این ھمان تفاوت بین اصل و جعل است . تفاوت بین آنچھ کھ ھست و آنچھ ک�ھ نیس�ت ول�ی

ھ دروغ ق ب�ودن و ب�دارد . تفاوت بین حق و دجال . تفاوت بین خدا و ابلیس . تفاوت بین راست و دروغ ھر امری . عاش�ھ بزرگت�ر و دع�ایش ھ�ر چ�انبود است . البتھ کھ انسان بای�د ادع�ا کن�د و یا جھل ادعای عشق کردن البتھ تفاوت بین بود و

م . یعن�ی ی اس�تجب لک�عالیتر باشد بھتر است و انسانیت جز این نیست . خود خداوند ھم بھ بندگانش امر کرده کھ : ادعونالم ب�ا ایم�ان ن دع�وی اس�ان تف�اوت ب�یادعا کنید تا اجابت کنم . ولی ادعای صادقانھ و ن�ھ مکاران�ھ و فریبکاران�ھ . ای�ن ھم�

ایم�ان و وباید عشق است . یک امر زبانی و ذھنی تا بھ امری قلبی و ذاتی تبدیل شود کل راه تکامل انسان است . انسانم! و م عاش�ق باش�توحید و صدق و کماالت را دعوی کند و در جھت آن تالش نماید . انسان باید بگوید کھ : من می خ�واھ

ان را ن�د ت�ا دیگ�رکاه برعلیھ نفس خود جھاد کند . نھ اینکھ آگاھانھ و بھ دروغ برای فریب دیگران دع�وی عش�ق در این رزی ن�دان ک�ھ چی�بردۀ خود سازد و بھ بھانۀ عشق ھر تجاوزی را برای خود مجاز نماید . مثل دعوی عش�ق وال�دین ب�ھ فرز

ل بای�د م�ی آی�د او نابر این ھرگاه کھ از ارزش�ی س�خن بمی�انفرزند خوری و سلطھ و مالکیت بر روح بچھ ھا نیست . بجز یبکاران�ھ . ھالنھ و فرمعلوم کرد کھ از کدام نوع است . ھر ارزشی بطور کل در میان بشر سھ نوع کلی دارد : حقیقی ، جا

ق�ی عش�ق حقی پس عشق ھم بر این سھ نوع در میان روابط بشری حضور دارد کھ البتھ نوع حقیقی آن بس کمیاب است .فس�ق و . عش�ق جاھالن�ھ ق�رین جن�ون ت�ا س�رحد جنای�ت اس�ت . و عش�ق فریبکاران�ھ ھ�م سراس�رقرین دین و معرف�ت اس�ت

وی�ائی نیس�ت رفجور و خیانت و نھایتا عداوت است . در میان ریاکاری و شیطنت ھای بش�ری ھ�یچ پلی�دی ب�دتر از عش�ق ش را ب�ر اھل� از آن وسوسھ ھ�ای ابلیس�ی اس�ت ک�ھ خیل�ی س�ریع ام�ر لذا فجیع ترین عواقب را داراست . زیرا عشق ریائی

د را ش�ق نی�از خ�وعمشتبھ می سازد و بنابراین بسرعت منجر بھ جنون می شود و مالیخولیا پدید می آید زی�را ف�رد م�دعی م�ال ان و اعرو وبھ طرف مقابل ، نیاز فرد مقابل بخودش می یابد و خود را مظھر بی نی�ازی . و ای�ن واژگ�ونی شخص�یت

ن ای رایج ب�یھمدعی عشق دروغین است کھ جزای آن است و بھ رسوائی و انکار عشق و انتقام می انجامد . اکثر عشق ت . ابلیس ھیچ دامی لطیف تر از دعوی عشق در بشر ندارد . سمردمان از این نوع ا

ا یا ممکن است ھر فرد معمولی دیگری ریا عشق حقیقی فقط عشق یک انسان مؤمن بھ خداوند یا اولیای خداست و آ -س ھم مخاطب سازد مثل ھمسر و فرزندان ؟

اوال کھ یک انسان کافر دل عشق را نمی شناسد و از آن بیگانھ است و عشق را یا جنون می داند و یا دروغ و یا ج�ز -جخ�تص دلھ�ای زن�ده ب�ھ عش�ق مشھوت جنسی نمی داند . و دل آدمی جز بھ نور حقیقت و ایم�ان ب�ھ خ�دا زن�ده نم�ی ش�ود و

ا رف�ع آن عش�ق او ھ�م . بنابراین یک انسان ک�افر دل فق�ط ب�ھ ھنگ�ام نی�از جنس�ی اش عاش�ق م�ی ش�ود و ب�نور ایمان است. عشق یک طرفھ ھمان عشق انبیای الھی و اولیای خ�دا یقی دو نوع است یکطرفھ و دو طرفھ. عشق حقبرطرف می شود

ان . و بازتاب این عشق از جان�ب م�ردم ، عموم�ا بخ�ل و ع�داوت و انک�ار و انتق�ام بھ ھمۀ مردمان است از جملھ بھ عزیزل و است . زیرا نور عشق از جنس ایمان است . عشق ھم�ان ایم�ان خ�الص و کام�ل اس�ت . و ک�افران ب�ا ای�ن ن�ور در ج�دا

ب است و در ھ�ر کج�ا ک�ھ رخ . و اما عشق دو جانبھ بین مؤمنان و مخلصین روی می نماید کھ بسیار اندک و کمیاانکارنددھد موجب انقالبی در زمین و زمان می شود مثل عشق محمد و علی و فاطمھ و سلمان بھ یک�دیگر . و ی�ا عش�ق مول�وی و شمس و آن جمع معروف . و اما گاه یک انسان عارف و مخلصی در دین بھ عشق یک کافر دل مبتال می ش�ود ک�ھ ای�ن

و گاه منجر بھ انقالبی عظیم می گردد . نمونۀ اس�طوره ای ای�ن عش�ق شر تلقی می شود عشق نیز از وقایع بزرگ تاریخ بدر ادبیات ما ھمان عشق شیخ صنعان بھ دخترکی ک�افر ک�یش و فاس�ق اس�ت ک�ھ منج�ر ب�ھ ی�ک انق�الب عرف�انی در ش�یخ و

Page 16: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١٦

ائی بخش و عرفانی است . نھایتا توبۀ آن دخترک می شود و آن دخترک ھم بر عشق با شیخ وارد می شود کھ عشقی رھعارفانی کھ در عطش دیدار با جمال پروردگارند گاه مبتال بھ چنین عشقی می شوند کھ این عشق زمینھ ساز معراج اس�ت و دل عارف را از صور مادی جھان پاک می کند و آماده دیدار با صورت مطلق روح می نماید . بنابر این عش�ق از پس�ت

، روان و این حد دیالکتیکی نیست و لذا عش�قش ممکن است و ھیچ صفت و معنا و ارزشی تا ترین تا ملکوتی ترین نوع. ھم�ۀ م�ی س�ازدمعرف�ت عاش�ق را ب�ھ غای�ت تض�اد و دیالکتی�ک رس�انیده و از آنج�ا از دوگ�انگی پ�اک نم�وده و یگان�ھ ب�ین

تع�ین م�اورای طبیع�ت در مراحل سلوک عرفانی با عش�ق ق�رین و ھم�راه اس�ت ک�ھ ص�ورت خ�اکی دارد . ای�ن عش�ق قلم�رو طبیعت است و کمال تسبیح پروردگار در عالم خاک .

ر سائ ز عشق نسبت بھبا اینکھ عشق ، شدیدترین و ماندگارترین تجربۀ بشر در عالم خاک است ولی شناخت انسان ا -س ؟ست . چراختھ شده اندک پرداسیار ا. حتی در قلمرو فلسفھ و علوم انسانی ھم بھ این مسئلھ بپدیده ھا، بسیار اندک است

از عالئم جھ�ل و کف�ر بش�ر اس�ت ک�ھ از خویش�تن ف�راری اس�ت زی�را عش�ق ش�دیدترین و ک�املترین تجرب�ۀ این نیز یکی -جش�ر از کافران�ۀ ب انسان از تمامیت خویشتن است . عشق ، غیر حسابی ترین و غیر علیتی ترین پدی�ده ھاس�ت و ل�ذا دان�ش

عش�ق لم�رو ش�ناختقاصال قابل شناخت نمی داند . ولی فرھنگ و ادبیات ایرانی ، غن�ی ت�رین آن روی گردان است و آنرا. ن ن�وعشش�یطانی ت�ری می باشد و بدین لحاظ ھ�یچ فرھنگ�ی ب�ھ پ�ای آن نم�ی رس�د . عش�ق ، تجرب�ۀ توحی�د اس�ت حت�ی در

ت عش�ق و س�ر د و ای�ن از معج�زامھمترین ویژگی عشق آن است کھ ادع�ا کنن�ده اش بالفاص�لھ ب�ھ ادع�ایش مب�تال م�ی ش�و ا ب�ھ اجاب�تواژۀ عشق است . واژۀ عشق ، جادوئی ترین و توحیدی ترین واژه ھا اس�ت . یعن�ی عش�ق ، س�ریعترین دعاھ�

! ا اجاب�ت ک�نمت�خداست کھ : بخواھی�د است . یعنی ھرکھ بگوید عاشقم ، عاشق می شود و این مصداق کامل و مطلق کالم را دیدار کند عاشق می شود و این عشق زمینۀ دیدار با خداست . درواقع ھر کھ بخواھد خدا

ستاد ، با کمال معذرت آیا می توانم از تجربیات عاشقانۀ خودتان بپرسم ؟ا -س

داش�تھ و تاکنون الاقل چھار ت�ا عش�ق ب�زرگ. ق بوده امودکی عاشۀ خودم اعتراف کرده ام کھ من از کمن در زندگینام -جخل�وق ای�ن من قل�م م�ن ، . و ھر چھ دارم از این عشق ھا و ناکامیھای آن است. ھمیشدیدا ناکام بوده امر ھمۀ آنھا ام کھ د

گ�ر ای�ن اعشق ھا و ناکامیھای حاصل از آن است . عشق در عالم خاک محکوم بھ شکست و فراق اس�ت و انس�ان عاش�ق الزم بر اگر معرفت در دوزخ ساقط می گردد . و حق را نداند و نفھمد و تصدیق نکند در عشق ، تباه و دیوانھ می شود و

این حق را یافتھ و حقوق عشق را ادا کند بھ خدا می رسد .

حقوق عشق چیستند ؟ -س

و منی�ت ھ�ا» خ�ود«خن بسیار گفتھ ام . در یک کالم ح�ق عش�ق چی�زی ج�ز مرات�ب و م�دارج گذش�تن از سدر این باب -جود ودن . از خ�و را دع�ا نم�حفظ عش�ق در ف�راق . و عف�و نم�ودن معش�وق و ت�ا اب�د انیست و نھایتا گذشتن از معشوق . و

ن از مرو پاک شداز جان و نان و نام و دل خود) بی ھیچ توقعی از معشوق . این کل حق عشق است . عشق ، قلگذشتن (ای ھ�و شکس�ت س�د خاک است . پس عشق ، قلمرو مرگ قبل از مرگ است . پ�س انس�ان ھرگ�ز نبای�د از عاش�ق ش�دن بتر

اش�ق را م�ی ، کین�ھ نس�بت ب�ھ معش�وق اس�ت ک�ھ دل عو نفرت سازد. مھمت�رین آف�ت و خط�ر عش�ققبلی را تبدیل بھ بدبینی میراند و کافرش می سازد .

ندیش�ید ثار و مقاالت شما برمی آید کھ شدیدا ضد عاطفی و ضد احساسی و ضد ذوقی و ضد عشقی می ااز مجموعھ آ -سنھ م�ی بینی�د ا ھم عاشقار کھ شما را اندکی بشناسد می فھمد کھ اتفاقا شما حتی علم و منطق و مادیت انسان ردرحالیکھ ھ

و برای ھر چیزی نگاه و برداشتی عاشقانھ دارید . این تناقض از چیست ؟

Page 17: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١٧

م�ائی در ننی�ازی ب�ھ عش�ق دمی ھر چیزی را کھ کمتر دارد بیشتر ادعا می کند و بھ نمایش می گ�ذارد . بن�ابراین بن�ده آ -جانطور ک�ھ س�یر ک�نم ھم�آثارم ندارم . من تالش کرده ام کھ عشق را منطقی و عالمانھ و حکیمانھ و دینی و قرآنی بیان و تفزی�ک و فیزی�ک ک را در فیقرآن و دین و عقل را ھم عاشقانھ فھم نمایم . معنا را مادی کنم و م�اده را معن�ا دھ�م . متافیزی�

ن نھایت�ا . بنظ�ر م� ینیک بجویم . این ھمان نگاه و جھاد توحیدی و وحدتی و خالق است . خالقیت یعن�ی ھم�را در متافیز . ر امری استھکھ می ماند و میزان ، در پایان جھان فقط عشق است(ع)، حق فقط با عشق است و بقول علیدر ھر امری

ه ای ھ�م ب�ر گویم ک�ھ آدم ب�ا مطالع�ۀ مجموع�ھ آث�ار ش�ما ش�اید ذر احدی کھ بنده آثارتان را مطالعھ کرده ام می توانم بت -سھ خ�ود و ب�ت اطالعات و معلومات او اضافھ نش�ود ول�ی ی�ک واقع�ھ ای در ج�وھرۀ ج�ان و دل و نگ�رش و فھ�م انس�ان نس�ب

داده است بی ھیچ خبر جدیدی . این یعنی چھ ؟ دم رخعالم و آ

ع�ات در بی خبری است و انسان مدرن در غوغای اخبار و انفجار اطالعنی ھمۀ خبرھای اصلی و اساسی و ابدی یاین -جا چن�ین ک�رده ام ت� ت�الشگم و گور و نابود شده است و باید کسی او را از ای�ن دیوان�ھ خان�ۀ اخب�ار ، بی�رون بکش�د . و م�ن

ی و خب�اری اب�دک�ھ ا. اخباری کھ آثار من منتق�ل م�ی کن�د اخب�اری دم�دمی و باط�ل ش�ونده و دوران�ی و ت�اریخی نیس�ت بلکنمار م ک�ردن اخب�روحانی است . من خودم را ضد اخباری گری و ضد تاریخی گ�ری ت�رین انس�ان معاص�ر م�ی دان�م و ب�ا منھ�د

ام است . من خبرنگار آخر الزمان ھستم . درایج ، خبر از روح انسان می دھم کھ در حال انھ

ھمترین خبر دوران ما چیست ؟ بنظر شما م -س

ن و م�ان م�ا ، ھم�ان خ�ود بن�ده و آث�ار چ اغراق و شکستھ نفسی ادعا می کنم ک�ھ مھمت�رین خب�ر و واقع�ۀ دوربدون ھی -ج سایت ماست .

ی�رحم لب�ی م�را ب�ر زب�ان آوردی�د . و ام�ا چ�را ش�ما اینق�در در آثارت�ان س�خت و متکب�ر و خ�ود پرس�ت و بقشما ، پاسخ -س نشان می دھد . ھستید درحالیکھ حضور شما درست خالف این وضع را

ھ ک�است کھ بیان عشق من ب�ھ خ�ودم اس�ت . ول�ی بدانی�د ک�ھ ای�ن کت�اب م�را ھ�ر » ھستی بایستی«ان کتاب البد منظورت -جس�ت داش�تنی غای�ت خ�ود پرس�تی ی�ک انس�ان اس�ت ، م�را دوو اتفاقا از درب این کتاب کھ خوانده عاشق خودش شده است

.انس�ان اس�ت آنچھ کھ نعره می زند خود ستائی من نیست بلکھ عش�ق م�ن ب�ھترین موجود یافتھ است . پس در این کتاب ا گواراتر یش باشد آنرپذیراکھ حقیقت ھمواره درھم کوبنده و القارعھ است و الحاقھ . ولی آنکھ و اما مسئلۀ دیگر اینست ر قب�ال دست و لذا ار و جھل بشر تر از خود مادر می یابد . زیرا حقیقت ، دشمن شقاوت و کبر و کفناز شیر مادر و مھربا

مری ایست و لذا نپلیدی و ظلمت ، چون صاعقھ ای فرود می آید . آثار من محصول بازی من با انسانھا و زندگی و خودم اش�د برتی داش�تھ ملوس و اشتغال آور نیست بلکھ نشئھ پران و تلخ و تیز و منھدم کنندۀ شقاوت است . ھر کھ ان�دک بص�ی

ی ک�ردن ھ ای ھ�م ب�ازو غضبناکترین جمالتم ، لبخند و مھر و لطافت حق را می بیند . در آثارم مجال لحظ�در کوبنده ترین ی را از دور م� ازی و ب�ازیگرانب�ب�ھ ھم�ین دلی�ل و الس زدن و فریبکاری نیست زیرا من ھرگز با کس�ی ب�ازی نک�رده ام .

ا ، رده ام . خ�دک�ب�ازی ک�ردن ب�ا چن�د چی�ز را ن�اممکن شناسم و ھیچکس نمی تواند در رابطھ با من بازی کند . من امک�ان عشق ، فھمیدن و سخن .

؟کنید این حد از جدیت و سخت گیری ، ھمھ را از حقایق و معارف بکر آثارتان فراری می دھد آیا فکر نمی -س

، ع�دالت ی، علم بازیگری ھای المتناھی است : عشق بازامروزه ھمھ چیز بشر بازی است . تمدن مدرن ، تمدن بازی -جفق�ط کمب�ود ذره ای و بازی ، آزادی بازی و و ... دین بازی ، عرفان بازی و و ... . پس انسان مدرن کمبود بازی ن�دارد

چکس نخواند و نپذیرد . اگر حقیقت�ی در ای�ن آث�ار باش�د طالب�انش را خواھ�د یاف�ت حت�ی اگ�ر یجدیت دارد . بگذار آثارم را ھد . بگذار الاقل یک نفر اھل بازی نباشد ھیچ عیبی نمی کند . بازی مال بچھ ھاس�ت و اتفاق�ا ش�اید کس�ی ھزار سال بعد باش

Page 18: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١٨

. بدان معنا نیست ک�ھ ب�ازی نم�ی دان�ممثل من نتواند با بچھ ھا بازی کند بھ ھمین دلیل بچھ ھا عاشق من ھستند . پس این کھ خدای بازی ھستم و بازی کردن را بھتر از ھر کس�ی بل�د ھس�تم و داستانھای آغاز جوانی ام را اگر بخوانید خواھید دید

دی�ن و عرف�ان را لذا نیازی بھ آن ندارم . م�ن اگ�ر بخ�واھم ب�ازی ک�نم ھم�ۀ ب�ازیگران عرص�ۀ ھن�ر و سیاس�ت و فرھن�گ ومخل�وق کائن�ات خداوند بازی کردن و بازی دادن انسانھا ، ابلیس است زی�را ج�دی ت�رین کیش و مات میکنم. می دانید چرا

است چون در قھقرای دوزخ زندگی می کند . بازیگری و انواع اشتغاالت کھ ان�واع بازیھ�ای بش�رند از وی�ژه گیھ�ای دوزخ است . و من الحمد � از دوزخ رھیده ام و چون تا اعماقش را پیم�وده ام ل�ذا ھم�ۀ بازیھ�ای ابل�یس را بل�دم زی�را او را ب�ھ

. سالھا مذھب و مقدس مآبی ، رخ می نمایدین و لطیف ترین بازیھایش در عرصۀ عرفان و نیکی شناختھ ام کھ پیچیده تراص�وال پیش از این یکی از دوستان بمن می گفت کھ فالنی اگر ھنر پیشھ شوی چ�ارلی چ�اپلین را ک�یش و م�ات م�ی کن�ی .

مع�ارف عرف�انی اس�ت . و صفات وھمین بازیگری با حاالت یکی از بزرگترین خطرھا و وسوسھ ھای ابلیسی اھل عرفان بنابراین اگر اھلش شبانھ روز مراقب خود نباشد بھ بازیھای مھلکی دچار می شود و گ�اه دچ�ار مالیخولی�ا م�ی گ�ردد از آن

نوعی کھ در تاریخ شاھدش ھستیم . اصوال دجالھای بزرگ از این قلمرو پدید می آیند .

ب ت�ا اب�د ی بنظر می رسید و ھر زنی با مطالعۀ مقالھ ای از شما در این بایک ضد زن و زن ستیز خطرناک در آثارتان -س می گریزد . آیا این مسئلھ نقطھ ضعفی بر آثارتان محسوب نمی شود ؟

ن خ�ود زوقع ط�رح کردی�د یعن�ی ھنگامیک�ھ از ب�ازیگری انس�ان س�خن م�ی گفت�یم . زی�را میار بھ اتفاقا این سئوال را بس -جآری ن درک کنی�د .عل�ت س�خت گی�ری م�را ب�ا زفیق شیطان نامیده اند . پ�س بای�د ھمین دلیل او را رنابغۀ بازی است و بھ

و ایس�تی ب�ازیبھمۀ زنان بازیگر می گریزند و چھ خوب . ولی آن زنی ھم کھ می آید پیشاپیش واکس�ینھ ش�ده اس�ت و ی�ا نس�ان اگ�ر ام ب�رای زن محس�وب م�ی ش�ود . مکر بغایت لطیف تر و ابلیسی تری را تدارک ببین�د ک�ھ ای�ن خ�ود رش�دی عظ�ی

. این�ان ن�ھ ابلیس�ی ورشد خدائی نداشتھ باشد الاقل باید رشد ابلیس�ی کن�د . ب�دترین زن�ان کس�انی ھس�تند ک�ھ ن�ھ خ�دائی ان�د .ی�ا ش�یطان خسر الدنیا و آخرت محسوب می شوند . و اینست ک�ھ زن�انی ک�ھ بس�وی م�ن م�ی آین�د ی�ا ب�ھ خ�دا م�ی رس�ند و

ولی بمن رغبتی ندارند. زنھای معم

چگونھ زن را تا این حد شناختھ اید درحالیکھ ھمزیستی شما با زنان بسیار اندک بوده است . استاد ، شما -س

ن ب�ھ لح�اظ ط�ولی ھر مردی بمیزانی ک�ھ خ�ود را م�ی شناس�د زن را ھ�م م�ی شناس�د . ھمزیس�تی و مباش�رت م�ن ب�ا زن�ا -جر اصال زنان بازیگ ، بسیار بوده است بھ اندازۀ نقب من در خودم . بھ ھمین دلیلچندان نبوده ولی بلحاظ عرضی و عمقی

ذا م�ن ش�وم . و ل� تاب تحمل مرا ندارند چ�ون م�ی بینن�د ک�ھ آنھ�ا را م�ی بی�نم و ل�ذا نازش�ان نم�ی کش�م و بازیچ�ھ ش�ان نم�یورن�د ول�ی ن ھ�م ھمینطن . البت�ھ م�ردابزرگترین بیدار کنندۀ زن ھستم . زنان رابطۀ من یا بھ خدا م�ی رس�ند و ی�ا ب�ھ ش�یطا

فق�ط در کھ عقلشان تر از اکثر مردان ھستند ولی افسوسزنان بسیار شدیدترند . زنان بسیار حسابگرتر و دقیق تر و عاقلیار م�أنوس بازیگری و مکرشان جھت بھ اسارت کشیدن مردان بکار رفتھ است . زن�ان ب�ا مع�ارف عرف�انی و توحی�دی بس�

ی�د و آھ راه نم�ی دکند کھ دست از پرستیده شدن بردارند و در مق�ام عاش�قی و پرس�تش ق�رار گیرن�د . زن ب�ترند ولی بس اند . م�ریم م�ی ش�ود ک�ھ ھ�زاران م�رد ع�ارف را رھنم�ون م�ی ش�و (ع)و زین�ب (ع)و فاطمھ (ع)و ھاجر (ع)اگر آید از جنس مریم

امش ه اس�ت و مق�بلیس زده گی بھ کم�ال توحی�د رس�یدمجدلیھ در تاریخ یک نمونۀ منحصر بفرد از زنانی است کھ از اوج ا در نزد خداوند اگر برتر از حضرت مریم نباشد ھیچ کمتر نیست .

در راه کمال چیست ؟ بزرگترین آفت زن -س

ست و ھمۀ از مرد و اراده بھ پرستیده شدن . زن اگر این سھ مرض را نداشتھ باشد براستی قابل پرستش ا ناز ، تقلید -ج نیس�ت ک�اری رگ از این سھ مرض رستھ اند . سیر و سلوک عرف�انی ب�رای زن بس�یار آس�انتر اس�ت و اص�ال ق�رارزنان بز

کند فقط کافیست کھ این سھ مرض را از خود بزداید و ھمین و بس .

Page 19: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

١٩

و عشق ناشناس و عاشق کش . ن چھ ربطی بھ ذات عشق دارد کھ بقول شما شقی ترین دشمن عشق است ز -س

ت�ی م�ی ش�ناخت و رس�الت پی�امبران خ�دا حنینگونھ نمی بود بی تردید خدای مرد می شد و مرد خدائی ج�ز زن زن اگر ا -جت و خ�دا را ن دش�من قس�م خ�وردۀ ایم�ان و دی�ن و خداشناس�ی م�رد اس�زیک مورد ھم بھ ایمان منجر نمی شد . اینست کھ

اش�د اش�ق نش�ده ب. ولی از طرف�ی دیگ�ر ت�ا کس�ی ع ھووی نھائی خود می داند . و اینست کھ تا این حد بازیچۀ ابلیس استی دا ایم�ان م�خ�خدا را نخواھد شناخت . بھ زبانی زن قربانی عشق مرد است زیرا اگر عشق م�رد ب�ھ زن نم�ی ب�ود زن ب�ھ

ض��اوت کن��یم قآورد و بازیچ��ۀ ابل��یس نم��ی ش��د . زن و م��رد ھ��ر دو قرب��انی عش��ق ھس��تند . و اگ��ر از چش��م بش��ریت نگ��اه و ھ ت�راژدی ب�خود باعث عشق بین زن و مرد است و ھم دشمن این عشق . و خداست کھ عشق آدم و ح�وائی را خداوند ھم

حظ�ھ و ی�ک لمی رساند . آنچھ کھ مرد در زن می بیند و عاشق می ش�ود جل�وه ای از جم�ال خداس�ت . ول�ی ای�ن فق�ط ی�ک . رش بش�کندس�است کھ عشق مرد را بر ورنگاه است و بس . و لذا عشق متھم بھ جادو و جنون و فریب است . زن مأم

ط ق��فبھرح��ال آدم و م��رد م��أمور اس��ت ک��ھ ای��ن مأموری��ت را فھ��م کن��د و ب��ھ خ��دا پن��اه ب��رد و ن��ھ اینک��ھ زن را مس��بب بدان��د .ناس�ی ارد . زن شبواسطۀ جمال زن است کھ می تواند ف�راقش ب�ا خداون�د را ت�اب آورد و ن�ھ اینک�ھ او را ب�ھ ج�ای خ�دا انگ�

وت ش�مارند . خدا شناسی شاقھ تر و دیالکتیکی تر است . مردان بک�ام رس�یده در عش�ق در ط�ول ت�اریخ انگش�بمراتب از امال ک�و در عش�ق و م�رد ھ�ر د ندر ضمن بکام رسیدگی در عشق این دنیا ، مافات و مکافات نیز دارد . کالم آخر اینک�ھ ز

ق ف�راق ی�ا ف�را در وصال . عشق دو حال�ت دارد وص�ال درچھ در فراق و چھ بی اراده ھستند و ھر یک بنوعی قربانی اند بن�د . ج�ران م�ی یادر وصال . و آدمی مخیر است کھ یکی از این دو وضع را انتخاب کن�د . پاک�ان ع�یش ن�اب را در بوت�ۀ ھ

ش�ده باش�د نحیات انسان در جھان سراسر غربت و فراق و داغ است در ھ�ر ی�ک از ای�ن دو حال�ت . بھرح�ال آنک�ھ عاش�ق ئی از آدمیت نبرده است . بو

یا عشق یک وسیلھ برای شناخت خدا و رسیدن بھ اوست و بخودی خود ھیچ ارزش دیگری ندارد ؟ آ -س

ھ است و ھم ھدف . تنھا امری کھ چنین است فقط عشق است . عشق خود خداوند است و عش�ق آدم و عشق ھم وسیل -جوند ، م ھمچون خدادم ھآواقعۀ تمرین مقام خالفت اللھی آدم است تا حوا بھ معنای حضور خدا در این رابطھ است . عشق

ردو اینس�ت ک�ھ دست بکار خلقت شود یعنی خلقت حوا . و در این خلقت است کھ روح خدائی خ�ود را نی�ز ب�از م�ی یاب�د .ا اس�ت آدم و ح�و ویندین خدا ، والیت آدم بر حوا و اطاعت حوا از آدم ام�ر اول اس�ت . ای�ن والی�ت ھم�ان عرص�ۀ خلق�ت ن�

اس�ت و خلقت ناکام را نپذیرد اینبدست ھمدیگر . و لذا مردی کھ والیت خود را بر زن جاری نسازد و زنی کھ این والیت ل�یس طاع�ت از ابادم و حوا ، انسان بعنوان خلیف�ۀ خ�دا نخواھن�د ب�ود . اینس�ت ک�ھ ع�دم اطاع�ت زن از والی�ت م�رد ، ع�ین آ

د . ان محق�ق نش�واز شیاطین پیروی کرده است تا مقام خالفت اللھی انسز زن پیروی می کند ی کھ اداست و اینست کھ مرده اس�ت و عشق قلمرو خلقت انسانی بشر است و اینست کھ بقول حافظ ھرک�ھ ب�ھ عش�ق زن�ده نیس�ت ب�ھ لح�اظ انس�انی م�ر

ک�ھ روردگ�ار اس�تپدی�دار ب�ا جم�ال بقول موالنا ھرکھ عاشق نیست اصال نیست . و اما عشق بعنوان ھدف ، آمادگی ب�رای ت ن ای�ن معرف�اجر صبر بر فراق یار زمینی با حفظ حرمت و حقوق آن است در حین معرفت بر حق و عبودیت . زیرا ب�دو

د و افر می ش�ونکو عبودیت امکان ادای حقوق عشق در فراق نیست . ھمۀ عاشقان در فراق یار است کھ تباه و دیوانھ و . آنکھ حق فراق را در عشق درک و تصدیق نکند از عشق جز عذاب نمی یابد . بھ ابلیس می گرایند

ارش�اد و وما خودتان را در مقامی می دانید کھ طالبان حق و سالکان معرفت و سیر الی هللا را دستگیری استاد آیا ش -س ھدایت نمائید ؟

از ھر امر شرعی بر مؤمنان اس�ت ک�ھ در ح�د ت�وان ، این امر وظیفھ ای وجودی و واجب تر (ع)در عرصۀ غیبت امام -جخود طالبان را در دین و معرفت یاری دھند . این امر خود ضرورتی اجتناب ناپذیر برای رش�د و تع�الی و اخ�الص مؤمن�ان نیز می باشد . بقول ق�رآن ، انس�ان ت�ا حق�ی را ب�ھ دیگ�ری نرس�اند خ�ود نی�ز از آن ح�ق مح�روم اس�ت : برس�ان ت�ا برس�ی .

، امامان عرصۀ غیبت و ختم نبوت ھستند . این امر در قرآن ھم آشکارا آم�ده اس�ت و خداون�د منان آل محمد و امت او مؤ

Page 20: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢٠

، (ص). پس ھر مؤمنی در دین محمدرا از امامان اھل تقوا قرار بده بھ مؤمنان تلقین دعا می کند کھ بگویند : پروردگارا ما ست و باید باشد . یک امام در قلمرو حیات اجتماعی خویش ا

صرف اعتق�اد شیوه از زندگی را کھ اینک دارید خودتان برگزیده اید تا بتوانید تمام وقت و انرژی خود را آیا شما این -س و خدمت بھ مردم کنید و یا اینکھ بر شما تحمیل شده است ؟

وادگی خ�ود معامل�ھدنی�وی و خ�ان من ھرگ�ز اعتق�اد و دی�ن و معرف�ت دین�ی و اص�ول ذات�ی ش�رافت انس�انی را ب�ا حی�ات -جک�ھ ای�ن ت�دریج دی�دمبنکرده ام و لذا شرایطی پیش آمده کھ علیرغم میل نفسانی ام آنرا پ�ذیرفتم و گالی�ھ نک�ردم . و س�پس

الص م�ن و اخوضع برای من و ھمۀ اعضای خاندانم درست و برحق بوده است و این ھمان شرایطی است کھ باعث رشد ری معرف�ت وی ش�ود و از ص�دھا آف�ت ن�ژادی و نفس�انی مص�ون م�ی مان�د . و ل�ذا ب�ھ ت�دریج ب�ھ ی�او اعضای خانواده ام م�

جھ با بانھ روز موا، فراق عزیزانم می باشد کھ مرا ش شاقھ ترین وجھ این شرایطمشاھداتم ، بر این شرایط راضی شدم . جھ��اد ب��ا دل ک��نم . و ای��ن م��وت چھ��ارم وجھ��ادی قلب��ی و ع��اطفی ک��رده اس��ت ت��ا ج��ای خ��الی عزی��زانم را ب��ا خداون��د جب��ران

در راه ی�ن دنی�ا رااخویشتن و از دل گذشتن است . خداوند را سپاس می گویم کھ این توفیق را بمن بخشید تا حیات ناچیز ھ ۀ م�ن اس�ت ک�رضای او و خدمت بھ دین او صرف کنم و برای غرایز حیوانی خود ھدر نسازم . اینک کل بش�ریت خ�انواد

ی ھ�یچ تبعیض� ندان و مادر و خواھر و سائر اعضای فامیلم نیز از اعضای این خانواده محسوب م�ی ش�وند وھمسر و فرزھ ب�رای زدیکترن�د ک�بین آنھا قائل نیستم . خدای را سپاس کھ مرا توفیق عادل بودن عنایت فرم�ود . و این�ک کس�انی بم�ن ن

شتری می کنند . تعلیم و تربیت و تزکیۀ نفس خود و خدا شناسی و توحید تالش بی

ر این شیوه و شرایط از زندگانی کھ ش�امل ح�ال ش�ما ش�ده اس�ت بس�یار ش�اقھ اس�ت و ش�بیھ ای�ن حت�ی د بنظر می رسد -سی�د و ب�ا ادس�ت داده سیره انبیاء و اولیای بزرگ در تاریخ گزارش نشده است زیرا شما ک�ل خان�دان خ�ود را در ای�ن راه از

مائید کھ شا باشد این شبانھ روز نیازمند کسی ھستید کھ با شما ھمزیستی کند و مراقب شماینکھ خودتان شدیدا بیمارید و د نی�د . م�ن خ�وکمراقب�ت و پ�ذیرائی م�ی مراقب احوال و سالمت و سعادت دیگ�ران ھس�تید و در تنھ�ائی کام�ل از بیگانگ�ان اص�ال نم�ی ی بودی�د ک�ھئی و ارشاد بیگانگانبارھا شاھد بوده ام درحالیکھ قدرت ایستادن و راه رفتن نداشتید مشغول پذیرا

ما را ش�ب�ر روی زم�ین س�اقط ش�وید ول�ی ش�ھامت کم�ک ک�ردن ب�ھ شناختید . گاه احساس می کردم کھ ھر آن ممک�ن اس�ت بود کھ لیوان ید و کسی ننداشتم . ھمانطور کھ خودتان گفتھ اید بارھا بمدت چند شبانھ روز در حالتی شبیھ اغماء تنھا بود

ای�ن رببخش�ید ک�ھ د حلق شما بریزد و سوپی برای شما تھیھ کند . چنین وضعی گمان نمی کنم سابقھ داشتھ باشد . آبی در امر خصوصی شما فضولی و دخالت کردم . ولی سئوالی بود کھ مرا خفھ می کرد و ناچار از طرحش بودم .

آدم ب�دش شما کھ در حکم پسر من ھستید . البتھ ک�ھا ھمۀ اینحال من خودم را سالمتر از ھر کسی می دانم حتی خود ب -ج ھک�ول�ی ھنگ�امی .نمی آید کھ بھ ھنگام بیماری و مرگ کسی در کنارش باشد تا الاقل چشمانش را ببن�دد و وص�یتی بکن�د

د اش�بو ب�ھ قبل�ھ آدمی بیش از حد گناھکار باشد دیگر توقعی ھم از کسی ندارد و مجبور است کھ ھمیشھ در رختخ�وابش راش�م و م�ادۀ م�رگ بو غسل کرده و آمادۀ رفتن . اینھم یک توفیق اجباری است کھ خداوند نصیب من نموده تا شبانھ روز آ

ا یاد رورد و خدا آجز خود او از کسی انتظاری نداشتھ باشم . آدم کافری مثل من فقط در چنین شرایطی ممکن است ایمان کند . من بیش از حد عاشق مردم بودم .

دلگی�ر ی�زان و ی�اران خ�وداستاد از طرح سئوالم عذر می خواھم نمی باید می پرسیدم . استاد آیا براستی ھرگز از عز -س نیستید کھ اینک بھ ھنگام بیماری و تنھائی رھایتان کرده اند و دنبال دنیای خود رفتھ اند؟

ب�رای آنھ�ا خ�دایم تنھ�ا گذاش�تند . م�ن ج�ز دع�ا ا ب�اآنھا مأمور و معذور بوده اند و از ھمۀ آنھا قلبا سپاسگزارم ک�ھ م�ر -جھیچ احساس دیگری ندارم . واقعیت اینست کھ اگر اینگونھ بیمار نمی ش�دم االن در اط�راف م�ن ی�ک لش�کر آدم ب�ود . م�ن ه خودم عمری پرستار و تیمارگر ھمھ بودم و لذا تا مریض شدم دیگر کسی تاب تحمل مرا نداشت من آنھا را بد عادت کرد

بابا ما چون می دانیم کھ خودت می خواھی تنھ�ا «بودم و ھرگز انتظاری از آنھا نداشتم . روزی بچھ ھایم بمن گفتند کھ :

Page 21: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢١

آره بابا جان از شما ممنونم کھ اینقدر رعایت احوال مرا «من ھم گفتم : » . باشی بھ پیش تو نمی آئیم تا مزاحم تو نشویمفتند و حتی دیگر تلفن ھم نزدند و حتی نیازی ھم نم�ی بینن�د ک�ھ ب�ھ ھنگ�ام حوال�ھ ک�ردن و بدینگونھ بود کھ ر . »می کنید

پول ، خبر دریافت آنرا بمن بدھند . م�ن از آنھ�ا و س�ائرین ب�رای خ�ودم ت�وقعی ن�دارم ول�ی از آین�دۀ سرنوش�ت آنھ�ا ھ�راس می داشت ، اینگونھ رفتار کنند . بھرحال آن نھا را از جان خودش بیشتر دوست این در شأن آنھا نبود با کسی کھ آدارم .

بخش کھ مربوط بمن است ھمۀ اینھا امتحان خداست . بخدا جز نگرانی سرنوشت آنھا ھیچ مشکل دیگری ندارم .

ستاد ، ماندگارترین تجربۀ زندگی انسان در حیات دنیا چھ اموری ھستند ؟ ا -س

یعن��ی و ش��دیدترین اعتق��ادات انس��ان اعتق��اد ب��ھ اعتق��اد اس��تع��اطفی . م��ور انس��انی . ک��ھ دو جنب��ھ دارن��د : اعتق��ادی و ا -جس ش�ق اس�ت . پ�عاعتقاد بھ وفای بھ عھد . و شدیدترین نوع اعتقادات و وفا ھمان�ا عش�ق اس�ت . اعتق�اد عاش�قانھ ھم�ان

و بس��تر ن��ا عش��ق ، ش��دیدترین اعتق��ادات و تعھ��دات و امتحان��ات و خ��ود آزم��ائی انس��ان اس��ت خاص��ھ اگ��ر ای��ن عش��ق ب��ر مب م عمیقت�رینباورھای معنوی و دینی و عرفانی باشد . حیات انس�ان چی�زی ج�ز اعتق�اد و جھ�اد ب�رای آن نیس�ت و عش�ق ھ�

میق تر و نقالبی ، عاعتقادات است ، اعتقاد قلبی . یک تجربۀ عاشقانھ از ھزار تجربۀ علمی و فنی و ھنری و سیاسی و اای�ن تق�اد اس�ت وق بھ انسانی مؤمن طبعا ع�الیترین و عمیقت�رین عش�ق و اعجامع تر و ماندگارتر است . و اینست کھ عش

ا بر رژی حیاتی ھمان عشق عرفانی است یعنی عشقی کھ ھم دل و ھم عقل را توأمان در امری وارد کرده است و تمام انر . ھددی رخ نمی و دیگری در ھیچ قلمرشود و چنین تجربھ ار اینجا کل حیات وارد کارزار می. دمحورش بسیج نموده است

ستاد چرا پاسخھای شما جای ھیچ تردیدی باقی نمی گذارد ؟ا -س

ھت�رین ک�ار کرده است . و در چنین مواقعی بری را قانع کند خودش را قانع نیقین است . ھر کھ نمی تواند دیگ زیرا با -جاز ھ�ر دوران�ی و اندیشھ دارد بیش از سکوت است و یا نمی دانم . و این ھمان چیزی است کھ بشر امروز کھ دعوی علم

آن غافل و عاجز است و لذا عصر ما عصر ناباوری و جنون است .

ھ ھنگ�ام ب�ینقدر دشمن ناز ھستید و مطلقا ناز نمی کشید . و این ام�ر در آث�ار ش�ما ھ�م آش�کار اس�ت یعن�ی استاد چرا ا -س را باور کند . استدالل کردن اصال منت و ناز مخاطب را نمی کشید کھ شما

ھ . کس�ی ک�ن�از کش�یدن از آن عاش�ق نمای�ان اس�تسی کھ عاشق باشد نھ ناز می کند و نھ ناز می کشد ، ن�از ک�ردن و ک -ج کن�د ریاک�ار ھ�م ک�ھ ن�از م�یالتماس می کند دروغ می گوید ھمانطور کھ کسی کھ چاپلوسی م�ی کن�د حق�ھ ب�از اس�ت . کس�ی

ن م�ی صلی دش�منااست . و این است علت ت . ناز ھستۀ مرکزی ابلیسیت نفسناز می کشد پلید اس کھ ھم است و آنکسی با ناز . زیرا ابلیس دشمن انسان است و من ھم دشمن ابلیس ھستم چون عاشق انسانم .

ط�ۀ معلوماتم گمان نمی ک�نم کس�ی چ�ون ش�ما ب�ھ لح�اظ اھمی�ت دین�ی و سرنوش�ت ت�اریخی بش�ر ، ح�ق راباستاد در حد -سر عرص�ۀ و بھ این بھ اص�طالح پس�ت ت�رین و غی�ر مھ�م ت�رین موض�وع داز شھوت جنسی را آشکار کرده باشد جنسی و ر

رص��ۀ م��ذھب ودی��ن و معرف��ت و عل��وم انس��انی ، ت��ا ای��ن ح��د بھ��ا داده باش��د و آن��را تب��دیل ب��ھ یک��ی از مھمت��رین موض��وع ع شده بود ؟ نکنون کسی متوجھ این امر معنویت کرده باشد . شما این اھمیت را از کجا کشف کرده اید و چرا تا

خیلی ساده است در وادی خودشناسی . و سپس بھ عالم و آدم کھ نگریستم دیدم کھ مسئلھ یکی است و س�پس ب�ھ ای�ن -جموضوع در قلم�رو دی�ن و عرف�ان نگ�اه ک�ردم و دی�دم ای�ن اھمی�ت اص�ال ام�ر خصوص�ی نیس�ت و خداون�د ھ�م ب�ھ آن اھمی�ت

و لذا اساس تقوا و تعالی قرار داده است و ھمۀ انبیاء و اولیاء و عرفا متوجھ اھمیت ذاتی این ام�ر محوری بخشیده است بوده اند فقط بشر متکبر مدرن است کھ آن را در شأن تفکر و بررسی نمی داند و تنھا دانشی ک�ھ در ای�ن ب�اره پدی�د آورده

ی�دی کش�ف نک�رده ام بلک�ھ دی�ن خ�دا را یکب�ار دگ�ر م�ورد جد اس�ت . م�ن درواق�ع ھ�یچ حقیق�ت پورنوگرافی و جنون جنس�ی توجھ و اندیشھ قرار داده و کشف و نو ساختھ ام منتھی از درب معرفت نفس و نھ تاریخیگری .

Page 22: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢٢

ید ؟چرا اینقدر دشمن تاریخ ھست -س

گ�اری نی�ات و ت�اریخ امن اتفاقا عاشق ت�اریخ ھس�تم ول�ی معتق�دم ک�ھ ت�اریخ را نم�ی ت�وان از راه اخب�ار و احادی�ث و رو -جفیس��ت ک��ھ کش��ف و درک ک��رد بلک��ھ ت��اریخ را ھ��م بای��د از طری��ق خودشناس��ی یاف��ت . انس��ان خ��ودش ت��اریخ زن��ده اس��ت و کاثی وای�ت و ح�دیبخودش رجوع کند و کتاب نفس خود را بخواند . بھ ھمین دلیل ھرگاه ھم کھ بھ ی�ک گ�زارش ت�اریخی ی�ا ر

س�یاری . بی بی�نم ت و ن�ھ کت�ب ت�اریخی و ل�ذا نی�ازی ب�ھ ذک�ر س�ند و منب�ع آن نم�اشاره می کنم بھ استناد معرفت باطنی اس� سئوال می کنند کھ منبع و مرجع تو در کتابھایت چیست و جوابم اینست : خودم .

ی استاد این پاسخ بشر مدرن و علم جدید راول -س قانع نمی کند و بھ این امر بھ سخره می نگرند . مطلقا

ای��ن تم��دن و م��درنیزم و م��ن ھ��م ب��ھ ک��ل مس��خره اس��ت . -موج��ودی خ��ود بھم��ین دلی��ل بش��ر م��درن چ��ھ خ��وب ! درس��ت -ج دھد . ادعاھای علمی و تکنولوژیکی بھ تمسخر می نگرم تا شاید بشر مدرن بخود آید و خودش را اندک بھائی

ستاد حجت جنابعالی دربارۀ درستی سخنان و آثارتان چیست ؟ا -س

و دش م�ی رود ای�ن و ھرچھ کھ زمان بھ پ�ی. دیت و زندگیم . و دیگر موجودیت تمدن مدرن موجو دو چیز است : یکی -جدرس�تی عاھ�ای م�ن وحجت ، حقانیت بیشتری می یابد و ادعاھای مرا ثابت می کند . ک�ل جھ�ان ام�روز دال ب�ر حقانی�ت اد

ص�بورم و قدر آرام ود شد . درست بھمین دلیل اینآثار من است و این حقانیت در طول تاریخ آینده مستمرا آشکارتر خواھی دوران ت و غوغاھاھیچ تالشی جھت اثبات و اشاعۀ آثارم نمی کنم . آنکھ ھست نیازی بھ اثبات خود ندارد . ھمۀ تبلیغا

ن است . از نیستی است . نابودی است کھ عربده می کشد . خداوند آرام و خموش است . و ھرکھ با او باشد چنی

س�ت اھ گاه ھراس انگی�ز کستاد ھر کسی با اندک آشنائی با جنابعالی متوجھ صبر و آرامش حیرت آور شما می شود ا -س و برخی در کنار شما احساس نابودی می کنند . این یعنی چھ ؟

آن واح�د ردخودم را مظھر بود نبود معرف�ی ک�رده ام . پ�س بیھ�وده نیس�ت ک�ھ انس�انھا در ارتب�اط ب�ا م�ن من در آثارم -ج» نب�ود ب�ود«مکتب ودچار اشد احساس وجود و اشد نابودی می شوند . اگر خود را بانی فلسفۀ ویژه ای بدانم آن فلسفھ

the being of nothingاست :

ھ ب�وده ام ک� فلسفۀ شما را فلسفۀ دیالکتیک نامید . زیرا بنده در آثار شما ش�اھد دی�الکتیکی ت�رین مف�اھیم آیا می توان -س غایتش ھمان بود نبود است .

یالکتی��ک نیس��ت بلک��ھ م��رگ دیالکتی��ک اس��ت ک��ھ از کم��ال آن رخ نم��وده اس��ت . فلس��فۀ م��ن دیالکتی��ک دب��ود نب��ود ، -جام و نطق�ی رس�یدهمدیالکتیک است یعنی من دیالکتیک را ھم دیالکتیکی ک�رده ام و بدینگون�ھ از آن رس�تھ ام و ب�ھ توحی�د

کافند و ش�اط�ب را م�ی نده حجت این ادعایند و بھ ھمین دلی�ل ت�ا اعم�اق دل و اندیش�ھ و منط�ق مخاکثر آثار سالھای اخیر به ان�د یعن�ی ر نوشتھ ش�ددیالکتیک ذھنی را بھ اوج رسانیده و از کار می اندازند . و لذا آثار من اکثرا بصورت سخنان قصا

آفتاب آمد دلیل آفتاب !

الل م�ی زاست یعنی برای برخی شدیدا ساده و یھم دارای طبع شدیدا دیالکتیک ک و فھم مخاطبآثار شما بھ لحاظ در -س آید و برای برخی ھم مطلقا قابل فھم نیست . این یعنی چھ ؟

آثار من شھودی اند و لذا دیدنی ھستند . خواننده اگر چشمش را باز کند و میل بھ فھمیدن داشتھ باشد می فھم�د یعن�ی -جدر غیر اینصورت چشمش را بر ھ�م م�ی نھ�د و ھ�یچ نم�ی بین�د . زی�را م�ن در ح�ال نوش�تن م�ی بی�نم و می بیند مثل روز .

Page 23: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢٣

ده اس�ت ح�دود ده س�ال . ھ گری من سالھاست کھ ب�ھ پای�ان آم�مشاھداتم را گزارش می دھم . من نمی اندیشم ، دورۀ اندیش ھرکھ بخواھد بفھمد می فھمد بگونھ ای کھ برای نخستین بار فھمیده است .

د ؟ گفت کھ شما بانی مکتب نوینی در معرفت شناسی ھستید و فھمیدن نوینی را پایھ گزاری کرده ای آیا می توان -س

) زی��را عرف��انی ان��د و از خ��ود شناس��ی epistemologieھ لح��اظی مجموع��ھ آث��ار م��ن ش��ناخت شناس��انھ ھس��تند (ب�� -ج رف�ان را ب�ھعم�ن عرف�ان را اب�داع نک�رده ام بلک�ھ برخاستھ اند و ھستۀ مرکزی خود شناسی ھم شناخت شناسی است . و

ی ب�ھ روز تم�دن بش�ر زبان امروز انسان بیان داشتھ ام یعنی عرفان را مدرن و ب�ھ روز ک�رده ام و ل�ذا ک�ل دی�ن و ت�اریخ و ھب�ا یعن�ی بش�ر ر .فھمیده می شود . فھم بشر مدرن از مدرنیزم ، فھمی ماقبل مدرن بوده است و من آن�را م�درن ک�رده ام

ران�م . نس�ان ای�ن دوامن بانی انسان نو ھستم انسان امروزین بھ لحاظ شناخت . لذا م�ن م�درنترین زمان حال رسانیده ام . ینگون�ھ ار بای�د ال�وی و عل�ی وو لذا انسان قیامتی ھس�تم زی�را م�ا در قیام�ت پنج�اه ھ�زار س�الھ زن�دگی م�ی کن�یم . انس�ان ع

لحاظ یک انسان بسیار قدیمی ھم ھستم . . من یک انسان علوی ھستم پس بدینباشد

ک�ھ ا مطالعۀ آثارتان احساس وجودی نو می کند و بھ انسان بودن خود مفتخ�ر م�ی ش�ود مخصوص�ا آث�اریاستاد آدم ب -س دربارۀ خودتان است . این یعنی چھ ؟

گ�وئی ذا خلیف�ۀ م�ردم ھس�تم ویرا ھمۀ انسانھا دارای نفس واحده اند . و من از منشأ نفس واحده سخن می گویم و ل�ز -جھم�ۀ د م�ی نگ�رم وستم زیرا از چشم خداوند ب�ھ خ�وھکھ آنھا از جایگاه من ، خودشان را می یابند زیرا من عاشق انسان

ک�نم یمریت زندگی ھ ام من برای کل بشانسانھا را در خود می یابم . اینست کھ من ھرگز زندگانی فردی و خصوصی نداشت ید ؟را باور دارزنده است . من اگر بمیرم ھمھ می میرند و قیامت برپا می شود . آیا این سخن مو کل بشریت در من

استش نمی فھمم ولی باور دارم . ممکن است بیشتر توضیح دھید ؟ ر -س

با را نفھمیده باور دارید . دراینجا شما یک دروغ کوچولوی خیلی بزرگ مرتکب شدید . دیگر این کار چطور است کھ -جیامت اس�ت قمان معنای ھمن نکنید . چون من بمیرم از دنیا می روم و لذا کل بشریت با من از دنیا می رود (روحا) و این

نجات می یابد . حاال فھمیدید ؟ زیرا ھمھ اخروی و روحانی می شوند و روحشان از اسارت دنیا

. کی خود قیامت . لطفا کمی بیشتر روشن بفرمائیداال فھمیدم ولی باز ھم باورش خیلی ھولناک است بھ ھولناح -س

ب��اترین افران ھولن��اک و بلک��ھ ن��ابودی زا م��ی آی��د زی��را دنی��ا را ن��ابود م��ی کن��د . ول��ی ب��رای مؤمن��ان ، زیک��قیام�ت ب��رای -جای�ن ار ش�ود . آی�سیمای جھان را نقش می کند . تصور کنید کھ جم�ال خداون�د بت�دریج در ص�ورت کائن�ات و آس�مانھا پدی�داھ ن�ور را خ�اک ، ب�ھولناک است ؟ ولی در چنین دوره ای کافران می گویند : ای کاش خاک می بودیم . می دانید چرا ؟ زی�

ا ندارد . خداوند را بت و لذا تاب تحمل دیدار سپروردگار منور می شود . و آدم کافر از خاک ھم بیجان تر و سیاه تر ا

ار می شود ؟یامت آغآیا براستی با مرگ شما ق -س

گ�ردد یتدریج بر زمین و آسمان پدیدار میامت حدود ھزار سال است کھ آغاز شده است . با مرگ من ، جمال خداوند بق -ج -سز یگ�ر . و نی�دصان رخ داده اس�ت مث�ل ح�افظ ش�یرازی و باب�ا ط�اھر و بس�یاری د کھ قبال ھم این تجلی برای خا. ھرچن

عامۀ بشری می شود ؟ چرا مرگ شما باعث این تجلی برای

اول اینکھ من عمری برای دیدار او زیستھ ام و این سالھای اخیر جز این ھیچ انگیزۀ دیگ�ری ب�رای زن�دگی نداش�تھ ام -جکھ یکبار دگر ھم او را دیدار کنم . و دوم اینکھ من عاشق مردمان ھستم و تمام عمرم را برای خدمت بھ آنھ�ا وق�ف ک�رده

این ام�ر ب�ودم ک�ھ مردم�ان ھ�م او را دی�دار کنن�د . ای�ن آرزوی م�ن در دنی�ا میس�ر نش�د ول�ی بع�د م�رگم ام . و من عاشق بر

Page 24: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢٤

ممکن می شود زیرا بعد از مرگم بھ حضور و دیدار او می رسم و چون خلیفھ و جانشین مردم ھستم آنھا ھ�م او را دی�دار ھ جمالی دیدار خواھند کرد ؟می کنند . حال یک سئوال ھم من از تو دارم . آیا مردم او را در چ

بعالی .گمان می کنم در صورت جنا -س

ن و ش�ما ا فھم و باور کردید . باز ھم سئوال دیگری از شما دارم و فکر می کنم زین بع�د بایس�تی ج�ای م�حاال مطلب ر -ج کنند ؟ ه اش دیداربندعوض شود . سئوالم اینست کھ آیا این کفر و بت پرستی و الحاد نیست کھ مردم خداوند را در جمال

و انس�ان موح�د ھ�م از ص�ورت خ�ودش ، یر ! زیرا خداون�د در ازل از ص�ورت خ�ودش ب�ھ انس�ان ص�ورت داده اس�ت خ -س پروردگارش را معرفی می کند زیرا برای ھمین امر خلق شده است .

ردم آش�کار کھ در ما نھاده ای ب�ر م�فرین . این ھمان راز کالم امام سجاد است کھ : پروردگارا اگر گوھره و رازی را آ -ج کنیم ما را بھ جرم بت پرستی سنگسار خواھند کرد .

ستاد آیا براستی ھرگز از سنگسار شدن نمی ھراسید ؟ ا -س

ز لحظۀ ورود بھ حجلھ درحالیکھ بواسطۀ اطرافیانش گلباران و نقل باران می شود می ھراسد؟آیا داماد ا -ج

ستشھادی است . اتلزم عملیات استاد ، گفتگو با شما مس -س

ری . منتھی نھ بعد از آن بلکھ در حین آن . آ -ج

نمی فھمم . -س

ت شتھ شده ای و ھنوز گرمی و متوجھ نیستی . مثل خروسی کھ سرش را می کنند و لحظ�ھ ای آرام اس�کچون بتازگی -ج و در خون خود سماع می کند . و بھ ناگاه بھ رقص می آید

. ر کنده ای کھ در خون خود می رقصداستش من ھمیشھ شاھد چنین صحنھ ای در شما ھستم : یک مرغ ساستاد . ر -س

ن ح�د نمی دانم چرا تشییع جن�ازۀ م�ن ت�ا ای� ۀ دفن ھستم .جب !! رقص من خیلی وقت است کھ بھ پایان رسیده و آمادع -ج کام ھستم . تی جوان نان ھرگز داماد نشده ام و براسبھ تأخیر افتاده است . شاید ھم ھنوز دلم بھ دنیا مانده است زیرا م

د ، راز ناکامی انسان در جھان چیست ؟ استا -س

م بس��وی مس��تقینامی��ده ش��ده ک��ھ اس��اس ھ��دایت در ص��راط ال» نعم��ت«ک��ھ در فرھن��گ قرآن��ی ناک�امی ھم��ان چی��زی اس��ت -جوان�ھ تب�اه و دی وات برم�ی خی�زد ی�ھ ای�ن نعم�کھ انسان قدر این نعم�ات را بدان�د وگرن�ھ ب�ھ جن�گ برعلخداوند است بشرط آن

. میشود

ستاد ، آیا شما خودتان را انسان خوشبختی می دانید ؟ا -س

وع احمقان�ھ و ب�ی ارزش�ی دانس�تھ فکر نکرده ام و اصوال آن�را ی�ک موض� عنائی بنام خوشبختیمن ھرگز بھ مقولھ و م -جرزش لک�ھ کیھ�انی داش�تھ باش�د ک�ھ زن�دگی اھ ارزشی جھ�انی و ب. من تمام عمرم در جستجوی معنائی از خودم بوده ام کام

زیستن داشتھ باشد . و در این آرمانم ھمواره پیروز بوده ام و چون ھرگز قانع نبوده ام و در این وادی بغایت جاه طلب و

Page 25: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢٥

و ب�دبخت و شکس�ت متکبر ھستم لذا ھمۀ پیروزیھایم را بھ محض وق�وع زی�ر پ�ا نھ�اده ام و ل�ذا ظ�اھرا آدم�ی مطلق�ا ناک�ام خورده بنظر می آیم .

ز نظ�ر ارار باشد مالک سعادت انسان در جھان س�یره و س�یمای انبی�اء و اولی�اء در روای�ات ت�اریخی باش�د استاد اگر ق -سنس�انھا ت کھ این اعامۀ مردمان یک محک منفی است زیرا اکثر مردان خدا زندگانی تراژیکی داشتھ اند و این در حالی اس

ی ش�ود ودتان ھم مخاسوه و امام مردمان باشند . این تناقض چگونھ حل شدنی است . این مسئلھ البتھ شامل حال بایستی زیرا در نظر ھمگان سیمائی تراژیک دارید .

ین سئوال ش�ما برداش�تی از یک�ی از نوش�تھ ھ�ای م�ن اس�ت . بھرح�ال مس�ئلھ ھم�ین اس�ت ک�ھ گفتی�د ول�ی افکر می کنم -ج -م�ایش کم�دی و حتی شاھان کھ اسوه ھای خوشبختی دنیوی ھستند بمراتب تراژیکتر است منتھی ی�ک ن زندگانی مردمان

ود و خوش�بخت ش� دیگر اینست کھ اصوال انسان قرار نیست کھ در حیات دنیا بکام برسدتراژیک و مھمل و عبث . مسئلھ ت ل�ق نش�ده اس�برای خوشبخت شدن در دنیا خ . انسانھم ھمۀ آدمھا عاقبت بھ شر ھستند از منظر ھمان ارزشھای دنیوی

س�ت . ب�ھ رار خلق�ت ازیرا دنیا قابلیت خوشبخت ساختن انسان را ندارد زیرا ظرفیت روح انسان را ندارد و ای�ن نی�ز از اس�ی ارای ع��اقبتدھم��ین دلی��ل حی��ات دنی��ا را در قلم��رو فلس��فھ ، وادی ب��رزخ م��ی نامن��د یعن��ی ک��ل ع��الم ھس��تی ب��ھ ای��ن عظم��ت

و .انس�ان اس�ت ناک�ام س�اختن است زیرا محکوم بھ فناست . این آن رازی است ک�ھ بای�د فھ�م ش�ود . دنی�ا م�آمور تراژیک س�ت ک�ھ ست . و ایناینست کھ اگر ایمان بھ حیات آخرت نباشد فلسفۀ حیات فلسفۀ بدبختی و بیھوده گی و جنون و جنایت ا

ای�ن .» بیش نیس�ت از می شود و حیات دنیا بازی و بازیچھ ایحیات حقیقی بعد از مرگ آغ« باید بپذیریم کھ بقول قرآن ده ی چ�ھ خل�ق ش�باور اگر بھ حقیقت ھم نباشد بھ مصلحت است و بھ نفع انسان است . انسان خل�ق ش�ده ت�ا بفھم�د ک�ھ ب�را

است . حیات دنیا در خودش ھدفی ندارد بلکھ وسیلھ است .

و پیام شما می رسند ؟ تاد چھ نوع انسانھائی بیشتر بھ تصدیق شمااس -س

را دقتر و پاکتر . یعن�ی جوانھ�ا . و ای�ن س�نت ھمیش�گی ھ�ر م�ذھب و مکتب�ی در ت�اریخ اس�ت ک�ھ جوان�انانسانھای صا -ج شدیدتر جلب می کند چون پاکتر و صادقترند .

د .بھ ھدایت نزدیکتر باشستاد ، بھترین آرزوی انسان در حیات دنیا چیست و یا چھ باید باشد کھ ا -س

ر با خداوند در ھمین دنیا . آرزوی دیدا -ج

ماند . بین میل را عین کفر می دانند زیرا معتقدند کھ خدا باید در این دنیا تا قیامت کبری نادیده اولی بسیاری -س

ن بای�د اس�وۀ مس�لمانا (ص)، دین مع�راج اس�ت و محم�د (ص)ینان ھرچھ باشند مسلمان نمی توانند باشند زیرا دین محمد ا -ج باید در آرزوی معراج باشد و غیر از این نامسلمانی است . یباشد یعنی ھر مسلمان

ست ؟استاد در یک کلمھ عرفان چی -س

م�ت، محصوالتی حیرت آور است مثل کرارفان عبارت است از دینی کھ با معرفت نفس توأم باشد . چنین دینی دارای ع -ج ی . دفقھ و نھایتا رسیدن بھ مقام والیت الھی و امامت وجو، فرقان، مقام شفاعت، حکمت، علم لدنی

ین بدون معرفت نفس بھ چھ امری منتھی می شود ؟د -س

Page 26: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢٦

افر ک�بتھ بدون داشتن یک پیر طریقت ھم معرفت نف�س ممک�ن نیس�ت . اینس�ت ک�ھ گفت�ھ ش�ده ک�ھ : ب�ی ام�ام نفاق . و ال -جثب�ات ای�ن اش�خص پی�امبر اس�ت و تجرب�ۀ ت�اریخی بش�ر ھ�م س�ند است . و اگر اھل شرع باش�د من�افق م�ی ش�ود . ای�ن ک�الم

ادعاست .

ستاد ، مھمترین مسئلھ و مشکل جامعھ و فرھنگ ما چیست ؟ا -س

حقیق�ت است . ھر ادعائی ضد حق آن است . ھر حقی ض�د یجالیت ! ھر حقیقت و ارزش و معنائی در کشور ما دجالد -جن اس�ت . ان�د . عش�ق ، ض�د عش�ق اس�ت . دی�ن ض�د دی�ن اس�ت . عرف�ان ، ض�د عرف�ا است . ھمۀ ارزشھا پوستین وارون�ھ

ھ�ر ام�ری ت�ا .ضد انقالب است و و ... ھم�ھ چی�ز وارون�ھ و آنت�ی ت�ز خویش�تن اس�ت ، ضد ارزش است . انقالب، ارزش سرحد ضدیت با خودش مسخ شده است . ما ملتی واژگون ساالریم .

ھ امر بھ عرفان باشد ؟ککالم واضحی ھست استاد آیا در قرآن ھیچ -س

ان و اھ�الی ان محم�دی اس�ت . و ل�ذا فق�ط عارف�ر عرفانی در تاریخ بشر است ، عرفآن یکی از عالیترین آثااوال خود قر -جھ�ا و فس�رین و فقممی توانند بر آن وارد شده و در این گلستان بی انتھ�ا س�یر و س�لوک نماین�د و ن�ھ علم�ا و معرفت نفس

ن اس��ت ام��ر ب��ھھم��ان ام��ر ب��ھ عرف��ا» ام��ر ب��ھ مع��روف«الس��فھ و متکلم��ین و اس��اتید ادبی��ات ع��رب . و ثانی��ا ک��ل مس��ئلۀ فر و نظ�ر است . اصحاب اعراف در قرآن ھمان عرف�ا ھس�تند و س�ورۀ اع�راف س�ورۀ عرف�ان اس�ت . ام�ر ب�ھ تفک�» عرفھ«

وق ھم�ان تع�ین در س�ورۀ عل�» عل�م االنس�ان ب�القلم «کردن در خویشتن ک�ھ در ق�ر آن آم�ده ھم�ان ام�ر ب�ھ عرف�ان اس�ت . الم دی�ده ھ�ای ع�پقلمرو عرفان است و این قلم ھمان قلمی است کھ انسان کتاب وجودش را م�ی نویس�د . ام�ر ب�ھ تفک�ر در

کی�ة اقامۀ ص�لو .سازی برای عرفان است ھستی تماما امر بھ عرفان است . ھمۀ احکام شریعت و تقوا ، زمینھ و آماده و واص�ل در نخس�تین عارف�ان کام�ل (ع)و س�لمان (ع)و فاطم�ھ (ع)و عل�ی (ص)جھاد و واقعۀ عرفانی اس�ت و ال�ی آخ�ر . محم�د

ک�ام و ن . ھم�ۀ احتاریخ بشرند و مابقی امامان . دین بھ معن�ای راه اس�ت یعن�ی راه رس�یدن ب�ھ خ�دا . و عرف�ان یعن�ی ھم�ی، ابقی مع�انیم�ی ھس�تند . ول�ی متأس�فانھ در فرھن�گ م�ا عرف�ان ھ�م مث�ل آداب دینی عارفانھ و ابزار سیر و س�لوک عرف�ان

ل�وه ھ�ای واژگونھ است و عرف�ان مت�رادف ج�ن گی�ری و رم�الی و اس�تخاره و روح ب�ازی و ان�رژی فروش�ی و نش�ئگی و ج ویژۀ سینمائی است یعنی عین اشد خرافھ و جھل و جنون است و لذا مبدأ و معادی جز تخدیر ندارد .

چیست ؟ . نظر شما تاد گفتھ می شود کھ عرفان ، مستلزم عشق و یک ذوق و استعداد ذاتی و خدادادی استاس -س

پ�س ، القای شیطان است ، کفر است ، خود فریبی است . از آنجائیکھ انسان ذاتا حامل روح خداس�ت حرف مفت است -جود پ�س ای�ن الم و حکای�ات عرف�انی منقل�ب م�ی ش�حامل گوھرۀ عرفانی است . درست بھ ھمین دلی�ل ھ�ر آدم�ی ب�ا ش�نیدن ک�

گوھره و استعداد را دارد .

پس چھ امری مانع است ؟ -س

ز ھ�ر بلیس . نومیدی از رحمت خ�دا ، یعن�ی کف�ر . انس�انیت خ�ود را دس�ت ک�م گ�رفتن و خ�ود را ارزانت�ر اایأس ، یعنی -جود ردن . روح خ�دادن و خود را خدای آفتابھ لگ�ن ک�چیزی فروختن و بھ ھر چیزی در زندگی اھمیتی بیشتر از وجود خود

س�اس ین وض�عی احرا با اشیاء معامل�ھ نم�ودن و قرب�انی پ�نج س�یر ن�ون ک�ردن . اینس�ت م�انع . و ب�دتر از آن اینک�ھ ب�ا چن�ھواره ھ��ای برت��ری ب��ر ع��الم و آدمی��ان ھ��م داش��تن و ک��وس ان��الحق زدن و منج��ی ع��الم بش��ریت ب��ودن آنھ��م پ��ای منق��ل و م��ا

افیک . اینست مسئلھ . پورنوگر

استاد ، بسیاری معتقدند کھ سخن و انتقادھای شما بسیار تند و دفع کننده است و بقول برخی دیگر بس�یار مطل�ق گ�را -س و بدور از واقعیت ھای عملی است . پاسخ شما چیست ؟

Page 27: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢٧

ر الوه ب�ر ای�ن در عص�ر کف�االی سر مرده نمی توان قصھ گفت . کسی کھ بیھوش است شاید ب�ا عرب�ده برخی�زد . و ع�ب -جگفتن اس�ت نو بھ وقاحت و جنون خود مفتخر است کمتر از این سخن گفتن ھمچون سخن مطلق کھ کوس اناالحق می زند

ود وا تر م�ی ش�و در بازار مسگری نی نواختن است . و عالوه بر این چگونھ است کھ تکنولوژی کھ مستمرا رسوا و رسدرحالیک��ھ یس م��ی کن��د ول��ی دی��ن خ��دا ح��ق مطل��ق گ��وئی ن��دارد . آی��ا خ��دا نس��بی اس��تت��ا ای��ن ح��د بط��ور مطل��ق خ��ود را تق��د

بشر انی بود کھدورمخلوقش خود را مطلق می داند ؟ دوران نصایح شاعرانھ بسر آمده است . عرفان شاعرانھ متعلق بھ ان ازه م�ی ت�وق و ن�اب ، ت�ی داشت و خجالت نمرده بود . و حقیقت دیگر اینک�ھ ب�ا پ�ذیرش ارزش�ھای مطل�ھنوز اندک حیائ

ود س�بی ش�د ن�ابنبطور نسبی بھ آن عمل نمود . سخن اگر نسبی باشد ، عمل ھیچ اس�ت . و نی�ز اینک�ھ از زمانیک�ھ اخ�الق ا و م�ان ی�ک معن�شد . اخالق نسبی ، زمینۀ انک�ار آن اس�ت . نس�بیت در اخ�الق و مکت�ب و ایم�ان ، مک�ر ابل�یس اس�ت . ای

. ھ نس�بی اس�تک�ی ھرگز نمی توان گفت کھ فالنی نسبتا فردی مؤمن است . این شرک است واقعۀ بود و نبودی است یعنزن�ده اس�ت نسبیت در اخالق و عالم معانی ھمان منطق قیاس است کھ مذھب ارسطوئی و اساس کفری تدریجی و شرکی خ

و عین ابلیسیت است .

ده اید . رخی می گویند کھ شما مقدسات را خوار و خفیف و خاکی کرب -س

ک�ھ خ�دا ھس�تند و معتقدن�د اشق خدای نابودهکفر و نفاق مردم تغذیھ می کنند و ع اینھا ھمانھائی ھستند کھ از شرک و -جمطلق کرده ر عرصۀ عملمقدس تر از آن است کھ اصال باشد . اینان نان خدای نابوده را می خورند و اینانند کھ دین را د

الت بنگ�اه مع�ام ان�د و فق�ط دک�ان ش�فاعت را در دی�ن ب�ر ج�ای نھ�اده ان�د ک�ھ ھم�ان تج�ارت دی�ن اس�ت واند یعنی طالق داده خفی�ف و وم ی�ا خ�وار امالک بھشت . و اما یک سئوال از شما دارم آیا باالخره بنده دی�ن را مطل�ق و دس�ت نی�افتنی ک�رده ا

زمینی نموده ام ؟

د . ن ھر دو اتھام متضاد دربارۀ شما وجود دارای -س

ین بدان معناست کھ مخالفان بنده بھ ھذیان افتاده اند و مشغول بور شدن ھستند . ا -ج

چھ ؟ ین اتھام و فحاشی و بدنامی شما از جانب بیماران سابق شماست کھ شفا یافتھ اند . این یعنیاستاد بیشتر -س

ھمان پیشقدم شدند و او را فروختند (ع)سیح ادتان باشد کھ نخستین جماعتی کھ در محاکمھ و سنگسار و لعن کردن می -جکرام�ت و را بیش�ترینبیماران شفا یافتھ بدست او بودند و نیز اینکھ چرا قوم بنی اسرائیل شقی ترین اقوام بشری است زی

ی�ن اش�یده ام . کشفاعت را از جانب انبیای خودش دیده است . و بنده ھم درست بھمین دلیل سالھاست کھ دست از طباب�ت واف�راد رین وره مربوط بھ ھویت و رسالت موسوی و عیس�وی بن�ده ب�ود ک�ھ مواج�ھ ب�ا ک�افرترین و ج�اھلترین و ش�قی ت�د

عرف�ت مق�ط از درب گروھھا بودم کھ ھنوز در دورۀ جاھلیت و ماقبل از فطرت دینی می زیستند . الحم�د � سالھاس�ت ک�ھ ف علوی و حکمت قرآنی با مردم سخن می گویم .

سلمانان و مخصوصا شیعیان اینقدر بھ خرافھ مبتالیند ؟چرا م -س

اینطور نیست جھان مسیحیت امروزه کارخانۀ اصلی تولید انواع خرافات در جھ�ان اس�ت . بط�ور مث�ال نگ�اه کنی�د اکث�ر -ج، فال قھوه ، مده اند مثل انرژی درمانی ، قارچ درمانیدر کشور ما از انگلیس و آمریکا آ این خرافات و دجالیتھای مدرن

کف بینی ، احضار روح و غیره . ولی جای بس تأسف است کھ جھان اسالم و خاصھ تشیع کھ دین اصالت عقل و معرف�ت است چرا اینقدر خرافھ پ�ذیر اس�ت . اص�وال ایم�ان و عش�ق تھ�ی از عقالنی�ت و معرف�ت دین�ی ب�ھ خراف�ھ و نف�اق م�ی گرای�د

نعمت خدا بھ ش�یعیان اس�ت چ�ون از معرف�ت ب�ری اس�ت تب�دیل ب�ھ خراف�ھ ش�ده درواقع عشق شیعھ بھ امامان کھ بزرگتریناست آنھم خرافات بس شدید و ریشھ دار کھ از خرافھ ھای جھان مسیحی بسیار عمیقتر است زی�را اس�الم دی�ن زن�ده ت�ر و

ات را تب�دیل ب�ھ شیعھ م�ذھب زن�دۀ جھ�ان اس�ت زی�را ص�احب امام�ان زن�ده ب�وده اس�ت . بن�ابراین م�ی بین�یم ک�ھ برت�رین نعم�

Page 28: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢٨

بدترین ظلمات کرده ایم . ما فقط کمبود معرفت داریم . تشیع اگ�ر ب�ھ معرف�ت مس�لح ش�ود جھ�ان را روش�ن م�ی کن�د و مھ�د معرفت چگونھ انسان مفل�وک و کھ با نورنجات بشر می شود . بنده این امر را بھ شخصھ تجربھ کرده و بھ عینھ دیده ام

س�فانھ م�ا متأی�ک ش�بھ تب�دیل ب�ھ ق�دیس م�ی ش�ود . را یک شبھ طی می کن�د و زن فاس�دیره صد سالۀ رشد جاھلی بناگاهد ، بھ ھیچ گرفت�ھ ای�م . معج�زۀ دی�ن محم�د ، معرف�ت اس�ت ھم�انطور ک�ھ ق�ر آن تنھ�ا معج�زۀ معجزۀ معرفت را در دین محم

مسلمانان است .

است . این امر لطمۀ بزرگی بھ آثارتان وارد کردهستاد برخی معتقدند کھ جنابعالی بسیار خود ستائی کرده اید و ا -س

ه ام شخصی و نژادی نکرده ام بلکھ خود ستائی دینی و عقیدتی و شیعی کرده ام و کار درس�تی ھ�م ک�رد من خودستائی -جو دم اس�ت این مسئلھ اگر بھ شخص بن�ده لطم�ھ ای وارد کن�د عیب�ی ن�دارد درع�وض در خ�دمت ایم�ان اس�المی و ش�یعی م�ر

نھم در عصری کھ مسلمانان از مسلمانی خود شرمسارند . اسالمی را احیاء می کند آھویت

ستاد چرا شما اینقدر دشمن و فحاش دارید ؟ ا -س

ن را ھ�م ی خاصیت ھیچ دشمنی ندارند . آدم الاقل بھمان اندازه کھ دش�من دارد دوس�ت ھ�م دارد . ول�ی ای�بفقط آدمھای -جت کھ چرا آنھ�ا ین بابت اسحش می دھند اتفاقا قلبا مرا شدیدتر دوست می دارند . فحش آنھا از ابدانید کھ آنھائی کھ بمن ف

نپ�س م�ن ب�ھ ای� .را از خواب جھل و غفلت بیدار کرده ام و دیگر نمی توانند مثل سابق در جاھلیت خود خ�وش بگذرانن�د دشمنی ھا افتخار ھم می کنم و خدا را شاکرم .

انند .رخی از علمای دینی شما را یک شیعۀ غالیھ می خوبر آثارتان اغراق و غلو ھم کرده اید ؟ استاد آیا شما د -س

یس�تم خیل�ی زرم کھ غالیھ خوانده می شوم . ولی من اصال غلو نکرده ام . بنده اگر در خارج از ایران م�ی باز ھم مفتخ -ج ام و بسیار متأسفم . رک تر سخن می گفتم . من بسیاری از حقایق را ھنوز تقیھ کرده

تقی�ھ نم�ی خودتان اص�ال شما تقیھ اصل اول تشیع در دوران غیبت است ولی چراررا فرموده اید کھ استاد خودتان مک -س کنید و ھمۀ اسرار را برمالء کرده اید ؟

ی�ا دوس�ت میدارن�د و ین امر شامل حال کسانی می ش�ود ک�ھ ی�ا جانش�ان را خیل�ی دوس�ت دارن�د و از ایمانش�ان بیش�ترا -جن دھن�د . و م�شامل حال کسانی می شود کھ بواسطۀ فشارھا و زجر و جبرھای زمانھ ممکن است ایمان خود را از دس�ت ب

ان�ده ماریخ روشن تاز این ھر دو امر مستثنی ھستم . و عالوه بر این شمع معرفت و ھدایت با خون عالمان و عارفان در .م�ین بری�زد ون مؤمنان است . و چھ بھتر کھ خون ناپاک ما ب�رای احی�ای پ�اکی ب�ر زاست . روغن سوخت چراغ دین ، خ

ز م�رگ ن�دگی بع�د ازچھ توفیقی بھتر از این اگر الیق باشیم . من دنیا را اصال دوس�ت ن�دارم بلک�ھ عاش�ق زن�دگی ھس�تم و م . م�ن ھ م�ردن ھس�تب�م گفت�ھ ام زن�ده خیلی زنده تر است . من ندانم کی ز مردن کم شوم . من ھمانطور کھ در زندگینامھ ا

س�ت زی�را االی نداده حعمری در انتظارم تا جانم را از آستین خاک برون اندازم و راحت شوم . خوشبختانھ دنیا اصال بمن از این پنجاه سال عمری کھ کرده ام چھل سالش را بیمار بوده ام .

ق محن�ت و کنید آنھم کاری این حد شاقھ و جانفرسا و دلس�وز و غ�رستاد چگونھ با تنی بیمار توانستھ اید اینقدر کار ا -سان ت�ازه بقول خودت خون دل و تھمت و خیانت یاران ؟ شما یک قلم فقط سھ برابر تعداد سالھای عمرتان کتاب نوشتھ اید و

این تفریحی ترین بخش زندگی شما بوده است .

دم اص�الت فق�ر و بیم�اری و تنھ�ائی و م�رگ و نیس�تی ھس�تم . آ مکتبئلھ ھمین است . درست بھمین دلیل من بانی مس -ج کھ عاشق باشد عزرائیل ھم برای آدم ناز می کند .

Page 29: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٢٩

نی چھ ؟استاد در یک کلمھ عشق یع -س

وستی ! د -یعنی دشمن -ج

وستی خالف عقل و شرع و اسالم نیست ؟د -آیا دشمن -س

دم را خلیف�ۀ وس�ت نب�ود آد -م اس�ت او اگ�ر دش�من ش�رع و اس�الگر چنین است پس خود خداوند خ�الق مخ�الف عق�ل و ا -جزی این ھمان ربلیس می کرد . اخود نمی کرد یعنی کافرترین موجود عالم را جانشین خودش نمی نمود و گوش بھ حرف ا

ش�ق اس�ت ک�ھ است کھ ابلیس نمی فھمد یعنی عشق را . عشق سر خلقت است و خون ھستی و مبدأ و معاد جھان . فقط ع باقی می ماند .

ا روح�انی ب�ودن آن واقع�ۀ عظ�یم؟ منظ�ورم م�اجرای جس�مانی ی�چیس�ت (ص)رت�ان درب�ارۀ مع�راج پی�امبر اس�الماستاد نظ -س .است

ارم . این تی بین تن و روح در شخص پیامبر و انسانھای کامل قائل نیستم لذا از این دعوای قدیمی بر کنمن چون تفاو -ج بیعار و پیامبر ناشناس است . دعواھا مال آدمھای بیکار و

رحالیک�ھ ما ھم دارای یک پیر طریقت و معلم روحانی و یک انسان ھادی در بیرون از خودت�ان ب�وده ای�د داستاد آیا ش -س در کل آثارتان ھدایت بدون داشتن یک پیر و امام را ناممکن می دانید ؟

نھ�ا را از آو خواھند بود کھ پیر و امامشان خود خداوند است کھ ینطور نیست عده ای ھم در تاریخ بوده اند و ھستند ا -جس�انی م . یعن�ی کدرونشان ھدایت می کند و این امر در قرآن بوضوح ذکر شده است . در قرآن ھر دو ن�وع ھ�دایت را داری�

اده ت�ر و ار س�اران ب�زھ�اس�ت . البت�ھ راه دوم کھ ربشان هللا است و کسانی کھ ربشان یک انسان ھ�دایت ش�ده بواس�طۀ هللا ک�ھ بای�د بگ�ویم م . البت�ھاسریع تر و کم ھزینھ تر است . من از نوع اول بوده ام بھ ھمین دلیل کل دنیایم را از دس�ت داده

نی اض�ر و جس�مامن عمری را از آغاز نوجوانی تا حدود چھل سالگی دربدر بھ جستجوی امام بودم یعنی ام�امی زن�ده و حاه ک�ھ ب�ر ود . و آنگ�ب�و ھر ک�ھ را دی�دم دج�ال ب�ود . و آنک�ھ م�را ب�ھ ای�ن تک�اپو ان�داخت دکت�ر ش�ریعتی و عیان . کھ نیافتم

.آورده ام آستانۀ نومیدی بودم بناگاه روح بھمراه کتاب و مالئک بر من نازل شد کھ شرحش را در زندگینامھ ام

وت ھم ختم شده است ؟ستاد آیا مگر این نزول فقط مختص پیامبران نبوده کھ دوران نبا -س

نازل آن بوضوح آمده است کھ خداوند روح را بھمراه مالئک بر ھر یک از بندگان خالص خود کھ بخواھدخیر . در قر -جھ تمام�ا ری�ان اس�ت ک�می فرماید . و در ضمن نبوت بھ پایان نرسیده بلکھ بھ کمال رسیده است و در تاریخ ای�ن کم�ال در ج

قع�ۀ جبرائیل�یاست و این واقعھ بھ برکت معرفت نف�س رخ م�ی دھ�د و وا (ع)و امامت علی (ص)د احیاء و تصدیق دین محم اس�ت (ص) بارک محمدنیست . نبوت جبرائیلی ختم و پایان یافتھ است و صراط المستقیم یعنی ھمین . کھ از برکات وجود م

ر بش�ر نعمت خ�دا ب� لذا دین اسالم بھ مثابۀ کمالکھ معراج فرمود و ارتباط مستقیم بین خدا و مخلوقش را ممکن ساخت و ھ�ر و قثاب�ۀ عرص�ۀ ماست وگرنھ این کمال اصال معنائی ندارد و اگر چنین نم�ی ب�ود معن�ای خ�تم نب�وت و غیب�ت ام�ام ، ب�ھ

ت�رینخ�ودم بزرگ وغضب الھی می بود نھ کمال نعمت او . این ھم از جملھ حقایقی است کھ بن�ده در آث�ارم محق�ق ک�رده ام حجت این مدعایم .

ستاد در یک کلمھ سر غیبت امام زمان چیست ؟ا -س

در یک کلمھ اینست کھ شیعیان ھنوز ھم خدا را در پشت بام آسمان می خواھند یعنی امام را در چاه دوس�ت م�ی دارن�د -جند و اساس�ا ب�ا م�رده ھ�ا و ھستند و از دور حال می کن» دوری و دوستی«کھ تا ابد در فراقش گریھ کنند یعنی پیرو مذھب

Page 30: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣٠

خاطرات و افسوس و حسرت و دریغ بیشتر لذت می برند و خالصھ اینکھ وجود را در عدم می پسندند . و این کف�ر ش�یعھ است .

ن�د ان افرادی کھ امروزه در سطح رسانۀ مل�ی از ب�اب روش�نفکری دین�ی و عرف�ان ب�ا م�ردم س�خن م�ی گویاستاد در می -سای و الھ�ی قمش�ھ ید و بھ حق نزدیکتر می دانید مثال افرادی مث�ل دکت�ر س�روش ، دکت�ر رح�یم پ�ور وکدامشان را می پسند

دیگران .

و ی ی را کھ نام بردید ھر سھ انسانھای فکور و م�ؤمنی بودن�د و از جمل�ھ خوب�ان وادی روش�نفکری دین�ھمین سھ نفر -ج د حقیر ش�دهرف مصالح سیاسی و دیپلماتیک قرار گیرند ولی ھر گاه کھ دین و معرفت در ظعرفان نظری محسوب می شد

و ده ان�د یم مب�تال ش�و چھ بسا مجبور بھ تحریف و سانسور و حتی استحالھ می گردد و این افراد متأسفانھ بھ این آفت عظنی ت دش�مق�ردن�د . حقیی اس�تفاده نم�ی کاز رس�انۀ حک�ومت ی برگردانیدند . ایکاش این افرادلذا مردم ھم بتدریج از آنھا رو

ن آھ ایش�ان در اس�تفاده کن�یم ھم�انطور ک� (ع)بزرگتر از مصلحت ندارد مخصوصا◌ مصلحت سیاسی . ما باید از سیرۀ علی فاده نکردند . ز منبر استبیست و پنج سال با اینکھ کل نظام حاکم را تأئید می کردند و در بیعت با شیوخ بودند ولی ھرگز ا

رک�ن ارد زیرا یکحقایق ناب را ند چقدر کھ برحق ھم باشد ظرفیت تحملنظام سیاسی ھریعنی از منبر نظام سیاسی . یک ولیت اب�الغسیاست ، مکر است مگر اینکھ حکومت خود امام باشد کھ حکومت حق است . اھل معرفت در تضاد بین مس�ئ

طی�ف و امتح�انی ب�س لحق بھ مردم آنگونھ کھ ھست و صبر و سکوت حاصل از مصالح و خفقان فک�ری و سیاس�ی دچ�ار و شکس�تھ ی دست و پ�اکبیر است و بسیاری این امتحان را می بازند زیرا تاب تحمل سکوت را ندارند و لذا بھ بیان حقایق

د وت کالم خ�وشده راضی می شوند و حقیقت را قربانی رسالت می کنند و درواقع حقیقت را قربانی شھرت و شھ سانسورھ ب�انس�ور ش�ده ست نسبت بھ خود حقیقت متعھد تر است تا رسالت اجتماعی خود . حق�ایق می کنند . زیرا انسان حق پرس

ی��د ی��ان ک�رد بامثاب�ۀ بی�ان بخش��ی از حقیق�ت نیس�ت بلک��ھ کتم�ان حقیق�ت اس��ت . وقت�ی نم��ی ت�وان حق�ی را ب��ھ تم�ام و کم�ال بب مردم�ان ح�ق پرس�ت ب�ھ قل�وخموشی گزید . حقیقت رسانۀ برتر و دگری ھم دارد ک�ھ ب�س ج�ادوئی اس�ت و از دل انس�ان

ھم�ان ک�ھطالب منتقل می شود بھ شیوه ای ب�س حی�رت آور . ح�ق ھ�م مک�ر خ�اص خ�ودش را در قب�ال مک�ر سیاس�ت دارد گف�ت . ی�ا بای�د ن ومکر خداست . یکی از بزرگترین جھاد من در زندگی دربارۀ ھمین امر بوده است . ح�ق را ی�ا بای�د گف�ت

سانس�ورچی ومعیشت و شھرت و جاه طلبی خ�ود نم�ود . ح�ق انتق�ام م�ی س�تاند صلحت وم نباید حق را بازیچۀ سیاست و خود را رسوا و ھالک می کند . سرنوشت دکتر سروش را بنگرید .

ستاد نظر نھائی شما دربارۀ امام خمینی چیست ؟ا -س

ان م�ا در ح�دی نب�ود ک�ھعصر ماست ولی معرف�ت ایش�ان ب�ر زم�ان و جھ� یترین و شجاعترین علمای دینیکی از صادق -جرا ب�ھ ب�ری اجرائ�یبتواند انقالب را تا بھ آخر بھ س�المت رھب�ری کن�د . و ل�ذا خ�ود ایش�ان ھ�م بس�رعت ان�زوا گزیدن�د و رھ

ذا خ�الص . و ل�دیگران سپردند کھ از خودش�ان بس�یار پ�ائین ت�ر بودن�د ھ�م در عل�م و ھ�م در تق�وا و ش�جاعت و معرف�ت و انھایت�ا ب�ھ نف�ع ی�د م�ی ش�د و: انقالب ضد انقالب ، اسالم ضد اسالم . و البتھ آنچھ کھ شد م�ی با نتیجھ این شد کھ می بینید

حقیقت است .

الب�ی آث�ار ھ ھای شما انقالبی ترین اندیشھ ای است کھ بنده تا کنون ب�ا آن مواج�ھ ش�ده ام ول�ی ج�وھرۀ انقاستاد اندیش -س کھ در تضاد است . این یعنی چھ ؟شما بکلی از سائر آثار انقالبی متفاوت و بل

انقالب�ی ثار و افکار بنده باطنی است یعنی انقالبی بر علیھ جھل و ستم خویشتن است . ای�ن ھم�ان گ�وھرۀآانقالبیگری -ج است کھ در ذات دین و عرفان حضور دارد .

ر زندگی شده اند ولی بناگ�اه دوب�اره افراد بسیاری سالھا تحت تعلیم و تربیت جنابعالی زیستھ و دچار تحوالت بزرگی د -س آنھا را غرق در ھمان زندگی جاھالنۀ سابق می یابیم . چرا ؟

Page 31: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣١

بی درم�ان ذاب و دردھایرط عفت بسوی من نیامدند بلکھ از این نوع افراد مطلقا بھ نیت علم و دین و تربیت و معنوی -جھن�د ود ادام�ھ دن�دگی خ�ود بازگش�تند ت�ا ب�ھ ع�یش ج�اھلی خ�بھ من رجوع کردند کھ پس از رفع عذابھا ، دوباره ب�ھ ھم�ان ز

ب�ھ زن�دگی ر ای�ن رجع�تزیرا عذابھا موجب ھالکت نفس آنھا شده بود و قادر بھ ادامۀ فسق و فجور نبودند . البت�ھ اینھ�ا در اینک�ھ دیگ�اس�ت و جاھالنۀ خود دیگر قادر بھ تکرار و ادامۀ ھمان زندگی نخواھند بود یکی اینکھ وجدانشان بیدار ش�دهز گ�ردد . ھ گذش�تھ ب�اب�عذابھای الھی مانع خواھد شد . لذا اینھا مجبور ب�ھ ح�داقل تع�ادل ھس�تند . انس�ان ھرگ�ز نم�ی توان�د

ھمت ھائی داوتھا و تعثر نسبت بھ من کینھ می کنند و عداوت می ورزند . اکالبتھ بدلیل اینکھ قادر بھ عیش سابق نیستند ن�دگی اول�ی از ز . ک�افر دی�ده ک�افر جاھ�ل و ک�افر بی�دار و حج�ت: س�ت است . ک�افر دو ن�وع ا ید از این جماعتکھ می شنو

دایت ھ�ھرح�ال ام�ر بجانوری خود لذتی ھم می برد ولی دومی جز عذاب نمی کشد و لذا دیر یا زود مجبور بھ توبھ اس�ت . ا بر رنھا ت تا آن وجدان و فطرت جاھالن اسزورکی نیست بلکھ اختیاری است . من دو نوع رسالت دارم : یکی بیدار کرد

از ھ ش�ما ی�ن گروھ�ی ک�آستانۀ انتخاب بین کفر و دین بکشانم . و دومی ھدایت کسانی است کھ دین را انتخاب کرده ان�د . اذاب ل�ذا ع� گاھان�ھ اس�تآھستند کھ بعد از بیداری باز ھم کف�ر را برگزیدن�د . چ�ون ای�ن کف�ر آنھا نام بردید مشمول نوع اول

ب��وی اس��ت و نعظیم��ی بھم��راه دارد ک��ھ از ع��ذاب دوران جاھلی��ت بس��یار ش��دیدتر اس��ت و رس��وا کنن��ده . رس��الت اول��ی م��ن رفانی) . و ھر انسان اھل ایمان و معرفت این رسالت را داراست . ع -رسالت دومی ھم ولوی (علوی

تی بس�یار ب�ا ش�ما ب�ھ ھ�وی ھی برخ�وردار بودن�د در رابط�ستاد حتی برخی از افراد کھ از سابقۀ زندگی بغایت کافرانھ اا -س مؤمنانھ و عارفانھ دست یافتند و باز دوباره بھ کفر بازگشتند . این چھ توضیحی دارد ؟

ف آنھ�ا و لذا بنده ان�رژی و عم�ر بس�یار بیش�تری ص�ر ایدئولوژیک و تحصیل کردگانی صاحب ادعا بودند یاینان کافران -ج رعرف�انی را د -ایش�ان را در عم�ل حی�ات خودش�ان ب�ر خودش�ان ب�ھ اثب�ات رس�انم و حج�ت ھ�ای دین�ی کردم تا بطالت ادعاھ

م��ام و کم��النقط��ۀ مقاب��ل دعویھ��ای علم��ی و م��درن ، از وج��ود و زن��دگی خودش��ان آش��کار س��ازم ت��ا حج��ت را ب��ر آن��ان ب��ھ تثنائی ی اس�تئذابھاع�و در ای�ن رجع�ت دچ�ار رسانیده باشم . و لذا بازگشت آنھا بھ کفر خودش�ان ج�ای ذره ای توجی�ھ ن�دارد

ا ب��ھ مق��ام رخواھن�د ش��د و عب��رت زمان��ھ خواھن��د گش�ت . م��ثال تع��دادی پزش��ک و روش��نفکر غ�رب زده و ک��افر و تب��اه ش��ده ھ ت بعیشت و رجعتوانائی حکمت عملی و عرفان درمانی رسانیدم تا جایگزین پزشکی آنھا شود و بھانھ ای برای امرار م

ح . واریون مسیح. داستان اینھا مثل سامری در امت موسی است و یا یھودا در میان انھ نداشتھ باشندآن پزشکی کافر

ھ�ره ین نوع آدمھا در رجعت بھ کف�ر قادرن�د ک�ھ از حکم�ت و عرف�ان عمل�ی در خ�دمت کف�ر و فری�ب م�ردم باستاد آیا ا -س گیرند ؟

اینان در رجعت بھ کفرشان چن�ان احم�ق و ک�ور و ک�ر م�ی رگز ! این حجت ھا صاحب دارد و صاحبش خود خداست . ھ -جیس�ت بی ص�احب ن شوند کھ رسوای خلق می گردند و خداوند آن علم و قدرت الھی را از آنھا خواھد گرفت . دین و عرفان

ھ ب�ازار ا ب�ران و حکم�ت کھ ھر شیطانی بتواند آنرا بھ بازی بگیرد . ولی آنھا با این نیت بھ کف�ر بازگش�تند ت�ا دی�ن و عرف�ع�ذاب چ�ار حس�رت وبرند و بفروشند و ھر چھ کھ بھ آنھا اخطار دادم کھ چنین امری محال است باور نکردند . رفتن�د و د

ای بدبختی کنم . آدمھیمپذیر است و من ھم برایشان دعا ابدی شدند کھ امیدوارم تا دیرتر نشده توبھ کنند کھ خداوند توبھ ؤمن�ان تجل�ی در وج�ود م دانید کھ انبیاء و اولیای الھی ھمواره زن�ده ان�د و در ط�ول ت�اریخھستند این جور آدمھا . این را ب

لص�ین ظھ�ور در رابط�ھ ب�ا مخمی کنند ھمانطور کھ سامری ھا و یھودا ھا و عمرعاص ھا و قطامھ ص�فت ھ�ا ھ�م ھم�واره .ن استزمی سنت خدا بر روی . و اینمین ھمواره دارای سنت واحدی است. داستان کفر و ایمان بر روی زمی کنند

عھ ای کھ شما ھم در زندگینامۀ خود متذکر شده اید بھ معنای حلول و تناسخ نیست ؟آیا این واق -س

خیر . بھ معنای تجلی است . بعالوه مفاھیمی مشابھ تناسخ یا حلول در قرآن ھم آمده اس�ت ک�ھ ب�ھ لح�اظ تفس�یر و فھ�م -جارد . فی المثل در قرآن آمده کھ خداون�د برخ�ی ک�افران را ب�ھ ص�ورت میم�ون و خ�وک در واقعھ از تناسخ ھندوئیسم فرق د

می آورد . و بنده خودم بارھا با چنین تناسخی روبرو شده ام .

Page 32: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣٢

ی�ن است کھ جنابعالی نسبت بھ کسانی کھ آنقدر برایش�ان زحم�ت کش�یدید و خ�ون دل خوردی�د و عاقب�ت د استاد چگونھ -ساش��ی و س��الھا فح ش��ما ب��ھ ع��داوت پرداختن��د ، کین��ھ نم��ی کنی��د . ش��نیده ام ک��ھ برخ��ی از آنھ��ا پ��س از خ��ود را فروختن��د و ب��ا

خصومت خونین با شما ، باز از فرط عذاب بھ شما رجوع کرده و شما یاریشان داده اید.

درک نم�ی ک�نمدم نس�بت ب�ھ فرزن�دانش کین�ھ کن�د و ب�از ھ�م یاریش�ان ندھ�د . م�ن کین�ھ ک�ردن را چن�دان آمگر م�ی ش�ود -جروح�انی ھا فرزندانمخصوصا کینۀ والدین نسبت بھ بچھ ھا . من این آدمھا را از بچھ ھای خودم ھم بیشتر دوست دارم آن

دمت ل سخاوت و خیاد پدر نمی کنند این بچھ ھای ناخلف . محبت حاصمن ھستند ھرچند کھ ناخلف ھستند و بقول حافظ : ود باید بھ شمنتفی است یعنی ھر کھ بخواھد اھل عشق و محبت » جبر عشق«ظریۀ و از خودگذشتگی است و بدینگونھ ن

د تب�اه کردن� مردم خدمت کند مخصوصا مخالف�انش . آنانک�ھ از محب�ت و خ�دمت م�ن ب�ھ ع�داوت بم�ن رس�یدند و خ�ود را ھ�مدن�د ک�ھ م�ی ھ�م نکرتش�کر کالھرگز نخواستند بھ کسی خدمتی کنند حتی بھ من کھ آنھمھ خدمتشان کردم . آنھا حتی از من

ن آورد ت�ا ا بھ نزد م�ردوباره بھ کفر خود بازگشتند . آنھا غولترین و شقی ترین آدمھای روی زمین بودند کھ خداوند آنان خ�وبی آنھ�ا ک�ھ از ف�رط حجت را بر آنان تمام کنم . و جالب اینکھ آنھا بر خالف این امر م�ی اندیش�یدند یعن�ی م�ی پنداش�تند

ی ک��ھ ااب دوب��اره ن خدمتش��ان م��ی ک��نم و ل��ذا ھم��ھ ب��ر م��ن من��ت داش��تند . ای��ن مالیخولی��ا البت��ھ ب��االخره در ع��ذب��وده ک��ھ م��ر خره ب�ھ ثم�ھ�در نم�ی رود و ب�االبسراغشان می آید معالجھ خواھ�د ش�د و توب�ھ خواھن�د ک�رد . ھ�یچ زحم�ت خالص�انھ ای ب

ن نداش�تھ ک�افی ایم�ا پس کسی کھ بھ حیات آخرت بھ ان�دازۀ رسد من یقین دارم . اگر در این دنیا نباشد در حیات آخرت .می باشد دست بھ ھیچ خدمت بی توقعی نمی زند و ھیچ کار خیری نمی کند .

را تعریف کنید ؟» خیر«ست ااستاد ممکن -س

آدمی مھد خیر و ش�ر » خود«ز خود گذشتگی برای خدا نیست و شری جز خود پرستی حیوانی نیست . اخیری جز در -ج است . خیر و شر فقط مربوط بھ انسان است .

انی گران قضاوت عزیزان خود مخصوصا فرزندانتان نیستید از آنجا ک�ھ ب�ھ بوالھوس�ی ھ�ای دوران نوج�واستاد شما ن -س آنھا پاسخ ندادید ھمانطور کھ اکثر والدین در حد توان مرید امیال بچھ ھا ھستند .

د و بچ�ھ ش�ن راه را نمی آمدم و نمی توانستم بی�ایم . حقیق�ت ب�االخره آش�کار خواھ�د اشتم ایاگر چنین نگرانی ای می د -جی�ر و ص�الح ماما بھ خھای من ھم باالخره بھ حقیقت خواھند رسید و اعتراف خواھند کرد کھ آنچھ کھ من با آنھا کرده ام ت

رده باش�م ک�نی دیگ�ران اینکھ آنھا را قرب�ا سرنوشت آنھا بوده است و تماما از محبت و مسئولیت من بھ آنھا بوده است نھدیگری ھبیانت نسبت برخالف آنچھ کھ اطرافیانشان بھ آنھا تلقین می کنند . امکان ندارد کھ خدمت بھ یک نفر منجر بھ خ

وده ب�ن در زندگی و این بزرگترین توفیق عرفانی و معنوی مھا را بھ یک چشم نگریستھ ام باشد و بالعکس . من ھمۀ آدمای ای�ن ھ�ب�ھ نس�بت س�ائر بچ�ھ و بچ�ھ ھ�ای م�ن ھ�مخدمت من بھ مردم عین خدمت من ب�ھ بچ�ھ ھ�ایم ب�وده اس�ت . ت . اس

ال کس�انی اای ن�دارم ، از بھترین بچھ ھا بوده اند و من ھیچ گلھ ای از آنھا ندارم کھ شخصی باشد . از ھیچکس گلھزمانھنھ�ا خ�ود ب�ھ م . زیرا آر زبان و رفتارم نسبت بھ آنان جاری نکرده اکھ بخودشان خیانت کرده اند کھ این گلھ را ھم ھرگز ب

اندازۀ کافی خود را سرزنش می کنند بواسطۀ نور ایمان و محبت و معرفتی کھ بھ آنھا داده ام .

ستاد ، بنظر شما دکتر شریعتی از لحاظ مقامات دینی و عرفانی در چھ سطحی بود ؟ا -س

آئ�ی مل�ت م�ا ش�د و بلک�ھ در ک�ل -ز احیای دی�ن خ�دا و فط�رت الھ�ی ب�ود و ل�ذا موج�ب بخ�ود بھ لحاظ دینی ، جلوه ای ا -ججھان اسالم این بیداری س�رایت ک�رد . و از لح�اظ عرف�انی ھ�م س�رآغاز ی�ک بی�داری و یقظ�ۀ عرف�انی ب�ود یعن�ی مقدم�ھ ای

عرف�انی -بی�داری م�ذھبی ی�ک رین ن�وعبرای عرفان عملی . او زود رفت و از مقدمھ پیش تر نرفت . ولی بھرحال او نابت. م�ن خ�ود نی�ز ب�ھ ن�ور ای�ن بی�داری از خ�واب دی کھ بود ناب بود و این مھم اس�ترا در جھان اسالم آغاز کرد . در ھر ح

پریدم و بھ راه افتادم . او مرا بیدار کرد و بھ راه انداخت ولی راھی پیش روی من ننھاد . او مجال تدوین راه را نیافت او

Page 33: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣٣

ک آغاز گر و بیدار کنندۀ بزرگ بود . رسالت او اساسا نبوی بود یعنی شاھد بود و مبشر و نذیر . ولی ھادی نب�ود یعن�ی یبھ ھدایت نرسید چون زود رفت . آنانکھ از آثار او راه ھدایت را جستجو کردند چیزی نیافتن�د و ل�ذا ب�ھ بیراھ�ھ و گمراھ�ی

بھرحال جامعۀ ما ھر ارزشی کھ دارد از شریعتی است و ھر گمراھی کھ دارد از خ�ود افتادند و بھ عداوت با او پرداختند . و دیگران است .

ھ از چیست ؟وحانیت و پیروانشان با شریعتی تا این حد حتی تا بھ امروز بھ ستیز پرداختھ اند . این کینچرا جامعۀ ر -س

م�ود نز اسالم و تشیع ، سیاست زدائی و حکوم�ت زدائ�ی زیرا شریعتی احانیت سیاسی با شریعتی مخالف است فقط رو -جای�ن ش�ریعتی .و حساب امامت را از خالفت (حکومت) جدا کرد . مخالفت روحانیون غیر سیاسی ھم از سوء تفاھم اس�ت عتی یون ب�ا ش�ریبود کھ اسالم را زنده ک�رد و یکب�ار دگ�ر روحانی�ت را در ن�زد م�ردم محب�وب س�اخت . و ل�ذا ع�داوت روح�انو انی�ت بی�دارخیلی نمک بحرامی و کفران نعم�ت اس�ت . ش�ریعتی از نع�یم ھ�ای دوران ب�ود ی�ک نعم�ت هللا ب�ود . ول�ی روح

نگ�ور اوزوم و ا ون�ب عر مقادیری اختالفات لفظ�ی دارد یعن�ی اخ�تالف ب�ین ثمتقی و پاک و عادل و مجاھد با شریعتی حداکاس�ی ک�ھ موج�ب ھرگ�ز ب�ا ش�ریعتی اختالف�اتی اسطالق�انی و منتظ�ری است . کسانی چون رھبر انقالب و آق�ای خامن�ھ ای و

ت�داد ھ فت�وای ارب�انق�الب را برعلی�ھ ش�ریعتی یاری از روح�انیون کوش�یدند ک�ھ رھب�رعداوت باشد نداشتھ اند ھرچند کھ بس� .فی ، خ�وئی ک�ا ،بکشانند و موفق نشدند . ببینید در رأس آخوندھای ضد شریعتی چ�ھ کس�انی ق�رار دارن�د : ش�ریعتمداری ل�ذا آنھ�ا ودین�ی ب�ود یعنی کسانی کھ در تاریخ الاقل ھزار سال جا مانده اند و کار شریعتی تدوین بھ روز اس�الم و مع�ارف

س�ت ارت ب�وده ارا خیلی درد آمد و احساس حقارت و بخل و نابودی می کردند . تم�ام ع�داوتھا ب�ا ش�ریعتی از احس�اس حق�. میکند ھمد و تفھیمبھتر از آنھا می فی و سھ تیغھ اصالح کرده و سیگاری ، اسالم را اینکھ چرا یک جوان فوکول کراوات

. ودب�شق شریعتی ستم نبود کھ خود عاآخوندی انقالبی تر و پاکتر و عاشق تر و مخلص تر از امام موسی صدر در قرن بین و ت م�ردم لبن�اای�ران رف�ت و ب�ھ خ�دمھمین ایشان در دوره ای در قم مورد ارتداد روحانیت فسیل ش�ده ق�رار گرف�ت و از

ام�روزه اگ�ر .فلسطین پرداخت . آخوندی کھ دل�ی م�ؤمن و زن�ده داش�تھ باش�د نم�ی توان�د ش�ریعتی را دوس�ت نداش�تھ باش�د ف توان�د مخ�الیچگون�ھ آخون�دی ک�ھ درد دی�ن دارد مایمانی در نسل جوان ما دیده می شود آبش�خوری ج�ز ش�ریعتی ن�دارد .

ند . بق�ول شریعتی بود او کینھ بورزد . ھمۀ جوانانی کھ انقالب کردند و جبھھ را رھبری نمودند پیروانشریعتی باشد و با رو ش�ریعتی ثبت نام کردند پی� یب جمھوری اسالمزآقای مھندس موسوی نخست وزیر اسبق ، نود در صد کسانی کھ در ح

ودش�ان اس�ت خخون�دھا ب�ا ش�ریعتی ، ع�داوت ب�ا بودند . این یک حزب آخوندی بھ رھبری امام خمینی ب�ود . پ�س ع�داوت آ پس عین جھالت است .

نظور شما از روحانیت سیاسی چیست ؟ آیا خود رھبر انقالب یک روحانی سیاسی نبود ؟م -س

ن�د بلک�ھ روح�انیتی اس�ت ک�ھ ب�رای اس�الم عقی�دتی م�ی ک -سی منظور روحانیتی نیست ک�ھ مب�ارزۀ سیاس�یروحانیت سیا -جت یع اموی اس�حکومت کردن قائل نیست و امامت را جز خالفت و رھبری حکومتی نمی فھمد . این تشمعنا و رسالتی جز

ف�ت د یعن�ی خالھمانطور کھ معاویھ مستمرا برای علی نامھ می نوشت و از او می خواست تا شمشیر بکش�د و از ح�ق خ�ود . لی�ھ او ش�وریعت�دریج ب�ر بن نک�رد معاوی�ھ ت او بگیرد . و چ�ون عل�ی چن�یتا معاویھ کل لشکر خود را در خدمدفاع کند

شتند و ن بینشی داآخوند سیاسی یعنی آخوند اقتدار گرا کھ اسالم را جز برای حکومت نمی خواھد . مجاھدین خلق ھم چنیی از آن خ�ود م� حکوم�ت را فق�ط زیرا رقیب یکدیگر بودند و ھ�ر ی�کھ جنگ خونین رسیدند بلذا با این جناح از روحانیت

ھ از ک�ی کس�ی اس�ت . و کل جامعھ و انقالب ما قربانی این نبرد شد یعنی قربانی اسالم سیاسی ش�د . آخون�د سیاس� خواستت م�ی قط برای حکومرا قبول دارد چون شمشیرکشیده اند . و لذا امام زمان را ھم ف (ع)و حسین (ع)میان امامان فقط علی

ست . خواھد و نھ امامت . آخوند سیاسی آنتی تز امامت ا

زین گان�د ج�اینوش�تھ ای�د ک�ھ ھمچ�ون رس�الۀ عملی�ھ اس�ت آی�ا ای�ن کت�اب م�ی تو» چھ باید ک�رد«تابی بنام استاد شما ک -س رسالھ ھای موجود از مراجع باشد ؟

Page 34: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣٤

نده یک رسالۀ دینی از منظر عق�ل و عرف�ان و زم�ان شناس�ی اس�ت درحالیک�ھ رس�الھ ھ�ای عملی�ھ مراج�عبخیر ! کتاب -ج د . ا تلقی شوھلۀ شرعی است و جایگاھش کامال مجزا و محفوظ است و کتاب ما می تواند مکمل رسالھ تقلید یک رسا

یا کتاب مذکورتان را می توان نوعی اجتھاد محسوب کرد ؟آ -س

س�تی ھ اجتھادی عقل�ی و عرف�انی و علم�ی . بنظ�ر بن�ده چن�ین کت�ابی م�ی بایفقھی و شرعی بلکآری ! منتھی نھ اجتھاد -جش�ود و ب�ا اسطۀ مراجع نوشتھ می شد . آنچ�ھ ک�ھ م�ا نوش�تھ ای�م در حک�م ی�ک س�یاه مش�ق اس�ت ک�ھ بای�د کام�ل و دقی�قبو

س�ت برخ�ی ازموازین فقھی و شرعی تطبیق شود . آنچھ کھ ما نوشتھ ایم از سر ناچ�اری و ب�ی چ�ادری اس�ت و ب�ھ درخوا ید. دوستان بھ نگارش آمد کھ نیازھای روزمرۀ زندگیشان را پاسخ گو

از منظر دین و شریعت چیست ؟ شما گی آثارمھمترین ویژ -س

و ھ لطف خداون�د توانس�تھ ام احک�ام ش�رع و مع�ارف و باورھ�ای دین�ی و ش�یعی و فقھ�ی را از منظ�ر عق�لباینکھ بنده -جعی و ش�ر ش�رع ی ک�ردنم . و این احیاء گ�ری دی�ن و عرف�انعرفان و بھ زبان و منطق انسان مدرن ، تبیین و تصدیق نمای

ی�ن و ود و ل�ذا دبکردن عرفان است کھ از ضروریات اورژانس عصر ما بود و کسی تا بھ امروز بھ این امر مھم نپرداختھ ز دی�ن ین بود و ااسالم و تشیع قرنھا دچار مھجوریت و محاق معنوی بود و در حال رخت بربستن از حیات روزمرۀ مسلم

ی�ان عن�درونش را س�یاری از خراف�ات را ھ�م ش�کافتم و ح�ق پنھ�ان و تحری�ف ش�دۀ اجز خرافھ باقی نمی ماند . بن�ده حت�ی ب کردم و پوستۀ جاھالنھ و کافرانھ اش را بدور انداختم .

ستاد چگونھ می توان بواسطۀ عقل بھ زبان ساده و امی دین را ثابت کرد ؟ا -س

ی�ات دی�ن از پ�ی ای�ن اص�ل م�ی آی�د . و ب�اور ب�ھ حساس باور مذھبی اعتقاد بھ حیات بعد از مرگ است و مابقی اصول ا -جواب در ع�الم خ� بعد از مرگ در زندگی روزمرۀ ھر بشری قابل اثبات است و اصال حضور دارد و آن واقع�ۀ خ�واب و رؤی�ا

د از س زن�دگی بع�پ�است . اگر انسان در عالم بیھوشی ھم زندگی دارد و بھر جائی می رود بدون اینکھ بدنش با وی باش�د ی�ب ن ب�ھ ع�الم غھم وجود دارد . بھ ھمین ساده گی . یعنی انسان بدون بدن ھ�م زن�دگی م�ی کن�د . و ای�ن اس�اس ایم�امرگ

ر زن��دگی داس��ت ک��ھ اص��ل ب��اور م��ذھبی م��ی باش��د . انس��ان اگ��ر دق��ت کن��د نش��انھ ھ��ای غیب��ی و م��اورای طبیع��ی بس��یاری را ھبی نن�د . الم�ذکحمق ھا باورھای مذھبی را انکار می روزمرۀ خود درک می کند یعنی حضور روح را در خویشتن . فقط ا

بزرگترین حماقت بشر است و این حماقت در ھمۀ لحظات زندگیشان جاریست .

ستاد شما بھ فالسفھ و شعرا نظر خوشی ندارید چرا ؟ا -س

رد ب�ھ عن�وان کم�ال خ�یرا جماعتی بغایت پر ادعا و بی عمل و ریاکارند و م�ردم را فری�ب م�ی دھن�د و نفھم�ی خ�ود را بز -جوش�ان از خ�ود فر . مننمایش می گذارند و خودشان نیز آدمھائی مفلوک و رقت انگیزند و دریوزه گی ثروتمندان می کنند

ک�ھ اساس�ا ھ و فل�وطینده ان�د س�المند مث�ل م�ال ص�درا ، اس�پینوزا و نیچ�دکی از آنھا کھ اھل معرفت نفس بوبیزارم . فقط انس م�ی ھرچند ک�ھ عن�وان فیلس�وف ھ�م فق�ط در ش�أن اینھاس�ت ک�ھ س�الک معرف�ت نف�فیلسوف . عارف مشرب ھستند و نھ

باشند . قرآن ھم بھ این جماعت نظر خوشی ندارد یعنی ھمۀ شعار دھندگان بی عمل .

معنائی است ؟ فلسفۀ ھر چیزی بھ چھ -س

. عنای عشق بھ حقیقت آن چیز اس�تماست پس فلسفۀ ھر چیزی ب» عشق بھ حقیقت«فلسفھ در لغت یونانی بھ معنای -جپس فلسفھ سمت ابدیت ھر چیزی را نشان می دھد پس ذاتا الھی است . ولی فلسفۀ غرب عمدتا غیر از این است و اتفاق�ا

ن چیز را دنیوی و قابل اس�تفاده سریعتر بھ پایان آن چیز رسیدن و آفلسفۀ پدیده ھا در عصر جدید اروپا بھ معنای ھر چھ

Page 35: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣٥

نمودن و تمام کردن . و این فلسفۀ ضد فلسفھ است و دجالیت فلسفھ می باشد و ل�ذا ب�ھ نیھیلی�زم یعن�ی پ�وچی و و مصرف نابودی جھان رسیده است . فلسفھ در اروپ�ا ب�ا قت�ل س�قراط روی ب�ھ انحط�اط رف�ت و نھایت�ا در پراگم�اتیزم و ماتری�الیزم و

ۀ عرفان است . فلسفھ شناخت عاشقانۀ جھان است و نھایتا شناخت ام شد . فلسفھ در اصلش مقدممنیھیلیزم افول کرد و تخود شناخت کھ ھمان عرفان است کھ بھ عشق می انجامد یعنی بھ گوھرۀ فلسفھ می رسد . ولی آن جماعت و جریانی ک�ھ

قراط و در غرب موسوم بھ فیلسوف و فلسفھ است بھ مسیری دگر و بھ گمراھی افتاده اس�ت و از راه بانی�انش ھمچ�ون س�فلوطین و جورجیاس و پارمنیدز دور و بلکھ گم گشتھ است . بنده در مجموعھ آث�ارم ت�الش ک�رده ام یکب�ار دگ�ر فلس�فھ را

بھ مبدأ و اصالت خود بازگردانم و احیاء کنم .

ی�داری بقراط دی�داری در س�ما در زندگینامھ تان ادع�ا ک�رده ای�د ک�ھ در دوران ج�وانی ت�ان در ی�یالق پ�دری خ�ود ، ب�ا ش -سای�ن ھی�د . زی�رادداشتھ اید . ممکن است کمی در این ب�اب و اص�ال درب�ارۀ ای�ن ن�وع دی�دارھای مت�افیزیکی بیش�تر توض�یح

ارد . دبخش از زندگی و تجربیات شما نامفھومترین جنبھ از آثار شماست کھ در خطر انکار و یا خرافھ قرار

ش�ق و عی شرح داده ام و بیش از این قابل توجی�ھ منطق�ی نیس�ت . ای�ن دی�دارھا حاص�ل ددر ھمان زندگینامھ ام تا حدو -جی�را زرده اس�ت . ک�اشتیاق من بھ حقیقت و نیز خود این شخصیت ھا بوده است . بھ زبانی دعائی ب�وده ک�ھ خداون�د اجاب�ت

. ای عاش�قانھش�ود یعن�ی نیازھ� خالصانھ ترین دعاھا ھمان عاشقانھ ت�رین نیازھاس�ت و فق�ط دعاھ�ای عاش�قانھ اجاب�ت م�یی�دار ب�ا ده اس�ت مث�ل دیدارھای بنده با برخی از اولیای الھی در ع�الم بی�داری یک�ی از بزرگت�رین الط�اف الھ�ی ب�ھ بن�ده ب�ود

وال�ت اس�تغراق حمان . کھ جملگی در زو سلمان و شمس تبریزی و الئوتزو و امام (ص)و پیامبر اسالم (ع)سقراط ، علی ۀ ین و مکاش��فخ نم��وده اس��ت . ک��ھ ھ��ر ک��دام از ای��ن دی��دارھا ب��رای بن��ده منج��ر ب��ھ دری��ائی از معرف��ت و یق��خلس��ۀ معن��وی ر

ه ی�افتم ش�ھ و حکم�ت را، من بھ ذات دیالکتیک و تضاد در عالم اندی است . مثال در دیدار با سقراط روحانی و علمی بوده کھ منجر بھ نگارش چندین جلد کتاب گردید . ب�ھ زب�انی بن�ده ب�ا ه ام و محش�ور ب�ود ھم�ۀ ای�ن بزرگ�ان دی�ن و معرف�ت باطن�ا

س حض�رت جمال مق�د و، درک حضور گھگاه آنھا را در بیرون از خود و در مقابل دیدگانم یافتھ ام . از جملھ این دیدارھا خن از ھ س�ک�بوده است . حضور و حشر این اولیاء موج�ب ب�وده ک�ھ گ�اه در حض�ور برخ�ی (ع)و مریم عذرا (ع)فاطمۀ زھرا

از آنھا م�را اد ھر کدامآنھا بمیان آمده بناگاه از وجودم آشکار شده و اطرافیان را بھ حیرت و گاه وحشت انداختھ است . ی ھ در ت�اریخچنان منقلب می کن�د ک�ھ از خ�ود فن�ا م�ی ش�وم و ظ�رف حض�ور و ظھ�ور ای�ن بزرگ�ان م�ی ش�وم . ای�ن ام�ر البت�

بن�ده ھ�م وو گزارشی نشده است و لذا ممک�ن اس�ت موج�ب انک�ار واق�ع ش�ود مکاشفات و مشاھدات عرفانی چندان سابقھن وادی مقیم�ان ای� . بھرحال انسان بمیزانی کھ بھ ذات خود نزدیک م�ی ش�ود س�الکان ویچ نیازی بھ اثبات این امر ندارمھ

انھا ھمھ از نفس واحدی ھستند .سرا در خود می یابد زیرا ان

ی مجزا در این باب بنویسید ؟تاب کآیا واجب نمی بینید کھ اصال -س

ابم از ای�ن یرا جامعۀ ما بھ ان�دازۀ ک�افی ب�ھ خراف�ھ و جن�ون و دجالی�ت مب�تال ھس�ت و ھمانق�در ھ�م ک�ھ در کت�زفعال نھ . -ج وقایع نامی برده ام گاه پشیمانم .

ر بی�ان یزیکی اس�ت و ب�ھ لح�اظ دیگ�یان از احکام شرع و باورھ�ای مت�افبار شما بھ یک لحاظ بھ مثابۀ عقالنی ترین آث -س ست ؟فوق عقالنی ترین وقایع است کھ حتی در متون مذھبی کھن ھم سابقھ ندارد . این جمع ضدین چگونھ ا

اتفاقا جمع ضدین نیست بلکھ توحید ضدین است . پیامبر اسالم تنھا پیامبری است کھ بھ عالیترین معراج روح رس�یده -جبشری را داشتھ است ولی دین او عقالنی ترین مذاھب است و معجزۀ او کتاب اوس�ت ن�ھ اعم�ال و متافیزیکی ترین تجربۀ

. این بدان معناست ک�ھ آدم�ی ھ�ر چ�ھ ک�ھ ب�ھ لح�اظ روح ب�االتر رود ب�ھ (ع)و موسی (ع)خارق العاده اش مثل معجزۀ عیسی رد . بن�ده نی�ز ای�ن رس�الت را داش�تھ ام ت�ا لحاظ عقل ھم باالتر می رود و عوالم روح�انی را ب�ھ بی�ان علم�ی و عقل�ی م�ی آو

متافیزیکی ترین امور را بھ منط�ق فیزیک�ی بی�ان و ش�رح دھ�م . و ای�ن ی�ک رس�الت آخرالزم�انی ب�رای ھم�ۀ مؤمن�ان اس�ت یعنی تعین متافیزیک در فیزیک و شرح فیزیک با بیان متافیزیکی . عرفان یعنی ھمین .

Page 36: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣٦

ما در شما دربارۀ شما دچارش ھستند و من ھم کمابیش آنرا دارم اینست کھ ش یاری از اطرافیانیک مسئلھ ای کھ بس -سرض را س��یمای بیرون��ی اساس��ا ی��ک دانش��مند و فیلس��وف محس��وب م��ی ش��وید ت��ا ی��ک انس��ان ع��ارف و اھ��ل دی��ن . ای��ن تع��ا

توضیح بفرمائید .

ش�یدن و عب�ا و عمام�ھ و جانم�از آب ک. در یک کالم این تعارض حاصل فقدان ری�ش و اده ام در زندگینامھ ام توضیح د -جرگترین یرا این بززتظاھر بھ قداست است کھ بھ عمد صورت می دھم تا در حد توانم ریشۀ خرافھ و قداست مآبی را برکنم

ی�ف طلمھلکت�رین و ،آفت دین و مردم ماست کھ منشأ نفاق است . زیرا تقلید از سنت و عت�رت پی�امبر و امام�ان و اولی�اء و عرف�ان و ھ�ا ھ�زار نف�ر در ھیب�ت دی�ناس�ت . ام�روزه در کش�ورمان ش�اھد دھمرو حاکمیت ابل�یس در لب�اس دی�ن ترین قل

ل مگ�س و ص�دای ب�ا قداست ھستیم کھ بیمارانی روانی و شیادانی مالیخولیائی ھستند کھ خواب خود را معراج م�ی پندارن�دا وح�ی رانھای خ�ود مس خداوند می پندارن�د و اوھ�ام و ھ�ذیرا دال بر حضور جبرئیل می دانند و خارشی بر اندام خود را ل

از ع�داد کثی�ریتو الھام و کشف و شھود می خوانند و عذابھای الھ�ی را امتح�ان خ�دا تص�ور م�ی کنن�د و ب�ر گ�رد ھ�ر ی�ک ان ای�پج نم�ود و مردم در طواف ھستند . این دیوانھ خانھ را فقط بھ قدرت معرفت و قداست زدائی جسورانھ می ت�وان ع�ال

. نداشتھ ایمپشیعھ گری و تقلید را. کل این جنون و جنایات از وادی تقلید سر بر آورده است . ما قربانی تقلید ھستیم داد

ل خ�ود نگران اھ�ل و عی�ا ستاد اینگونھ کھ شما نگران جامعھ و بلکھ کل بشریت ھستید کسی را سراغ ندارم کھ حتیا -س د . باش

نک�ھ ر عھ�ده گی�رم ن�ھ ایو نژاد پرستی و زن و بچ�ھ پرس�تی رھی�ده ام ک�ھ مس�ئولیت بزرگت�ری را ب�بنده از خود پرستی -جن��ھ ام��ری خ��وش بگ��ذرانم . نج��ات خ��انواده و عزی��زان م��ن ھ��م در نج��ات ک��ل جامع��ۀ بش��ری اس��ت . نج��ات از دی��دگاه بن��ده

م�اورای وی جھ�انی و ت�اریخی خصوصی و خانوادگی است و نھ مسئلھ ای مقطعی و محدود بھ حی�ات دنی�وی . نج�ات ام�رو ھوی�ت ی�تدطبیعی و ابدی است . بھ بیان دیگر ھمۀ اینھا برای نج�ات خویش�تن اس�ت چ�ون م�ن ب�رای خ�ودم ھ�یچ موجوت مس�تحق نج�ا خصوصی قائل نیستم . کسی کھ می خواھد خود را نجات دھد اول باید دیگران را نجات دھد ت�ا خ�ودش ھ�م

اه رس�تگاری راست کھ بھ نجات خویشتن می انجامد و بالعکس . عشق بھ نجات مردم ، شود . تالش برای نجات دیگران ی�ن اھ�ا ش�د . و خویشتن است زیرا رستگاری ھمان رھائی از چاه فردیت و منیت است . برای رھ�ائی خ�ود بای�د از خ�ود ر

مذھب عشق است کھ دین خدا ھم نامیده شده است .

د برت��ر و اس��الم شناس��ی ھس�تید ک��ھ مق��ام انس�ان را در ن��زد خداون��د ، از خ�ود خداون�� متفک�ر اس�تاد ب��ھ گم�انم ش��ما تنھ��ا -س دانستھ اید . این یعنی چھ ؟

اس�ت د خدا ، انسان از خدا برتر است این ھمان مقام خالفت اللھی انس�ان اس�ت . ای�ن ھم�ان م�ذھب عش�قآری . در نز -ج کھ مذھب خلقت انسان است .

ا چیست ؟فرق انسان و خد، استاد -س

انسان و خدا ھمان فرق وجود و عدم است . در ازل خدا وجود داشت و آدم ھم عدم بود . سپس خداوند وج�ودش فرق -جرا بھ آدم بخشید و خود ب�ھ وادی فن�ا رف�ت . ای�ن ھم�ان عش�ق اس�ت . و انس�ان م�ی توان�د ای�ن مق�ام را دریاب�د و بش�ود ک�ھ

عین عدل است و معنای عدل جز این نیس�ت و ای�ن ع�دل پاس�خ عش�ق اس�ت . وجودش را بھ خدا وانھد و فنا پذیرد کھ اینلذا عادل کسی است کھ ح�ق عش�ق را ادا کن�د پ�س ع�دل پاس�خ عش�ق اس�ت . و آنگ�اه انس�ان ب�ر ج�ای خ�دا و خ�دا ب�ر ج�ای

عش�ق ھم�ان قائ�ل ببینید ؟ در عشق ، فرق گناه کبیره است و اص�ال تنھ�ا دش�من یانسان قرار می گیرد . آیا می توانید فرقبھ فرق شدن است ، این فرق خود ابلیس است . این عشق مطلقا قابل بیان نیست بی�انش موج�ب ف�رق اس�ت . دراینجاس�ت کھ خموشی تنھا امر واجب و شریعت عشق است و دھان گشودن فس�ق و گن�اه کبی�ره اس�ت . بس�یاری از عش�اق ، قرب�انی

سخن ھستند .

Page 37: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣٧

دم نمی شود ؟وجب کفر مراستاد ، آیا این سخن ھا م -س

ر بسیار برتر از ایمان مردم است . این کف -ج

نید . ۀ تنھائی بسیار سخن گفتھ اید ولی یکبار دگر بھ زبانی ملموس تر تنھائی عارفانھ را تعریف کاستاد دربار -س

ی مرحل�ۀ اول تنھ�ائای�ن نگاه کھ در ذھن و دل و اعصاب و سلولھای بدنت ھیچکس و ھیچ چیزی جز خ�ودت نباش�د . آ -ج ت ب�ر ت�واست . و آنگاه کھ خودت ھم از وجود خودت پاک شوی تنھائی کامل اس�ت و آن وقت�ی ممک�ن م�ی ش�ود ک�ھ دوس�

ش�ویمی دی اول خ�ودید اس�ت. در وا. این مقام توحاین مقام انسان کامل خلیفۀ خداست. وارد شده و در تو مقیم شده باشدخ�ود نی ک�ھ ھن�وز. بھ ھمین دلیل عبادات انسا. و او می شویھ میھمانی وجود خویشمی خوانی ب و در وادی دوم خدا را

. ین شرک استنشده بیھوده است و بی جواب . زیرا آدم بجای خدا ، مردم را می خواند و جز این ممکن نمی شود و ا

استاد چگونھ می توان غیر را از وجود خود راند و خود شد ؟ -س

. رون�ددق باش�ی ھم�ھ از دل ت�و میصا . اگر با ھمھو در محور آنھا کھ صدق قرار داردفت دینی . ۀ احکام و معرطبواس -جن�ی ول�ی ب�ھ کۀ دیگ�ران ، ع�ذاب مک�ر و ری�ا ب�ا دیگ�ران اس�ت . ت�و م�ی خ�واھی دیگ�ران را اش�غال طغال وجود تو بواستاش

ص�د نی اینکھ قم خودش باشد و عدل یعودیت است . صدق یعنی اینکھ آدجاشغال آنھا در می آیی . صدق اساس عدل و موعش�ق ی�ن دزدی رادزدیدن دیگران را نداشتھ باشد . دیگران را مالک می شوی و بعد می بینی کھ مملوک شده ای و نام ا

د خ��ویش و م��ی نھ��ی . پ��س توب��ھ از ای��ن عش��ق تنھ��ا راه رس��یدن ب��ھ خ��ود اس��ت ت��ا آدم بتوان��د خ��دایش را بخوان��د ب��ھ وج��ووح دم�ی بق�درت ردھد . آنگاه خدا ھم وجودش را تحویل آدم می دھد و آدم می ش�ود خلیف�ۀ خ�دا . آوجودش را تحویل خدا

نو دین ج�ز ای� خویش می تواند غیر را از نفس خود براند . و این ھمان تزکیۀ نفس است . و روش آن ھم دین خداست . خاصیتی ندارد .

تنھائی چیست کھ آدمیان از آن بیزارند ؟ ، استاد -س

یزاری از تنھائی از جنس بیزاری از مرگ است . ھراس از مرگ ھ�م ب�دلیل تنھ�ا ش�دن بواس�طۀ م�رگ اس�ت . منتھ�ی ب -ججب�ور متنھائی حاصل از مرگ جب�ری و زج�ری اس�ت و آدم�ی از طری�ق دس�ت شس�تن فیزیک�ی از ع�الم و آدمی�ان اس�ت ک�ھ

نھ�ا تش�دن یعن�ی عذابھا جملگی ھمان جری�ان ع�ذباست بتدریج بدلیل دوری از جھان ، پاک شود و با چھ عذابی . اصوال ت�ش . بھش�ت آو دوزخ قلمرو تنھا شدن بواسطۀ آتش است . آدمی یا بواسطۀ روح تنھا می شود و یا بواس�طۀ شدن است

ش�ود . ا شود و میو دوزخ ھر دو قلمرو تنھا شدن است یکی بھ جبر و زجر و دیگری با اختیار و عزت . انسان باید تنھش�د حت�ی از کعذابھای بشری انواع و درجات واقعۀ تنھا شدن است . کسی ک�ھ تنھ�ا باش�د از ھ�یچ چی�زی ع�ذاب نم�ی ھمۀ

سرطان . ھرچند کھ سرطان خود معلول تجمع و تکثیر و تل انبار دنیا در نفس خویش است .

را از کجا آورده اید ؟ ستاد تعریف شما از تنھائی براستی بی نظیر است و بغایت روشن . شما این توصیفا -س

از تنھائی . -ج

ید ؟ای شما ھم دربارۀ ھر سئوالی منحصر بفرد خودتان است این ویژه گی و نعمت را از کجا آورده ااستاد پاسخھ -س

از تنھائی . -ج

؟تنھائی را از کجا آورده اید -س

Page 38: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣٨

از صدق و محبت با خلق . -ج

وئید . گو محبت با مردم ، از تنھائی در می آید ولی شما بھ عکس آنرا می ی کند کھ بواسطۀ صدقاستاد آدم فکر م -س

، واژه ھ��ا در ن��زد اھ��ل (ع)قیق��ت ھم��واره درس��ت وارون��ۀ آن چی��زی اس��ت ک��ھ اکث��ر مردم��ان م��ی پندارن��د . بق��ول عل��ی ح -ج معرفت وارونھ اند .

ستاد بھترین معلم کتابی شما چھ کسی بوده است ؟ا -س

یس�ت ک�ھ معرف�ت نف�س اس�ت . بیھ�وده ن . علی معلم ھمۀ اھالی بی من بوده و ھم معلم باطنی منھم معلم کتا. (ع)علی -ج ھمۀ عارفان علی علی می کنند .

لی از میان دریائی از کسانی کھ علی علی می گویند ھرگز چنین معرفتی را سراغ نداریم .و -س

ایش است . نھا از دل علی علی نمی گویند بھ تقلید و نمآ -ج

ب��ات مکت��ب اص��الت اس��تاد آدم بواس��طۀ مطالع��ۀ آث��ار ش��ما عاش��ق معرف��ت م��ی ش��ود . براس��تی وج��ود و آثارت��ان س��ند اث -س .معرفت ھستند . اینک لطفا با زبانی ساده تر این مکتب را کھ خودتان تبیین کرده اید تعریف کنید

ھ�دف زن�دگی و ن�ھ وس�یلھ . زی�را ھرچ�ھ ک�ھ عش�ق باش�د کتب اصالت معرفت یعنی عشق بھ معرفت . معرفت بعن�وان م -ج ھدف است .

ھ نوع رابطھ ای با جھان و جھانیان موجب بیشترین معرفت دربارۀ آن می شود ؟چ -س

ش را نم�ی سازی نفس از جھان و اھلش . یعنی تنھائی . انسان تا از چیزی کامال پاک و بی نیاز نش�ود حق�تزکیھ و پاک -جناخت قادر بھ ش� ل احدیت (تنھائی) و صمدیت (بی نیازی) نفس است . ھمانطور کھ والدین و فرزندانیابد . معرفت محصو

ھ کف�وا اح�د ل باید لم یکن یکدیگر نیستند و نسبت بھم کورند . انسان باید لم یلد و لم یولد شود تا حقایق امور را بشناسد .. م�ورام�ر ب�ا س�ائر ات و ن�ھ ش�باھت آن ھمان بی تائی آن ام�ر اس�شود تا بی تائی ھر پدیده ای را بیابد . حقیقت ھر امری

اس�د . یعن�یپس انسان بھ میزانی کھ بھ معنای سورۀ توحید نزدیک می ش�ود و ش�بیھ خ�دا م�ی ش�ود جھ�ان خ�دا را م�ی شن. س�دن�را بشناآتی مب�دأ و خ�الق بمیزانی کھ خدائی می شود مخلوق او را درک م�ی کن�د . انس�ان ب�رای ش�ناخت چی�زی بایس�

مثال برای فھم نسبیت انیشتن باید خود انیشتن را شناخت .

استاد این کار بسیار سختی بنظر می آید . -س

ر از جھل و حماقت . انس�ان فق�ط ب�ھ ای�ن خ�اطر خل�ق ش�ده ک�ھ خ�دا را بشناس�د و بپرس�تد . ش�ناخت ھ�رتولی نھ سخت -جرا ھ�ر چی�زی انس�ان ب�ھ خ�دا م�ی ش�ود زی�را ش�ناختچیزی موجب عشق بھ آن چیز میشود و شناخت جھان موجب عش�ق

ھ . ب�رف�ت اس�تالت معرفت ھمان مکتب اصالت خداست. زیرا خداوند خود ن�ور مع. بھ ھمین دلیل مکتب اصبخدا می رساندن�ی ای خ�ود ی�ا اع�رف یع. اس�ت زی�را نزدیکت�رین ح�د ب�ھ خداس�تنزدیکترین دعا ب�ھ اجاب�ت » یا اعرف«ھمین دلیل دعای

.خدا

ور معرفت در وجود انسان چھ احوالی بھمراه دارد ؟ن -س

Page 39: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٣٩

ور و اشقانند ، عاشق خدا و خلق او . کل دین خ�دا یعن�ی رس�الت انبی�اء ، محص�ول ای�ن ن�عھمۀ عارفان احوال عشق . -ج این عشق است .

یا سخنی در دین وجود دارد کھ اثبات ادعای شما باشد . آ -س

داش�تم چون دوس�ت« و این حدیث کھ » انسان را خلق نکردم مگر اینکھ مرا بپرستد «ھ کتمام دین . و نیز این آیھ -ج .فھ و معرفت است معرفی از عر» . عقل نور اول خلقت است « و این حدیث کھ » خود را معرفی کنم انسان را آفریدم

ق معرفت از سائر شناختھا چیست ؟استاد فر -س

ک نفس حاصل می آید و بھ درک حضوری و جمالی می رسد . مثل معرفی شدن بھ یلمعرفت از طریق شناخت و علم ا -ج انسان از روبرو و جمالی .

از میان حواس پنجگانھ کدامیک بیشتر بھ معرفت یاری می دھند ؟ -س

ا بین�ی خ�ود موف�ق ب�ھ دی�دن چیزھ� ل ھس�تند . آدم�ی از طری�ق ن�وکای�ن دو ح�س ب�ا ھ�م متح�دالفعحس بین�ائی و بین�ی . -ج. س�تانون جم�ال اک�حدی ببیند . بین�ی کل صورتش را بصورت واشود . و نیز اینکھ از طریق بینی ھر انسانی می تواند می

، ھ�امعاش�قترین آد ن چی�ز راه یاف�ت .قول نیچھ ، با بوئیدن چیزھ�ا م�ی ت�وان ب�ھ ج�ان آبعشق از بینی آغاز می شود و لذا بین�ی و ھ ک�ھ چش�م وویائی و بین�ائی ھم�راه و ھ�م س�ویند و ھ�م ط�راز . و آنچ�لطیف ترین و دقیق ترین بویائی را دارند . ب

سائر حواس را ھوشمند می کند عشق است .

استاد عشق چیست ؟ -س

ی . عش�ق یعن�انیان و خاصھ اتحاد با ضد خویش کھ عشق عارفان�ھ اس�تنی اتحاد و یگانھ شدن با جھان و جھعشق یع -ج ب�ا خ�دا ب�ر ل یعنی یکی شدن . پس عشق از توحید اس�ت و ھ�ر ک�ھ ب�ھ آن خیان�ت ورزدمیل بھ وصال با ضد خویش . وصا

عت عاش��قان س�ر جن�گ اس�ت و ل��ذا ھ�الک م�ی ش�ود . و ھ��ر ک�ھ ب�ا عاش�قان درافت��د برافت�د . و ھ�ر ک�ھ برافت��اد ج�ز ب�ھ ش�فا برنخیزد و زنده نگردد .

ق نیست چگونھ عاشق می توان شد ؟آنکھ عاش -س

ارفان کھ سالطین عشقند . از طریق مریدی ع -ج

عارف کیست ؟ -س

.. س�لطانی خاکس�ار . ش�ھیدی زن�ده ب�ی ج�ا نم�از قدیس�ی .بیم�اری ش�فا بخ�ش خل�ق .نھائی غرق ن�از . تفقیری رزاق -جنن�د نش نم�ی توامحرم اسرار . کسی کھ سالھاست از دنیا رفتھ ولی بدنش جامانده است برای خدمت خلق . کسی کھ دشمنا

اشتھ باشند . کالمش می کشد و زنده می کند . یکی علی وار . دوستش ند

ستاد ، نقش عارفان در عرصۀ دین و ھدایت مردم چیست ؟ا -س

عارفان ، نائبان امام زمان در دورۀ غیبت و ختم نبوت ھستند و مترجمان محتوای دی�ن ب�ھ زبانھ�ا و اق�وام گون�اگون و -جأ نبوتھا و امامتھا . فقھای حقیقی ھمین عارفانند و نھ اھل مدرس�ھ . زی�را دی�ن بای�د انتقال دھندۀ روح بھ کالبد ملل از منش

احیاء و اس�تمرار یاب�د و ن�ھ از طری�ق ص�رفا زب�ان و ک�الم و ت�اریخ و روای�ات . ھم�انطور ک�ھ کس�انی چ�ون از طریق قلوب

Page 40: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤٠

را ب�ھ اق�وام گون�اگونی ب�ر (ع)امام�ت عل�یو (ص)و اویس و عمار و کمیل بودند کھ دی�ن محم�دسلمان فارسی و بالل و میثم روی زمین انتقال دادند و بعد از آنھا کسانی چ�ون بایزی�د و ابوالخط�اب و حس�ن ص�باح و ش�مس و مول�وی و باب�ا ط�اھر و دیگران حامل ایمان محمدی بھ قوم ایرانی بودند و نائبان امام زمان . ایمان از طریق امیت و زبان مادری انتق�ال م�ی یاب�د و نھ از طریق زبان اصل آن دین و یا حتی ترجمۀ متون مقدس . امامت ارتباط قلبی با مردم اس�ت . امام�ت از امی�ت اس�ت

کھ والیت از محبت است و بمعن�ای ارادت قلب�ی اس�ت . ب�ھ ھم�ین دلی�ل م�ا ش�اھد دو ن�وع اس�الم در ای�ران ھس�تیم رھمانطواس�ت . و اس�الم ایران�ی و ام�ی ک�ھ اس�الم ایم�ان اس�ت . اول�ی از طری�ق اسالم عربی و ترجمھ ای کھ اس�الم ش�رک و نف�اق

ث��ل اس��الم غزن��وی و س��لجوقی و مشمش��یر و ن��ژاد پرس��تی عرب��ی بواس��طۀ ش��اھان م��زدور عباس��ی وارد ای��ران ش��ده اس��ت لمان س� صفوی . و دیگری اسالمی است کھ بواسطۀ عارفان و در وادی محبت بر قلوب ایرانیان وارد شده است کھ اس�الم

م�انی . و ھم�واره اس�الم سیاس�ی در جن�گ خ�ونین ب�ا اس�الم یو بایزید و شمس و امثالھم است : اس�الم سیاس�ی و اس�الم اعرفانی بوده است . تازه آن وجھ از اسالم عربی ھم ک�ھ از طری�ق ح�وزه ھ�ای علمی�ھ و مدرس�ھ ب�ا م�ردم مرب�وط -ایمانی

اس�ت ک�ھ از طری�ق (ع)ر ق�رآن اس�ت بلک�ھ از طری�ق ارادت ب�ھ ام�ام حس�ین شده نھ از طریق درسی و فقھ و روایت و تفسیھمسر قھرمانش شھربانو شاھزادۀ ایرانی بھ ایرانیان متصل شده اس�ت و برخ�ی دیگ�ر از ی�اران ایران�ی ام�ام حس�ین . م�ی

قلب�ی و دی�ن - دانیم کھ امام حسین قصد ھجرت ب�ھ ای�ران داش�ت ک�ھ در ک�ربال محاص�ره ش�د . ای�ن تف�اوت ب�ین دی�ن ایم�انی اقتصادی است. -سیاسی

استاد ، نظرتان دربارۀ جنگھای عقیدتی چیست مثل جنگھای صلیبی . -س

ندارن�د اقعیت ندارد و ادعای دروغ و بغایت فریبکارانھ است . ھرگز اعتقادات با یکدیگر جن�گ خ�ونینوجنگ عقیدتی -جنین لم��ا جن��گ خ��وعز متفک��ران و نویس��ندگان و انبی��اء و عرف��ا و بلک��ھ م��ذاکره و مباحث��ھ و دی��الوگ دوس��تانھ دارن��د . ھرگ��

تھ�ا ھان و حکومنداشتھ اند و ھمدیگر را نکشتھ اند . آنچھ کھ تحت عنوان جنگ عقیدتی و مذھبی معروف است بھانۀ شاب�ھ ای�ن ن رامردم�ا برای منافع سیاسی و اقتصادی و کشور گشائی بوده است . آنھا از عناوین اعتقادی بھ�ره ب�رده ان�د ت�ا

فویان و ص�جنگ وارد کنند و مفت و مجانی بھ کش�تن دھن�د . مث�ل جنگھ�ای ص�لیبی ، جنگھ�ای س�لطان محم�ود غزن�وی و ت . ت حقیق�ی اس�عثمانیان و بنی عباس و دیگران . آزادگی و بش�ر دوس�تی و اس�تقالل فک�ری از جمل�ھ ویژگیھ�ای اعتق�ادا

ایش ھ�رواھ�د باوتجاوز دشمنان دفاع می کند . ھ�یچ انس�ان م�ؤمنی نم�ی خ انسان معتقد و مؤمن حداکثر از خودش در قبالاعتق�ادات .را بھ زور بھ دیگران تحمیل کند زی�را خ�ودش بواس�طۀ عش�ق و تحقی�ق و آزادگ�ی ب�ھ باورھ�ایش رس�یده اس�ت

ی کن�د محبت م� انش با دیگران جنگ و عداوت ندارد بلکھ بھ دیگراشقانھ اند . ھیچکس برای اعتقادحقیقی دارای ذاتی عدم�ی ھ�م تی اس�ت . مرانسان بھ حقیقو حداکثر از خود دفاع می کند . ھمۀ جنگھا از بی اعتقادی و بی ایمانی و بی عھدی

کھ بر جنگھای اقتدار گرایانھ وارد می شوند برای اعتقاداتشان نیست .

ک�ل ست و انس�ان را ھمچ�ون خداون�د مس�ئولستاد جنابعالی مسئولیتی را کھ بر گردۀ ھر انسانی می نھید بس عظیم اا -س کائنات قرار می دھید . این معنا از کجاست ؟

نس�ان نھ�اد . انتی است کھ خداوند بر زمین و آسمانھا نھاد کھ نپذیرفتند و نزدیک بود کھ فروپاشند و ب�ر ااین ھمان ام -ج س�ئولیت ھ�مم. پ�س ای�ن اللھ�ی انس�ان اس�ت ولیت مق�ام خالف�تاین ھمان مسئولیت اختیار انسان در جھان است . ای�ن مس�ئ

ار را . م�ن ادی و اختی�دینی است و ھم انسانی . من می گویم کھ انسان باید ادعایش را درک کند و بپذیرد یعن�ی ادع�ای آز انس�ان را ن در آث�ارمادعای بشری را مفھوم ساختھ ام تا تکلیفش را با این ادعاھ�ا یکس�ره کن�د و ب�ا خ�ود ب�ازی نکن�د . م�

بین بودن و نبودن مخیر کرده ام و ھیچ جای بازی بین این دو وضع باقی نگذاشتھ ام .

استاد تقریبا ھمۀ کتب و مقاالت شما ھر یک بھ تنھائی شامل ب�دعتھائی در اندیش�ھ و دی�ن و عرف�ان و اس�الم شناس�ی -سین دلیل تقریبا ھم�ۀ اص�ناف و گروھھ�ای محسوب می شود و حتی در فلسفۀ علم و جامعھ شناسی و سائر علوم . و بھ ھم

فکری و اعتقادی و دینی و علمی و روشنفکری را بھ چالش کشیده اید و گوئی جنگی عظیم را تدارک دی�ده ای�د آنھ�م ی�ک تنھ و بی ھیچ حمایت مردمی و یا دولتی و اقتصادی و سیاسی و حزبی . اینھمھ جسارت از کجاست .

Page 41: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤١

زن�دگی ده ام . اع�النوه ام بلکھ اعالن عشق و امید و ایمان و نجات جدیدی نمنگ نکرداز خداست . ولی من اعالن ج -جکن�یم . تکنول�وژی ن مأیوس شویم و خود را تسلیم مذھب و نباید از انسانیت معنوی نوینی کرده ام کھ می شود انسان بود

ستی نش�ان در عالم ھ نوینی را برای انسان من رحمت و محبت برتری از خداوند را بھ انسان معرفی کرده ام . من جایگاهن ھ�یچ م�اختھ ام . کرده ام کھ در طول تاریخ گم شده بود . من حقایق و اس�رار دی�ن خ�دا را یکب�ار دگ�ر کاوی�ده و عی�ان س�ن یم است . منندۀ ادعابدعتی نگذاشتھ ام من احیاء کرده ام . من اعالن محبت کرده ام نھ اعالن جنگ . زندگی من اثبات ک

جس�ارت م�ن در فکر عالج دردھا و بدبختی ھای کسانی ھستم کھ در فکر نابودی من ھستند . جنگ م�ن عاش�قانھ اس�ت وبر ی اگر یک نفرای اھل ایمان حت « خدا ھر کھ را دوست بدارد دلیرش می سازد کھ : خدا بمن است . از عشق و محبت

ا با رین وعدۀ خدا امن .» بر پا کنید و من شما را کفایت می کنم روی زمین ھستید مھراسید و دین را برای من خالصانھود چ�ون عاش�ق م�ی ش� تمام وجودم باور کرده و بھ چشم دیده ام . من خدا را باور دارم . ھر کھ خدا را باور کند جسور و

بی نیاز می شود . عشق از بی نیازی است .

ی درست برعکس آنچ�ھ ک�ھ در می�ان م�ردم و اھ�ل معن�ا رای�ج اس�ت م�ستاد بسیاری از مفاھیم و ارزشھا در آثار شما ا -س باشد چگونھ اینھمھ واژگونی در قلمرو فرھنگ و باورھا رخ نموده است ؟

عرص�ۀ مسئلھ ای است کھ بنده بھ آن در مجموعھ آثارم پرداختھ ام بطور خالصھ اینھمھ واژگونس�االری این مھمترین -جر ز ھم�ھ مھمت�عرصۀ دین و عاطفھ ، ت�اریخیگری در عرص�ۀ باورھ�ای م�ذھبی و نی�ز ا معنا عبارتند از : شرک و نفاق در

ذات واژگونۀ واژه ھاست کھ در کتاب سر واژه مورد بحث قرار گرفتھ است .

یگردن�د ل مناگاه دگرگون شده و معجزه وار متحو مدتی معاشرت و نزدیکی با شما بفراد در اندک استاد ، بسیاری از ا -س ؟ن یعنی چھره بھ وضع اول خود بازمی گردند. ایکنند ولی بمحض جدا شدن از شما دوبایز احساس نبوغ میو خود ن

کس�انی دوس�تی ز تو بھ باید تا تو را عقل و دین بیفزاید . اینست راز واقعھ . اکثر آدمھا سعی می کنن�د ب�اھمنشین تو ا -جاس�ت و ماق�ت و کف�رد ت�ا احس�اس برت�ری و وج�ود نماین�د . و ای�ن حکنند کھ الاقل بھ یک لحاظ از خود آنھا پ�ائین ت�ر باش�ن

م�ان وابط ب�ا مردواسطۀ تواضع و خشوعی کھ در ربھرگز رشدی نمی کنند و در تمام عمرشان در جا می زنند . و اما من ون�د ت�ا گاه می رآن وآنھا بھ من شدیدا نزدیک شده و علیرغم میلشان رشد و تعالی می یابند و خاصھ زیردستان خود دارم

س�ت و کافران�ھ ا وخود را در جامعھ مطرح کنند و بھ فروش برسانند و لذا از دست می روند چون نی�ت آنھ�ا غی�ر انس�انی م�ی ن�د و چ�ون نقصد برتری و تحقیر دیگران را دارند . آنھا چھ بسا نسبت ب�ھ خ�ود م�ن ھ�م می�ل برت�ری و ریاس�ت م�ی یاب

و س�وا م�ی ش�وندروند تا نسبت بھ زیردس�تان خ�ود فخ�ر کنن�د و پرس�تیده ش�وند ول�ی رتوانند این سلطھ را محقق کنند می اش�عانھ ب�ھ نعم�ت را خ تباه می گردند . معنویت و عرفان و خالقیت فکری ذاتا دارای تعھد اخالق�ی اس�ت و انس�ان بای�د ای�ن

مھ�ا در ای�ن ج�ور آد این خالصھ م�اجرایدیگران ھم بی مزد و منت عرضھ کند نھ اینکھ از آن بعنوان حربھ استفاده کند . ده ی�ز دروغ ب�وچرابطھ با بنده است کھ چون دست آخر رسوا و بور می شوند بھ ما اتھ�ام ج�ادوگری م�ی دھن�د ک�ھ : ھم�ھ

طلبک�ار ور، م�دعی بج�ای تش�ک است !؟ این عده عموما بھ نیت رف�ع ع�ذابھا و بیماریھایش�ان م�ی آین�د و چ�ون ش�فا یافتن�د اینھم از معجزات وجود آدمھای کافر و ابلھ است . شوند . می

لک�ھ ی رسد اکثر قریب بھ اتفاق بشریت در طول تاریخ ھیچ رشد معنوی و ظرفیت�ی و اخالق�ی نک�رده و بماستاد بنظر -س فقط غولتر و پروارتر و مدعی تر شده است . این چھ رازی است ؟

ر تاریخ رشد نمی یابد بلکھ غولتر می ش�ود . ت�اریخ کارگ�اه انحط�اط این ھمان فلسفۀ تاریخیگری است . انسان در بست -جم�ی ش�ود یعن�ی خ�روجش از عامۀ بشر است . رشد انسان ب�ھ لح�اظ معن�وی و روح�انی بمی�زان خ�روجش از ت�اریخ ممک�ن

ن�وی و شجره و نژاد و وراثت . انسان و کال حیوانیت در طول تاریخ فقط موذی ت�ر و پیچی�ده ت�ر م�ی ش�ود و ای�ن رش�د معروحی نیست بلکھ رشد بیولوژیکی و فنی است . پیشروی در تاریخ موجب انحط�اط اس�ت و ل�ذا ام�ر دی�ن ھم�واره ام�ر ب�ھ رجعت در تاریخ است بھ لحاظ معنا . رشد معنوی حاصل حرکت رجعی و رس�یدن ب�ھ وض�عیت ص�فر ب�ھ لح�اظ زم�انی اس�ت

Page 42: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤٢

ھم حاصل نزدیکی بھ حریم حال است یعنی بازگش�ت بشر میحتی نبوغ عل» . حال«یعنی رسیدن بھ وضع بی زمانی یعنی شود ر می شود رجعت در زمان سخت تر میبھ خویشتن و عالم باطن خویش . این ھمان رجعت است . ھرچھ زمان پیش ت

و لذا ایمان و دین داری حقیقی ھم سخت تر می آید . و در عوض نت�ایج و برک�ات ای�ن رجع�ت ھ�م بیش�تر و ع�الیتر اس�ت . ست کھ عارفان آخرالزمان مقامی برتر از پیامبران سلف دارند .این

ن معن�ا را ۀ ماھیت و سر زمان مطالب بسیاری نوشتھ اید آیا ممکن است بھ زبانی ساده تر یکبار دیگر ای�استاد دربار -س بازگوئید کھ عامھ فھمتر باشد ؟

ان شر است . زمان حاصل ابتالی بش�ر ب�ھ مادی�ت جھ�مان کھ ھمان تاریخ و تاریخیگری بشر است پدیده ای مختص بز -ج. اس�ارت اس�ت و جان است . سیر رجعت انسان بسوی خدا درمحاق مادۀ طبیعت افتاده است و تاریخ حاص�ل ای�ن اب�تالء وادۀ در ع�الم م� یعنی انسان بجای اینکھ در درون خود یعنی در بستر روح خود ، خدایش را بجوید و حق�ش را جس�تجو کن�د

ب�تالی ب�وط ھم�ان اون از خود و در عالم بیروح ، جستجو می کند . این ھمان ھبوط آدم و حوا از بھش�ت اس�ت . ای�ن ھبیرھ ب�ھ ش�جره بھ زمانیت و احساس م�رگ و ن�ابودی اس�ت و ل�ذا ابل�یس ب�ھ وع�دۀ جاودان�ھ ش�دن آدم اس�ت ک�ھ آدم را وسوس�

.ئی م�ی کن�د یگری اس�ت ک�ھ بص�ورت نژادپرس�تی ھ�م خودنم�ادھد . شجره درواقع ھمان زمانیت و ت�اریخکند و فریب میمین بھ بتالی انساااین ابتالء البتھ دستاوردھائی داشتھ کھ مھمترینش تکنولوژی است کھ درب دوزخ است . دوزخ محصول

زمانیت است ابتالی بھ نابودی ! آیا روشن شد ؟

ج�ز از طری�ق معرف�ت نف�س درک نش�ود . اس�تاد ، چ�راری و نھ . بھ گمانم این حقیقت ھم مثل ھ�ر حقیق�ت دیگ�ری آ -س معرفت نفس اینقدر امری محال می آید ؟

وبی کھ الاقل خ�ودش را بخ�عرفت نفس شاید سھل و محالترین امور برای انسان باشد . از طرفی ھر کسی می پندارد م -جر انی ع�اجز ت�اس�ت و از ھ�ر حی�و وانمی شناسد و از طرفی در ابت�دائی ت�رین مس�ائل زن�دگی حی�وانی خ�ود ھ�م جاھ�ل و ن�ات

ر مردم�ان . انس�ان ھ�ر چی�زی را ظ�اھرا بھت�ر از خ�ودش م�ی شناس�د زی�را بن�درت کس�ی مق�یم در خویش�تن اس�ت . اکث�استزھاس�ت زش ترین چیبیگانھ و بیزار از خویش و مقیم در غیر خویشند ، در اشیاء و افراد دیگر . گوئی وجود آدمی بی ار

ام ه دین و احک�منفور و دشمن خویشتن است زیرا ھیچ چیز نیک و زیبائی در خود نمی یابد . راو ھر کسی در چشم خود . یکن�دود دوستی مخا می یابد و با خدا آن راه و روشی است کھ نفس آدمی را زیبا می سازد و لذا آدمی چشم دیدن خود ر

طین جن�ھ و ش�یاه اش�یاء و انفس آدم�ی منزلگ�اراه و روش کافرانھ منجر بھ گریز و نفرت انسان از خودش می شود و لذا . بی�زاریستست . عرفان ، اجر زندگی دینی ا. پس اساس و زمینۀ معرفت نفس ھمان راه و روش اخالق الھی امی شود

ا ب�د رن و دی�نش مردم از معرفت نفس ، ھمان بیزاری آنھا از احکام دین خدا و فضائل اخالقی اس�ت . آنک�ھ خ�دا و رس�والت بخ�ود و ھایتا خودش از چشم خودش زشت و منفور می شود . رویک�رد ب�ھ خ�دا منج�ر ب�ھ خودشناس�ی و رجع�می داند ن

و ک�امالن در ھس�تند» درخ�ویش«عارف�ان واقع�ی مق�یم .اقامت در خویشتن می شود و این مقام انسان کامل و موحد استطاع��ت از اس�ت و موجودی�ت انس�انی بش�ر . انس�ان ادن ب�ھ خ�ویش اس�ت و ای�ن مق�ام خالف�ت اللھ�ی دی�ن . مقص�د دی�ن رس�ی

و دگی اولی�اءرسوالن و اولیای الھی منج�ر ب�ھ ای�ن واقع�ھ م�ی ش�ود . واقع�ھ ای ک�ھ ھرگ�ز ب�ھ توص�یف نم�ی آی�د و ای�ن زن� عرفاست .

برخ�ی را ب�ھ ای�ن واستاد تعریف شما از دین و باورھای مذھبی بسیار در دسترس و بشری و زمین�ی و دنی�وی اس�ت -س ی رساند کھ شما ھمۀ امور اخروی را در دنیا می دانید و بس . باور م

این برخی نمی توانند آدمھای صادقی باشند . بنده درجھ ای از حیات اخروی و بھشتی و دوزخی را در ھم�ین دنی�ا ھ�م -جھم�ین . خ�ود ق�رآن ھ�م واقع می دانم یعنی دنیا را حجتی بر آخرت قرار داده ام و نفاق ب�ین دنی�ا و آخ�رت را برداش�تھ ام و

می فرماید کھ : دین ھر آن واقع است . این واقعیت دین در آخرالزمان مستمرا بیش�تر و ج�امعتر و عمی�ق ت�ر م�ی ش�ود ت�ا روز قیامت کبری دنیا و آخ�رت یک�ی م�ی ش�ود و ای�ن م�رز برداش�تھ م�ی ش�ود . س�یر تکام�ل م�ذھب در ت�اریخ ک�ھ در س�یر

Page 43: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤٣

ی جز نزدیک شدن دنیا و آخرت یعنی تطبیق فیزیک و متافیزیک نیست . ک�ھ کم�ال ای�ن تکامل نبوت آشکار شده است چیزواقعھ در معراج پیامبر اسالم و ختم نبوت و آغاز امر امام�ت اس�ت ک�ھ ام�ام مظھ�ر ذات وح�دانی پروردگ�ار در ع�الم ارض

ن�ا و دنی��ا و آخ��رت و خ��دا و اس�ت و ای��ن یگ��انگی انس�ان و خداس��ت . مجموع��ھ آث�ار بن��ده ھ��م چی��زی ج�ز تقری��ب م��اده و معمخلوق نیست . در ھیچ اثری در عص�ر جدی�د حقانی�ت باورھ�ای مت�افیزیکی در ع�الم فیزی�ک ب�ھ اثب�ات نرس�یده اس�ت یعن�ی

حقانیت دین و مبانی مذھب از جملھ آخرت و معاد .

ق ش�دن ی�ک بار دگر جریان من�افستاد جنابعالی نفاق را بزرگترین دشمن دین می دانید آیا بھ زبان ساده می توانید یکا -س انسان مؤمن را توضیح دھید ؟

ی�ن ظ�اھر و ااطنا ناباور بھ دین و کافر ولی ظ�اھر دین�ی و م�ؤمن نم�ا . و آدم من�افق در خ�الء و تض�اد ب�ین نفاق یعنی ب -جیک ود یعن�ی ش�رش�باطن سقوط می کند در درک اسفل السافلین کھ خالء بی انتھائی است . و اما نفاق از ش�رک آغ�از م�ی

ھم��ت تی ، زن��ای مص��لحتی ، تخ��ود ب��ا خ��دا . یعن��ی دخ��ل و تص��رف در دی��ن مث��ل دروغ مص��لحتی ، دزدی مص��لحک��ردن ا ش�رک ، رب�ای مص�لحتی ، خودفروش�ی مص�لحتی و و ... . ای�ن مص�لحت ھ�ا قلم�رو و توجی�ھ ش�رک اس�ت . و ام�مصلحتی

و ن ش�ک نم�ودهبخ�ود اص�ل دی� می گردد و ل�ذا ف�رد بت�دریج موجب ابطال اعمال و تالشھا می شود و نتایج دین داری پوچجتماعی ، ایا شرایط ناباور می شود یعنی ایمان قلبی را از دست می دھد و کافر می گردد ولی بواسطۀ ادعائی کھ کرده وی�ن در دش�من ت�رین دھمچنان تظاھر بھ دین و ایمان می کند . و منافق می گردد ک�ھ ب�دترین کف�ر اس�ت . و ام�ا من�افق بزرگا خ�الء و نف�اق ھمان� جامعھ است زیرا دین را بدنام می کند و اینست کھ خداوند ھرگز منافق�ان را نم�ی بخش�د . بی�ان ب�اطنی

د می در تضا خیصی می کند و لذا این دو رکن تشتضاد بین ذھن و دل است . دل کافر است و ذھن بنا بھ مصالح دین دار نھ دنیا . ین دارند وسقوط می کند . و لذا منافقان نھ عقل دارند و نھ عاطفھ . نھ د افتد و فرد در خالء بین ذھن و دل

مفاسد جنسی در جامعھ چیست ؟ استاد منشأ -س

نواده د اجتم�اعی اس�ت خ�ا، منشأ ھر فسادی اگر حکومتھا باشند منشأ فساد جنسی کھ ام الفسابر خالف تصور بسیاری -جی جامع��ھ ی��ک م��ادر فاس��د از ص��د ت��ا قاچ��اقچی و عش��رتکده و ام��اکن عم��ومی فس��اد ب��راھ��ا ھس��تند و مخصوص��ا م��ادران .

ل ر وحلۀ او دمھلکتر است . و منشأ فساد جنسی در زن ، ناز و عدم تمکین جنسی و تجارت جنسی زن با شوھر است کھ ی ای�ن فس�اد نی�ان قطع�رباقگی جنسی می کش�اند و عاقب�ت ای�ن فس�اد دام�ن خ�ودش را م�ی گی�رد . و اگ�ر ه شوھر را بھ ھرز

ظار ایس�تاده ان بھ انتابینھایتا زنان در جامعھ ھستند بدان دلیل است کھ علت اصلی آن خودشان ھستند کھ اینک در کنار خزن ن�وعی اند . تن فروشی برای زن بزرگترین عذاب ت�ن و روان اس�ت ب�رخالف تص�ور بس�یاری ک�ھ ت�ن فروش�ی را ب�رای

ی اش�اعۀ فس�اد ھرزه صدھا مرد را بھ فساد می کشاند درحالیکھ یک م�رد ھ�رزه چن�ین ت�وانعیاشی می پندارند . یک زن را ندارد ھمانطور کھ یک زن پاک صدھا مرد را بھ پاکی دعوت می کند .

ش�ۀ ق�اط ض�عف اندیاستاد شما برخالف جماعت روشنفکر ، دولت ھا را منشأ بدبختی جوامع نمی دانید و این یک�ی از ن-س اجتماعی در عصر جدید است . در این مورد اندکی توضیح بفرمائید . شما در نفوذ

یکی از بزرگترین نقاط ضعف و انحراف و گمراھی نھضت روشنفکری در جھان مدرن مکتب اصالت دولت است یعنی -جبطال�ت ت م�ارکس اس�ت و ای�ن نگ�رشس�و اصل این نگرش متعلق ب�ھ انگل�س دودولت را ام الفساد و منشأ ستم می دانند

خود را در سوسیالیزم مارکسیستی ثابت کرده اس�ت . دولتھ�ا ، منش�أ ظل�م و فس�اد نیس�تند بلک�ھ مھمت�رین و واض�ح ت�رین سیمای ستم در جوامع ھستند . مثل اینست کھ در درمان سرطان یک پزش�ک بخواھ�د غ�دۀ س�رطانی را م�ورد تھ�اجم ق�رار

کی مدرن اینگونھ است و کل علوم و اندیش�ھ ھ�ای م�درن شھمانطور کھ پزدھد و نشانۀ بیماری را خود بیماری تلقی کند دچار این قشری گری ھستند و مدرنیزم اصال خود مکتب نماد پرستی و مد پرستی و ظاھر پرستی است و روشنفکری ھم

ایس�تی یکی از شعبات فکری مدرنیزم است . دولت مث�ل ی�ک غ�دۀ س�رطانی اس�ت ک�ھ ب�ر پیش�انی کس�ی س�بز ش�ده باش�د . بریشۀ سرطان را در مغز و خون و ارگانھای حیاتی جامعھ جستجو کرد ک�ھ مول�د س�رطانی بن�ام حکوم�ت ظ�الم اس�ت . ی�ک

Page 44: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤٤

. انق�الب سیاس�ی ن انقالب ھم آن�را ریش�ھ ک�ن م�ی کن�دجامعۀ سالم و بیدار نمی تواند حکومت ستمگری را تحمل کند و بدوشھ دوانیدن سرطان می شود و پیچی�ده ت�ر ش�دن و الع�الج ت�ر ش�دن مثل جراحی غدۀ سرطانی است کھ موجب تعمیق و ری

آن . انق���الب سیاس���ی یک���ی از ام���راض عص���ر م���درنیزم اس���ت ک���ھ ریش���ھ در مارکس���یزم دارد و ھ���ر انقالب���ی دارای ذات���ی مارکسیستی است یعن�ی ماتریالیس�تی و فرمالیس�تی و تکنولوژیس�تی . انق�الب حقیق�ی انق�الب انبی�ای الھ�ی اس�ت ک�ھ انق�الب

وجدان است . فقط با احیای دین م�ی ت�وان حکومتھ�ا را ھ�م اص�الح ک�رد یعن�ی احی�ای دل و اندیش�ھ . وقت�ی کس�ی س�تم ب�ر ستمگر از میان می رود . ریشۀ ستم در ستم بری است نھ ستمگری . و انسان فق�ط ب�ا اتک�اء ب�ھ خداون�د م�ی توان�د نباشد

ستم بر نباشد .

ولت در آیندۀ تاریخ موافقید ؟داستاد ، شما با نظریۀ امحای -س

ی ز اسارت تکنول�وژی و اب�زار پرس�تی خ�ارج ش�ود دول�ت ھ�م از می�ان م�ی رود . و ای�ن مس�تلزم خداپرس�تھرگاه بشر ا -جاس�ت بھش�تی بش�ر است . و چنین اتفاقی باالخره در تاریخ با ظھور ناجی موعود رخ خواھد داد کھ دوران حیات طبیعی و

نسانی ار بھ روح بش ت و حق پرستانھ کھ انسان بھ قناعت طبیعی رسیده باشد و این مستلزم الحاقکھ تمدنی پسامدرن اسود و از ش�کھ روح طبیعت را ھم کشف می کند و دست از تبدیل طبیعت برم�ی دارد و ب�ھ ھس�تی راض�ی م�ی خویشتن است

دنی رای چن�ین تم�و زمین�ھ ای ب�ا مقدم�ھ توبھ می نماید . و ای�ن تم�دن انس�ان موح�د اس�ت . و مجموع�ھ آث�ار م�» بایستی« . تمدنی کھ در آن بشر با خودش بھ صلح رسیده باشد تمدنی صالحانھ و فطری . است

ستاد شما تا چھ حدی نظریات خودتان را باور دارید ؟ا -س

ب�ر دلھ�ا ار م�ن اکث�را زی�را آث� . و ای�ن ح�د بس�یار زی�اد اس�تر کن�دتواند نظریات مرا درک و باوھم بھمانقدر کھ دیگری -ج نشیند و این دال بر حقانیت و درستی آنھاست زیرا فطری ھستند . می

ستاد شما اصال بھ تکنولوژی خوش بین نیستید . چرا ؟ا -س

شر است و بلکھ دشمن خودش ھم ھست زی�را دش�من طبیع�ت و حی�ات اس�ت . ھرچ�ھ ک�ھ دش�من انس�ان و زیرا دشمن ب -جد کش�ی تکنول�وژی محص�ول ابل�یس زده گ�ی نف�س بش�ر اس�ت زی�را بش�ر را ب�ھ بردگ�ی و خ�و حیات باشد ش�یطانی اس�ت . و

انداختھ است .

د ؟الی درحالیکھ ھمۀ آثارتان غرق در شوق و ذوق عاشقانھ است پس چرا اینقدر عشق را طرد می کنیاستاد جنابع -س

ین و دروغین . مث�ل عل�م ، مث�ل م�ذھب وشق ھم مثل ھمۀ دعویھای بشر دارای دو نوع حقیقی و جعلی است : راستع -جشق سد . ولی عت می گیرد و بھ دوستی با خلق خدا می رأغیره . عشق حقیقی از عشق بھ حق و خداوند و اولیای او نش

ق و مجن�ون جعلی و دروغین کھ صادقانھ ترینش شھوانی و بند تنبانی است عاش�قش و نی�ز معش�وق را ک�ور و ک�ر و احم� است . عاقبتش ھم کینھ و انتقام است پس پدیده ای شیطانیو سائر خالئق بیزار می کند می سازد و نسبت بھ

ل رحالیک��ھ از پیش��رفتھ ت��رین تکنول��وژی یعن��ی اینترن��ت ب��رای اش��اعۀ آثارت��ان بھ��ره م��ی بری��د بااینح��ااس��تاد ش��ما د -س تکنولوژی را قلمرو دجالیت می دانید . این یعنی چھ ؟

طان و ب�رای رس�وائی ش�یطان اس�تفاده م�ی ک�نم ب�دون اینک�ھ خ�ودم را ب�ھ ش�یطان بفروش�م و من از ش�یطان برعلی�ھ ش�ی -جبازیچۀ او شوم زیرا مردم جملگی بھ شیطان مبتالیند و برای رھائی این شیطان زده گان باید بھ آنھا نزدیک شد . آی�ا ای�ن

ستی و ابتالی بھ آن حرام است . آی�ا ق�رار اس�ت عیبی دارد ؟ ما در دنیا زندگی می کنیم و از آن بھره می بریم ولی دنیا پریم ؟ نم�ی دان�م مس�ئلۀ ب�ھ ای�ن ما باید از ابتالی بھ شیطان برحذر باشیم ولی آیا قرار اس�ت آن�را ن�ابود س�ازخودکشی کنیم ؟

Page 45: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤٥

گی چرا درک نمی شود ؟ عص�ر تکنول�وژی عص�ر آش�کاری دوزخ اس�ت و ھم�ۀ م�ا کم�ابیش در طبق�ات متف�اوت دوزخ سادریم ولی باید خود را از آتش آن مصون داریم تا راه خروجی بیابیم . آیا مفھوم است ؟ بعالوه بنده خودم شخص�ا بسر می ب

ھیچ نیازی بھ تکنولوژی ندارم ھمانطور کھ سالھا در آغوش طبیعت زیستھ ام . این رسالت دینی بود کھ مرا بھ شھرھا و م ت�رک گف�تم و ب�ھ رم . من بھشت را برای خدمت بھ مردش آن برحذر داتکنولوژی بازگردانید تا مردم را از ابتالء و پرست

دوزخ آمدم و رنجور ھم شدم . آیا این امر گناه است و مؤاخذه دارد ؟ آیا طبیبی کھ بی م�زد و من�ت ب�ھ بیمارس�تان آم�ده و یلی بیرحم و شقی باش�د ک�ھ ای�ن خود را در معرض بیماریھا قرار داده تا بیماران را عالج کند کار بدی می کند ؟ آدم باید خ

کار را مؤاخذه و سرزنش کند . البتھ منظورم ش�ما نیس�تید . بلک�ھ برخ�ی از کس�انی اس�ت ک�ھ خ�ود بواس�طۀ بن�ده درم�ان و نجات یافتھ اند و مرا مؤاخذه می کنند و لذا دوباره بھ عذاب خود بازمی گردند .

انید پاسخ ندھید . چیست؟ می تو» والیت فقیھ«ستاد نظرتان دربارۀ ا -س

س�ت . ت و برح�ق باش�د و ھ�م نادرفقیھ ھم مثل بسیاری ادعاھا و شعارھا و آرمانھ�ای دیگ�ر ھ�م م�ی توان�د درس� توالی -جو فقی�ھ ھ�م .ائی محب�ت بشرط اینکھ والیت فقیھ واقعا والیت فقیھ باش�د . یعن�ی والی�ت واقع�ا والی�ت باش�د بمعن�ای فرم�انرو

د . ای�ن دریاف�ت کن� حکیم و عارف و عالمی کھ ھر آن امر خداون�د را درب�ارۀ ھ�ر چی�زی از قل�ب خ�ود واقعا فقیھ باشد یعنیائی و ک انس�ان خ�دتعریف اسالمی و قرآنی والیت فقیھ است . بدین معنا والیت فقیھ ھمان والیت خداوند اس�ت از وج�ود ی�

یھ مطلقھ گر والیت فقوب مردم بھ قدرت عشق . حال اارادۀ خدا بر قلغرق در ارادۀ او . پس والیت فقیھ یعنی فرمانروائی ھم باشد خود حکومت امام زمان است و الغیر .

استاد ، عقل چیست ؟ -س

ق�ل محص�ول معرف�ت نف�س باش�د ر دورۀ خ�تم نب�وت . ح�ال اگ�ر ای�ن عت د، وح�ی ب�دن اس� (ص)عق�ل بق�ول پی�امبر اس�الم -جنس�ان ع�ارف جبرئی�ل اس�ت و مس�تقیما از زب�ان خداون�د در ذات ا یکدرجھ از وحی ھم خ�الص ت�ر اس�ت زی�را ب�دون واس�طۀ

ھ�م ی جبرائیل�یاست . و اینست کھ ختم نبوت مترادف با کمال نعم�ت خ�دا در دی�ن ب�ر مردم�ان اس�ت یعن�ی عرف�ان . از وح� خدائی تر است زیرا راه ارتباط با خداوند از طریق ذات خویشتن است .

نی عرف�ان را تب�دیل ب�ھ مکت�ب ن�ویس�ت ول�ی تبی�ین ش�ما از عرف�ان بگون�ھ ای اس�ت ک�ھ یاستاد ، عرفان پدیدۀ جدی�دی ن -س گی از چیست ؟میسازد . این تاز

انطور رف ب�ھ ی�ک ش�یوه نب�وده اس�ت ھم� بکر و تازه است و لذا دو ت�ا ع�اامال ، پدیده ای ک عرفان در ھر انسان عارفی -جدا فق�ط ن�د . دی�ن خ�او ھر یک تجلی ب�ی ھمت�ائی از ذات ح�ق ب�وده کھ دو تا از امامان صدر اسالم یکجور زندگی نکرده اند

ی�ژۀ وده ھ�م بی�ان کھ احیاء می شود و لذا عرفان تنھا بستر احیای دین خ�الص ب�وده اس�ت . بی�ان بن�در قلمرو عرفان است ی�ن ائر عرفا اس از دین و عرفان است و شاید تنھا ویژه گی منحصر بفرد بنده نسبت بھو تجربھ و درک خود من خود من

ھ ب�نس�ان م�درن او ت�الش ک�رده ام پاس�خگوی ھم�ۀ مس�ائل باشد کھ تمام جھان معاصر را بھ عرصۀ قلم و بیان کشانیده ام زبان دین و عرفان باشم کھ چنین توفیقی شاید نصیب کس دیگری نشده باشد .

ی�ر خ�ود پم�ردم را اید و در جای دیگر ھمۀ خود نداشتھستاد جنابعالی در یکجا گفتھ اید کھ ھرگز پیری در بیرون از ا -س خوانده اید . در این باره توضیح بفرمائید .

ن و تحق�ق آن�را در م�ردم م استخراج و درک نموده و س�پس تع�ی درست است . من امر و ارادۀ خداوند را از درون خود -جط�ۀ کام�ل دارد . بن�ابراین مری�دی ص�ادقانھ از دیده ام . خداوند در کتابش می فرماید کھ بر ھمۀ اعمال و زندگی ک�افران احا

. ھا راه مردم شناسی حقیقی نیز ھستمردم ھم عین مریدی خداوند است و بھ درک ارادۀ خدا در مردم می انجامد و این تنانۀ من از آدمھای اطرافم بسیار بیشتر آموختھ ام تا آنھا از من . زی�را م�ن مری�دی ک�رده ام . البت�ھ ن�ھ مری�دی امی�ال مفس�د

Page 46: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤٦

آنھا را بلکھ مریدی خدا را در مردم کرده ام کھ ھمانا خدمت بھ مردم در جھت بیداری و شفای دردھ�ای آنھ�ا ب�وده اس�ت . متعھ�دم . دیگ�ران فق�ط جامع�ھ من مرید رب الناس بوده ام نھ ناس . جامعھ دانشگاه عرفانی م�ن ب�وده اس�ت و ل�ذا م�ن ب�ھ

ش عظیم�ی در زن�دگی ب�ھ گش�ای مرید آنھا بوده ام و لذا ھ�ر کس�ی در ان�دک م�دتی ولی من عمال کرده اند دعوی مریدی مرا حضور من در مردم ھمواره موجب خیر و برکات عظیم�ی ب�رای آنھ�ا ب�وده اس�ت زی�را م�ن در م�ردم ب�ھ دست یافتھ است .

وح و ش��رافت و جس��تجوی ح��ق ب��وده ام و ل��ذا خدمتش��ان ک��رده ام . تم��ام زن��دگیم وق��ف خ��دمت ب��ھ دل و دی��ن و وج��دان و رعصمت مردم بوده است و آنگاه بھ توقعات ناحقی از من رسیده اند کھ این امر موجب جدائی بوده است و عداوت آنھا ب�ھ من . من اول دنیایشان را از عذاب و بن بست خارج میکردم و سپس آنھا را برای حفظ دنیای سالمتر و عدم بازگش�ت ب�ھ

م�الی و در این مرحلۀ دوم عداوت آنھا با من آغاز شده است و رفت�ھ ان�د . اول مش�کالتبدبختی ، امر بھ دین می کردم و ا عالج می کردم و آنگاه کھ بھ دل و دین م�ی رس�یدم اکثرش�ان م�ی رفتن�د آنھ�م ب�ا تھم�ت . و ل�ذا زناشوئی و بیماری آنھا ر

خواندند و این جای بسی عج�ب و حی�رت اس�ت دوباره بھ ھمان عذابھا و بلکھ بدتر از آن دچار می شدند و مرا مسبب می . م�ردم یک�ی از بس�ترھای از کفر و نمک بحرامی اکثر مردم . م�ن حقانی�ت اکث�ر احک�ام خداون�د را در م�ردم درک ک�رده ام

نزول احکام خدا ھستند . من در مردم خدا را بوضوح دیده ام . من در حقیق�ت خداون�د را در م�ردم مری�دی ک�رده ام . و از ناس پناه برده ام بھ رب الناس . با توجھ بھ این مسئلھ کھ م�ن عم�دتا ب�ا تبھک�ارترین اف�راد و خ�انواده ھ�ا س�ر و وسواس

کار داشتھ ام و لذا بارھ�ا م�ورد س�وء قص�د ج�انی ق�رار گرفت�ھ ام و مس�موم ش�ده ام و ام�روز بخش�ی از بیم�اری م�ن از آن جانفشانی بالوقفھ اس�ت . م�ن بواس�طۀ ای�ن مس�مومیت ھ�ا ک�ھ گ�اه سابقھ است . خدمت خالصانھ و خدائی بھ مردم مستلزم

بدست نزدیکانم بوده است سالھاست کھ تب دارم و در تب زندگی می کنم .

-ین�یو مع�ارف و احک�ام دید کھ شما بتدریج روی ب�ھ دی�ن توان دبھ تاریخ نگارش آثارتان بوضوح میاستاد با نگاھی -س و دفعتا . عرفانی آورده اید و نھ بناگاه

. د کھ من بھ سھ شماره آنرا بپ�ذیرمھمینطور است چون دین من موروثی و تاریخی و یک ایدئولوژی از قبل مدون نبو -جمن دین را بتدریج در زندگیم کشف کردم و تدوین نمودم و این امر برای بسیاری نامفھوم است . بھ ھمین دلیل دی�ن را ت�ا

. من دین را از فطرتم یافتھ ام و ن�ھ از وراث�ت و ت�اریخ . ف�رق دی�ن و اس�المی ک�ھ م�ن این حد بصورت الفبائی می شناسم (ع). ف�رق دی�ن زن�ده و م�رده . دی�ن خ�ودی و عاری�ھ ای . عل�ی چھ کھ در جامعھ اس�ت از ھم�ین جاس�تمعرفی می کنم با آن

ی جدی�د در دی�ن و اس�الم نرس�یده ام : ای مؤمنان مبادا کھ ایمان شما عاریھ ای باش�د . م�ن ب�ھ ھ�یچ اص�ل و حکم�میفرمایدبلک��ھ نھایت��ا ب��ھ تص��دیق کام��ل ش��ریعت محم��دی و امام��ت عل��وی دس��ت یافت��ھ ام ول��ی از راه خ��ودم و ن��ھ از طری��ق اخب��ار و روای�ات و ح�دیث و می�راث و تبلیغ�ات و آم�وزه ھ��ای مدرس�ھ ای . دی�ن کش�ف م�ن اس��ت و م�ن در ای�ن کش�ف ک�ل زن��دگی و

ا ھ��م کش��ف ک��ردم و ل��ذا در ای��ن مکاش��فھ ب��ھ روان شناس��ی و جامع��ھ شناس��ی و انس��ان شناس��ی انس��ان و ت��اریخ و جامع��ھ رجدیدی ھم رسیدم و لذا توانستم آفت ھا و امراض و مفاسدی کھ در طول تاریخ بر کالبد دین نشستھ بود را نیز کش�ف ک�نم

ش�دیدی ھس�تم چ�را ک�ھ س ھم�ذات پن�داری و از دین ، شرک زدائی نمایم . بھ ھمین دلیل با انبیاء و اولی�ای الھ�ی دارای ح�ت�ا زن�ده بمان�د وگرن�ھ دچ�ار م�رگ آنان ھم دینشان عاریھ ای نبوده اس�ت . دی�ن بایس�تی در ھ�ر عص�ری از ن�و کش�ف ش�ود

شود و این از طرق معرفت نفس ممکن است و الغیر . از درستی راھی کھ پیمودم ھمین بس کھ ب�ھ تص�دیق عالمان�ھ و میجنگ�ی ک�ھ تح�ت عن�وان دی�ن رسالت انبیاء و اولیاء رسیدم و دین را بھ روز نمودم یعنی زنده کردم .عارفانھ و جدیدی از

دین بی ریشھ و دین ریشھ دار . دین قرضی و دین فطری ، دین با من بھ راه افتاده ، جنگ دین مرده با دین زنده است . دین ریائی ، دینی کھ بدرد زندگی م�ی خ�ورد و دین�ی خودی و دین بی خودی ، دین توحیدی و دین شرک ، دین صادقانھ و

کھ فقط بدرد مردن می خورد . دین خانھ و دین قبرستان . فرق خدای حاضر و خدای غایب . دین من ، راه و رسم زن�دگی و جوھرۀ حیات انسان است نھ ابزاری برای ح�ق س�کوت دادن ب�ھ خ�دا . دی�ن م�ن اص�ل و ھ�دف و واقع�ھ اس�ت ن�ھ وس�یلۀ

ی دینی . و این تفاوت مذھب است با مذھب ضد مذھب . بھ ھمین دلیل من ھمواره در حال تغیی�ر و تح�ول ب�وده ام بتوجیھ و ھرکھ چند س�الی م�را ندی�ده اس�ت اص�ال م�را نم�ی شناس�د ب�ھ لح�اظ خل�ق و خ�وی و ط�رز فک�ر و احس�اس و راه و روش

ه نیست ، مرداب گندیدن و تقدیس این گندی�دگی اس�ت . دی�ن زندگی . زیرا دین یعنی راه رفتن . دین عامۀ حاکم بر مردم راراه از خود تا خداس�ت . یعن�ی راه از ص�ورت ت�ا ذات خویش�تن . دی�ن م�ن ب�اطنی و انس�انی و روح�انی اس�ت ن�ھ آس�مانی و

Page 47: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤٧

. آس�مانبرسانند ب�ر روی زم�ین و ن�ھ جسمانی و فیزیکی . این ھمان دینی است کھ پیامبران آورده اند تا انسان را بھ خدا: ون افکن�ی خ�دا از دل ب�ھ آس�مان اس�تدین راه نزول آسمان بھ زمین است . آوردن خدا بھ دل . ولی دی�ن ش�رک ، راه ب�ر. ه در ح�ال تغیی�ر و تکام�ل ب�وده اس�تدین یگانھ ش�دن ب�ا خ�ود و دی�ن بیگان�ھ ش�دن از خ�ود . بھم�ین دلی�ل آث�ار م�ن ھم�وار

دا را نش�ان م�ی دھ�د از کف�ر ت�ا ایم�ان را . ای�ن مجموع�ھ نمای�انگر ک�ل راه مجموعھ آثار من کل سیر و سلوک از خود تا خدین است . م�ن ھم�واره م�ی دانس�تم ک�ھ دی�ن خ�دا ح�ق اس�ت ول�ی ھ�یچ حق�ی در دی�ن ب�ازار نم�ی دی�دم و ل�ذا خ�ودم مش�غول

جستجو شدم .

ثار دکتر ر شما تفاوت آشکاری با آستاد شما خودتان را تنھا وصی و وارث دکتر شریعتی خوانده اید ولی آثار و افکاا -س دارد .

ص�ایت تف�اوت ذات�ی دارد ب�ا وصی و وارث یعنی ادامھ دھنده و کامل کننده نھ مصرف کننده . وصایت دینی و معرفتی و -جق تقلی�د و ی�ن ھم�ان ف�راو وراثت دنیوی . من ادامھ دھندۀ راه نیمھ تمام دکتر بوده ام و نھ مصرف کنن�ده و مقل�د ایش�ان .

مھ رھرو ھبا اینکھ وارادت است . ھمانطور کھ پیامبران خدا ھم وصی و وارث و ادامھ دھنده و کامل کنندۀ دین بوده اند س�ان . . ب�اطن ان اطن اس�تبراه واحدی بوده اند ولی شریعت و سیرۀ آنھا بکلی متفاوت است درست مثل علم . دین ، علم

ز م�ن راض�ی او طبق�ات دارد . م�ن ھم�واره در ای�ن تردی�د ب�ودم ک�ھ دکت�ر دین علم روح است و روح ھ�م مرات�ب و درج�ات امضاء ک�رد کتابھا را است یا نھ تا اینکھ شبی ایشان را بھمراه پیرش ماسینیون در خواب دیدم کھ بھ دیدارم آمدند و ھمۀ

و رفت .

.یری نداشتھ اید عتقدید کھ پاحساس شما بھ دکتر شریعتی مثل احساس یک مرید بھ مراد است . درحالیکھ شما م -س

ی�تش را در سالھ بودم از دنیا رفت و با م�رگش وال ٢٢او مرا بخود آورد و درحالیکھ کردم . دکتر را من ھرگز دیدار ن -ج س�پرد و رف�ت و (ع)و آنگاه در دازگاره م�را ب�ھ عل�ی من نھاد کھ تا چھل سالگی راھنمای باطنی من بود از زان پ�س واقع�ا

افتم . م�ن ی�ھ�دایت را رابطۀ من و او مثل رابطۀ شیخ خرقانی و بایزید بوده است . من در آشنائی با دکتر ن�ور دنیا رفت .زمانۀ ما . تمام نمای عاشق او بوده ام و در تنھائی ھایم تنھا مونس من بوده است . او صدیق اکبر دوران ما بود و آئینۀ

د . و زیب�ا ب�و ین انس�ان ق�رن بیس�تم در جھ�ان م�ا ب�ود . او خیل�ی پ�اکاو پرتو عشق و جوشش حق پرستی بود . او زیباتر او ی�ک انس�ان .ھمواره دل�م ب�رای او تن�گ اس�ت . م�ن خ�دا و اس�الم و عل�ی و حقیق�ت و انس�انیت را از وج�ود او ش�ناختم

س��ت او از پی��ر ا یش��تراو قلم��ش را بم��ن ھدی��ھ ک��رد . او ب��رای م��ن ب . جھ��انی و عل��ی وار ب��ود . او از علی��ین زم��ان م��ا ب��ودج ح�ن ب�ا کت�اب . من خود او را می شناسم نھ آثارش را . من بخش عمدۀ آثارش را ھرگز نخوانده ام . م�محبوب من است

م�ن او را ویم ک�ھ فق�طبھ ج�رأت م�ی گ� ر محمدی و رحمت بر مردم ما بود .او بیدار شدم و براه افتادم . او جلوه ای از نو می شناسم .

ما ب�ین و س�خت گی�ر و خ�ود خ�واه ھس�تید . نظ�ر ش� می گویند ک�ھ ش�ما در رواب�ط ب�ا آدمھ�ا بس�یار نکت�ھ استاد ، برخی -س چیست ؟

این برخی ، علنا و عمدا بخودشان دروغ می گویند . من مھربانترین آدم زندگی ک�ل ای�ن برخ�ی ، ب�وده ام و م�ی دانن�د -جفراموش کنند . اینھا خواستھ اند تا شما را گمراه کنن�د و خ�ود را کھ راست می گویم . بھ ھمین دلیل ھرگز نمی توانند مرا

توجیھ . چگونھ آدم سخت گیر و خودخواه می تواند اینقدر رحمت و گشایش در زندگی دیگ�ران ایج�اد کن�د آنھ�م در زن�دگی م تا دیگ�ران از م�ن شقی ترین و سنگدل ترین آدمھا . مسئلھ اینست کھ من ھرگز اصول اعتقادی خود را زیر پا نگذاشتھ ا

راضی شوند . اگر اینکار را می کردم ھرگز نمی توانس�تم خ�دمتی بک�نم . آدم خ�ود ف�روش ھ�یچ خ�دمتی ب�ھ کس�ی نم�ی کن�د حتی بخودش . تعریف و دفاع من از خودم عین تعریف و دفاع از دی�ن خداس�ت زی�را تم�ام زن�دگیم ب�رای رض�ای خ�دا ب�وده

خودم ندارم و نیازی بھ شکستھ نفسی ھم نمی بینم آنھم در قبال بیرحم ترین آدمھ�ا . است . لذا ھیچ خجالتی در تعریف ازمن وقتی دارم از خودم تعریف و دفاع می کنم کھ دیگر روابط مستقیم اجتماعی ام بسر آم�ده اس�ت یعن�ی رس�الت اجتم�اعی

Page 48: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤٨

ا مردم�ان ، زب�انزد آن�ان ب�وده اس�ت و صبر و تواضع من ب�ام بھ پایان رسیده است و اینک آثارم با مردم سخن می گوید . تساھل و تسامح من با تبھکاران برای ابالغ دین .

؟ اینک بھ لحاظ اعتقادی در چھ مرحلھ ای قرار دارید و اینک کار اصلی شما چیست و چھ می کنید استاد ، شما -س

ین ک�ار تقریب�ا ھ ارتباط مستقیم ندارد . و اسانیدن آثارم یعنی گزارش کل زندگیم بھ مردم از طریق اینترنت کھ نیازی بر -جی ح�ق . یعن� بھ سامان رسیده اس�ت . و این�ک خ�ودم را فق�ط ب�رای خ�دایم آم�اده م�ی ک�نم یعن�ی مرحل�ۀ س�یر از خل�ق بس�وی

و م�ردم ھ م�ردن اس�تمرحلۀ دل کندن از دل ، دل کندن از مردم . و این شاقھ ترین مرحلھ از سیر الی هللا است و ھر لحظرس�الت ، الھ�ی ص�احب دن . آدم گاه فکر می کند کھ از خدا بھ مردم مھربانتر است و این درد را جز انبی�ایرھ خدا سپرا ب

ولال دیگ�ر ح�درک نمی کنند . شاھد این ماجرا در قرآن ھستیم کھ چگونھ خدا ب�ا رس�ولش ب�ھ س�رزنش م�ی پ�ردازد ک�ھ : ند . این ھ ھالک می شوکھ مردم نمی توانند از پس خدا برآیند و جملبیا و کارھا بھ من واگذار . ولی رسول می داند کن و

ن�دن از کدل�م ق�وت ھالکت نیز رحمت برتر خدا بحال کسانی است کھ توبھ پذیر نیستند . اینک فقط خدا خ�دا م�ی ک�نم ک�ھ ب�ھنس�ت ک�ھ ارن�د و ایرار دمردم را بدھد کھ بخودشان واگذارم . در دورۀ ختم نبوت ھم�ۀ مؤمن�ان در جایگ�اه رس�ول و ام�ام ق�

دا دم را ب�رای خ�ک�ھ م�ر یاس�ت . انس�ان» ی�ا محم�د ی�ا عل�ی« ذکر مؤمنان در دورۀ غیبت و ختم نبوت (ع)بقول امام صادق دن�د لع�ن م�ی کر ودوست می دارد وقتی کھ دل از آنھا می کند و بسوی او پ�رواز م�ی کن�د ھم�ۀ آنھ�ا ک�ھ دی�روز او را ط�رد

ود رل ب�ھ خ�دا م�ی ھس�تند و چ�ون دل رس�و نمایند . زیرا مردم در دل رسول نند و روی بخدا می بناگاه او را تصدیق می کای م�ردم اجب�اری ب�ر آنھا ھم جبرا ب�ا او بس�وی خ�دا م�ی آین�د . بن�ابراین دل کن�دن از م�ردم کم�ال محب�ت و ھ�دایت و توفی�ق

محسوب می شود .

دش�ان یاء و اولیاء و مؤمنان در طول ت�اریخ ن�ژاد و خان�دان خوستاد ، چرا سرسخت ترین دشمنان و منکران دین انبا -س بوده اند ؟

ب�ا نف�س خویش�تن اس�ت و ھس�تۀ مرک�زی نف�س ھ�ر ف�ردی ب�ھ لح�اظ م�ادی و ع�اطفی اف�راد زیرا اساس دین ھمان�ا نب�رد -جو ل�ذا ب�ھ جن�گ و . خانواده و نژاد اویند و لذا آنھا خود را در خطر احساس می کنن�د ک�ھ احساس�ی ک�اذب اس�ت و ش�یطانی

انکار دین آن فرد عض�و خان�دان برم�ی خیزن�د . و از آنج�ا ک�ھ کارخان�ۀ اص�لی تولی�د ن�ژاد ھم�ان رابط�ۀ زناش�وئی اس�ت ل�ذا ھمسر یک فرد مؤمن در صف مقدم مخالفانش قرار می گیرد . و لذا عالوه بر اینکھ نژاد خود من در صف مق�دم مخالف�ان

خاندان کسانی ھم کھ بمن روی می کنند تا توبھ نموده و روی بھ حق نمایند بھ دش�منان من قرار داشتھ اند بلکھ ھمسر و من می پیوندند و گاه بھ نژاد من ملحق می شوند و در حد توان خود ھرچھ کھ می توانن�د برعلی�ھ م�ن انج�ام م�ی دھن�د ک�ھ

. یک نفر بم�ن م�ی گف�ت : از نادرس�تی این مسئلھ چند بار تا کشتن من بھ پیش رفتھ است . و این یک سنت تاریخی استراه تو ھمین بس کھ خاندان خود تو برعلیھ تو ھستند . و درواقع دلیل او کامال وارون�ھ ب�ود . م�ی دان�یم اگ�ر کس�ی بس�وی قدرتھای دنیوی و ثروت و دزدی و ریاست برود کل خاندانش حامی او می ش�وند و او را م�ی س�تایند . ھم�انطور ک�ھ اکث�ر

ال�دین ھرگ�ز نم�ی توانن�د مربی�ان خ�وبی ب�رای وشتی ھای فرزند خود را نیکی و برتری می دانند . ب�ھ ھم�ین دلی�ل والدین زاکثر شاگردان و آدمھای رابطۀ من در ارتباط ب�ا خ�انوادۀ خودش�ان دوب�اره ب�ھ کف�ر و فس�اد گرائی�ده ان�د فرزند خود باشند .

م�ین دلی�ل نخس�تین ام�ر م�ن ب�ھ آدمھ�ائی ک�ھ قص�د توب�ھ و اص�الح دارن�د یعنی نتوانستھ اند از نژاد پرستی دل بکنند . ب�ھ ھو تبعیت از احکام دین خدا . زیرا دین خدا با ن�ژاد دست کشیدن از نژاد پرستی و اطاعت از ھمسر و فرزند و والدین است

ن قرار می دھن�د و ای�ن پرستی در تضاد است . اینست کھ آنھا نژاد پرستی را لباس عشق می پوشانند و در نقطۀ مقابل دیھمۀ کافران پرچم نژادپرستی بدست دارند درحالیک�ھ ن�ژاد خ�ود بزرگترین حربۀ شیطانی در عصر جدید برعلیھ دین است .

ذات�ا دروغ را فقط وسیلھ امیال و قدرت طلبی خود می خواھند و براستی از نژاد خود قلبا نف�رت دارن�د . پ�س ن�ژاد پرس�تی اس��ت ک��ھ وج��ود خودش��ان ھ��م قرب��انی ش��یطانی اس��ت و ع��ین اش��یاء پرس��تی و پ��ول پرس��تی تیرس��اس��ت و لب��اس اش��د خودپ

واقع خودپرستی کافران ھم دروغ است و عین از خودبیزاری و مازوخیزم است . دوستی ب�ا خ�ود و ن�ژاد خ�ود در .میشودو م�ی پرس�تند و زی�ر ب�ار ھ�یچ فقط در دین ممکن اس�ت و الغی�ر . خودپرس�تان حقیق�ی عارفانن�د ک�ھ خ�دا را در خ�ود یافت�ھ

Page 49: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٤٩

زوری نمی روند و متکی بھ نفس ھستند کھ عین اتک�اء ب�ھ خداس�ت . ھم�ۀ ش�عارھای جھ�ان کف�ر وارون�ھ و دروغ اس�ت . در خ�ود س�تند و لحظ�ھ ای دارد . کافران شبانھ روز از خود فراری ھب ن است کھ می تواند خود را دوست آدمی فقط در دیدر تسخیر اجنھ و شیاطین اس�ت . و ای�ن آنھاین�د ک�ھ انس�ان را از وج�ودش ف�راری م�ی دھن�د . وجودشان قرار ندارند زیرا

دین مکتب نوع دوستی و جھان وطنی است و خانواده این را نمی پسندد . در تاریخ بشر معدود خانواده ای بوده است کھ ناھای تاریخ است . در دین خ�دا فق�ط مؤمن�ان یکی از این استث (ص)با ایمان یکی از اعضایش ھمراه باشد و خانوادۀ محمد

عضو یک خانواده محسوب می شوند و خواھر و برادرند .

یھ�ا یمار. و آن اینکھ شما ھمواره بدبختی و بالی�ا و بی توانید پاسخ ندھیدصی دارم کھ ماستاد یک سئوال خیلی خصو -ست ھ�م تجرب�ھ درس� ھ ب�ھبر ھمین مبنا شکل گرفتھ است ک. بخشی از اساس عرفان درمانی شما را از عالئم گناه دانستھ اید

معن�ائی رده ای�د چ�ھک�. اما بالیا و بیماریھ�ا و مش�قات زن�دگی خودت�ان بدانگون�ھ ک�ھ در زندگینام�ھ ت�ان ذک�ر عمل کرده است ؟دارد

د و اوال خ��وب و واجب��ی ک��رده ای��د . در ق��رآن م��ی خ��وانیم ک��ھ خداون��د مؤمن��ان را ب��ھ نقص��ان م��ال و ج��ان س��ئوال بس��یار -جم ای�ن ام�ر را ھت و تاریخ آمده کھ اشد بالیا بر سر انبیاء و اولیاء آمده اس (ع)امتحان می کند . در حدیث ھم از امام صادق

ا موج�ب تصدیق کرده است . سئوال اینست کھ ف�رق ب�ین ب�الء و ع�ذاب چیس�ت ؟ ھ�ر س�ختی و م�رض و فق�ر و گرفت�اری ی�گی و ی��وزوج��ب ش��کر میش��ود و ی��ا موج��ب درر دی��ن و تع��الی روح اس��ت و ل��ذا مرش�د معن��وی و تق��رب ال��ی هللا و اخ��الص د

م�ی است و دو حقارت و زجر و رسوائی و کاھش معنویت و انحطاط روح می گردد و موجب کفر و عربده است . اولی باللت ردگی و ضالبھم عذاب . اولی موجب آزادگی و استقالل و فخر و سربلندی و عزت روح در مردم است و دومی موجب

ب قحط�ی و و بازیچگی و تباھی و لعنت و جان کندن است . اولی موج�ب محب�ت و دوم�ی موج�ب نف�رت اس�ت . یک�ی موج�س�اند و ھ خدا م�ی ردیگری موجب بی نیازی است . و لزوما ظاھر این دو امر تفاوتی ھم ندارد . بیماری واحدی کسی را ب

ر و ظ روح مقت�ددر اوج زج�ر و نومی�دی م�ی می�رد . بالی�ا ی�ک م�ؤمن را ب�ھ لح�ا دیگری را ب�ھ س�الخ خان�ۀ بیمارس�تانھا وس�ت جان�ب خل�ق دو بالیا نھایت�ا ازو رسالتش را بھ مردم می رساند و عذابھا موجب عبرت خلق می شود . سربلند ساختھ

.و آن کج�ا . ای�ن کج�اکش�تھ ش�د و ش�مر ھ�م کش�تھ ش�د (ع)داشتھ می شود و عذاب ھا منفور می شوند : مثال ام�ام حس�ینسیده و ھ بن بست ربنابراین درک حقایق دین مستلزم معرفت باطنی است و اینست کھ آنان کھ اھل معرفت نیستند با دین بطلق�ا قاب�ل ملی عذابھا بھ خداوند تھمت می زنند . تفاوت دیگر اینست کھ بالیا قابل اغماض و گریزند زیرا امتحان ھستند و

ت تف�اوت اینس� . ملم�وس ت�رینانسان اھل ایمان و معرفت با ھر بالیی یک درجۀ معن�وی فرات�ر م�ی رود دفع نیستند . یک ان واس�طۀ مؤمن�بکھ بالیا موجب رھائی و بی نیازی می شوند و عذابھا موجب درمان�دگی و دری�وزه گ�ی م�ی ش�وند . بالی�ا

د . بھ ھم�ین نمی توانن عذابھا می گریزند ھرچند کھ برای طرد و دفع آن نمی کنند ولی از یاکثرا پذیرفتھ می شوند و تالشگ�ام ید و ب�ھ ھنمن حق ندارد بھ ھنگام فقر دست پیش کسی دراز کند و بھ ھنگام بیماری بھ پزشک رجوع نمادلیل یک مؤ

ت اھ�ل ی اس�سلیم و راض�اتھام در نزد مردم از خود دفاع نماید و بھ ھنگام جدائی و مرگ بھ التماس و ضجھ افتد . آنکھ تر م از ص�بر ب�بالست و آنکھ شاکی است اھل عذاب است . و اما آنچھ کھ مرب�وط ب�ھ م�ن اس�ت ھرچ�ھ ک�ھ از خ�وبی ھ�ا دار

زان�ھ د و برخ�ی فردیوان�ھ م�ی ش�ونبالیا بوده است کھ بزرگترین آنھا تنھائی و بیکس�ی اس�ت . ف�ی المث�ل برخ�ی در تنھ�ائی شوند . این فرق عذاب و بالست . می

آیا در اسالم ریاضت داریم ؟استاد -س

س�ان . بلک�ھ ان، کاری غیر اسالمی و احمقان�ھ اس�تیاضت بمعنای عمدا خود را بھ زجر انداختن بھ قصد رشد معنوی ر -جاس�بی پی�دا گر ھمس�ر منانازل می شود بپذیرد . مثال رھبانیت حرام است ولی یباید بالیائی را کھ از سوی خداوند بر مؤمن

رام ، ح�ی�د از طری�ق تنھائی را با حفظ عصمت بپذیرد . این ریاضت نیست بلک�ھ بالپ�ذیری اس�ت . و انس�ان نبانشد آدم باید اض�ت و چ�ھ . اسراف حرام است در ھمھ حال . چھ بص�ورت ریخ دھد . این ریاضت نیست تقوی استبھ نیازھای خود پاس

عیاشی .

Page 50: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥٠

؟یا مردم گریزی و انزوا طلبی کاری دینی و درست است آ -س

س�ورۀ در ق�رآن درگریز از فاسقان و تبھکاران و منافقان و بخیالن ام�ری واج�ب و از احک�ام واج�ب دی�ن کدام مردم ؟ -جھ باش�د وی�ژه داش�ت توبھ است حتی اگر والدین و فرزندان و ھمسر و عزیزان باشند . ولی اگر انس�ان مس�ئولیت ی�ا رس�التی

ا مفس�دین ود و اتفاق�ش�مھ را بپذیرد یا یک مربی معنوی نباید تبعیضی قائل امر دیگری است . مثال یک طبیب حاذق باید ھش�رکان و مم�ل دی�ن از را باید بیشتر پذیرا باشد بشرط آنکھ خود در فساد نیفت�د . ول�ی م�ؤمنین مبت�دی بای�د ت�ا اس�تحکام کا

ی پی�امبران ین است حت فسدین و منافقتبھکاران فاصلھ بگیرند حتی اگر نزدیکان باشند . بزرگترین دشمن ایمان رابطھ با مت و معن�وی نیس� وھم از این خطر در امان نبوده اند . نوع دوستی و جھان وطنی ھ�ای ام�روزه دارای ھ�یچ بنی�اد انس�انی

رابریھ��ا و بفق��ط توجی��ھ و پنھ��ان داش��تن تبھک��اری و فس��اد اس��ت و مفاس��د خ��ود را در دیگ��ران پنھ��ان نم��ودن اس��ت . ای��ن ای ن��د . ش��عارھد ھ��م پدی��ده ای ک��ذاب و گم��راه کنن��ده اس��ت . فق��ط مؤمنانن��د ک��ھ ب��ا ھ��م براب��ر و برادردموکراس��ی ھ��ای جدی��

م اس��ت . دموکراتی��ک فق��ط در ی��ک جامع��ۀ ایم��انی قاب��ل تحق��ق اس��ت و در جوام��ع فاس��د خ��ود توس��عھ و تق��دیس فس��اد و س��تاس�ت ش�رک ئولوژیوکراسی بزرگترین ای�ددموکراتھای حقیقی فقط پیامبران و اولیای الھی ھستند . در شرایط کنونی ، دم

ین و دنی است کھ زیرا اکثر مردمان در ھر جامعھ ای غیر مؤمن ھستند . بااینحال دموکراسی ھای مدرن یک واقعیت جھاس�ت . ادی�ن خ�الص ایمان را بسیار شاقھ می سازد و جز اخالص و توحید ممکن نیست و لذا این امر نیز نھایتا در خ�دمت

ز بی است و جراسی دینی ھم عمال مذھب شرک ایدئولوژیکی است کھ استمرارش ھمواره قرین خفقان و سرکوو لذا دموکایم�ان از دد و کف�ر واین چاره ای ندارد و لذا کل جامعھ بسوی نفاق می رود تا جائی کھ باالخره منفجر و متالش�ی م�ی گ�ر

ھم جدا می شود .

ی�ا کھ یک وصی بعنوان حامل ھمۀ خزائن معنوی خود از خ�ود برج�ای گ�ذارد آ ستادی دوست می داردااستاد طبعا ھر -س شما تاکنون چنین تالشی داشتھ اید و کسی را پرورده اید ؟

طبع�ا ھ�ر .مروز تماما مشغول رفع بدبختیھای مردم بوده ام و جنبۀ تربیتی یک امر ثانوی تلقی ش�ده اس�ت ابنده تا بھ -ج ام ول�ی ن�ھ ھ اس�ت ت�ا ک�ل ذخی�رۀ معن�وی اش را ب�دو بخش�د ، و م�ن ھ�م چن�ین میل�ی داش�تھمعلمی مش�تاق ی�ک ش�اگرد نخب�

نن�د ت ک�ھ نم�ی توازیرا معتقد بھ حی�ات بع�د از م�رگ ھس�تم . ای�ن نی�از متعل�ق ب�ھ دنی�ا پرس�تان اس�. بمعنای وصی و وارث باش�د ک�ھ اید زی�ن پ�سن�وی م�را دریاب�د ش�دنیای خود را بھمراه ببرند . ولی اگر قرار باشد کسی پیدا شود کھ کل ذخیرۀ مع

ن�ھ طالب�ان ار داش�تھ امکبل از این من با بیماران و دیوانگان و تباه شدگان سر و تا قآغاز دورۀ تعلیم و تربیت من است . دید آید . پدین و معرفت و حکمت . و اینک کھ دست از درمان و تیمار مردم کشیده ام شاید مجال تعلیم و تربیت

معنوی شما در آثارتان حضور دارد ؟چھ بخشی و یا چند درصد از ذخیرۀ اد ، است -س

ق�ول م هللا است بخودی خود عامل ھدایت نیست و در امر ھدایت یک مسئلۀ مستحبی محسوب می شود و بقرآن کھ کال -ج تثنی قاع�ده مس� از ای�ن خود قرآن ، ھادی قومی و قومی را مضل است آنھم ن�ور ق�رآن و ن�ھ س�وادش . آث�ار م�ا ھ�م مس�لما

ن�ان ھ�دایت مؤم نیست . ھر اثری کھ توحیدی تر باشد قدرت ھدایت کننده و گمراه کننده اش بھ یک میزان است کھ موجبور کھ . ھمانطست ی منافقان است . آموزه ھای ما ھم ھمواره این سھ وجھ را در مردم داشتھ ائو ضاللت کافران و رسوا

م . آث�ار م�ا ھ� اش بیشتر استھی امام است و بدون این اطاعت ، گمرااطاعت از رسول و یا قرآن در وجھ ھدایت مستلزم ھ ص�د آن ھ�م ب�اگر بھ لحاظ کمی سنجیده شود صدر در صد ذخیرۀ فکری من است ولی بھ لحاظ کیفی و محتوائی ، ی�ک در

ب�ل تنگاتن�گ قا ودر رابط�ۀ عرف�انی حساب نمی آید . این آثار بھ لحاظی مثل کف روی آب یک دری�ا اس�ت . ای�ن دری�ا فق�ط تلزم ھ�دایت و مس�» اال هللا«در عص�ر ماس�ت ول�ی در وج�ھ » ال ال�ھ«دریافت می باشد . مجموعھ آث�ار م�ن ی�ک دور کام�ل

ی کس�انی رص�د ھ�م ب�راتربیت و تعلیم باطنی است و بھ لحاظ کالمی شاید یک درصد اال هللا را بیان کند . ول�ی ھم�ین ی�ک دھ م�ان چی�زی ک�ستند راھنماست . علم حقیقی در ارتباط قلبی و روحی بین دو انسان مبادلھ م�ی ش�ود ھکھ در عطش حق ھ

موسوم بھ رابطۀ مراد و مرید است .

Page 51: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥١

س�ت مده ای از آثارتان دربارۀ کشف ری�ا و دروغ و جع�ل حق�ایق و مع�انی و ارزش�ھا و فض�ائل اخالق�ی ااستاد بخش ع -سی ھ در خ�ود م�ک�وغ نامیده اید . آدمی ھرچھ کھ بخود می نگرد ھر ارزش نیکی ھ�م ھمانطور کھ شما خودتان را کاشف در

ی�ا آح�ال اس�ت . میابد ریائی و بی ریشھ و تظاھر و تئاتر است . گوئی صدق بھ معنای ذات�ی ب�ودن ص�فات و باورھ�ا ام�ری ھیچ راه عالج قطعی در درمان بیماری ریا وجود دارد ؟

ی نفس��ھ نیس��ت یعن��ی وج��ودش عاری��ھ ای اس��ت و ل��ذا ھم��ۀ ص��فات و کردارھ��ای ف��ج��ود عل��ت اینس��ت ک��ھ آدم��ی دارای و -جی�ن خ�دا است . و د برخاستھ از این امر جعلی ، ھم جعلی است و ریائی و بی ریشھ . این ھمان راز از خودبیگانگی انسان

ینست اوجودند . آدمھا بی اصیل و ذاتی و خودی کند .ست تا این وجود فرضی (فریضھ) را ھم برای عالج این درد آمده ا وود نرس�یده مسئلھ ! و لذا محوری ترین ارزش دینی و اخالقی ھم صدق اس�ت یعن�ی وج�ود حقیق�ی . انس�ان ت�ا ب�ھ ذات خ�ون ر جھ�ان بی�رمقیم در ذات نگشتھ است موجودی عاریھ ای و بیگانھ از خود و بازیچۀ شرایط و اشیاء است و در تس�خی

پرده بفراموش�ی س� و حکمت ازل�ی ب�وده ک�ھ ام�روزهستی فی ذاتھ آرمان و اصل بنیادین فلسفھ قرار دارد . بھ ھمین دلیل ھ لھ�ی در بش�راشده است . دین بمعنای راه است یعن�ی راه رس�یدن ب�ھ ھس�تی ف�ی ذات�ھ در خویش�تن . ای�ن ذات ھم�ان ح�ریم

ا دق اس�ت . ت�ی م�ی ش�ود و ای�ن ص�است . ھر کھ بھ ذات رسید جھان بیرون را ھم جمال ذات می یابد و ظاھر و باطن یک�ص�دق نس�ان مش�تاقاقبل از این واقعھ ، انسان خواه ناخواه جعلی و بی ریشھ است و نمادین . ولی شرط اول آن است کھ ی کن�د . عرفت نف�س م�شود . اراده بھ صادق بودن ھمان اراده بھ بودن است و این اراده است کھ انسان را متدین و اھل م

ل ی اس�ت الاق�ن است و مقصد آن است . بنابراین حال کھ انسان بھ خودی خود موجودی ب�ی ریش�ھ و جعل�لذا صدق نور دیی گمش�دگود . ش�تالش نکند کھ این ھویت جعلی خ�ود را نی�ز ب�ھ نم�ایش و ری�ائی مض�اعف و دوبل�ھ بکش�اند ت�ا در ری�ا گ�م

ن اش�د و ب�ر آش�ی) ب�ودن طبیع�ی خ�ود آگ�اه بی (نمایت . ھمینکھ انس�ان ب�ر جعل�ی و ری�ائھمان گم شدن در ریای خویش اسی اه نیس�ت ول�نظارت کند بسوی ذات و صدق می رود و بھ ریا امکان رشد بیشتر را نمی دھد . ای�ن جع�ل بخ�ودی خ�ود گن�

ت و عن�ی ب�ھ ظلم�م یب�دامان ای�ن پدی�دۀ جعل�ی ، ھم�ان ریاک�اری و گن�اه و ظل�م اس�ت . ظل� تالش ب�رای ب�دام ان�داختن دیگ�رانق اس��ت و . وادار ک��ردن دیگ��ران ب��ھ ری��ا بزرگت��رین ظل��م ھاس��ت خاص��ھ ری��ای دین��ی . چ��ون دی��ن راه ص��ددنگمش��دگی کش��انی

ب�دترین ن�ی نف�اق رااستفاده از صدق بھ قصد فریب اشد پلیدی و ظلم است یعنی نفاق . و اینست ک�ھ خداون�د ری�ای دین�ی یعیس�ت و نت بخویش�تن نست کھ کل دین چیزی ج�ز بازگش�گناھان دانستھ و منافقین را بھ بدترین عذابھا وعده داده است . ای

ت . یق است . یعنی معرفت نفس تنھا روش نجات از ریا و دروغ اسر محرکۀ طی این طرلذا معرفت نفس موتو

نی دگ�ر ز آثار شما متھم بھ رکیک گوئی ش�ده اس�ت . ھرچن�د ک�ھ ق�بال پاس�خ گفت�ھ ای�د یکب�ار دگ�ر ب�ھ زب�اااستاد برخی -س ائید . پاسخ بفرم

کی�ک ئی نوعی تنبیھ معرفتی است و اھل معرف�ت تف�اوتش را ب�ا فح�ش درک م�ی کنن�د و ل�ذا مطلق�ا آن�را راین رکیک گو -جکسانی ھستند ک�ھ ه اند ھماننمی یابند بلکھ شکافندۀ تجاھل و کبر و غرور می یابند . و اما آنھا کھ این اتھام را وارد کرد

دانن�د فحاشی می مثنوی مولوی را سراسر است و ھدف ھم ھمین بوده است . اینھا البد پردۀ غرور و نخوتشان دریده شدهھ اھ�ل ئی . آنھ�ا ک�در نھج البالغھ را نیز بھ مراتب بدتر . این رک گوئی است نھ رکیک گو (ع)و برخی از خطبھ ھای علی

عس�انی ای�ن ن�وک ئی ھ�ا درک م�ی کنن�د .ت و وق�ار و ادب را در ای�ن رک گ�وو معرف�ت ھس�تند اتفاق�ا اش�د وجاھ� حیا و ادبغ جراح�ی ن�ده مث�ل تی�دانند کھ فسق و زنا را عشق می خوانند . این الفاظ بھ اصطالح رکی�ک در آث�ار بادبیات را وقاحت می

است و لذا درد می آورد.

حریف کالم و سخن و استدالل فالنی نمی شود .چکس یک نفر ادعا می کرد کھ ھی -س

ن�د و ای�ن خ�ود دلیل�ی آش�کار ب�ر حقانی�ت س�خن اس�ت زی��را در قب�ال بالغ�ت کلم�ھ ، ک�م م�ی آور حاش�انجال�ب اس�ت ک�ھ ف -جھیچکس حریف سخن فحاشان نمی شود و لذا مجبور بھ سکوت می گردد . حال اگر فحاش�ی در قب�ال س�خن ح�ق ، مجب�ور

ساالران در قب�ال س�خن ح�ق راھ�ی بھ خموشی شود پس حق فرود آمده و باطل از میان رفتھ است ، فقط فحاشان و عربده جز سکوت و فرار ندارند تا در خفا مشغول توطئھ شوند .

Page 52: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥٢

ھ تجربۀ شخصی و نیز مشاھداتم از دیگران احساس می ک�نم ک�ھ دوس�تی و ھمراھ�ی و ھمزیس�تی ب�ا ش�ماباستاد بنده -س کار ھر کسی نیست . آیا حداقل شرط این رفاقت مستمر با جنابعالی چیست ؟

و ھمراھ�ی ی بینید ک�ھ اتفاق�ا ھمزیس�تینیاز الزم . و دوم فقدان فتنھ و مکر و دسیسھ گری . ھمین و بس . پس ماول -جن را لم و آدمی�ابا بنده در صورت حداقل نیاز و ص�داقت ، آس�انترین ھمزیس�تی و رفاق�ت در دنیاس�ت . زی�را م�ن ظرفی�ت ع�ا

بت ب�ھ م�ن تھام�ات نس�این مسئلھ یکی از عل�ل و زمین�ۀ بس�یاری از ا دارم و تجربۀ زندگیم این ادعا را اثبات کرده است وسانی کھ کھ بازان و در روابط اجتماعی ام بوده است کھ ھر نوع آدمی در کنار من احساس آرامش و امنیت می کند اال حقا فات خ�ود رم�ۀ ص�بھ قصد دغل و دزدی و فریب آمده اند کھ دچار خفقان و جنون می شوند و رسوا شده و می رون�د و ھ

مراھ�ی و ھبمن نسبت می دھند . درست بدلیل ھمین ظرفیت وجودی اس�ت ک�ھ توانس�تھ ام ب�ا ھ�ر م�ذھب و مس�لک و تیپ�ی تھ م�ن را داش� رفاقت کنم و محرم اسرار ھمھ باشم . اتھام مذکور بسیار نچسب است . ھرکھ قص�د دوس�تی و ھمزیس�تی ب�ا

طل�ق د ک�ھ آدم ما خودش بسیار راح�ت ت�ر از خ�ودش ب�ا خ�ودش م�ی یاب�د . ھرچن�باشد مرا آسانترین آدمھا می یابد و مرا بامک�ان ش�ری بپرستی ھستم ولی چون ب�ا مطل�ق ارتب�اط دارم ظرفی�ت م�ن بس�یار زی�اد اس�ت یعن�ی در رواب�ط ب�ا ھم�ۀ ان�واع

یکب�ار ی�ک س�گ .تعامل دارم یعنی در نسبت ھا و نسبیت ھم مطلق ھستم . حتی حیوانات ھم ب�ا م�ن بس�یار راح�ت ھس�تند رامت�رین ن تب�دیل ب�ھمبغایت وحشی و ھار مانند کھ حتی بارھا صاحب چندین سالھ اش را دریده بود با چند روز ارتباط با

ی در س�رمایسگ شد کھ صاحبش باور نمی کرد کھ این ھمان سگ باشد . گیاھان ھم اینگونھ ان�د . ی�ک بوت�ھ گ�ل محم�دن م�ی چیزھ�ا ب�ا روبروی اطاقم قرار داشت بناگاه غنچھ داد و شکفت . این از راحتسی درجھ زیر صفر و کوالک برف کھ

این نشانۀ ی یابند .ار خود ماست یعنی از صمیمیت و صداقت و شکوفائی پدیده ھا در رابطھ با بنده . زیرا مرا محرم اسرن ب�ا ون اینک�ھ م�ئلھ دار می شوند بدل و تسامح است و نھ سخت گیری . فقط ریاکاران حرفھ ای در رابطھ با من مستساھ

ش�رط . می�زان و آنھا درگیری ایجاد کنم خودشان با خود بھ بن بست می رسند و احساس نابودی می کنند و ل�ذا م�ی رون�دھم ھا ارترین آدمارتباط با من معنویت و معرفت و فضیلت و ادب نیست یک جو صداقت است و نھ بیشتر . ھرچند کھ ریاک

ی از اارق الع�اده خ�بنده روی بھ صدق کرده اند علی�رغم میلش�ان . یک�ی از ای�ن آدمھ�ا در کن�ار م�ن ب�ھ مرتب�ۀ در رابطھ با ت ص�داقت رامعرفت و فضیلت رسید کھ زمانی اسوۀ وقاحت و جھل و جنون و حیلھ گ�ری ب�ود . ول�ی چ�ون نھایت�ا نخواس�

از خ�ود را ھ�م ند و رفت و ھمۀ دس�تاوردھای معن�ویبرگزیند و ھمچنان بر حیلھ گری خود اصرار می ورزید نتوانست بما هیمیت نب�وددست داد . اصال راز درم�انگری بن�ده در رابط�ھ ب�ا ام�راض الع�الج ھ�م چی�زی ج�ز ص�داقت و س�اده گ�ی و ص�م

انگون�ھ ک�ھ در این دوران شاید کسی چون بن�ده ب�ھ معج�زۀ ص�دق پ�ی نب�رده باش�د . ص�دق بمعن�ای پ�ذیرش آدمھ�ا ھم. استا ھ�م ی�ک رک وضع موجودشان و آنھا را ب�ا خودش�ان ب�ھ ص�لح رس�انیدن و ص�ادق نم�ودن . بدینگون�ھ س�رطانھھستند و د

شبھ درمان شده اند . اینست گوھرۀ عرفان درمانی بنده .

و دمھا عاشق صداقت ھستند و از دروغ و ریا اظھار نف�رت م�ی کنن�د ول�ی چ�را نم�ی توانن�د ص�ادق ش�ونداستاد ھمۀ آ -س دھند ؟خود را نجات

د و آنھا را تک و تنھ�ا انبدلیل جھلشان . زیرا می پندارند کھ صداقت ھزینۀ گزافی دارد و شیرازۀ زندگیشان را می پاش -جمی سازد . درحالیکھ صداقت فقط شرارتھای زندگیشان را دفع می کن�د و آدمھ�ای ناص�ادق و رذل را از حیط�ۀ رواب�ط آنھ�ا

. و لذا با صدق بھ بن بس�ت میرس�ند نھا عاشق بلوا و ازدحام و روابط گلھ ای ھستندحذف می کند یعنی دشمنانشان را . ای. بطھ تبدیل بھ ده تا رابطھ می شودصدق صادقان را وارد زندگی فرد می کند و ریاکاران را دفع می نماید . و لذا صد تا رام احس�اس امنی�ت م�ی کنن�د و در خل�وت آدمھا عاشق سیاھی لشگر ھستند و این بزرگت�رین مش�کل آنھاس�ت زی�را در ازدح�ا

احساس نابودی . این احساس ھم دروغین و فریبن�ده اس�ت . و اتفاق�ا زن�دگی ری�ائی مرتب�ا پ�ر ھزین�ھ ت�ر م�ی ش�ود . بخ�ش عم�دۀ ھزین��ۀ زن�دگی آدمھ��ا مرب�وط ب��ھ ریاک�اری آنھاس��ت . ای�ن خ��ود از عل�ل ت��ورم اس�ت . ت��ورم در ھ�ر جامع��ھ ، از عالئ��م

اساس اب�تالیش ب�ھ ست . ورشکستگی اقتصادی معلول ریاکاری و مردم فریبی است . صدق گریزی بشر ، فرھنگ ریائی ااینس�ت ک�ھ ص�دق اس�اس دی�ن تلق�ی ش�ده ابلیس است . ابلیس نابغۀ القای دروغھ�ای مص�لحتی و ریاک�اری در بش�ر اس�ت .

من خداست یعنی دشمن ذات خویشتن است . دروغ و ریا بزرگترین نشانۀ جھل و حماقت بشر است . براستی دروغگو دش

Page 53: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥٣

است . آدم دروغگو و ریاکار دشمن حقیقت خویشتن است و دشمن تفکر و احساس و ھوش و حواس خویشتن است پ�س دشمن آدم بودن خویشتن است . ھمۀ تبھکاران دروغگویند و آدم بی دین ص�ادق ن�داریم . ص�داقت کافران�ھ ممک�ن نیس�ت

. یت�ا خ�ودش را در ری�ایش گ�م م�ی کن�دون و جنایت . آدم ریاکار با خودش ریا می کند و نھااال در فحشاء و تبھکاری و جنواحدن�د . و ص�ادق ب�ودن البت�ھ مس�تلزم ص�دق ن�وریعق�ل و دین و آدم دین ستیز ھمان آدم عقل ستیز است . و اینست کھ

. دموکراس�ی و م�ردم پرس�تی خ�ود جھادی بالوقفھ است مخصوصا در عصر م�درنیزم ک�ھ حاکمی�ت دروغ و ریاک�اری اس�ت اساس دروغ است . آدم برای اینکھ از دیگران تصدیق بگیرد ریا می کند . اینست کھ دموکراس�ی و تبلیغ�ات (ری�ا و دروغ تقدیس شده) بدون ھم وجود ندارند . صدق بمعنای تصدیق گرفتن از وجدان خویشتن است . و ل�ذا ص�دق یعن�ی دوس�تی ب�ا

دم پرستی و ریا امری واحد است کھ نھایتا بھ مردم ستیزی م�ی رس�د زی�را م�ردم ھ�م ت�و را ب�ازی خویشتن . اینست کھ مرمی دھند ھمانطور کھ تو آنھ�ا را ب�ازی داده ای . م�ردم پرس�تی اص�ال ربط�ی ب�ھ م�ردم دوس�تی ن�دارد . ھم�ۀ م�ردم پرس�تان

ان�ب م�ردم مجب�وری مرتب�ا آنھ�ا را بفریب�ی و (آبرو پرس�تان) ب�ھ م�ردم کین�ھ دارن�د . و ت�و ب�رای حف�ظ آب�رو و تص�دیق از ج، خ�دا م�ردم وخودت را رنگ کنی . ولی مردم بناگاه با یک سطل آب ، آبروی ت�و را م�ی برن�د و ح�ق ت�و را ادا م�ی کنن�د .

ھووی یکدیگرند . و لذا خداوند ھم اھل صدق و ایمان را از پیروی مردم برحذر می دارد .

. چ�را ؟ و و ن�ھ متج�ددین و ن�ھ اھ�ل دنی�ا . ن�ھ س�نتی ھ�اا نھ اھل دین م�ی پس�ندند ف شما راستاد حرفھا و آثار و معار -س اینکھ راه نجاتی کھ شما پیش روی می نھید دارای چھ شرایطی است کھ ھیچکس طالبش نیست؟

در ح�ال س�تم وھ سنتی ھس�تم و ن�ھ متج�دد . یعن�ی ن�ھ گذش�تھ پرس�تم ن�ھ آین�ده پرس�ت . بلک�ھ واقعی�ت گ�را ھزیرا بنده ن -جال م�ی ح�ج�ات را در نزندگی می کنم و واقعیت جاری بشر را مد نظر قرار داده ام و از وقایع جاری سخن م�ی گ�ویم و راه وج�ود موال و وض�ع دانم نھ در رجعت بھ گذشتھ و مدینۀ فاضلۀ آینده . و این دو جماعت میلی بھ اصالح و تغیی�ری در اح�

ی ھ�ر دو ینده پرس�تآستی و مربوط بھ زندگی است و نھ مرده گی و نابوده گی . گذشتھ پر خود ندارند . دین و معارف بندهنن�د و غیی�ر م�ی داده پرستی است . فقط زنده ھا مرا درک می کنند و ھستی گرای�ان . و کس�انی ک�ھ سرنوش�ت را قاب�ل تنابو

انی ک�ھ در ان را . کس�جامعھ و تاریخ و آسم اھل اختیارند نھ جبر . کسانی کھ خود را علت خود می دانند و می خواھند نھ د و خ�ود راخود عیبی می بینن�د و قص�د اص�الحش دارن�د ن�ھ قص�د اص�الح دیگ�ران را . کس�انی ک�ھ بخ�ود عالق�ھ من�د ھس�تننت ھ��ا ب��ھ س�دوس�ت م��ی دارن�د و دش��من خ��ود نیس�تند . آث��ار م�ن دارای س��ھ وج��ھ و نگ�اه متف��اوت ھس�تند : نگ��اه از جان��ب

نگ�اه س�وم ر دو . ای�ناز جانب مدرنیزم بھ سنت ھا . و نگاه از جایگاه اکنونی�ت حی�ات و ھس�تی انس�ان بھ� مدرنیتھ . نگاهانی کھ ھن�وز ند یعنی کسھمان نگاه تغییر و تحول و نجات است . بھ ھمین دلیل اکثر عالقھ مندان بھ آثار بنده جوانان ھست

یوس��ان ھ ام ن�ھ مأی�دی ب�ھ نج�ات دارن�د . م�ن ب�ا امی�دواران س�خن گفت�دل و وج�دانی بی�دار دارن�د و تس�لیم جبرھ�ا نش�ده و ام :میگوین�د وانن�د بناگ�اهخای از مرا می . بھمین دلیل آنگاه کھ حتی مقالھ گی دارند س زدگان) . کسانی کھ امید بخشود(ابلی

د . فق�ط اقی نمی مانتردید بو معارف موجود در آثارم آنقدر زالل و ساده و بدیھی ھستند کھ ھیچ جای اینست راه ! حقایق اس�ت ب�ھ خواس�تن مسئلھ در انتخاب است بین بودن یا نبودن : خواستن یا نخواستن ! نجات در آثار من فقط و فق�ط من�وط

عار ش�اب�د . ای�ن و بس . و این را ھر کسی بوضوح می بیند . و لذا ھر کسی در این رابطھ یک شبھ خود را رستگار می ی کھ : تصدیق کنید تا نجات یابید ! ما اصال گزافھ نیست

قاد دینی و معرفتی این نج�ات آن�ی ک�ھ مت�رادف ب�ا خواس�تن مح�ض و تص�دیق مح�ض اس�ت ، چ�ھ تعبی�ر و بھ لحاظ اعت -س مصداقی دارد ؟

مصداق این سخن معروف خداوند در ھم�ۀ م�ذاھب و ق�رآن اس�ت ک�ھ : بخواھی�د ت�ا اجاب�ت ک�نم . یعن�ی نج�ات ربط�ی ب�ھ -جپ�س ھ�ر ک�ھ نم�ی توان�د . ارد . خواستن ھمان و شدن ھمان ! اینست صراط المستقیم ھ�دایت و کم�ال نعم�ت خ�داتوانائی ند

پس نمی خواھد و این بدان معناست کھ ھدایت و دین و رستگاری و بھشت خدا را دوست نمی دارد یعنی صدق و عزت و ارد . و ای�ن یعن�ی کف�ر ! و ای�ن یعن�ی ھ�ر کس�ی شرف و سالمت و آزادگ�ی و ب�ی نی�ازی و کرام�ت انس�انی را دوس�ت نم�ی د

مختار است و سرنوشت خود را انتخ�اب ک�رده اس�ت . درواق�ع مجموع�ھ آث�ار بن�ده یکب�ار دگ�ر مردم�ان را ب�ر س�ر دوراھ�ی

Page 54: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥٤

. تخاب کنند . و انتخاب ھم می کنن�دھدایت و ضاللت و بھشت و دوزخ و حق و باطل و راست و دروغ قرار داده است تا اند بھ ھیچ کسی ظلم و زوری در سرنوشت نک�رده اس�ت . و آنچ�ھ ک�ھ از بھش�ت گی ! روشن شد ؟ یعنی خداونساد بھ ھمین

ھم برتر است حق انتخاب است . آثار بنده نور اختیار و انتخاب در عصر ماست . و ھر کھ ھدایت را برگزیند بن�ده ی�اریش گی من جز این وظیفھ ای ندارد . و از این بابت خ�ویش می دھم و در خدمت او ھستم و این وظیفۀ من در زندگیست و زند

. شما بسیاری را دیده اید کھ آمده و دری�ائی از و غیر برایم یکسان است و ھیچ اکراه و تعارف و تبعیضی در میان نیست تھ�ی ب�رای ت�ھ ان�د منمشکالتش حل شده و آنگاه کھ کار بھ انتخاب بین ھدایت و ضاللت رسیده ، راه کف�ر را برگزی�ده و رف

خاب احمقانۀ خود ، بھ بنده و دین خدا تھمت زده اند و لذا از بابت این تھمت دچار ع�ذابھا ش�ده ان�د و ن�ھ از توجیھ این انتبابت انتخاب خود . زیرا کسی کھ ضاللت را برگزیده می داند کھ راه جبر و زور و تزویر و دوزخ و زج�ر و ج�ان کن�دن را

کافی یافتھ است و با آگاھی انتخاب نموده است و مسئول انتخاب خویش اس�ت . برخ�ی ھ�م انتخاب کرده است زیرا معرفت بھ راه ضاللت می روند و بھ گمان خود خیلی زرن�گ ھس�تند و م�ی خواھن�د ح�داقل ارتب�اط خ�ود را ب�ا م�ن ب�رای روز مب�ادا

ود بدون اینک�ھ م�ن م�انع ش�ده باش�م . حفظ کنند ولی بطرز حیرت آوری قادر بھ حفظ ارتباط حتی در حد تلفن ھم نخواھند بدستی مانع این ارتباط می شود . و این دست خداست کھ از آستین ارادۀ خودشان بیرون می آید . چھ بسا تلف�ن زن�گ م�ی خورد و بھ محض برداشتن گوشی قطع می شود . اینھا ھمانھا ھس�تند ک�ھ گم�ان م�ی بردن�د ک�ھ م�ی توانن�د از بن�ده بعن�وان

شانی جھنم استفاده کنند بھ اعتبار سابقھ شان و اطمینان بھ محبت و رحمت این رابط�ھ . بھرح�ال بن�ده ب�ا مسکن یا آتش نکافرترین آدمھا بیشترین عمر و انرژی را گذاشتھ ام تا بیشترین حجت دینی و معرفت و ھدایت را برایشان چنان آشکار و

و لذا این نوع آدمھا درصورت انتخ�اب کف�ر یقین کامل انتخاب کنند کامل کنم کھ ھیچ جای تردیدی باقی نماند تا با آگاھی وو ضاللت ، بھ عذابھائی ھولناکتر مبتال می شوند زیرا آدمی بمیزان حج�ت ھ�ا و مع�ارف و آی�اتی ک�ھ دی�ده مس�ئول اس�ت و

این مسئولیت ذاتی است .

ن�ی و ا و آی�ات و بین�ات و دالی�ل عقل�ی و عیستاد ، چگونھ انسان کھ صاحب روح خداست بع�د از دی�دن اینھم�ھ حجتھ�ا -س وج�ود زرگت�رین س�ر علمی از دین و معرفت ، نھایتا راه ضاللت را برم�ی گزین�د . ای�ن مس�ئلھ براس�تی قاب�ل فھ�م نیس�ت و ب تی�ار خ�ودنس�ان از اخاآدمی محسوب می شود . آیا آدم ذاتا احمق یا دیوانھ است ؟ آیا آدم ذاتا خصم خویشتن اس�ت ؟ چ�را

در ؟ۀ بش�ر اس�ت برعلیھ سعادت خود استفاده می کند ؟ آیا امر ھدایت یک ارادۀ ف�وق بش�ری و از ارادۀ خ�اص خ�دا درب�ارنھایت�ا می گزین�د .ودش برندگان را برای خبچنین مواردی انسان بھ این نتیجھ می رسد کھ واقعا این خداست کھ برخی از

عتقاد می یابد . لطفا این مسئلھ را روشن بفرمائید .مشیت الھی بعنوان جبر انتخاب ، ا آدمی بھ

این مسئلھ ، مھمترین موضوع قلمرو فلسفۀ دی�ن و حکم�ت الھ�ی اس�ت و ھمچن�ین یک�ی از مح�وری ت�رین موض�وعات -جو اسالم بوده است و نیز از اساس تفرقھ بین مکات�ب فلس�فی ھ�م م�ی باش�د و اس�اس ط�رز فک�ر و ھوی�ت تفرقھ در مذاھب

یات اجتماعی و سیاس�ی نظرگروھھای بشری ھم محسوب می گردد و یکی از مھمترین چالش ھای فکری در عالم افراد وو روش��نفکری ھ��م ھس��ت . ای��ن ھم��ان مس��ئلۀ دائم��ی جھ��ان فلس��فھ تح��ت عن��وان جب��ر و اختی��ار و ی��ا قض��اء و ق��در اس��ت و

اس�ت ک�ھ دو م�ذھب جب�ری و ق�دری را پدی��د ب�وده (ع)ن منش�أ تفرق�ھ در جھ�ان اس�الم در ھم�ان زم�ان پی��امبر و عل�ی ینخس�تو غی�ره . دو آورده است کھ سائر فرق�ھ ھ�ا نی�ز ب�ر ای�ن دو مکت�ب اس�توارند مث�ل اش�اعره ، معتزل�ھ ، امامی�ھ ، اس�ماعیلیھ

و اشراق ھم بر این دو اصل استوارند . مکاتب عصر جدید ھ�م ھمینط�ور مث�ل سوس�یالیزم و لیبرالی�زم مکتب فلسفۀ مشاءنسیالیزم و نھیلیزم . یک ام�ر ب�دیھی اس�ت و آن اینک�ھ ب�اور ب�ھ مش�یت الھ�ی و ھ�ر ن�وع جب�ر دیگ�ری مث�ل جب�ر و اگزیستا

تاریخ و ژنتیک و غیره برای طبع و وج�دان آدم�ی از ھ�ر فرق�ھ ای اص�ال ب�اوری زیب�ا و خوش�ایند و از روی اختی�ار نب�وده این مسئلۀ قدیمی در فرھنگ بشر است . این بدان معناس�ت است و این ھمان نکتۀ باریکتر ز مو می باشد کھ سر فھم کل

سرنوش��ت خ��ود را . پ��س انس��ان ذات��ا و ھمچن��ین ب��اور ب��ھ اص��الت جب��ر در ک��ھ بش��ر جبرھ��ا را از روی اختی��ار نم��ی پ��ذیردبرای توس�عۀ ح�دود اختی�ارات خ�ویش اس�ت و رھ�ائی از اختیارگراست و می خواھد مختار باشد و تمام تالش او در زندگی

جبرھا . اصال کل سیر رشد و تحول بشری در تاریخ و بخصوص پیدایش عل�وم و فن�ون فق�ط ب�رای رھ�ائی از جبرھ�ا ب�وده ر کش��یده و ام��روزه خ��ود تکنول��وژی ب��اس��ت ھرچن��د ک��ھ خ��ود ای��ن پدی��ده ھ��ا از جنب��ھ ھ��ائی دیگ��ر انس��ان را ب��ھ اس��ارت و ج

ساسی تر و ش�دیدتر از جب�ر و اختی�ار در نف�س بش�ر وج�ود بزرگترین جبر حاکم بر سرنوشت بشر شده است . دیالکتیکی ا

Page 55: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥٥

ندارد کھ محور ھمۀ فعالیتھای روانی و جسمانی بشر است . بشر ذاتا دوس�ت دارد ھ�ر ط�ور ک�ھ م�ی خواھ�د زن�دگی کن�د و ی این اساس اختیار گرائی بشر است ولی راه و روش آنرا نمی داند و بھر روش کھ دست می زند با جبری تازه مواج�ھ م�

شود . کل دین بدلیل اینکھ دارای معاد و روز جزا و بھشت و دوزخ است مکت�ب اص�الت اختی�ار تلق�ی م�ی ش�ود و بش�ر را دعوت بھ اختیار می کند و اصال اختیار را بر بشر تحمیل می نماید . درواقع دین ب�ھ زب�انی مکت�ب جب�ر اختی�ار اس�ت یعن�ی

نس�ان را خ�واه ن�اخواه مخت�ار م�ی دان�د . پ�س دی�ن خ�دا ھ�م فط�ری اس�ت و اختیار جبری . و این ھمان جبر دی�ن اس�ت ک�ھ امط��ابق ارادۀ طبیع��ی اوس��ت ول��ی بش��ر خ��ود را مس��ئول نت��ایج خ��وب و مطل��وب اعم��ال و زن��دگیش م��ی دان��د و از مس��ئولیت

ازد و م�ی عواقب بد اکراه دارد و در این موارد است کھ جبر گرا می شود یعنی مسئولیت خود را ب�ھ گ�ردن جبرھ�ا م�ی ان�دگوید من نبودم . درواقع اختیار عین احساس وجود و بلکھ گوھرۀ وجود انس�ان اس�ت ھم�انطور ک�ھ فلس�فۀ س�ارتر اص�الت

بھ ھمین دلیل پیامبر اسالم اھل جبر را اھل دوزخ می نامد . آزادی و اصالت وجود است و وجود را عین آزادی می داند . ذیرد و درواقع اصال وجود خود را انکار م�ی کن�د : م�ن نب�ودم ! و اص�ال آنچ�ھ زیرا عواقب بد و دوزخی را ھیچکس نمی پ

ی دان�د و ل�ذا انس�انھای م�ی دان�د و ب�دیھایش را از خ�ود نم� کھ کفر نامیده می شود ھمین است کھ بش�ر خوبیھ�ا را از خ�ودفراموش�ی و جن�ون -ج�ر ب�ھ خ�ود تبھکار بسوی جنون می روند زیرا خود و ارادۀ خود را انکار می کنند . و این انکار من

و جنایت می شود . بنابراین جبر و اختیار مربوط بھ نتیجۀ اعمال و عاقبت امور و غایت زندگی و سرنوشت است . کس�ی و زن��دگی خ��ود را ب��ھ دو ش��قۀ جب��ری و اختی��اری تقس��یم م��ی کن��د و وج��ھ جب��ری اش را از خ��ود نم��ی دان��د آدم لک��ھ اعم��ا

مسئلھ است کھ بس لطیف و عجیب می نماید . یعنی کسی کھ جبرھا و نتایج ب�د و ن�امطلوب جبرگراست . و این ھمان راززندگی خود را از خود نمی داند و فقط اختیارات خود را از خود می داند آدمی مجبور و دوزخی و کافر است و بھ جباریت

را بپ��ذیرد و و مس��ئولیتشخ��ود کن��د م از آن ھ��م��ی گرای��د . پ��س انس��ان اھ��ل اختی��ار کس��ی اس��ت ک��ھ جبرھ��ای زن��دگیش را بدینگونھ جبرھا را در درون خود تبدیل بھ اختیار می سازد و تمام�ا در قلم�رو اختی�ار ق�رار م�ی گی�رد . یعن�ی کس�ی ک�ھ ک�ل

یعن�ی دی�ن و ھ�دایت و بھش�ت وارد زندگیش را از خود می دان�د و مس�ئولیتش را عم�ال و ذھن�ا م�ی پ�ذیرد ب�ھ وادی اختی�ار مقامی می رسد کھ مقام رضا نام دارد یعنی مقامی کھ ھر چھ کھ می خواھد ھمان می شود و ھر آنچھ کھ رخ شود و بھمی

می دھد مطلوب اختیار اوست و این در کارگاه معرفت نفس رخ میدھد یعنی عرفان . بن�ابراین کس�ی ک�ھ ب�ا تم�ام آگ�اھی ب�ر ان خودش جبرھای زندگی را و امرھا و احک�ام دی�ن را پ�ذیرا حقانیت دین خدا باز ھم کفر را برمی گزیند نمی خواھد بھ گم

شود و فقط بھ ارادۀ شخصی و بولھوسی خود عمل کند و مختار باشد و آزاد . و او بس�وی جبرھ�ائی م�ی رود ک�ھ گم�انش ذابھای را ھم نمی کند . جبرھائی کھ کل زندگی و اراده اش را بھ بند و اسارت می کش�د . و ای�ن ھم�ان ع�ذابھا ھس�تند . ع�

دوزخ تماما جبرھایند . او نمی پ�ذیرد ک�ھ ت�ن دردادن ب�ھ ام�ر خداس�ت ک�ھ اراده و اختی�ار را توس�عھ و تعمی�ق م�ی بخش�د و انسان را از جبرھای بیرونی می رھاند و صاحب وجود فی نفسھ می کند و انسان کامل یعنی کسی کھ کل و کامل زن�دگیش

رد نھ بخش ھائی از آن را . دین و معرفت نفس کارخان�ۀ تب�دیل جب�ر ب�ھ اختی�ار را از خود می داند و مسئولیتش را می پذیاست . یعنی فقط اطاعت بی چون و چرا از امر خداست کھ انسان را آزاد و مختار می کند ھمچون خود خ�دا . و بدینگون�ھ

ل ب�ھ ارادۀ خ�ود م�ی ش�ود . در انسان است و ارادۀ خدا تب�دیاست کھ انسان صاحب روح خود می شود کھ ھمان ارادۀ خدا ، اددر غیر اینصورت ارادۀ انسان در تسخیر جبرھای زمانھ قرار می گیرد : قدرتھا ، حکومتھا ، اقتصاد ، تکنولوژی ، ن�ژ

با تم�ام آگ�اھی در حقانی�ت دی�ن خ�دا و اینک�ھ راه یوراثت ، ژن ، جامعھ و و ... درواقع آنچھ کھ موجب می شود کھ انسانود ، باز ھم کفر را برگزیند بولھوسی ھای دمدمی و لحظھ ای اوست . یعنی شاراده ھم در دین حاصل می آزادی و اختیار

بزرگترین دش�من اختی�ار و دی�ن و س�عادت و تع�الی بش�ر ، بولھوس�ی اس�ت ک�ھ اختی�ار ک�ل سرنوش�ت و عاقب�ت زن�دگیش را و ل�ذا زن�ان بعن�وان اس�وه ھ�ای بولھوس�ی و قربانی خواستھ ھای حقیر و دمدمی می سازد یعنی بازیگری و طبع ک�ودکی .

را ھم بھ ھمین حماقت و جبر و دوزخدمدمی مزاجی مبدل بھ مجبورترین و ذلیل ترین گروه بشری شده اند و مردان خود کشانیده اند کھ غایت ای�ن جب�ر و مجبوری�ت ھمان�ا روس�پی گ�ری و خودفروش�ی اس�ت یعن�ی ف�روش تمامی�ت اراده و ھس�تی

انھدام اختیار بشر است و غایت عذاب است . و جالب اینک�ھ ک�ال عم�دۀ زن�ان و مخصوص�ا ای�ن ن�وع زن�ان خودش . و این . نۀ باور بھ جبر و مشیت جبری استمھد خرافھ پرستی و رمالی و کف بینی و جادو و امثالھم ھستند کھ واضح ترین نشا

خ�ود بولھوس�ی بش�ر ، واض�ح ت�رین نش�انھ و دلی�ل واق�ع درو این بزرگترین معصیت بخدا نیز می باشد و بدترین ع�ذابھا . مجبوریت و اسارت اراده و اختیار بشر در دست اشیاء و پدیده ھا و شرایط بیرونی است . بولھوسی عین ب�ازیچگی ارادۀ

پ��س درواق��ع بش��ر قرب��انی حماق��ت بش��ر اس��ت درحالیک��ھ بش��ر احم��ق ای��ن ب��ازیچگی اراده را آزادی و اختی��ار م��ی پن��دارد .

Page 56: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥٦

کند و این ھمان غرور ب�ھ معن�ای بشر را تعبیر بھ آزادی اراده می شتن است و این شیطان است کھ بازیچھ بودن ارادۀخوی. ی�را ک�ل اراده و اختی�ار بش�ر را م�ی ربای�دگی بشر اس�ت زر است . پس بولھوسی عین شیطان زدفریبکاری شیطان در بش

کدیگرن�د یو انتخاب می کند . ھوس و عق�ل ض�د کھ امر بھ اختیار بولھوسی دقیقا در نقطۀ مقابل خرد و معرفت قرار داردو این دو ھمان دو قلمرو پیدایش جبر و اختیار است . انسان احمق ، بازیگری و ب�ازیچگی را آزادی و اختی�ار م�ی دان�د و

. پ�س یار را جب�ر م�ی دان�د. او جبر را اختیار و اخت درواقع معنای جبر و اختیار در انسان کافر و جاھل کامال وارونھ استمعن��ا و ح��س جب��ر و اختی��ار در مؤمن��ان و ک��افران ک��امال عک��س یک��دیگر اس��ت . ھ��وس آدم��ی را ب��ھ اس��ارت جبرھ��ا و جب��ر باوری و جباریت می کشاند و آنگاه کھ بھ بند کشیده شد بکلی خود را انکار می کند و می گوید : من نبودم . و این انکار

و این عاقبت بولھوس�ی بش�ر اس�ت ک�ھ ام�روزه نھایتا بھ جنگ و انکار با وجود خود برمی آید . وجود است . یعنی انسان. درست است کھ انسان حامل روح خداست کھ گ�وھرۀ نامیده شده است کھ کارخانۀ مکر ابلیس برای بشر است » آزادی«

ھ�ا را ب�ھ دام م�ی ان�دازد و بن�ام آزادی اختیار است ولی ابلیس ھم ھست کھ دشمن این اختیار است و احمق�ان و بولھ�وس آنھا را بھ ھزار غل و زنجیر کشانیده و نھایتا او را وادار می کن�د ت�ا ھس�تی خ�ود را انک�ار کن�د و ع�دم پرس�ت ش�ود . ای�ن

ا خ�ود ع�ذابھا و دوزخ در حی�ات دنی�ا نی�زمترادف آزادی ابلیسی اس�ت . و ام� جنون و نابوده گی را عشق ھم می نامند کھت�ا مغ�ز اس�تخوان ب�ھ بش�ر م�ی فھمان�د ک�ھ : بب�ین چگون�ھ آزادی ت�و را ب�ھ اس�ارت ھ ای است کھ یکبار دگر در عم�لعرص

کشانید پس تا دیرتر نشده توبھ کن از حماقت و انتخاب احمقانھ ات ! پس دوزخ ھم در حیات دنیا حق انتخاب و اختی�ار را تجربھ و تصدیق حق اختیار است یعنی ح�ق دی�ن . و اینس�ت ک�ھ تداعی و تفھیم می کند . پس بھشت و دوزخ دو قلمرو از

اھل دوزخ ھم ایمان می آورند ولی بایستی عذاب انتخاب احمقان�ۀ خ�ود را بکش�ند ت�ا یادش�ان ن�رود دیگ�ر فری�ب ش�یطان را نتخ�اب اختی�ار و ا انسان . حقی برتر از نخورند . آدمی خلق نشده اال اینکھ حق اختیار را بیابد و اینست مقام خالفت اللھی

در کائنات موجود نیست . بھشت و دوزخ دو عرصھ از درک و تصدیق این حق ھستند .

ش�ر بصۀ جدید شاید نویسنده و خطیبی نباشد کھ ھمچون شما و بھ اندازۀ شما از ابلیس و ش�یطنت نف�س استاد در عر -س؟ ه ای�دجا کشف کردموج می زند از ک کل آثارتان . این شیطان شناسی را کھ درگوید حتی علمای دینی و روحانیونسخن ب بکلی نجات یابد ؟ ن نھایتا چگونھ می تواند از شرشو انسا

نا در فلسفھ و آیات و احادیث نش�ناختم بلک�ھ ب�ا خ�ود ش�یطان در نف�وس بش�ری از روب�رو و در عم�ل آش� من شیطان را -جب�ا ھر م�ی گش�تمش�برای نجات مردم خانھ ب�ھ خان�ھ و ش�ھر ب�ھ شدم و عمری با او نبرد کرده ام در طبقات دوزخ آنگاه کھ

ر عم�ل دن�دھایش را ات و مکرھا و فلسفھ ھا و ترفرخوردم و ھمۀ آثار و خطوط و القائشیطان زده ترین افراد و گروھھا بو ی�ک داردقعی�ت دیدم و آنگاه در قرآن بھ ذکر و نشانھ ھای شیطان برخوردم و دی�دم ک�ھ ک�امال درس�ت اس�ت و ش�یطان وا

ا در فلس�فھ رآنگ�اه او در روابط آنھا و در اندیشھ ھا و قلوبشان زندگی م�ی کن�د . و و پندار نیست . وجود دارد و با مردمھ ان را در س�ھا و علوم و فنون و ھنرھا و ادبیات ھم کش�ف ک�ردم و نی�ز در قلم�رو نف�اق و م�ذھب ض�د م�ذھب . م�ن ش�یط

عن��وان ق . اگ��ر عم��ری باش��د و خداون��د بخواھ��د ش��اید ی��ک کت��اب حجیم��ی فق��ط بعرص��ھ کش��ف نم��ودم : ش��رک ، کف��ر و نف��ا گزارشی از دوزخ و طبقات آن و مردمان شیطان پرست و ھنرھا و مکرھای لطیف شیطان بھ نگارش آورم .

؟ی و سیطرۀ او را در چھ نوع آدمھا و گروھھا و فرقھ ھا شدیدتر دیدید و در چھ نوع اندیشھ ھائ استاد شیطان -س

در سیاست و حکومتھا . و در فرقھ ھای ضالھ ای مثل اسماعیلیھ و بھائیت و بس�یاری از فرق�ھ ھ�ای درویش�ی . و در -جوھھای بسیار متش�رع و من�افق . در فرق�ھ ھ�ای تئوس�وفی آمریک�ا و واردات�ش در ای�ران . و در ای�ده ھ�ائی مث�ل رافراد و گ

بھ اھل حال ، در ایدۀ دموکراس�ی و انقالبیگریھ�ا . در ن�ژاد پرس�تی ھ�ای عشق غیر متعھد ، دل گرائی ھا و اھالی معروف دینی و اسالمی کردنھای پدیده ھای اجتم�اعی . و از ھم�ھ خانوادگی و قومی و مخصوصا مذھبی و نیز در ایدۀ دموکراسی

نچ�ھ ک�ھ موس�وم ب�ھ اجتماعی رسوخ شیطان در بشر ب�وده اس�ت و نی�ز آ -اساسی تر در روابط زناشوئی کھ ریشۀ تاریخی موذی ترین و لطیف ترین حضور شیطان را در عبادات غی�ر مؤمنان�ھ یافت�ھ ام ک�ھ ب�ھ مثاب�ۀ . و عشق بھ فرزند می باشد

حق سکوت و رشوه بھ خداست . بھ لحاظی مجموعھ آثارم چیزی جز شیطان شناسی مدرن نیست . و کل مدرنیزم بعن�وان

Page 57: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥٧

فرمان�دھی ش�یطان در ان�درون انس�ان یک�ی منط�ق قی�اس در ذھ�ن اس�ت و دیگ�ر در قلمرو کالن شیطنت بشری . و اما مق�ر احساس عشق بھ جنس مخالف . و نیز مصلحت ھائی کھ ن�احق را تق�دیس م�ی کن�د مث�ل دروغ مص�لحتی . و ھمچن�ین ھن�ر

سینما خاصھ سینمای عرفانی .

ی توان بھ شر شیطان در امان مانده باشد . چگونھ مرو بشری باقی نمی ماند کھ از ھیچ قلماستاد بدین ترتیب تقریبا -س یکباره از شرش نجات یافت ؟

نھا شمشیری است کھ شیطان را م�ی کش�د و ف�راری م�ی دھ�د . ش�ناخت ش�یطان آس�انترین راه رھ�ائی از معرفت نفس ت -جباش��د دس��تائی نش��ر اوس��ت . درک و تص��دیق ھم��ین مع��ارف م��ذکور بھت��رین راه رھ��ائی از وسوس��ھ ھ��ای اوس��ت . اگ��ر خو ی�ن مع�ارف ،مجموعھ آثار بنده امروزه یک دائرةالمعارف شیطان شناسی است و ھر کس�ی ب�ا مطالع�ھ و درک و تص�دیق ا

ص�دیق تع�ھ ک�رده و وجودش را از شر شیطان بیمھ کرده است . و بنده این نج�ات را در ھم�ۀ کس�انی ک�ھ آث�ار بن�ده را مطالھ ان�د و بھ احس�اس رس�تگاری داش�تھ و دچ�ار گش�ایش عظیم�ی در زن�دگی گش�تنموده اند شاھد ب�وده ام ک�ھ چگون�ھ ی�ک ش�

ع�ا م�ی ن ح�ق را اد بناگاه از تاریکی خارج شده اند . مجموعھ آثار بنده راه خروج از ظلمت بسوی روشنائی است . من ای�داون�د خاده ام و درار کنم کھ امروزه شیطان ، دشمنی بزرگتر از من در جھان ندارد . و م�ن ای�ن رس�الت را ع�ین زن�دگیم ق�

را سپاس کھ این بندۀ حقیر را مأمور معرفی ابلیس عصر جدید قرار داده است .

ستاد امروزه گناھان کبیره چیستند بجز آن گناھانی کھ در قرآن آمده اند ؟ا -س

را درک کن�یم ب�ھ آس�انی م�ی اگر ھمان چند گناه کبیره کھ در قرآن آمده را فھم کنیم و دلیل گناه بودن و کبیر بودن آنھا -جکبی�ره اس�ت زی�را دل انس�ان بعن�وان ک�انون حی�ات و ھس�تی و خان�ۀ خ�دا را ب�ھ یره ھا را ھم بدانیم . زنا یکتوانیم سائر کب

بھ خدا و غیب و معارف جاوید است تباه می کند . پس ھر فساد و آتش و ابتالء می کشد و ادراک قلبی را کھ ھمانا ایمان کند گناه کبیره است . مسکرات و قمار کبیره اند زی�را ذھ�ن و عق�ل و ارادۀ آگاھان�ۀ بش�ر را مخت�ل نم�وده و کھ با دل چنین

لذا انسان را بھ گمراھی می کشانند . ربا یک کبیرۀ دیگر است زیرا آرام و قرار و قناعت و توکل را در بشر نابود می کند گی را آتشین می کند . بنابراین ھمۀ انواع م�واد ت�وھم زا و روان و انسان را بھ ھر تبھکاری سوق می دھد و براستی زند

گردان چھ قانونی و چھ قاچاقی از گناھان کبیره اند . اگ�ر قم�ار ی�ک گن�اه کبی�ره اس�ت پ�س ان�واع الت�اری ھ�ا و مس�ابقات و محرم�ان در ھ�ر س�طحی ک�ھ دل و نیز ابتالی بھ بانکھا و بیمھ ھا تماما گناھان کبیره اند . روابط نامشروع با ناشرط بندی

را درگیر کند گناه کبیره اس�ت . رواب�ط نامش�روع اینترنت�ی از گناھ�ان کبی�ره اس�ت . ھ�ر چی�زی ک�ھ ش�ھوت انگی�زی کن�د از جملھ موسیقی ھای شھوانی از گناھان کبیره است . اگر افتراء ناحق بھ مردم گناه کبیره است پس اینھمھ تھم�ت ن�احق در

. و نیز ھر نوع ادبیات و عل�م و نظ�ری ک�ھ ای�ن لھ گناھان کبیره استھا بھ مخالفان و رقیبان از جم قلمرو ادبیات و رسانھگناھان کبیره را توجیھ و تق�دیس کن�د از خ�ود ای�ن گناھ�ان بزرگت�ر و نابخش�ودنی ت�ر اس�ت مث�ل براب�ری زن و م�رد ، س�قط

جرگھ اند . ھر قانون و شرایطی کھ زنان را وادار جنین و بلکھ پیشگیری از بارداری کھ خود مولد فحشاء است در ھمین بھ اشتغال در بیرون و روابط با نامحرمان کند چنین است . اگر نفاق از اشد پلیدیھاست پس ھر کس و قانونی کھ مردم را

گناھ�ان بلک�ھ مول�د اس�ت ھ�ا خ�ود گن�اه نیس�تندیبھ نفاق بکشاند گناه کبیره اس�ت . برخ�ی از اعم�ال و افک�ار و ق�وانین و سکبی��ره ان��د و ل��ذا ب��دتر از گناھ��ان کبی��ره ان��د و خ��ود قلم��رو س��یطرۀ ش��یطان اس��ت . ایج��اد اک��راه و ری��ا در دی��ن و مخصوص��ا عبادات از اشد گناھان کبیره است . مھریھ ھای کالن و نجومی زمینۀ گناھان کبی�ره ان�د و حک�ومتی ک�ھ م�انع آن نش�ود در

ت در خانھ توسط والدین از گناھان کبیره است زیرا فرزندان را بھ فساد کش�یده این گناه شریک است . عدم رعایت محرماو ایجاد گناھان کبیره می نماید . بسیاری از اعمال و افکار و عادات و قراردادھا و عرف و قوانین خود بخود ھیچ گن�اھی

بیره ھستند . ھمانطور ک�ھ ف�ی المث�ل خ�ود نیستند ولی زمینۀ پدید آوردن گناه ھستند و لذا بانیان و حامیانش مرتکب گناه کقمار بخودی خود گناه چندانی نیس�ت بلک�ھ تف�ریح اس�ت ول�ی نت�ایج آن ب�ر روان بش�ر مول�د گناھ�ان ب�زرگ اس�ت . ام�روزه ثروت ملی را از طریق بانکھا بھ مردم ربا دادن موجب تورم است کھ منشأ دھھا گناه کبی�ره م�ی ش�ود پ�س ای�ن عم�ل ی�ک

ست . برخی از باورھا و حقوق گناه محسوب نمی شوند ولی زمینۀ گناھان کبیره ھستند و این ام�ور را بایس�تی گناه اکبر ا

Page 58: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥٨

گناه اکبر نامید مثل تلفن ھمراه در دست بچھ ھ�ا و نوجوان�ان و داش�تن ک�امپیوتر در خان�ھ بعن�وان اس�باب ب�ازی بچ�ھ ھ�ا و مصلحتی یکی از لطی�ف ت�رین و مھلکت�رین گناھ�ان کبی�ره اس�ت ماھواره ھای جنسی در خانھ . و در قلمرو اخالق ، دروغ

زی�را دروغ ام الفس�اد اس�ت یعن�ی گن�اه اکب�ر اس�ت . ام�روزه زیرا دروغ را تقدیس می کند یعنی شیطان را تقدیس می کند . اده را ب�ھ ناز جنسی و عدم تمکین جنسی زن و تبدیل وظیفۀ جنسی بھ تجارت جنسی نیز یک گناه اکبر است زیرا کل خ�انو

فساد می کشاند . امروزه بسیاری از دانشگاھھا مثل دانشگاه آزاد اسالمی زمینۀ بسیاری از گناھان کبیره است و خانواده ھا را بسوی فحش�اء و رب�ا کش�انیده اس�ت و ل�ذا ی�ک گن�اه اکب�ر اس�ت و مس�ئولین آن در ن�زد خ�دا مس�ئولند . و بس�یاری از

ان می ربایند گناه اکبرند . و امثالھم . فیلمھائی کھ عقل و ھوش را از کودک

ای�د . ول�ی الی در باب والیت زناشوئی بسیار سخن گفتھ و آنرا تنھا راه سعادت زندگی خانواده گی دانستھاستاد جنابع -س زن مدرن حتی از رزق خ�وردن بدس�ت ش�وھرش احس�اس نن�گ م�ی کن�د ت�ا چ�ھ رس�د ک�ھ از ش�وھرش اطاع�ت کن�د و تح�ت

براستی راه چاره چیست ؟ والیت او باشد .

نج�ا جبور است تحت والیت بیرحمانۀ ارب�اب و کارفرم�ا و تکنول�وژی و ب�ازار آزاد جنس�ی باش�د ک�ھ در آمدر اینصورت -جو اع�ت م�ی کن�دھم مردان حکومت می کنند منتھی با شقاوت و ستم بی حساب و عاقبتی فجیع . زن یا از محبت شوھر اط

ی�ن ست اوست . ادبرای رئیس خودش بیگاری می کند و مجانا ھم با او می خوابد و دستمال رزق بی منت می خورد و یا عالج آن است .

؟استاد از جھان سیاست چھ خبر -س

ی م�برای ادامۀ بقای خود ماسک دموکراسی و عشق بھ مردم و آزادی را بھ کن�اری سیاست و حکومت ھا دیگر جبرا -جنھا ام�ات و زن�داآشکار می کنند و لذا امروزه عمده بودجۀ کشورھا صرف تسلیحات و انتظنھند و سیمای شیطانی خود را

ی ب�رای ازن�د و حت�و اطالعات و امنیت و سرکوبی و خفقان می شود . و مردم باید ھزینۀ ای�ن آزادی و دموکراس�ی را بپرددم افق�ط خ� ن�د و نش�ان م�ی دھ�د ک�ھد . سیاست دیگر ھویت ابلیس�ی اش را ب�ھ جب�ر آش�کار م�ی کنسرکوب شدن مالیات بدھ

اکمی��ت و حتکنول��وژی و ح��امی ص��احبان آن و س��رمایھ داران و بانک��داران جھ��انی اس��ت . ک��ل جوام��ع و حکومتھ��ا بس��وی .س�توار اس�ت سلطۀ بیرحمانۀ صنایع و تسلیحات و سازمانھای جاسوسی می روند . حکومت واحد جھانی بر ای�ن ارک�ان ا

ارۀ زھھزارۀ سوم .لطھ پدید آید یک ویروس جدید بھ میدان می آید و ھمھ را تسلیم می کند و ھر گاه خدشھ ای در این س -حاتی رسوائی دروغھای بزرگ فلسفی و ای�دئولوژیکی و آرمانش�ھری اس�ت و جھ�ان بس�وی ارادۀ ب�ھ ق�درت مح�ض تس�لی

ز اھ ص�احبش ابل�یس اس�ت . انس�ان طالعاتی می رود و خود حکومتھا ھم برده و مرید این ارادۀ کورن�د ک�ا -تکنولوژیکی ی را بدس�ت م� صحنۀ اراده و انتخاب و تصمیم خارج شده و البراتوارھای مخوف و پنھان ھس�تند ک�ھ ارادۀ جوام�ع بش�ری

بش�ر رادۀ دمدمیات می دھد و این تکنولوژی است کھ حتی سگیرند . امروزه دیگر بشر حتی امکان بولھوسی را ھم از دجھ�ان ش�ین حکوم�تد و مای�ری می کند . و آنگاه کھ بشر بکلی از اراده تھی شد یکنفر چوپان می آمدرن را تنظیم و رھب

دم ش�ده وانیت منھتکنولوژی را درھم می کوبد و بشر را دعوت بھ چریدن در مزارع و مرغزارھا می کند تا یکبار دگر حیی ه اس�ت ول�ی کس�اس�ت . آین�ده ھ�م اکن�ون رخ نم�ودام�روزه دیگ�ر پ�یش بین�ی آین�ده ک�اری ب�س س�اده احیاء گردد تا بع�دا .

وری خ�ود را ک�ھمۀ چشم ھا را پوشانده است و بھ ھمین دلیل ھم�ھ عین�ک م�ی زنن�د ت�ا و غشائی چشمی برای دیدن ندارد مخفی دارند .

مروزه در ھمین کشور خودمان ھزاران نفر داعیۀ ناجیگری دارند . این چھ واقعھ ای است ؟ا -س

راتب بیشترند این ناجیان . و اما حقیقت این واقعھ می گوید کھ بشر براستی نابودی خود را حتم�ی یافت�ھ و در غرب بم -جبفکر نجات قطعی خود افتاده است کھ اینھمھ ناجی می پرورد . اختراع محص�ول نی�از اس�ت . ول�ی ھ�یچکس لحظ�ھ ای ھ�م

ارۀ ش�رایط و ح�وادث ظھ�ور ن�اجی را ھ�م ب�اور ن�دارد و دربارۀ چگونگی این نجات نمی اندیشد و حتی روایات تاریخی درب�خود را می فریبد . ناجی آخرالزمان بصورت اشد قھر و غضب و براندازی ظھور می کن�د ت�ا ک�ل بس�اط را جم�ع کن�د . اگ�ر

Page 59: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٥٩

ان�ات د . کسی کھ ب�ا عل�ل و امکنمردم بدانند کھ واقعیت نجات چگونھ خواھد بود بکلی از این فکر و امید منصرف می شوموجود کمترین کاری برای اصالح خود انجام ندھد نج�اتش مت�رادف ب�ا ھالک�ت خواھ�د ب�ود . طب�ق روای�ات درم�ی ی�ابیم ک�ھ نجات آخر الزمان در نابودی ک�ل ای�ن تم�دن خواھ�د ب�ود و ن�ھ در اص�الح و تک�املش . نج�ات رحم�انی قب�ل از ظھ�ور آخ�ر ،

انقالب خونین و مخرب در کل جھ�ان خواھ�د ب�ود ک�ھ تم�دنی دگ�ر و بکل�ی ممکن خواھد بود . ظھور آخر الزمان بزرگترینمتفاوت و غیر مترقبھ را بر خرابات و دریای خون ، بنا خواھد نھاد . مجموعھ آثار ما مقدم�ھ و زمین�ھ و ای�دئولوژی ای�ن

د . انق�الب واقع�ی ھم�ین اس�ت انقالب جھانی است کھ تاحد ممکن تخریب و ھالکت و نابودی در این انقالب ب�ھ ح�داقل برس�ای�ن مابقی انقالباتی کھ تاکنون رخ داده فقط رفرم ب�وده اس�ت ک�ھ در خ�دمت رش�د فس�اد و س�تم و دروغ عم�ل ک�رده اس�ت .

انقالب ضد ھمۀ انقالبات بشری خواھد ب�ود . ھم�ۀ کس�انی ک�ھ مع�ارف آث�ار م�ا را درک و تص�دیق م�ی کنن�د در خ�دمت ای�ن ت خواھن�د یاف�ت . طبیع�ت و معرف�ت و محب�ت و ع�دالت چھ�ار رک�ن انق�الب آین�ده خواھ�د ب�ود ب�ھ انقالب خواھند ب�ود و نج�ا

عکس آنچھ کھ امروزه بر جھان حکومت می کند یعنی صنعت ، جنون ، شقاوت و سلطھ .

اه شما بھ زندگی و تاریخ بسیار تلخ و تراژیک است و حتی متھم بھ نگرش نیھیلیستی ھستید . می گویند نگ -س

ش�ری ھمۀ طبقات ب شتر از نگاه است . من تا اعماقینگاه من یک نگاه فلسفی نیست نگاھی از نزدیک و بلکھ خیلی ب -جامان م�ا ر است . امنفس بشرا کاویده و زیستھ ام . چھ تقصیری دارم کھ از اھالی آخرالزمانم کھ عصر ظھور کفر و فساد

راژی�ک فھ و ھن�ر تان ادب و فلس�ت�ا چ�ھ رس�د بم�ا . ک�ل آث�ار مان�دگار جھ�از یاد آوری چنین دورانی بھ خ�دا پن�اه م�ی بردن�د ا لع�ب قرآن تمام . آیا خود قرآن یک اثر تراژیک نیست و ھمۀ کتب مقدس . ولی این ویژه گی حیات دنیاست کھ بقولاست

ن وانس�تم ای�م�ی تو لھو است بازی ای کھ با تراژدی پایان می گیرد من ب�ھ حی�ات آخ�رت بس�یار خ�وش ب�ین ھس�تم وگرن�ھ نۀ گ��ذارم . ھم��نزن��دگی را ت��اب آورم و تم��ام لحظ��ات عم��رم را ب��ا ای��ن ت��راژدی س��ر ک��نم و از آن نگری��زم و روی ب��ھ میک��ده

م�ۀ ھ�ان اس�ت . ھوص�ف ت�راژدی انس�ان در ج (ع)غزلیات حافظ و رباعیات خیام و بابا ط�اھر و بلک�ھ دعاھ�ای ائم�ھ اطھ�ار چ�را .راژیکترن�د قعی�ت ھ�ای بش�ری . آنانک�ھ از ای�ن واقعی�ت م�ی گریزن�د بمرات�ب تاساطیر جھان تراژیک ھستند و ھمۀ وا

و بیمارس��تان وبش��ر ام��روز ب��دون ان��واع مخ��درات داروئ��ی و قاچ��اقی ق��ادر ب��ھ ادام��ۀ حی��ات نیس��ت و م��ابقی در تیمارس��تان اس�ت ک�ھ ه بالوقف�ھوزه یک دادگ�ازندانھا بسر می برند و باقیماندۀ این بشر مشغول تدارک جنایت ھستند . زندگی بشر امر

ی انن�د . ع�ده کھمھ مشغول محکوم کردن یکدیگر بھ اعدام ھستند . و آنانکھ جسورترند بھ نوعی حکم خ�ود را اج�را م�ی ؟ یستنیھیلیزم ن تراژدی نیست؟ این. آیا این ر . دوست داشتن محکوم بھ مرگ استبھ زر و زور و تزویر و مابقی بھ زا

ی�ن ی کنی�د یعن�ی ظ�اھر و ب�اطن تنھائی�د . تص�ور ام�ک حدود دو س�ال اس�ت ک�ھ در تنھ�ائی مطل�ق زن�دگی استاد شما این -س زندگی تقریبا محال است . اندکی در این باب در صورت امکان توضیح دھید .

یگ�ر ت�وان م تنھا بوده ام و در میان . و اینک کنار کشیده ام تا راحت ت�ر باش�م چ�ون خس�تھ و بیم�ارم و دمن تمام عمر -جن�د نف�ر چای ح�داکثر ھرچند ھنوز ھم کاری جز این ندارم ولی تنھائی خ�ودم را ھ�م دارم و ھفت�ھتیمار کردن مردم را ندارم

ورم ه است و مجب�یش از ھر کسی مستحق تیمارم ولی کسی مرا تیمار نکردبرا می پذیرم و تیمار می کنم درحالیکھ خودم ز ک�ل اود وزن من بخستھ ام . اگر بقول باباطاھر خستگی و اندوه قابل وزن کردن حاال کمی ھم بخودم برسم . چون خیلی

ھ ی�ک نقط�ۀ ک�کائنات ھم بیشتر می بود . خستگی ، خستگی ، خستگی و دریائی ب�ھ وس�عت آس�مان از ان�دوه م�ردم و دل�ی ب�ھ و مش�اوره عن�وان بیم�ارسالم ندارد و بدنی کھ ت�ا مغ�ز اس�تخوان و اعم�اق س�لولھایش آخ آخ م�ی کن�د . روزی خ�انمی ب

دا م�ی خ�ی زد و از دیدارم آمده بود و بعد چنین گفتھ بود : مردی کھ بارھا کشتھ شده بود و ھنوز راه می رفت و ح�رف م�تحرک بود د . جسدی مگفت و زخمھای مردم را التیام می داد . کودکی کھ بناگاه پیر شده بود و عمرش بھ اندازۀ تاریخ بو

ی�ا م�ی ک�رد حنگاه می کرد درحالیکھ خجالت می کشید . من دیدم کھ در چش�مانش خ�دا نشس�تھ ب�ود و ولی ھنوز چشمانش وقات خود را ببیند و فقط از خوبیھای آنھا می گفت و و ... لکھ زشتی ھای مخ

اس�ت دراین خانم یک بیمار بود و با دیدن من شفا یافت وقتی کھ دید بیمار ترین آدم روی زم�ین مش�غول پرس�تاری م�ردم حالیکھ پاھایش را بھ زور می کشد و ھر آن ممکن است سقوط کند .

Page 60: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٦٠

از وز غ�م م��ردم ام�ن خ��ودم در تم�ام عم��رم از زن�ده ب��ودنم در حی�رتم . ھم��انطور ک�ھ گفت��ھ ام م�ن براس��تی بارھ�ا م��رده ام ز نابودی من ابھ کمتر بند آنھاتیرھائی کھ بھ قلب من زده اند . درحالیکھ حاضرم جانم را بدھم تا آنھا سالمت و سعادت یا

ی�ن ی خواس�تم اراضی نبوده اند . شاید ھ�م عیب�ی در ک�ارم ب�وده اس�ت ک�ھ حتم�ا ب�وده اس�ت وگرن�ھ چن�ین نم�ی ب�ود . م�ن م�دال د خدا در ج�. من با خوتراژدی را پایان دھم و عصر خوشبختی نوع بشر را تماشا کنم ولی نتوانستم و شکست خوردم

ک�ردنغول راض�ی و راض�ی ش�وم . و ح�اال مش�و تس�لیم مثل ھمۀ مردم کرد تا دست از این ک�ار ب�ردارم بودم و خدا مرا ھم خودم ھستم و فقط دعا می کنم .

ستاد بچھ ھا و اعضای خانوادۀ شما چی ؟ آنھا نگران شما نیستند ؟ا -س

ب�ا م�ن دانن�د ب�ھ ھم�ین دلی�ل اینق�درن ھرگز بگونھ ای نبوده ام کھ کسی را نگران خود کنم . ھمھ مرا روئین ت�ن م�ی م -جم�ھ فک�ر ھ باشد ؟ ھدشمنی و حسادت می کنند . آیا خنده دار نیست ؟ مفلوکترین آدم روی زمین اینقدر دشمن و بخیل داشت

زن�دگی و می کنند کھ من از خوشی دارم م�ی می�رم . ای�ن خیل�ی حی�رت آور اس�ت زی�را ھ�یچ نش�انی از خوش�ی و ع�یش در ود . اینھم از عجائب زندگی من است . ھیکل من دیده نمی ش

دوست داشتھ اید . می توانید بھ این سئوال پاسخ ندھید.بیشتر ز ھمھ اتان استاد چھ کسانی را در زندگی -س

ن�را نم�ی آحبت م�ن ب�ھ آنھاس�ت زی�را ه اند . علت عداوت آنھا ھم ھمین مھائی را کھ از ھمھ بیشتر با من عداوت کردآن -جتانند . نتق�ام م�ی س�االیق محبت نمی دانند و در قبال آن احس�اس حق�ارت و ن�ابودی م�ی کنن�د و ل�ذا از م�ن فھمند و خود را

ی دانند . آنھا می گویند اگر راست می گوئی پس چرا مثل ما نیستی . لذا آنھا این محبت را یک توطئۀ عظیم م

ش�تر ف ادراک بشر امروز نم�ی گنج�د . ممک�ن اس�ت بیستاد ، این محبتی کھ شما از آن سخن می گوئید مطلقا در ظرا -س توضیح دھید .

ت ھمین است عشق بھ ضد خویش . غیر از این تجارت نیازھاس�ت . عش�ق از ب�ی نی�ازی اس�ت حت�ی ب�ی بنظر من محب -ج س�ت . یک�ین�وز محب�ت نینیازی از تصدیق شدن محبت . محبت تا زمانیکھ خویش و غیر و دوست و دشمن م�ی شناس�د ھ

ن خ�دا م�ۀ پی�امبرای محبت اینست کھ محبت ندی�ده ت�رین آدمھ�ا را دوس�ت ب�داری یعن�ی ش�قی ت�رین آدمھ�ا را . ھاز رسالتھاب م دی�ن ، آداس�لطان ای�ن رس�الت اس�ت . دی�ن ھم�ان راه محب�ت اس�ت و ھم�ۀ احک�ا (ص)رسوالن محبت بوده اند . و محم�د

محبت است یعنی آداب بی نیاز شدن .

گر ممکن است اندکی دربارۀ بی نیازی واضح تر سخن بگوئید . استاد ا -س

دو نوع و روش دارد یکی از طریق تقوا و خویش�تن داری و ریاض�ت نف�س . و دیگ�ری درس�ت ب�العکس بی نیاز شدن -ج و روز اف�زون . فقط اولی است کھ ب�ھ ب�ی نی�ازی م�ی رس�د دوم�ی ب�ھ عک�س منج�ر ب�ھ نی�ازی زیعنی از طریق برآوردن نیا

تن ھم�ان نخواس� و حرص را افزایش می دھد و انسان را چون اژدھائی بلعنده می کند . پس بی نیازیجنون آسا می گردد ول�ی ای�ن ب�ی است و این ھمان راه تعالی روح و رس�یدن ب�ھ مق�ام اح�دیت و ص�مدیت ذات اس�ت یعن�ی مق�ام خالف�ت اللھ�ی .

ون گرائ�ی لکھ آدمی منافق می شود . عش�ق ب�ھ معرف�ت و درنیازی فقط از طریق سرکوب کردن نفس ممکن نمی شود و ب است کھ بی نیازی می آورد زیرا چشم و ھوش آدم را بر دنیا می بندد .

ئوال ب��ازھم خصوص��ی ت��ر . ای��ن س��ئوال تقریب��ا ھم��ۀ اطرافی��ان شماس��ت و آن مس��ئلۀ س��یگار کش��یدن س��اس��تاد ، ی��ک -س شماست کھ خیلی ھم زیاد است .

Page 61: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٦١

ئی طوری ھم متھم ب�ھ ج�ادوگری و پیغمب�ری و خ�دانکشم ھیچکس مرا تاب نمی آورد حتی خودم . ھمین من اگر سیگار -جار خفق�ان ت . ھم�ھ دچ�ھستم . سیگار تنھا کانال ارتباط من با دنیاست و اھلش . خالف این وضع ھم بارھا اتفاق افتاده اس

ش�وید . ا متوج�ھ م�یت کنید و بیندیش�ید خیل�ی چیزھ�ا رمی شوند و امکان ارتباط با مرا از دست می دھند . در این باب دقی دو یکقط روزی فیکی کشف کرده بود کھ : فالنی با اینھمھ سیگاری کھ می کشید اصال بوی سیگار نمی دھید . من کھ س�ت ای�ن س�یگار الک�ھ نخ می کشم بوی سیگار می دھم ولی شما اصال . این یعنی چھ ؟ گفتم : زیرا من سیگار نمی کشم ب

ی�ن اکردن�د ک�ھ . برخی ھم کھ سیگاری نبودند با دیدن من شروع کردند بھ سیگار کش�یدن . و اعت�راف م�یکھ مرا می کشدمیکنن��د و وقف��ھ م��را در مقاب��ل خ��ود احس��اسدھ��د و ب��ھ ھنگ��ام س��یگار کش��یدن بالگار ب��وی عجیب��ی دارد و ب��وی م��را میس��ی

رح ک��ردم ت��ار لطیف��ی را ط��دادم بلک��ھ ی��ک نکت��ۀ عرف��انی بس��یا. ای��ن توض��یحات را ب��رای توجی��ھ س��یگار کش��یدنم ن��میبینن��دھ کس�ی را م�ی گی�رم ک� . من اگر سیگار نکشم ارتباطم با مردم را از دست می دھم و لذا گاه کھ برای مدتی تصمیمبیندیشید

نبینم سیگار ھم از من جدا می شود .

ک ش�ب ب�ا گار ھم نمی کشیدید و من قادر نب�ودم حت�ی ی�ادم می آید کھ زمانی در دازگاره ییالق پدری تان بودید و سیی -س دشما بمانم و دیگران ھم ھمینطور . این مسئلھ بھ لحاظ علمی و عقلی قابل توضیح نیست ولی واقعی�ت درب�ارۀ ارد . لطف�ا

این نوع وقایع کمی توضیح دھید .

ی وضیح چگ�ونگی ھ�م نیس�ت فق�ط گ�اه ح�وادثنچھ را کھ بشر مدرن علم می نامد توضیح چرائی پدیده ھا نیست بلکھ تآ -جت در ب�ی س�ت یعن�ی عل�ارخ می دھد کھ برخی از پدیده ھا را معرفی می کند و لذا علوم بشری تماما اتفاقی و ف�وق علیت�ی

ت ھ�م انس�انی اس� علتی نھفتھ است . علم بشری دربارۀ انسان تقریبا ھیچ است . ھمانقدر از عل�ومی ک�ھ موس�وم ب�ھ عل�ومع�ت ب�ھ تب�دیل طبی منقرض شده و خواھد شد . تازه علوم طبیعی ھم اکث�را مک�انیزم یای از نظریاتی بود کھ جملگ مجموعھ

ناس�ی بس�یار یعن�ی عل�وم فن�ی و ن�ھ عل�وم وج�ودی . بش�ر در ھس�تی ش یعن�ی عل�وم تب�دیلی ھس�تند کاالھای مصرفی ھس�تندل�وم ای�ھ و ی�ا عتھ است . آنچھ ھ�م ک�ھ موس�وم ب�ھ عل�وم پکودن است . ھستی شناسی فقط در نزد اولیاء و عرفا وجود داش

ناب است دارای ماھیتی تبدیلی و فنی است یعنی علوم حسابی کھ بر ریاضیات استوارند .

زیک نور و ذرات بنیادی علم نیستند . یستاد آیا مثال قانون جاذبۀ عمومی یا قوانین فا -س

ی کن�د . پاس�خ اینس�ت ک�ھ چ�ون ھ�ر جرم�ی دارای جاذب�ھ اس�ت و اج�رام ی ش�ود ک�ھ چ�را جس�می س�قوط م�مخیر . گفتھ -جھم�ھ ب�رای بزرگتر ، کوچکتر را جذب می کنند و این ھم فرم�ولش . ول�ی چ�را چن�ین اس�ت و ج�نس جاذب�ھ چیس�ت و اینھ�ا

ل م�ین دلی��ھای�ن ھس��تی شناس�ی نیس��ت بلک�ھ درک فن�ی و تب��دیل خ�واص پدی��ده ھاس�ت در ارتب�اط ب��ا یک�دیگر . ب��ھ چیس�ت . و مص�رفی اس�ت ترمینال ھمۀ علوم تکنولوژی و صنعت است یعنی کارگاه تبدیل طبیعت بھ کاالھ�ای مص�رفی . اینھ�ا عل�ومی ک�ھ ب�ود . علم� شناخت بشر از جھان را باالتر نبرده است . وگرن�ھ بش�ر ام�روز اینق�در م�ریض و درمان�ده و ن�اتوان نم�ی

ی�زان زبال�ھزه رش�د مت�رادف ب�ا مص�رف بیش�تر اس�ت . رش�د ھم�ان مانسان را اصالح نکند و رشد ندھد علم نیست . ام�روازد . اینھ�ا لکھ می ان�دسازی است . اگر ھم علم باشد علمی است کھ جھان را تباه و فاسد می کند و نھایتا انسان را بھ مھ

م بای�د بال این عل�قر جھان مبتال می کند . دعلم نیست بلکھ وارده ای از جانب ابلیس است کھ انسان را بھ آتش و شرارت اس�نده لم بش�ری شنعسورۀ فلق را خواند و از شر و آتش جھان کھ بواسطۀ علم بیرون جھیده است باید بھ خدا پناه برد .

نس�ان اعداوت با نیست بلکھ شکافنده است و آتش افروز . بھ ھمین دلیل علم پرستی مترادف با شیطنت و کفر و پلیدی وھ ک�ھ�م ھس�تیم وم شیطانی است . البتھ در بنیادھای برخی علوم شاھد عناصر ھستی شناس�انھو دین خداست . پس این عل

وم حقیق�ی از این عل متأسفانھ بشر از این وجھ آن تقریبا بھره ای نمی برد . تئوری تکامل و فیزیک کوانتوم حاصل برخیل�وم م�درن عت زیس�ت شناس�ی و ژنتی�ک . برخی از مکاشفا موشی است ھمچنین نسبیت انیشتن ومی باشد کھ در حال فرا

علم بغی است بقول قرآن .

استاد ، ش�ما نس�بت ب�ھ س�واد و مدرس�ھ و تحص�یل عل�وم دانش�گاھی نظ�ر خوش�ی نداری�د و درع�ین ح�ال ک�ل پی�ام ش�ما -س بواسطۀ سواد و بھ باسوادھا می رسد . این تناقض را توضیح بفرمائید .

Page 62: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٦٢

تی پرس�تی ھ�م . غ�ذا خ�وردن و ش�کم پرس� در دنیا زیستن و دنیامتفاوت است . تی دومسئلۀسواد آموزی و سواد پرس -جاید نابود بء در جھان ھم . پول و پول پرستی ھم . بت پرستی آیا بد نیست ؟ پس آیا بدان معناست کھ ھمۀ پدیده ھا و اشیا

ت . س�ت ک�ھ ش�ر اس�فرزن�د پرس�تی اشوند تا بشر آنھا را نپرستد . آیا ازدواج و ھمسر و فرزند ب�د ھس�تند ؟ ای�ن ھمس�ر و ت�ب دین�ی و کر می�ان بش�ر سواد بوده اند . نخس�تین کتابھ�ا دبوده اند ھرچند کھ اکثر آنھا بی پیامبران خدابانی سواد آموزی

ن ین و نخس�تیرد س�رزنش ھس�تند . کلم�ات مق�دس ت�رآسمانی بوده اند ولی کتاب پرستی بد است و اھ�ل کت�اب در ق�رآن م�و. قال باش�دا قابل انتتعیان می شود و نورند . این نور در واژه ھا تبدیل بھ ظلمت (سواد) و بر روی کاغذ مخلوقات خدایند

ف�ت دی�ن و معر وسواد یکی از وسیع ترین روش انتقال اطالعات است و نھ علم . بواسطۀ کتاب و مدرسھ و س�واد ، عل�م ر درون ق�ال یافت�ھ دکھ منتقل می شود حال اگر این م�واد انتو احساس بشری قابل انتقال نیست بلکھ مادیت و ثقل آنھاست

س�انھ ر س�واد و رآدمی دوباره بھ نور تبدیل نشود وجود آدم را ظلمتکده می سازد و این ھمان واقعھ ای اس�ت ک�ھ در عص� اص�لرا ب�ھ و کتاب و مدرسھ رخ داده است . و فقط بواسطۀ معرفت نفس می ت�وان س�یاھی و ثق�ل اطالع�ات دریاف�ت ش�ده

بخ�ش عظ�یم .ازگرداند . نیاز انسان باس�واد و تحص�یل ک�رده ب�ھ معرف�ت نف�س از نی�ازش ب�ھ ھ�وا بیش�تر اس�ت بنوری اش ف س�واد جنایات و جنون و ام�راض و مفاس�د و س�تم ھ�ای م�درن محص�ول ای�ن اطالع�ات ثقی�ل و ظلم�انی اس�ت . م�ن مخ�ال

ھ ن�ور و س�یاھی ب� یکی از اھداف من در آثارم تبدیل سواد . آیا روشن است ؟مانطور کھ مخالف عالم ھستی نیستمنیستم ھی م�واس�طۀ س�واد بوده است . چرا شقی ترین دشمنان پیامبران و دین خدا باسوادان ب�وده ان�د ؟ اینس�ت مس�ئلھ ! بمعرفت

کش�ت ورد ومی�ائی ک�مو می توان آنھا را توان کلمات خداوند را کھ در ازل در ذات انسان نھاده استخراج و متجلی ساخت ان ی�زی ک�ھ بت�وچو روح را ظلمانی نمود . ولی آنچھ کھ بر بشریت مسلط اس�ت ای�ن ک�اربرد ن�وع دوم اس�ت . بواس�طۀ ھ�ر . ھدایت شد بھ ھمان شدت می توان گمراه شد . خود قرآن کھ کلمةهللا است نیز دارای ھمین خاصیت است

ره م�ورد غض�ب ب�ودهو بلک�ھ ھم�وام�ا م�ورد ھ�یچ اقب�الی نیس�ت استاد چرا آثار و افک�ار ش�ما از جان�ب نظ�ام اس�المی -س . مگرنھ اینست کھ شما اسالم را تبیین و تصدیق می کنید منتھی بھ روش خودتان . است

ی و سیاس�ی ھرگ�ز دل خوش�ی از اس�الم حقیق�ی نداش�تھ اس�ت . اینس�ت ل�ب ک�الم . آنچ�ھ ک�ھ ب�ر کش�ور م�ااسالم مصلحت -ج رم�ی دارد ون غرب است منتھ�ی ب�ا عن�اوین و ماس�ک اس�المی . و آث�ار م�ا ای�ن ماس�ک را بحکمفرماست ھمان ارکان تمد

غربی بودن نظام ما را آشکار می سازد . اینست مسئلھ .

عوای ما با غرب و آمریکا بر سر چیست ؟پس د -س

لماتی��ک و ک دع��وای سیاس��ی و اقت��داری و ی��ک جن��گ زرگ��ری اس��ت ک��ھ مق��داری ھ��م تب��دیل ب��ھ ن��از و کرش��مۀ دیپی�� -جھ�ان اس�ت جرودرواسی ھای ادعائی شده است . نظام ما دعوی یک قدرت بزرگ جھانی را دارد و در س�ودای رھب�ری ب�ر

ما ینی نیست .دو طبعا آمریکا را خوش نمی آید چون خودش سردمدار این ادعاست . جنگ ما با غرب جنگی اعتقادی و ای�دئولوژی وژی م�ا عم�ال دی داش�تھ باش�یم و آنھ�ا ای�دئولوژی دارن�د . ای�دئولاصال ایدئولوژی نداریم کھ بخواھیم ادعائی ج�

آنھاست با اندک اختالف سلیقھ . اینست کھ آنھا لجشان می گیرد .

وچیس�ت ؟ آی�ا م�ی ت�وان گف�ت مان�دگارترین ارزش ھم�ان برچی�دن دیکت�اتوری ٥٧ش�ھای مان�دگار انق�الب اس�تاد ، ارز -س پیدایش دموکراسی است ؟

خی��ر . اینھم��ھ کش��ورھای جھ��ان ک��ھ خیل��ی ک��وچکتر و ب��ی دی��ن ت��ر ب��وده ان��د االن دموکراس��ی دارن��د درحالیک��ھ روزی -جپس دموکراسی و نظام جمھوری محصول انقالب اسالمی نیست . اگر مستعمرۀ علنی بودند یعنی از ایران ھم بدتر بودند .

ا جری�ان حق�وق بش�ر و آزادیھ�ای سیاس�ی را ب�ھ ش�اه دیکت�ھ انقالب ھم نمی شد این اتف�اق رخ م�ی داد ھم�انطور ک�ھ آمریک�کرده و آغاز نموده بود و ھمان منجر ب�ھ انق�الب ش�د . دموکراس�ی تنھ�ا راه اس�تمرار امپری�الیزم جھ�انی اس�ت آنھ�ا از ای�ن

ب�ھ ن�وع تبدیل راضی ھستند ولی بھ روش آنھا انجام نشد و مق�داری آنھ�ا را ب�ھ دردس�ر ان�داخت و آنھ�ا ھ�م از ای�ن مس�ئلھا حمل��ۀ نظ��امی ب��دیگ��ری اس��تفاده ھ��ای عظیم��ی کردن��د ک��ھ نتیج��ھ اش حاکمی��ت ب��ر ک��ل خاورمیان��ھ اس��ت . آنھ��ا ام��روزه

Page 63: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٦٣

ت انق�الب دیکتاتوریھا را بر می دارن�د و دموکراس�ی برپ�ا م�ی کنن�د . پ�س دموکراس�ی آن ارزش مان�دگار حاص�ل از اس�المی ینست کھ مردم دانستند ک�ھ م�ی ت�وان انق�الب ک�رد و سرنوش�ت خ�ود را ب کھ ھنوز ھم باقی است انیست . تنھا ارزش انقال

تغییر داد این ھمان عنصر اسالمی حاصل از انقالب است کھ باقیست . و اما ضد ارزش�ی ک�ھ از انق�الب پدی�د آم�د و ب�ر ک�ل نمازخوانھ�ا ھ�م ب�ھ جامعھ مسلط است بدنام شدن شریعت محمدی است و نفاقی کھ کل جامع�ھ را غ�رق ک�رده اس�ت و حت�ی

مقدسات فحاشی می کنند و بھ کفر و فسق و فجور مفتخرند . این حاصل اسالم سیاس�ی اس�ت : اس�الم بعن�وان ی�ک وس�یلھ آگ�اھی م�ی -برای بھ قدرت رسیدن و در قدرت ماندن . ولی این فساد و نفاق و فاجعھ اعتقادی امروزه منجر ب�ھ ی�ک خ�ود

ب�ر ش�رش ب�ھ لح�اظ بھرحال انقالب کامال برحق بوده است و خی�رش را جبران نماید . شود کھ می تواند بھ سرعت گذشتھ و نباید ھمۀ مفاسد حاکم بر جامعھ را ھم از انقالب دانست بلکھ حاصل وضعیت جھانی است ولی چ�ون تاریخی می چربد .

مراتب شدیدتر از سائر جوامع اس�ت در کشور ما نفاق حاکم است این مفاسد مخوفتر و غیر قابل تحمل تر شده و عذابش ب و درک و عالجش ھم سخت تر است چون در نفاق ھستیم .

ستاد آیا شما طرفدار جدائی دین از حکومت ھستید ؟ا -س

خیر . بنده طرفدار آن حکومتی ھستم کھ دین اکثریت قریب بھ اتفاق مردم را نمایندگی کند . آیا مگر در قانون اساس�ی -جریکا ، باورھا و عرف دینی و مسیحی وجود ندارد ؟ ھر چند کھ این حقوق ھرگز اجرا نمی شود . اس�الم و حقوق مدنی آم

ایم�انی و ن��اب در جامع��ھ ای م��ی توان��د حکوم��ت کن��د ک��ھ م��ردمش ھ��م ایم��انی و ن��اب باش��ند . ق��وانین ن��اب اس��ت ول��ی چ��ون حاکم حکم می راند . و اینست نفاق . بخ�ش عم�دۀ حاکمان و مردمان ناب نیستند لذا کشوری بی قانون داریم و ارادۀ افراد

قانون اساسی ما تعطیل است و حاال ھم کھ قرار است اجرا شود محال است زیرا زیربن�ای اقتص�ادی و سیاس�ی و فرھنگ�ی اصال ظرف اجرای آن نیس�ت و ل�ذا ج�ز ت�ورم و ھ�رج و م�رج و دزدی فزاین�ده حاص�لی ن�دارد و نف�اق فزاین�ده و دروغھ�ای

ه . زیرا جامعۀ ما اصال جمھوری نشده است . و ارکان و نھادھای بنیادین آن تماما غیر اسالمی و غیر دموکراتی�ک فزاینداست چگونھ قوانین اسالمی و دموکراتیک را می تواند پذیرا باشد و در خود ھضم و جاری سازد . ارکان فرھنگی جامع�ۀ

و ھم�ۀ ام�وراتش در نف�اق افت�اده اس�ت . و ل�ذا م�ا در درک و حق�وق ما بر نفاق استوار شده است و لذا اقتصاد و سیاستبرنامھ ھا ھم ھیچ جبرانی نخواھند کرد از جمل�ھ برنام�ۀ بیس�ت س�الھ . حال سقوط ھستیم و ھیچکدام از اسفل السافلین در

و ت�ک حزب�ی اس�ت ک�ھ یک نظ�ام دیکت�اتوری جامعۀ ما در ھمان سالھای اول انقالب دچار دیکتاتوری شد . نظام کنونی ما ن��ا اھ��ل و دش��من محس��وب ب��ی خ��ودی و کمی��ت تحم��ل م��ی کن�د و م��ابقی جمل��ھفق�ط ی��ک گ��روه خ��اص و فرزن��دانش را در حا

شوند . بھ ھمین دلیل امروزه کشور ما بیشترین ھزینھ را از بابت امنی�ت داخل�ی ص�رف م�ی کن�د ک�ھ حت�ی ابرق�درتھا ھ�م میتصوابی بھ گونھ ای ھستند کھ ھر فردی ھم کھ ق�رار باش�د از خ�ارج سو ارگانھای اچنین ھزینھ ای ندارند . جو و تبلیغات

این گروه ، وارد گروه حاکمیت شود باید تا مغز استخوان منافق گردد و از ج�نس حاکمی�ت ش�ود ت�ا ب�اال رود و فرمان�دار و داری�م پ�س چ�را آرمانش�ھر اکثری�ت معاون وزیر و مدیر کل و نماینده شود . اگر جامع�ھ و حکوم�ت اس�المی اینس�ت ک�ھ م�ا

قریب بھ اتفاق مردم ما آمریکاست . اگر مردم ما دارای فطرت دینی ھستند پس معلوم است ک�ھ جوام�ع غرب�ی را دین�ی ت�ر می دانند . دین ھر نظامی در فرھنگ آن معرفی می شود و فضائل اخالقی جامع�ھ . چ�را کش�ور م�ا در اکث�ر مفاس�د رک�ورد

س ما نتوانستھ ایم جمھوری اسالمی را محقق کنیم اال در تبلیغات رسانھ ھای حکومتی . آیا منظورمان دار جھان است . پب�ود ک�ھ اس�الم را عرض�ھ کن�د ی�ا جامع�ھ ای ک�ھ اس�الم را برتابان�د . اس�اس حق�وق ش�رعی در یتشکیل یک رادی�و تلوزی�ونت��رین خ��انواده ھ��ا در جھ��ان اس��ت . فاس��دترین ام��روزه خ��انواده در کش��ورمان یک��ی از دوزخ��یاس��الم از خ��انواده اس��ت .

خانواده ھای روی زمین در کشور ماست . یعنی مغز دینی نظام ما گندیده است . زی�را ھ�ر ف�ردی در جامع�ھ و حکوم�ت از یک خانواده بیرون می آید . نفاق بدترین عذابھاست و منافق در عط�ش رویک�رد ب�ھ کف�ر آش�کار اس�ت و اینس�ت ک�ھ ھم�ۀ

مقابل صدای آمریکا شب را می گذرانند . بیھوده نیس�ت ک�ھ ھم�ۀ روح�انیون دلس�وز دی�ن و م�ؤمن از حکوم�ت مردم ما در برای استمرارش ی�ا منج�ر ب�ھ مصلحت نفھمی ھستند . این نظام کنار کشیده اند و خانھ نشین شده اند و متھم بھ حماقت و

بتدریج دین را از حکومت حذف کند ک�ھ دارد م�ی کن�د یک انقالب دیگر می شود کھ براستی انقالب است و یا مجبور استولی آنھم منافقانھ . این حذف تدریجی دین از حکومت بھ جائی می رسد کھ وقتی در فاز آخر ، عبادات از قلم�رو حکوم�ت ب حذف شد ، بناگاه مردم در خیابان برھن�ھ خواھن�د ب�ود و ای�ن را نظ�ام م�ا م�ی دان�د و اینس�ت ک�ھ اینھم�ھ ب�رای حف�ظ حج�ا

Page 64: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٦٤

ھزینھ می کند زیرا این آخرین ماسک دین مداری نظام ماست یعن�ی آخ�رین س�نگر انق�الب اس�المی و دموکراس�ی دین�ی . و جالب است کھ از دموکراسی اسالمی و شیعی سخنی در میان نیست درواقع دین نھایتا در ح�د مس�یحیت تن�زل م�ی یاب�د ک�ھ

کوالریزم اس�ت . اص�ال لف�ظ دموکراس�ی دین�ی مھم�ل اس�ت زی�را اگ�ر عین بی دینی است . و ل�ذا دموکراس�ی دین�ی زمین�ۀ س�در بط�ن خ�ود دیکت�اتوری دین�ی را » دموکراس�ی دین�ی«مردمی دین دار باشند دموکراس�ی ھ�م دین�ی خواھ�د ب�ود . بن�ابراین

ین یا اسالم بھ داراست و حافظ اکراه در دین است کھ قلمرو انحطاط است و اساس نفاق . بنابراین اصال اضافھ کردن نام د و جمھوری دارای یک مرض و غرض است کھ ذات مردم ساالری را نفی می کند و بھ بازی می گیرد . کلمۀ دموکراسی

ستاد ، آیا دموکراسی در قاموس اسالمی ھیچ محلی دارد ؟ا -س

ا ب�. اسالم اگ�ر م استموکراسی در تعریف اصولی اش ھمچون حقوق بشر ، در اکثر قریب بھ اتفاق موارد ھمان اسالد -جردم اس�ت . م�معرفت اجرا شود عین حاکمیت فطرت عامۀ بشر است . بزرگترین مشکل دموکراسی ناآگ�اھی و ب�ی معرفت�ی

یبرالی�زم ولدموکراسی واقعی محصول خودآگاھی جوامع بشری است . بھتر است بدانیم ک�ھ مب�انی تئوری�ک دموکراس�ی و ی از جھ�ان دارد ک�ھ در جنگھ�ای ص�لیب ای تبی�ین ش�ده ریش�ھ در مع�ارف اس�المی سوسیالیزم ، کھ توس�ط فرزانگ�ان غرب�ی

ون و و اب�ن خل�د اسالم بھ زبانھ�ای اروپ�ائی ترجم�ھ ش�ده ب�ود مث�ل دائرةالمع�ارف اخ�وان الص�فا و آث�ار ب�وعلی و اب�ن رش�داب و گاھی ب�ھ س�نت و آدیاسی فاطمیان و قرامطھ و اسماعیلیھ کھ در نزدیکی روم حکومت داشتند . با نس -متون فلسفی

ری ، می توانیم اصول حقۀ مردم س�اال (ع)یاسی حاکم در دوران پیامبر اسالم در مدینھ و حکومت علی س -حقوق اجتماعی ت�أتری ن دارد فق�طرا درک کنیم . این دو ابر مرد بانیان حقیق�ی م�ردم س�االری در ت�اریخ بش�رند . آنچ�ھ ک�ھ در غ�رب جری�ا

در تاریخ حکمت مانوی و مزدکی اصول اولیۀ دموکراسیکھ آنھم دیگر گندش درآمده است . مضحک از دموکراسی است س�ت . ھ�یچ ارا بیان کرده است . حکومت چریکی حسن صباح نیز یک مدل کامل از مردم ساالری حت�ی در ش�رایط خفق�ان

ی دین��ی و ص��طالح دموکراس��چی��زی نم��ی توان��د م��انع اج��رای دموکراس��ی باش��د حت��ی لول��وخرخره ای بن��ام ش��یطان ب��زرگ . ام . اگ�ر م�رد جمھوری اسالمی خود دال بر یک سوء تفاھم و جھل بزرگ درب�ارۀ معن�ا و ماھی�ت اس�الم و دموکراس�ی اس�ت

دوزخی جز بی معرفتی نیست . دین را بفھمند ھمھ چیز حل است . اسالم و

ستاد ، توبھ چیست و توبۀ خالص چگونھ ممکن است ؟ا -س

باطنی دارد و یک صورت ظاھری . وجھ باطنی اش نی�ز دو ک�انون دارد ک�ھ دل و ذھ�ن اس�ت . توب�ۀ دل توبھ یک وجھ -جراه و روش گذشتھ است . و ام�ا ھم آگاھی بر خطا و نادرستی عمل وھمان حیا و شرم و عذاب وجدان است و توبۀ ذھن

تالش برای نزدیک نشدن ب�ھ ح�ریم گن�اه صورت بیرونی اش یک قلمرو فردی دارد و یک جنبۀ اجتماعی . وجھ فردی اش است و جنبۀ اجتماعی اش دوری از افراد فاسق و ریاکار . آدم تا یک ھمنشین و رفیق تبھکار دارد قادر بھ توب�ھ نیس�ت . باید بدانیم کھ عذاب نمی تواند اساس توب�ھ باش�د . ع�ذاب خ�ودش پ�اک کنن�دۀ نف�س از ظلم�ت گن�اه اس�ت . توب�ھ ب�ر اس�اس

. خداوند آنقدر صبر می کند تا بن�ده اش توب�ھ کن�د اگ�ر نک�رد ع�ذابش را ن�ازل م�ی جالت قلبی ممکن استو خمعرفت ذھنی کند کھ پاک کنندۀ گناه بواسطۀ آتش است . وای بحال کسی کھ نھ توبھ کند و نھ خدایش عذاب نماید در این دنیا . وای ب�ھ

ک�ھ توب�ھ از ک�ل زن�دگی گذش�تھ اس�ت توب�ھ ای از ط�رز فک�ر و آخرتش . و اما توبۀ خالص ، توبھ از برخی اعمال نیست بلواس�طۀ معرف�ت بدات زندگیست . و این توب�ھ ج�ز ای از کل روابط اجتماعی و شغل و عاحساس و قضاوت و آرزو . توبھ ا

نفس ممکن نمی شود و بھ یاری یک امام . عالیترین توبھ ھم�ان معرف�ت نف�س و توب�ھ از نف�س ام�اره و اطاع�ت از پی�ریبرحق است . زیرا منیت آدمی کارگاه گناه است . و آدم بی امام در حریم گناه زندگی می کند و لذا توبھ ھایش دمدمی است

توبھ بدون یاری امام خاصھ در آخرالزمان منجر بھ نفاق م�ی ش�ود و آدم�ی فق�ط پیچی�ده ت�ر م�ی ش�ود . توب�ھ در و ریائی . است . از چھ ؟ از راھی کھ در پیش داریم . زیرا اعم�ال آدم�ی معل�ول و مخل�وق لغت بھ معنای باز ایستادن و توقف کردن

مق�ر فرمان�دھی ارادۀ اوس�ت ک�ھ در دل و ذھ�ن او ق�رار دارد . ل�ذا بایس�تی آن راه و روش نگ�رش و ارزی�ابی و احس��اس و تغیی�ری در راه و روش ادراک را متوقف نمود و در کل این نظام بازنگری کرد . وگرنھ حذف ی�ک عم�ل ب�ھ تنھ�ائی ب�دون

فقط منجر بھ جایگزینی یک عمل و گن�اه پیچی�ده ت�ری م�ی ش�ود و ای�ن ھم�ان نف�اق اس�ت . توب�ھ در لغ�ت ب�ھ معن�ای توق�ف

Page 65: ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

٦٥

کردن و بازگشتن از راھی کھ آمده ایم . و لذا عمال و نفسا ھمان رجعت بخویشتن است یعنی بھ کارگاه تولید عم�ل خ�ویش توبھ چیزی جز بازگشت بخود و خودشناسی نیست . بازگشت بھ خدا ھمان بازگشت بخ�ویش کھ دل و اندیشۀ ماست . پس

است زیرا خداون�د در وج�ود ماس�ت زی�را روح�ش را در م�ا دمی�ده اس�ت . پ�س بازگش�ت ب�ھ روح خویش�تن اس�ت ک�ھ ھم�ان غی�ر اس�ت توب�ھ ای بازگشت بھ فطرت دینی است . و چون کانون اصلی ارادۀ آدم�ی دل اوس�ت پ�س دل تازمانیک�ھ در گ�رو

نوشت تو باشد یعنی کسی بھ مثابۀ امام تا بتواند مسیر دلت را تغییر دھد . یست اال اینکھ این غیر ، دوست سرمکن نمھم پ�س نخس�تین گ�ام دل اکثر آدمھا در گرو نژادشان است و نژاد ھرگز بھ تو اجازه نمی دھد تا از دنیا پرستی دست بشوئی .

سان حق پرست است کھ پیر طریقت تو باشد ، طریق بازگشت بخویش از اسارت غیر . زیرا آدم�ی توبھ دل دادن بھ یک انذاتا از گناه بیزار است ولی اگر دلش در گرو دیگران باشد دیگر اراده ندارد کھ بخواھد توب�ھ کن�د . پ�س اص�ل توب�ھ ھم�ان

صل توبھ در رواب�ط ق�رار دارد رواب�ط ب�ا عزی�زان . توبۀ قلبی است و دل کندن از کسانی کھ تو را بھ گناه می کشند . پس او عزیزانت از تو دنیا می خواھند و اینست راه گناه کردن . گناھی کھ با عشق تقدیس می شود . پس توبھ از عش�ق ھ�ای

دنیوی اصل توبھ است کھ آنھم بدون یک قدرت روحانی ممکن نیست ، قدرت روحانی یک انسان عارف .

پرسید و پاسخ بفرمائید . ید . سئوال آخر را خودتان از خودتان باستاد خستھ نباش -س

ئوال آخر را من از شما می پرسم و آن اینکھ : از کل این گفتگو چھ چیزی فھم کردید ؟س -ج

وان�د گر بخواھد می تواند سرنوشت خود را دگر کند و کس�ی ک�ھ بتوان�د سرنوش�ت خ�ود را تغیی�ر دھ�د م�ی تاینکھ آدم ا -س کل بشریت را تغییر دھد . خود شما حجت کاملۀ این ادعا ھستید . سرنوشت

پایان